PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مثالي از وضع زندگي يک کارگر در زمان داريوش اول



MR_Jentelman
1st September 2009, 07:02 PM
باغه پاته (Bagapata) با همسرش رتينا(Rtain) و دو پسر و دختر کوچکش در آبادي خودايتشيه که در دشت پايين دژ تخت جمشيد قرار دارد زندگي مي کنند. صبح زود با برآمدن خورشيد بغه پاته با شنيدن صداي سرزنده حرکت در کاروان سراي نزديک از خواب بر ميخيزد. بغه پاته لحاف مو بزي خود را کنار مي زند از تشک کاهي اش بر مي خيزد و بالش اش را مرتب مي کند. زن و بچه ها هنوز در خوابند. از در اتاق به حياط مي خزد. خورشيد به گرمي مي درخشد. خمره هاي بزرگ آب را که کنار آشپز خانه در زمين کار گذارده شده غروب روز پيش زن و دو پسرش پر کردهاند. خوش بختانه مظهر قنات با فاصله کمي از خانه اش قرار دارد. بغه پاته جند مشت آب از خمره را به صورت خود مي زند بعد کوزه کوچکي را پر ميکند و به دست شويي گوشه حياط ميرود. بيرون که مي آيد سر حال و تازه نفس گردشي در باغچه مي کند به پيازها و سيرها آب ميدهد مرغ ها را از قفس گوشه باغچه آزاد مي کند و به ظرف هاي شان آب و دانه مي ريزد.با سر وصداي خانه متوجه مي شود که زن و بچه ها يش نيز بيدار شده اند. در اين ميان رتينا از آرد گندم و انجير و زردآلوي خشک حريره صبحانه را حاضر کرده است.بعد از صبحانه همه خانواده راهي خزانه مي شوند. اين شانس را دارند که همه در يک سازمان کار کنند. بغه پاته نقره کار است و زنش خياط. پسر بزرگتر دوازده ساله و دست و پا دار و هوشيار است. از همين روي براي ياد گرفتن خط ميخي فارسي باستان که داريوش قصد رواح آن را در تمام شاهنشاهي دارد انتخاب شده است. او ميکوشد همراه 11 پسر بچه ديگر متني را که منشي مسئول در اختيارشان گذارده با شليقه به لوح گلي منتقل کند. بچه هاي اموخته تر اجازه دارند روي لوح هاي مومي بنويسند.

پسر دوم که هنوز نه سال دارد مانند پدر در حال ديدن دوره نقره کاري است. او با انگشتان کوچکش مشغول پيچيدن مفتول نقره و انداختن نقش ظريف است و کوچک ترين فرزند دختر نه ماهه اي است که مادر پيش از رفتن به کارگاه خياطي او را به مربي مهد کودک خزانه مي سپارد. بغه پاته پيش از ورود به کارگاه نقره و طلا کاري لباس کتان بلند و آستين دارش را بيرون مي آورد و در اتاق رخت کن از قلابي مي اويزد. لباس کار او قطعه پارچه اي است که فقط ستر عورت مي کند. اين لباس را مقامات بالا از خود اختراع کرده اند تا کار با آن آسانتر باشد و سوراخ سينه اي براي پنهان کردن فلزي گران بها يا سنگي قيمتي نداشته باشد.

نقره و طلاي مورد نياز کارگاه براي توليد ظروف وسيله سرپرست از کارمند تهيه مواد يعني مقام مسئول خزانه تحويل گرفته شده است. وزن ان روي لوحي ثبت شده و استاد کار سرپرست با مهر خود دريافت کالا را تصديق کرده است. اونيز به نوبه خود وزن مربوط را به کارگران ماهر اعلام مي کند و اين ها نيز بايد با مهر خود دريافت اين وزن را تاييد کنند. امروز بغه پاته مي خواهد يک ريتون از نقره بسازد. او روز قبل ورق نقره لازم را حاضر کرده حالا با دقت تمام مشغول گلوي بلند و شاخ مانند ريتون است.او بايد براي ساخت قسمت پيچيده و سخت دهانه ريتون از سندانهاي مخصوص و از چکشها و ابزارهاي کوچک و بزرگ ديگر استفاده کند.استاد کار ناظر دائما به چکش کارها سر مي زند کارشان را کنترل مي کند و دستورهاي لازم را مي دهد. در بخشي که کار آموزها در حال آموختن ساخت پياله کم عمق کوچکي از نقره هستند استاد کار ناظر گوش يکي از کار آموزهايي را که براي سومين بار با چکش کاري نامحتاطانه ورق نقره را پاره کرده است مي کشد.

به کارگرهاي خزانه هم مانند خدمه دربار خوب رسيدگي ميشود. آشپز خانه آشپزهاي مخصوص وتاسيساتي شبيه غذا خوريهاي امروزي دارند. وقتي بغه پاته وارد غذا خوري مي شود همسرش با همکاران خود در گوشهاي ضمن کار گپ مي زنند. رتينا با ديدن شوهرش مي خندد و با اشاره به او سلام مي کند. بغه پاته کاسه اي سوپ سبزي براي خود بر مي دارد و کنار ورتينته(Vratayanta) همکارش در کارگاه نقره کاري خزانه مي نشيند. پسرهايشان در حياط و مقابل آشپز خانه با ديگر همسالان غذا مي خورند. اين ها سفره چرمي خود را روي زمين پهن کرده دسته جمعي پيرامون ان نشسته اند.

پس از ناهار و استراحتي کوتاه بغه پاته به قسمت بسيار پيچيده و ظريف کارش مي پردازد. بدنه قيف مانند ريتون با شيارهاي افقي تزيين مي شود که بافشردن ديواره دروني بدنه به بيرون پديد مي آيد.بغه پاته چنان سرگرم کار است که متوجه نميشود همکاران سرگرم جمع کردن ابزار کارشان هستند. کار روزانه تمام شده است. همه به صف مقابل ميز استاد کار مي ايستند تا کارهاي آماده شده را تحويل دهند. کارها وزن وسپس به نام سازندگانشان ثبت ميشود.

وقتي بغه پاته وارد حياط خانه مي شود بوي خوش نان لواش تازه به استقبالش مي آيد. رتينا و پسر کوچکترش سه ساعت زودتر تعطيل شده اند. رتينا دختر خردسالش را از مهد کودک برداشته براي انجام کارهاي ضروري به خانه برگشته است. از جيره جو ماهانه که از سبدي آويخته شده است کمي براي نان شب بر مي دارد و مشغول کار دشوار کوبيدن و ماليدن جو در هاون سنگي ميشود. قاتق نان کمي پياز تازه باغچه و ماست و پنيري است که رتينا از شير دو بزي که دارند آماده کرده است.پسر کوچکتر خندان چهار تخم مرغ را که در آغل مرغها بوده مي آورد. اما تخم مرغها ذخيره مي شوند.

پس از غذا پسر بزرگتر با شادماني و لذت مي گويد: به به فردا نوبت جيره گوشت ماهانه پدر است. و پسر کوچکتر اضافه مي کند: سه هفته بعد جشن رئيس تشريفات است و شکمي از عزا در مي اوريم. مادر مي گويد: حالا پيش از سورچراني برويم سر قنات خمره هايمان را پر کنيم.

لوح هاي بدست آمده در تخت جمشيد از نظام دستمزدها در زمان داريوش اطلاعات جالبي به دست مي دهد. طبقه بندي دست مزدها بسيار غني و از جهاتي چنان مدرن است که گاه پيشرفته تر از امروز به نظر مي آيد.

مزد کارگران عمدتا" به صورت جنسي پرداخت مي شد و پايه اصلي محاسبه آن جو و حد اقل مزد يک مرد 3 بن(Ban) جو در ماه بود.

همه کارگراني که حداقل جيره را مي گرفتند به عناوين و مناسبتهاي گوناگون اضافه در آمد داشتند.به طور منظم شايد هر 2 ماه يک بار پاداش داده مي شد.به اين پاداش بايد جيره ويژه اي را که ديوان اداري به نام کمک شاهانه به کارگران مي داد افزود.

علاوه بر اين اضافه پرداختهاي مشخص و هميشگي جيره اي وجود داشت که به آن پيش کَشي مي گفتند. مثلا زائوها 5 ماه تمام جيره ويژه مي گرفتند که ميزان آن به جنسيت کودک بستگي داشت. کارگران کارهاي سنگين هم جيره پيش کشي مي گرفتند.

منبع: سايت دوستان

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد