PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : اشعار و ترانه های استاد کریم فکور



Capitan Totti
10th May 2015, 07:56 PM
بعد از سعدی شیرین سخن و عراقی و رهی معیری

همیشه کریم فکور رو بعنوان یک شاعر بزرگ و ترانه یرای بی نظیر ؛ دوست داشتم...

ازین داستان علاقه و عشق های!! متعددم به شعرای بزرگ که بگذریم

هرچه گشتم؛ هیچ جایی در هیچ سایت و گفتار گاه و وبلاگ و...

اثری از مجموعه اشعار این بزرگ مرد پر احساس ندیدم...

پس ؛ خودم دست به کار میشم !

در هر پست ؛ یکی از اشعار سوزناک این استاد بزرگ و ترانه سرای بی نظیر رو قرار می دهم...http://www.njavan.com/forum/images/smiliesnjavan/51.gif

http://up.hammihan.com/img/userupload_2013_6438853081431274244.5525.jpg
ایشان زاده ی پنجم اسفند 1305 در مشهد هستند

و علاوه بر ترانه سرای ؛ نویسنده ای خلاق بوده اند...

پس از سالها خدمت به فرهنگ ایران بوم در هفتم شهریور 1375 چشم از جهان فرو بست...http://forum.hammihan.com/images/smilies/favorite/gol.gif

Capitan Totti
10th May 2015, 07:58 PM
1

باز ای الهه ی ناز ، با دل من بساز
کین غم جانگداز ، برود ز برم
گر دل من نیاسود ، از گناه تو بود
بیا تا ز سر گنهت گذرم
باز ، می کنم دست یاری ، به سویت دراز
بیا تا غم خود را با راز و نیاز
ز خاطر ببرم
گر نکند تیر خشمت دلم را هدف
به خدا هم چون مرغ پر شور و شعف
به سویت بپرم
آن که او به غمت ، دل بندد چون من کیست؟
ناز تو بیش از این بهر چیست؟
تو الهه ی نازی در بزمم بنشین
من تو را وفادارم ، بیا که جزین
نباشد هنرم
این همه بی وفایی ندارد ثمر
به خدا اگر از من نگیری خبر
نیابی اثرم

Capitan Totti
10th May 2015, 08:03 PM
من كه فرزند این سرزمینم

در پى توشه ‏اى خوشه ‏چینم

شادم از پیشه ‏ى خوشه ‏چینى

رمز شادى بخوان جبینم

قلب ما بود مملو از شادى بى‏ پایان

سعى ما بود بهر آبادى این سامان

خوشه‏ چین كجا اشک محنت بدامن ریزد

خوشه‏ چین كجا دست حسرت زند بر دامان

اى خوشا پس از لحظه ‏اى چند آرمیدن

همره دلبران خوشه ‏چیدن

از شعف گهى همچو بلبل نغمه‏ خوان

گه از این سو به آن سو دویدن

در كشور سبزه و گل

با شور و شعف نغمه كن ساز

قلب ما بود مملو از شادى بى‏ پایان

سعى ما بود بهر آبادى این سامان

خوشه‏ چین كجا اشك محنت بدامن ریزد

خوشه‏ چین كجا دست حسرت زند بر دامان

Capitan Totti
10th May 2015, 08:16 PM
عشق‏ آفرین و فتنه ‏گر و نازپرورى

از هر كسى كه فكر كنى دل رباترى

خوبان بى‏ شمار در این شهر دیده ‏ام

اما تو نازنین بخدا چیز دیگرى

شیرین چو خاطرات دل ‏انگیز عاشقان

هر فتنه همچو باده و خندان چو ساغرى

اما هزار حیف كه با این جمال و حسن

عاشق فریب و حادثه جوى و فسونگرى

بگسست قید عالم و رام تو شد فكور:((

محبوب من، تو با همه عالم برابرى :((

Capitan Totti
10th May 2015, 08:20 PM
یک نفس ای پیک سحری

بر سر کویش کن گذری

گو که ز هجرش، به فغانم، به فغانم

ای که به عشقت زنده منم

گفتی از عشقت دم نزنم

من، نتوانم، نتوانم، نتوانم


من غرق گناهم، تو عذر گناهی

روز و شبم را، تو چو مهری و چو ماهی

چه شود گر، مرا رهانی ز سیاهی

چون باده بجوشم، در جوش و خروشم

من سر زلفت، به دو عالم، نفروشم


یک نفس ای پیک سحری

بر سر کویش کن، گذری

گو که ز هجرش، به فغانم، به فغانم

ای که به عشقت زنده منم

گفتی از عشقت دم نزنم

من، نتوانم، نتوانم، نتوانم :((


همه شب در ماه و پروین، نگرم

مگر آید رخسارت در نظرم

چه بگویم، چه بگویم، به که گویم این راز

غمم این بس، که مرا کس، نبود دمساز


یک نفس ای پیک سحری

بر سر کویش کن گذری

گو که ز هجرش، به فغانم، به فغانم

ای که به عشقت زنده منم

گفتی از عشقت دم نزنم

من، نتوانم، نتوانم، نتوانم:((

Capitan Totti
10th May 2015, 08:23 PM
گلنار- گلنار- كجائى كه از غمت ناله مى‏كند عاشق وفادار

گلنار- گلنار- كجایى كه بى‏ تو شد دل اسیر غم دیده ‏ام گهربار

گلنار- گلنار- دمى اولین شب آشنائى و عشق ما به یاد آر

گلنار- گلنار- در آن شب تو بودى و عشق و عشرت و آرزوى بسیار

چه دیدى از من- حبیبم گلنار- كه دادى آخر- فریبم گلنار

نیابى اى كاش- نصیب از گردون- كه شد ناكامى- نصیبم گلنار

بود مرا در دل شب تار- آروزى دیدار

تا به كى پریشان- تا به كى گرفتار

یا مده ترا- وعده وفا- راز خود نگه‏دار

یا بروى من- خنده‏ ها بزن- قلب من بدست آر

چه دیدى از من- حبیبم گلنار- كه دادى آخر- فریبم گلنار

نیابى اى كاش- نصیب از گردون- كه شد ناكامى- نصیبم گلنار

لب خود بگشا- بسخن گلنار- دل زارم را- مشكن گلنار

نشوى عاشق- ز كجا دانى- چه كشد هر شب- دل من گلنار

Capitan Totti
10th May 2015, 08:24 PM
امشب در سر شوری دارم، امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم، راضی باشد با ستارگان
امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم

از شادی پر گیرم که رسم به فلک
سرود هستی خوانم در بر حور و ملک
در آسمان غوغاها فکنم
سبو بریزم ساغر شکنم

امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم
با ماه و پروین سخن می گویم، وز روی مه خود اثری جویم
جان یابم زین شبها، می کاهم از غمها
ماه و زهره را به طرب آرم،از خود بی خبرم ز شعف دارم
نغمه ای بر لب ها، نغمه ای بر لب ها
امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم

امشب در سر شوری دارم، امشب در دل نوری دارم
باز امشب در اوج آسمانم، رازی باشد با ستارگان
امشب یکسر شوق و شورم، از این عالم گوئی دورم

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد