PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث هم جنس گرايي در سينما



حسنعلی ابراهیمی سعید
1st May 2015, 11:54 PM
http://rasekhoon.net/_files/userfiles//Article/1393/08/2/url.jpg
مؤلف: جواد امين خندقي

يکي از گرايش هاي انحرافي که به صورت گسترده دست مايه ي آثار سينمايي و تلويزيوني قرار مي گيرد، « هم جنس گرايي » (1) است. امروزه همجنس گرايي در عرصه هاي مختلفي همچون فيلم هاي سينمايي، مباحث سياسي، حقوق اجتماعي و... به عنوان يک سوژه مطرح است. افزون بر اين، هم اکنون هم جنس گرايان زيادي در عرصه هاي مختلفي همچون سياست، موسيقي، بازيگري و... فعاليت مي کنند؛ (2) از جمله مي توان افرادي همچون « الن دي جنرس » (3) مجري مشهور شبکه ي « ان بي سي » امريکا را نام برد که در سال 1997 م اين موضوع را اعلام کرد. (4) هم چنين « ريکي مارتين » (5) خواننده ي اهل پورتوريکو و برنده ي جايزه ي « گرمي » و جايزه ي « گرمي لاتين » در سايت خود نوشت:

« من افتخار مي کنم که بگويم، يک هم جنس گراي خوشبخت هستم ». (6)
در عرصه ي سياست نيز مي توان به « يوهانا سيگورداردوتير » (7) نخست وزير هم جنس گراي ايسلند اشاره کرد. (8) هم چنين « گيدو وستروله » (9) وزير امور خارجه آلمان نيز يک هم جنس گرا است. (10)
امروزه افراد مشهوري که در اذهان عمومي مورد حمايت و داراي محبوبيت در ميان هم جنس گرايان مي باشند به عنوان « نماد هم جنس گرايي » (11) از حقوق آنان دفاع مي کنند و يا خود يکي از آنان هستند؛ از جمله ي اين افراد مي توان خواننده هايي همچون « ليدي گاگا »، (12) « مدونا »، (13) « کايلي مينوگ » (14) و « بريتني اسپيرز » (15) را نام برد.


http://rasekhoon.net/_files/userfiles//Article/1393/08/2/1.jpg
فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني نيز همواره بازيچه اي براي ترويج و تبليغ اين گرايش انحرافي بوده است. از مشهورترين اين فيلم ها مي توان آثاري همچون « کوهستان بروکبک » (16) برنده ي سه جايزه ي اسکار، برنده ي 84 جايزه و نامزد 66 جايزه ي ديگر، « ميلک » (17) برنده ي دو جايزه ي اسکار، برنده ي 41 جايزه و نامزد و 63 جايزه ي ديگر، « بچه ها سر به راه اند » (18) نامزد چهار جايزه ي اسکار، برنده ي 14 جايزه و نامزد 63 جايزه ي ديگر و « بوسه ي زن عنکبوتي » (19) برنده ي جايزه ي اسکار، برنده ي 12 جايزه و نامزد 9 جايزه ي ديگر را نام برد. نکته ي قابل توجه درباره سه فيلم اول، اين است که هر سه به تهيه کنندگي شرکت «‌ فوکوس فيوچرز » (20) توليد شده و هر چهار فيلم محصول مستقل يا مشترک کشور امريکا است.
افزون بر نمونه هاي ياد شده، آثار فراواني در اين موضوع ديده مي شود و در فهرست هاي ساخته شده به دست کاربران پايگاه هاي اينترنتي سينمايي، همچون « بانک اينترنتي اطلاعات فيلم ها » (21) مي توان بيش از پانصد عنوان از آثار سينمايي و تلويزيوني مرتبط با اين موضوع را مشاهده کرد که هم جنس گرايي، اساس داستان غالب آن ها را تشکيل مي دهد. در ميان اين آثار، نمونه هايي با بازي بازيگران مشهور سينما نيز ديده مي شود که حضور آن ها در فيلم باعث اکران، پخش ويدئويي و دانلود در بيش تر کشورها مي شود؛ براي نمونه مي توان فيلم « دوستت دارم فيليپ موريس » (22) با بازي « جيم کري » (23) و « ايوان مک گرگور » (24) و فيلم « بعد از ظهر سگي » با بازي « آل پاچينو » (25) را نام برد که شخصيت هاي اصلي اين فيلم ها هم جنس گرا هستند. متأسفانه با مراجعه به پايگاه هاي اينترنتي فارسي مرتبط با دانلود فيلم هاي سينمايي و تلويزيوني مي توان حجم بالاي استقبال مخاطبان را از اين فيلم ها مشاهده کرد؛ براي نمونه پُست هاي مربوط به فيلم هاي « گل يخ زده »، (26) « دوست داشتن انابل » و « اتاق در رُم » (27) در سال هاي اخير از پر بيننده ترين مطالب اين پايگاه ها بوده است.

http://rasekhoon.net/_files/userfiles//Article/1393/09/2/1037506.jpg
درباره علل روي آوردن به هم جنس گرايي تاکنون توضيحي که مورد قبول همه ي پزشکان و روان شناسان باشد وجود ندارد و برخي متخصصان به علل رواني - اجتماعي و برخي ديگر به عوامل زيستي (کارکرد نامتعادل غدد و هورمون هاي جنسي) اشاره داشته اند. علل اين گرايش انحرافي از ديدگاه رواني - اجتماعي آشفته بودن روابط ميان والدين و فرزندان، يادگيري هاي نادرست و محيط اجتماعي ناسالم است.
تحقيقات نشان داده است که در هم جنس بازي، چون طرفين متناوباً نقش غير هم جنس خود را بازي مي کنند، دچار عادات و شخصيت جنس مخالف مي شوند و اين يعني درگير شدن با هويتي دوگانه و عدم شکل گيري هويت واحد که سرچشمه ي بسياري از رفتارهاي بيمارگونه و اختلالات رواني است. افراد هم جنس گرا خود را مرد يا زن کامل نمي دانند؛ از اين رو احساسات طبيعي آن ها دچار نقص و تضاد مي شود و به تدريج به انزوا و بيگانگي از اجتماع و سپس بيگانگي از خويشتن رو مي آورند. آنان گرفتار تضاد پيچيده ي رواني مي شوند و اگر به اصلاح خويش نپردازند به بيماري هاي جسمي و رواني مختلفي از جمله افسردگي، اضطراب، مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلي و ديگر انحرافات اخلاقي گرفتار مي شوند. (28)
اصولاً طبيعت زن و مرد آن چنان آفريده شده است که براي پدر يا مادر بودن، ارزش قائل است و آرامش و اشباع غرايز خود را در علاقه به جنس مخالف (از طريق ازدواج سالم) مي جويد و هرگونه رفتار جنسي غير اين صورت، انحراف از طبع سالم انساني است که اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشديد مي شود و نتيجه اش بي ميلي به « جنس مخالف » و اشباع ناسالم از طريق « جنس موافق » است. اين امر باعث گرايش افراد به جنس موافق و در نتيجه باعث تعطيلي توالد و تناسل خواهد شد. بديهي است اين امر با هدف آفرينش، منافات خواهد داشت.
انسان هنگامي از آلودگي ها و انحراف هاي مختلف نجات مي يابد که در پرتوي قانون کامل و اجراي آن قانون، زندگي کند؛ قانوني که به تمام ويژگي هاي ساختار انسان، توجه کرده و آن چه را که باعث تکامل بشر، رستگاري و نجات او است، تأمين کند. چنين قانوني جز قانون الهي نخواهد بود؛ چرا که فقط او به عنوان خالق انسان به تمام خصوصيات روحي و جسمي وي آگاه است و مي تواند برترين قانون را براي رستگاري انسان وضع کند.

پي‌نوشت‌ها:
1. Homosexuality
2. Interviews with Famous Gays, 16 Feb 2010, About.com.
3. Ellen DeGeneres
4. Ellen DeGeneres: Lesbian Icon, 16 Feb 2010, About.com.
5. Ricky Martin
6. En los últimos meses me di a la tarea de escribir mis memorias, offical Web site.
7. Jóhanna Sigurðardóttir
8. Moody, Jonas, Iceland Picks the World"s First Openly Gay PM, 30 Jan 2009, Time.com.
9. Guido Westerwelle
10. Out is In Among German Politicians, Deutsche Welle, 27 May 2010, dw-world. de.
11. Gay Icon
12. Lady Gaga
13. Madonna
14. Kylie Minogue
15. Britney Spears
16. Brokeback Mountain
17. Milk
18. The Kids Are All Right
19. Kiss of the Spider Woman
20. Focus Features
21. Internet Movie Database
22. I Love You Phillip Morris
23. Jim Carrey
24. Ewan McGregor
25. Al Pacino
26. A Frozen Flower
27. Room in Rome
28. مکارم شيرازي، ناصر و ديگران، تفسير نمونه، ج 14، ص 257.
منبع مقاله :
امين خندقي، جواد؛ (1391)، دين و سينما، آموزه هاي اخلاقي و ارزشي؛ بررسي و تحليل بيش از سيصد فيلم؛ قم: ولاء منتظر (عجل الله تعالي فرجه الشريف)، چاپ اول
http://rasekhoon.net/article/show/1037506/%D9%87%D9%85%20%D8%AC%D9%86%D8%B3%20%DA%AF%D8%B1%D 8%A7%D9%8A%D9%8A%20%D8%AF%D8%B1%20%D8%B3%D9%8A%D9% 86%D9%85%D8%A7

"مهدی"
2nd May 2015, 10:47 AM
سال ها است که هم جنس گرایی از لیست بیماری های روانی خط خورده است. لطفا این چرندیات رو بدون مطالعه کافی نشر ندهید.[shaad]

حسنعلی ابراهیمی سعید
2nd May 2015, 03:14 PM
آقا مهدی سلام
اصلاانتظار نداشتم با کلمات بی ادبانه شما کامنت بخورم
کلمات چرندیات و... در سطح شما که نیست بلکه در حد وحدود افراد بی شخصیت هست بهتر بود اگر موردی هم بود خصوصی میفرمودید
ارادت

"مهدی"
2nd May 2015, 03:39 PM
آقا مهدی سلام
اصلاانتظار نداشتم با کلمات بی ادبانه شما کامنت بخورم
کلمات چرندیات و... در سطح شما که نیست بلکه در حد وحدود افراد بی شخصیت هست بهتر بود اگر موردی هم بود خصوصی میفرمودید
ارادت
باز هم تکرار میکنم این مقاله چرند است. هیچ بی ادبی هم صورت نگرفت.
اگر مطلبی در دفاع از گفته های مقاله ندارید لطفا ترتیبی بدهید تا موضوع بسته شود.[shaad]

حسنعلی ابراهیمی سعید
2nd May 2015, 03:52 PM
شما چه دلیلی دارید که سالهاستاین عمل از لیست بیماران روانی خط خورده است مضاف براینکه
درباره علل روي آوردن به هم جنس گرايي تاکنون توضيحي که مورد قبول همه ي پزشکان و روان شناسان باشد وجود ندارد و برخي متخصصان به علل رواني - اجتماعي و برخي ديگر به عوامل زيستي (کارکرد نامتعادل غدد و هورمون هاي جنسي) اشاره داشته اند. علل اين گرايش انحرافي از ديدگاه رواني - اجتماعي آشفته بودن روابط ميان والدين و فرزندان، يادگيري هاي نادرست و محيط اجتماعي ناسالم است.

در متن نشان میدهد که هنوز دوگانگی در نظریه ها مسجل است

"مهدی"
2nd May 2015, 09:25 PM
شما چه دلیلی دارید که سالهاستاین عمل از لیست بیماران روانی خط خورده است مضاف براینکه
درباره علل روي آوردن به هم جنس گرايي تاکنون توضيحي که مورد قبول همه ي پزشکان و روان شناسان باشد وجود ندارد و برخي متخصصان به علل رواني - اجتماعي و برخي ديگر به عوامل زيستي (کارکرد نامتعادل غدد و هورمون هاي جنسي) اشاره داشته اند. علل اين گرايش انحرافي از ديدگاه رواني - اجتماعي آشفته بودن روابط ميان والدين و فرزندان، يادگيري هاي نادرست و محيط اجتماعي ناسالم است.

در متن نشان میدهد که هنوز دوگانگی در نظریه ها مسجل است

لینک مقاله به زبان انگلیسی:
http://en.wikipedia.org/wiki/Homosexuality_and_psychology

هیچ دو گانگی وجود ندارد.قسمتی از مقاله هم به زبان فارسی که مرتبط با همین قسمت قرمز هست میزارم:

عوامل روانی همجنس‌گرایی یکی از سه عامل گرایش جنسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%D8%B4_%D8%AC%D9%86%D8%B3% DB%8C) همجنس‌گرایانه است.[۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%B1%D9%88%D8%A7% D9%86%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3%E2%80%8 C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C#cite_note-1) برای اولین بار هنگامی که واژههمجنس‌گرایی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3%E2%80%8C%DA%AF%D8%B 1%D8%A7%DB%8C%DB%8C) در ادبیات روانشناسی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B3%D B%8C) به وجود آمد روانشناسان به دنبال عاملی ذاتی به عنوان ریشه این پدیده بودند. بیشتر نوشته‌ها در مورد سلامت روان (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D9%84%D8%A7%D9%85%D8%AA_%D8%B1%D9%88%D8%A7% D9%86) و بیماران همجنس‌گرا بر روی افسردگی سوءمصرف مواد و خودکشی درمیان همجنس‌گرایان تمرکز کرده بود. هرچند که چنین مواردی درمیان دگرجنس‌گرایان نیز وجود دارد اما با این حال بحث پیرامون ارتباط بین همجنس‌گرایی و موارد فوق تا سال ۱۹۷۳ هنگامی که همجنس‌گرایی از لیست بیماری‌های روانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%A8%DB%8C%D9%85%D8%A7%D8%B1%DB%8C%E2%80%8C%D9%8 7%D8%A7%DB%8C_%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%DB%8C) خارج شد ادامه داشت و پس از آن روانشناسان دلایل مواردی همچون خودکشی در میان همجنس‌گرایان را ناشی از تبعیض‌های اجتماعی، نگرش‌های منفی و موارد دیگر ذکر نمودند.[۲] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%B1%D9%88%D8%A7% D9%86%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3%E2%80%8 C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C#cite_note-2)[۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%B1%D9%88%D8%A7% D9%86%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3%E2%80%8 C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C#cite_note-suicideel-3) به طور مثال پژوهشی نشان داد که نوجوانان همجنس‌گرا به طور قابل ملاحظه‌ای کمتر نسبت به افراد دیگر عامل‌های محافظت‌کننده در برابر خودکشی دریافت می‌کنند.[E ۱] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%B1%D9%88%D8%A7% D9%86%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3%E2%80%8 C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C#cite_note-4) و اگر این عامل‌ها افزایش باشد خودکشی میان نوجوانان همجنس‌گرا به طرز قابل ملاحظه‌ای کاهش خواهد یافت.[۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%B1%D9%88%D8%A7% D9%86%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3%E2%80%8 C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C#cite_note-suicideel-3) به طور مثال در میان همجنس‌گرا و دوجنس‌گرایانی که تلاش برای خودکشی داشته‌اند در نیمی از موارد پدران آنها با گرایش جنسی آنها مشکل داشته یا آنها را رد کرده‌است در صورتی که این میزان برای همجنس‌گرایان و دوجنس‌گرایانی که تلاش برای خودکشی نداشته‌اند یک چهارم است.[۳] (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B9%D9%88%D8%A7%D9%85%D9%84_%D8%B1%D9%88%D8%A7% D9%86%DB%8C_%D9%87%D9%85%D8%AC%D9%86%D8%B3%E2%80%8 C%DA%AF%D8%B1%D8%A7%DB%8C%DB%8C#cite_note-suicideel-3)
همجنس‌گرایی از فهرست بیماری‌های روانی توسط مجامع زیر خارج شد: سازمان روانشناسی آمریکا (http://fa.wikipedia.org/w/index.php?title=%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9% 86_%D8%B1%D9%88%D8%A7%D9%86%D8%B4%D9%86%D8%A7%D8%B 3%DB%8C_%D8%A2%D9%85%D8%B1%DB%8C%DA%A9%D8%A7&action=edit&redlink=1&preload=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8%A C%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%AE%D9%88%D8%A7%D9%86%E2%80%8 C%D8%A8%D9%86%D8%AF%DB%8C&editintro=%D8%A7%D9%84%DA%AF%D9%88:%D8%A7%DB%8C%D8 %AC%D8%A7%D8%AF+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87/%D8%A7%D8%AF%DB%8C%D8%AA%E2%80%8C%D9%86%D9%88%D8%A A%DB%8C%D8%B3&summary=%D8%A7%DB%8C%D8%AC%D8%A7%D8%AF+%DB%8C%DA%A 9+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D9%86%D9%88+%D8% A7%D8%B2+%D8%B7%D8%B1%DB%8C%D9%82+%D8%A7%DB%8C%D8% AC%D8%A7%D8%AF%DA%AF%D8%B1&nosummary=&prefix=&minor=&create=%D8%AF%D8%B1%D8%B3%D8%AA+%DA%A9%D8%B1%D8%AF %D9%86+%D9%85%D9%82%D8%A7%D9%84%D9%87+%D8%AC%D8%AF %DB%8C%D8%AF&withJS=MediaWiki:Intro-Welcome-NewUsers.js) از سال ۱۹۷۳، سازمان بهداشت جهانی (http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%B3%D8%A7%D8%B2%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%A8%D9%87% D8%AF%D8%A7%D8%B4%D8%AA_%D8%AC%D9%87%D8%A7%D9%86%D B%8C) از سال ۱۹۹۲، سازمان‌های بهداشتی انگلستان از سال ۱۹۹۴، سازمان‌های بهداشتی روسیه از سال ۱۹۹۹ و انجمن روانشناسی چین از سال ۲۰۰۱

نارون1
3rd May 2015, 11:35 AM
سلام


به صورت تکمیلی بیان کنم :


در سال 1973 همجنس گرایی به عنوان یک طبقه تشخیصی توسط انجمن روانشناسی آریکا کنار گذاشته شد و در سال 1980 از راهنمایی تشخیصی و آماری اختلالات روانی اختلالات روانی حذف شد .

در icd-10 گفته شده است گرایش جنسی به تنهایی اختلال تلقی نمی شود . این تغییر حاصل این دیدگاه بود که همجنس گرایی یک سبک زندگی دیگر است ، تا یک اختلال بیمارگونه .


در تعریف اصطلاح " همجنس گرا " گفته می شود : این اصطلاح غالبا برای توصیف رفتار آشککار ، گرایش جنسی و احساس هویت شخصی یا اجتماعی فرد به کار می رود .

همجنس گرایی ، علل روانشناختی و زیست شناختی دارد .


پسیکوپاتولوژی :


حدد آسیب های روانی که در میان همجنس گرایان دیده می شود ، نظیر همان است که در افراد غیرهمجنس گرا مشاهده می شود ، با این حال ، بعضی از مطالعات عیار خودکشی بالاتری را گزارش کرده اند .

ناراحتی منحصرا ناشی از تعارض بین اشخاص همجنس گرا و ساختمان ارزش های اجتماعی به عنوان اختلال در این طبقه بندی وارد نیست . در چنین مواردی اگر ناراحتی به حدی است که باید تشخیص روی

آن گذاشته شود ، بهتر است واکنش انطباقی با اختلال افسردگی مطرح گردد . بعضی از همجنس گرایان مبتلا به اختلال افسردگی اساسی ممکن است احساسس گناه و تنفر از خود داشته باشند که متوجه

تمایلات جنسی آنها گردد ، در چنین حالتی به میل به تغییر گرایش جنسی را باید یکی از علایم اختلال افسردگی دانست .


** این مطالب برگرفته از کتاب خلاصه روانپزشکی کاپلان -سادوک ( براساس طبقه بندی dsm-iv-r ) می باشد .


موفق باشید

"مهدی"
3rd May 2015, 07:31 PM
تاپیک رو اوردم بالا تا نویسنده یا پست رو ویرایش کنه یا توضیحات قابل قبول بده.....

کبوتر2
3rd May 2015, 10:28 PM
جناب آقا مهدي درست مي فرمايند، از آن موقع که همجنسبازان زمام امور را در دنياي غرب به دست گرفتند هم جنس گرايي را از فهرست بيماري هاي رواني حذف کردند.[nishkhand]

"مهدی"
3rd May 2015, 10:42 PM
جناب آقا مهدي درست مي فرمايند، از آن موقع که همجنسبازان زمام امور را در دنياي غرب به دست گرفتند هم جنس گرايي را از فهرست بيماري هاي رواني حذف کردند.[nishkhand]

با سکوت از هیچ شخصی چیزی کم نمیشه....
در صوتری که منبع یا گفته ای معتبر دارید اعلام کنید در غیر این صورت سکوت کنید.

کبوتر2
3rd May 2015, 10:48 PM
با سکوت از هیچ شخصی چیزی کم نمیشه....
در صوتری که منبع یا گفته ای معتبر دارید اعلام کنید در غیر این صورت سکوت کنید.
منابع مورد استناد شما از نظر عقلي کاملا" بي اعتبار هستند، اگر چيز قابل اعتباري داريد لطفا" ارائه دهيد وگرنه سکوت نماييد
هر چيزي که در اروپا يا آمريکا چند نفر گفتند که داراي اعتبار حساب نمي شود. !!!

"مهدی"
3rd May 2015, 10:59 PM
منابع مورد استناد شما از نظر عقلي کاملا" بي اعتبار هستند، اگر چيز قابل اعتباري داريد لطفا" ارائه دهيد وگرنه سکوت نماييد
هر چيزي که در اروپا يا آمريکا چند نفر گفتند که داراي اعتبار حساب نمي شود. !!!

لطفا احساسات خود رو به تاپیک منتقل نکنید. این که شما یا عقاید شما با همجنسگرایی مخالف است دلیل نمی شود پدیده بدی باشد.
اگر سطح سواد شما بیشتر از سازمان روانشناسی آمریکا , سازمان بهداشت جهانی و یا سازمان بهداشت انگلستان یا چین یا فرانسه یا روسیه و ژاپن هست حتما باهاشون این میزان سواد و شعور رو به اشتراک بزارید.[shaad]

"مهدی"
4th May 2015, 02:07 PM
اپ شد

کبوتر2
4th May 2015, 07:01 PM
مشکل شما حذف شدن يا نشدن هم جنس گرايي از فهرست بيماري هاي رواني نيست
مشکل شما اين است که سعي داريد قباحت موضوع را تحت هر عنوان از بين ببريد،
به جايي نخواهيد رسيد! چون اين راه دستاوردي ندارد که به آن بشود رسيد!
در مورد قاتلان زنجيره اي هم مي توان تحقيق کرد و به اين نتيجه رسيد که آنها شايد از نوعي نقص سيستم مغزي رنج مي برند و اين بيماري رواني نيست! بلکه نوعي ناقص الخلقه بودن مثل نداشتن بينايي است!
ولي اينکه کساني سعي دارند تحت لواي رنگ و لعاب مجامع علمي دنيا قبح حرکات سخيف اجتماعي را در جامعه از بين ببرند بحث ديگري است.
اگر هم هم جنس گرايان را با زور و ضرب از فهرست بيماران رواني خارج کنيم ولي جناب مهدي خان شما دچار ناراحتي هاي رواني هستيد و نمي توان شما را از اين ليست مستثني کرد!، اين توهين نيست بلکه بيان دلسوزانه يک واقعيت است، اين مطلب را هر دانشجوي روانشناسي هم از کامنت هايي که در پست هايي از قبيل دلنوشته ها و ... مي گذاريد مي فهمد.
کم کم اين است که از يک افسردگي شديد رنج مي بريد
عزيزم، به جاي بد اخلاقي ها و قيافه هاي حق به جانبي که در پست ها به خود مي گيريد بهتر است با يک روانشناس مشورت کنيد

"مهدی"
4th May 2015, 09:13 PM
مشکل شما حذف شدن يا نشدن هم جنس گرايي از فهرست بيماري هاي رواني نيست
مشکل شما اين است که سعي داريد قباحت موضوع را تحت هر عنوان از بين ببريد،
به جايي نخواهيد رسيد! چون اين راه دستاوردي ندارد که به آن بشود رسيد!
در مورد قاتلان زنجيره اي هم مي توان تحقيق کرد و به اين نتيجه رسيد که آنها شايد از نوعي نقص سيستم مغزي رنج مي برند و اين بيماري رواني نيست! بلکه نوعي ناقص الخلقه بودن مثل نداشتن بينايي است!
ولي اينکه کساني سعي دارند تحت لواي رنگ و لعاب مجامع علمي دنيا قبح حرکات سخيف اجتماعي را در جامعه از بين ببرند بحث ديگري است.
اگر هم هم جنس گرايان را با زور و ضرب از فهرست بيماران رواني خارج کنيم ولي جناب مهدي خان شما دچار ناراحتي هاي رواني هستيد و نمي توان شما را از اين ليست مستثني کرد!، اين توهين نيست بلکه بيان دلسوزانه يک واقعيت است، اين مطلب را هر دانشجوي روانشناسي هم از کامنت هايي که در پست هايي از قبيل دلنوشته ها و ... مي گذاريد مي فهمد.
کم کم اين است که از يک افسردگي شديد رنج مي بريد
عزيزم، به جاي بد اخلاقي ها و قيافه هاي حق به جانبي که در پست ها به خود مي گيريد بهتر است با يک روانشناس مشورت کنيد
عجب...در قالب تاپیک پیش برید
مدرک. منبع؟
آپ شد

حسنعلی ابراهیمی سعید
4th May 2015, 10:28 PM
مشکل شما حذف شدن يا نشدن هم جنس گرايي از فهرست بيماري هاي رواني نيست
مشکل شما اين است که سعي داريد قباحت موضوع را تحت هر عنوان از بين ببريد،
به جايي نخواهيد رسيد! چون اين راه دستاوردي ندارد که به آن بشود رسيد!
در مورد قاتلان زنجيره اي هم مي توان تحقيق کرد و به اين نتيجه رسيد که آنها شايد از نوعي نقص سيستم مغزي رنج مي برند و اين بيماري رواني نيست! بلکه نوعي ناقص الخلقه بودن مثل نداشتن بينايي است!
ولي اينکه کساني سعي دارند تحت لواي رنگ و لعاب مجامع علمي دنيا قبح حرکات سخيف اجتماعي را در جامعه از بين ببرند بحث ديگري است.
اگر هم هم جنس گرايان را با زور و ضرب از فهرست بيماران رواني خارج کنيم ولي جناب مهدي خان شما دچار ناراحتي هاي رواني هستيد و نمي توان شما را از اين ليست مستثني کرد!، اين توهين نيست بلکه بيان دلسوزانه يک واقعيت است، اين مطلب را هر دانشجوي روانشناسي هم از کامنت هايي که در پست هايي از قبيل دلنوشته ها و ... مي گذاريد مي فهمد.
کم کم اين است که از يک افسردگي شديد رنج مي بريد
عزيزم، به جاي بد اخلاقي ها و قيافه هاي حق به جانبي که در پست ها به خود مي گيريد بهتر است با يک روانشناس مشورت کنيد

سلام حاجی بیخیال
نوشته های آقا مهدی در تعدادی از دیکر پستها را ببینید
دوست داره کلا منفی جلوه بده ولی قلبی پر از مهر داره


منم از اول روانی نبودم

عنوان تاپیک اصلاح شود. مضمون کاملا متفاوتی القا میشود.

علم برای اثبات خودش به دین نیاز ندارد.
در حالی که این دین است که همواره برای بقاپذیری خود نیاز به توجیه علمی دارد.
اکثر فیزیکدانان جهان در حال حاضر بی خدا هستند. پس بهتر است حرف های خود را از روی منطق بزنید.

و...

"مهدی"
4th May 2015, 10:32 PM
سلام حاجی بیخیال
نوشته های آقا مهدی در تعدادی از دیکر پستها را ببینید
دوست داره کلا منفی جلوه بده ولی قلبی پر از مهر داره


منم از اول روانی نبودم

عنوان تاپیک اصلاح شود. مضمون کاملا متفاوتی القا میشود.

علم برای اثبات خودش به دین نیاز ندارد.
در حالی که این دین است که همواره برای بقاپذیری خود نیاز به توجیه علمی دارد.
اکثر فیزیکدانان جهان در حال حاضر بی خدا هستند. پس بهتر است حرف های خود را از روی منطق بزنید.

و...
این تاپیک در رابطه با همجنس گرایی است. برای نقد شخصیت دیگران بهتر از تاپیکی مجزا ترتیب داده شود.

هنوز منتظر منابع علمی معتبر هستم.[shaad]

"مهدی"
5th May 2015, 05:13 PM
تاپیک اپ شد....منبع علمی هنوز پیدا نشده؟[shaad]

حسنعلی ابراهیمی سعید
5th May 2015, 10:20 PM
مضرات همجنس بازی
آیا به عوارض همجنس بازی توجه کرده اید؟ آیا میدانید اگر در جامعه ای همجنس بازی رواج پیدا کند سرنوشت آن جامعه چه می شود؟آیا میدانید همجنس بازی به چه چیزی می گویند؟

پاسخ:
هم جنس بازی که در پسر با پسر با عنوان لواط (پدوفیلیا ،‌ بچه بازی ، Pedophilia، گی ، Gay) شناخته می شود و در دختر با دختر با عنوان سحاق (مساحقه ، طَبَق‌زنی ، Lesbianism) در اسلام به شدت نهی شده است.
این رفتار که از دیدگاه روانشناسی یک انحراف جنسی به شمار می رود ، عملی بر خلاف فطرت است. به طور کلی هر عملی که با فطرت انسان هم خوانی نداشته باشد، تأثیر سوء دارد و بر تحیر و سرگردانی و پریشانی و اضطراب در شخص افزوده می شود ، حتی اگر به ظاهر از آن لذت ببرد و بدان خرسند باشد. به همین دلیل روایات زیادی درباره مذمت هم جنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. با مطالعه آن روایات، میتوان به زشت بودن این عمل پی برد. قطعاً روایات در جلوگیری از این عادت ناپسند مؤثر است و برخی از آن ها را برای شما نقل می کنیم:
پیامبر اکرم‏صلی الله وعلیه وآله : “هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند، روز قیامت ناپاک وارد محشر میشود، آن چنان که تمام آب‏های جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند او را غضب می کند و از رحمت خویش دور می دارد و دوزخ را برای او آماده ساخته و چه بد جایگاهی است”.(وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۴۹٫)
پیامبر اکرم‏صلی الله وعلیه وآله: “هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمی آید”.(وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۴۹٫)
در مذمّت لواط در قرآن از قول حضرت لوط به قومش آمده است: «أتأتون الذکران من العالمین؛ آیا در میان جهانیان شما به سراغ جنس مرد می‌روید و همسرانی را که خدا برای شما آفریده است رها می‌کنید؟!‌ شما قوم تجاوزگری هستید».( شعراء (۱۵) آیه‌ ۱۶۵)
پیامبر اکرم ‏صلی الله وعلیه وآله: «بوی بهشت به مشام کسی که مورد هم جنس گرایی واقع می‌شود، نخواهد رسید».(تفسیر نمونه، ج ۱۵، ‌ص ۳۲۰)
امام صادق علیه السلام در بیان فلسفه حرمت لواط : اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زنان بی نیاز می‌شدند و این موجب قطع نسل بشر می‌شد و مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار می‌آورد.( وسائل الشیعه، ج۴، ص۲۵۲)
البته این احادیث بدین معنا نیست که اگر کسی که این گناهان را مرتکب شده ، خداوند توبه اش را نپذیرد. خداوند در قرآن کریم می فرماید : إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاءُ وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْماً عَظِیماً [النساء : ۴۸]
یعنی غیر از گناه شرک بقیه گناهان آمرزیده می شود . ولی این آمرزش قطعی نیست. یعنی کسی که لواط یا سحاق کرده و سپس توبه نموده ، نباید از آمرزش خود مطمئن باشد بلکه پیوسته باید بین خوف و رجا باشد و به امید آمرزیده شدن مجددا سراغ این گناه کبیره نرود.
از طرف دیگر نباید خودش را فریب بدهد که بعد از انجام این گناه توبه می کنم. چه بسا شیطان توفیق گرفتن توبه را از او بگیرد و مرگش فرارسد.
به هر حال از نظر پزشکی نیز ثابت شده که رابطه مرد با مرد و همجنس با همجنس یک رابطه پرخطر است ، حتی با وسایل پیشگیری. هیچ پزشکی چنین رابطه ای را توصیه نمی کند و مسلما هیچ نظریه ای مبنی بر سالم بودن و بی ضرر بودن این رابطه ارائه نگردیده، بر عکس، این رابطه همیشه از نظر پزشکی نقض گردیده است. از طرف دیگر سایر بیمارهای عفونی، ویروسی همانند هپاتیت، ایدز، سفلیس و سایر بیماری‌های مقاربتی از طریق مقعد (پشت) راحت تر منتقل می‌شوند. خیلی از افراد تصور می کنند که در رابطه مقعدی هیچ خطری آنها را تهدید نمی‌کند، در حالی که چون مقعد در درون خود باکتری های زیادی دارد، انتقال ویروسهای نظیر ایدز و… راحت تر انجام می شود. این باکتری ها با شستشو از بین نمی‌روند. از آن گذشته دریچه مقعد یک درچه خروجی است، پس وارد شدن هر چیزی از این دریچه علاوه بر آسیب به دریچه و موارد ذکر شده همراه با درد است. و به مرور باعث باز شدن هر چه بیشتر دریچه مقعد و پیدایش عوارض ذکر شده می‌شود.
از نظرگاه اجتماعی نیز این رابطه آسیب های فراوانی را به همراه دارد. پرهیز از فرزند دار شدن با تمایلات همجنسگرایانه و دوری از ازدواج واقعی و ازدواج مرد با مرد و زن با زن نظام خانواده و انسانی را از هم می پاشد. مرحوم علامه محمدتقی جعفری درجواب فیلسوف شهیر اروپایی برتراند راسل که چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و برایش قانون وضع کرده است، می نویسد: «با ازدواج می خواهد انسان به وجود آید، مساله تولد انسان مطرح است.»
بنابراین، ارضای غریزه جنسی و تامین نیازهای فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است; ولی میتوان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید.
۱٫ تکمیل
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش میکند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است; برای جبران نواقص و تامین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده میشود و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم میکند. شهید مطهری در این باره میفرماید: «تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقه‏مند شدن به سرنوشت دیگران…. و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقی شده است همین است… ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است… پختگی که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد میشود، در هیچ جای دیگر نمیتوان به آن رسید. و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.»(تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری. ص ۲۵۲٫)
بنابراین، میتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه‏ای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل میشود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابسته‏اند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل می کنند.
۲٫ تسکین
مهم‏ترین نیازی که بر اثر ازدواج تامین میشود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج میفرماید: «از آیات و نشانه‏های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار دادیم تا در کنار آنان آرامش یابید».(سوره روم (۳۰) آیه ۲۱)
بنابراین، همسر موجب آرامش و امنیت‏خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه انسان را فرا میگیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز این احساس را از بین میبرد و او را به آرامش روحی میرساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت میانجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانیشان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد. دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز ارضای صحیح و به موقع غریزه جنسی و ترشح معتدل غدد جنسی را برای سلامت جسم و روان آدمی لازم دانسته، عدم آن را سبب پاره‏ای از بیماریهای روانی و گاه جسمانی شمرده‏اند. حال آیا فکر می کنید اگر یک زن با زن دیگر ازدواج کند ، آرامش لازم را در مسائل مختلف زندگی خود خواهد داشت؟
۳٫ تولید
یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت‏شمرد; زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسان‏های خدا پرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده میشود و در سعادت دنیا و آخرت آن‏ها مؤثر است‏به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خوانده‏اند. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «چه مانع دارد که مؤمن برای خودش همسری برگزیند. شاید خدا فرزندی به او عطا کند که با گفتن لااله الاالله زمین را سنگین سازد.» در حقیقت زوج‏ها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضای یک نسل را به وجود میآورند. این امر از اهداف اساسی ازدواج است; وجود فرزندان به گرمی، پویایی و صفای کانون خانواده میانجامد و انگیزه ادامه زندگی را در انسان تقویت میکند.
البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه جنسی) تامین و به روشی درست ارضا میشود.
با تأمین این نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش میرسد و مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته میشود.
بنابراین ازدواج، پیمودن یک مسیر صحیح و عقلانی و فطری است.
مطمئناً مواردی که ذکر شد، در ازدواج دو پسر یا دختر با هم تأمین نمی‌شود، بلکه به آن اهداف آسیب می‌رساند، پس هم جنس گرایی و همجنس بازی از نظر اجتماعی و نظام خانوادگی نیز مضرات بسیاری دارد.

"مهدی"
5th May 2015, 10:20 PM
من فقط این تاپیک رو به مدت چند روز رو اسکرول بالا نگه داشتم تا همگان متوجه شوند که هیچ منبع علمی معتبری در دنیا همجنسگرایی رو رد نمیکنه.
همجنس گرایان نه تنها آدم های بدی نیستند و جرمی مرتکب نشده اند بلکه همانند هر انسان دیگری دارای حقوق انسانی می باشند و همگان موظف هستند تا به آنان همانند دیگر انسان ها احترام بگذارند.

من همچنان تاپیک را هر اندازه که لازم باشد بالا نگه میدارم تا شاید شخصی پیدا شود تا یک توضیح علمی بدهد و یا اینکه موضوع بسته شود و به حقوق همجنس گرایان توهین نشود.

حسنعلی ابراهیمی سعید
5th May 2015, 10:23 PM
«همجنس گرايي» (homosexuality) يا «عشق به همجنس» يعني ارضاي غريزه جنسي از طريق جنس موافق (مانند لواط در مردان و مساحقه در زنان) به هر شکل که باشد حرام و گناه کبيره محسوب مي شود. طرفداران همجنس گرايي معتقدند که چون در عصر کنوني ديگر خبري از برده داري نيست و زنان نيز به آزادي و دموکراسي دست پيدا کرده اند پس ديگر وقت آن فرا رسيده است که همجنس گرايان نيز به حقوق مقتضي خود برسند. به نظر مي رسد که جو حاکم بر جوامع دور افتاده از حقايق منطقي دين نيز به سوي پذيرش يک چنين نظريات پوچ و بي اساسي پيش مي رود. در بخش هاي وسيعي از کشورهاي غربي، زوج هاي همجنس مانند زوج هاي غير همجنس به رسميت شناخته مي شوند و از امنيت و رفاه اجتماعي کامل نيز برخوردار هستند. برخي از رهبران کليساها همجنس گرايان را مورد تاييد خود قرار مي دهند و براي اعضاي همجنس گراي کليسا دعا کرده و از خداوند برايشان خواستار موهبت و برکت مي شوند! اگر بخواهيم نگاهي فراتر از آموزه هاي اسلام (شامل آيات و روايات) داشته باشيم مي توانيم بگوييم: 1. همجنس گرايي در همه اديان الهي حرام است و علاوه بر عقوبت شديد دنيوي و اخروي، اثرات و پيامدهاي شديد و غير قابل جبران در پي دارد. چون همجنس گرايي نوعي انحراف جنسي به حساب مي آيد و مانند هر انحرافي پيامد خاص خود را در بدنبال دارد. از ميان اديان الهي، نظري به آراء يهوديت مي اندازيم تا از ديدگاه تورات (هرچند به نفع دنيا طلبان تحريف شده است) آگاه شويم. جرايمي که در حقوق کيفري دين يهود منافي عفت قلمداد شده و مجازات مرگ (سوزاندن، سنگسار، مثله کردن، خفه کردن و ...) را درپي دارد: الف. زناي محصنه (خروج، 20:14؛ تثنيه، 5:18) ب. زناي به عنف (تثنيه، 22:25ـ27) ج. زناي با محارم (لاويان، 8:6) د. جرايم ديگر در ارتباط با زنان (لاويان، 18:19) ه. همجنس بازي مردان (لواط) (لاويان، 18:22) و. همجنس بازي زنان (مساحقه) (لاويان، 18:3) ز. مقاربت با حيوان (خروج، 22:19)[1] (http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=14687) همانگونه که پيداست، تورات همجنس بازي را رفتاري همسطح مقاربت با حيوانات مي داند که حاصل روحيه اي حيواني است. نکته مهمتري که از آموزه هاي ديني به دست مي آيد اين است که گناه بودن اين عمل، فرع ارادي و اختياري بودن آن است. پس اين رفتار، يک جرم است، نه بيماري. 2. برخي افراد معتقدند که کتاب هاي آسماني به اين دليل همجنس گرايي را منع و محکوم مي کنند تا با بت پرستي و شرک ارتباط پيدا نکند. در حالي که اين عمل نکوهيده نه تنها نهايتا فرد را به سمت شرک و بت پرستي روانه مي سازد؛ بلکه خارج از بت پرستي نيز عملي ناخوشايند و نکوهيده تلقي مي شود. اين مطلب را مي توان از دست نوشته هاي قديمي مذهبي نيز دريافت کرد. از همان دوران اوليه همجنس گرايي به عنوان کاري غيرطبيعي شناخته مي شده و صرفا يک انحراف غيراخلاقي معصيت بار به حساب مي آمده.[2] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn2#_ftn2) 3. همجنس گرايان مي گويند: اگر اين رفتار مخالف دين بود، کليسا به عنوان مرکز مهم ديني آن را تجويز نمي کرد. بايد گفت درست است که اکنون کليساهاي «ليبرال» عقد کردن همجنس بازان را با نام «عشق» تجزيه و تحليل مي کنند اما با اين کار بر روي اين اشتباه بزرگ، به اين شکل در پوش مي گذارند. آنها راه را براي قبول رفتارهاي همجنس گرايانه به عنوان رفتاري عادي در جامعه هموار مي سازند، تنها به اين دليل که توانايي رويارويي با آنها را ندارند. آنها به شدت در اشتباه هستند و صرفا دوستدار همجنس بازان نيستند؛ بلکه با اين کار خود ارزش شخص همجنس باز را تا حد يک حيوان پايين مي آورند. با اين کار مسؤوليت هاي اخلاقي که بر دوش فرد همجنس باز است از آنها سلب مي شود. در انجيل مي خوانيم که ما در سايه خداوند آفريده شده ايم و قدرت حق انتخاب هاي اخلاقي و قوه تميز دادن به ما داده شده است.[3] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn3#_ftn3) 4. تحقيقات نشان داده است که در عمل همجنس بازي، چون طرفين متناوبا نقش غير همجنس خود را بازي مي کنند، دچار عادات و شخصيت جنس مخالف مي گردند و اين يعني درگير شدن با هويتي دوگانه که عدم تشکيل هويتي واحد، سرچشمه بسياري از رفتارهاي بيمارگونه و اختلالات رواني است. افراد همجنس گرا خود را مرد يا زن کامل نمي دانند لذا احساسات طبيعي آنها دچار نقص و تضاد مي شود و تدريجا به انزوا و بيگانگي از اجتماع و سپس بيگانگي از خويشتن رو مي آورند، و گرفتار تضاد پيچيده رواني مي شوند و اگر به اصلاح خويش نپردازند به بيماري هاي جسمي و رواني مختلفي از جمله افسردگي، اضطراب، مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلي و ديگر انحرافات اخلاقي گرفتار مي شوند. (تفسير نمونه: 14/257) 5. ابتدايي ترين معناي همجنس گرايي، سست نمودن پايه هاي ازدواج (بدليل عادت به کسب لذت از همجنس و فرار از غير همجنس) است. اين مورد را تنها نمي توان يک انحراف دانست؛ بلکه آن را شورش مستقيم عليه نظام کائنات و تخريب نسل بشر مي بينيم. همه مواردي که بر اين موضوع مترتب است، نشانه اي از پايان کار اخلاق بوده و نشان از تاريکي اي است که ما داريم به سمت آن و به سمت جدايي هاي جنسيتي، مسابقه مي دهيم.[4] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn4#_ftn4) اصولا طبيعت زن و مرد آن چنان آفريده شده است كه براي پدر يا مادر خوب بودن، ارزش قائل است و آرامش و اشباع غرايز خود را در علاقه به جنس مخالف (از طريق ازدواج سالم) مي جويد، و هر گونه رفتار جنسي غير اين صورت، انحراف از طبع سالم انساني و يك نوع بيماري رواني است كه اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشديد مي گردد و نتيجه اش بي ميلي به «جنس مخالف» و اشباع ناسالم از طريق «جنس موافق» است. اين امر باعث گرايش افراد به جنس موافق و در نتيجه موجب تعطيلي توالد و تناسل خواهد شد . بديهي است اين امر با هدف آفرينش منافات خواهد داشت.[5] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn5#_ftn5) 6. نزد همجنس گرايان، حقيقت، ريشه در پذيرش و تعمق در طبيعت ندارد؛ حقيقت، بيشتر آن چيزي است که ما مي سازيم؛ پس طبيعت تبديل به خاک رس کوزه گري مي شود؛ انسان نيز به عنوان گونه اي از يک موجود شبه خدا، تبديل به کوزه گر مي شود و بر اساس اراده خود، طبيعت را با قوانين جديد خودساخته، دوباره شکل مي دهد و اين قيامي است عليه خداوند که يافته ايست فطري در نهاد بشر.[6] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn6#_ftn6) 7. انسان هنگامي از آلودگي ها و گناهان مختلف نجات مي يابد که در پرتوي قانون کامل و اجراي آن قانون زندگي کند، قانوني که تمام ويژگي هاي ساختار انسان را مورد توجه دقيق قرار داده و آنچه را که موجب تکامل بشر و باعث رستگاري و نجات او از انحرافات و کژراهه ها است تامين نمايد. چنين قانوني جز قانون الهي نخواهد بود؛ چرا که خداوند آفريدگار انسان و به تمام خصوصيات روحي و جسمي او آگاه مي باشد و مي داند که چه قانون و برنامه اي انسان را رستگار مي سازد. روي اين اساس نتيجه مي گيريم که قوانين غلط بشري يکي از عوامل و زمينه هاي فرهنگي گناه است؛ چرا که اين قوانين بجاي آنکه نجات بخش باشد گمراه کننده است.[7] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn7#_ftn7) 8. روان شناسان و پزشكان معروف جهان، همجنس گرائي را يكي از مهمترين انحرافات جنسي قلمداد كرده اند، مثلاً موريس دبس مي گويد: يكي از انحرافات جنسي كه خيلي شديد و سخت مي باشد تمايل به سمت هم جنس است. (موريس دبس، 1328، ص64)؛ فرويد مي گويد: عشق به هم جنس را مي توان پردامنه ترين انحرافات خواند. (روانكاوي براي همه، ص100). فرويد در جاي ديگر، همجنس گرايي را وقفه رشد رواني- جنسي تلقي کرد؛ يعني ترس از اختگي در مردها و ترس از تسلط مادر در مرحله قبل از مرحله اديپي، باعث پيدايش همجنس خواهي است. (کجباف، 1385)؛ «رادو» يک از دانشمندان روان شناسي جنسي اظهار داشته است؛ همجنس بازي نتيجه و حاصل ترس هاي مخفي و پنهان شده از جنس مخالف است. (انصاري، 1359) 9. دانشمندان مي گويند: ادامه كار همجنس بازي، تمايلات جنس را نسبت به جنس مخالف در انسان تدريجاً مي كاهد و احساس زنانه در او پيدا مي شود، و هر دو گرفتار ضعف مُفرط جنسي و سرد مزاجي مي شوند، به طوري كه بعد از مدتي قادر به آميزش طبيعي (آميزش با جنس مخالف) نخواهند بود.[8] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn8#_ftn8) 10. همجنس گرايي، برخلاف فطرت آدمي است. ويژگي فطري، خصوصيتي است که در نوع انسان ها و در تمام زمان ها وجود داشته باشد، حتي اگر زير انبوهي از خواسته هاي منحرفان و منکران آن، مدفون شده باشد. (کجباف، 1385) 11. کميته بهداشت رواني انجمن روانپزشکان آمريکا، همجنس گرايي را يک اختلال رواني شمرده اند. (کجباف، 1385) 12. برخي از محققان سعي کرده اند که همجنس خواهي را طبيعي جلوه داده و آن را رسميت دهند، اما حقايق زندگي روزانه همجنس گرايان در تمايز شغلي و اجتماعي با ديگران ادعاي اين گروه از محققان را باطل مي سازد. علاوه بر اين، بيماري مخرب ايدز، روابط جنسي همجنس گرايان را مختل ساخته و حقيقت ديگري را روشن مي سازد که بيانگر غيرطبيعي بودن همجنس گرايي است. مخصوصا شيوع بيشتر اين بيماري در همجنس گرايان مرد اين موضوع را روشن تر مي سازد. (کجباف، 1385) 13. در بسياري از نظريه ها تلاش شده است که علت همجنس خواهي را بر اساس تغيير زيستي يا هويت جنسي تبيين نمايند، اما توفيقي در اين زمينه به دست نيامده است. ميزان تستوسترون در مردان همجنس گرا و غير همجنس گرا تقريبا مساوي است. پژوهش هاي زيستي در مورد زنان همجنس خواه نيز نتيجه مشابهي را مطرح کرده است. (کجباف، 1385) همجنس گرايان مدعي هستند که پژوهش هاي علمي ثابت مي کنند که چنين گرايش هايي داراي خواستگاه بيولوژيکي در بدن انسان مي باشند يعني آنها همين گونه متولد شده اند و اين رفتار در کنترل آنها نيست. در جواب آنها مي توان گفت: سه تحقيق مختلف از سوي محققان فعال در «حقوق همجنس گرايان» که خود نيز همجنس گرا بودند، براي حمايت از نظريه مطرح شده در بالا انجام گرفته است که به شرح زير مي باشند: بررسي کروموزوم X، تحقيق بر روي عملکرد هيپوتالاموس، تحقيق بر روي دوقلوهاي همسان همجنس باز. جالب است که در تمام اين کاوش هاي به عمل آمده بر روي افراد همجنس گرا و غيرهمجنس گرا، نتيجه مشابه بوده. پس هيچ مدرک موثقي وجود ندارد که اثبات کند همجنس گرايي به دليل وجود ژن هاي معيني در بدن انسان بروز مي کند.[9] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn9#_ftn9) 14. زنان و مرداني که داراي انحراف همجنس بازي هستند، معمولا نسبت به خود اعتماد بنفس ندارند، خود را از لحاظ صفاتي که يک زن يا مرد بايد داشته باشد، کمتر احساس مي کنند. (انصاري، 1359) 15. همجنس بازي را چه در زنان و چه در مردان بايد مولود عوامل محيطي محسوب کرد، پس اين رفتار فطري نيست. لذا اگر کسي بخواهد انحراف جنسي خود را به گردن ژنتيک، ساختار زيستي يا جبر محيط بگذارد، مي خواهد خود را در برابر خطاها و قصورهائي که در فائق شدن بر مشکلاتش مرتکب شده، ناديده بگيرد و همچنين والدينش را از اشتباهاتي که در تربيت و آموزش و پرورش او مرتکب شده اند، تبرئه کند. (انصاري، 1359) 16. با توجه به عوامل اجتماعي، هيچ عذر و بهانه قانع کننده اي وجود ندارد که همجنس گرايان با اتکا به آن بتوانند رفتار خود را توجيه نمايند. براي درک بهتر اين قضيه مي توان از اين مثال بهره گرفت: متهمان بسيار زيادي در سطح جامعه وجود دارند که به سرقت اشياء و يا مشروب خواري اعتياد دارند؛ اما اين امر سبب نمي شود که اصل حق انتخاب از آنها سلب شود. خودشان مي توانند تصميم بگيرند که اين کار را انجام دهند يا خير. جامعه نيز هنوز خود همين افراد را مسئول مستقيم جرايمشان مي داند و خودشان به تنهايي بايد در قبال کارهايشان پاسخگو باشند.[10] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn10#_ftn10) 17. گزارش نهايي ارگان تعميد در جنوب استراليا (BUWA) پيرامون تمايلات جنسي بشر حاکي از آن است که فرد تنها با قدرت تشخيص فردي خود تصميم مي گيرد که همجنس باز شود و با انتخاب هاي آگاهانه خود را در ارتباط جنسي با يکي از همجنسان خود قرار مي دهد... اين امر هيچ گونه ارتباط معقولي با خصوصيات ذاتي انسان از قبيل جنسيت يا نژاد ندارد.[11] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn11#_ftn11) 18. خداوند مرد و زن را آفريد تا اين دو جنس در زندگي مکمل يکديگر باشند؛ به همين دليل هم هست که خداوند ابتدا آدم و سپس حوا را خلق نمود نه «آدم و کامبيز» يا «ساناز و حوا»![12] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn12#_ftn12) 19. براي يک ازدواج سالم و معقول طرفين بايد از دو جنس مختلف باشند. در اثبات اين نظريه دلايل بسيار زيادي وجود دارند که ما در اين قسمت به پاره اي از آنها اشاره مختصري خواهيم داشت. الف. ساختار آناتومي بدن انسان براي برقراري ارتباط جنسي ميان يک زن و يک مرد طراحي شده و علم زيست شناسي ارتباط ميان زن و مرد را تاييد مي کند. هيچ عامل بيولوژيکي ارتباط همجنس گرايانه را تاييد و حمايت نمي کند. ب. آميزش جنس مذکر و مونث (حتي در حيوانات) آنها را قادر مي سازد که توليد مثل کرده و زاد و ولد نمايند. در کتاب هاي آسماني نيز مي خوانيم که «بارور شويد، توليد مثل کنيد و در تمام زمين پراکنده شويد.» اين پيامي است که قرن ها پيش زمانيکه نوح و قومش توانستند از آن طوفان سهمگين جان سالم به در برند بر آنها نازل شد. اما زاد و ولد و توليد مثل تنها دليلي نيست که خداوند انسان را از دو جنس مذکر و مونث آفريده. گزارش هاي (BUWA) از اين قرار است که صميميتي که از طريق گرايش هاي جنسي ميان زن و شوهر به وجود مي آيد داراي فوايد بيشماري براي هر دو طرف مي باشد و از سوي خداوند براي ايجاد پيوند هاي محکم تر، لذت و خوشي، و نهايتا توليد مثل در وجود آنها قرار گرفته است. ج. همچنين خدواند به زن و مرد وظايفي را محول نموده که هر يک بتواند مکمل ديگري بوده و زندگي همزيستي مناسبي را در کنار يکديگر داشته باشند. خانم ها در مواردي که آقايون ناتوان هستند به آنها کمک مي کنند و بالعکس مردها نيز در مسائلي که خانم ها قادر به انجام آن نيستند، آنها را کمک مي کنند و وظايف هيچ يک نسبت به ديگري برتري ندارد و هر دو در يک سطح قرار دارند. با به کار گيري اين روش همواره روح اميد و تجلي در زندگي آنها زنده نگه داشته خواهد شد.[13] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn13#_ftn13) 20. همجنس گرايان معتقدند که در رابطه آنان، کسي آسيب نمي بيند، در حالي که برقراري ارتباط جنسي با فرد همجنس به طور آشکارا بيماري هاي عديده اي را به همراه دارد. البته همه ما مي دانيم که برقراري روابط جنسي حتي با جنس مخالف اگر روند بي بند و باري به خود گيرد، ممکن است موجبات ابتلا به برخي از انواع بيماري هاي آميزشي را فراهم آورد؛ اما همجنس گرايي روند سرايت بيماري هايي نظير تبخال مقعد، هپاتيت B، انگل، تومور روده و ايدز را تا حد بسيار زيادي افزايش مي دهد. در تحقيقي که بر روي طول عمر مردان همجنس باز در دهه 90 در کانادا انجام شد، پژوهشگران به اين نتيجه دست يافتند که مردان همجنس باز در حدود 12 تا 8 سال کمتر از همنوعان غير همجنس باز خود عمر مي کنند.[14] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn14#_ftn14) 21. روانشناسان اجتماعي اطمينان خاطر دارند که کودکاني که در خانواده هاي «گي و لزبين» (همجنس باز) زندگي مي کنند يک عامل منفي بر روي آنها تاثير پايدار دارد: زماني که فرد از دوران کودکي چيزي را آموزش ببيند در زمان بزرگسالي به هيچ وجه نمي تواند آنرا فراموش کند و خود را از آن جدا سازد. شما هيچ گاه قادر نيستيد ارزش هاي اخلاقي و نصايح الهي را به فرزندتان آموزش دهيد در حالي که خودتان پا بر روي آنها مي گذاريد و نقضشان مي کنيد. شايد همه ما مرتکب گناهان زيادي در طول روز شويم اما زندگي کردن در يک خانواده هم جنس باز، اخلاقي را به صورت عادت در ذهن کودک شکل مي دهد که فقط يک رفتار اشتباه نيست؛ بلکه يک گناه نابخشودني است.[15] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn15#_ftn15) سخن پاياني با نظر به کليه مسائل اخلاقي و اعتقادي ما در مورد خاستگاه اوليه بشر روشن است که گرايشات و رفتار و برخورد ما بايد حد و مرز عقلاني و اخلاقي را همواره حفظ نمايد. اگر ما معتقد باشيم که از ماده اي چسبناک و مشمئز کننده با آميزه اي از اتفاقات تصادفي و تلاش و تقلا براي بقا به وجود آمده ايم، بنابراين کاملا قابل قبول است که بگوييم هيچ قدرت برتري وجود ندارد و ما خودمان مي توانيم براي ادامه زندگي قوانين پيشنهادي خودمان را به کار گيريم؛ اما اگر بنا را بر اين بگذاريم که يک خداي مهربان و بخشنده وجود دارد که به دنيا آمدن ما را برنامه ريزي کرده و براي ادامه راه برايمان دستوراتي را مهيا ساخته، پس ما هم بايد از فرمان هاي او پيروي کنيم. خداوند در کتب آسماني معيارهاي متعارف و الگوهاي خود را به بشر منتقل نموده و شالوده هاي بنيادين سعادت را آموزش داده تا انسان ها با پيروي از آنها به سلامت و کاميابي دست يابند. با توجه به تمام اين صحبت ها باز براي همجنس گرايان جاي اميدواري وجود دارد. خداوند بخشنده است و توبه کساني را که از گناهان خود پشيمان هستند مي پذيرد و از گناهانشان چشم پوشي مي کند. آنها بايد به درگاه خداوند توبه کند و تصميم بگيرند که از اين پس بر طبق فرامين الهي زندگي خود را ادامه دهند تا پروردگار را از خود راضي و خشنود نگه دارند. اگر ندامت و پشيماني و تصميم به اصلاح و تجديد نظر خالص و حقيقي باشند از شما پذيرفته خواهد شد؛ تمام افراد معتقد نيز روزي گناهي مرتکب شده اند و اکنون توبه کرده و جزء نيکوکاران قلمداد مي شوند. منابعي که در اين زمينه مطالعه شد و نگاهتان را به آنها دعوت مي کنيم: 1. روانشناسي جرائم و انحرافات جنسي، مسعود انصاري، چاپ دوم، تهران، 1359، نشر کتابفروشي اشراقي؛ 2. روانشناسي رفتار جنسي، محمد باقر کجباف، نشر روان، 1385؛ 3. بلوغ (چه مي دانم)؛ موريس دبس، ترجمه حسن صفاري، نشر کتابفروشي و چاپخانه علي اکبر علمي، 1328؛ دوست عزيز، همراهي با شما در عبور از ابهامات و ناملايمات زندگي، افتخاريست که ما را به دعا و آرزومندي سلامتي و نيل به کمال براي شما وامي دارد. چشم به راه مکاتبات بعدي شما هستيم. همچنين بخوانيد: (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=712) همجنسگرايي، علل و درمان (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=712) پي نوشت ها: tahoordanesh.com [1] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref1#_ftnref1) Mardoman.net [2] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref2#_ftnref2) همان [3] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref3#_ftnref3) tahoordanesh.com (http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=12456) [4] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref4#_ftnref4) parsiteb.com (http://www.parsiteb.com/news.php?id=1963&action=viewFullContent&groupId=54) [5] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref5#_ftnref5) tahoordanesh.com (http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=12456) [6] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref6#_ftnref6) [7] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref7#_ftnref7) همان parsiteb.com (http://www.parsiteb.com/news.php?id=1963&action=viewFullContent&groupId=54) [8] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref8#_ftnref8) Mardoman.net [9] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref9#_ftnref9) [10] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref10#_ftnref10) همان [11] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref11#_ftnref11) همان [12] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref12#_ftnref12) همان [13] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref13#_ftnref13) همان [14] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref14#_ftnref14) همان [15] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref15#_ftnref15) همان

- - - به روز رسانی شده - - -

«همجنس گرايي» (homosexuality) يا «عشق به همجنس» يعني ارضاي غريزه جنسي از طريق جنس موافق (مانند لواط در مردان و مساحقه در زنان) به هر شکل که باشد حرام و گناه کبيره محسوب مي شود. طرفداران همجنس گرايي معتقدند که چون در عصر کنوني ديگر خبري از برده داري نيست و زنان نيز به آزادي و دموکراسي دست پيدا کرده اند پس ديگر وقت آن فرا رسيده است که همجنس گرايان نيز به حقوق مقتضي خود برسند. به نظر مي رسد که جو حاکم بر جوامع دور افتاده از حقايق منطقي دين نيز به سوي پذيرش يک چنين نظريات پوچ و بي اساسي پيش مي رود. در بخش هاي وسيعي از کشورهاي غربي، زوج هاي همجنس مانند زوج هاي غير همجنس به رسميت شناخته مي شوند و از امنيت و رفاه اجتماعي کامل نيز برخوردار هستند. برخي از رهبران کليساها همجنس گرايان را مورد تاييد خود قرار مي دهند و براي اعضاي همجنس گراي کليسا دعا کرده و از خداوند برايشان خواستار موهبت و برکت مي شوند! اگر بخواهيم نگاهي فراتر از آموزه هاي اسلام (شامل آيات و روايات) داشته باشيم مي توانيم بگوييم: 1. همجنس گرايي در همه اديان الهي حرام است و علاوه بر عقوبت شديد دنيوي و اخروي، اثرات و پيامدهاي شديد و غير قابل جبران در پي دارد. چون همجنس گرايي نوعي انحراف جنسي به حساب مي آيد و مانند هر انحرافي پيامد خاص خود را در بدنبال دارد. از ميان اديان الهي، نظري به آراء يهوديت مي اندازيم تا از ديدگاه تورات (هرچند به نفع دنيا طلبان تحريف شده است) آگاه شويم. جرايمي که در حقوق کيفري دين يهود منافي عفت قلمداد شده و مجازات مرگ (سوزاندن، سنگسار، مثله کردن، خفه کردن و ...) را درپي دارد: الف. زناي محصنه (خروج، 20:14؛ تثنيه، 5:18) ب. زناي به عنف (تثنيه، 22:25ـ27) ج. زناي با محارم (لاويان، 8:6) د. جرايم ديگر در ارتباط با زنان (لاويان، 18:19) ه. همجنس بازي مردان (لواط) (لاويان، 18:22) و. همجنس بازي زنان (مساحقه) (لاويان، 18:3) ز. مقاربت با حيوان (خروج، 22:19)[1] (http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=14687) همانگونه که پيداست، تورات همجنس بازي را رفتاري همسطح مقاربت با حيوانات مي داند که حاصل روحيه اي حيواني است. نکته مهمتري که از آموزه هاي ديني به دست مي آيد اين است که گناه بودن اين عمل، فرع ارادي و اختياري بودن آن است. پس اين رفتار، يک جرم است، نه بيماري. 2. برخي افراد معتقدند که کتاب هاي آسماني به اين دليل همجنس گرايي را منع و محکوم مي کنند تا با بت پرستي و شرک ارتباط پيدا نکند. در حالي که اين عمل نکوهيده نه تنها نهايتا فرد را به سمت شرک و بت پرستي روانه مي سازد؛ بلکه خارج از بت پرستي نيز عملي ناخوشايند و نکوهيده تلقي مي شود. اين مطلب را مي توان از دست نوشته هاي قديمي مذهبي نيز دريافت کرد. از همان دوران اوليه همجنس گرايي به عنوان کاري غيرطبيعي شناخته مي شده و صرفا يک انحراف غيراخلاقي معصيت بار به حساب مي آمده.[2] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn2#_ftn2) 3. همجنس گرايان مي گويند: اگر اين رفتار مخالف دين بود، کليسا به عنوان مرکز مهم ديني آن را تجويز نمي کرد. بايد گفت درست است که اکنون کليساهاي «ليبرال» عقد کردن همجنس بازان را با نام «عشق» تجزيه و تحليل مي کنند اما با اين کار بر روي اين اشتباه بزرگ، به اين شکل در پوش مي گذارند. آنها راه را براي قبول رفتارهاي همجنس گرايانه به عنوان رفتاري عادي در جامعه هموار مي سازند، تنها به اين دليل که توانايي رويارويي با آنها را ندارند. آنها به شدت در اشتباه هستند و صرفا دوستدار همجنس بازان نيستند؛ بلکه با اين کار خود ارزش شخص همجنس باز را تا حد يک حيوان پايين مي آورند. با اين کار مسؤوليت هاي اخلاقي که بر دوش فرد همجنس باز است از آنها سلب مي شود. در انجيل مي خوانيم که ما در سايه خداوند آفريده شده ايم و قدرت حق انتخاب هاي اخلاقي و قوه تميز دادن به ما داده شده است.[3] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn3#_ftn3) 4. تحقيقات نشان داده است که در عمل همجنس بازي، چون طرفين متناوبا نقش غير همجنس خود را بازي مي کنند، دچار عادات و شخصيت جنس مخالف مي گردند و اين يعني درگير شدن با هويتي دوگانه که عدم تشکيل هويتي واحد، سرچشمه بسياري از رفتارهاي بيمارگونه و اختلالات رواني است. افراد همجنس گرا خود را مرد يا زن کامل نمي دانند لذا احساسات طبيعي آنها دچار نقص و تضاد مي شود و تدريجا به انزوا و بيگانگي از اجتماع و سپس بيگانگي از خويشتن رو مي آورند، و گرفتار تضاد پيچيده رواني مي شوند و اگر به اصلاح خويش نپردازند به بيماري هاي جسمي و رواني مختلفي از جمله افسردگي، اضطراب، مصرف مواد مخدر، مشروبات الکلي و ديگر انحرافات اخلاقي گرفتار مي شوند. (تفسير نمونه: 14/257) 5. ابتدايي ترين معناي همجنس گرايي، سست نمودن پايه هاي ازدواج (بدليل عادت به کسب لذت از همجنس و فرار از غير همجنس) است. اين مورد را تنها نمي توان يک انحراف دانست؛ بلکه آن را شورش مستقيم عليه نظام کائنات و تخريب نسل بشر مي بينيم. همه مواردي که بر اين موضوع مترتب است، نشانه اي از پايان کار اخلاق بوده و نشان از تاريکي اي است که ما داريم به سمت آن و به سمت جدايي هاي جنسيتي، مسابقه مي دهيم.[4] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn4#_ftn4) اصولا طبيعت زن و مرد آن چنان آفريده شده است كه براي پدر يا مادر خوب بودن، ارزش قائل است و آرامش و اشباع غرايز خود را در علاقه به جنس مخالف (از طريق ازدواج سالم) مي جويد، و هر گونه رفتار جنسي غير اين صورت، انحراف از طبع سالم انساني و يك نوع بيماري رواني است كه اگر به آن ادامه داده شود روز به روز تشديد مي گردد و نتيجه اش بي ميلي به «جنس مخالف» و اشباع ناسالم از طريق «جنس موافق» است. اين امر باعث گرايش افراد به جنس موافق و در نتيجه موجب تعطيلي توالد و تناسل خواهد شد . بديهي است اين امر با هدف آفرينش منافات خواهد داشت.[5] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn5#_ftn5) 6. نزد همجنس گرايان، حقيقت، ريشه در پذيرش و تعمق در طبيعت ندارد؛ حقيقت، بيشتر آن چيزي است که ما مي سازيم؛ پس طبيعت تبديل به خاک رس کوزه گري مي شود؛ انسان نيز به عنوان گونه اي از يک موجود شبه خدا، تبديل به کوزه گر مي شود و بر اساس اراده خود، طبيعت را با قوانين جديد خودساخته، دوباره شکل مي دهد و اين قيامي است عليه خداوند که يافته ايست فطري در نهاد بشر.[6] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn6#_ftn6) 7. انسان هنگامي از آلودگي ها و گناهان مختلف نجات مي يابد که در پرتوي قانون کامل و اجراي آن قانون زندگي کند، قانوني که تمام ويژگي هاي ساختار انسان را مورد توجه دقيق قرار داده و آنچه را که موجب تکامل بشر و باعث رستگاري و نجات او از انحرافات و کژراهه ها است تامين نمايد. چنين قانوني جز قانون الهي نخواهد بود؛ چرا که خداوند آفريدگار انسان و به تمام خصوصيات روحي و جسمي او آگاه مي باشد و مي داند که چه قانون و برنامه اي انسان را رستگار مي سازد. روي اين اساس نتيجه مي گيريم که قوانين غلط بشري يکي از عوامل و زمينه هاي فرهنگي گناه است؛ چرا که اين قوانين بجاي آنکه نجات بخش باشد گمراه کننده است.[7] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn7#_ftn7) 8. روان شناسان و پزشكان معروف جهان، همجنس گرائي را يكي از مهمترين انحرافات جنسي قلمداد كرده اند، مثلاً موريس دبس مي گويد: يكي از انحرافات جنسي كه خيلي شديد و سخت مي باشد تمايل به سمت هم جنس است. (موريس دبس، 1328، ص64)؛ فرويد مي گويد: عشق به هم جنس را مي توان پردامنه ترين انحرافات خواند. (روانكاوي براي همه، ص100). فرويد در جاي ديگر، همجنس گرايي را وقفه رشد رواني- جنسي تلقي کرد؛ يعني ترس از اختگي در مردها و ترس از تسلط مادر در مرحله قبل از مرحله اديپي، باعث پيدايش همجنس خواهي است. (کجباف، 1385)؛ «رادو» يک از دانشمندان روان شناسي جنسي اظهار داشته است؛ همجنس بازي نتيجه و حاصل ترس هاي مخفي و پنهان شده از جنس مخالف است. (انصاري، 1359) 9. دانشمندان مي گويند: ادامه كار همجنس بازي، تمايلات جنس را نسبت به جنس مخالف در انسان تدريجاً مي كاهد و احساس زنانه در او پيدا مي شود، و هر دو گرفتار ضعف مُفرط جنسي و سرد مزاجي مي شوند، به طوري كه بعد از مدتي قادر به آميزش طبيعي (آميزش با جنس مخالف) نخواهند بود.[8] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn8#_ftn8) 10. همجنس گرايي، برخلاف فطرت آدمي است. ويژگي فطري، خصوصيتي است که در نوع انسان ها و در تمام زمان ها وجود داشته باشد، حتي اگر زير انبوهي از خواسته هاي منحرفان و منکران آن، مدفون شده باشد. (کجباف، 1385) 11. کميته بهداشت رواني انجمن روانپزشکان آمريکا، همجنس گرايي را يک اختلال رواني شمرده اند. (کجباف، 1385) 12. برخي از محققان سعي کرده اند که همجنس خواهي را طبيعي جلوه داده و آن را رسميت دهند، اما حقايق زندگي روزانه همجنس گرايان در تمايز شغلي و اجتماعي با ديگران ادعاي اين گروه از محققان را باطل مي سازد. علاوه بر اين، بيماري مخرب ايدز، روابط جنسي همجنس گرايان را مختل ساخته و حقيقت ديگري را روشن مي سازد که بيانگر غيرطبيعي بودن همجنس گرايي است. مخصوصا شيوع بيشتر اين بيماري در همجنس گرايان مرد اين موضوع را روشن تر مي سازد. (کجباف، 1385) 13. در بسياري از نظريه ها تلاش شده است که علت همجنس خواهي را بر اساس تغيير زيستي يا هويت جنسي تبيين نمايند، اما توفيقي در اين زمينه به دست نيامده است. ميزان تستوسترون در مردان همجنس گرا و غير همجنس گرا تقريبا مساوي است. پژوهش هاي زيستي در مورد زنان همجنس خواه نيز نتيجه مشابهي را مطرح کرده است. (کجباف، 1385) همجنس گرايان مدعي هستند که پژوهش هاي علمي ثابت مي کنند که چنين گرايش هايي داراي خواستگاه بيولوژيکي در بدن انسان مي باشند يعني آنها همين گونه متولد شده اند و اين رفتار در کنترل آنها نيست. در جواب آنها مي توان گفت: سه تحقيق مختلف از سوي محققان فعال در «حقوق همجنس گرايان» که خود نيز همجنس گرا بودند، براي حمايت از نظريه مطرح شده در بالا انجام گرفته است که به شرح زير مي باشند: بررسي کروموزوم X، تحقيق بر روي عملکرد هيپوتالاموس، تحقيق بر روي دوقلوهاي همسان همجنس باز. جالب است که در تمام اين کاوش هاي به عمل آمده بر روي افراد همجنس گرا و غيرهمجنس گرا، نتيجه مشابه بوده. پس هيچ مدرک موثقي وجود ندارد که اثبات کند همجنس گرايي به دليل وجود ژن هاي معيني در بدن انسان بروز مي کند.[9] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn9#_ftn9) 14. زنان و مرداني که داراي انحراف همجنس بازي هستند، معمولا نسبت به خود اعتماد بنفس ندارند، خود را از لحاظ صفاتي که يک زن يا مرد بايد داشته باشد، کمتر احساس مي کنند. (انصاري، 1359) 15. همجنس بازي را چه در زنان و چه در مردان بايد مولود عوامل محيطي محسوب کرد، پس اين رفتار فطري نيست. لذا اگر کسي بخواهد انحراف جنسي خود را به گردن ژنتيک، ساختار زيستي يا جبر محيط بگذارد، مي خواهد خود را در برابر خطاها و قصورهائي که در فائق شدن بر مشکلاتش مرتکب شده، ناديده بگيرد و همچنين والدينش را از اشتباهاتي که در تربيت و آموزش و پرورش او مرتکب شده اند، تبرئه کند. (انصاري، 1359) 16. با توجه به عوامل اجتماعي، هيچ عذر و بهانه قانع کننده اي وجود ندارد که همجنس گرايان با اتکا به آن بتوانند رفتار خود را توجيه نمايند. براي درک بهتر اين قضيه مي توان از اين مثال بهره گرفت: متهمان بسيار زيادي در سطح جامعه وجود دارند که به سرقت اشياء و يا مشروب خواري اعتياد دارند؛ اما اين امر سبب نمي شود که اصل حق انتخاب از آنها سلب شود. خودشان مي توانند تصميم بگيرند که اين کار را انجام دهند يا خير. جامعه نيز هنوز خود همين افراد را مسئول مستقيم جرايمشان مي داند و خودشان به تنهايي بايد در قبال کارهايشان پاسخگو باشند.[10] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn10#_ftn10) 17. گزارش نهايي ارگان تعميد در جنوب استراليا (BUWA) پيرامون تمايلات جنسي بشر حاکي از آن است که فرد تنها با قدرت تشخيص فردي خود تصميم مي گيرد که همجنس باز شود و با انتخاب هاي آگاهانه خود را در ارتباط جنسي با يکي از همجنسان خود قرار مي دهد... اين امر هيچ گونه ارتباط معقولي با خصوصيات ذاتي انسان از قبيل جنسيت يا نژاد ندارد.[11] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn11#_ftn11) 18. خداوند مرد و زن را آفريد تا اين دو جنس در زندگي مکمل يکديگر باشند؛ به همين دليل هم هست که خداوند ابتدا آدم و سپس حوا را خلق نمود نه «آدم و کامبيز» يا «ساناز و حوا»![12] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn12#_ftn12) 19. براي يک ازدواج سالم و معقول طرفين بايد از دو جنس مختلف باشند. در اثبات اين نظريه دلايل بسيار زيادي وجود دارند که ما در اين قسمت به پاره اي از آنها اشاره مختصري خواهيم داشت. الف. ساختار آناتومي بدن انسان براي برقراري ارتباط جنسي ميان يک زن و يک مرد طراحي شده و علم زيست شناسي ارتباط ميان زن و مرد را تاييد مي کند. هيچ عامل بيولوژيکي ارتباط همجنس گرايانه را تاييد و حمايت نمي کند. ب. آميزش جنس مذکر و مونث (حتي در حيوانات) آنها را قادر مي سازد که توليد مثل کرده و زاد و ولد نمايند. در کتاب هاي آسماني نيز مي خوانيم که «بارور شويد، توليد مثل کنيد و در تمام زمين پراکنده شويد.» اين پيامي است که قرن ها پيش زمانيکه نوح و قومش توانستند از آن طوفان سهمگين جان سالم به در برند بر آنها نازل شد. اما زاد و ولد و توليد مثل تنها دليلي نيست که خداوند انسان را از دو جنس مذکر و مونث آفريده. گزارش هاي (BUWA) از اين قرار است که صميميتي که از طريق گرايش هاي جنسي ميان زن و شوهر به وجود مي آيد داراي فوايد بيشماري براي هر دو طرف مي باشد و از سوي خداوند براي ايجاد پيوند هاي محکم تر، لذت و خوشي، و نهايتا توليد مثل در وجود آنها قرار گرفته است. ج. همچنين خدواند به زن و مرد وظايفي را محول نموده که هر يک بتواند مکمل ديگري بوده و زندگي همزيستي مناسبي را در کنار يکديگر داشته باشند. خانم ها در مواردي که آقايون ناتوان هستند به آنها کمک مي کنند و بالعکس مردها نيز در مسائلي که خانم ها قادر به انجام آن نيستند، آنها را کمک مي کنند و وظايف هيچ يک نسبت به ديگري برتري ندارد و هر دو در يک سطح قرار دارند. با به کار گيري اين روش همواره روح اميد و تجلي در زندگي آنها زنده نگه داشته خواهد شد.[13] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn13#_ftn13) 20. همجنس گرايان معتقدند که در رابطه آنان، کسي آسيب نمي بيند، در حالي که برقراري ارتباط جنسي با فرد همجنس به طور آشکارا بيماري هاي عديده اي را به همراه دارد. البته همه ما مي دانيم که برقراري روابط جنسي حتي با جنس مخالف اگر روند بي بند و باري به خود گيرد، ممکن است موجبات ابتلا به برخي از انواع بيماري هاي آميزشي را فراهم آورد؛ اما همجنس گرايي روند سرايت بيماري هايي نظير تبخال مقعد، هپاتيت B، انگل، تومور روده و ايدز را تا حد بسيار زيادي افزايش مي دهد. در تحقيقي که بر روي طول عمر مردان همجنس باز در دهه 90 در کانادا انجام شد، پژوهشگران به اين نتيجه دست يافتند که مردان همجنس باز در حدود 12 تا 8 سال کمتر از همنوعان غير همجنس باز خود عمر مي کنند.[14] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn14#_ftn14) 21. روانشناسان اجتماعي اطمينان خاطر دارند که کودکاني که در خانواده هاي «گي و لزبين» (همجنس باز) زندگي مي کنند يک عامل منفي بر روي آنها تاثير پايدار دارد: زماني که فرد از دوران کودکي چيزي را آموزش ببيند در زمان بزرگسالي به هيچ وجه نمي تواند آنرا فراموش کند و خود را از آن جدا سازد. شما هيچ گاه قادر نيستيد ارزش هاي اخلاقي و نصايح الهي را به فرزندتان آموزش دهيد در حالي که خودتان پا بر روي آنها مي گذاريد و نقضشان مي کنيد. شايد همه ما مرتکب گناهان زيادي در طول روز شويم اما زندگي کردن در يک خانواده هم جنس باز، اخلاقي را به صورت عادت در ذهن کودک شکل مي دهد که فقط يک رفتار اشتباه نيست؛ بلکه يک گناه نابخشودني است.[15] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftn15#_ftn15) سخن پاياني با نظر به کليه مسائل اخلاقي و اعتقادي ما در مورد خاستگاه اوليه بشر روشن است که گرايشات و رفتار و برخورد ما بايد حد و مرز عقلاني و اخلاقي را همواره حفظ نمايد. اگر ما معتقد باشيم که از ماده اي چسبناک و مشمئز کننده با آميزه اي از اتفاقات تصادفي و تلاش و تقلا براي بقا به وجود آمده ايم، بنابراين کاملا قابل قبول است که بگوييم هيچ قدرت برتري وجود ندارد و ما خودمان مي توانيم براي ادامه زندگي قوانين پيشنهادي خودمان را به کار گيريم؛ اما اگر بنا را بر اين بگذاريم که يک خداي مهربان و بخشنده وجود دارد که به دنيا آمدن ما را برنامه ريزي کرده و براي ادامه راه برايمان دستوراتي را مهيا ساخته، پس ما هم بايد از فرمان هاي او پيروي کنيم. خداوند در کتب آسماني معيارهاي متعارف و الگوهاي خود را به بشر منتقل نموده و شالوده هاي بنيادين سعادت را آموزش داده تا انسان ها با پيروي از آنها به سلامت و کاميابي دست يابند. با توجه به تمام اين صحبت ها باز براي همجنس گرايان جاي اميدواري وجود دارد. خداوند بخشنده است و توبه کساني را که از گناهان خود پشيمان هستند مي پذيرد و از گناهانشان چشم پوشي مي کند. آنها بايد به درگاه خداوند توبه کند و تصميم بگيرند که از اين پس بر طبق فرامين الهي زندگي خود را ادامه دهند تا پروردگار را از خود راضي و خشنود نگه دارند. اگر ندامت و پشيماني و تصميم به اصلاح و تجديد نظر خالص و حقيقي باشند از شما پذيرفته خواهد شد؛ تمام افراد معتقد نيز روزي گناهي مرتکب شده اند و اکنون توبه کرده و جزء نيکوکاران قلمداد مي شوند. منابعي که در اين زمينه مطالعه شد و نگاهتان را به آنها دعوت مي کنيم: 1. روانشناسي جرائم و انحرافات جنسي، مسعود انصاري، چاپ دوم، تهران، 1359، نشر کتابفروشي اشراقي؛ 2. روانشناسي رفتار جنسي، محمد باقر کجباف، نشر روان، 1385؛ 3. بلوغ (چه مي دانم)؛ موريس دبس، ترجمه حسن صفاري، نشر کتابفروشي و چاپخانه علي اکبر علمي، 1328؛ دوست عزيز، همراهي با شما در عبور از ابهامات و ناملايمات زندگي، افتخاريست که ما را به دعا و آرزومندي سلامتي و نيل به کمال براي شما وامي دارد. چشم به راه مکاتبات بعدي شما هستيم. همچنين بخوانيد: (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=712) همجنسگرايي، علل و درمان (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=712) پي نوشت ها: tahoordanesh.com [1] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref1#_ftnref1) Mardoman.net [2] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref2#_ftnref2) همان [3] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref3#_ftnref3) tahoordanesh.com (http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=12456) [4] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref4#_ftnref4) parsiteb.com (http://www.parsiteb.com/news.php?id=1963&action=viewFullContent&groupId=54) [5] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref5#_ftnref5) tahoordanesh.com (http://www.tahoordanesh.com/page.php?pid=12456) [6] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref6#_ftnref6) [7] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref7#_ftnref7) همان parsiteb.com (http://www.parsiteb.com/news.php?id=1963&action=viewFullContent&groupId=54) [8] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref8#_ftnref8) Mardoman.net [9] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref9#_ftnref9) [10] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref10#_ftnref10) همان [11] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref11#_ftnref11) همان [12] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref12#_ftnref12) همان [13] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref13#_ftnref13) همان [14] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref14#_ftnref14) همان [15] (http://porseman.org/showarticle.aspx?id=753#_ftnref15#_ftnref15) همان

"مهدی"
5th May 2015, 10:40 PM
مضرات همجنس بازی
آیا به عوارض همجنس بازی توجه کرده اید؟ آیا میدانید اگر در جامعه ای همجنس بازی رواج پیدا کند سرنوشت آن جامعه چه می شود؟آیا میدانید همجنس بازی به چه چیزی می گویند؟

پاسخ:
هم جنس بازی که در پسر با پسر با عنوان لواط (پدوفیلیا ،‌ بچه بازی ، Pedophilia، گی ، Gay) شناخته می شود و در دختر با دختر با عنوان سحاق (مساحقه ، طَبَق‌زنی ، Lesbianism) در اسلام به شدت نهی شده است.
این رفتار که از دیدگاه روانشناسی یک انحراف جنسی به شمار می رود ، عملی بر خلاف فطرت است. به طور کلی هر عملی که با فطرت انسان هم خوانی نداشته باشد، تأثیر سوء دارد و بر تحیر و سرگردانی و پریشانی و اضطراب در شخص افزوده می شود ، حتی اگر به ظاهر از آن لذت ببرد و بدان خرسند باشد. به همین دلیل روایات زیادی درباره مذمت هم جنس بازی نقل شده که بسیار تکان دهنده است. با مطالعه آن روایات، میتوان به زشت بودن این عمل پی برد. قطعاً روایات در جلوگیری از این عادت ناپسند مؤثر است و برخی از آن ها را برای شما نقل می کنیم:
پیامبر اکرم‏صلی الله وعلیه وآله : “هر کس با نوجوانی آمیزش جنسی کند، روز قیامت ناپاک وارد محشر میشود، آن چنان که تمام آب‏های جهان او را پاک نخواهند کرد و خداوند او را غضب می کند و از رحمت خویش دور می دارد و دوزخ را برای او آماده ساخته و چه بد جایگاهی است”.(وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۴۹٫)
پیامبر اکرم‏صلی الله وعلیه وآله: “هرگاه جنس مذکر با مذکر آمیزش کند، عرش خداوند به لرزه درمی آید”.(وسائل الشیعه، ج ۱۴، ص ۲۴۹٫)
در مذمّت لواط در قرآن از قول حضرت لوط به قومش آمده است: «أتأتون الذکران من العالمین؛ آیا در میان جهانیان شما به سراغ جنس مرد می‌روید و همسرانی را که خدا برای شما آفریده است رها می‌کنید؟!‌ شما قوم تجاوزگری هستید».( شعراء (۱۵) آیه‌ ۱۶۵)
پیامبر اکرم ‏صلی الله وعلیه وآله: «بوی بهشت به مشام کسی که مورد هم جنس گرایی واقع می‌شود، نخواهد رسید».(تفسیر نمونه، ج ۱۵، ‌ص ۳۲۰)
امام صادق علیه السلام در بیان فلسفه حرمت لواط : اگر آمیزش با پسران حلال بود، مردان از زنان بی نیاز می‌شدند و این موجب قطع نسل بشر می‌شد و مفاسد زیاد اخلاقی و اجتماعی به بار می‌آورد.( وسائل الشیعه، ج۴، ص۲۵۲)
البته این احادیث بدین معنا نیست که اگر کسی که این گناهان را مرتکب شده ، خداوند توبه اش را نپذیرد. خداوند در قرآن کریم می فرماید : إِنَّ اللّهَ لاَ یَغْفِرُ أَن یُشْرَکَ بِهِ وَیَغْفِرُ مَا دُونَ ذَلِکَ لِمَن یَشَاءُ وَمَن یُشْرِکْ بِاللّهِ فَقَدِ افْتَرَى إِثْماً عَظِیماً [النساء : ۴۸]
یعنی غیر از گناه شرک بقیه گناهان آمرزیده می شود . ولی این آمرزش قطعی نیست. یعنی کسی که لواط یا سحاق کرده و سپس توبه نموده ، نباید از آمرزش خود مطمئن باشد بلکه پیوسته باید بین خوف و رجا باشد و به امید آمرزیده شدن مجددا سراغ این گناه کبیره نرود.
از طرف دیگر نباید خودش را فریب بدهد که بعد از انجام این گناه توبه می کنم. چه بسا شیطان توفیق گرفتن توبه را از او بگیرد و مرگش فرارسد.
به هر حال از نظر پزشکی نیز ثابت شده که رابطه مرد با مرد و همجنس با همجنس یک رابطه پرخطر است ، حتی با وسایل پیشگیری. هیچ پزشکی چنین رابطه ای را توصیه نمی کند و مسلما هیچ نظریه ای مبنی بر سالم بودن و بی ضرر بودن این رابطه ارائه نگردیده، بر عکس، این رابطه همیشه از نظر پزشکی نقض گردیده است. از طرف دیگر سایر بیمارهای عفونی، ویروسی همانند هپاتیت، ایدز، سفلیس و سایر بیماری‌های مقاربتی از طریق مقعد (پشت) راحت تر منتقل می‌شوند. خیلی از افراد تصور می کنند که در رابطه مقعدی هیچ خطری آنها را تهدید نمی‌کند، در حالی که چون مقعد در درون خود باکتری های زیادی دارد، انتقال ویروسهای نظیر ایدز و… راحت تر انجام می شود. این باکتری ها با شستشو از بین نمی‌روند. از آن گذشته دریچه مقعد یک درچه خروجی است، پس وارد شدن هر چیزی از این دریچه علاوه بر آسیب به دریچه و موارد ذکر شده همراه با درد است. و به مرور باعث باز شدن هر چه بیشتر دریچه مقعد و پیدایش عوارض ذکر شده می‌شود.
از نظرگاه اجتماعی نیز این رابطه آسیب های فراوانی را به همراه دارد. پرهیز از فرزند دار شدن با تمایلات همجنسگرایانه و دوری از ازدواج واقعی و ازدواج مرد با مرد و زن با زن نظام خانواده و انسانی را از هم می پاشد. مرحوم علامه محمدتقی جعفری درجواب فیلسوف شهیر اروپایی برتراند راسل که چرا اسلام این قدر به ازدواج بها داده و برایش قانون وضع کرده است، می نویسد: «با ازدواج می خواهد انسان به وجود آید، مساله تولد انسان مطرح است.»
بنابراین، ارضای غریزه جنسی و تامین نیازهای فیزیولوژیک انسان از آثار مثبت ازدواج است; ولی میتوان فلسفه و حقیقت ازدواج از نظر اسلام را در سه امر جست و جو کرد: تکمیل، تسکین و تولید.
۱٫ تکمیل
هیچ انسانی به تنهایی کامل نیست و پیوسته در جهت جبران کمبود خویش تلاش میکند. جوان در پی رسیدن به استقلال فکری است; برای جبران نواقص و تامین نیازهای بی شمار خود به سوی ازدواج سوق داده میشود و با گزینش همسری مناسب و شایسته موجبات رشد و تکامل خویش را فراهم میکند. شهید مطهری در این باره میفرماید: «تشکیل خانواده یعنی یک نوع علاقه‏مند شدن به سرنوشت دیگران…. و یکی از علل این که در اسلام ازدواج یک امر مقدس و عبادت تلقی شده است همین است… ازدواج اولین مرحله خروج از خود طبیعی فردی و توسعه پیدا کردن شخصیت انسان است… پختگی که در پرتو ازدواج و تشکیل خانواده ایجاد میشود، در هیچ جای دیگر نمیتوان به آن رسید. و آن را فقط در ازدواج و تشکیل خانواده باید بدست آورد.»(تعلیم و تربیت در اسلام، شهید مطهری. ص ۲۵۲٫)
بنابراین، میتوان ازدواج را مایه رشد و کمال یافتن انسان دانست. در واقع خداوند انسان را به گونه‏ای آفریده که بدون جنس مخالف ناقص است و با جنس مخالف کامل میشود. مرد به زن نیازمند است و زن به مرد. هر کدام از دو جنس از نظر روحی و جسمی به هم وابسته‏اند و با قرار گرفتن در کنار هم یکدیگر را تکمیل می کنند.
۲٫ تسکین
مهم‏ترین نیازی که بر اثر ازدواج تامین میشود، نیاز به آرامش و احساس امنیت و آسودگی است این نیاز که در سرشت آدمی ریشه دارد، چنان مهم است که خداوند در بیان فلسفه ازدواج میفرماید: «از آیات و نشانه‏های خداوند این است که برای شما از جنس خودتان همسرانی قرار دادیم تا در کنار آنان آرامش یابید».(سوره روم (۳۰) آیه ۲۱)
بنابراین، همسر موجب آرامش و امنیت‏خاطر و محیط خانه وسیله آرامش روحی زن و مرد قرار داده شده است. در اوایل جوانی احساس تنهایی، بیهودگی و نداشتن پناهگاه انسان را فرا میگیرد. ازدواج و قرار گرفتن در کنار همسری شایسته و دلسوز این احساس را از بین میبرد و او را به آرامش روحی میرساند. این احساس آرامش به ثبات فکری و روحی، وقار، احساس ارزشمند بودن و لذت میانجامد. در واقع دست آفرینش نوعی کشش درونی میان زن و مرد به ودیعت نهاده تا هر کدام در سنین خاص خواهان یکدیگر شوند و اضطراب وپریشانیشان از طریق ازدواج به سکونت و آرامش تبدیل گردد. دانشمندان علوم تجربی و انسانی نیز ارضای صحیح و به موقع غریزه جنسی و ترشح معتدل غدد جنسی را برای سلامت جسم و روان آدمی لازم دانسته، عدم آن را سبب پاره‏ای از بیماریهای روانی و گاه جسمانی شمرده‏اند. حال آیا فکر می کنید اگر یک زن با زن دیگر ازدواج کند ، آرامش لازم را در مسائل مختلف زندگی خود خواهد داشت؟
۳٫ تولید
یکی از ثمرات بزرگ ازدواج وجود فرزند و بقای نسل آدمی است. تولید و تکثیر نسل را نباید کوچک و بی اهمیت‏شمرد; زیرا هدف آفرینش جهان وجود انسان و پرورش و تکامل او است. تولید و پرورش انسان‏های خدا پرست و موحد و نیکوکار و صالح، مطلوب خدای جهان آفرین است. از دیدگاه اسلام، وجود فرزند صالح برای پدر و مادر یک عمل صالح شمرده میشود و در سعادت دنیا و آخرت آن‏ها مؤثر است‏به همین جهت، معصومان تولید و تکثیر نسل را از اهداف ازدواج خوانده‏اند. پیامبر اکرم (ص) میفرماید: «چه مانع دارد که مؤمن برای خودش همسری برگزیند. شاید خدا فرزندی به او عطا کند که با گفتن لااله الاالله زمین را سنگین سازد.» در حقیقت زوج‏ها از طریق فرزندان خود رشته پیوند میان اعضای یک نسل را به وجود میآورند. این امر از اهداف اساسی ازدواج است; وجود فرزندان به گرمی، پویایی و صفای کانون خانواده میانجامد و انگیزه ادامه زندگی را در انسان تقویت میکند.
البته روشن است که در پرتو ازدواج یکی از نیازها و غرایز مهم انسان (غریزه جنسی) تامین و به روشی درست ارضا میشود.
با تأمین این نیاز جسمانی، فرد از نظر روانی، ذهنی و اخلاقی به آرامش میرسد و مسیر بسیاری از انحرافات جنسی و اخلاقی و اجتماعی بسته میشود.
بنابراین ازدواج، پیمودن یک مسیر صحیح و عقلانی و فطری است.
مطمئناً مواردی که ذکر شد، در ازدواج دو پسر یا دختر با هم تأمین نمی‌شود، بلکه به آن اهداف آسیب می‌رساند، پس هم جنس گرایی و همجنس بازی از نظر اجتماعی و نظام خانوادگی نیز مضرات بسیاری دارد.

من نگفتم در اینجا کلاس قرآن و حدیث راه بیاندازید. با زبان علم در یک انجمن علمی باید صحبت کرد!

سوالاتی که پیش می آید این است. آیا میلیون ها همجنس گرا که در دنیا وجود دارند همگی مضطرب اند؟ یا پریشانند؟ یا از ایدز و سلفیس و.... مرده اند؟ چه بسا که ابتلا شدن به بیماری های مقاربتی در آمیزش با جنس مخالف خود نیز شایع است. (نظیر ایدز و هپاتیت و....)
این که میگویید با وسایل پیشگیری پزشکی در برابر این بیماری ها ایمن نیستند بله درست است ولی باید توجه داشت که در آمیزش با جنس مخالف هم این ایمنی وجود نداره و شما هرگز نمی توانید با وسایل پیشگیری از ایدز 100% پیشگیری کنید.
با زبان اسلام صحبت نگویید فرض کنید می خواهید با یک شخص یهودی/مسیحی/بی دین صحبت کنید. باید با زبان علم و منطق صحبت کردن را بیاموزید...و این مواردی که شما ذکر کردید بچگانه است!
آیا انسان نمی تواند با همجنس خود تکامل پیدا کنه و یا به حس آرامش برسه؟ اگر جواب منفی است پس این همه آدم که به خوبی و خوشی در کنار همجنس خود در حال زیستن هستند چگونه توجیح می شوند؟
در رابطه با فرزند هم تمام انسان های روی زمین دلشان نمی خواهد که فرزند داشته باشند؟ مگر امری زوری است؟ همجنس گرایی هرگز بقای انسان را به خطر نمی اندازد زیرا که در یک زمان واحد کل جمعیت روی زمین همجنس گرا نمی شوند!

باز هم تاکید می کنم همجنس گرایی یک بیماری روانی نیست! شما فقط حرف هایی را تکرار می کنید بدون ذکر منبع معتبر در صورتی که من در همان ابتدای کار سندی کاملا محکم برای شما آوردم در رابطه با سازمان بهداشت جهانی و...[shaad]

"مهدی"
6th May 2015, 12:21 PM
اپ شد

Dr.vet
6th May 2015, 07:52 PM
smilee_new2 (27)

Dr.vet
6th May 2015, 07:57 PM
[quote="مهدی";633184]من نگفتم در اینجا کلاس قرآن و حدیث راه بیاندازید. با زبان علم در یک انجمن علمی باید صحبت کرد!

بهتر است با ادبیات مناسبتر سخن گفته بشه به نظر من...و چون من زیاد از ماجرا خبر ندارم نمیتونم اظهار نظر کنم اما اینو میدونم که گاهی قرآن به چیزهایی اشاره کرده که علم الان داره تاییدش میکنه...پس بهتره مقوله ی
علم الهی را با علم انسانی مقایسه نکنیم...

موفق باشید[golrooz]

حسنعلی ابراهیمی سعید
6th May 2015, 08:29 PM
تمامی آموزه ورفتارهای ما در ایران اسلامی سرچشمه گرفته از قرآن واسلام هست
معیار سنجش ما در ایران اسلامی با قران هست
پس اگر شما دوست دارید به آونور آبی ها که دوست دارند با تبلیغات وساخت انواع فیلمهای آنچنانی جوانان کشورهای اسلامی را به بدبختی بکشاند .
من نمیتوانم
اگر وقت کردید رفتارهای ناهنجار غرب را در خصوص بچه های مسلمان رویت بکنید

http://s-gomnam.ir/eslam/showthread.php?tid=13550&pid=16445#pid16445

"مهدی"
6th May 2015, 09:26 PM
تمامی آموزه ورفتارهای ما در ایران اسلامی سرچشمه گرفته از قرآن واسلام هست
معیار سنجش ما در ایران اسلامی با قران هست
پس اگر شما دوست دارید به آونور آبی ها که دوست دارند با تبلیغات وساخت انواع فیلمهای آنچنانی جوانان کشورهای اسلامی را به بدبختی بکشاند .
من نمیتوانم
اگر وقت کردید رفتارهای ناهنجار غرب را در خصوص بچه های مسلمان رویت بکنید

http://s-gomnam.ir/eslam/showthread.php?tid=13550&pid=16445#pid16445

تمام انسانهای روی زمین مسلمان نیستند ولی تمام انان ب علم معتقدند پس با زبان علم سخن بگویید.در انتظار یک منبع علمی هستم

yas-90
6th May 2015, 10:51 PM
سلام

من تا حدودی مطالب رو خوندم

یادمه چند سال پیش درموردش زیادی خونده بودم که الان شاید 10 درصدش یادم باشه که خب بر اساس همون میگم امیدوارم تا حدی قابل قبول باشه

کاری به این ندارم که همجنس گرایی اختلاله یا نه یا دیگه نیست.....در اینکه راحت میشه یه چیز خوب رو بد کرد و یه چیز بد رو خوب کرد شکی نیست.....در اینکه سیاست در این کار دخیل هست هم من بهش معتقدم که خب ممکنه همه موافق نباشن.....سیاست در این دنیا حتی روی نفس کشیدن هم اثر میذاره پس تغییر یه نظر خیلی سخت نیست

کلا انسان ها در دسته بندی میشه گفت سه دسته هستن ( همجنس باز - دگر جنس باز - دو جنس باز)

در بین همه دو جنس بازها بیشترین درصد رو دارن .... اکثر افرادی هم که همجنس گرا هستن از این دسته هستن( دسته دو جنس باز) که خودشون راهشون رو انتخاب میکنن

در کل شخصی که مطلقا همجنس گرا باشه و توانایی تغییر نداشته باشه کمه .....اما اینکه چطور آمارشون رو به افزایشه دلایل متفاوتی داره که من چندتاییش رو میگم

مثلا مردی از بچگی به هر دلیلی خیری از زن جماعت ندیده(البته کلی میگم و این یه مثاله) خب ترجیح میده با یه همجنس خودش ارتباط داشته باشه (حالا چه زن و چه مرد فرقی نمیکنه)

یا زنی مثلا در بچگی بهش تجاوز شده و در بزرگسالی دلش نمیخواد به سمت مردی بره

یا کسی یکی از افراد همجنس خودش رو خیلی دوست داره و خودش این ترجیح رو میده که به این سمت گرایش پیدا کنه

یا کسی فکر میکنه برای تنوع این روابط رو هم داشته باشه

البته مسئله مد رو هم در نظر داشته باشید....شاید موافق نباشید اما من شدیدا موافق این موضوعم که برای یکسری افراد اونقدر که مد و مدگرایی مهمه نفس کشیدنشون مهم نیست .... مد شده همجنس گرایی و خب میرن سراغ این موضوع

یا مثلا دو تا پیرزن در فلان سن تنها هستن و با هم دوستن به هر دلیلی تصمیم میگیرن این مسیر رو پیش بگیرن و خب ازدواج میکنن و این میشه موضوع خبرگزاری ها

مثلا همون بریتنی که در متن ذکر شده تا اونجایی که من میدونم بچه داره و این نشون میده در اصل یه دو جنس گراست که گرایش همجنس گراییش رو هم تقویت میکنه

من فکر میکنم همجنس گرایی الان چیزی نیست که به خودی خود بعنوان اختلال در نظر گرفته بشه چون بیشتر به نظر میاد مثل مسیری میمونه که خیلیا دلشون میخواد اون رو طی کنن یا به دلایل منطقی خودشون بیشتر میپسندن....اونایی که بخوایم اسم اختلال روشون بذاریم تعدادشون کمتر از چیزیه که بخوان انجمن تشکیل بدن و پرچم درست کنن و تبلیغ کنن و ...

کبوتر2
6th May 2015, 11:31 PM
سلام حاجی بیخیال
نوشته های آقا مهدی در تعدادی از دیکر پستها را ببینید
دوست داره کلا منفی جلوه بده ولی قلبی پر از مهر داره

من هم موافقم که درباره جوانان بايد با مهر و محبت بود و رفتاري متين داشت و کلا" جاذب آنها بود و نه اينکه دافع آنها باشيم
ولي اين عزيزمون از يک اختلال رواني رنج مي برد و نه هيجانات معمول جوانان، از اين رو بايد برخورد متفاوتي با وي داشت، خودتان بعد از گذشت چند پست با توجه به نوع برخورد وي حتما" متوجه اين امر گشته ايد! (بهتر است ريز نشوم)
طبعا" چون من چون تخصصم در روانشناسي مي باشد برايم از اول مشخص بود که با کي طرفيم!
موفق باشيد

"مهدی"
7th May 2015, 12:01 AM
3 صفحه گذشت دریغ از یک منبع علمی...[shaad]

"مهدی"
9th May 2015, 05:18 PM
اپ شد...

"مهدی"
10th May 2015, 12:35 PM
اپ شد

نارون1
12th May 2015, 10:00 AM
سلام مجدد

خواستم نكته اي رو بيان كنم :

من خودم منبع معتبر از خلاصه روانپزشكي كاپلان دادم و همجنس گرايي را تعريف كردم , حتي همجنس گرايي در اين كتاب

در قسمت تمايلات جنسي بهنجار اورده شده است .

ولي در بافت فرهنگي كه ما زندگي مي كنيم اين عمل و سبك زندگي نابهنجار تلقي مي گردد و نادر و نامتعارف است زيرا براي هنجار يا نابهنجار بودن

يك رفتار , بايد ان را در بافت فرهنگي نيز مورد سنجش قرار داد .

بنابراين فكر ميكنم پاسخ تايپيك داده شد . نگاه از اين منظر , هيچ نقضي بين بيانات به جا نمي گذارد .



منبع:

اسيب شناسي رواني ( جلد1) - سليگمن ( ترجمه : يحيي سيد محمدي )

"مهدی"
12th May 2015, 12:28 PM
سلام مجدد

خواستم نكته اي رو بيان كنم :

من خودم منبع معتبر از خلاصه روانپزشكي كاپلان دادم و همجنس گرايي را تعريف كردم , حتي همجنس گرايي در اين كتاب

در قسمت تمايلات جنسي بهنجار اورده شده است .

ولي در بافت فرهنگي كه ما زندگي مي كنيم اين عمل و سبك زندگي نابهنجار تلقي مي گردد و نادر و نامتعارف است زيرا براي هنجار يا نابهنجار بودن

يك رفتار , بايد ان را در بافت فرهنگي نيز مورد سنجش قرار داد .

بنابراين فكر ميكنم پاسخ تايپيك داده شد . نگاه از اين منظر , هيچ نقضي بين بيانات به جا نمي گذارد .



منبع:

اسيب شناسي رواني ( جلد1) - سليگمن ( ترجمه : يحيي سيد محمدي )

گفته شما متین است. ولی باید به این نکته نیز توجه داشت که تا سالیانی پیش این مسئله در کشورهای دیگر نظیر کشورهای غربی و اروپایی نیز امری نابهنجار تلقی می گشت. و تنها به دلیل خارج شدن این مسئله از بیماری های روانی و اثبات امری عادی بودن همجنسگرایی جامعه آن را پذیرفت.

کبوتر2
27th May 2015, 07:04 PM
اپ شد
چي شد ديگه بالا نياوردي؟
حالت خوب شده؟

"مهدی"
27th May 2015, 08:15 PM
چي شد ديگه بالا نياوردي؟
حالت خوب شده؟
خستم عامو....برو به گندتون بیاد بینیم چی میگی[khabalood]
بوس بوس قلب قلب

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد