ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خانوم شما، برای من آرایش کرده



* Elahe *
15th May 2015, 04:56 PM
http://www.1doost.com/Files/Posts/Thumbs/77/16006.jpg کنار خیابان ایستاده بودیم منتظر تاکسی. یک تاکسی سمند زرد نگه داشت که روی صندلی های عقبش یه زن و شوهر یا شایدم یه خواهر و برادر یا هر چیز دیگه نشسته بودن.




http://uc-njavan.ir/images/6wxug7ijvxk09e7t1v19.jpg

رفیقم عقب نشست و من هم صندلی جلو نشستم.

این آقا و خانوم رفتار متعادلی داشتن و تقریباً مطمئن شدیم که زن و شوهر هستند. خب اصلا به ما چه…

ولی خانوم به شدت آرایش کرده بود و حسابی سعی در نمایان تر شدن زیبایی های زنانه خود داشت.

خلاصه نگم دیگه….

کسی با کسی صحبت نمی کرد تا اینکه یهو این رفیق ما رو کرد به خانومه گفت: رژ لبات رو دوست دارم، خلاقیت توش می بینیم ولی به رژگونه ات نمیاد!

یه لحظه همه داشتیم هم رو نیگاه می کردیم، من رفیقم رو، شوهره خانومش رو، خانومه خودش رو تو آینه ماشین نیگاه می کرد،

راننده هم من رو نیگاه می کرد و رفیقم هم به شوهره...

نفهمیدم چی شد که دیدم شوهره نعره ای زد و یقه ی رفیق ما رو گرفت که بی ناموس…

راننده هم دید داره شر درست میشه، زد کنار و گفت: همه تون پیاده شین زودتر، حوصله دردسر ندارم.

رفیق ما در حالی که یقه اش در دست شوهر اون خانومه بود در ماشین رو باز کرد و اومد پایین، من هم سریع پیاده شدم رفتم جداشون کنم.

شوهره داد می زد: بی ناموس، مگه خودت ناموس نداری که چشمت به ناموس مردمه و…

رفیق ما هم با کمال آرامش به چشمای شوهره نیگاه می کرد و هیچی نمی گفت و بعد از چند دقیقه فقط این جمله رو گفت: ببین داداش، خانوم شما برای من آرایش کرده،

من هم نظرم رو راجع به آرایشش گفتم.

اگه برای شما بخواد آرایش کنه این کار رو توی خونه انجام میده نه جلوی چشمای ملت.ب

عد از اتمام افاضات رفیق ما، شوهره یقه ی رفیق ما رو ول کرد و یه نیگاه به خانومش انداخت و رفت سمت پیاده رو.

خانومش هم دو تا فحش بووووق به رفیق ما داد و رفت دنبال شوهرش.

و من تمام این لحظات هیچی نگفتم و فقط به حرف دوستم فکر می کردم.


*نظر شما چیه؟؟؟؟؟

اوای بارون
5th July 2015, 09:41 PM
شاید دوست شما درست گفته اما اگر واقعا اینکارو کرده باشه کارش درست نبوده

babakonline5
23rd July 2015, 04:12 PM
از اون داستانهای مسخره بود که یه عمره داریم خودمون رو با این حرف ها گول میزنیم..
اون آقاهه رگ غیرت داره ناراحته از آرایش خانومها ! یه سری هم به فرودگاه جده بزنه یقه اون بی حرمتی رو بگیره!
یه سوال از اون آقا: اگر خواهر خود همون آقا خوشگل باشه من وسط خیابون بدزدمش و تجاوز کنم دلیل م این میشه که خواهر ایشون خوشگل و خوش اندام ((هر چند با حجاب))بودند دست خودم نبود!!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد