PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آیا شب اول قبر، برای همه یکسان است‌؟



MR_Jentelman
28th August 2009, 07:10 PM
در عالم برزخ‌، حوادث زیادی اتفاق می‌افتد که در برخی از آیات قرآن از جمله آیات 99 و 100 سوره مؤمنون و در روایات فراوانی‌، بدان حوادث اشاره شده است‌; به عنوان نمونه به برخی از حوادثی که شب اوّل قبر اتفاق می‌افتد، اشاره می‌شود:

1. پرسش در قبر
از مضمون روایت امام سجاد7 استفاده می‌شود که وقتی انسان را در قبر می‌گذارند، دو فرشته از فرشته‌های الهی به سراغ او می‌آیند و از اصول عقاید، یعنی توحید، نبوت و امامت او و اینکه از چه پیشوایانی پیروی می‌کرده و از چگونگی مصرف کردن عمر در طرق مختلف و طریق کسب اموال و مصرف آنها می‌پرسند، و چنانچه از مؤمنان راستین باشد، بخوبی از عهدة جواب برمی‌آید و مشمول رحمت و عنایات حق می‌شود و اگر از مؤمنان نباشد، در پاسخ سؤالات‌، عاجز می‌ماند و مشمول عذاب دردناک برزخی می‌شود.(بحارالانوار، مجلسی‌، ج 6، ص 223، حدیث 24، چاپ بیروت‌.)

2. حضور ائمه‌:
وقتی مؤمن بمیرد، پیامبر خدا9 و حضرت علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین‌: همراه با ملائکه مقربی می‌آیند، و اگر مؤمن توانست جواب نکیر و منکر را بدهد، آنها به نفع او شهادت می‌دهند، و اگر نتوانست جواب بدهد (زبانش بند آمد) پیامبرخدا9 به امر خدا شهادت می‌دهد که این مؤمن‌، زبانش از ترس بند آمده است‌; و گرنه به آنچه شما می‌پرسید، معتقد است‌، و حضرت علی و فاطمه و امام حسن و امام حسین‌: نیز فرمایش حضرت رسول را تأیید می‌کنند.(بحارالانوار، ج 6، ص 229، ح 32.)
3. تجسم اعمال‌
امام صادق‌فرمود: "وقتی مؤمن داخل قبر شود، (با توجه به تجسم اعمال‌) نماز در سمت راست و زکات در سمت چپ او قرار می‌گیرد و نیکوکاری‌هایش بالای سر او سایه می‌افکنند و "صبر" در قسمتی دیگر قرار می‌گیرد. وقتی دو فرشته برای پرسش می‌آیند، "صبر" به نماز و روزه می‌گوید: از صاحبتان دفاع کنید وگرنه من آماده دفاع هستم‌."(بحارالانوار، همان‌، ص 230، ح 35.)
4. فشار قبر
آن‌گونه که از برخی احادیث استفاده می‌شود، فشار قبر برای همه به جز اولیای خداوند و معصومین‌: هست‌; البته در برخی‌، کیفر اعمال محسوب می‌شود و برای بعضی‌، ملایم‌تر و به منزلة کفارة گناهان و جبران کوتاهی‌هاست‌.
امام صادق‌از رسول‌اکرم‌نقل فرموده است که "ضَغطَة‌ُ القَبْرِ لِلْمُؤمِن‌ِ کَفّارَة‌ٌ لِمَا کان مِنْه‌ُ من تَضْییع النِّعَم‌; فشار قبر برای مؤمن‌، کفارة نعمتهایی است که ضایع کرده است‌."(بحارالانوار، همان‌، ص 221، ح 16 و 19.)
5. وحشت شب اوّل قبر
در مورد هول و هراس قبر، ترجمة روایتی از حضرت علی‌را می‌آوریم که فرمود: "برای کسی که آمرزیده نشود، بعد از مرگ‌، از خود "مرگ‌" شدیدتر است‌. از قبر، و تنگی و تاریکی آن بر حذر باشید; همانا قبر هر روز می‌گوید: من خانة غربتم‌. من خانة وحشتم‌. من خانة کِرْم هستم و قبر (برای مؤمنان‌) باغی از باغهای بهشت‌، و (برای گناهکاران‌) گودالی از گودالهای آتش است‌. زندگی و معیشت سختی که خدا دشمنان خودش را از آن ترسانده‌، عذاب قبر است‌."(بحارالانوار، همان‌، ص 218، ح 13.)
برای اطلاع بیشتر می‌توانید به کتابهای ذیل مراجعه کنید:
1. پیام قرآن‌، آیة‌الله مکارم شیرازی و دیگران‌، ج 5، نشر مدرسة‌الامام امیرالمؤمنین‌; 2. منازل الأخرة‌، مرحوم شیخ عباس قمی‌، ص 41، نشر در راه حق‌; 3. جهان پس از مرگ‌، حبیب‌الله طاهری‌، نشر جامعه مدرسین‌.
از نکات یاد شده معلوم می‌شود که شب اول قبر برای همه یکسان نیست و مؤمنان به خلاف گنه‌کاران راحت و آسوده خیالند.

غریبه
27th September 2009, 05:33 PM
دختری با پدرش در ده زندگی میکرده هر روز دختر با سبوی میرفته و از چشمه آب می اورده
روزی اهالی روستا میبینند دختر گریه میکنه میگویند دختر جان چه شده
میگوید کوزه گلی ام(سبو) شکسته است.
میگویند خوب این که ایرادی نداره یکی دیگر میخری
میگوید: پدرم سفارش کرده بود اگر سبو را بشکنی تو را میکشم ..
مردم روستا با دخترک به طرف خانه پدر او میروند
پیرمرد بیرون می اید و دلیل حضور مردم ده را میپرسد
میگویند: دختر شما پایش لیز خورده و سبویش شکسته شما او را برای یک کوزه گلی
نکشید
پیرمرد تبسمی میکند و میگوید:
همه این حرفها برای این بود مراقب باشد کوزه نشکند و یا خودش در حرکت صدمه نبیند
حالا که سبو شکسته فدای سرش یکی دیگر میخرم

kamanabroo
27th September 2009, 10:00 PM
دختری با پدرش در ده زندگی میکرده هر روز دختر با سبوی میرفته و از چشمه آب می اورده
روزی اهالی روستا میبینند دختر گریه میکنه میگویند دختر جان چه شده
میگوید کوزه گلی ام(سبو) شکسته است.
میگویند خوب این که ایرادی نداره یکی دیگر میخری
میگوید: پدرم سفارش کرده بود اگر سبو را بشکنی تو را میکشم ..
مردم روستا با دخترک به طرف خانه پدر او میروند
پیرمرد بیرون می اید و دلیل حضور مردم ده را میپرسد
میگویند: دختر شما پایش لیز خورده و سبویش شکسته شما او را برای یک کوزه گلی
نکشید
پیرمرد تبسمی میکند و میگوید:
همه این حرفها برای این بود مراقب باشد کوزه نشکند و یا خودش در حرکت صدمه نبیند
حالا که سبو شکسته فدای سرش یکی دیگر میخرم


ربط اين داستان با موضوع اين تايپيك چيه غريبه جان؟

غریبه
27th September 2009, 10:16 PM
سلام کمان ابروی عزیز
بهترین جمله اینه که از ربطش سخن به میان نیاوریم و سکوت کنیم
چون این داستان و ربطش با تاپیک دوست گرامیمان جناب جنتلمن وقتی بدرد میخوره
که خود شخص اونو پیدا کنه.
یا بهتر بگم بهش برسته
خداوند صفاتی داره که بهتر انسان آنرا جزئی درک کنه نه کلی اگر کلی درک کنه
شاید همون کاری را انجام بده که شیطان نافرمان انجام داد.
بهتر وارد بحثش نشیم
ممنونم

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد