PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث ويژگي هاي يك روانشناس از منظر و ديدگاه شما



نارون1
5th July 2015, 12:51 PM
با سلام خدمت همه كاربران عزيز و بزرگوار


بحث و گفتگويي كه مي خواهيم با هم داشته باشيم درباره اين موضوع مي باشد :


ويژگي هاي يك مشاور و روانشناس از نظر شما چيست ?

در واقع يك سري اصولي هست كه روانشناسان و مشاوران در جلسه مشاوره و ارتباط با مراجعين

بايد رعايت كنند , در اينجا از شما مي خواهيم از منظر و ديدگاه خود ويژگي هاي يك مشاور و روانشناس

و انتظارات خود از جلسه درماني را بيان كنيد .


اميد است بحثي هدفمند و كاربردي در پيش رو داشته باشيم .


پيشاپيش از همراهي شما كمال تشكر را دارم [golrooz]

حسنعلی ابراهیمی سعید
5th July 2015, 07:10 PM
ويژگي هاي مشاورخوب و موفق درجامعه
مقدمه
مشاوره، حرفه‌اي است با ظرافت هاي خاص خود. با ناديده گرفتن اين ظرافت ها مشاور در كار احساس درماندگي مي‌كند . مشاور موفق نخست بايد نسبت به شناخت خودش گام بردارد. شناسايي احساس ها، انگيزه‌ها، رفتارها، نقاط ضعف و قوت مشاور به وي كمك مي‌كند قدم به دنياي درون مراجع گذاشته و او را همراهي كند. در ذيل كوشش بر اين است پاره اي از اين ظرافت‌ها و نكته هاي مهم بيان شود و مورد بررسي قرار گيرد. مشاور به عنوان يك فرد مشاوران در رفتار شغلي خود براساس خصوصيت عمل مي‌كنند. - ويژگي هاي فردي - دانش حرفه اي - مهارت هاي خاص مشاوره مهمترين ويژگي هاي فردي يك مشاور كارآمد عبارتند از: 1. مشاوران مؤثر تجربه هاي رفتاري و احساسي خود را مي‌پذيرند: به عبارت ديگر مشاوران كارآمد واكنش هاي عاطفي شان را كنترل نمي‌كنند ، احساسات خود را به همان صورتي كه هستند مي‌پذيرند، به واكنش‌هاي هيجاني خود آگاهند و رفتارشان را مي‌توانند كنترل كنند. 2. مشاوران كارآمد و اثر بخش ارزش‌ها و باورهاي خود را مي‌شناسند .آن‌ها با استفاده از نظام ارزشي خود،نقش با معني براي زندگي خود مي‌يابند و به راحتي مي‌توانند كنترل كنند. 3. مشاوران موثر قادرند با ديگران رابطه‌اي گرم و عميق و همدلانه ايجاد كنند. 4. مشاوران موثر مسئوليت شخصي رفتار خود را مي‌پذيرند آنها به جاي انكار خود و سرزنش ديگران به راحتي عدم موفقيت و ضعف‌هاي خود را مي‌پذيرند، اين افراد انتقادپذيرند. 5. مشاوران موثر نقاب به چهره نمي‌زنند. خود را آن طور كه هستند به ديگران نشان مي‌دهند. 6. مشاوران موثر مي‌توانند هدف هاي قابل دسترسي را انتخاب كنند .آنها به توانايي‌ها و مهارت‌هاي خويش واقف هستند و از خود به همان اندازه‌اي توانايي‌ها و مهارت‌ها انتظار دارند. 7. مشاوران موثر تجربه‌هاي همخوان دارند. آن‌‌ها افزون بر اينكه افكار، احساسات ، رفتارها، ارزش‌ها و انگيزه‌هاي خويش را مي‌شناسند توانسته اند بين اين جنبه‌هاي شخصيت خويش همخواني ايجاد كنند. آن‌ها با خودشان صداقت دارند. 8. مشاوران كارآمد و توانا نه تنها خود را آن گونه كه هستند مي‌پذيرند بلكه ديگران را نيز به همين شكل قبول دارند ، آن‌ها نسبت به مراجعان توجه مثبت و نامشروط دارند و از هرگونه ارزش‌گذاري و قضاوت انديشي نسبت به مراجعان اجتناب مي‌كنند و نمي‌خواهند ارزش‌ها و افكار و باورهاي خودشان را به مراجع تحميل كنند. به مراجع فرصت مي‌دهند تا با ابراز افكار واحساساتشان ، خودشان را آن گونه كه هستند تجربه كنند. آن‌ها دنيا را چشم‌انداز مراجع مي‌دانند و بدون هرگونه داوري صرفا به درك مراجع و شناخت او همان گونه كه هست مي‌پردازند . آن‌ها بدون توجه به موقعيت و جايگاه مراجعان براي آن‌ها بدون توجه به موقعيت و جايگاه مراجعان براي آن‌ها ارزش و احترام انساني قائلند.

حسنعلی ابراهیمی سعید
5th July 2015, 07:13 PM
با مشاور چه بگوئید و چگونه رفتار کنید...
دکتر نادر (http://forum.iransalamat.com/members/%D8%AF%DA%A9%D8%AA%D8%B1-%D9%86%D8%A7%D8%AF%D8%B1-7800/)
http://forum.iransalamat.com/images/statusicon/user-offline.png

حالا که تصميم گرفتيد خودتان با پاي خودتان براي حل مشكلاتی که برایتان روحیه و اعصاب نگذاشته، برويد خدمت مشاور، بد نیست بدانید که وقتی رودرروی این آدم نشستید و خواستید سفره دلتان را پیش او باز کنید، چی باید بگویید و چطور رفتار کنید.
یک مثل بین مشاورهاست که می‌گوید: «اغلب مراجعه‌کنندگان می‌آیند که درمان نشوند و چیزی بگویند تا حرف اصلی را نزده باشند». این، به دلیل همان سیستم دفاعی است که در شما فعال می‌شود. هی! اینجا اتاق مشاوره است، اعتماد کنید.

ما چه‌كار كنيم؟
فکر مي‌کنيد سر خودتان را گول مي‌‌ماليد يا مشاور را ؟ او اگر اين کاره باشد، با يك نگاه مي‌فهمد چقدر وضعتان خراب است. بيخودي تلاش مذبوحانه نكنيد تا به او بفهمانيد مشكلي نداريد و فقط براي اينكه خيالتان راحت شود، به مشاوره تن داده‌ايد. مهم اين است كه به يك تعامل دوجانبه برسيد تا بهترين نتيجه را از مشاوره بگيريد.

-قدم اول تصميم‌گيري است. وقتي تصميم گرفتيد، ديگر دست دست نكنيد.

-فكر نكنيد اگر به مركز مشاوره پا بگذاريد، همه فكر مي‌كنند شما - دور از جان - ديوانه هستيد. اين فكر حداقل به 400 سال پيش برمي‌گردد و اصولا آدم‌هايي كه اين‌طور فكر كنند، خودشان يك‌جورهايي مشكلات عميق رواني دارند يا به عبارتي ديوانه‌اند.

-با مشاور خود صادق باشيد. اگر به او صادقانه نگوييد مشكلتان چيست يا بخواهيد همه چيز را سانسور شده برايش بگوييد، او هم يا نمي‌تواند به شما كمك كند يا اشتباه راهنمايي‌تان مي‌كند.

-اين توصيه دوستانه را هم داشته باشيد که قبل از شروع جلسات مشاوره، نرخ مشاوره آنها را بپرسيد. اين روزها قيمت مشاوره‌هاي ساعتي از هيچ تعرفه قانوني مشخصي پيروي نمي‌كند. اگر اين مسئله را سرسري بگيريد، بعد آن همه مشاوره‌اي که حال و روز شما را خوب کرده، با ديدن هزينه‌ها ممكن است اين بار رسما ديوانه شويد!

-ين را بدانيد كه مشاور نفس مسيحايي و قدرت جادويي ندارد. او تنها مشاور شما براي حل مشكلات است. پس بدانيد كاري را كه خودتان مي‌توانيد انجام بدهيد، براي شما انجام نمي‌دهد.

-با وجود همه‌ گيجي‌اي كه احتمالا به دليل تاب برداشتن مخ‌تان داريد، سعي كنيد با تمركز كافي پاي ميز مشاوره بنشينيد. مجلس، مجلس خودتان است و لازم است كه نقش فعالي در آن داشته باشيد. اگر هم واقعا فكر مي‌كنيد فايده‌اي نمي‌بريد، خيلي زود با طرف مطرح كنيد.

او چه كار مي‌كند؟
مي‌گويند براي مشاوره بايد به يک متخصص مراجعه کرد که هم با نظر باشد و هم بي‌نظر؛ اولي براي اينکه بتواند در مورد مشکل شما نظر و راهکار بدهد و دومي‌ براي اينکه نسبت به شما نظر و موضع‌گيري خاصي نداشته باشد و بي‌طرف بشنود و بگويد.

-معمولا مشاوران خيلي با حوصله و صبور هستند و از آن مهم‌تر مي‌توانند براي يك ساعت و شايد بيشتر به يك گوش شنوا و سنگ صبور تبديل شوند، بدون اينكه اظهارنظري بكنند.

-بعد از صبر، مهم‌ترين ويژگي يك مشاور خوب، توانايي مديريت زمان و جلو بردن مؤثر جلسه‌هاي مشاوره است. تصور كنيد 20 جلسه است كه داريد مي‌رويد مشاوره، ولي مشاور همچنان نشسته است و مي‌گويد حرف‌‌هايت را بزن و خودت را خالي كن؛ اينكه نشد تعامل در جلسه مشاوره!

-مشاور خوب كسي است كه بتواند به مراجعه‌كننده راهکار و خط فکري جديد بدهد؛ اينكه بنشيند و حرف‌هاي شما را تاييد کند، يا همراه شما بشود که «اصلا بايد طرف را بكشي(!)» در واقع خودش نياز به روانپزشک دارد.

-توانايي و قدرت بيان هم يكي از ويژگي‌هاي مهم يك مشاور است. او بايد بتواند شما را قانع کند و به شما بفهماند که حرف‌هايي را که مي‌زنيد، فهميده است. اگر فقط مشکل را تشخيص بدهد اما نتواند آن را به شما بگويد، نتيجه که نمي‌گيريد هيچ، انگار که خورده‌ايد به يک ديوار از جنس سيب‌زميني سفت شده.

كي خوب مي‌شم؟
در مورداينكه جلسات مشاوره چند جلسه هستند، الگو و كليشه خاصي وجود ندارد. تعداد جلسات دقيقا بستگي به مشكل مراجعه‌كننده و صلاحديد درمانگر دارد. اگر او تشخيص بدهد، شما بايد حتی تا 200جلسه هم برويد و بیایید. لابد مشاور چيزي در وجودتان ديده كه اين را مي‌گويد. با این وجود به صورت طبیعی باید حداکثر در 10جلسه اول، اتفاق‌های خوبی افتاده باشد.

-چند جلسه اول به گرفتن اطلاعات از شما و مصاحبه تشخيصي مي‌گذرد. البته اين در صورتي است كه گريه به شما امان حرف‌زدن بدهد و شما بتوانيد شرح حال نسبتا كامل و روشني از خودتان در اختيار مشاور بگذاريد. حتي ممكن است تا 3 جلسه، مشاور تنها نقش يك شنونده و بيننده را داشته باشد تا گريه‌ها و احيانا محنت‌هايتان تمام شود و تازه جلسات شكل جلسه مشاوره به خود بگيرند.

-در جلسات بعدي، توصيه‌ها و راهكارهاي عملي برای رفع مشکل و حتی درمان شروع می‌شود. مشكل خودتان را دست‌كم نگيريد و تا آخرش دوام بياوريد. اگر به خودتان رحم نمي‌كنيد، به فكر اطرافيان‌تان باشيد كه بايد شما را تحمل كنند.

-طبيعي است كه در جلسه‌هاي اول، تا بياييد به يك آدم غريبه اعتماد كنيد، طول مي‌كشد.كمي‌ استرس، عصبي شدن و تنش طبيعي است. بچه‌بازي در نياوريد و جلسه اول را به جلسه آخر تبديل نكنيد، اما اگر احساس‌تان گفت با اين بابا نمي‌توانيد كنار بياييد، به فكر مشاور ديگري باشيد.

كي‌مي‌تواند مشاوره ‌بدهد؟
«روان درمانگر» اصطلاحی کلی است که به افراد مختلفی با مدارج علمی متفاوت گفته مي‌شود. بد نيست كه با تخصص‌های مختلفی که در این رشته وجود دارد و حدود اختیارات آنها آشنا باشيد.

روانپزشك
دکترای پزشکی دارد و دوره تخصصی روانپزشکی را هم گذرانده . روانپزشک تنها كسي است كه می‌تواند برای بیمار دارو تجویز کند.

روان‌شناس
کارشناسی ارشد يا دکترای روان‌شناسی گرفته و یک تا 2 سال زیر نظر یک روان‌شناس ديگر كاركرده.

مشاور
2 تا 3 سال آموزش دانشگاهی در روش‌های مشاوره گذرانده و مي‌تواند در حوزه‌هاي تخصصي ازدواج، مشاوره خانواده، مشاوره تحصیلی و مشاوره اجتماعی فعاليت كند.

مددکار اجتماعي
2 سال آموزش دانشگاهی به همراه تکمیل دوره دستیاری دارد؛ البته بعضي از مددکارها ممکن است کارشناسی ارشد در امور اجتماعی باشند.

سرپرستار روانپزشکی
کارشناسی ارشد یا بالاتر در پرستاری سلامت روانی یا روانپزشکی دارند. اين افراد اغلب به عنوان پرستار متخصص بالینی در اورژانس‌های روانپزشکی کار می‌کنند.
http://forum.iransalamat.com/%D8%A7%D9%86%D8%AC%D9%85%D9%86-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%B9%D9%85%D9%88%D9%85%DB%8C-%D9%88-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%D8%B5%D8%A7%D8%B5%DB%8C-133/%D8%A8%D8%A7-%D9%85%D8%B4%D8%A7%D9%88%D8%B1-%DA%86%D9%87-%D8%A8%DA%AF%D9%88%D8%A6%DB%8C%D8%AF-%D9%88-%DA%86%DA%AF%D9%88%D9%86%D9%87-%D8%B1%D9%81%D8%AA%D8%A7%D8%B1-%DA%A9%D9%86%DB%8C%D8%AF-23790/

محسن مهابادی زاده
6th July 2015, 07:05 PM
درود
با تشکر از خانم نارون بزرگوار به خاطر طرح این موضوع،

نظر من در مورد این موضوع به چند قسمت تقسیم میشه:

1- مشاور ، روانکاو ، روانشناس در کل ارائه دهنده ی خدمات روانشناختی شامل : سن ، جنسیت ، فن بیان ، توان تحلیل وبررسی

2- متقاضی ، بیمار و در کل دریافت کننده خدمات روانشناختی : سن ، جنسیت ،نحوه ی بیان نیاز یا ارائه تقاضا

3- شرایط محیطی و فضای فیزیکی و فضای معنوی (روانی ) محل مشاوره : نوع دکور و رنگ آمیزی و...

4- اطلاعات و تبادل اطلاعات به نحو مناسب بین خدمات گیرنده (متقاضی )و خدمات دهنده (مشاور یا روانشناس ) : شامل اطلاعات ارائه شده از سوی متقاضی ، بیمار یا دربافت کننده خدمات که

هرچه دقیق تر و کامل تر باشد ، به مشاور توان بیشتری برای تحلیل و ارائه راهکار خواهد داد.


به نظرم از میان این موارد ، مهمترین قسمتش اطلاعاتی هست که به عنوان راهکار یا راه حل از سوی مشاور یا روانشناس ارائه میشه.


تا جایی که بنده مطلع هستم در ایران با عناوینی در روانشناسی مواجه هستیم که میتونه بازخوردهای متفاوتی ایجاد کنه :

1-برخی از اطلاعات روانشناسی ما دارای ریشه دینی و مذهبی هستند که برگرفته از منابع دینی است . ( البته این اطلاعات تصور میکنم در قالب آداب و روشهای زندگانی تعریف شده اند.)

2- برخی ( یا بهتره بگم اکثر منابع ) اطلاعات از منابع خارجی هست که متناسب با قانون ، فرهنگ و اقلیم و شرایط همان کشور ها و مردمش تهیه میشه و البته اختلافاتی هم با منابع دینی دارن.

3-برخی اطلاعات اندک هم به صورت بومی داریم که تصور نمیکنم به صورت حرفه ای ازشون استفاده و بهره برداری بشه.

اینجا دیگه هنر روانشناس یا ارائه دهنده ی خدمات میتونه تعیین کننده باشه که چگونه علم و هنر و تحلیل و اطلاعات خودش رو به کار بگیره که حداکثر تاثیرگذاری رو بر متقاضی یا بیمار داشته باشه البته در محیطی با طراحی مناسب ،

اینکه روانشناس در پشت میز و در مقابل متقاضی قرار بگیره یا درکنار متقاضی و به شکل دوستانه تر میتونه تاثیر مثبت داشته باشه .

اینکه متقاضی از چه صنف و جنسیت و با چه سنی باشه و در مقابلش روانشناس از چه شرایطی باید برخوردار باشه هم در روند مشاوره تاثیر به سزایی داره.

zoh_reh
7th July 2015, 02:57 PM
سلام
با تشکر از نارون عزیز

مشاور همانطوریکه از اسمش پیداست باید در مورد مسئله ای مشورت بدهد و این توسط یک مشاوره روانشناسی از طریق دادن بینش و نگرش به یک مراجع داده میشود.

انتظاراتی که از یک مشاوره باید داشت در حد ایجاد یک معجزه نباید باشد ،

گاهی خودِ مُراجع نمیداند مشکلش چیست ؟ اصلا این مشکل از کجا نشات گرفته است! لذا مشاور روانشناس گره هایی که در زندگی خورده را پیدا میکند و مراجع را به علل این گره آگاه می کند .

همانطوریکه دوستان هم اشاره داشتند ابزار کار مشاوره از لحاظ فیزیکی اتاق و پوشش گرفته تا تخصص و تجربه مشاور دارای اهمیت می باشد.

متاسفانه متاسفانه در کشور برای به دلایل مختلفی حل مسائل مختلف مراجعه به یک مشاور نیفتاده است.

نارون1
8th July 2015, 02:00 PM
تا جایی که بنده مطلع هستم در ایران با عناوینی در روانشناسی مواجه هستیم که میتونه بازخوردهای متفاوتی ایجاد کنه :

1-برخی از اطلاعات روانشناسی ما دارای ریشه دینی و مذهبی هستند که برگرفته از منابع دینی است . ( البته این اطلاعات تصور میکنم در قالب آداب و روشهای زندگانی تعریف شده اند.)

2- برخی ( یا بهتره بگم اکثر منابع ) اطلاعات از منابع خارجی هست که متناسب با قانون ، فرهنگ و اقلیم و شرایط همان کشور ها و مردمش تهیه میشه و البته اختلافاتی هم با منابع دینی دارن.

3-برخی اطلاعات اندک هم به صورت بومی داریم که تصور نمیکنم به صورت حرفه ای ازشون استفاده و بهره برداری بشه.

اینجا دیگه هنر روانشناس یا ارائه دهنده ی خدمات میتونه تعیین کننده باشه که چگونه علم و هنر و تحلیل و اطلاعات خودش رو به کار بگیره که حداکثر تاثیرگذاری رو بر متقاضی یا بیمار داشته باشه البته در محیطی با طراحی مناسب ،

اینکه روانشناس در پشت میز و در مقابل متقاضی قرار بگیره یا درکنار متقاضی و به شکل دوستانه تر میتونه تاثیر مثبت داشته باشه .

اینکه متقاضی از چه صنف و جنسیت و با چه سنی باشه و در مقابلش روانشناس از چه شرایطی باید برخوردار باشه هم در روند مشاوره تاثیر به سزایی داره.







سلام

باتشکر از شما [golrooz]

اگر ممکنه روی عناوین و آیتم هایی که نام بردین ، کمی توضیح بدین

منظورتون اینه که هرکدام از این عناوین به شاخه خاصی مربوطه یا تلفیقی هست ؟

نارون1
8th July 2015, 02:09 PM
ويژگي هاي مشاورخوب و موفق درجامعه



سلام

باتشکر از شما[golrooz]


به نظر خودتان چه ویژگی هایی باعث میشه ارتباط بهتری صورت بگیره

فرض کنین ، رفتین پیش یک روانشناس و می خواهید مشکلتان را مطرح کنین ..... انتظار شما به عنوان مراجع از جلسه و مشاوری که روبروی شما یا در کنار شما نشسته چیه ؟

این تفاوت در ابتدای جلسه و اواسط و خاتمه به چه شکلی خواهد بود ؟

حسنعلی ابراهیمی سعید
8th July 2015, 05:04 PM
آیا شما خجالتی هستید؟خجالت و کمرویی خجالتي بودن هم چنان كه بارها نوشتم بسيار دردناك است جواني چندي پيش به من مي گفت كه جرأت ندارد با يك دختر حرف بزند زيرا مي ترسد دختر او را به چيزي نگيرد يكي ديگر روزي بمن گفت (همين كه سروكله رئيس اداره از دور پيدا مي شود زبانم مثل چوب خشك مي شود )يك خانم خانه دار ضمن درددل هايش برايم حكايت كرد كه امشب قرا راست آقا وخانمي كه بامادوست هستند به خانه ما بيايند دلم مي خواهد فرار كنم همين كه قدم به خانه ما مي گذارند وحشتي سراپايم را فرا مي گيرد حس مي كنم خيلي احمقم آنچنانكخ مي ترسم كه گوئي مي ايند مرادرسته غورت بدهند .آدميزادجالتي وقتي كه با ديگران روبرو مي شود احساس مي كند سلامتيش را از دست داده ويا هيكلش فلج شده وپاي راه رفتن ندارد وهمينكه در جمعي چشمش به يك نفر مي افتد كه دست وپايش را گم نكرده وبا همه به طور طبيعي مي گويد ومي خندد دلش مي خواهد دنيا را بدهد .ومثل او بشود مي پرسيد را ه نجاتي براي آدمهاي خجالتي وجود دارد يانه ؟ آيا آدم خجالتي ممكن است بالاخره بتواند بدون آنكه خودش را احمق ترين آدمها نداند ساده و طبيعي با ديگران معاشرت كند درمان اين حالت خجالتي بودن يكي از مهمترين جراحي هاي روانشناسان است وليكن شما خودتان هم مي توانيد جراح خودتان باشيد اين عمل خيلي آسان است به شرط آنكه بدان چه در اين مقاله گفته مي شود عمل كنيد پيش از اينكه راههاي نجات وازادي را شرح دهم مي خواهم بگويم كه اولا” بايد ديد كه چرا خجالتي شده ايد زيرا تا كاملآمتوجه نشويد كه چرا خجالتي شده ايد ممكن نيست بتوانيد از خجالتي بودن رهايي يابيد .به عقيده من خجالتي بودن بودن دو تاريخچه اساسي دارد كه ذيلا”ريشه هاي واقعي خجالتي بودن را يكي بعد از ديگري بررسي مي كنيم : اول آنكه -بچه هاي كه از بچگي محبت وببينند در بزرگي خجالتي نمي شوند .لابد بارها شاهد اين صحنه بوده ايد كه بچه هاي شادومحبت ديده به محض مشاهده شما نشان مي دهند وبعض دختركان با آنچنان آشنائي خوشروئي عروسك هاي خودشان را به شما نشان مي دهند كه گوئي عمري انيس ومونس شما بوده اند اينطو نيست ؟بچه هاي خجالتي برعكس چنين كاري نمي كنند .بچه هاي خجالتي چنان نگاهي به شما مي اندازند وپا به فرار مي گذارند قادر نيستند به چشمهاي شما نگاه كنند هر چه زودتر مي خواهند از ميدان توجه ودقت شما فرارنمايد خلاصه بايد گفت كه ملاقات شما براي يك بچه خجالتي در حكم يك ضربه روحي است حالا بايد چرا چنين است بچه اي كه مي بيند اطرافيان دوستش دارند حس مي كند كه دنيا قبولش دارد وديگر چيز بدب در دنيا وجود ندارد وليكن عوض آنكه تشويقش كنيم سرزنشش نمائيم ويابه گفتار ورفتارش بخنديم واورا كوچك كنيم وبه اوبفهمانيم كه كسي دوستش ندارد وقادر نيست كاري را كه از دست ديگران ساخته است انجام بدهد ترديد نيست كه كودك در معرض خطر قرا مي گيرد محبت موجب مي شود كه بچه ها احساس ايمني كنند وايمني در واقع چيزي است كه بچه ها بدون آن قادر نيست به زندگي خود ادامه دهد منظور ازايمني اين است كه بچه بفهمد كه اطرافيان حامي وپاسدار اويند ونمي گذازند آسيبي بدو برسد واگر ببيند كه دارد محبت اطرافيان را از دست مي دهد دستپاچه شده به هر قيمتي شده بفكر جلب توجه مي افتد تا متقاعد شود كه هنوز مي تواند زندگي كند به همين دليل است كه بچه كوچولوها گاهي شيطان ولجباز مي شوند تا جلب توجه كنند زيرا پدر ومادرها بالاخره نمي توانند به بچه هاي شيطان بي توجه باشند وهمينكه پدر ومادر به خشم مي ايند وبه اوپرخاش مي كنند اين خود در ذهن كودكانه آنها بدين معني خواهد بود كه هنوزموردتوجه است وهمين كه پدرومادر به خشم مي آيند وبه اوپرخاش مي كنند اين خوددر ذهن كودكانه آنها بدين معني خواهد بود كه هنوز مورد توجه است واين توجه را فقط از راه شيطنت مي تواند بدست آورد از اين مرحله كه بگذريم گاه مي شود پدرومادرها وقتي كه ببينند بچه شان زيادشيطان است دست به اقدامات شديدتري هم ممكن است بزنند مثلا”ممكن است كتكش بزنند ويااوراباتهديدوادار بهاطاعت نمايند وگاه نيز به اقدامات خودخيالات كودكانه اودامن مي زنند ومي ايند بچه رادر اطاقكي زنداني مي كنند ويااوراتهديدكرده مي گويند (مي دهيمت دست پاسبان تااودست بند به دستت بزند )بچه وقتي اين تهديد را مي شنود تسليم ومطيع مي شود اما هنوز مشكل پيشينش حل وفصل نشده است وآن مشكل اينست كه چگونه مي تواند زنده بماند واهميتي در نظر ديگران پيدا كند . در اين هنگام است كه كودك متوجه نكته اي مي شود بدين معني كه مي بينداگر خودش رابي ارزش واعتبار ومطيع ومنقاد نشان بدهد توجه پدرومادرش بدوبيشتر مي شود وبه عبارت بهتر اگر در برابر بزرگتران دست وپايش راگم كند وسرش را پايين بيندازد وقيافه اي مظلوم به خود بگيرد توجه ومحبت اطرافيان بدومعطوف مي شود وبالاخره به اين كشف بزرگ نائل مي شود كه هرچه بيشتر دست وپايش را گم كند ومظلوم وموش مردني جلوه كند بهمان اندازه محبوبتر ومحترم خواهد بود وبدين ترتيب بدين نتيجه مي رسد كه اگر در زندگي مظلوم وخجالتي باشد هم قادر به ادامه زندگي خواهد بود وهم به اعتبار واحترام خواهد رسيد وهمين نقش را در برخورد با اشخاص مختلف ايفا مي كند بطوري كه كاملا”برايش عادي مي شود كه خجالتي ومظلوم جلوه كند واز نگاه آدميان كه از نظر او جلواتي از پدر ومادرش هستند بترسد وقرمز شود وچنين تصور كند كه بزرگتران ممكن است با نگاه خود اورا نابود سازند ايست كه دست آخر بصورت يك موجود ضعيف ،آرام ،مضطرب وبي دست وپائي در مي آيدبدين وسيله به آن مقدار محبت وتوجهي كه بدان نياز دارد مي رسد كودك خجالتي كودكي است كه زودقرمز مي شود وسرش راپايين مي اندازد سراپا غرق عرق مي شود احساس خستگي وبي رمقي مي كند آيا شما هم به چنين احوالي دچار هستيد اگر چنين است سه سفارش به شما مي كنم واگر مي خواهيد از اين حالت رهايي يابيد مدتي از ته دل بدان عمل كنيد : الف مقاله را به دقت بخوانید -اين مقاله رابدقت بخوانيد تا بخوبي واقف شويد كه خجالتي بودنتان در حقيقت شيوه اي است كه ناخودآگاهي تان از همان روزگار كودكي پيش گرفته تا توجه ديگران رابه خود جلب كند ودر نتيجه يقين حاصل نمائيد كه زندگي تان در معرض تهديد نيست .مدتي دراين باره بينديشيد تا خوب متوجه شويد كه آنچه گفته ام درباره تان صادق است يا نه . ب-تظا هر به مظلومیت غلط است بايد بياموزيد كه بدون خجالتي بودن نيز مي توانيد به زندگي خودادامه دهيد وبه اعتبار واحترام برسيد قبول كنيد كه شيوه پيشين تان داير براينكه بايدباتظاهر به مظلوميت به زندگي خود ادامه بدهيد شيوه غلط است وبايدآنرا عوض كنيد .درست اين است كه محترم ومعتبر هستيد وفطرتا” نيز نيك هستيد وهم مردم شما را قبول دارند وهم اينكه خودتان بيد خودتان را قبول داشته باشيد اگر هر روزاين چند نكته راباخود زمزمه كنيد وباصطلاح هر روز قطراتي ازاين سرچشمه فياض بنوشيد خجالتي تان مرتفع خواهد شد زيرا در حقيقت خجالتي بودنتان معلول دروغي است كه در خيالتان لانه كرده است . ج -چکار کنیم؟ مي توانيد واكسن زير راهرروز يعني هروقت كه دچارخجالت شديد به خود تزريق كنيد مثلا”با خودبگوييد هر وقت كه تجارب دوران كودكي دارند وادارم مي كنند كه خجالت بكشم بايد اين حقيقت رابه خودم بگويم كه همه دوستم دارند قبولم دارند احترام واعتبار دارم وجمله كساني كه با آنها روبه رو مي شود بااين حقايق واقفند اين واكسن را كاملا”به خاطر بسپاريد وآنرا حفظ نمائيد .هر شب به هنگام خواب وقتي كه به خواب مي رويد آهسته وبا طمانينه جملات بالاراكه من نام واكسن روي آن گذاشته ام دوبار تكراركنيد وبعد بخوابيد وهر صبح نيز پس از بيدار شدن دوباره انراتكراركنيد چند روزي نخواهد گذشت كه تاثير اين واكسن رادر رفتار وكردارتان حس خواهيد كرد .قبلاآگفتم كه خجالتي بودن داراي دوسرگذشت است ويكي از آنها را شرح دادم وحالابه سرگذشت وبه صطلاح بعلت دوم آن مي پردازم . دوم - از ناخود آگاه خود .... اينكه هيچ بعيد نيست درنخستين سال زندگي خودضربه رواني به شما واردآمده باشد وهمان حادثه موجب شده باشد كه شما خجالتي شده ايد البته اكنون نمي توانيد حادثه مزبور را از ناخودآگاهي تان به خودآگاهي بياوريد عرضم اين است كه در گذشته بااوضاع واحوال ناگواري روبه روشديد وبراي حفظ حيات خود عقب نشيني كرديد وباصطلاح روحا”از ماجرا فراركرديد وبااصطلاح به دو ران قبل از تولد فرار كرديد واين وجود وهيكل امروزي تان درواقع جانشين آن شخصيت پيشين تان نست .به همين دليل است كه در ملاقات هاي خود با همنوعانتان چنين تصور مي كنيد كه اين شخصيت واقعي تان نيست كه ملاقات مي كند وبعبارت ديگر معاشرت خود راواقعي تلقي نمي كنيد وآنرا اداواطوار وشخصيت قلابي تان كه جانشين شخصيت حقيقت تان شده است تصور مي كنيد .روزي كسي برايم تعريف مي كرد كه (وقتي كه دچار خجالت مي شوم از اين وحشت دارم كه ياروفكر كند من اصلا”يك شخصيت واقعي نيستم بلكه اين شخصيت ظاهري وقلابي من است كه حرف مي زند ودر حقيقت مرا يك مجسمه كه لباس پوشيده است تصور كند كه بزودي زير فشار واضطراب از پاي در مي ايد به همين دليل است كه در ملاقات با افراد خجالت مي كشم دست وپايم را گم مي كنم علت خجالت شما نيز درونيست شايد همين باشد يعني اينطور تصور كنيد كه شخصيت(من)واقعي تان با شما نيست و بصورت يك ناظر بيسر وصدا وافتاده درگوشه اي ازاعماق وجودتان عاجز نشسته است. در حقيقت اساسي تان كه در روزگار كودكي تان پابه فرار گذاشته دراعماق وجودتان(درناخوداگاهي)تان وجوددارد وبه شخصيت ظاهري وقلابي تان اجازه داده است بهر نحوي كه صلاح بداند،زندگي كند. اگردلتان مي خواهد شفا يابيد بايد شخصيت واقعي خودتان راوادار كارزارزندگي كنيد وحقيقت زندگي رابدو بفهمانيد.اين عمل كار ساده اي نيست زيراهيچ بعيد نيست كه سالهاي سال بهمين شخصيت ثانوي خود خوگرفته باشيد،شايد باورنكنيد كه شخصيت واقعي تان ازهمان يكسالگي باعماق وجودتان فرورفته وحالا اگر امنيت پيدا كند بار ديگر قادر است پاي به عرصه وجود گذارد .حالا ببينيم چگونه شما مي توانيد شخصيت واقعي خودتان را متقاعد كنيد كه بدون دغدغه بار ديگر خودي بنمايد وزندگي را از سر گيرد؟آسان است،اما بايد تدابيري اتخاذ كنيد.تدابيري كه ذيلا”شرح آن را ميدهيم:الف-هرروز بهمان ترتيبي كه در مقاله تمدد اعصاب نوشتم،تمدداعصاب كنيد.وقتي كه دررختخواب احساس آرامش كرديد يكبار ديگر دست دوستي خودتان رابطرف آن موجود كوچك وحشتزده اي كه بتازگي پناه برده است دراز نمائيد اين موجود كوچك همان شخصيت نارس دوران كودكي تان كه اگر به محبت شما اطمينان كند از پنا ه گاه در خواهد آمد .نسبت به اين طفل (كه چيزي جز خود شما نيست )مهربا ن وگرم باشيد با او بگوئيد كه شما را دوست دارند وتحملتان مي كند وديگر چيزي در زندگي نيست كه موجب وحشتتان بشود .با او مادرانه رفتار كنيد . ب- آرام وطبیعی باشید فكر نكنيد كه معجزه روي خواهد داد .در آغاز كار سعي نمائيد كه از اين شخصيت حقيقيتان با دوستان يك دل صحبت كنيد .با كساني كه با شما يكرنگند سعي كنيد آرام وطبيعي باشيد .فراموش كنيد كه بايد معاشران خود را زير تاثير خود بگيريد يعني خود را به مظلوميت بزنيد اين را فراموش نمائيد . ج-خودتان را تشویق کنید که محبوب دیگرانید خودتان را تشويق كنيد كه محبوب ديگرانيد زيرا به خوبي مي دانيد كه يكي دو نفر هستند كه شما را دوست دارند دلم مي خواهد از اين دوستي جسم وروحتان را تغذيه نمائيد .هيچ چيز بهتر از اين نمي تواند آن شخصيت واقعي تان را وارد عرصه زندگي كند وباو (يعني به خودتان )بقبولانيد كه دوستتان دارند وقتي كه چنين شد رفته رفته متوجه خواهيد شد كه مي توانيد خودتان را دوست داشته باشيد وبا نيروي محبت اين كودكي را كه در نهاد شماپنهان شده است ،بار ديگر وارد عرصه زندگي كنيد .خودتان را گرامي بداريد وبه خود بباليد زيرا شخصيت حقيقي شما كه اكنون از قيد وبند ترس ووحشت رسته است به مدد تمرين در حشر ونشر با ديگران مي تواند به سعادت ونيكبختي برسد ومنشأ اقدامات مهمي گردد .تدبير ديگري كه بايد اتخاذ كنيد بسته به اين است كه بوجود حكمتي در اين دنيا اعتقاد داشته باشيدو آنوقت بايد قبول كنيد كه اين حكمت دوست شماست نه دشمن شما .شخصيت واقعي شما كه همان بچه دوران يك سالگي خود شماست بر اثر ضربه سختي كه به او وارد آمده بتاريكي وغيبت كبري پناه برده زيرا محبتي كه بچه به اندازه بدان نيازمند است ،بطور وحشتناكي از او دريغ شده بوده است ،به همين دليل است كه فقط از راه ارزاني داشتن محبت است كه مي توان بار ديگر او را رام كرده ،بدنياي روشن بيداري وآگاهي باز گرداند .منظورم اين است كه ديگر مثل گذشته ديگران را مجبور نكنيد كه شما را دوست داشته باشند بلكه خودتان به خودتان عشق بورزيد ،چه بدلايلي كه گذشت ديگر حق داريد خودتان را دوست داشته باشيد ،زيرا از يك طرف يكي دو نفري هستند كه شما را دوست داشته باشند واز طرف ديگر حكمتي كه جهان را مي چرخاند با شماست .واين حكمت از مژه چشم بشما نزديكتر است اگر بدان چه گفتم با شكيبايي عمل كنيد ،ديري نخواد پايد كه شخصيت حقيقيتان سر از اعماق وجودتان در خواهد اورد وديگر در عرضه آن به ديگران دچار خجالت و شرمندگي نخواهيد شد .

غلبه بر كمرویی آیا به دلیل كمرویی حضور در یك مهمانی برایتان مشكل است؟ دفعه دیگری كه به یك مهمانی دعوت شده و از حضور در آن وحشت دارید، به این مطلب فكر كنید كه هرچند خجالتی بودن و كمرویی مشكل بیش از 40% از كل افراد جهان است، اما این امر به این معنا نیست كه این عده محكوم به زندان ابد هستند. به گفته روانشناسان، هر كسی میتواند با انجام اقدامات اولیه كه شامل ورود تدریجی به موقعیتهای جدید اجتماعی است، بر خجالتی بودن خود غلبه كند. شاید چندان عجیب نباشد كه برناردو كاردوچی (Bernardo Carducci) یكی از بهترین متخصصان در زمینه كمرویی، زمانی درگیر همین مشكل بوده و با آن مبارزه كرده است.

كاردوچی كه اكنون سرپرست انستیتوی تحقیقاتی كمرویی ساوت ایست (Southeast Shyness Research Institute) در دانشگاه ایندیانا است، درباره دوران نوجوانی خود میگوید :" من دوستان زیادی داشتم اما هرگز با دختری قرار نگذاشته بودم" و اكنون كمرویی"چیزی است كه بر روی آن كار میكنم."

بروز كمرویی
كاردوچی میگوید كه برخلاف اعتقاداتی كه وجود دارد، كمرویی تا حدی كه تصور میشود تغییر ناپذیر نبوده و از بدو تولد در انسان وجود ندارد. به این دلیل كه ایجاد حالت كمرویی نیازمند شكل گیری شناخت و تشخیص وجود خود است كه تازه پس از 18 ماهگی شروع به شكل گیری میكند. به گفته وی، كمرویی احساسات مختلفی چون خود آگاهی مفرط، خود سنجی منفی و توجه منفی به خویشتن را دربر میگیرد.

"افراد خجالتی طوری رفتار میكنند كه انگار تمام مدت آینه ای در مقابلشان قرار گرفته است."

البته با تمام اینها، ژنها هم در وجود این حس نقش دارند. حدود 15% از نوزادان با "خوی محتاط و محجوب" متولد میشوند- به این معنا كه آنها نسبت به تجربیات تازه واكنشهای شدیدی نشان میدهند. برای مثال آنها از شنیدن صدای تركیدن یك بادكنك از ترس بدن خود را جمع و منقبض میكنند.

به گفته جوناتان چیك (Jonathan Cheek) روانشناس، همچنین اگر یكی از دوقلوهای همسان، كمرو باشد، دیگری نیز به احتمال فراوان خجالتی خواهد بود. او می افزاید:" البته این بدان معنا كه كمرویی از پیش تعیین شده و ارثی بوده یا اینكه غلبه بر آن غیر ممكن است، نیست. اما اصولا عده ای به طور مادرزاد نسبت به كمرو شدن مستعدتر از افراد دیگر هستند.

وضعیت كلی یك شخص كمرو
به گفته كاردوچی، به طور خلاصه، افراد كمرو تمایل دارند رفتاری دوستانه و مطمئن به خود داشته باشند، اما به نظر نمیرسد بدانند چگونه این كار را انجام دهند. آنها بیش از همه به خاطر افراط در خودآگاهی، در موقعیتهای جدید اجتماعی دیرجوش بوده و به آهستگی با محیط هماهنگ و آشنا میشوند.

"این افراد وارد یك فضای اجتماعی میشوند اما اگر در طی 10 دقیقه نتوانند احساس راحتی كنند، برمیگردند و از این محیط فرار میكنند." در نهایت، افرد كمرو دارای حالتی هستند كه كاردوچی آنرا "منطقه آسایش محدود" مینامد. این افراد مكن است اجتماعی به نظر برسند و دوستانی هم داشته باشند اما در واقع دارند در یك حلقه كوچك از معاشرین، مدام به تكرار رفتارهای مشخصی میپردازند و تمایلی به قرار گرفتن در موقعیتهای اجتماعی تازه ندارند.

كاردوچی اشاره میكند كه با تمام اینها، كمرویی وابسته به عزت نفس نیست. این افراد میتوانند در جنبه های خاصی از زندگی خود بسیار با اعتماد به نفس باشند، برای مثال آنها میتوانند در مقابل صدها نفر به معرفی موضوعی بپردازند، اما تصور یك گفتگوی ساده و معمولی با یك غریبه آنها را به شدت مضطرب میكند.

از درمان خود نترسید
برای مقابله با كمرویی چند روش وجود دارد. یكی از آنها آموختن تكنیكهای تمدد اعصاب و رها كردن افكار است. به گفته چیك، افراد میتوانند با آموختن این روشها خود را در شرایط مختلف اجتماعی تصور كرده و در همین حال با تنفس آهسته و عمیق خونسردی خود را حفظ كنند.

آنها میتوانند چگونگی توسعه بخشیدن به منطقه آسایش را بیاموزند. كاردوچی میگوید یك روش مناسب برای انجام اینكار داوطلب شدن در كارهاست. "هنگامی كه داوطلبانه به انجام كاری میپردازیم، اطرافیان اهمیت چندانی به میزان مهارت ما ندارند، این افراد به زمانی كه شما در اختیارشان قرار میدهید نیاز دارند و به این ترتیب شما مدام در حال بررسی و انتقاد از خود نخواهید بود."

هر دو این روانشناسان عقیده دارند كه غلبه بر كمرویی باید تدریجی و گام به گام انجام بگیرد. برای مثال اگر مرد كمرویی قصد دارد از خانم همكارش دعوت كند كه با هم قراری غیر كاری داشته و بیشتر با یكدیگر آشنا شوند، اولین هدف او باید این باشد كه در ابتدا بتواند با او در مورد مسائل معمول كاری صحبت كند.

این شخص باید قبل از این كار، گفتگویی مشابه را با یك دوست یا مشاور تمرین كند. سپس این شخص میتواند در گفتگوی بعدی خود با این خانم، در مورد موضوعی كمی خودمانی تر و خارج از محدوده كار نیز صحبت كند تا اینكه به آن مرحله از راحتی برسد كه بتواند او را به قراری خارج از محل كار دعوت كند.

یك نكته مهم این است كه افراد كمرو نباید مسئولیت تمام برخوردهای ناموفق اجتماعی را بر گردن خود بگذارند و همواره خود را مقصر بدانند. شاید با تمام این كوششها، باز هم طرف مقابل علاقه ای به صحبت كردن یا بیرون رفتن با این شخص نداشته باشد و این لزوما نشانه ناتوانی شخص كمرو در ایجاد ارتباط نیستhttp://www.zibaweb.com/khejalat.htm

نارون1
8th July 2015, 05:14 PM
آیا شما خجالتی هستید؟خجالت و کمرویی

تhttp://www.zibaweb.com/khejalat.htm


خب اين مطلب تا حد زيادي نامرتبط با بحث ما هست

بنابراين از مدير تالار روانشناسي عزيز تقاضا دارم اين پست را به تالار مرتبط با ان در بخش روانشناسي منتقل كنند .

همچنين

از همراهان گرامي خواهشمندم مرتبط با بحث مورد نظر , تبادل اطلاعات داشته باشيم .


با تشكر [golrooz]

حسنعلی ابراهیمی سعید
8th July 2015, 05:22 PM
خب اين مطلب تا حد زيادي نامرتبط با بحث ما هست

بنابراين از مدير تالار روانشناسي عزيز تقاضا دارم اين پست را به تالار مرتبط با ان در بخش روانشناسي منتقل كنند .

همچنين

از همراهان گرامي خواهشمندم مرتبط با بحث مورد نظر , تبادل اطلاعات داشته باشيم .


با تشكر [golrooz]

سلام
ممنونم
یکی از گزینه های مبتلایان به بیماری روحی وروانی، خجالتی بودن آنها واینکه حرف خود را براحتی نمی توانند باز گو کنند می باشدکه گوشه گیری را تجربه میکنند من از آن منظر این باب را گشودم
لذا اگر در ارتباط نیست مسؤلین ومدیریت محترم یا حذف میکنند ویا....

نارون1
8th July 2015, 05:36 PM
سلام
ممنونم
یکی از گزینه های مبتلایان به بیماری روحی وروانی، خجالتی بودن آنها واینکه حرف خود را براحتی نمی توانند باز گو کنند می باشدکه گوشه گیری را تجربه میکنند من از آن منظر این باب را گشودم
لذا اگر در ارتباط نیست مسؤلین ومدیریت محترم یا حذف میکنند ویا....


سلام

ممنون ، همین که خودتان موضوع رو شفاف بیان میکنین ، عالی هست .

دقیقا گاهی پیش میاد که مراجعین ، در جلسه اول ، سکوت میکنن ، یا خیلی کوتاه حرف میزنن ، این میتونه به دلیل این باشه که ممکنه نتونستن به مشاور اعتماد کنن یا اینکه

داره مقاومت میکنه و یا به قول شما به خاطر همین مشکل خجالتی بودن ، مراجعه کرده که به خاطر همین مورد نمیتونه ارتباط موثر برقرار کنه .

در اینجا مشاور باید با استفاده ازمهارتهایی ، این دیوار دفاعی رو به مرور بشکنه .


** شما میتونین در ادامه گفتگو و بیان مقصورتان ، لینک مربوط به ویژگی افراد خجالتی رو در جهت مکمل بودن بحثتون قرار بدین . اینطوری بحث به صورت ساختاریافته تری ادامه پیدا میکنه .

ممنون از شما که به روشنی بیان کردین .[golrooz]

mahmoodmah
8th July 2015, 06:53 PM
سلام

واقعا انتظار دارید
یک نفر در جلسه اول که هنوز شناختی وجود نداره تمام سفره دلش رو براتون باز کنه؟!!



سلام

ممنون ، همین که خودتان موضوع رو شفاف بیان میکنین ، عالی هست .

دقیقا گاهی پیش میاد که مراجعین ، در جلسه اول ، سکوت میکنن ، یا خیلی کوتاه حرف میزنن ، این میتونه به دلیل این باشه که ممکنه نتونستن به مشاور اعتماد کنن یا اینکه

داره مقاومت میکنه و یا به قول شما به خاطر همین مشکل خجالتی بودن ، مراجعه کرده که به خاطر همین مورد نمیتونه ارتباط موثر برقرار کنه .

در اینجا مشاور باید با استفاده ازمهارتهایی ، این دیوار دفاعی رو به مرور بشکنه .


** شما میتونین در ادامه گفتگو و بیان مقصورتان ، لینک مربوط به ویژگی افراد خجالتی رو در جهت مکمل بودن بحثتون قرار بدین . اینطوری بحث به صورت ساختاریافته تری ادامه پیدا میکنه .

ممنون از شما که به روشنی بیان کردین .[golrooz]

نارون1
8th July 2015, 07:05 PM
سلام

واقعا انتظار دارید
یک نفر در جلسه اول که هنوز شناختی وجود نداره تمام سفره دلش رو براتون باز کنه؟!!


سلام

ممنون از حضورتون

مطمنا فردي كه براي مشاوره مياد , دليلي براي مراجعه داره . و خواهان اينه كه كسي به صحبتهاش توجه كنه و …

حرف شما صحيحه , به همين دليل است كه گاها پيش مياد 3-4 جلسه به مصاحبه پرداخته ميشه .

ارتباط درماني يك اصل مهمي هست كه روانشناسان و مشاوران بايد بهش توجه كنن ,


حالا اين شناختي كه عنوان كردين , به چه معناست ? چه ابعادي داره ?

در صورت امكان راجع بهش بيشتر توضيح بدين

ممنون

mahmoodmah
8th July 2015, 07:15 PM
سلام

ممنون از حضورتون

مطمنا فردي كه براي مشاوره مياد , دليلي براي مراجعه داره . و خواهان اينه كه كسي به صحبتهاش توجه كنه و …

حرف شما صحيحه , به همين دليل است كه گاها پيش مياد 3-4 جلسه به مصاحبه پرداخته ميشه .

ارتباط درماني يك اصل مهمي هست كه روانشناسان و مشاوران بايد بهش توجه كنن ,


حالا اين شناختي كه عنوان كردين , به چه معناست ? چه ابعادي داره ?

در صورت امكان راجع بهش بيشتر توضيح بدين

ممنون

- - - به روز رسانی شده - - -




سلام

ممنون از حضورتون

مطمنا فردي كه براي مشاوره مياد , دليلي براي مراجعه داره . و خواهان اينه كه كسي به صحبتهاش توجه كنه و …

حرف شما صحيحه , به همين دليل است كه گاها پيش مياد 3-4 جلسه به مصاحبه پرداخته ميشه .

ارتباط درماني يك اصل مهمي هست كه روانشناسان و مشاوران بايد بهش توجه كنن ,


حالا اين شناختي كه عنوان كردين , به چه معناست ? چه ابعادي داره ?

در صورت امكان راجع بهش بيشتر توضيح بدين

ممنون


شناخت از طرف مقابل
مربوط به نحوه برخورد و نگاه و حالات چهره میتونه باشه

در یک کلام
منظور قضاوتی که مشاور ممکن داشته باشه
-
-
فکر می کنید یه فرد بیشتر از همه نگران چیه؟!

مشکلی که دازه یا ...؟

نارون1
8th July 2015, 07:57 PM
[B]
شناخت از طرف مقابل
مربوط به نحوه برخورد و نگاه و حالات چهره میتونه باشه

در یک کلام
منظور قضاوتی که مشاور ممکن داشته باشه
[QUOTE]

بله متوجه شدم

مثالي ميزنم : فردي كه وسواس داره , كلي اختلاف پيدا كرده با همسر و خانوادش و …

وقتي مياد مشاوره , ميبينه روانشناس با سوالاتي كه ميكنه , نشانه هارو ميدونه ,با خودش ميگه

يكي هست كه منو با اين مشكل مي پذيره , قبول داره كه من از روي عمد اينكارا رو نميكنم .

يا مثال ديگه :

مراجعي هست كه نگرانه اينه كه مشاور هم مانند ديگران سرزنشش كنه , بگه تو اشتباه ميكني و …

يا مراجعي ديگر , مياد فقط بشينه صحبت كنه , حتي اگر هيچ درماني هم نگيره باز هم مياد , چرا ? چون كسي

پيدا كرده كه مياد بدون قضاوت و پيشداوري به حرفاش گوش ميده و به عبارتي همه اينها در اين كلمه هست


پذيرش بي قيد و شرط

به نكات مهمي اشاره كردين , ممنون

يك مشاور بايد اين اين مهارت هايي مثل :

گوش دادن فعال , ارتباط چشمي مناسب ( همدلانه , نه اينكه بي روح باشه و يا اينكه انگار تو فكر مشكلات خودشه ) , شيوه نشستن

و… >>> كه اگر دوستان مايل باشن تا نهايت بحث راجع به اين مهارتها صحبت ميكنيم


نكته مهم و قابل توجه اينه كه بايد بدونيم نه تنها روانشناس و مشاور به ارزيابي مراجع مي پردازد

بلكه اغلب مراجعين از همان زمان كه قدم به اتاق مشاوره مي گذارند , شروع به ارزيابي مشاور مي پردازند .

masoume.a.92
12th July 2015, 12:52 PM
[[B
كه اگر دوستان مايل باشن تا نهايت بحث راجع به اين مهارتها صحبت ميكنيم
.

من خیلی مایلم [nishkhand]
همه ی نکات انجام یک مشاوره ی خوب رو بگین
بعضیا مشکلات مهم رو مخفی میکنن و میخوان با طرح مطالب دیگر مشکلاتشون رو حل کنن
بعضی هام به حرکاتشون میاد اعتماد کرده باشن ولی در واقع نکردن، ینی یا خوب توضیح نمیدن و باز پنهان کاری میکنن یا اینکه کارایی که مشاور میگه رو خوب انجام نمیدن
چیکار باید کرد که طرف اون اقداماتی که مشاور میگه رو انجام بده و همچنین برای حل کامل مشکل خودش مجددا پیگیر مشاور بشه و اجازه بده مشاور کمکش کنه؟؟

نارون1
13th July 2015, 01:01 AM
من خیلی مایلم [nishkhand]همه ی نکات انجام یک مشاوره ی خوب رو بگینبعضیا مشکلات مهم رو مخفی میکنن و میخوان با طرح مطالب دیگر مشکلاتشون رو حل کننبعضی هام به حرکاتشون میاد اعتماد کرده باشن ولی در واقع نکردن، ینی یا خوب توضیح نمیدن و باز پنهان کاری میکنن یا اینکه کارایی که مشاور میگه رو خوب انجام نمیدنچیکار باید کرد که طرف اون اقداماتی که مشاور میگه رو انجام بده و همچنین برای حل کامل مشکل خودش مجددا پیگیر مشاور بشه و اجازه بده مشاور کمکش کنه؟؟

سلام

باتشكر از شما [golrooz]

ان شاالله به مرور مهارتها و خرده مهارتها به نوعي معرفي ميشه

اين نوعي مقاومت جهت فاش نكردن اطلاعات است , گاهي پيش مياد مراجع داره مشكلش رو بيان ميكنه وقتي به يك قسمت ميرسه ,خيلي هوشمندانه بحث رو به سمت ديگه ميكشانه

مشاور بايد به صورت فعال به صحبتهاي مراجع گوش بدهد و جلسه را سازماندهي كنه , به نوعي كه مثلا در اينجا به مراجع بگه شما به اين مورد ( موردي كه بحث رو عوض كرد) اشاره كردين , راجع بهش بيشتر توضيح بدين

براي اينكه نقطه مبهمي در صحبتهاي مراجع نماند , بايد مصاحبه تشخيصي دقيقي بگيريم . يعني نكته به نكته به صورت سوالهاي باز پاسخ , بخوايم توضيح بده و همچنين سوالات هدفمند بپرسيم .

در جلسه اول مشاوره بايد اهداف درماني و چارچوب درماني با همراهي مراجع مشخص شود .

بعد از ارايه منطق درمان , در واقع يك قراردادي بين مشاور و مراجع بسته ميشه كه مراجع ملزم به انجام تكاليف خانگي ميشود

و در هرجلسه ,تكليف جلسه قبلي مورد بررسي قرار ميگيرد . اگر مراجعي تكليف خود را انجام نداده بود , در جلسه مشاوره و در حضورمشاور صورت ميگيرد .

محسن مهابادی زاده
19th July 2015, 12:38 AM
اگر ممکنه روی عناوین و آیتم هایی که نام بردین ، کمی توضیح بدین

منظورتون اینه که هرکدام از این عناوین به شاخه خاصی مربوطه یا تلفیقی هست ؟
درود
از این تاخیر چند روزه ام پوزش میخوام.
برخی از اطلاعات روانشناسی مورد استفاده در ایران زمینه ی دینی و مذهبی داره وبرگرفته از منابع مذهبی هست که البته چیزی که به تجربه دیدم اینه که مشاوران خانواده با گرایشات مذهبی و طلاب از این منابع بهره میبرن و به منابع غربی یا شرقی حدالمقدور استناد نمیکنن یا کمتر استناد میکنن.

برخی دیگه از اطلاعات روانشناسی ،زمینه آکادمیک و دانشگاهی دارن و از منابع خارجی بیشتر بهره میبرن و استنادشون اکثرا همین منابع هست . مثل اکثر مشاوران و روانشناسان فعال در کشور.

تعداد اندکی از مشاوران و روانشناسان هم هستن که از نتیجه تحقیقات و پژوهشهای بومی ایران برای ارائه خدمات استفاده میکنن.

حالا اینکه اینها هرکدوم از چه شاخه ای هستن ، نمیدونم. اما در برخی موارد شاهد بودم که از موارد بند یک و دو برای ارائه خدمات مشاوره استفاده شده . البته اختلافاتی هم در برخی روشهای مثلا تربیتی بین منابع خارجی و مذهبی دیدم که جواب قانع کننده از هیچیک از کارشناسان دو طرف دریافت نکردم که مثلا کدوم روش درسته . پاسخها متناقض بوده.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد