حسنعلی ابراهیمی سعید
8th June 2015, 07:41 PM
مقدمه
کویت با وسعتی در حدود 17818 کیلومتر مربع یکی از کوچکترین کشورهای حوزهِ خلیجفارس است. و با وجود مساحت کم، به دلیل برخورداری از منابع غنی نفت و گاز، از ثروتمندترین کشورهای صادرکنندهِ نفت به شمار میرود، طوری که درآمد سرانهِ هر فرد کویتی بیش از هجده هزار دلار است. کویت از طریق خشکی با کشورهای عراق و عربستان سعودی هممرز است و در آبهای خلیجفارس نیز با ایران مرز مشترک آبی دارد.
پتانسیل اقتصادی بالای کویت و همسایگی با سه کشور بزرگ منطقه (عراق، عربستان سعودی و ایران) باعث شده است تا این کشور برای حفظ تمامیت ارضی خود، حضور فعالی در تحولات منطقهای داشته باشد. از دههِ 70 تا عصر حاضر، کویت همواره، یکی از خبرسازترین کشورها در عرصهِ جهانی بوده و تاریخ سیاسی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. اختلافات مرزی با عراق، موضعگیری در قبال جنگ ایران و عراق، جنگ نفتکشها، اشغال نظامی کویت به دست نیروهای عراق و جنگ اول و دوم خلیجفارس از مهمترین چالشهای این کشور طی سه دههِ گذشته بوده است.
جنگ هشتسالهِ ایران و عراق در ابعاد گوناگون تأثیرات فراوانی بر کویت داشت. موضعگیری و عملکرد حاکمان کویت طی جنگ، در تحولات پس از پایان جنگ ایران و عراق، بهویژه اشغال آن به دست نیروهای عراق، نقشی اساسی را ایفا کرد. برای تشریح تعامل کویت با پدیدهِ جنگ ایران و عراق سه موضوع اصول سیاست خارجی کویت، تأثیرپذیری این کشور از جنگ ایران و عراق و مواضع و عملکرد آن در قبال طرفهای جنگ بررسی خواهد شد. اصلیترین پرسشی که در این زمینه مطرح میشود، این است که بهرغم اعلام بیطرفی، کویت دلایل و عوامل مؤثر حمایت این کشور از عراق در طی جنگ چه بود؟ در پاسخ به پرسش مزبور این فرضیه مطرح میشود که مواضع کویت طی جنگ تحمیلی، در چهارچوب ملاحظات آن از خطر سرایت انقلاب اسلامی ایران به این کشور و نیز مدارا با حکومت عراق برای رفع تهدیدهای نظامی آن علیه تمامیت ارضی کویت قرار داشت.
درگیری رژیم بعث عراق در جنگ همهجانبهای که علیه ایران آغاز کرده بود، باعث شد تا از توسعهطلبیهای آن علیه همسایهِ جنوبیاش تا اندازهِ زیادی کاسته شود و این فرصت ایدهآلی برای حکومت کویت بود تا دو همسایهِ قدرتمندش با درگیرشدن در جنگی فرسایشی، قدرتشان به تحلیل رود. افزون بر انگیزههای پانعربیستی کویت در حمایت از عراق طی جنگ، این کشور قصد داشت رژیم بغداد را مدیون کند و بدین ترتیب، زمینههای طرح دوبارهِ ادعاهای توسعهطلبانه علیه تمامیت ارضی خود را از بین ببرد.
الگوهای رفتار سیاست خارجی کویت
سیاست خارجی دولتها تحت تأثیر متغیرهای متعددی، مانند اهداف، منافع ملی، موقعیت جغرافیایی، توانمندیهای اقتصادی شکل میگیرد. در این میان برخی از این متغیرها با توجه به شرایط پدید آمده دگرگون میشوند و برخی تأثیر مستمری دارند. با دگرگون شدن شرایط داخلی و بینالمللی ممکن است طبقهبندی جدیدی از اهداف و منافع ملی و استراتژیها ارائه شود. شرایط جغرافیایی، مانند وسعت، اهمیت استراتژیک و نوع همسایهها، و قدرت نسبی آنها، حاصلخیزی خاک و غنا یا فقر منابع طبیعی، جمعیت و ویژگیهای کمی و کیفی آن، توانایی نظامی از نظر کمی و کیفی، ماهیت رهبری سیاسی و کیفیت دستگاههای اجرایی سیاست خارجی و نیروی انسانی آنها، درجهِ همگنی و همبستگی قومی و اجتماعی مردم کشور و قابلیت آنها برای انجام اقدامات دستهجمعی از جمله عوامل مهم داخلی هستند که در تعیین هدفهای سیاست خارجی هر کشور و انتخاب راهها و تأمین امکانات دسترسی به این هدفها مؤثرند. در زمینهِ عوامل بینالمللی نیز میتوان به نظام بینالمللی، نظام منطقهای و موقعیت و اعتبار بینالمللی کشورها اشاره کرد که بر سیاست خارجی آنها تأثیر میگذارد.1 با توجه به این بحث کوتاه نظری، اصول حاکم بر سیاستگذاری خارجی کویت پیش از آغاز جنگ عراق علیه ایران را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
حفظ تمامیت ارضی
حفظ تمامیت ارضی کویت نخستین و مهمترین هدف سیاست خارجی این کشور است. کویت در همسایگی سه قدرت بزرگ منطقهای یعنی ایران، عراق و عربستان سعودی واقع شده است. در این میان، عراق تمامیت ارضی کویت را از آغاز استقلال آن همواره، تهدید کرده و این کشور همیشه، هدف توسعهطلبیهای بغداد بوده است. افزون بر عراق، عربستان سعودی نیز بارها، کویت را به طور جدی تهدید کرده است، هرچند این دو کشور موفق به تحدید حدود مرزهای زمینی خود شدهاند، اما هنوز به دلیل اختلاف، نتوانستهاند مرزهای دریاییشان را مشخص کنند.
دولت کویت پس از استقلال این کشور، برای مقابله با توسعهطلبیهای ارضی و تجاوز احتمالی عراق، همواره در صدد یافتن متحد مطمئنی برای دفاع از خود بود. در بین کشورهای عرب، مصر تنها کشوری محسوب میشد که کویت میتوانست به عنوان متحد روی آن حساب کند، اما فاصله زیاد دو کشور، عملاً امکان یاری مصر را در مقابل تجاوزات احتمالی کاهش میداد. از سوی دیگر، دو کشور عربستان سعودی و سوریه نیز متحدان مورد اعتمادی برای حکومت کویت نبودند و دولت ایران نیز به دلیل غیرعرب بودن و نیز حکومت انقلابیاش مناسبات تنشآلودی با دولت کویت داشت و طبعاً نمیتوانست به عنوان متحد در نظر گرفته شود؛ از اینرو، استراتژی امنیتی کویت برای حفظ تمامیت امنیتاش، عضویت در سازمانهای منطقهای، مانند شورای همکاری خلیجفارس اتحادیهِ عرب و سازمانهای بینالمللی، همانند سازمان ملل متحد و برقراری روابط مستحکم با قدرتهای بزرگ دنیا چون ایالات متحدهِ امریکا، اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپایی، بوده است.
همگامی با جهان عرب
کویت همواره، یکی از اعضای مهم و تأثیرگذار در اتحادیهِ عرب بوده است. از آنجا که تعداد زیادی از کشورهای عرب، دریافت کنندهِ کمکهای اقتصادی کویت بودهاند، دولت این کشور توانسته است نفوذ در خور توجهی را در محافل عربی به دست آورد. در واقع، پانعربیسم همواره، یکی از اصول مهم سیاست خارجی کویت بوده و دولت این کشور در بیشتر اختلافات کشورهای عرب با کشورهای غیرعرب از کشورهای عرب حمایت کرده است. برای نمونه، در اختلافات مرزی ایران و عراق، همواره، از عراق حمایت نموده یا در جریان استرداد جزایر سهگانه به دولت ایران، به این دولت اعتراض کرده است. از سوی دیگر، رابطهِ کویت با مجامع عربی را باید رابطهِ دوسویهای دانست که کویت از طریق آن میکوشد پوشش و حمایت لازم را در مقابل تجاوزات احتمالی همسایگان قدرتمندش فراهم کند.
حفظ وحدت ملی
فقدان وحدت ملی، قومیتی و مذهبی یکی از عوامل تأثیرگذار در سیاست خارجی کویت است. حدود 60 درصد از جمعیت کویت را مهاجران خارجی،به ویژه فلسطینیان تشکیل میدهند که یکسوم از کل تعداد مهاجران خارجی را شامل میشوند. همچنین، تعداد مهاجران عراقی، مصری و سوری نیز در خور توجه است.2 از سوی دیگر، تعداد زیادی از جمعیت کویت را شیعیان تشکیل میدهند؛ موضوعی که حکومت سنی این کشور همواره نسبت بدان احساس خطر کرده است؛ از اینرو، حکومت کویت در سیاستهای خارجی خود ناگزیر از توجه به حساسیتهای داخلی است، طوری که بارها، این مسئله بروز بحرانهای داخلی در این کشور را باعث شده است. برای نمونه عدم محکومیت دولت سوریه به دلیل سرکوب فلسطینیان در جریان جنگهای داخلی لبنان، به راهاندازی اغتشاشاتی از سوی مهاجران فلسطینی در کویت انجامید. مهاجران فلسطینی با حمایت از مخالفان حکومت پیروزی آنها را در انتخابات مجلس کویت باعث شدند؛ مسئلهای که مخالفتهای گستردهای را در برابر سیاستهای دولت در مجلس ایجاد کرد و در نهایت، حکومت کویت مجبور شد مجلس را به مدت چهار سال تعطیل کند.3 حکومت عراق نفوذ در خور توجهی روی فلسطینیان ساکن کویت داشت و از آنها به عنوان اهرم فشاری برای تحت فشار قرار دادن حکومت کویت برای موافقت با درخواستهای این کشور استفاده میکرد.4
تضمین جریان صادرات نفت
همان طور که پیش از این گفته شد، کویت با داشتن ذخایر غنی نفت و گاز یکی از بزرگترین صادر کنندگان نفت در جهان محسوب میشود. ذخایر نفتی این کشور تقریباً، به اندازهِ مجموع ذخایر نفتی ایران و عراق است و بیش از 13 درصد از مجموع ذخایر نفت دنیا را در اختیار دارد. جمعیت کم و درآمد سرشار نفتی آن باعث شده است تا این کشور یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه باشد. اقتصاد کویت کاملاً به نفت متکی است و تضمین صادرات آن یکی از مهمترین اهداف سیاستگذاری خارجی این کشور محسوب میشود. عمدهترین مسیر صادرات نفت کویت، از طریق خلیجفارس است؛ و از اینرو، حفظ امنیت آن برای این کشور اهمیت ویژهای دارد.
درآمدهای سرشار نفتی این امکان را به کویت میدهد که از آن، به عنوان ابزاری برای پیشبرد مقاصد خود در سطح منطقهای و بینالمللی استفاده کند. این درآمدها باعث شده است تا کویت نقش پولرسان را در جهان عرب ایفا کند و در بین کشورهای عرب نفوذ زیادی یابد.6 حکومت کویت برای جلوگیری از تهدیدهایی که علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی این کشور، وجود دارد، از استراتژی خرید تهدیدها سود میجوید.7 برای این منظور، کویت، صندوق توسعهِ اقتصادی عرب را با سرمایهای در حدود 140 میلیون دلار در سال 1961 تأسیس کرد که تاکنون، میلیاردها دلار وام به کشورهای عرب و دیگر کشورهای آسیایی و افریقایی پرداخت کرده است.8
با توضیحاتی که داده شد اکنون، این بحث مطرح میشود که جنگ ایران و عراق چه تأثیری روی اصول، اهداف و رفتارهای خارجی کویت داشت؟ این جنگ هشت ساله در قالب کلان فکری و استراتژیک کویت چگونه ارزیابی شد و این کشور چه استراتژی و الگوی رفتاری مشخصی را در پیش گرفت؟
تأثیرات جنگ ایران و عراق بر کویت
نزدیکی جغرافیایی کویت به صحنهِ، جنگ تأثیرپذیری بیشتر این کشور از جنگ را باعث شد. در مواقعی، درگیری به مرزهای کویت کشیده شده و امنیت ملی این کشور به طور مستقیم تهدید میشد. همچنین، میدان نبرد، تنها 150 مایل از مرکز شهر کویت فاصله داشت و صدای بمبارانها و انفجارها به راحتی شنیده میشدند.9
حکومت کویت بهرغم اعلام موضع رسمی، مبنی بر حفظ بیطرفی در جریان جنگ، با توجه به منافع مشترکی که با حکومت عراق داشت، به شکلهای مختلف رژیم صدام را در جنگ با ایران یاری داد. همکاری کویت با عراق به بروز تنش بین این کشور و ایران انجامید.10 با گسترش دامنهِ کشمکش بین دو کشور، مشکلات بسیاری در زمینهِ اوضاع اقتصادی، امنیت داخلی و سیاست خارجی برای کویت پدید آمد که در زیر، به بررسی موارد مطرح شده میپردازیم:
الف) تأثیر جنگ ایران و عراق بر سیاست خارجی کویت
همانطور که آمد، با آغاز جنگ ایران و عراق، تغییرات مهمی در سیاست خارجی کویت ایجاد شد. حمایت این کشور از حکومت بغداد، روابط آن را با ایران تیره کرد. خصومت با ایران با توجه به پتانسیل نظامی بالای این کشور، بهویژه در خلیجفارس، کویت را با تهدید بزرگی روبهرو کرد. این کشور در برابر حملات نیروی هوایی و دریایی ایران به شدت آسیبپذیر بود و نیروی دریایی ایران میتوانست با محاصرهِ دریایی کویت، از صادرات نفت این کشور جلوگیری کند. البته، بهجز کویت، دیگر کشورهای عرب حوزهِ خلیجفارس نیز از حضور قدرتمند ایران در خلیجفارس، احساس خطر میکردند. در25 ماه مه سال 1982، شش کشور کویت، بحرین، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحدهِ عربی، شورای همکاری خلیجفارس را برای مقابله با تهدید فزایندهِ ایران، تأسیس کردند. کویت و عربستان سعودی مهمترین و تأثیرگذارترین اعضای این شورا بودند. هرچند شورای همکاری خلیجفارس اقدامات مهمی در زمینهِ ایجاد ساختار نظامی واحد برای شورا و اتخاذ مواضع قاطع در برابر ایران و ارائه پیشنهادهایی برای پایان دادن به جنگ، انجام داد، اما بهدلیل تفاوتهای اعضای شورا از نظر زیرساختهای اقتصادی و نظامی با یکدیگر ونیز وجود اختلافنظرهایی دربارهِ نحوهِ برخورد با ایران و عراق، شورا به تنهایی توانایی حفظ امنیت خلیجفارس را نداشت. با گسترش دامنه و شدت جنگ، ناتوانی شورای همکاری خلیجفارس نمایانتر شد. پس از پیروزیهای نخستین عراق و تصرف بخشهایی از قلمرو ایران، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با تجدید سازمان و با برخورداری از شور انقلابی، توانستند روند جنگ را تغییر دهند و ضمن آزادسازی مناطق اشغالشده، بخشهایی از خاک عراق را نیز تصرف کنند. در این میان، حضور گستردهِ نیروهای نظامی ایران در کنار مرزهای شمالی کویت از یکسو و سیاست جدید حکومت بغداد مبنی بر گسترش دامنهِ جنگ به خلیجفارس برای نابودی امکانات صادرات نفت ایران، و سیاست مقابله به مثل این کشور در ضربهزدن به منافع کشورهای حامی عراق از سوی دیگر، صدمات مهمی را به کویت وارد آورد.
با گسترش جنگ نفتکشها و خطر قطع صادرات نفت، استراتژی سیاست خارجی کویت بر دعوت از کشورهای قدرتمند اروپایی و ایالات متحدهِ امریکا و اتحاد جماهیر شوروی برای حضور در خلیجفارس قرار گرفت. در زمینهِ اجرای این استراتژی، مقامات کویتی کوشیدند با ارائهِ طرح اسکورت نفتکشهای کویتی با کشتیهای جنگی دو ابرقدرت شرق و غرب، آنها را در تأمین امنیت خلیجفارس و تداوم جریان نفت بیش از پیش درگیر کنند.
ب) جنگ ایران و عراق و نقض حاکمیت ملی کویت
حمایت همهجانبهِ کویت از رژیم صدام طی جنگ، بهرغم اعلام بیطرفی اولیه، باعث شد دولت ایران همواره، نسبت به سیاستهای کویت در اعطای کمکهای مالی و ترانزیت کالا برای عراق، فراهم کردن تسهیلات نظامی برای حملات آن کشور و دعوت از قدرتهای فرامنطقهای برای حضور نظامی در خلیجفارس معترض باشد. هر چند اعتراضات ایران علیه دولت کویت گاهی، با هشدارهای عملی همراه بود، اما این کشور هیچگاه، در پی گسترش جنگ به کشورهای همسایه برنیامد و تمرکز اصلی آن، تنها روی جنگ با عراق بود. درمقابل، عراق با موفقیتهای ایران در عملیاتهای زمینی و تصرف مناطق حساسی، مانند بندر فاو، برای جبران شکستهای خود، با استفاده از برتری نیروی هوایی، دامنهِ جنگ را به خلیجفارس گسترش داد. بدین ترتیب، و در روندی تعاملی، درگیریها تشدید و پای کشورهای دیگر به جنگ کشیده شد. با آغاز جنگ نفتکشها و هدف قرار گرفتن تأسیسات صدور نفت ایران و اجرای سیاست مقابله به مثل از سوی این کشور، بُعد جدیدی از جنگ آغاز شد که به جنگ نفتکشها معروف شد.
در این جنگ، چندین فروند نفتکش کویتی هدف قرار گرفت و در ادامه با تشدید این جنگ چندین موشک به مناطق مختلف کویت و پایانههای نفتی این کشور اصابت کرد. مقامات کویتی تمامی این اقدامات را به نیروهای نظامی ایران نسبت دادند و حتی در مواردی، شکایتهایی را علیه ایران در سازمان ملل مطرح کردند.11 جدا از حملات نظامی، که از خارج از کویت علیه این کشور صورت میگرفت، از نظر امنیتی، نیز در داخل این کشور مشکلاتی وجود داشت. انجام سوء قصدهایی علیه مقامات عالیرتبهِ این کشور، بمبگذاری در سفارتخانههای خارجی و تأسیسات نفت و گاز و همچنین، هواپیماربایی از جملهِ این مشکلات به شمار میرفتند که12 دولت کویت آنها را به شیعیان طرفدار ایران نسبت میداد. در سال 1986، در پی اعتراضاتی که علیه سیاست دولت کویت در دعوت از امریکا و شوروی برای پرچمگذاری مجدد نفتکشهایش صورت گرفت، حکومت کویت مجلس این کشور را منحل و طی همان سال، حدود پنجاههزار تن از مهاجران خارجی ازجمله ایرانیان شیعه، فلسطینیان و تعدادی از روزنامهنگاران کویتی را از این کشور اخراج کرد.13
تأثیرات جنگ ایران و عراق بر اوضاع اقتصادی کویت
جنگ ایران و عراق به دو شکل متفاوت، بر اقتصاد کویت تأثیرگذاشت. تحمیل هزینههای حمایت از عراق بر اقتصاد کویت نخستین تأثیر بود. کمکهای مالی کویت به عراق در قالب وامهای طولانی مدت با بهرهِ بسیار کم پرداخت میشد. مجموع این وامها در حدود 13 میلیارد دلار بود. همچنین، پس از اقدام سوریه در بستن خط لولهِ نفتی عراق، دولت کویت، همراه با عربستان، درآمد صادرات روزانهِ سیصد هزار بشکه از نفت استخراج شده از منطقهِ بیطرف دو کشور را به عراق اختصاص داد و از این طریق، این کشور مبلغی بیش از 22 میلیارد دلار به رژیم صدام پرداخت کرد.14 افزون بر اینها، در این کشور، میلیاردها دلار کمکهای مردمی به نفع عراق جمعآوری شد. به طور تقریبی، تمامی کمکهای مالی کویت به عراق حدود پنجاه میلیارد دلار بود، هرچند بخشی از این مبلغ با نام وام پرداخت شده بود، اما با توجه به میزان بالای بدهیهای خارجی عراق (در حدود صد میلیارد دلار)، امکان بازپرداخت آنها بعید به نظر میرسید. این در حالی بود که در صورت سرمایهگذاری چنین مبلغی در داخل یا خارج از کویت منافع فراوانی را برای این کشور در برداشت. اعطای این کمکها، نه تنها نتوانست، توسعهطلبی رژیم عراق را دربارهِ کویت سد کند، بلکه انگیزهای برای این کشور برای اشغال و ضمیمه کردن آن به خاک عراق شد.
به غیر از ضررهایی که اقتصاد کویت از طریق اعطای کمکهای مالی متحمل شد، دیگر خسارتهای اقتصادی وارد شده به این کشور در طی جنگ ایران و عراق نیز در خور توجه بود. بمبگذاری در پالایشگاه گاز پروپان این کشور، اصابت موشکهای کرم ابریشم به پایانهِ نفتی سیآیلند، هدف قرار گرفتن نفتکشهای این کشور در جنگ نفتکشها و همچنین، افزایش حق بیمه کشتیها و نیز هزینهها و تعهداتی که دولت کویت برای طرح اسکورت نفتکشهای این کشور پذیرفته بود، باعث شد تا هزینهِ همکاری این کشور با عراق افزایش یابد.15 از طرف دیگر، افزیش حق بیمهِ حمل نفت از سوی شرکتهای بیمه به بیش از 5/2 برابر همزمان با کاهش قیمت جهانی نفت تأثیرات منفی زیادی را بر اقتصاد کویت باقی گذاشت.16 همچنین، طی جنگ نفتکشها، حدود یازده فروند از نفتکشهای کویت با پرچم این کشور، هدف حمله قرار گرفتند؛ حملههایی که به تعداد زیادی از کشتیهایی تحت اجارهِ این کشور یا کشتیهایی که به مبدا‡ و مقصد کویت در حرکت بودند، نیز آسیب وارد کرد.17
با افزایش تهدیدهای نظامی علیه کویت، دولت این کشور ناچار شد، بودجهِ نظامی خود را افزایش دهد. بدین ترتیب، قراردادهای جدید خرید سلاحهای پیشرفته با کشورهای مختلف منعقد شد که هزینههای آنها مشکلات اقتصادی بسیاری را برای این کشور ایجاد کرد. در جریان تصاعد جنگ نفتکشها، کویت برای تقویت ضریب دفاعی خود در برابر حملات موشکی و هوایی، قراردادی با حکومت مصر، منعقد کرد تا تعدادی از خلبانهای مصری را به خدمت بگیرد این کشور همچنین، موشکهای پیشرفته استینگر را نیز از امریکا خریداری کرد.18
پیشنیهِ روابط خارجی کویت و عراق
کویت تا زمان استقلالش در سال 1961، با همسایگانش روابط صلحآمیزی داشت. در سال 1932، عراق خودمختاری شیخنشین کویت را به رسمیت شناخت و در حالیکه هنوز خود این کشور تحت حمایت و نفوذ بریتانیا بود، هیچگونه چالشی با اعطای استقلال به کویت نداشت؛ وضعیتی که پس از سقوط حکومت پادشاهی در عراق در سال 1961 تغییر کرد و کویت با تهدید جدی ناسیونالیستهای افراطی عرب روبهرو شد که ادعا داشتند به دلیل آنکه، پیش از آن، کویت یکی از بخشهای امپراتوری عثمانی بوده است، بخشی از خاک عراق است. بدین ترتیب، تنها یک هفته پس از خروج نیروهای انگلیسی، نیروهای عراقی به سوی مرزهای کویت حرکت و فقط زمانی عقب نشینی کردند که نیروهای انگلیسی دوباره به کویت بازگشتند و اتحادیه عرب ادعاهای ارضی عراق را رد کرد. در سال 1963، عراق موافقتنامهای را با کویت امضا کرد و استقلال پادشاهی این کشور را به رسمیت شناخت، طبق این موافقتنامه، مرزهای دو کشور بر اساس مرزهای تعیین شده بین امپراتوری عثمانی و بریتانیا در سال 1914، تعیین شد.19 پس از اینکه حزب بعث از طریق یک کودتای نظامی در ماه ژوئیه سال 1968، در عراق به قدرت رسید، دولت کویت فوراً، رژیم عراق را به رسمیت شناخت. حزب بعث با توجه به مخالفت با ادعاهای ارضی عبدالکریم قاسم دربارهِ کویت در سال 1963، مقبول مقامات کویتی بود و انتظار میرفت با قدرت یافتن این حزب در عراق، اختلافات دو کشور به تدریج حل شود، اما این امیدواریها دیری نپایید و به زودی، ادعاهای ارضی عراق نسبت به کویت دوباره از سرگرفته شد. عمدهترین دلایل اتخاذ این سیاست از سوی رژیم عراق، تصمیم بریتانیا به خروج نیروهای آن کشور از این منطقه، کاهش نفوذ مصر در خلیجفارس و تشدید بحران بین ایران و عراق در سال 1969 بر سر مسئله اروندرود بود.20
حکومت بعث عراق از طرح ادعاهای ارضی علیه کویت، اهدافی مانند عمل به ایدئولوژی حزب بعث، توسعهطلبی سیاسی، توسعهطلبی ارضی و مطامع اقتصادی را دنبال میکرد.21
از نظر ایدئولوژیکی، حزب بعث بر یکپارچگی سرزمینهای عرب و برداشته شدن مرزهای کشورهای عرب تأکید داشت، هدف حزب بعث از طرح این دیدگاه احیای مجد و عظمت گذشته اعراب بوده است. در این زمینه، ادعاهای ارضی عراق کشورهایی، مانند اردن، سوریه، کویت، بخشهایی از ایران و خلیجفارس را شامل میشد. حکومت بعث عراق به دلیل چنین رویکرد توسعهطلبانهای همواره، با تمامی همسایگانش، اختلافات ارضی داشت.
پس از شکست مصر در جنگ شش روزهِ اعراب و اسرائیل در سال 1967، نقش رهبری این کشور در بین کشورهای عرب تا حد زیادی از بین رفت، پیش از این، روابط مصر با کشورهای عرب حوزهِ خلیجفارس، عامل بازدارندهای در برابر توسعه طلبیهای رژیم بعث عراق بود. با توجه به مشکلات مصر پس از پایان جنگ این کشور توانایی حفظ موقعیتش را در منطقه خلیجفارس نداشت؛ بدین ترتیب، رژیم عراق، مناسبترین فرصت را برای جامهِ عمل پوشاندن به آمال توسعهطلبانهاش در خلیجفارس به دست آورد، اما این رژیم با توجه به موقعیت نامطلوبش در خلیجفارس، برای حضوری قوی در این منطقه، به ضمیمه کردن کویت یا حداقل دو جزیرهِ استراتژیک آن، وربه و بوبیان نیاز داشت.
طول سواحل کویت در خلیجفارس حدود چهاربرابر سواحل عراق است. در واقع، تنها امکان دسترسی عراق به خلیجفارس از طریق خور عبدالله است و سواحل این کشور نیز عمق چندانی ندارد؛ مسئلهای که باعث شده است تا کشتیهای بزرگ نتوانند به بندرهای عراق نزدیک شوند؛ بدین ترتیب، موقعیت نامناسب جغرافیایی مانع مهمی در راه رسیدن به اهداف توسعهطلبانهِ رژیم بعث دربارهِ خلیجفارس بود، مشکلی که در صورت الحاق کویت یا دستکم، بخشهایی از خاک این کشور، تا حد زیادی برطرف میشد.22 از سوی دیگر، با توجه به اینکه منابع نفتی فلات قارهِ خلیجفارس به نسبت میزان سواحل هرکشور تقسیم شده بود، سهم عراق از منابع نفتی خلیجفارس، از دیگر کشورها بسیار کمتر بود؛ از اینرو، توسعهطلبی ارضی عراق دربارهِ کویت تا اندازهِ زیادی از انگیزههای اقتصادی حکومت این کشور نیز متأثر میشد.
در سال 1969، و همزمان با اوجگیری کشمکش ایران و عراق بر سر اروندرود، دولت بغداد از کویت خواست تا برای آمادگی در برابر حملهِ احتمالی ایران، با استقرار واحدهایی از نیروهای نظامی عراق در خاک آن کشور موافقت کند؛ درخواستی که با توجه به ملاحظات دولت کویت دربارهِ اختلاف ایران و عراق پذیرفته شد، هرچند بعدها، مشکلاتی اساسی در این زمینه بروز کرد.23
با افزایش قیمت نفت در سال 1973 و تصمیم دولت عراق برای افزایش ظرفیت صادرات نفت خود و محدودیتی که بندرهای نفتی عراق داشتند، بار دیگر، ادعاهای ارضی عراق علیه کویت شدت گرفت. در 20 ماه مارس سال 1973، عراق پاسگاه مرزی الصامهِ کویت را به منظور تحت فشار قرار دادن حکومت این کشور برای واگذاری جزایر وربه و بوبیان، این جزایر را اشغال نمود و تنها با میانجیگری یاسر عرفات و دریافت مبلغ در خور توجهی از کویت با عقبنشینی موافقت کرد.24 پس از آن، دولت عراق برای انعقاد موافقتنامهای بین دو کشور پیشنهادهایی داد که مطابق با آن، دولت کویت اجازهِ تأسیس پایانهای نفتی را در آبهای عمیق این کشور به دولت عراق میداد و جزایر وربه و بوبیان نیز به مدت 99 سال به عراق اجاره داده میشد. در مقابل، رژیم بغداد نیز آب شیرین اروندرود را به کویت انتقال میداد و به صورت قطعی، مرزهای دو کشور را تعیین میکرد؛ پیشنهادی که دولت کویت آن را رد کرد.25
در سال 1975، پس از انعقاد قرارداد الجزایر بین ایران و عراق و حل اختلافات مرزی بین دو کشور، دولت کویت بارها، خروج نیروهای عراقی را از این کشور خواستار شد. با این حال، رژیم عراق هیچ برنامهای برای خارج کردن نیروهایش از کویت نداشت و با استفاده از این اهرم، کویت را برای اجاره دادن دو جزایر وربه و بوبیان تحت فشار قرار داده بدین ترتیب، برخوردهای مرزی دو کشور در سالهای 1976 و 1977 شدت گرفت و در نهایت، در سال 1979، با مذاکراتی که انجام شد، عراق نیروهایش را از کویت فراخواند.26
پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تهدیدهای مشترکی که دو کشور از این واقعه احساس میکردند، آنها را بیشتر به یکدیگر نزدیک کرد و در آستانهِ آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران، دولت کویت سیاست هماهنگی با رژیم عراق اتخاذ کرد.
پیشنیهِ روابط خارجی ایران و کویت
ایران از جملهِ نخستین کشورهایی بود که در سال 1961، استقلال کویت را به رسمیت شناخت. سیاست خارجی این کشور مبنی بر تنشزدایی با کشورهای عرب حوزهِ خلیجفارس، باعث شده بود تا دولت آن سیاست متعادلی در برابر کویت داشته باشد.
سیاست خارجی ایران در مورد کویت بر حمایت از تمامیت ارضی این کشور استوار بود و در قبال ادعاهای ارضی عراق نسبت به کویت، همواره، از کویت حمایت میکرد. در مقابل، سیاست خارجی کویت دربارهِ ایران همواره، بر پایهِ تعلقات عربی این کشور قرار داشت، طوری که در جریان اختلافات مرزی ایران و عراق، دولت کویت از عراق حمایت میکرد و افزون بر آن، در مقاطع مختلف تاریخی از استقلال استان خوزستان طرفداری مینمود، ضمن آنکه این کشور یکی از مراکز اصلی فعالیت جبههِ آزادیبخش خوزستان نیز بود.27
پس از خروج نیروهای بریتانیا از منطقهِ خاورمیانه و استرداد جزایر سهگانه به ایران، دولت کویت در اعتراض به این اقدام سفیر خود را از ایران فراخواند و روابط دو کشور تقریبا،ً به مدت یکسال قطع شد.28 در سال 1974، دولت ایران برای تأمین امنیت منطقهِ خلیجفارس انعقاد پیمان دفاعی مشترکی بین کویت، عربستان سعودی و ایران را پیشنهاد داد که مقامات کویتی آن را رد کردند. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست خارجی کویت تا اندازهِ زیادی از سیاست خارجی عراق نسبت به ایران متأثر بود. در واقع، رقابتی که بین ایران و عراق برای ایفای نقش برتر در کشورهای منطقه وجود داشت، مانعی در برابر دولت کویت برای اتخاذ سیاست مستقلی در قبال ایران بود. دولت عراق از طریق اهرمهای فشار خود در کویت، از ایجاد روابط صمیمانه بین ایران و کویت جلوگیری میکرد. این مسئله بر تعیین خطوط مرزی دو کشور در خلیجفارس نیز تأثیر گذاشته بود. با توجه به اینکه تعیین محدوده فلات قارهِ دو کشور، به تعیین فلات قارهِ ایران و عراق در اروندرود منوط بود، حسن نیت مقامات دو کشور برای حل این مشکل، نتیجهای دربرنداشت.29
پیروزی انقلاب اسلامی، حادثهِ تأثیرگذاری در روابط ایران و کویت بود. با وجود موضع مسالمتآمیز اولیهِ کویت در برابر حکومت جدید جمهوری اسلامی، به تدریج، و با روشن شدن دامنهِ تغییرات ایجاد شده در جامعهِ ایران، این کشور از تأثیرات انقلاب اسلامی احساس خطر کرد و موضع خود را تغییر داد. با سقوط حکومت شاهنشاهی در ایران، موازنه موجود بین سه کشور قدرتمند منطقه (ایران، عراق و عربستان) بر هم خورد. هر چند حکومت کویت با حکومت پیشین ایران روابط گرمی نداشت، اما همواره، در منازعات منطقهای از آن به عنوان عامل تأثیرگذاری استفاده میکرد. افزون بر این، سقوط رژیم شاهنشاهی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران، برای ملتهای عرب همسایه، که بیشتر نظامی پادشاهی داشتند، خطرناک بود؛ چرا که انگیزهِ مخالفان را برای تغییر حکومتهای موجود تقویت میکرد. همچنین، وجود جمعیت 20 درصدی شیعه در کویت و حضور تعداد در خور توجه مهاجران ایرانی در این کشور، تهدید عمدهای برای حکومت آن بود و مقامات کویتی از تأثیرپذیری جمعیت شیعهِ این کشور از نظام جمهوری اسلامی ایران واهمه داشتند؛ مسئلهای که با شعارهای مقامات جمهوری اسلامی ایران مبنی بر صدور انقلاب، تشدید شد. از سوی دیگر، اقدام دولت کویت در جلوگیری از ورود امامخمینی(ره) به آن کشور، در شرایطی که ایشان بر اثر رفتارهای سوء رژیم عراق قصد خروج از این کشور را داشتند، باعث شده بود تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مقامات کویتی از واکنش احتمالی حکومت ایران، نسبت به خود، هراسان باشند.30 احساس خطری که کشورهای عرب حوزهِ خلیجفارس از سرایت انقلاب ایران به کشورهایشان داشتند، باعث میشد تا جمهوری اسلامی ایران را تهدیدی برای حکومتهایشان فرض کنند. این مسئله همراه با تغییر رویکرد کشورهای صاحب نفوذ خارجی نسبت به حکومت ایران باعث شده بود تا کشورهای حوزهِ خلیجفارس،بهرغم اطمینان دادن مسئولان جمهوری اسلامی مبنی بر خودداری از هرگونه دخالت در کشورهای همسایه، با حکومت جدید ایران روابط مطلوبی نداشته باشند.
در چنین شرایطی، رژیم بعث عراق با بهرهگیری از دیدگاه بدبینانهای که در سطح منطقه و جهان علیه نظام جدید ایران به وجود آمده بود، توانست با بزرگ جلوه دادن تهدید این کشور برای کشورهای منطقه و جلب حمایت آنها، تهاجم گستردهای را علیه ایران آغاز کند. عراق با اجرای جنگ تبلیغاتی گسترده علیه ایران، و طرح شعار دفاع از امنیت کشورهای عرب منطقه توانست حمایت این کشورها را جلب کند. موضع و عملکرد کویت در مقابل این حمله موضوع مبحث بعدی این نوشتار است.
عملکرد کویت در جنگ ایران و عراق
با آغاز جنگ ایران و عراق، دولت کویت رسماً، با اعلام موضع بیطرفی، از دو کشور خواست تا از انجام هر اقدامی، که حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کویت را به خطر اندازد، خودداری کنند. با توجه به شواهد موجود، کشورهای عرب حوزهِ خلیج فارس پیش از آغاز تجاوز عراق به ایران، از قصد رژیم بغداد در این زمینه آگاهی داشتند. با توجه به توان نظامی بالای ارتش عراق و آمادگی کامل آن و نیز مشکلات بسیاری که جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب در داخل کشور، بهویژه در زمینهِ مسائل نظامی با آن روبهرو بود، پیشبینیهای اولیه، پیروزی سریع و راحتی را برای عراق نشان میداد. پیروزی عراق بر ایران و ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی، میتوانست کشورهای همسایه را از خطر روبهرشد اصولگرایی اسلامی برهاند، اما با گذشت مدتزمان کمی از آغاز جنگ و زمینگیر شدن ارتش عراق در مناطق مرزی و مقاومت شدید نیروهای نظامی و مردمی ایران در برابر متجاوزان، مشخص شد که تصور شکست سریع ایران سرابی بیش نبوده است.
گسترش دامنهِ جنگ و تشدید درگیریها، باعث شد تا ضعف نیروهای نظامی عراق آشکارتر شود و به مرور زمان، نیروهای ایرانی بتوانند ابتکار عمل را در بیشتر جبههها به دست گیرند. موفقیت نیروهای مسلح ایران در زمین گیر کردن نیروهای عراق و ضربات متعدد وارد شده بر این نیروها موجب شد تا کشورهای عرب به یاری رژیم عراق بشتابند. طی جنگ، عراق از حمایت بیشتر کشورهای عرب برخوردار بود. در این میان، حمایتهای چهار کشور کویت، عربستان سعودی، مصر و اردن، در حفظ توان نظامی عراق برای تداوم جنگ نقشی حیاتی داشت. در بین این چهار کشور نیز، کویت به دلیل داشتن مرز مشترک با عراق و پتانسیل اقتصادی بالا مهمترین پشتیبان عراق بود. طی این دوران، روابط نزدیکی بین دو کشور برقرار و چالشهای پیشین به تدریج، فراموش شد. میزان کمکهای حکومت کویت به رژیم عراق طی جنگ، با موقعیت جبهههای جنگ رابطهِ مستقیمی داشت و در مواقعی که نیروهای ایران در جبههها برتر بودند، حجم این کمکها به میزان درخور توجهی افزایش مییافت. از ایننظر، میتوان موضع و عملکرد کویت را در قبال جنگ در سه مقطع مشخص بررسی کرد. مقطع نخست، آغاز تجاوز عراق به ایران تا بازپسگیری مناطق اشغالی، مقطع دوم از آغاز سیاست تنبیه متجاوز ایران تا تصرف شهر فاو و مقطع سوم، آغاز جنگ نفتکشها تا پذیرش قطعنامهِ 598 از سوی ایران را شامل میشد.
1) آغاز تجاوز عراق به ایران تا بازپسگیری مناطق اشغالی
رژیم عراق پیش از تجاوز به ایران، تلاشهای دیپلماتیک گستردهای را آغاز کرد تا حمایت کشورهای عرب حوزهِ خلیجفارس را برای اجرای سیاست توسعهطلبانهاش به دست آورد. در این راستا، شیخ سعد عبدالله، نخستوزیر و ولیعهد کویت، با سفر به بغداد و دیدار با صدام، با تأکید بر حمایت کویت از عراق در برابر ایران، آمادگی کشورش را برای اعطای هر نوع کمک به عراق اعلام کرد.31
بدینترتیب با آغاز تجاوز عراق، دولت کویت به مهمترین کشور حامی عراق تبدیل شد. حمایتهای این کشور از عراق را میتوان در قالب حمایتهای سیاسی، کمکهای مالی، خدمات لجستیکی و ترانزیت کالا طبقهبندی کرد.
در عرصهِ دیپلماتیک، کویت پس از پیشروی ارتش عراق در خاک ایران و اشغال بخشهای وسیعی از مناطق غربی این کشور، با اتخاذ موضع هماهنگی با رژیم بغداد، بر لزوم برقراری آتشبس بین دو کشور بدون عقبنشینی نیروهای عراقی تأکید کرد. در واقع، این موضع حمایت از ادعای رژیم عراق مبنی بر آزادسازی سرزمینهای غصب شدهِ این کشور بود.32
همان طور که پیش از این آمد، کویت مهمترین تأمینکنندهِ نیازهای مالی عراق بود. این کشور در پاییز سال 1980 و در ماههای آوریل و دسامبر سال 1981، سه وام بدون بهره را به مبلغ شش میلیارد دلار با بازپرداخت دهساله به عراق پرداخت کرد. کمکهای مالی کویت ظاهراً، برای بازسازی تأسیسات آسیبدیدهِ عراق در جنوب این کشور، پرداخت هزینههای مربوط به کالاها و خدمات شرکای عمدهِ تجاری این کشور مانند فرانسه یا پرداخت حقالعمل کاری شرکتهای کویتی فعال در عراق صورت میگرفت.33 با کمکهای مالی کویت، عراق توانست تمامی مطالبات مقاطعهکاران خارجی را پرداخت کند و همچنان، به برنامههای توسعهِ خود ادامه دهد. تا ماه اکتبر سال 1982، هیچگونه کمبودی در عراق در زمینهِ ارزهای خارجی پیش نیامد و حتی این کشور توانست تمام ذخایر ارزی خود را دست نخورده نگه دارد.34
فروش نفت کویت و عربستان به نفع عراق یکی از مهمترین کمکهای مالی آنها به این کشور بود. در واقع، با مسدود شدن خط لولهِ نفتی عراق از سوی سوریه و کاهش میزان صادرات نفت عراق به نصف، کویت و عربستان درصدد برآمدند تا با فروش روزانه، 300 هزار بشکه نفت استخراج شده از منطقهِ بیطرف حایل بین دو کشور به ارزش سالانه بیش از سه میلیارد دلار به عراق کمک کنند.35 این دو کشور همچنین، با افزایش تولید نفت خود و کاهش قیمت آن، درآمدهای نفتی ایران را تا اندازهِ زیادی کاهش دادند. این در حالی بود که کسری درآمد نفتی عراق با اختصاص بخشی از فروش اضافهِ نفت از سوی این دو کشور برای عراق جبران میشد.36
در اواخر سال 1979، عراق و کویت موافقتنامهای را منعقد کردند که طبق آن، عراق توانست تسهیلاتی را برای واردات و صادرات خود در بندر شویخ کویت به دست آورد. همچنین، در اوایل تابستان سال 1980، یعنی حدود سه ماه پیش از آغاز جنگ، عراق و کویت موافقتنامهای را در مورد استفادهِ انحصاری کشتیهای حامل کالا برای عراق از برخی از بندهای کویت امضا کردند که طبق آن، کویت چهار لنگرگاه برای این کار در اختیار کشتیهای مزبور قرار میداد.37 بدین ترتیب، طی جنگ و با بسته شدن بندرهای عراق، کویت مهمترین مرکز تخلیه و بارگیری کالاهای عراقی بود و سلاحهای مورد نیاز عراق، با تخلیه در بنادر کویت شبانه به عراق ارسال میشد.
با زمینگیر شدن ارتش عراق در خاک ایران و تجدید ساختار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، موج حملههای ایران علیه نیروهای اشغالگر آغاز شد. اجرای عملیاتهای ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس از سوی نیروهای نظامی ایران، ضربات نابود کنندهای را بر ارتش عراق وارد کرد و با آزادسازی شهرها و مناطق اشغال شده، به ویژه در جبههِ جنوب، نیروهای عراقی ضمن دادن تلفات بسیار سنگین به پشت مرزهای بینالمللی رانده شدند. شکستهای پیدرپی ارتش عراق در مرحلهِ آزادسازی موجب شد، تا کشورهای حامی رژیم بعث، از امکان پیروزی ایران در جنگ هراسان شوند و در نتیجه، کمکهای خود را به میزان درخور توجهی افزایش دهند. در این بین، کویت و عربستان نقش تعیین کنندهای را ایفا کردند. بهرغم انهدام گستردهِ ماشین جنگی عراق، این کشور توانست با کمکهای فراوانی که دریافت میکرد؛ خسارتهای وارد شده را در مدت کوتاهی جبران کند.
در این مقطع، مقامات جمهوری اسلامی با آگاهی از حجم گستردهِ کمکهایی که کویت در اختیار عراق قرار میداد و تأثیری که این کمکها بر حفظ توان نظامی عراق برای ادامهِ جنگ داشت، بارها، قطع کمکها به عراق و حفظ اصول بیطرفی را از دولت کویت خواستار شدند و این کشور را از پیامدهای تداوم این حمایت بر حذر داشتند. در این زمینه، در سال 1980، به چندفروند نفتکش کویتی در خلیجفارس حمله و پاسگاه مرزی العبدلی و نیز تأسیسات نفتی کویت در منطقهِ امالعیش بمباران شد که خسارات زیادی بدان وارد آمد؛ اقداماتی که دولت کویت تمامی آنها را به ایران نسبت داد، اما مقامات ایرانی این ادعا را رد کردند.38
2) آغاز سیاست تنبیه متجاوز از سوی ایران تا فتح فاو
با شکستهای پیدرپی ارتش عراق و آزادسازی مناطق اشغالی ایران، مقطع جدیدی در جنگ ایران و عراق شکل گرفت. در این مرحله، استراتژی جمهوری اسلامی کشاندن جنگ به خاک عراق و تنبیه متجاوز اعلام شد. عملیات رمضان نخستین عملیاتی بود که در محدودهِ سرزمینی عراق و با هدف تصرف شهر بصره انجام شد. هرچند این عملیات موفقیت چندانی نداشت و اهداف تعیین شدهِ آن تحقق نیافت، اما طی آن، ضربات مهلکی بر ارتش عراق وارد شد. عملیات خیبر یکی دیگر از عملیاتهای مهم ایران در این مرحله از جنگ بود که در آن، جزایر مهم و استراتژیک مجنون و تعدادی زیادی از چاههای نفت عراق در اختیار ایران قرار گرفت. موفقیت نیروهای ایرانی در این عملیات و اهمیت استراتژیک مناطق تصرف شده به دلیل نزدیکی به بصره و راههای مواصلاتی جنوب به شمال عراق، انعکاس وسیعی در سطح منطقهای و جهانی داشت. در واقع، این عملیاتها نشان دادند که نیروهای ایران در پی دسترسی به بصره و تصرف آن هستند.
با آغاز مرحلهِ جدید دولت کویت در حمایت از رژیم عراق مصممتر گردید و ضمن افزایش کمکهای مادی و مالی خود هم صدا با عراق، خواهان صلح و برقراری آتشبس شد. بدینترتیب، این دو کشور تلاش دیپلماتیک شدیدی را به طور هماهنگ آغاز کردند. از 12 ماه ژانویه تا اواخر سال 1985، مقامات دو کشور دستکم، شانزده مرتبه به پایتختهای یکدیگر سفر و در مورد مسائل مورد علاقه به مذاکره پرداختند. در این زمینه، عراق توانست حمایت کامل دیپلماتیک کویت را به دست آورد.39 شیخ صباحالاحمد الجابر الصباح، وزیر امورخارجهِ کویت، در ماه ژوئیهِ سال 1984 اظهار کرد. <کویت به حمایت از عراق ادامه خواهد داد؛ زیرا، قراردادها و منشورهایی هست که نمیتوان آنها را نادیده گرفت و دیگر اینکه عراق کشوری عرب است>.40 پس از تصرف جزایر مجنون به دست نیروهای ایران، وزیر خارجهِ کویت همراه با دیگر وزیران امورخارجهِ اتحادیهِ عرب در بغداد گرد هم آمدند، تهاجم ایران و اشغال سرزمینهای عراق را محکوم کردند و خواستار برقراری فوری آتشبس شدند.41
به غیر از تلاشهای دیپلماتیک کویت برای حمایت از عراق، در این مرحله از جنگ، بر میزان کمکهای مالی این کشور به عراق افزوده شد. موانعی که در اواخر سال 1982 در پرداخت کمکهای مالی از سوی کویت به عراق، به دلیل ضرورت تصویب پرداخت این کمکها در مجلس کویت، پیش آمده بود، با تغییر موازنهِ برتری در جبههها به ضرر عراق، برداشته شد و از آغاز سال 1983، اعطای کمکهای مالی به عراق تسهیل شد و افزایش یافت. مطابق با برآوردی که به عمل آمده، از آغاز سال 1983، کمک مالی کشورهای خلیجفارس به عراق سالانه، پانزده میلیارد دلار بود که بخش عمدهای از آن را کویت و عربستان سعودی پرداخت میکردند.42 این کمکها منبع مالی مهمی برای حفظ توان نظامی عراق بود، طوری که از محل کمکهای مالی کویت، مبلغ پنج میلیارد دلار برای خرید تجهیزات نظامی از فرانسه هزینه شد.43
عملیات والفجر 8 و فتح فاو به دست نیروهای ایران، یکی از مهمترین تحولات جنگ ایران و عراق برای دولت کویت بود. با سقوط شهر فاو، حدود سیهزار نیروی ایران در چند کیلومتری کویت مستقر شدند؛ مسئلهای که مقامات کویتی آن را تهدید بزرگی علیه امنیت ملی خود تلقی کردند. تصرف فاو موقعیت استراتژیکی مهمی را به ایران بخشید. هرچند شبه جزیرهِ فاو با مردابها و باتلاقها احاطه شده بود، اما به دلیل تأثیر و نفوذش بر جنوب خلیجفارس اهمیت ویژهای داشت؛ زیرا، از اروندرود تا جزیرهِ بوبیان در کویت امتداد داشت. پیشروی موفقیتآمیز ایران برای این کشور سه نتیجهِ عمده را به ارمغان آورد؛ چرا که: الف) عراق را کاملاً از خلیجفارس جدا میکرد؛ ب) به ایران امکان حمله به بصره از جنوب را میداد؛ و ج) خطوط اصلی ارتباطی عراق و کویت را قطع یا حتی انجام حملات آبی خاکی به کویت را برای ایران ممکن میکرد.44 اعمال فشار بر کشورهای عرب خلیجفارس برای رعایت اصول بیطرفی و خودداری از ارائه کمکهای مالی و نظامی به رژیم عراق یکی از اهداف اصلی مسئولان جمهوری اسلامی از اجرای عملیات در این منطقه بود. در این زمینه، پس از تصرف شهر فاو به دست نیروهای ایرانی، آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، اظهار کرد. <کشورهای خلیجفارس که به عراق کمک اعطا میکنند، بدانند که پس از این، ما تحمل نخواهیم کرد که کشتیهای مملو از سلاحهای نظامی برای رژیم عراق در بندرهایشان لنگر بیندازند؛ از اینرو، حضور ما در منطقهِ فاو ضروری بود تا آنها نیروهای ما را در کنار آبهایشان ببینند>.45 این اظهارات هشدار مستقیمی علیه حکومت کویت محسوب میشد. صباحالاحمد، وزیر امورخارجهِ کویت، در مورد وضعیت ایجاد شده در منطقه فاو گفت: <ایرانیان با کویت فاصلهِ چندانی ندارند و اگر شما به جزیرهِ بوبیان بروید، با چشم خودتان آنها را میتوانید ببینید و البته، این وضعیت، خطر بزرگی برای کویت محسوب میشود>.46 دو روز پس از تصرف فاو به دست نیروهای ایرانی، دولت کویت همراه با مجلس این کشور در 11 ماه فوریهِ سال 1986 (اواخر بهمن ماه سال 1364) بیانیهِ مشترکی را صادر کرد که در آن، کوششهای مکرر ایران برای اشغال قسمتهایی از سرزمین عراق و به خطر انداختن ثبات آن کشور محکوم شده بود.47 همچنین، دولت کویت از 21 کشور عضو جامعهِ عرب دعوت کرد تا با اجرای منشور دفاع مشترک اعراب، از عراق حمایت کنند.48 در راستای حمایت سیاسی دولت کویت از عراق، این کشور همراه با اعضای گروه هفت نفری اتحادیهِ عرب (عراق، اردن، عربستان سعودی، یمن شمالی، تونس و مغرب) در ماه فوریهِ سال 1986، تشکیل جلسهِ شورای امنیت را ساختار شد. بدینترتیب، شورای امنیت در 24 ماه فوریه، تشکیل جلسه داد و قطعنامهِ 582 را صادر کرد، که در آن، بر اصل غیرقابل پذیرش بودن تصرف سرزمین از راه زور تأکید شده بود؛ قطعنامهای که کاملاً، علیه جمهوری اسلامی ایران بود.49
فشار رژیم عراق بر کویت برای واگذاری دو جزیرهِ وربه و بوبیان یکی از مهمترین پیامدهای تهاجم ایران به شهر فاو برای دولت این کشور بود. با سقوط شهر فاو، بر اهمیت استراتژیک این دو جزیره افزوده شد. این جزیرهها که در جنوب شبهجزیرهِ فاو قرار دارند، میتوانستند در حملهِ متقابل عراق علیه نیروهای ایرانی مستقر در فاو، نقش مهمی داشته باشند. البته، دولت عراق پس از عملیات خیبر و سقوط جزایر مجنون، با موافقت ضمنی دولت کویت، از این دو جزیره برای کارهای پشتیبانی استفاده میکرد، اما پس از فتح فاو به دست نیروهای ایرانی، دولت عراق واگذاری این جزیرهها را به طور کامل خواستار شد. که در نهایت، دو کشور بر سر این موضوع به توافق رسیدند. همچنین، در جریان دیدار شیخسعدعبداللهالسالما صباح، ولیعهدونخستوزیر کویت از عراق، اخبار غیررسمی حکایت از این داشت که دولت کویت به غیر از دو جزیرهِ وربه و بوبیان، جزیرهِ فیلکه را نیز در اختیار رژیم عراق قرار داده است.50 این جزیرهها در دو سال پایانی جنگ در اختیار عراق قرار داشتند و بدینترتیب، نیروهای ایرانی صدمات زیادی را متحمل شدند. دولت ایران بارها، از دولت کویت خواست تا مانع از استفادهِ عراق از جزیرههای مزبور علیه ایران شود. دولت ایران همچنین، اعلام کرد در صورتی که در جریان درگیری با نیروهای عراقی، این جزیرهها را تصرف کند، کویت نباید هیچگونه ادعایی برای استرداد آنها داشته باشد. در مقابل، دولت کویت با رد ادعاهای ایران، برای سرپوش گذاشتن بر همکاری خود با رژیم عراق، همزمان با حضور نیروهای عراقی در این جزیرهها، اجرای چندین پروژهِ عمرانی را در این جزایر آغاز کرد.51
شکست رژیم عراق در عملیات والفجر 8 و برخورداری نیروهای ایران از ابتکار نظامی در جبههها، باعث شد تا این رژیم برای تحتالشعاع قرار دادن موفقیتهای ایران، به نیروی هواییاش متوسل شود و با بمباران مناطق مسکونی ایران و حمله به تأسیسات و نفتکشهای آن در خلیجفارس، دامنهِ جنگ را گسترش دهد. بدین ترتیب، مرحلهِ جدیدی از جنگ شکل گرفت که به جنگ نفتکشها معروف شد. تحولات این دوره از جنگ تأثیر زیادی در ایجاد یک اجماع بینالمللی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق داشت.
3) آغاز جنگ نفتکشها تا پذیرش قطعنامهِ 598 از سوی ایران
پس از پیروزی چشمگیر ایران در منطقهِ فاو و بینتیجه بودن تلاشهای ارتش صدام برای بازپسگیری آن، وحشت حامیان عراق افزایش یافت و آنها خود را به طور جدی با تهدید گسترش انقلاب رو به رو دیدند. در نتیجه، برای مقابله با جمهوری اسلامی صفوف خود را فشردهتر کردند. بدینترتیب، کمکهای وسیعی در اختیار عراق قرار گرفت و نیروهای این کشور کاملاً مجهز شدند و از نظر سازمان رزم نیز، توسعه در خور توجهی یافتند. با افزایش توان رزمی، ارتش عراق برای تقویت روحیهِ نظامیان و خارج شدن از حالت انفعالی، استراتژی نظامی جدیدی را با نام استراتژی دفاع متحرک در پیش گرفت. با وجود موفقیت اولیهِ این استراتژی و تصرف شهر مهران، هوشیاری و آمادگی نیروهای ایرانی و بازپسگیری مناطق از دست رفته، ناکارآمدی استراتژی جدید را نشان داد. به دنبال آن، با آغاز عملیات کربلای5 در شرق بصره و شکسته شدن خطوط دفاعی عراق در این منطقه و وارد آمدن خساراتهای گسترده به ارتش این کشور، رژیم عراق دریافت که توانایی لازم را برای مقابله با رزمندگان اسلام در جبههِ زمینی ندارد؛52 از اینرو، با آگاهی از موقعیت و مناسبات بینالمللی کوشید با توسل به جنگ نفتکشها، جریان صدور نفت از منطقهِ خلیجفارس را به جهان غرب با خطر روبهرو کند و با افزایش تنش در روابط کشورهای حاشیهِ جنوب خلیجفارس با جمهوری اسلامی ایران، اوضاع را بیش از پیش بحرانی و از این راه، آنها را رو در روی یکدیگر قرار دهد.
هرچند از زمان آغاز جنگ بین ایران و عراق، دو کشور به صورت پراکنده به کشتیها و تأسیسات نفتی یکدیگر حمله میکردند، اما این حملات انگشتشمار بود و هیچگاه، به عنوان استراتژی نظامی در نظر گرفته نشده بود تا اینکه پس از آغاز سیاست تنبیه متجاوز ایران، در سال 1984 رژیم عراق حمله به کشتیهایی را که به مقصد ایران در حرکت بودند، افزایش داد. عراق انتظار داشت با اجرای سیاست مقابله به مثل از سوی ایران و به خطر افتادن امنیت صدور نفت از این منطقه، قدرتهای بزرگ برای پایان دادن به جنگ مداخله کنند. از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران برای تلافی حملههای عراق، با مشکل بزرگی روبه رو بود، با توجه به اینکه نیروی دریایی عراق در خلیجفارس حضور عملی نداشت، نیروهای ایران تنها با حمله به کشتیهای کشورهای عرب حامی عراق میتوانستند این حملهها را تلافی کنند؛ اقدامی که مشکلاتی را در سطح منطقهای و جهانی برای ایران ایجاد میکرد. جمهوری اسلامی ایران با وجود خسارتهایی که متحمل شد، با خویشتنداری و تغییر محل بارگیری نفتکشها به مناطقی، که عراق امکان دسترسی به آنها را نداشت، توانست عراق را از تعقیب سیاست حمله به کشتیها منصرف کند.53 تا سال 1363، حملههای عراق به جزیرهِ خارک و بوشهر محدود بود. در واقع، هواپیماهای عراقی توانایی انجام عملیات در مسافتی بیش از این را نداشتند.54 سرانجام، پس از سقوط فاو و ناکارآمدی استراتژی دفاع متحرک، رژیم عراق باردیگر، در سال 1986 جنگ نفتکشها را آغاز کرد و با کمکهای کشورهای عرب توانست به امکانات جدیدی برای وارد کردن ضربات اساسی به تأسیسات نفتی و نفتکشهای ایران دست یابد. پیش از این، عراق تنها میتوانست موشکهای ضدکشتی را با بالگردهای سوپر فرلون(1) با حداکثر، شعاع عملیات دویست مایل شلیک کند، اما در آن زمان، با خرید هواپیماهای سوپر اتاندارد(2) از فرانسه و افزایش برد موشکهای ام - یک توانست شعاع عملیاتی خود را تا سیصد مایل افزایش دهد.55 در 21 مردادماه سال 1365، برای نخستینبار، جنگندههای عراقی به تأسیسات نفتی ایران در جزیرهِ سیری حمله کردند و سه نفتکش در حال بارگیری را هدف قرار دادند. بیگمان، هواپیماهای میراژ اف1 عراق برای طی مسافت نهصد کیلومتری تا جزیرهِ سیری به سوختگیری مجدد احتیاج داشتند. در 4 آذرماه، عراق بار دیگر، شعاع عملیات هوایی خود را در خلیجفارس گسترش داد و به جزیرهِ لارک در تنگهِ هرمز نیز حمله کرد. جنگندههای عراقی در بازگشت از این عملیات، به دلیل کمبود سوخت در عربستان سعودی فرود آمدند و این کشور برخلاف اصل بیطرفی، پس از در اختیار گذاشتن سوخت لازم به آنها اجازه داد به عراق برگردند.56 تعداد حملههای عراق به کشتیهای ایران از 27 مورد در سال 1984 (1364) و 40 مورد در سال 1985 (1365) به 65 مورد در سال 1986 (1366) افزایش یافت.57 به دنبال افزایش خسارتهای وارد شده به نفتکشها و تأسیسات نفتی ایران، این کشور ناخواسته، به جنگ نفتکشها کشیده شد و در نتیجه، امکانات جدیدی را برای این جنگ تدارک دید. در این زمینه، نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفت. این نیرو از قایقهای تندرو خریداری شده از سوئد بهره میگرفت که به سلاحهای نیمهسنگین مجهز شده بودند. ایران همچنین، با خرید و تولید مقدار زیادی مینهای پیشرفته و نیمه پیشرفته و نیز خرید موشکهای کرم ابریشم از چین، توان درخور توجهی را برای انجام اقدامات تلافیجویانه در خلیجفارس فراهم آورد.58
کشتیها و نفتکشهای متعلق به کویت و عربستان سعودی مهمترین هدف برای نیروهای ایران محسوب میشدند. کویت بهرغم اعتراضهای مکرر مقامات جمهوری اسلامی، بیش از پیش به حمایت خود از عراق ادامه میداد. دولت کویت پس از تصرف شهر فاو به دست نیروهای ایران، به هواپیماهای عراقی اجازه داد تا با عبور از فضای این کشور خود را به جنوب خلیجفارس نزدیک کنند و کشتیهای ایرانی را هدف قرار دهند، ضمن آنکه ناوچهها و کشتیهای کوچک عراق از آبراه سبیه بین کویت و جزیره بوبیان و بالگردهای عراق از فضای کویت عبور میکردند و حملههایی را علیه ایران انجام میدادند.59
باید یادآور شد که پیش از سال 1986 و تشدید جنگ نفتکشها، هفت فروند کشتی کویتی هدف قرار گرفته بودند.60 با تشدید جنگ نفتکشها پس از سال 1986 از سوی رژیم عراق و اقدامات تلافیجویانهای که نیروی دریایی تازه تأسیس ایران انجام داد، جنگ نفتکشها به مرحلهِ جدیدی وارد شد. در 13 ماه ژانویهِ سال 1987 (23دی ماه سال1365)، دولت کویت پرچمگذاری مجدد و اسکورت نفتکشهایش را از دولتهای امریکا و شوروی خواستار شد. بدین ترتیب، با مداخلهِ این کشورها و کشورهای همپیمان آنها، جنگ نفتکشها جبنهِ بینالمللی پیدا کرد. هدف کویت در دعوت از امریکا، دستیابی به حمایتی خارجی در برابر اشکال مختلف تهدید و حمله از سوی ایران، به ویژه حمله به کشتیهای حامل پرچم این کشور بود. دولت کویت نمیتوانست تأثیرات استراتژیک دستیابی ایران به فاو و بصره و تأسیس عنصر نیروی دریایی سپاه و تهدیدهایی را که از این طریق، برای امنیت ملی این کشور وجود داشت، نادیده بگیرد.61
درخواست دولت کویت از امریکا و شوروی برای اسکورت نفتکشهای این کشور، سیاستی هماهنگ با استراتژی نظامی رژیم بغداد برای بینالمللی کردن جنگ بود. این اقدام فشار دو چندانی را بر نیروهای ایران وارد کرد و به رویارویی نظامی این کشور با ایالات متحده انجامید. با گشوده شدن جبههِ جدیدی در خلیج فارس و گستردگی و آسیبپذیری ایران در آن، این کشور مجبور شد بخشی از توان نظامی موجود در جبههِ جنگ با عراق را برای دفاع از سواحل خود در خلیجفارس در برابر هرگونه حملهِ احتمالی، به این منطقه انتقال دهد؛ اقدامی که همزمان با توسعهِ چشمگیرتوان نظامی عراق، باعث شد تا توان نظامی ایران تجزیه و به انسجام و برتری نظامی عراق تا پایان جنگ منجر شود.
با پذیرش درخواست دولت کویت مبنی بر پرچمگذاری مجدد و اسکورت نفتکشهای کویتی از سوی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، جنگ نفتکشها عملاً، به رویارویی ایران با این کشورها منجر شد. هرچند نخستین کشتی تحت اسکورت دولت شوروی به نام ایوان کورتیف هدف حملهِ قایقهای تندرو قرار گرفت، اما این مسئله به دلیل ملاحظات موجود بین ایران و شوروی، تنشی در روابط دو کشور ایجاد نکرد.62
دولت ایران با اعتراض به دولت کویت به دلیل دعوت از قدرتهای بزرگ برای حضور در خلیجفارس، این کشور را از پیامدهای اتخاذ چنین سیاستی بر حذر داشت.63 از سوی دیگر، با وجود حضور درخور توجه نیروی دریایی امریکا در خلیجفارس، نیروهای ایرانی از اجرای سیاست مقابله به مثل در برابر حملههای عراق به منافع این کشور در خلیجفارس منصرف نشدند. در این مقطع، استراتژی نظامی ایران در خلیجفارس بر استفاده از مینهای دریایی، موشکهای ساحل به دریا، قایقهای توپدار و جنگندههایی نیروی هوایی برای ضربهزدن به منافع متحدان رژیم عراق، استوار بود. برخورد سوپر نفتکش 414266 تنی بریجتون(1) با مین، که نخستین مأموریت نیروی دریایی امریکا برای اسکورت نفتکشهای کویتی به شمار میرفت، باعث شد تا نقاط ضعف نیروی دریایی امریکا در انجام وظیفهِ اسکورت هرچه بیشتر آشکار شود.64 ایالات متحده با مشکلات بسیاری برای اسکورت نفتکشها رو به رو بود؛ زیرا، هیچ یک از کشورهای حوزهِ خلیجفارس به دلیل ترس از واکنش افکار عمومی در سطح داخل کشور و نیز در سطح منطقه حاضر نبودند پایگاه نظامی ثابتی را به نظامیان امریکایی واگذار کنند؛ مشکلی که باعث شد تا کویت سه کشتی بزرگ را که قرار بود در آبهای بینالمللی خلیجفارس در نزدیکی جزیرهِ فارسی لنگر بیندازند، اجاره و هشت هزار گالن سوخت مورد نیاز نیروهای امریکایی مستقر در خلیج فارس را تأمین کند. بدینترتیب، نیروهای امریکایی از کشتیهای اجاره شده به عنوان پایگاهی دریایی برای کنترل تحرکات ایران در خلیجفارس استفاده کردند.65 با تشدید حملههای عراق به کشتیها و پایانههای نفتی ایران در خلیجفارس در ماه سپتامبر سال 1987، در روز 4 و 5 سپتامبر، چندینبار، کویت هدف حملهِ موشکهای کرم ابریشم قرار گرفت. در پی این اقدام، دولت کویت شکایت خود را به شورای امنیت اعلام و همزمان، پنج تن از دیپلماتهای ایران را اخراج کرد.66 دولت امریکا در پاسخ به اصابت مین به نفتکش بریجتون، کشتی ایرانی ایران اجر را به بهانهِ انجام مینگذاری، هدف مورد حمله قرار داد و غرق کرد. آنتونی کردزمن در مورد پاسخ ایران به این حمله مینویسد: <در 15 ماه اکتبر سال 1987، ایران با پرتاب یک فروند موشک کرم ابریشم از شمال فاو به کویت کشتی امریکایی سانگاری(1) را هدف قرارداد. روز بعد، یک فروند موشک کرم ابریشم دیگر در بندر الاحمدی کویت به نفتکش کویتی حامل پرچم امریکا به نام سی اویل سیتی(2) اصابت کرد که در اثر آن، کاپیتان امریکایی این نفتکش نابینا شد و تعدادی از خدمهِ آن مجروح شدند.67 در پاسخ بدین حملهها، نیروهای امریکایی با حمله به سکوهای نفتی رشادت و سلمان در خلیجفارس، آنها را منهدم کردند. به دنبال آن، یک فروند موشک کرم ابریشم به پایانهِ نفتی سیآیلند کویت اصابت کرد و بدین ترتیب، این پایانه به دلیل خسارات وارد شده بدان تا یک ماه تعطیل شد.68 در این مورد، دولت امریکا با این استدلال که تعهدی دربارهِ امنیت سرزمینی کویت ندارد، از نشان دادن واکنش خودداری کرد.
موضعگیری ایالات متحده علیه ایران، با برخورد ناو ساموئل رابرتز به مین در 14 ماه آوریل سال 1988 و خسارت شدیدی که بدان وارد شد، شدت یافت. این واقعه به بروز برخورد شدیدی بین ایران و امریکا در خلیجفارس انجامید. در 18 ماه آوریل سال 1988، دولت امریکا با مقصر دانستن ایران در این زمینه، با استفاده از توان نظامی درخور توجهی به سکوهای نفتی ساسان و نصر حمله و آنها را منهدم کرد. در این میان، ناوچهِ ایرانی جوشن به دلیل درگیری با ناوهای امریکایی، با آتش پرحجم این ناوها، غرق شد. همان روز، دو برخورد دیگر بین هواپیماهای امریکایی با تعدادی از قایقهای تندرو ایران و دو ناوچهِ سهند و سبلان روی داد که در نتیجهِ آن، دو فروند از قایقهای تندرو و ناوچهِ سهند غرق شدند.69
هرچند نیروهای ایران هنوز توان ضربهزدن به نیروهای ایالات متحده و متحدان منطقهای آن را در خلیجفارس داشتند، اما تحولات بینالمللی و نیز شرایط حاکم بر جبههها به ضرر ایران پیش میرفت. در سطح جهانی، اجماعی برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی برای پایان دادن به جنگ پدید آمده بود که از تحریم تسلیحاتی ایران گرفته تا انجام اقدام نظامی علیه هواپیماهای مسافربری آن را در بر میگرفت. از سوی دیگر، با توجه به روند معکوسی که در جبهههای جنگ علیه نیروهای ایران وجود داشت و در نتیجه، موفقیت عراق در بازپسگیری بخش وسیعی از سرزمینهای تصرف شده، این احتمال وجود داشت که در صورت اصرار ایران بر ادامهِ جنگ، حاکمیت ملی کشور آسیب ببیند؛ از اینرو، با صلاحدید مسئولان و برای جلوگیری از وارد شدن خسارت بیشتر به دو کشور، دولت ایران، آمادگی خود را برای پذیرش قطعنامهِ 598 اعلام کرد.
حمایت کویت از رژیم عراق، حتی در جریان مذاکرات صلح بین دو کشور ادامه یافت و در جریان مذاکرات، مسئولان کویتی از شرایط درخواستی مقامات عراقی حمایت میکردند.
در مقطع سوم جنگ، نقش دولت کویت بر روند تحولات نظامی - سیاسی جنگ چشمگیر بود. طی این مرحله، هماهنگی کاملی بین رژیم عراق و دولت کویت وجود داشت. استراتژی این کشور در جریان اسکورت نفتکشها، دقیقاً با سیاست رژیم عراق برای بینالمللی کردن جنگ هماهنگ بود؛ موضوعی که با دعوت از قدرتهای نظامی بزرگ جهان برای اسکورت نفتکشهای خود بروز یافت. طی این دوره، دستگاه دیپلماسی کویت، اقدامات وسیعی را برای ایجاد اجماعی جهانی، به منظور اعمال فشار به ایران برای پایان دادن به جنگ انجام داد. تحت تأثیر رایزنیهای دولت کویت در سازمانهای منطقهای، مانند شورای همکاری خلیجفارس، اتحادیهِ عرب و سازمان کنفرانس اسلامی و همچنین، در شورای امنیت، زمینهسازی لازم برای تحریم اقتصادی و تسلیحاتی ایران انجام شد. دولت کویت همچنینن کوشید تا با استفاده از اهرم مالی، روابط کشورهای عرب متحد ایران، مانند سوریه و لیبی را تضعیف کند که البته، در این زمینه، تا اندازهِ زیادی نیز موفق بود.
جمعبندی
بیگمان موضعگیری دولت کویت طی جنگ ایران و عراق، درسهای فراوانی برای دیپلماسی این کشور در سالهای بعد داشته است. مهمترین عامل مؤثر بر موضع این کشور در طی جنگ، احتمال سرایت اندیشههای انقلابی از ایران به کویت بود؛ چرا که 20 درصد از جمعیت این کشور را شیعیانی تشکیل میدادند که از عملکرد حکومت سنی کشور رضایت چندانی نداشتند و در صورت تصمیم حکومت انقلابی ایران برای صدور انقلاب به کشورهای همسایه، امکان وقوع تحولاتی، مانند تحولات ایران در کویت دور از انتظار نبود. افزون بر این، بین اعراب، عصبیت قومی، قبیلهای و نژادی قویای وجود داشت. حساسیتهای موجود بین نژاد عرب و آریایی در جریان جنگ ایران و عراق، حالت عینیتری به خود گرفت؛ موضوعی که با تبلیغات رژیم بغداد برای تحریک احساسات ضدایرانی اعراب نقش مهمی را در حمایتهای کشورهای عرب از عراق ایفا کرد. از سوی دیگر، امنیت ملی و تمامیت ارضی کویت پس از استقلال این کشور، همواره از سوی عراق مورد تهدید قرار گرفته بود. بدین ترتیب، ایجاد موازنه بین قدرتهای منطقهای و نیز برقراری روابط مستحکم با کشورهای تأثیرگذار در صحنهِ جهانی مهمترین ابزاری بود که دولت کویت میتوانست برای حفاظت از حاکمیت ملی و تمامیت ارضیاش داشته باشد. پیش از وقوع جنگ ایران و عراق، حکومت کویت به دقت این موازنه را بین سه کشور ایران، عراق و عربستان سعودی رعایت میکرد، اما پس از آغاز جنگ و موضع جانبدارانهِ کویت این موازنه بر هم خورد؛ زیرا، طی جنگ، کویت با اعطای کمکهای مالی و اقتصادی، ترانزیت محمولههای نظامی، حمایت سیاسی در مجامع منطقهای و جهانی و حتی واگذاری اجازهِ استفاده از فضا و محدودهِ سرزمینی این کشور، دولت عراق را در جنگ علیه ایران یاری کرد. از نظر کویت جنگ ایران و عراق سه امتیاز را برای این کشور دربرداشت. نخست آنکه با اعطای کمکهای مزبور به عراق، این کشور از ادعاهای خود علیه کویت صرف نظر میکرد. دوم اینکه وقوع جنگ بین ایران و عراق و تضعیف دو کشور در جریان آن، تهدیدهای آنها را علیه کویت کاهش میداد و سوم، در نتیجهِ درگیری ایران در جنگ، صدور انقلاب منتفی و انقلاب در داخل مرزهای جمهوری اسلامی محدود میشد.
وقایعی که طی جنگ و پس از پایان آن، برای کویت اتفاق افتاد، نشان داد که دیپلماسی این کشور در جریان جنگ تا چه اندازه اشتباه بوده است. در نتیجهِ موضع جانبدارانهِ کویت به نفع رژیم عراق در طول جنگ و عدم رعایت موضع بیطرفی، جدا از کمکهای کلانی که به عنوان کمک مالی پرداخت کرد، با کشیده شدن دامنهِ جنگ به داخل کویت خسارتهای زیادی به بندرها، تأسیسات نفتی و نفتکشهای این کشور وارد شد. با کمکهای گستردهای که کویت و دیگر کشورهای عرب در اختیار رژیم عراق دادند، این رژیم ازنظر نظامی، در مقاطع پایانی جنگ به توان نظامی بالایی دست یافت و نه تنها از طرح ادعاهای توسعهطلبانهاش در قبال کویت منصرف نشد بلکه با سررسید تأدیهِ مطالبات آن کشور، طی اقدام نظامی سریعی این کشور را تصرف کرد.
مراجع
یاداشتها
1. عبدالعلی قوام؛ اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل؛ تهران: انتشارات سمت، 1372، ص133.
2. جعفر ولدانی؛ روابط عراق با کویت؛ تهران: مؤسسهِ مطالعات وزارت امور خارجه، 1373، ص 136.
3. همان؛ ص 135.
4. همان؛ ص 137.
5. آنتونی کردزمن؛ <ورود غرب به خلیجفارس 1985- 1987>؛ ترجمهِ: پریسا کریمینیا؛ فصلنامه نگین ایران، شمارهِ سوم، سال اول، ص 75.
6. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 146.
. Antony Cordesman, Recovery and Security after The7
.7998, P1Gulf War, Colorado Westview Press,
.23. EIU, Country Profile Kuwait, P,8
.8. Cordesman, Ibid, P 9
10. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 130.
11. همان؛ ص 102.
2.Abdul Reda Assiri, Kuawait's Forign Policy, City State1
.71in World Politics, London: Westview Press, 0991, P.
13. آنتونی کردزمن؛پیشین؛ ص 79.
.49. Cordesman, Ibid, P 1
5. Ibid.1
16. آنتونی کردزمن؛ پیشین؛ ص 76.
.771. Assirri, Ibid, P 1
.811. Cordesman , Ibid, P 1
.97. Ibid, P 1
20. جعفرولدانی؛ پیشین؛ ص 57.
21. همان؛ صص 58- 62.
2. Behrous Souresrafil, The Iran Irag War:New York,2
.55Guniary Lithographic co, 8991, P
23. د. م. بورل؛ روشهای سیاسی کشورهای عربی در منطقهِ خلیجفارس؛ ویراستار و مترجم عباس امیری؛ تهران: مؤسسهِ پژوهشهای سیاسی و اقتصادی بینالمللی، 1355. ص 406.
.48. Cordesman, Ibid, P 2
25. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 74.
26. همان؛ ص 77.
7. S. H Amin, Political and Strategic Issues in The Persian - 2
.48940, P1Arabian Gulf, Glasyow: Roystonon Ltd,
.865. Assirri, Ibid, P 2
29. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 171.
.068. Assirri, Ibid, P 3
1. Ger Nonneman, Iraq, Gulf States and The War,3
.68922, P 1London, Ithaca Pess,
32. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 99.
.310. Cordesman, Ibid, p 3
4. John Townsend, Economic and Political Implications3
of The War: The Ecocomic consequences in The Iran - Iraq
.55 War, London: Groom Helm, 4891, P
.570. Assirri, Ibid, p 3
36. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 89.
.79. Cordesman, Ibid, P 3
.844. Souresrafil, Ibid, P 3
39. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 99.
40. همانجا.
41. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ گذری بر پنجمین سال جنگ تحمیلی، تهران: روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1364، ص 196.
42. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 100.
43. همان؛ ص 88.
44. آنتونی کردزمن؛ پیشین؛ صص 66 و 67.
.571. Assirri, Ibid, P 4
6. Ibid.4
47. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 100.
48. همان؛ ص 101.
.978. Assirri, Ibid, P 4
50. جعفر ولدای؛ پیشین؛ ص 117.
.179. Assirri, Ibid, P 5
52. محمود یزدان فام؛ <عوامل و دلایل گسترش جنگ ایران و عراق؛> فصلنامهِ نگین ایران؛ سال اول شمارهِ اول، ص 40.
53. الیزابت گاملن و پل راجرز؛ قرار گرفتن نفتکشهای کویتی زیر پرچم ایالت متحده:دلایل و تأثیرات آن؛ بازشناسی جنبههای تجاوز و دفاع، جلد دوم، تهران: دبیرخانهِ کنفرانس بینالمللی تجاوز و دفاع، 1368، ص 154.
54. محمود یزدان فام؛ پیشین؛ ص 38.
55. همان؛ ص 40.
56. همانجا.
57. کردزمن؛ پیشین؛ ص 69.
58. همان؛ ص 72.
59. همان؛ ص 77.
60. آنتونی کردزمن؛ <غرب و منازعهِ دریایی در خلیجفارس 1987>؛ ترجمعهِ پریسا کریمینیا؛ فصلنامهِ نگین ایران، شمارهِ6، سال دوم، ص 61.
.182. Assirri, Ibid, P 6
.249. Souresrafil, Ibid, P 6
63. عبدالحلیم ابوغزاله؛ عراق و جنگ ایران و عراق؛ ترجمه: نادر نوروز شاد؛ تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1380، ص 258.
64. آنتونی کردزمن؛ <غرب و منازعهِ دریایی در خلیجفارس 1987>؛ ترجمعهِ پریسا کریمینیا؛ فصلنامهِ نگین ایران، شمارهِ 5 سال دوم، ص 66.
65. همان؛ ص 69 و 70.
66. همان؛ ص 83.
.783. Assirri, Ibid, P 6
68. گاملن...؛ پیشین؛ ص 173.
.912. Cordesman, Ibid, P 6
نویسندگان
سید مسعود موسوی*
محقق
http://www.negineiran.ir/article_4606_928.html
http://upload.tehran98.com/upme/uploads/410db8d29fa9e6121.jpg
http://upload.tehran98.com/upme/uploads/410db8d29fa9e6121.jpg
کویت با وسعتی در حدود 17818 کیلومتر مربع یکی از کوچکترین کشورهای حوزهِ خلیجفارس است. و با وجود مساحت کم، به دلیل برخورداری از منابع غنی نفت و گاز، از ثروتمندترین کشورهای صادرکنندهِ نفت به شمار میرود، طوری که درآمد سرانهِ هر فرد کویتی بیش از هجده هزار دلار است. کویت از طریق خشکی با کشورهای عراق و عربستان سعودی هممرز است و در آبهای خلیجفارس نیز با ایران مرز مشترک آبی دارد.
پتانسیل اقتصادی بالای کویت و همسایگی با سه کشور بزرگ منطقه (عراق، عربستان سعودی و ایران) باعث شده است تا این کشور برای حفظ تمامیت ارضی خود، حضور فعالی در تحولات منطقهای داشته باشد. از دههِ 70 تا عصر حاضر، کویت همواره، یکی از خبرسازترین کشورها در عرصهِ جهانی بوده و تاریخ سیاسی پرفراز و نشیبی را پشت سر گذاشته است. اختلافات مرزی با عراق، موضعگیری در قبال جنگ ایران و عراق، جنگ نفتکشها، اشغال نظامی کویت به دست نیروهای عراق و جنگ اول و دوم خلیجفارس از مهمترین چالشهای این کشور طی سه دههِ گذشته بوده است.
جنگ هشتسالهِ ایران و عراق در ابعاد گوناگون تأثیرات فراوانی بر کویت داشت. موضعگیری و عملکرد حاکمان کویت طی جنگ، در تحولات پس از پایان جنگ ایران و عراق، بهویژه اشغال آن به دست نیروهای عراق، نقشی اساسی را ایفا کرد. برای تشریح تعامل کویت با پدیدهِ جنگ ایران و عراق سه موضوع اصول سیاست خارجی کویت، تأثیرپذیری این کشور از جنگ ایران و عراق و مواضع و عملکرد آن در قبال طرفهای جنگ بررسی خواهد شد. اصلیترین پرسشی که در این زمینه مطرح میشود، این است که بهرغم اعلام بیطرفی، کویت دلایل و عوامل مؤثر حمایت این کشور از عراق در طی جنگ چه بود؟ در پاسخ به پرسش مزبور این فرضیه مطرح میشود که مواضع کویت طی جنگ تحمیلی، در چهارچوب ملاحظات آن از خطر سرایت انقلاب اسلامی ایران به این کشور و نیز مدارا با حکومت عراق برای رفع تهدیدهای نظامی آن علیه تمامیت ارضی کویت قرار داشت.
درگیری رژیم بعث عراق در جنگ همهجانبهای که علیه ایران آغاز کرده بود، باعث شد تا از توسعهطلبیهای آن علیه همسایهِ جنوبیاش تا اندازهِ زیادی کاسته شود و این فرصت ایدهآلی برای حکومت کویت بود تا دو همسایهِ قدرتمندش با درگیرشدن در جنگی فرسایشی، قدرتشان به تحلیل رود. افزون بر انگیزههای پانعربیستی کویت در حمایت از عراق طی جنگ، این کشور قصد داشت رژیم بغداد را مدیون کند و بدین ترتیب، زمینههای طرح دوبارهِ ادعاهای توسعهطلبانه علیه تمامیت ارضی خود را از بین ببرد.
الگوهای رفتار سیاست خارجی کویت
سیاست خارجی دولتها تحت تأثیر متغیرهای متعددی، مانند اهداف، منافع ملی، موقعیت جغرافیایی، توانمندیهای اقتصادی شکل میگیرد. در این میان برخی از این متغیرها با توجه به شرایط پدید آمده دگرگون میشوند و برخی تأثیر مستمری دارند. با دگرگون شدن شرایط داخلی و بینالمللی ممکن است طبقهبندی جدیدی از اهداف و منافع ملی و استراتژیها ارائه شود. شرایط جغرافیایی، مانند وسعت، اهمیت استراتژیک و نوع همسایهها، و قدرت نسبی آنها، حاصلخیزی خاک و غنا یا فقر منابع طبیعی، جمعیت و ویژگیهای کمی و کیفی آن، توانایی نظامی از نظر کمی و کیفی، ماهیت رهبری سیاسی و کیفیت دستگاههای اجرایی سیاست خارجی و نیروی انسانی آنها، درجهِ همگنی و همبستگی قومی و اجتماعی مردم کشور و قابلیت آنها برای انجام اقدامات دستهجمعی از جمله عوامل مهم داخلی هستند که در تعیین هدفهای سیاست خارجی هر کشور و انتخاب راهها و تأمین امکانات دسترسی به این هدفها مؤثرند. در زمینهِ عوامل بینالمللی نیز میتوان به نظام بینالمللی، نظام منطقهای و موقعیت و اعتبار بینالمللی کشورها اشاره کرد که بر سیاست خارجی آنها تأثیر میگذارد.1 با توجه به این بحث کوتاه نظری، اصول حاکم بر سیاستگذاری خارجی کویت پیش از آغاز جنگ عراق علیه ایران را میتوان به شرح زیر بیان کرد:
حفظ تمامیت ارضی
حفظ تمامیت ارضی کویت نخستین و مهمترین هدف سیاست خارجی این کشور است. کویت در همسایگی سه قدرت بزرگ منطقهای یعنی ایران، عراق و عربستان سعودی واقع شده است. در این میان، عراق تمامیت ارضی کویت را از آغاز استقلال آن همواره، تهدید کرده و این کشور همیشه، هدف توسعهطلبیهای بغداد بوده است. افزون بر عراق، عربستان سعودی نیز بارها، کویت را به طور جدی تهدید کرده است، هرچند این دو کشور موفق به تحدید حدود مرزهای زمینی خود شدهاند، اما هنوز به دلیل اختلاف، نتوانستهاند مرزهای دریاییشان را مشخص کنند.
دولت کویت پس از استقلال این کشور، برای مقابله با توسعهطلبیهای ارضی و تجاوز احتمالی عراق، همواره در صدد یافتن متحد مطمئنی برای دفاع از خود بود. در بین کشورهای عرب، مصر تنها کشوری محسوب میشد که کویت میتوانست به عنوان متحد روی آن حساب کند، اما فاصله زیاد دو کشور، عملاً امکان یاری مصر را در مقابل تجاوزات احتمالی کاهش میداد. از سوی دیگر، دو کشور عربستان سعودی و سوریه نیز متحدان مورد اعتمادی برای حکومت کویت نبودند و دولت ایران نیز به دلیل غیرعرب بودن و نیز حکومت انقلابیاش مناسبات تنشآلودی با دولت کویت داشت و طبعاً نمیتوانست به عنوان متحد در نظر گرفته شود؛ از اینرو، استراتژی امنیتی کویت برای حفظ تمامیت امنیتاش، عضویت در سازمانهای منطقهای، مانند شورای همکاری خلیجفارس اتحادیهِ عرب و سازمانهای بینالمللی، همانند سازمان ملل متحد و برقراری روابط مستحکم با قدرتهای بزرگ دنیا چون ایالات متحدهِ امریکا، اتحاد جماهیر شوروی و کشورهای اروپایی، بوده است.
همگامی با جهان عرب
کویت همواره، یکی از اعضای مهم و تأثیرگذار در اتحادیهِ عرب بوده است. از آنجا که تعداد زیادی از کشورهای عرب، دریافت کنندهِ کمکهای اقتصادی کویت بودهاند، دولت این کشور توانسته است نفوذ در خور توجهی را در محافل عربی به دست آورد. در واقع، پانعربیسم همواره، یکی از اصول مهم سیاست خارجی کویت بوده و دولت این کشور در بیشتر اختلافات کشورهای عرب با کشورهای غیرعرب از کشورهای عرب حمایت کرده است. برای نمونه، در اختلافات مرزی ایران و عراق، همواره، از عراق حمایت نموده یا در جریان استرداد جزایر سهگانه به دولت ایران، به این دولت اعتراض کرده است. از سوی دیگر، رابطهِ کویت با مجامع عربی را باید رابطهِ دوسویهای دانست که کویت از طریق آن میکوشد پوشش و حمایت لازم را در مقابل تجاوزات احتمالی همسایگان قدرتمندش فراهم کند.
حفظ وحدت ملی
فقدان وحدت ملی، قومیتی و مذهبی یکی از عوامل تأثیرگذار در سیاست خارجی کویت است. حدود 60 درصد از جمعیت کویت را مهاجران خارجی،به ویژه فلسطینیان تشکیل میدهند که یکسوم از کل تعداد مهاجران خارجی را شامل میشوند. همچنین، تعداد مهاجران عراقی، مصری و سوری نیز در خور توجه است.2 از سوی دیگر، تعداد زیادی از جمعیت کویت را شیعیان تشکیل میدهند؛ موضوعی که حکومت سنی این کشور همواره نسبت بدان احساس خطر کرده است؛ از اینرو، حکومت کویت در سیاستهای خارجی خود ناگزیر از توجه به حساسیتهای داخلی است، طوری که بارها، این مسئله بروز بحرانهای داخلی در این کشور را باعث شده است. برای نمونه عدم محکومیت دولت سوریه به دلیل سرکوب فلسطینیان در جریان جنگهای داخلی لبنان، به راهاندازی اغتشاشاتی از سوی مهاجران فلسطینی در کویت انجامید. مهاجران فلسطینی با حمایت از مخالفان حکومت پیروزی آنها را در انتخابات مجلس کویت باعث شدند؛ مسئلهای که مخالفتهای گستردهای را در برابر سیاستهای دولت در مجلس ایجاد کرد و در نهایت، حکومت کویت مجبور شد مجلس را به مدت چهار سال تعطیل کند.3 حکومت عراق نفوذ در خور توجهی روی فلسطینیان ساکن کویت داشت و از آنها به عنوان اهرم فشاری برای تحت فشار قرار دادن حکومت کویت برای موافقت با درخواستهای این کشور استفاده میکرد.4
تضمین جریان صادرات نفت
همان طور که پیش از این گفته شد، کویت با داشتن ذخایر غنی نفت و گاز یکی از بزرگترین صادر کنندگان نفت در جهان محسوب میشود. ذخایر نفتی این کشور تقریباً، به اندازهِ مجموع ذخایر نفتی ایران و عراق است و بیش از 13 درصد از مجموع ذخایر نفت دنیا را در اختیار دارد. جمعیت کم و درآمد سرشار نفتی آن باعث شده است تا این کشور یکی از ثروتمندترین کشورهای منطقه باشد. اقتصاد کویت کاملاً به نفت متکی است و تضمین صادرات آن یکی از مهمترین اهداف سیاستگذاری خارجی این کشور محسوب میشود. عمدهترین مسیر صادرات نفت کویت، از طریق خلیجفارس است؛ و از اینرو، حفظ امنیت آن برای این کشور اهمیت ویژهای دارد.
درآمدهای سرشار نفتی این امکان را به کویت میدهد که از آن، به عنوان ابزاری برای پیشبرد مقاصد خود در سطح منطقهای و بینالمللی استفاده کند. این درآمدها باعث شده است تا کویت نقش پولرسان را در جهان عرب ایفا کند و در بین کشورهای عرب نفوذ زیادی یابد.6 حکومت کویت برای جلوگیری از تهدیدهایی که علیه امنیت ملی و تمامیت ارضی این کشور، وجود دارد، از استراتژی خرید تهدیدها سود میجوید.7 برای این منظور، کویت، صندوق توسعهِ اقتصادی عرب را با سرمایهای در حدود 140 میلیون دلار در سال 1961 تأسیس کرد که تاکنون، میلیاردها دلار وام به کشورهای عرب و دیگر کشورهای آسیایی و افریقایی پرداخت کرده است.8
با توضیحاتی که داده شد اکنون، این بحث مطرح میشود که جنگ ایران و عراق چه تأثیری روی اصول، اهداف و رفتارهای خارجی کویت داشت؟ این جنگ هشت ساله در قالب کلان فکری و استراتژیک کویت چگونه ارزیابی شد و این کشور چه استراتژی و الگوی رفتاری مشخصی را در پیش گرفت؟
تأثیرات جنگ ایران و عراق بر کویت
نزدیکی جغرافیایی کویت به صحنهِ، جنگ تأثیرپذیری بیشتر این کشور از جنگ را باعث شد. در مواقعی، درگیری به مرزهای کویت کشیده شده و امنیت ملی این کشور به طور مستقیم تهدید میشد. همچنین، میدان نبرد، تنها 150 مایل از مرکز شهر کویت فاصله داشت و صدای بمبارانها و انفجارها به راحتی شنیده میشدند.9
حکومت کویت بهرغم اعلام موضع رسمی، مبنی بر حفظ بیطرفی در جریان جنگ، با توجه به منافع مشترکی که با حکومت عراق داشت، به شکلهای مختلف رژیم صدام را در جنگ با ایران یاری داد. همکاری کویت با عراق به بروز تنش بین این کشور و ایران انجامید.10 با گسترش دامنهِ کشمکش بین دو کشور، مشکلات بسیاری در زمینهِ اوضاع اقتصادی، امنیت داخلی و سیاست خارجی برای کویت پدید آمد که در زیر، به بررسی موارد مطرح شده میپردازیم:
الف) تأثیر جنگ ایران و عراق بر سیاست خارجی کویت
همانطور که آمد، با آغاز جنگ ایران و عراق، تغییرات مهمی در سیاست خارجی کویت ایجاد شد. حمایت این کشور از حکومت بغداد، روابط آن را با ایران تیره کرد. خصومت با ایران با توجه به پتانسیل نظامی بالای این کشور، بهویژه در خلیجفارس، کویت را با تهدید بزرگی روبهرو کرد. این کشور در برابر حملات نیروی هوایی و دریایی ایران به شدت آسیبپذیر بود و نیروی دریایی ایران میتوانست با محاصرهِ دریایی کویت، از صادرات نفت این کشور جلوگیری کند. البته، بهجز کویت، دیگر کشورهای عرب حوزهِ خلیجفارس نیز از حضور قدرتمند ایران در خلیجفارس، احساس خطر میکردند. در25 ماه مه سال 1982، شش کشور کویت، بحرین، عمان، قطر، عربستان سعودی و امارات متحدهِ عربی، شورای همکاری خلیجفارس را برای مقابله با تهدید فزایندهِ ایران، تأسیس کردند. کویت و عربستان سعودی مهمترین و تأثیرگذارترین اعضای این شورا بودند. هرچند شورای همکاری خلیجفارس اقدامات مهمی در زمینهِ ایجاد ساختار نظامی واحد برای شورا و اتخاذ مواضع قاطع در برابر ایران و ارائه پیشنهادهایی برای پایان دادن به جنگ، انجام داد، اما بهدلیل تفاوتهای اعضای شورا از نظر زیرساختهای اقتصادی و نظامی با یکدیگر ونیز وجود اختلافنظرهایی دربارهِ نحوهِ برخورد با ایران و عراق، شورا به تنهایی توانایی حفظ امنیت خلیجفارس را نداشت. با گسترش دامنه و شدت جنگ، ناتوانی شورای همکاری خلیجفارس نمایانتر شد. پس از پیروزیهای نخستین عراق و تصرف بخشهایی از قلمرو ایران، نیروهای مسلح جمهوری اسلامی با تجدید سازمان و با برخورداری از شور انقلابی، توانستند روند جنگ را تغییر دهند و ضمن آزادسازی مناطق اشغالشده، بخشهایی از خاک عراق را نیز تصرف کنند. در این میان، حضور گستردهِ نیروهای نظامی ایران در کنار مرزهای شمالی کویت از یکسو و سیاست جدید حکومت بغداد مبنی بر گسترش دامنهِ جنگ به خلیجفارس برای نابودی امکانات صادرات نفت ایران، و سیاست مقابله به مثل این کشور در ضربهزدن به منافع کشورهای حامی عراق از سوی دیگر، صدمات مهمی را به کویت وارد آورد.
با گسترش جنگ نفتکشها و خطر قطع صادرات نفت، استراتژی سیاست خارجی کویت بر دعوت از کشورهای قدرتمند اروپایی و ایالات متحدهِ امریکا و اتحاد جماهیر شوروی برای حضور در خلیجفارس قرار گرفت. در زمینهِ اجرای این استراتژی، مقامات کویتی کوشیدند با ارائهِ طرح اسکورت نفتکشهای کویتی با کشتیهای جنگی دو ابرقدرت شرق و غرب، آنها را در تأمین امنیت خلیجفارس و تداوم جریان نفت بیش از پیش درگیر کنند.
ب) جنگ ایران و عراق و نقض حاکمیت ملی کویت
حمایت همهجانبهِ کویت از رژیم صدام طی جنگ، بهرغم اعلام بیطرفی اولیه، باعث شد دولت ایران همواره، نسبت به سیاستهای کویت در اعطای کمکهای مالی و ترانزیت کالا برای عراق، فراهم کردن تسهیلات نظامی برای حملات آن کشور و دعوت از قدرتهای فرامنطقهای برای حضور نظامی در خلیجفارس معترض باشد. هر چند اعتراضات ایران علیه دولت کویت گاهی، با هشدارهای عملی همراه بود، اما این کشور هیچگاه، در پی گسترش جنگ به کشورهای همسایه برنیامد و تمرکز اصلی آن، تنها روی جنگ با عراق بود. درمقابل، عراق با موفقیتهای ایران در عملیاتهای زمینی و تصرف مناطق حساسی، مانند بندر فاو، برای جبران شکستهای خود، با استفاده از برتری نیروی هوایی، دامنهِ جنگ را به خلیجفارس گسترش داد. بدین ترتیب، و در روندی تعاملی، درگیریها تشدید و پای کشورهای دیگر به جنگ کشیده شد. با آغاز جنگ نفتکشها و هدف قرار گرفتن تأسیسات صدور نفت ایران و اجرای سیاست مقابله به مثل از سوی این کشور، بُعد جدیدی از جنگ آغاز شد که به جنگ نفتکشها معروف شد.
در این جنگ، چندین فروند نفتکش کویتی هدف قرار گرفت و در ادامه با تشدید این جنگ چندین موشک به مناطق مختلف کویت و پایانههای نفتی این کشور اصابت کرد. مقامات کویتی تمامی این اقدامات را به نیروهای نظامی ایران نسبت دادند و حتی در مواردی، شکایتهایی را علیه ایران در سازمان ملل مطرح کردند.11 جدا از حملات نظامی، که از خارج از کویت علیه این کشور صورت میگرفت، از نظر امنیتی، نیز در داخل این کشور مشکلاتی وجود داشت. انجام سوء قصدهایی علیه مقامات عالیرتبهِ این کشور، بمبگذاری در سفارتخانههای خارجی و تأسیسات نفت و گاز و همچنین، هواپیماربایی از جملهِ این مشکلات به شمار میرفتند که12 دولت کویت آنها را به شیعیان طرفدار ایران نسبت میداد. در سال 1986، در پی اعتراضاتی که علیه سیاست دولت کویت در دعوت از امریکا و شوروی برای پرچمگذاری مجدد نفتکشهایش صورت گرفت، حکومت کویت مجلس این کشور را منحل و طی همان سال، حدود پنجاههزار تن از مهاجران خارجی ازجمله ایرانیان شیعه، فلسطینیان و تعدادی از روزنامهنگاران کویتی را از این کشور اخراج کرد.13
تأثیرات جنگ ایران و عراق بر اوضاع اقتصادی کویت
جنگ ایران و عراق به دو شکل متفاوت، بر اقتصاد کویت تأثیرگذاشت. تحمیل هزینههای حمایت از عراق بر اقتصاد کویت نخستین تأثیر بود. کمکهای مالی کویت به عراق در قالب وامهای طولانی مدت با بهرهِ بسیار کم پرداخت میشد. مجموع این وامها در حدود 13 میلیارد دلار بود. همچنین، پس از اقدام سوریه در بستن خط لولهِ نفتی عراق، دولت کویت، همراه با عربستان، درآمد صادرات روزانهِ سیصد هزار بشکه از نفت استخراج شده از منطقهِ بیطرف دو کشور را به عراق اختصاص داد و از این طریق، این کشور مبلغی بیش از 22 میلیارد دلار به رژیم صدام پرداخت کرد.14 افزون بر اینها، در این کشور، میلیاردها دلار کمکهای مردمی به نفع عراق جمعآوری شد. به طور تقریبی، تمامی کمکهای مالی کویت به عراق حدود پنجاه میلیارد دلار بود، هرچند بخشی از این مبلغ با نام وام پرداخت شده بود، اما با توجه به میزان بالای بدهیهای خارجی عراق (در حدود صد میلیارد دلار)، امکان بازپرداخت آنها بعید به نظر میرسید. این در حالی بود که در صورت سرمایهگذاری چنین مبلغی در داخل یا خارج از کویت منافع فراوانی را برای این کشور در برداشت. اعطای این کمکها، نه تنها نتوانست، توسعهطلبی رژیم عراق را دربارهِ کویت سد کند، بلکه انگیزهای برای این کشور برای اشغال و ضمیمه کردن آن به خاک عراق شد.
به غیر از ضررهایی که اقتصاد کویت از طریق اعطای کمکهای مالی متحمل شد، دیگر خسارتهای اقتصادی وارد شده به این کشور در طی جنگ ایران و عراق نیز در خور توجه بود. بمبگذاری در پالایشگاه گاز پروپان این کشور، اصابت موشکهای کرم ابریشم به پایانهِ نفتی سیآیلند، هدف قرار گرفتن نفتکشهای این کشور در جنگ نفتکشها و همچنین، افزایش حق بیمه کشتیها و نیز هزینهها و تعهداتی که دولت کویت برای طرح اسکورت نفتکشهای این کشور پذیرفته بود، باعث شد تا هزینهِ همکاری این کشور با عراق افزایش یابد.15 از طرف دیگر، افزیش حق بیمهِ حمل نفت از سوی شرکتهای بیمه به بیش از 5/2 برابر همزمان با کاهش قیمت جهانی نفت تأثیرات منفی زیادی را بر اقتصاد کویت باقی گذاشت.16 همچنین، طی جنگ نفتکشها، حدود یازده فروند از نفتکشهای کویت با پرچم این کشور، هدف حمله قرار گرفتند؛ حملههایی که به تعداد زیادی از کشتیهایی تحت اجارهِ این کشور یا کشتیهایی که به مبدا‡ و مقصد کویت در حرکت بودند، نیز آسیب وارد کرد.17
با افزایش تهدیدهای نظامی علیه کویت، دولت این کشور ناچار شد، بودجهِ نظامی خود را افزایش دهد. بدین ترتیب، قراردادهای جدید خرید سلاحهای پیشرفته با کشورهای مختلف منعقد شد که هزینههای آنها مشکلات اقتصادی بسیاری را برای این کشور ایجاد کرد. در جریان تصاعد جنگ نفتکشها، کویت برای تقویت ضریب دفاعی خود در برابر حملات موشکی و هوایی، قراردادی با حکومت مصر، منعقد کرد تا تعدادی از خلبانهای مصری را به خدمت بگیرد این کشور همچنین، موشکهای پیشرفته استینگر را نیز از امریکا خریداری کرد.18
پیشنیهِ روابط خارجی کویت و عراق
کویت تا زمان استقلالش در سال 1961، با همسایگانش روابط صلحآمیزی داشت. در سال 1932، عراق خودمختاری شیخنشین کویت را به رسمیت شناخت و در حالیکه هنوز خود این کشور تحت حمایت و نفوذ بریتانیا بود، هیچگونه چالشی با اعطای استقلال به کویت نداشت؛ وضعیتی که پس از سقوط حکومت پادشاهی در عراق در سال 1961 تغییر کرد و کویت با تهدید جدی ناسیونالیستهای افراطی عرب روبهرو شد که ادعا داشتند به دلیل آنکه، پیش از آن، کویت یکی از بخشهای امپراتوری عثمانی بوده است، بخشی از خاک عراق است. بدین ترتیب، تنها یک هفته پس از خروج نیروهای انگلیسی، نیروهای عراقی به سوی مرزهای کویت حرکت و فقط زمانی عقب نشینی کردند که نیروهای انگلیسی دوباره به کویت بازگشتند و اتحادیه عرب ادعاهای ارضی عراق را رد کرد. در سال 1963، عراق موافقتنامهای را با کویت امضا کرد و استقلال پادشاهی این کشور را به رسمیت شناخت، طبق این موافقتنامه، مرزهای دو کشور بر اساس مرزهای تعیین شده بین امپراتوری عثمانی و بریتانیا در سال 1914، تعیین شد.19 پس از اینکه حزب بعث از طریق یک کودتای نظامی در ماه ژوئیه سال 1968، در عراق به قدرت رسید، دولت کویت فوراً، رژیم عراق را به رسمیت شناخت. حزب بعث با توجه به مخالفت با ادعاهای ارضی عبدالکریم قاسم دربارهِ کویت در سال 1963، مقبول مقامات کویتی بود و انتظار میرفت با قدرت یافتن این حزب در عراق، اختلافات دو کشور به تدریج حل شود، اما این امیدواریها دیری نپایید و به زودی، ادعاهای ارضی عراق نسبت به کویت دوباره از سرگرفته شد. عمدهترین دلایل اتخاذ این سیاست از سوی رژیم عراق، تصمیم بریتانیا به خروج نیروهای آن کشور از این منطقه، کاهش نفوذ مصر در خلیجفارس و تشدید بحران بین ایران و عراق در سال 1969 بر سر مسئله اروندرود بود.20
حکومت بعث عراق از طرح ادعاهای ارضی علیه کویت، اهدافی مانند عمل به ایدئولوژی حزب بعث، توسعهطلبی سیاسی، توسعهطلبی ارضی و مطامع اقتصادی را دنبال میکرد.21
از نظر ایدئولوژیکی، حزب بعث بر یکپارچگی سرزمینهای عرب و برداشته شدن مرزهای کشورهای عرب تأکید داشت، هدف حزب بعث از طرح این دیدگاه احیای مجد و عظمت گذشته اعراب بوده است. در این زمینه، ادعاهای ارضی عراق کشورهایی، مانند اردن، سوریه، کویت، بخشهایی از ایران و خلیجفارس را شامل میشد. حکومت بعث عراق به دلیل چنین رویکرد توسعهطلبانهای همواره، با تمامی همسایگانش، اختلافات ارضی داشت.
پس از شکست مصر در جنگ شش روزهِ اعراب و اسرائیل در سال 1967، نقش رهبری این کشور در بین کشورهای عرب تا حد زیادی از بین رفت، پیش از این، روابط مصر با کشورهای عرب حوزهِ خلیجفارس، عامل بازدارندهای در برابر توسعه طلبیهای رژیم بعث عراق بود. با توجه به مشکلات مصر پس از پایان جنگ این کشور توانایی حفظ موقعیتش را در منطقه خلیجفارس نداشت؛ بدین ترتیب، رژیم عراق، مناسبترین فرصت را برای جامهِ عمل پوشاندن به آمال توسعهطلبانهاش در خلیجفارس به دست آورد، اما این رژیم با توجه به موقعیت نامطلوبش در خلیجفارس، برای حضوری قوی در این منطقه، به ضمیمه کردن کویت یا حداقل دو جزیرهِ استراتژیک آن، وربه و بوبیان نیاز داشت.
طول سواحل کویت در خلیجفارس حدود چهاربرابر سواحل عراق است. در واقع، تنها امکان دسترسی عراق به خلیجفارس از طریق خور عبدالله است و سواحل این کشور نیز عمق چندانی ندارد؛ مسئلهای که باعث شده است تا کشتیهای بزرگ نتوانند به بندرهای عراق نزدیک شوند؛ بدین ترتیب، موقعیت نامناسب جغرافیایی مانع مهمی در راه رسیدن به اهداف توسعهطلبانهِ رژیم بعث دربارهِ خلیجفارس بود، مشکلی که در صورت الحاق کویت یا دستکم، بخشهایی از خاک این کشور، تا حد زیادی برطرف میشد.22 از سوی دیگر، با توجه به اینکه منابع نفتی فلات قارهِ خلیجفارس به نسبت میزان سواحل هرکشور تقسیم شده بود، سهم عراق از منابع نفتی خلیجفارس، از دیگر کشورها بسیار کمتر بود؛ از اینرو، توسعهطلبی ارضی عراق دربارهِ کویت تا اندازهِ زیادی از انگیزههای اقتصادی حکومت این کشور نیز متأثر میشد.
در سال 1969، و همزمان با اوجگیری کشمکش ایران و عراق بر سر اروندرود، دولت بغداد از کویت خواست تا برای آمادگی در برابر حملهِ احتمالی ایران، با استقرار واحدهایی از نیروهای نظامی عراق در خاک آن کشور موافقت کند؛ درخواستی که با توجه به ملاحظات دولت کویت دربارهِ اختلاف ایران و عراق پذیرفته شد، هرچند بعدها، مشکلاتی اساسی در این زمینه بروز کرد.23
با افزایش قیمت نفت در سال 1973 و تصمیم دولت عراق برای افزایش ظرفیت صادرات نفت خود و محدودیتی که بندرهای نفتی عراق داشتند، بار دیگر، ادعاهای ارضی عراق علیه کویت شدت گرفت. در 20 ماه مارس سال 1973، عراق پاسگاه مرزی الصامهِ کویت را به منظور تحت فشار قرار دادن حکومت این کشور برای واگذاری جزایر وربه و بوبیان، این جزایر را اشغال نمود و تنها با میانجیگری یاسر عرفات و دریافت مبلغ در خور توجهی از کویت با عقبنشینی موافقت کرد.24 پس از آن، دولت عراق برای انعقاد موافقتنامهای بین دو کشور پیشنهادهایی داد که مطابق با آن، دولت کویت اجازهِ تأسیس پایانهای نفتی را در آبهای عمیق این کشور به دولت عراق میداد و جزایر وربه و بوبیان نیز به مدت 99 سال به عراق اجاره داده میشد. در مقابل، رژیم بغداد نیز آب شیرین اروندرود را به کویت انتقال میداد و به صورت قطعی، مرزهای دو کشور را تعیین میکرد؛ پیشنهادی که دولت کویت آن را رد کرد.25
در سال 1975، پس از انعقاد قرارداد الجزایر بین ایران و عراق و حل اختلافات مرزی بین دو کشور، دولت کویت بارها، خروج نیروهای عراقی را از این کشور خواستار شد. با این حال، رژیم عراق هیچ برنامهای برای خارج کردن نیروهایش از کویت نداشت و با استفاده از این اهرم، کویت را برای اجاره دادن دو جزایر وربه و بوبیان تحت فشار قرار داده بدین ترتیب، برخوردهای مرزی دو کشور در سالهای 1976 و 1977 شدت گرفت و در نهایت، در سال 1979، با مذاکراتی که انجام شد، عراق نیروهایش را از کویت فراخواند.26
پیروزی انقلاب اسلامی ایران و تهدیدهای مشترکی که دو کشور از این واقعه احساس میکردند، آنها را بیشتر به یکدیگر نزدیک کرد و در آستانهِ آغاز جنگ تحمیلی علیه ایران، دولت کویت سیاست هماهنگی با رژیم عراق اتخاذ کرد.
پیشنیهِ روابط خارجی ایران و کویت
ایران از جملهِ نخستین کشورهایی بود که در سال 1961، استقلال کویت را به رسمیت شناخت. سیاست خارجی این کشور مبنی بر تنشزدایی با کشورهای عرب حوزهِ خلیجفارس، باعث شده بود تا دولت آن سیاست متعادلی در برابر کویت داشته باشد.
سیاست خارجی ایران در مورد کویت بر حمایت از تمامیت ارضی این کشور استوار بود و در قبال ادعاهای ارضی عراق نسبت به کویت، همواره، از کویت حمایت میکرد. در مقابل، سیاست خارجی کویت دربارهِ ایران همواره، بر پایهِ تعلقات عربی این کشور قرار داشت، طوری که در جریان اختلافات مرزی ایران و عراق، دولت کویت از عراق حمایت میکرد و افزون بر آن، در مقاطع مختلف تاریخی از استقلال استان خوزستان طرفداری مینمود، ضمن آنکه این کشور یکی از مراکز اصلی فعالیت جبههِ آزادیبخش خوزستان نیز بود.27
پس از خروج نیروهای بریتانیا از منطقهِ خاورمیانه و استرداد جزایر سهگانه به ایران، دولت کویت در اعتراض به این اقدام سفیر خود را از ایران فراخواند و روابط دو کشور تقریبا،ً به مدت یکسال قطع شد.28 در سال 1974، دولت ایران برای تأمین امنیت منطقهِ خلیجفارس انعقاد پیمان دفاعی مشترکی بین کویت، عربستان سعودی و ایران را پیشنهاد داد که مقامات کویتی آن را رد کردند. پیش از پیروزی انقلاب اسلامی، سیاست خارجی کویت تا اندازهِ زیادی از سیاست خارجی عراق نسبت به ایران متأثر بود. در واقع، رقابتی که بین ایران و عراق برای ایفای نقش برتر در کشورهای منطقه وجود داشت، مانعی در برابر دولت کویت برای اتخاذ سیاست مستقلی در قبال ایران بود. دولت عراق از طریق اهرمهای فشار خود در کویت، از ایجاد روابط صمیمانه بین ایران و کویت جلوگیری میکرد. این مسئله بر تعیین خطوط مرزی دو کشور در خلیجفارس نیز تأثیر گذاشته بود. با توجه به اینکه تعیین محدوده فلات قارهِ دو کشور، به تعیین فلات قارهِ ایران و عراق در اروندرود منوط بود، حسن نیت مقامات دو کشور برای حل این مشکل، نتیجهای دربرنداشت.29
پیروزی انقلاب اسلامی، حادثهِ تأثیرگذاری در روابط ایران و کویت بود. با وجود موضع مسالمتآمیز اولیهِ کویت در برابر حکومت جدید جمهوری اسلامی، به تدریج، و با روشن شدن دامنهِ تغییرات ایجاد شده در جامعهِ ایران، این کشور از تأثیرات انقلاب اسلامی احساس خطر کرد و موضع خود را تغییر داد. با سقوط حکومت شاهنشاهی در ایران، موازنه موجود بین سه کشور قدرتمند منطقه (ایران، عراق و عربستان) بر هم خورد. هر چند حکومت کویت با حکومت پیشین ایران روابط گرمی نداشت، اما همواره، در منازعات منطقهای از آن به عنوان عامل تأثیرگذاری استفاده میکرد. افزون بر این، سقوط رژیم شاهنشاهی و تأسیس نظام جمهوری اسلامی در ایران، برای ملتهای عرب همسایه، که بیشتر نظامی پادشاهی داشتند، خطرناک بود؛ چرا که انگیزهِ مخالفان را برای تغییر حکومتهای موجود تقویت میکرد. همچنین، وجود جمعیت 20 درصدی شیعه در کویت و حضور تعداد در خور توجه مهاجران ایرانی در این کشور، تهدید عمدهای برای حکومت آن بود و مقامات کویتی از تأثیرپذیری جمعیت شیعهِ این کشور از نظام جمهوری اسلامی ایران واهمه داشتند؛ مسئلهای که با شعارهای مقامات جمهوری اسلامی ایران مبنی بر صدور انقلاب، تشدید شد. از سوی دیگر، اقدام دولت کویت در جلوگیری از ورود امامخمینی(ره) به آن کشور، در شرایطی که ایشان بر اثر رفتارهای سوء رژیم عراق قصد خروج از این کشور را داشتند، باعث شده بود تا پس از پیروزی انقلاب اسلامی، مقامات کویتی از واکنش احتمالی حکومت ایران، نسبت به خود، هراسان باشند.30 احساس خطری که کشورهای عرب حوزهِ خلیجفارس از سرایت انقلاب ایران به کشورهایشان داشتند، باعث میشد تا جمهوری اسلامی ایران را تهدیدی برای حکومتهایشان فرض کنند. این مسئله همراه با تغییر رویکرد کشورهای صاحب نفوذ خارجی نسبت به حکومت ایران باعث شده بود تا کشورهای حوزهِ خلیجفارس،بهرغم اطمینان دادن مسئولان جمهوری اسلامی مبنی بر خودداری از هرگونه دخالت در کشورهای همسایه، با حکومت جدید ایران روابط مطلوبی نداشته باشند.
در چنین شرایطی، رژیم بعث عراق با بهرهگیری از دیدگاه بدبینانهای که در سطح منطقه و جهان علیه نظام جدید ایران به وجود آمده بود، توانست با بزرگ جلوه دادن تهدید این کشور برای کشورهای منطقه و جلب حمایت آنها، تهاجم گستردهای را علیه ایران آغاز کند. عراق با اجرای جنگ تبلیغاتی گسترده علیه ایران، و طرح شعار دفاع از امنیت کشورهای عرب منطقه توانست حمایت این کشورها را جلب کند. موضع و عملکرد کویت در مقابل این حمله موضوع مبحث بعدی این نوشتار است.
عملکرد کویت در جنگ ایران و عراق
با آغاز جنگ ایران و عراق، دولت کویت رسماً، با اعلام موضع بیطرفی، از دو کشور خواست تا از انجام هر اقدامی، که حاکمیت ملی و تمامیت ارضی کویت را به خطر اندازد، خودداری کنند. با توجه به شواهد موجود، کشورهای عرب حوزهِ خلیج فارس پیش از آغاز تجاوز عراق به ایران، از قصد رژیم بغداد در این زمینه آگاهی داشتند. با توجه به توان نظامی بالای ارتش عراق و آمادگی کامل آن و نیز مشکلات بسیاری که جمهوری اسلامی ایران پس از پیروزی انقلاب در داخل کشور، بهویژه در زمینهِ مسائل نظامی با آن روبهرو بود، پیشبینیهای اولیه، پیروزی سریع و راحتی را برای عراق نشان میداد. پیروزی عراق بر ایران و ساقط کردن نظام جمهوری اسلامی، میتوانست کشورهای همسایه را از خطر روبهرشد اصولگرایی اسلامی برهاند، اما با گذشت مدتزمان کمی از آغاز جنگ و زمینگیر شدن ارتش عراق در مناطق مرزی و مقاومت شدید نیروهای نظامی و مردمی ایران در برابر متجاوزان، مشخص شد که تصور شکست سریع ایران سرابی بیش نبوده است.
گسترش دامنهِ جنگ و تشدید درگیریها، باعث شد تا ضعف نیروهای نظامی عراق آشکارتر شود و به مرور زمان، نیروهای ایرانی بتوانند ابتکار عمل را در بیشتر جبههها به دست گیرند. موفقیت نیروهای مسلح ایران در زمین گیر کردن نیروهای عراق و ضربات متعدد وارد شده بر این نیروها موجب شد تا کشورهای عرب به یاری رژیم عراق بشتابند. طی جنگ، عراق از حمایت بیشتر کشورهای عرب برخوردار بود. در این میان، حمایتهای چهار کشور کویت، عربستان سعودی، مصر و اردن، در حفظ توان نظامی عراق برای تداوم جنگ نقشی حیاتی داشت. در بین این چهار کشور نیز، کویت به دلیل داشتن مرز مشترک با عراق و پتانسیل اقتصادی بالا مهمترین پشتیبان عراق بود. طی این دوران، روابط نزدیکی بین دو کشور برقرار و چالشهای پیشین به تدریج، فراموش شد. میزان کمکهای حکومت کویت به رژیم عراق طی جنگ، با موقعیت جبهههای جنگ رابطهِ مستقیمی داشت و در مواقعی که نیروهای ایران در جبههها برتر بودند، حجم این کمکها به میزان درخور توجهی افزایش مییافت. از ایننظر، میتوان موضع و عملکرد کویت را در قبال جنگ در سه مقطع مشخص بررسی کرد. مقطع نخست، آغاز تجاوز عراق به ایران تا بازپسگیری مناطق اشغالی، مقطع دوم از آغاز سیاست تنبیه متجاوز ایران تا تصرف شهر فاو و مقطع سوم، آغاز جنگ نفتکشها تا پذیرش قطعنامهِ 598 از سوی ایران را شامل میشد.
1) آغاز تجاوز عراق به ایران تا بازپسگیری مناطق اشغالی
رژیم عراق پیش از تجاوز به ایران، تلاشهای دیپلماتیک گستردهای را آغاز کرد تا حمایت کشورهای عرب حوزهِ خلیجفارس را برای اجرای سیاست توسعهطلبانهاش به دست آورد. در این راستا، شیخ سعد عبدالله، نخستوزیر و ولیعهد کویت، با سفر به بغداد و دیدار با صدام، با تأکید بر حمایت کویت از عراق در برابر ایران، آمادگی کشورش را برای اعطای هر نوع کمک به عراق اعلام کرد.31
بدینترتیب با آغاز تجاوز عراق، دولت کویت به مهمترین کشور حامی عراق تبدیل شد. حمایتهای این کشور از عراق را میتوان در قالب حمایتهای سیاسی، کمکهای مالی، خدمات لجستیکی و ترانزیت کالا طبقهبندی کرد.
در عرصهِ دیپلماتیک، کویت پس از پیشروی ارتش عراق در خاک ایران و اشغال بخشهای وسیعی از مناطق غربی این کشور، با اتخاذ موضع هماهنگی با رژیم بغداد، بر لزوم برقراری آتشبس بین دو کشور بدون عقبنشینی نیروهای عراقی تأکید کرد. در واقع، این موضع حمایت از ادعای رژیم عراق مبنی بر آزادسازی سرزمینهای غصب شدهِ این کشور بود.32
همان طور که پیش از این آمد، کویت مهمترین تأمینکنندهِ نیازهای مالی عراق بود. این کشور در پاییز سال 1980 و در ماههای آوریل و دسامبر سال 1981، سه وام بدون بهره را به مبلغ شش میلیارد دلار با بازپرداخت دهساله به عراق پرداخت کرد. کمکهای مالی کویت ظاهراً، برای بازسازی تأسیسات آسیبدیدهِ عراق در جنوب این کشور، پرداخت هزینههای مربوط به کالاها و خدمات شرکای عمدهِ تجاری این کشور مانند فرانسه یا پرداخت حقالعمل کاری شرکتهای کویتی فعال در عراق صورت میگرفت.33 با کمکهای مالی کویت، عراق توانست تمامی مطالبات مقاطعهکاران خارجی را پرداخت کند و همچنان، به برنامههای توسعهِ خود ادامه دهد. تا ماه اکتبر سال 1982، هیچگونه کمبودی در عراق در زمینهِ ارزهای خارجی پیش نیامد و حتی این کشور توانست تمام ذخایر ارزی خود را دست نخورده نگه دارد.34
فروش نفت کویت و عربستان به نفع عراق یکی از مهمترین کمکهای مالی آنها به این کشور بود. در واقع، با مسدود شدن خط لولهِ نفتی عراق از سوی سوریه و کاهش میزان صادرات نفت عراق به نصف، کویت و عربستان درصدد برآمدند تا با فروش روزانه، 300 هزار بشکه نفت استخراج شده از منطقهِ بیطرف حایل بین دو کشور به ارزش سالانه بیش از سه میلیارد دلار به عراق کمک کنند.35 این دو کشور همچنین، با افزایش تولید نفت خود و کاهش قیمت آن، درآمدهای نفتی ایران را تا اندازهِ زیادی کاهش دادند. این در حالی بود که کسری درآمد نفتی عراق با اختصاص بخشی از فروش اضافهِ نفت از سوی این دو کشور برای عراق جبران میشد.36
در اواخر سال 1979، عراق و کویت موافقتنامهای را منعقد کردند که طبق آن، عراق توانست تسهیلاتی را برای واردات و صادرات خود در بندر شویخ کویت به دست آورد. همچنین، در اوایل تابستان سال 1980، یعنی حدود سه ماه پیش از آغاز جنگ، عراق و کویت موافقتنامهای را در مورد استفادهِ انحصاری کشتیهای حامل کالا برای عراق از برخی از بندهای کویت امضا کردند که طبق آن، کویت چهار لنگرگاه برای این کار در اختیار کشتیهای مزبور قرار میداد.37 بدین ترتیب، طی جنگ و با بسته شدن بندرهای عراق، کویت مهمترین مرکز تخلیه و بارگیری کالاهای عراقی بود و سلاحهای مورد نیاز عراق، با تخلیه در بنادر کویت شبانه به عراق ارسال میشد.
با زمینگیر شدن ارتش عراق در خاک ایران و تجدید ساختار نیروهای مسلح جمهوری اسلامی، موج حملههای ایران علیه نیروهای اشغالگر آغاز شد. اجرای عملیاتهای ثامنالائمه، طریقالقدس، فتحالمبین و بیتالمقدس از سوی نیروهای نظامی ایران، ضربات نابود کنندهای را بر ارتش عراق وارد کرد و با آزادسازی شهرها و مناطق اشغال شده، به ویژه در جبههِ جنوب، نیروهای عراقی ضمن دادن تلفات بسیار سنگین به پشت مرزهای بینالمللی رانده شدند. شکستهای پیدرپی ارتش عراق در مرحلهِ آزادسازی موجب شد، تا کشورهای حامی رژیم بعث، از امکان پیروزی ایران در جنگ هراسان شوند و در نتیجه، کمکهای خود را به میزان درخور توجهی افزایش دهند. در این بین، کویت و عربستان نقش تعیین کنندهای را ایفا کردند. بهرغم انهدام گستردهِ ماشین جنگی عراق، این کشور توانست با کمکهای فراوانی که دریافت میکرد؛ خسارتهای وارد شده را در مدت کوتاهی جبران کند.
در این مقطع، مقامات جمهوری اسلامی با آگاهی از حجم گستردهِ کمکهایی که کویت در اختیار عراق قرار میداد و تأثیری که این کمکها بر حفظ توان نظامی عراق برای ادامهِ جنگ داشت، بارها، قطع کمکها به عراق و حفظ اصول بیطرفی را از دولت کویت خواستار شدند و این کشور را از پیامدهای تداوم این حمایت بر حذر داشتند. در این زمینه، در سال 1980، به چندفروند نفتکش کویتی در خلیجفارس حمله و پاسگاه مرزی العبدلی و نیز تأسیسات نفتی کویت در منطقهِ امالعیش بمباران شد که خسارات زیادی بدان وارد آمد؛ اقداماتی که دولت کویت تمامی آنها را به ایران نسبت داد، اما مقامات ایرانی این ادعا را رد کردند.38
2) آغاز سیاست تنبیه متجاوز از سوی ایران تا فتح فاو
با شکستهای پیدرپی ارتش عراق و آزادسازی مناطق اشغالی ایران، مقطع جدیدی در جنگ ایران و عراق شکل گرفت. در این مرحله، استراتژی جمهوری اسلامی کشاندن جنگ به خاک عراق و تنبیه متجاوز اعلام شد. عملیات رمضان نخستین عملیاتی بود که در محدودهِ سرزمینی عراق و با هدف تصرف شهر بصره انجام شد. هرچند این عملیات موفقیت چندانی نداشت و اهداف تعیین شدهِ آن تحقق نیافت، اما طی آن، ضربات مهلکی بر ارتش عراق وارد شد. عملیات خیبر یکی دیگر از عملیاتهای مهم ایران در این مرحله از جنگ بود که در آن، جزایر مهم و استراتژیک مجنون و تعدادی زیادی از چاههای نفت عراق در اختیار ایران قرار گرفت. موفقیت نیروهای ایرانی در این عملیات و اهمیت استراتژیک مناطق تصرف شده به دلیل نزدیکی به بصره و راههای مواصلاتی جنوب به شمال عراق، انعکاس وسیعی در سطح منطقهای و جهانی داشت. در واقع، این عملیاتها نشان دادند که نیروهای ایران در پی دسترسی به بصره و تصرف آن هستند.
با آغاز مرحلهِ جدید دولت کویت در حمایت از رژیم عراق مصممتر گردید و ضمن افزایش کمکهای مادی و مالی خود هم صدا با عراق، خواهان صلح و برقراری آتشبس شد. بدینترتیب، این دو کشور تلاش دیپلماتیک شدیدی را به طور هماهنگ آغاز کردند. از 12 ماه ژانویه تا اواخر سال 1985، مقامات دو کشور دستکم، شانزده مرتبه به پایتختهای یکدیگر سفر و در مورد مسائل مورد علاقه به مذاکره پرداختند. در این زمینه، عراق توانست حمایت کامل دیپلماتیک کویت را به دست آورد.39 شیخ صباحالاحمد الجابر الصباح، وزیر امورخارجهِ کویت، در ماه ژوئیهِ سال 1984 اظهار کرد. <کویت به حمایت از عراق ادامه خواهد داد؛ زیرا، قراردادها و منشورهایی هست که نمیتوان آنها را نادیده گرفت و دیگر اینکه عراق کشوری عرب است>.40 پس از تصرف جزایر مجنون به دست نیروهای ایران، وزیر خارجهِ کویت همراه با دیگر وزیران امورخارجهِ اتحادیهِ عرب در بغداد گرد هم آمدند، تهاجم ایران و اشغال سرزمینهای عراق را محکوم کردند و خواستار برقراری فوری آتشبس شدند.41
به غیر از تلاشهای دیپلماتیک کویت برای حمایت از عراق، در این مرحله از جنگ، بر میزان کمکهای مالی این کشور به عراق افزوده شد. موانعی که در اواخر سال 1982 در پرداخت کمکهای مالی از سوی کویت به عراق، به دلیل ضرورت تصویب پرداخت این کمکها در مجلس کویت، پیش آمده بود، با تغییر موازنهِ برتری در جبههها به ضرر عراق، برداشته شد و از آغاز سال 1983، اعطای کمکهای مالی به عراق تسهیل شد و افزایش یافت. مطابق با برآوردی که به عمل آمده، از آغاز سال 1983، کمک مالی کشورهای خلیجفارس به عراق سالانه، پانزده میلیارد دلار بود که بخش عمدهای از آن را کویت و عربستان سعودی پرداخت میکردند.42 این کمکها منبع مالی مهمی برای حفظ توان نظامی عراق بود، طوری که از محل کمکهای مالی کویت، مبلغ پنج میلیارد دلار برای خرید تجهیزات نظامی از فرانسه هزینه شد.43
عملیات والفجر 8 و فتح فاو به دست نیروهای ایران، یکی از مهمترین تحولات جنگ ایران و عراق برای دولت کویت بود. با سقوط شهر فاو، حدود سیهزار نیروی ایران در چند کیلومتری کویت مستقر شدند؛ مسئلهای که مقامات کویتی آن را تهدید بزرگی علیه امنیت ملی خود تلقی کردند. تصرف فاو موقعیت استراتژیکی مهمی را به ایران بخشید. هرچند شبه جزیرهِ فاو با مردابها و باتلاقها احاطه شده بود، اما به دلیل تأثیر و نفوذش بر جنوب خلیجفارس اهمیت ویژهای داشت؛ زیرا، از اروندرود تا جزیرهِ بوبیان در کویت امتداد داشت. پیشروی موفقیتآمیز ایران برای این کشور سه نتیجهِ عمده را به ارمغان آورد؛ چرا که: الف) عراق را کاملاً از خلیجفارس جدا میکرد؛ ب) به ایران امکان حمله به بصره از جنوب را میداد؛ و ج) خطوط اصلی ارتباطی عراق و کویت را قطع یا حتی انجام حملات آبی خاکی به کویت را برای ایران ممکن میکرد.44 اعمال فشار بر کشورهای عرب خلیجفارس برای رعایت اصول بیطرفی و خودداری از ارائه کمکهای مالی و نظامی به رژیم عراق یکی از اهداف اصلی مسئولان جمهوری اسلامی از اجرای عملیات در این منطقه بود. در این زمینه، پس از تصرف شهر فاو به دست نیروهای ایرانی، آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس مجلس شورای اسلامی، اظهار کرد. <کشورهای خلیجفارس که به عراق کمک اعطا میکنند، بدانند که پس از این، ما تحمل نخواهیم کرد که کشتیهای مملو از سلاحهای نظامی برای رژیم عراق در بندرهایشان لنگر بیندازند؛ از اینرو، حضور ما در منطقهِ فاو ضروری بود تا آنها نیروهای ما را در کنار آبهایشان ببینند>.45 این اظهارات هشدار مستقیمی علیه حکومت کویت محسوب میشد. صباحالاحمد، وزیر امورخارجهِ کویت، در مورد وضعیت ایجاد شده در منطقه فاو گفت: <ایرانیان با کویت فاصلهِ چندانی ندارند و اگر شما به جزیرهِ بوبیان بروید، با چشم خودتان آنها را میتوانید ببینید و البته، این وضعیت، خطر بزرگی برای کویت محسوب میشود>.46 دو روز پس از تصرف فاو به دست نیروهای ایرانی، دولت کویت همراه با مجلس این کشور در 11 ماه فوریهِ سال 1986 (اواخر بهمن ماه سال 1364) بیانیهِ مشترکی را صادر کرد که در آن، کوششهای مکرر ایران برای اشغال قسمتهایی از سرزمین عراق و به خطر انداختن ثبات آن کشور محکوم شده بود.47 همچنین، دولت کویت از 21 کشور عضو جامعهِ عرب دعوت کرد تا با اجرای منشور دفاع مشترک اعراب، از عراق حمایت کنند.48 در راستای حمایت سیاسی دولت کویت از عراق، این کشور همراه با اعضای گروه هفت نفری اتحادیهِ عرب (عراق، اردن، عربستان سعودی، یمن شمالی، تونس و مغرب) در ماه فوریهِ سال 1986، تشکیل جلسهِ شورای امنیت را ساختار شد. بدینترتیب، شورای امنیت در 24 ماه فوریه، تشکیل جلسه داد و قطعنامهِ 582 را صادر کرد، که در آن، بر اصل غیرقابل پذیرش بودن تصرف سرزمین از راه زور تأکید شده بود؛ قطعنامهای که کاملاً، علیه جمهوری اسلامی ایران بود.49
فشار رژیم عراق بر کویت برای واگذاری دو جزیرهِ وربه و بوبیان یکی از مهمترین پیامدهای تهاجم ایران به شهر فاو برای دولت این کشور بود. با سقوط شهر فاو، بر اهمیت استراتژیک این دو جزیره افزوده شد. این جزیرهها که در جنوب شبهجزیرهِ فاو قرار دارند، میتوانستند در حملهِ متقابل عراق علیه نیروهای ایرانی مستقر در فاو، نقش مهمی داشته باشند. البته، دولت عراق پس از عملیات خیبر و سقوط جزایر مجنون، با موافقت ضمنی دولت کویت، از این دو جزیره برای کارهای پشتیبانی استفاده میکرد، اما پس از فتح فاو به دست نیروهای ایرانی، دولت عراق واگذاری این جزیرهها را به طور کامل خواستار شد. که در نهایت، دو کشور بر سر این موضوع به توافق رسیدند. همچنین، در جریان دیدار شیخسعدعبداللهالسالما صباح، ولیعهدونخستوزیر کویت از عراق، اخبار غیررسمی حکایت از این داشت که دولت کویت به غیر از دو جزیرهِ وربه و بوبیان، جزیرهِ فیلکه را نیز در اختیار رژیم عراق قرار داده است.50 این جزیرهها در دو سال پایانی جنگ در اختیار عراق قرار داشتند و بدینترتیب، نیروهای ایرانی صدمات زیادی را متحمل شدند. دولت ایران بارها، از دولت کویت خواست تا مانع از استفادهِ عراق از جزیرههای مزبور علیه ایران شود. دولت ایران همچنین، اعلام کرد در صورتی که در جریان درگیری با نیروهای عراقی، این جزیرهها را تصرف کند، کویت نباید هیچگونه ادعایی برای استرداد آنها داشته باشد. در مقابل، دولت کویت با رد ادعاهای ایران، برای سرپوش گذاشتن بر همکاری خود با رژیم عراق، همزمان با حضور نیروهای عراقی در این جزیرهها، اجرای چندین پروژهِ عمرانی را در این جزایر آغاز کرد.51
شکست رژیم عراق در عملیات والفجر 8 و برخورداری نیروهای ایران از ابتکار نظامی در جبههها، باعث شد تا این رژیم برای تحتالشعاع قرار دادن موفقیتهای ایران، به نیروی هواییاش متوسل شود و با بمباران مناطق مسکونی ایران و حمله به تأسیسات و نفتکشهای آن در خلیجفارس، دامنهِ جنگ را گسترش دهد. بدین ترتیب، مرحلهِ جدیدی از جنگ شکل گرفت که به جنگ نفتکشها معروف شد. تحولات این دوره از جنگ تأثیر زیادی در ایجاد یک اجماع بینالمللی برای پایان دادن به جنگ ایران و عراق داشت.
3) آغاز جنگ نفتکشها تا پذیرش قطعنامهِ 598 از سوی ایران
پس از پیروزی چشمگیر ایران در منطقهِ فاو و بینتیجه بودن تلاشهای ارتش صدام برای بازپسگیری آن، وحشت حامیان عراق افزایش یافت و آنها خود را به طور جدی با تهدید گسترش انقلاب رو به رو دیدند. در نتیجه، برای مقابله با جمهوری اسلامی صفوف خود را فشردهتر کردند. بدینترتیب، کمکهای وسیعی در اختیار عراق قرار گرفت و نیروهای این کشور کاملاً مجهز شدند و از نظر سازمان رزم نیز، توسعه در خور توجهی یافتند. با افزایش توان رزمی، ارتش عراق برای تقویت روحیهِ نظامیان و خارج شدن از حالت انفعالی، استراتژی نظامی جدیدی را با نام استراتژی دفاع متحرک در پیش گرفت. با وجود موفقیت اولیهِ این استراتژی و تصرف شهر مهران، هوشیاری و آمادگی نیروهای ایرانی و بازپسگیری مناطق از دست رفته، ناکارآمدی استراتژی جدید را نشان داد. به دنبال آن، با آغاز عملیات کربلای5 در شرق بصره و شکسته شدن خطوط دفاعی عراق در این منطقه و وارد آمدن خساراتهای گسترده به ارتش این کشور، رژیم عراق دریافت که توانایی لازم را برای مقابله با رزمندگان اسلام در جبههِ زمینی ندارد؛52 از اینرو، با آگاهی از موقعیت و مناسبات بینالمللی کوشید با توسل به جنگ نفتکشها، جریان صدور نفت از منطقهِ خلیجفارس را به جهان غرب با خطر روبهرو کند و با افزایش تنش در روابط کشورهای حاشیهِ جنوب خلیجفارس با جمهوری اسلامی ایران، اوضاع را بیش از پیش بحرانی و از این راه، آنها را رو در روی یکدیگر قرار دهد.
هرچند از زمان آغاز جنگ بین ایران و عراق، دو کشور به صورت پراکنده به کشتیها و تأسیسات نفتی یکدیگر حمله میکردند، اما این حملات انگشتشمار بود و هیچگاه، به عنوان استراتژی نظامی در نظر گرفته نشده بود تا اینکه پس از آغاز سیاست تنبیه متجاوز ایران، در سال 1984 رژیم عراق حمله به کشتیهایی را که به مقصد ایران در حرکت بودند، افزایش داد. عراق انتظار داشت با اجرای سیاست مقابله به مثل از سوی ایران و به خطر افتادن امنیت صدور نفت از این منطقه، قدرتهای بزرگ برای پایان دادن به جنگ مداخله کنند. از سوی دیگر، جمهوری اسلامی ایران برای تلافی حملههای عراق، با مشکل بزرگی روبه رو بود، با توجه به اینکه نیروی دریایی عراق در خلیجفارس حضور عملی نداشت، نیروهای ایران تنها با حمله به کشتیهای کشورهای عرب حامی عراق میتوانستند این حملهها را تلافی کنند؛ اقدامی که مشکلاتی را در سطح منطقهای و جهانی برای ایران ایجاد میکرد. جمهوری اسلامی ایران با وجود خسارتهایی که متحمل شد، با خویشتنداری و تغییر محل بارگیری نفتکشها به مناطقی، که عراق امکان دسترسی به آنها را نداشت، توانست عراق را از تعقیب سیاست حمله به کشتیها منصرف کند.53 تا سال 1363، حملههای عراق به جزیرهِ خارک و بوشهر محدود بود. در واقع، هواپیماهای عراقی توانایی انجام عملیات در مسافتی بیش از این را نداشتند.54 سرانجام، پس از سقوط فاو و ناکارآمدی استراتژی دفاع متحرک، رژیم عراق باردیگر، در سال 1986 جنگ نفتکشها را آغاز کرد و با کمکهای کشورهای عرب توانست به امکانات جدیدی برای وارد کردن ضربات اساسی به تأسیسات نفتی و نفتکشهای ایران دست یابد. پیش از این، عراق تنها میتوانست موشکهای ضدکشتی را با بالگردهای سوپر فرلون(1) با حداکثر، شعاع عملیات دویست مایل شلیک کند، اما در آن زمان، با خرید هواپیماهای سوپر اتاندارد(2) از فرانسه و افزایش برد موشکهای ام - یک توانست شعاع عملیاتی خود را تا سیصد مایل افزایش دهد.55 در 21 مردادماه سال 1365، برای نخستینبار، جنگندههای عراقی به تأسیسات نفتی ایران در جزیرهِ سیری حمله کردند و سه نفتکش در حال بارگیری را هدف قرار دادند. بیگمان، هواپیماهای میراژ اف1 عراق برای طی مسافت نهصد کیلومتری تا جزیرهِ سیری به سوختگیری مجدد احتیاج داشتند. در 4 آذرماه، عراق بار دیگر، شعاع عملیات هوایی خود را در خلیجفارس گسترش داد و به جزیرهِ لارک در تنگهِ هرمز نیز حمله کرد. جنگندههای عراقی در بازگشت از این عملیات، به دلیل کمبود سوخت در عربستان سعودی فرود آمدند و این کشور برخلاف اصل بیطرفی، پس از در اختیار گذاشتن سوخت لازم به آنها اجازه داد به عراق برگردند.56 تعداد حملههای عراق به کشتیهای ایران از 27 مورد در سال 1984 (1364) و 40 مورد در سال 1985 (1365) به 65 مورد در سال 1986 (1366) افزایش یافت.57 به دنبال افزایش خسارتهای وارد شده به نفتکشها و تأسیسات نفتی ایران، این کشور ناخواسته، به جنگ نفتکشها کشیده شد و در نتیجه، امکانات جدیدی را برای این جنگ تدارک دید. در این زمینه، نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل گرفت. این نیرو از قایقهای تندرو خریداری شده از سوئد بهره میگرفت که به سلاحهای نیمهسنگین مجهز شده بودند. ایران همچنین، با خرید و تولید مقدار زیادی مینهای پیشرفته و نیمه پیشرفته و نیز خرید موشکهای کرم ابریشم از چین، توان درخور توجهی را برای انجام اقدامات تلافیجویانه در خلیجفارس فراهم آورد.58
کشتیها و نفتکشهای متعلق به کویت و عربستان سعودی مهمترین هدف برای نیروهای ایران محسوب میشدند. کویت بهرغم اعتراضهای مکرر مقامات جمهوری اسلامی، بیش از پیش به حمایت خود از عراق ادامه میداد. دولت کویت پس از تصرف شهر فاو به دست نیروهای ایران، به هواپیماهای عراقی اجازه داد تا با عبور از فضای این کشور خود را به جنوب خلیجفارس نزدیک کنند و کشتیهای ایرانی را هدف قرار دهند، ضمن آنکه ناوچهها و کشتیهای کوچک عراق از آبراه سبیه بین کویت و جزیره بوبیان و بالگردهای عراق از فضای کویت عبور میکردند و حملههایی را علیه ایران انجام میدادند.59
باید یادآور شد که پیش از سال 1986 و تشدید جنگ نفتکشها، هفت فروند کشتی کویتی هدف قرار گرفته بودند.60 با تشدید جنگ نفتکشها پس از سال 1986 از سوی رژیم عراق و اقدامات تلافیجویانهای که نیروی دریایی تازه تأسیس ایران انجام داد، جنگ نفتکشها به مرحلهِ جدیدی وارد شد. در 13 ماه ژانویهِ سال 1987 (23دی ماه سال1365)، دولت کویت پرچمگذاری مجدد و اسکورت نفتکشهایش را از دولتهای امریکا و شوروی خواستار شد. بدین ترتیب، با مداخلهِ این کشورها و کشورهای همپیمان آنها، جنگ نفتکشها جبنهِ بینالمللی پیدا کرد. هدف کویت در دعوت از امریکا، دستیابی به حمایتی خارجی در برابر اشکال مختلف تهدید و حمله از سوی ایران، به ویژه حمله به کشتیهای حامل پرچم این کشور بود. دولت کویت نمیتوانست تأثیرات استراتژیک دستیابی ایران به فاو و بصره و تأسیس عنصر نیروی دریایی سپاه و تهدیدهایی را که از این طریق، برای امنیت ملی این کشور وجود داشت، نادیده بگیرد.61
درخواست دولت کویت از امریکا و شوروی برای اسکورت نفتکشهای این کشور، سیاستی هماهنگ با استراتژی نظامی رژیم بغداد برای بینالمللی کردن جنگ بود. این اقدام فشار دو چندانی را بر نیروهای ایران وارد کرد و به رویارویی نظامی این کشور با ایالات متحده انجامید. با گشوده شدن جبههِ جدیدی در خلیج فارس و گستردگی و آسیبپذیری ایران در آن، این کشور مجبور شد بخشی از توان نظامی موجود در جبههِ جنگ با عراق را برای دفاع از سواحل خود در خلیجفارس در برابر هرگونه حملهِ احتمالی، به این منطقه انتقال دهد؛ اقدامی که همزمان با توسعهِ چشمگیرتوان نظامی عراق، باعث شد تا توان نظامی ایران تجزیه و به انسجام و برتری نظامی عراق تا پایان جنگ منجر شود.
با پذیرش درخواست دولت کویت مبنی بر پرچمگذاری مجدد و اسکورت نفتکشهای کویتی از سوی ایالات متحده و اتحاد جماهیر شوروی، جنگ نفتکشها عملاً، به رویارویی ایران با این کشورها منجر شد. هرچند نخستین کشتی تحت اسکورت دولت شوروی به نام ایوان کورتیف هدف حملهِ قایقهای تندرو قرار گرفت، اما این مسئله به دلیل ملاحظات موجود بین ایران و شوروی، تنشی در روابط دو کشور ایجاد نکرد.62
دولت ایران با اعتراض به دولت کویت به دلیل دعوت از قدرتهای بزرگ برای حضور در خلیجفارس، این کشور را از پیامدهای اتخاذ چنین سیاستی بر حذر داشت.63 از سوی دیگر، با وجود حضور درخور توجه نیروی دریایی امریکا در خلیجفارس، نیروهای ایرانی از اجرای سیاست مقابله به مثل در برابر حملههای عراق به منافع این کشور در خلیجفارس منصرف نشدند. در این مقطع، استراتژی نظامی ایران در خلیجفارس بر استفاده از مینهای دریایی، موشکهای ساحل به دریا، قایقهای توپدار و جنگندههایی نیروی هوایی برای ضربهزدن به منافع متحدان رژیم عراق، استوار بود. برخورد سوپر نفتکش 414266 تنی بریجتون(1) با مین، که نخستین مأموریت نیروی دریایی امریکا برای اسکورت نفتکشهای کویتی به شمار میرفت، باعث شد تا نقاط ضعف نیروی دریایی امریکا در انجام وظیفهِ اسکورت هرچه بیشتر آشکار شود.64 ایالات متحده با مشکلات بسیاری برای اسکورت نفتکشها رو به رو بود؛ زیرا، هیچ یک از کشورهای حوزهِ خلیجفارس به دلیل ترس از واکنش افکار عمومی در سطح داخل کشور و نیز در سطح منطقه حاضر نبودند پایگاه نظامی ثابتی را به نظامیان امریکایی واگذار کنند؛ مشکلی که باعث شد تا کویت سه کشتی بزرگ را که قرار بود در آبهای بینالمللی خلیجفارس در نزدیکی جزیرهِ فارسی لنگر بیندازند، اجاره و هشت هزار گالن سوخت مورد نیاز نیروهای امریکایی مستقر در خلیج فارس را تأمین کند. بدینترتیب، نیروهای امریکایی از کشتیهای اجاره شده به عنوان پایگاهی دریایی برای کنترل تحرکات ایران در خلیجفارس استفاده کردند.65 با تشدید حملههای عراق به کشتیها و پایانههای نفتی ایران در خلیجفارس در ماه سپتامبر سال 1987، در روز 4 و 5 سپتامبر، چندینبار، کویت هدف حملهِ موشکهای کرم ابریشم قرار گرفت. در پی این اقدام، دولت کویت شکایت خود را به شورای امنیت اعلام و همزمان، پنج تن از دیپلماتهای ایران را اخراج کرد.66 دولت امریکا در پاسخ به اصابت مین به نفتکش بریجتون، کشتی ایرانی ایران اجر را به بهانهِ انجام مینگذاری، هدف مورد حمله قرار داد و غرق کرد. آنتونی کردزمن در مورد پاسخ ایران به این حمله مینویسد: <در 15 ماه اکتبر سال 1987، ایران با پرتاب یک فروند موشک کرم ابریشم از شمال فاو به کویت کشتی امریکایی سانگاری(1) را هدف قرارداد. روز بعد، یک فروند موشک کرم ابریشم دیگر در بندر الاحمدی کویت به نفتکش کویتی حامل پرچم امریکا به نام سی اویل سیتی(2) اصابت کرد که در اثر آن، کاپیتان امریکایی این نفتکش نابینا شد و تعدادی از خدمهِ آن مجروح شدند.67 در پاسخ بدین حملهها، نیروهای امریکایی با حمله به سکوهای نفتی رشادت و سلمان در خلیجفارس، آنها را منهدم کردند. به دنبال آن، یک فروند موشک کرم ابریشم به پایانهِ نفتی سیآیلند کویت اصابت کرد و بدین ترتیب، این پایانه به دلیل خسارات وارد شده بدان تا یک ماه تعطیل شد.68 در این مورد، دولت امریکا با این استدلال که تعهدی دربارهِ امنیت سرزمینی کویت ندارد، از نشان دادن واکنش خودداری کرد.
موضعگیری ایالات متحده علیه ایران، با برخورد ناو ساموئل رابرتز به مین در 14 ماه آوریل سال 1988 و خسارت شدیدی که بدان وارد شد، شدت یافت. این واقعه به بروز برخورد شدیدی بین ایران و امریکا در خلیجفارس انجامید. در 18 ماه آوریل سال 1988، دولت امریکا با مقصر دانستن ایران در این زمینه، با استفاده از توان نظامی درخور توجهی به سکوهای نفتی ساسان و نصر حمله و آنها را منهدم کرد. در این میان، ناوچهِ ایرانی جوشن به دلیل درگیری با ناوهای امریکایی، با آتش پرحجم این ناوها، غرق شد. همان روز، دو برخورد دیگر بین هواپیماهای امریکایی با تعدادی از قایقهای تندرو ایران و دو ناوچهِ سهند و سبلان روی داد که در نتیجهِ آن، دو فروند از قایقهای تندرو و ناوچهِ سهند غرق شدند.69
هرچند نیروهای ایران هنوز توان ضربهزدن به نیروهای ایالات متحده و متحدان منطقهای آن را در خلیجفارس داشتند، اما تحولات بینالمللی و نیز شرایط حاکم بر جبههها به ضرر ایران پیش میرفت. در سطح جهانی، اجماعی برای اعمال فشار بر جمهوری اسلامی برای پایان دادن به جنگ پدید آمده بود که از تحریم تسلیحاتی ایران گرفته تا انجام اقدام نظامی علیه هواپیماهای مسافربری آن را در بر میگرفت. از سوی دیگر، با توجه به روند معکوسی که در جبهههای جنگ علیه نیروهای ایران وجود داشت و در نتیجه، موفقیت عراق در بازپسگیری بخش وسیعی از سرزمینهای تصرف شده، این احتمال وجود داشت که در صورت اصرار ایران بر ادامهِ جنگ، حاکمیت ملی کشور آسیب ببیند؛ از اینرو، با صلاحدید مسئولان و برای جلوگیری از وارد شدن خسارت بیشتر به دو کشور، دولت ایران، آمادگی خود را برای پذیرش قطعنامهِ 598 اعلام کرد.
حمایت کویت از رژیم عراق، حتی در جریان مذاکرات صلح بین دو کشور ادامه یافت و در جریان مذاکرات، مسئولان کویتی از شرایط درخواستی مقامات عراقی حمایت میکردند.
در مقطع سوم جنگ، نقش دولت کویت بر روند تحولات نظامی - سیاسی جنگ چشمگیر بود. طی این مرحله، هماهنگی کاملی بین رژیم عراق و دولت کویت وجود داشت. استراتژی این کشور در جریان اسکورت نفتکشها، دقیقاً با سیاست رژیم عراق برای بینالمللی کردن جنگ هماهنگ بود؛ موضوعی که با دعوت از قدرتهای نظامی بزرگ جهان برای اسکورت نفتکشهای خود بروز یافت. طی این دوره، دستگاه دیپلماسی کویت، اقدامات وسیعی را برای ایجاد اجماعی جهانی، به منظور اعمال فشار به ایران برای پایان دادن به جنگ انجام داد. تحت تأثیر رایزنیهای دولت کویت در سازمانهای منطقهای، مانند شورای همکاری خلیجفارس، اتحادیهِ عرب و سازمان کنفرانس اسلامی و همچنین، در شورای امنیت، زمینهسازی لازم برای تحریم اقتصادی و تسلیحاتی ایران انجام شد. دولت کویت همچنینن کوشید تا با استفاده از اهرم مالی، روابط کشورهای عرب متحد ایران، مانند سوریه و لیبی را تضعیف کند که البته، در این زمینه، تا اندازهِ زیادی نیز موفق بود.
جمعبندی
بیگمان موضعگیری دولت کویت طی جنگ ایران و عراق، درسهای فراوانی برای دیپلماسی این کشور در سالهای بعد داشته است. مهمترین عامل مؤثر بر موضع این کشور در طی جنگ، احتمال سرایت اندیشههای انقلابی از ایران به کویت بود؛ چرا که 20 درصد از جمعیت این کشور را شیعیانی تشکیل میدادند که از عملکرد حکومت سنی کشور رضایت چندانی نداشتند و در صورت تصمیم حکومت انقلابی ایران برای صدور انقلاب به کشورهای همسایه، امکان وقوع تحولاتی، مانند تحولات ایران در کویت دور از انتظار نبود. افزون بر این، بین اعراب، عصبیت قومی، قبیلهای و نژادی قویای وجود داشت. حساسیتهای موجود بین نژاد عرب و آریایی در جریان جنگ ایران و عراق، حالت عینیتری به خود گرفت؛ موضوعی که با تبلیغات رژیم بغداد برای تحریک احساسات ضدایرانی اعراب نقش مهمی را در حمایتهای کشورهای عرب از عراق ایفا کرد. از سوی دیگر، امنیت ملی و تمامیت ارضی کویت پس از استقلال این کشور، همواره از سوی عراق مورد تهدید قرار گرفته بود. بدین ترتیب، ایجاد موازنه بین قدرتهای منطقهای و نیز برقراری روابط مستحکم با کشورهای تأثیرگذار در صحنهِ جهانی مهمترین ابزاری بود که دولت کویت میتوانست برای حفاظت از حاکمیت ملی و تمامیت ارضیاش داشته باشد. پیش از وقوع جنگ ایران و عراق، حکومت کویت به دقت این موازنه را بین سه کشور ایران، عراق و عربستان سعودی رعایت میکرد، اما پس از آغاز جنگ و موضع جانبدارانهِ کویت این موازنه بر هم خورد؛ زیرا، طی جنگ، کویت با اعطای کمکهای مالی و اقتصادی، ترانزیت محمولههای نظامی، حمایت سیاسی در مجامع منطقهای و جهانی و حتی واگذاری اجازهِ استفاده از فضا و محدودهِ سرزمینی این کشور، دولت عراق را در جنگ علیه ایران یاری کرد. از نظر کویت جنگ ایران و عراق سه امتیاز را برای این کشور دربرداشت. نخست آنکه با اعطای کمکهای مزبور به عراق، این کشور از ادعاهای خود علیه کویت صرف نظر میکرد. دوم اینکه وقوع جنگ بین ایران و عراق و تضعیف دو کشور در جریان آن، تهدیدهای آنها را علیه کویت کاهش میداد و سوم، در نتیجهِ درگیری ایران در جنگ، صدور انقلاب منتفی و انقلاب در داخل مرزهای جمهوری اسلامی محدود میشد.
وقایعی که طی جنگ و پس از پایان آن، برای کویت اتفاق افتاد، نشان داد که دیپلماسی این کشور در جریان جنگ تا چه اندازه اشتباه بوده است. در نتیجهِ موضع جانبدارانهِ کویت به نفع رژیم عراق در طول جنگ و عدم رعایت موضع بیطرفی، جدا از کمکهای کلانی که به عنوان کمک مالی پرداخت کرد، با کشیده شدن دامنهِ جنگ به داخل کویت خسارتهای زیادی به بندرها، تأسیسات نفتی و نفتکشهای این کشور وارد شد. با کمکهای گستردهای که کویت و دیگر کشورهای عرب در اختیار رژیم عراق دادند، این رژیم ازنظر نظامی، در مقاطع پایانی جنگ به توان نظامی بالایی دست یافت و نه تنها از طرح ادعاهای توسعهطلبانهاش در قبال کویت منصرف نشد بلکه با سررسید تأدیهِ مطالبات آن کشور، طی اقدام نظامی سریعی این کشور را تصرف کرد.
مراجع
یاداشتها
1. عبدالعلی قوام؛ اصول سیاست خارجی و سیاست بینالملل؛ تهران: انتشارات سمت، 1372، ص133.
2. جعفر ولدانی؛ روابط عراق با کویت؛ تهران: مؤسسهِ مطالعات وزارت امور خارجه، 1373، ص 136.
3. همان؛ ص 135.
4. همان؛ ص 137.
5. آنتونی کردزمن؛ <ورود غرب به خلیجفارس 1985- 1987>؛ ترجمهِ: پریسا کریمینیا؛ فصلنامه نگین ایران، شمارهِ سوم، سال اول، ص 75.
6. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 146.
. Antony Cordesman, Recovery and Security after The7
.7998, P1Gulf War, Colorado Westview Press,
.23. EIU, Country Profile Kuwait, P,8
.8. Cordesman, Ibid, P 9
10. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 130.
11. همان؛ ص 102.
2.Abdul Reda Assiri, Kuawait's Forign Policy, City State1
.71in World Politics, London: Westview Press, 0991, P.
13. آنتونی کردزمن؛پیشین؛ ص 79.
.49. Cordesman, Ibid, P 1
5. Ibid.1
16. آنتونی کردزمن؛ پیشین؛ ص 76.
.771. Assirri, Ibid, P 1
.811. Cordesman , Ibid, P 1
.97. Ibid, P 1
20. جعفرولدانی؛ پیشین؛ ص 57.
21. همان؛ صص 58- 62.
2. Behrous Souresrafil, The Iran Irag War:New York,2
.55Guniary Lithographic co, 8991, P
23. د. م. بورل؛ روشهای سیاسی کشورهای عربی در منطقهِ خلیجفارس؛ ویراستار و مترجم عباس امیری؛ تهران: مؤسسهِ پژوهشهای سیاسی و اقتصادی بینالمللی، 1355. ص 406.
.48. Cordesman, Ibid, P 2
25. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 74.
26. همان؛ ص 77.
7. S. H Amin, Political and Strategic Issues in The Persian - 2
.48940, P1Arabian Gulf, Glasyow: Roystonon Ltd,
.865. Assirri, Ibid, P 2
29. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 171.
.068. Assirri, Ibid, P 3
1. Ger Nonneman, Iraq, Gulf States and The War,3
.68922, P 1London, Ithaca Pess,
32. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 99.
.310. Cordesman, Ibid, p 3
4. John Townsend, Economic and Political Implications3
of The War: The Ecocomic consequences in The Iran - Iraq
.55 War, London: Groom Helm, 4891, P
.570. Assirri, Ibid, p 3
36. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 89.
.79. Cordesman, Ibid, P 3
.844. Souresrafil, Ibid, P 3
39. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 99.
40. همانجا.
41. سپاه پاسداران انقلاب اسلامی؛ گذری بر پنجمین سال جنگ تحمیلی، تهران: روابط عمومی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی، 1364، ص 196.
42. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 100.
43. همان؛ ص 88.
44. آنتونی کردزمن؛ پیشین؛ صص 66 و 67.
.571. Assirri, Ibid, P 4
6. Ibid.4
47. جعفر ولدانی؛ پیشین؛ ص 100.
48. همان؛ ص 101.
.978. Assirri, Ibid, P 4
50. جعفر ولدای؛ پیشین؛ ص 117.
.179. Assirri, Ibid, P 5
52. محمود یزدان فام؛ <عوامل و دلایل گسترش جنگ ایران و عراق؛> فصلنامهِ نگین ایران؛ سال اول شمارهِ اول، ص 40.
53. الیزابت گاملن و پل راجرز؛ قرار گرفتن نفتکشهای کویتی زیر پرچم ایالت متحده:دلایل و تأثیرات آن؛ بازشناسی جنبههای تجاوز و دفاع، جلد دوم، تهران: دبیرخانهِ کنفرانس بینالمللی تجاوز و دفاع، 1368، ص 154.
54. محمود یزدان فام؛ پیشین؛ ص 38.
55. همان؛ ص 40.
56. همانجا.
57. کردزمن؛ پیشین؛ ص 69.
58. همان؛ ص 72.
59. همان؛ ص 77.
60. آنتونی کردزمن؛ <غرب و منازعهِ دریایی در خلیجفارس 1987>؛ ترجمعهِ پریسا کریمینیا؛ فصلنامهِ نگین ایران، شمارهِ6، سال دوم، ص 61.
.182. Assirri, Ibid, P 6
.249. Souresrafil, Ibid, P 6
63. عبدالحلیم ابوغزاله؛ عراق و جنگ ایران و عراق؛ ترجمه: نادر نوروز شاد؛ تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات جنگ، 1380، ص 258.
64. آنتونی کردزمن؛ <غرب و منازعهِ دریایی در خلیجفارس 1987>؛ ترجمعهِ پریسا کریمینیا؛ فصلنامهِ نگین ایران، شمارهِ 5 سال دوم، ص 66.
65. همان؛ ص 69 و 70.
66. همان؛ ص 83.
.783. Assirri, Ibid, P 6
68. گاملن...؛ پیشین؛ ص 173.
.912. Cordesman, Ibid, P 6
نویسندگان
سید مسعود موسوی*
محقق
http://www.negineiran.ir/article_4606_928.html
http://upload.tehran98.com/upme/uploads/410db8d29fa9e6121.jpg
http://upload.tehran98.com/upme/uploads/410db8d29fa9e6121.jpg