PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : جنگ چریک



حسنعلی ابراهیمی سعید
13th February 2015, 03:14 PM
سلام دوستان خوبم
طرح درس تقدیمی بعنوان (طرح درس جنگ چریک ) میباشد که
براساس آیین نامه های موجود آرتش جمهوری اسلامی ایران استخراج ونوشته شده است .
آموزش این طرح درس در دو جلسه وجمعآچهار ساعت میباشد .
هنگام آموزش حتما به روش تدریس توجه شود وبه پنج مرحله آموزش توجه شود .
طرح درس در دو هدف واسطه نوشته شده است .
رعایت وقت هر مرحله آموزش اجباری است.
استفاده از این طرح درس با رعایت شروط ذیل برای همه آزاد هست.
1-نثار فاتحه به روح پاک شهدای جنگ تحمیلی وشادی روح امام شهداء حضرت آیت الله امام خمینی (ره)
2-ذکر نام این انجمن در ذیل آخرین برگ طرح درس.
3- التماس دعا دارم .
سروان جانباز ارتش جمهوری اسلامی ایران
حسنعلی ابراهیمی سعید



http://www.uplooder.net/cgi-bin/dl.cgi?key=2686cb0fed38d9906f85204e2b6d92be





http://www.uplooder.net/img/image/24/088d2ccb7a53f58dc79ce2ec74d0088d/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(1).jpg

حسنعلی ابراهیمی سعید
13th February 2015, 03:18 PM
جنگ های چریکی جنگ پارتیزانی یا جنگ چریکی یکی از انواع جنگهای نامنظم است که در آن گروه کوچکی از افراد مسلح با استفاده از تاکتیکهای نظامی کمین، هجوم ناگهانی، غافلگیری و جابجایی سریع به یک هدف نظامی آسیبپذیر یا یک واحد نظامی بزرگتر حملهور شده و بلافاصله صحنه نبرد را ترک میکنند.

شیوهٔ جنگهای پارتیزانی از شیوههای بسیار قدیمی جنگی است. در دوران معاصر افرادی چون ارنستو چه گوارا، مصطفی چمران، احمد شاه مسعود، کارلوس ماریگلا، مائو زدونگ، وندل فرتیگ، رژی دبره، وو نوین جیاپ و چند تن دیگر را از شاخصترین نظریه پردازان و متفکرین مبارزات پارتیزانی میدانند.

پارتیزان با املای Partisan - و گاهی Partizan - واژهای در اصل فرانسوی است که از حدود سال ۱۶۹۰ در معنای «جنگجوی نبردهای چریکی» استفاده شدهاست. این واژه از کلمه partezan در گویشهای شمالی زبان ایتالیایی (partigiano در زبان توسکانی) به مفهوم «عضو یک جناح» یا «شریک» از ریشه ایتالیایی Parte برگرفته از partem در زبان لاتین میرسد.[۱]

partem لاتین برگرفته از pere- در زبان نیاهندواروپایی (زبان اجداد ملتهای هندواروپایی) به معنی «تقسیم کردن» است و مشتقات آن مثل peprotai زبان یونانی به معنی «بخشیده شده»، purtam در سانسکریت به معنی «جایزه»، parshiya در زبان هیتیهای باستان به معنی «تقسیم کردن» در زبانهای دیگر این خانواده دیده میشوند. partem لاتین در فرانسوی و انگلیسی به صورت Part درآمده و به مفهوم «جزئی از یک کل» است و با کلماتی چون party «پارتی» (مثلا در پارتیبازی) و partner «پارتنر، شریک» همریشه است.

اصطلاح چریک و جنگهای چریکی از حمله فرانسویها به شبه جزیره ایبری (اسپانیا ، پرتغال) در سال 1807 میلادی به فرهنگ لغت اضافه شد.از لحاظ لغوی معنای چریک جنگ کوچک میباشد و از نظر معنا یک عنصر نظامی یک (جنبش مقاومت) است که با عده ای از افراد ملت بر علیه دولت محلی و یا نیروهای اشغالگر فعالیت مینمایند.اکثر جنگهای چریکی که تا امروز انجام شده از نابودی واحدهای بزرگ ارتش جلوگیری کرده است و قابل توجه میباشد که از سال 1945 بمدت سی سال 54 جنگ چریکی و مستعمراتی صورت پذیرفته که عموماًً به شیوه نا منظم در دنیا صورت گرفته که حدود 3 میلیون نفر کشته داشته است .تاکتیکهایی که چریکها در این جنگها بکار برده اند متأثر از شرایط جغرافیایی بود که شامل تاکتیکهای خاص است و با بکارگیری آنها یک نیروی محدود میتواند بر علیه نیروی قویتر از خود وارد عمل شده و با حداقل آسیب پذیری ، حداکثر تلفات و خسارات بر آن وارد سازد.جنگهای چریکی عبارتند از عملیات نظامی و شبه نظامی که بوسیله نیروهای آموزش دیده بومی در سرزمین دشمن یا سرزمین تحت اشغال رو به اجرا گذاشته میشود و تنها یک شیوه استراتژیک در مبارزه است آنچه مقدم بر شیوه مبارزه میباشد مسئله ایدؤلوژی ، رهبری و حمایت مردمی از یک جنبش است.جنبش مقاومت عبارتست از حرکت سازمان یافته گروهی از یک ملت که با انگیزه مشخص و برای رسیدن به اهداف و آرمانهای خاص رهبری میشود. اولین جنگ چریکی ثبت شده 360 سال قبل از میلاد در چین بود ، هنگامیکه امپراطور هوانگ در جبهه ای وسیع با نژاد (میائوبرمیری تسی یائو)درگیر شده بود به وقوع پیوست.در این نبرد امپراطوری هوانگ در نتیجه استفاده از عوامل چریکی بر دشمن فائق گشت و در زمان انقلابهای آمریکا و فرانسه و جنگ شبه جزیره ای در سال 1807 صورت وجودی به خود گرفت.در سال 1812 جنگجویان نا منظم قزاق در خاک روسیه به نیروهای منظم روسیه کمک شایان نموده و عقبه ارتش فرانسه را قطع و ارتش بزرگ فرانسه را درهم شکست.

http://fa.wikipedia.org/wiki/%D8%AC%D9%86%DA%AF_%DA%86%D8%B1%DB%8C%DA%A9%DB%8C

حسنعلی ابراهیمی سعید
13th February 2015, 03:21 PM
شرکت کنندگان در جنگ چریکی کشورهای بالتیک
دوره فعالیت : 1941-1940 ، 1956 – 1944

منطقه فعالیت : کشورهای بالتیک

نیروی نظامی : حدود 50 هزار نفر

متحدان : دستگاه های اطلاعاتی بریتانیا ، آمریکا و سوئد ، ارتش فنلاند

دشمنان : ارتش سرخ ، کمیسیون امور داخلی اتحاد جماهیر شوروی (NKVD)



برادران جنگل پارتیزان های استونیایی ، لیتوانیایی و لتونیایی بودند که طی دوره اشغال کشورهای بالتیک از سوی حاکمان شوروی به هنگام جنگ جهانی دوم و پس از آن جنگی پارتیزانی علیه حکومت کمونیستی به راه انداختند . طی همین دوره در مناطق شرقی اروپا از جمله بلغارستان ، لهستان ، رومانی و بخش غربی اوکراین نیز جنبش های ضدکمونیستی مشابهی در حال فعالیت بودند . ارتش سرخ طی سال های 1940 تا 1941 کشورهای مستقل بالتیک را اشغال کرد و پس از دوره ای از تسلط آلمان نازی ، توانست در عملیات های سال های 1944 و 1945 بازهم کنترل منطقه بالتیک را به دست بگیرد. طی سال های بعد و با شدت گرفتن سرکوب استالینیستی ، بیش از 50 هزار تن از مردم این کشورها برای سازمان دهی مقاومت مسلحانه علیه حاکمان شوروی به مناطق روستایی که در پناه پوشش متراکم جنگلی بود پناهنده شدند .

واحدهای درگیر در جنبش مقاومت ضدکمونیستی اندازه ها و ترکیب های مختلفی داشتند . از پارتیزان های با فعالیت انفرادی ، واحدهای مسلح صرفا دفاعی ، تا گروه های بزرگ و با سازمان دهی مناسبی که قادر بودند در حجم و مقیاسی بالا با ارتش عظیم شوروی درگیر شوند ، در جنبش مقاومت درگیر بودند .

پیش زمینه

ریشه های نام گذاری

اصطلاح ( برادران جنگل ) نخستین بار طی انقلاب سال 1905 روسیه در کشورهای بالتیک بر سر زبان ها افتاد . منابع مختلف اشاره می کنند که در این دوره این اصطلاح به دهقانان شورشی یا معلمان مدرسه ای که به جنگل ها پناه می بردند اطلاق می شده است .

گیر افتادن میان دو قدرت

استونی ، لتونی و لیتوانی در سال 1918 و پس از فروپاشی امپراتوری روسیه استقلال خود را به دست آوردند . مردم استونی و لتونی که از قرن 12 میلادی تا آن زمان از داشتن کشوری مستقل محروم بودند اکنون با شوق جذب ایده هایی مانند ملی گرایی و حق تعیین سرنوشت می شدند . در همین زمان لیتوانیایی ها کشور مستقل خود را برپا ساختند . لیتوانی تاریخ غنی و پرافتخاری داشت و طی قرن چهاردهم میلادی بزرگترین کشور اروپا به شمار می رفت ، اما از سال 1795 تا پایان جنگ جهانی اول تحت اشغال نیروهای امپراتوری روسیه بود . اعلامیه های دول متفق در جنگ جهانی دوم از جمله منشور آتلانتیک به مردم کشورهای بالتیک که ابتدا اشغال گری شوروی و سپس آلمان نازی را تجربه کرده بودند نوید می داد که پس از جنگ می توانند کشورهای مستقل خود را داشته باشند . لیتوانی بر خلاف لتونی و استونی طی جنگ جهانی دوم شاهد سازمان دهی واحدهای وافن اس اس آلمان نازی از جمعیت بومی خود نبود . در سال 1944 مقامات نازی یک نیروی 20 هزار نفری با تجهیزات ضعیف را تحت عنوان ( نیروی دفاعی قلمرو لیتوانی ) به فرماندهی ژنرال پوویلاس پلشاویچیوس سازمان دهی کردند تا با پارتیزان های کمونیست تحت فرمان آنتاناس سنیچکوس بجنگد . این نیروی تازه تاسیس ملی گرا خود به زودی به تهدیدی علیه حکومت اشغالی آلمان نازی تبدیل شد . اعضای عالی رتبه این نیرو در 15 می 1944 دستگیر شدند و ژنرال پلشاویچیوس به اردوگاه کار اجباری سالاسپیلس در لتونی فرستاده شد . با این حال نیمی از نیروهای نیروی یاد شده با تشکیل واحدهای چریکی به مناطق روستایی پناه بردند تا برای جنگ چریکی علیه ارتش سرخ در جبهه شرق آماده شوند .

جنگ چریکی در استونی و لتونی تا حدی ریشه در تصمیم هیتلر برای عقب نشینی کامل از استونی در میانه سپتامبر 1944 داشت . فرمان هیتلر به سربازان استونیایی و از جمله لشکر 20 ام وافن اس اس ( لشکر اول استونی ) اجازه می داد در صورت تمایل در کشور خود بمانند و از آن دفاع کنند . ارتش گروه کورلند متشکل از سربازان بالتیکی از آخرین نیروهای وابسته به آلمان بود که سرانجام در سال 1945 و پس از محاصره شدن در شبه جزیره کورلند تسلیم شد . بسیاری از سربازان استونیایی و لتونیایی و تعداد کمی از سربازان باقی مانده آلمانی طی سال های بعد از جنگ در مناطق روستایی به عنوان برادران جنگل به جنگ علیه شوروی ادامه دادند . برخی نیز به بریتانیا و سوئد گریختند و با همکاری سازمان های اطلاعاتی این کشورها به پشتیبانی از برادران جنگل پرداختند .

در حالی که وافن اس اس درباره ارتکاب جرایم جنگی و جرائم دیگر مجرم شناخته شد و پس از جنگ یک سازمان جنایتکار و ممنوعه اعلام گشت ، محاکمات نورمبرگ به روشنی سربازان وظیفه را از این قاعده مستثنی می کرد :

(( اعلان های قانونی مبنی بر مجرم بودن در چهارچوب گروه شامل کسانی می شود که رسما و به صورت اداری عضو اس اس بوده اند و با آگاهی از ارتکاب جنایت توسط آن در داخل سازمان باقی مانده اند ، یا شخصا در ارتکاب این جرائم مشارکت داشته اند . اما کسانی که توسط دولت و به اجبار وارد سازمان شده و انتخاب دیگری نداشته اند و در جرائم شرکت نداشته اند از این قاعده مستثنی هستند )) .

در سال های 1950 - 1949 ایالات متحده در مورد اعضای سابق اس اس در استونی و لتونی قانون زیر را که در 1 سپتامبر 1950 به ثبت رسید پذیرفته بود :

(( واحدهای وافن اس اس در کشورهای بالتیک در ایدئولوژی ، اهداف ، فعالیت ها و نحوه عضویت با اس اس آلمان نازی وضعیت متفاوتی داشته اند و بنابراین کمیسیون مربوط آن ها را نسبت به دولت ایالات متحده متخاصم نمی داند )) .

دولت لتونی پس از فروپاشی شوروی سابق نیز اعلام کرد که لژیون لتونی ، شامل لشکرهای 15 و 19 لتونیایی وافن اس اس ، یک سازمان جنایتکار و همکار نازیسم نبوده است . مارت لار که طی سال های 1994-1992 و 2002-1999 نخست وزیر استونی بود در کتاب خود ، ( جنگ در میان درختان : تقلای استونی برای بقا 1956-1944 ) ، تبلیغات شوروی مبنی بر راه اندازی مقاومت بالتیک توسط زمین داران بزرگ و افسران نازی را رد کرد و به این نکته اشاره کرد که در صفوف برادران جنگل افراد ضد نازی و پارتیزان های سابق کمونیست هم وجود داشتند .

با شروع فرایند سربازگیری از طرف ارتش سرخ در کشورهای بالتیک پس از جنگ ، صفوف برادران جنگل از لحاظ اندازه به طرز قابل ملاحظه ای افزایش یافت . در برخی مناطق تنها نیمی از افراد ثبت شده در دفاتر سرباز گیری خود را معرفی کرده بودند . آزار خانواده های افرادی که خود را معرفی نکرده بودند افراد بیشتری را واداشت که به مناطق جنگلی پناه ببرند . بسیاری از افراد فراری سلاح هایشان را نیز همراه خود بردند.

جنگ تابستانی

با حمله آلمان نازی به اتحاد شوروی در 22 ژوئن 1941 ، ژوزف استالین طی یک نطق رادیویی در 3 جولای اعلام کرد در مناطقی که از آن ها عقب نشینی صورت می گیرد سیاست زمین سوخته اجرا خواهد شد . حدود 10 هزار نفر از اعضای برادران جنگل که خود را به صورت واحدهای گارد ملی در سراسر منطقه سازمان دهی کرده بودند به نیروهای NKVD یورش بردند و ضمن نابود کردن گردان های متعدد و ارتش 8 ام ( به فرماندهی سرلشکر لیوبوتسو ) 4800 نفر از اعضای این واحدها را کشته و 14 هزار تن دیگر را اسیر کردند . نبرد تارتو دو هفته طول کشید و منجر به انهدام بخش بزرگی از شهر شد . سرانجام برادران جنگل به فرماندهی فردریک کورگ توانستند نیروهای شوروی را از شهر بیرون برانند . تا 10 جولای مناطق جنوبی استونی از سلطه شوروی خارج شده بود . NKVD پیش از عقب نشینی از تارتو 193 نفر از زندانیان را در 8 جولای به قتل رساند.

ارتش 18 ام آلمان طی روزهای 7 تا 9 جولای از مرز جنوبی استونی عبور کرد . آلمانی ها با همکاری برادران جنگل و دیگر گروه های مسلح بومی به پیشروی خود در استونی ادامه دادند . در شمال استونی گردان های تخریب چی بالتیک تاثیر بزرگی داشتند و سرانجام آخرین ناحیه بالتیک هم از دست شوروی سابق خارج شد . نیروهای مشترک آلمانی –استونیایی در 17 آگوست ناروا و در 28 آگوست ، تالین ، پایتخت استونی ، را تصرف کردند . در آن روز و با پایین کشیده شدن پرچم سرخ شوروی ، استونیایی ها توانستند چند ساعت پیش از آن که پرچم رایش در تالین به اهتزاز درآید ، پرچم استونی را بر فراز ساختمان های دولتی ببینند . با خروج نیروهای شوروی ، ارتش گروه شمالی آلمان تمامی نیروهای برادران جنگل و گارد ملی را خلع سلاح کرد . چریک های مناطق جنوبی استونی در آگوست 1941 بار دیگر و تحت عنوان گارد ملی تجمع یافتند . اعضا ابتدا از حلقه های دوستان نزدیک تشکیل شده بودند . در مرحله بعدی افرادی که پیشتر عضو سازمان های کمونیستی نبودند به عضویت پذیرفته شدند . نیروهای گارد ملی استونی از سازمان دهی ارتش سابق استونی و نیروهای دفاعی آن پیروی می کردند و تا حدی از قوانین تحمیلی دولت اشغالی آلمان در امان بودند .

وظایف گارد ملی به این شرح بود :

- دفاع از ساحل و مرزها

- جنگ علیه خرابکاران و جاسوسان

- حفاظت از مناطق حساس نظامی

- جنگ با کمونیسم

- کمک به پلیس استونی و حفظ امنیت عمومی شهروندان

- کمک رسانی به هنگام رخ دادن بلایای طبیعی

- آموزش نظامی اعضا و شهروندان بومی

- تقویت حس میهن پرستی و احساسات ملی شهروندان

در 15 جولای ، گارد ملی 10200 نفر عضو داشت . در 1 دسامبر 1941 تعداد اعضا به 40599 رسیده بود . تا فوریه 1944 تعداد اعضا در حدود 40 هزار نفر باقی ماند .

جنگ پارتیزانی

در اواخر دهه 1940 و اوایل دهه 1950 برادران جنگل با تدارکات ، افسران مشاور و هماهنگی لجستیکی از طرف سازمان اطلاعات بریتانیا (MI6) و سازمان های اطلاعاتی ایالات متحده و سوئد حمایت می شدند . این پشتیبانی نقشی کلیدی در هدایت جنبش مقاومت بالتیک داشت . با این حال این پشتیبانی پس از لو رفتن ( عملیات جنگل ) از طرف جاسوسان شوروی که در MI6 نفوذ کرده بودند ( به ویژه کیم فیلبی ، رییس بخش شوروی سازمان ضداطلاعات بریتانیا ) تا حد زیادی کاهش یافت .KGB توانست با شناسایی ، نفوذ و نابود کردن بسیاری از واحدهای چریکی و قطع ارتباط آن ها با عوامل اطلاعاتی غربی عملیات بردران جنگل را با مشکلات جدی مواجه کند .

درگیری میان نیروهای مسلح شوروی و برادران جنگل بیش از یک دهه ادامه یافت و بیش از 50 هزار کشته بر جا گذاشت . تخمین ها در مورد شمار جنگ جویان مقاومت در سه کشور بالتیک متفاوت است . برخی تخمین ها حاکی از وجود 30 هزار چریک در لیتوانی ، بین 10 تا 15 هزار نفر در لتونی و 10 هزار نفر در استونی است . واحدهای NKVD با پوشش شبیه برادران جنگل در مناطق روستایی دست به جنایت و کشتار می زدند تا ضمن ترساندن سکنه محلی برادران جنگل را نیز بی اعتبار سازند .

در استونی

در استونی بین 14 تا 15 هزار چریک طی سال های 1944 تا 1953 درگیر نبرد با کمونیسم بودند . برادران جنگل استونی بیش تر در منطقه وورو و مرز میان مناطق پارنو و لانه فعال بودند و در مناطق ویرو و تارتو نیز حضور چشمگیری داشتند . در فاصله زمانی نوامبر 1944 تا نوامبر 1947 ، برادران جنگل با انجام بیش از 773 حمله 1000 نفر از نیروهای نظامی شوروی و همکاران آنان را کشتند . برادران جنگل استونی در اوج قدرتشان در سال 1947 کنترل شهرها و روستاهای بسیاری را در دست داشتند و کاروان های تدارکاتی شوروی برای حرکت نیازمند همراهی واحدهای نظامی بودند . آگوست سابه ، یکی از آخرین اعضای باقی مانده برادران جنگل در استونی ، سرانجام در سال 1978 و در حالی که تظاهر به ماهیگیر بودن می کرد ، توسط عوامل KGB شناسایی شد . سابه به جای تسلیم شدن به داخل رودخانه پرید و غرق شد .KGB اصرار داشت که سابه 69 ساله در حین فرار غرق شده است . اما عمق کم و جریان آرام رودخانه چنین ادعایی را با تردید مواجه می کرد .

سازمان های اطلاعاتی شوروی تلاش های بسیاری صورت دادند تا از طریق اقوام و بستگان اعضای برادران جنگل به داخل سازمان نفوذ کنند . طی این تلاش ها تهدید ، شکنجه و آزار های مختلف جسمی و روانی به کار گرفته می شد .

در لتونی

در لتونی ، آماده سازی برای عملیات چریکی طی دوران اشغال کشور توسط آلمان آغاز شده بود ، اما مقامات نازی رهبران واحدهای لتونیایی را بازداشت کردند . در پایان جنگ واحدهای جدید مقاومت با مشارکت سربازان سابق و غیرنظامیان شروع به شکل گیری کردند .

شمار جنگ جویان مقاومت در لتونی در اوج خود بین 10 تا 15 هزار نفر بود . اما با احتساب غیرنظامیان ، شمار افراد درگیر در جنبش برادران جنگل تا 40 هزار تن نیز افزایش می یافت . اما برخی منابع مدعی اند 12 هزار چریک در 700 گروه درگیر نبرد بوده اند . با گذشت زمان سلاح های آلمانی چریک ها با سلاح های ساخت شوروی تعویض شد . فرماندهی مرکزی سازمان های مقاومت لتونی تا سال 1947 دارای یک یک اداره در خیابان ماتیسای پایتخت لتونی ، ریگا ، بود . چریک های لتونیایی با انجام بیش از 3 هزار حمله تلفات فراوانی به نیروهای مسلح شوروی و اعضای حزب کمونیست وارد کردند ، ساختمان های دولتی و انبارهای مهمات نیز در این حملات صدمه دیدند . مقامات کمونیست گزارش دادند در این حملات 1562 نفر از نیروهای نظامی کشته و 562 تن زخمی شده اند .

گزارشی از کارهای برادران جنگل توسط تالرید کراستینش ارائه شده است . کراستینش که درلشکر 19 نارنجک انداز وافن اس اس ( لشکر دوم لتونی ) یک سرباز شناسایی بود به همراه 15 نفر دیگر از اعضای این واحد در پایان جنگ به جنگل ها پناه برد . اعضای گروه از هرگونه تماس با بستگان و سکنه محلی خودداری کردند . پس از چند سری سرقت از کامیون های عبوری ، آن ها توانستند در ریگا یک آپارتمان خریداری کنند و آن را به محلی برای شناسایی و برنامه ریزی عملیات هایشان تبدیل کردند . کار آن ها با ترور کادرهای رده پایین حزب کمونیست شروع شد اما در مراحل بعدی سعی کردند دبیر کل حزب کمونیست جمهوری شوروی لتونی ، ویلیس لاکیس ، را نیز ترور کنند . یک زن روس که در سطوح بالای حزب کار می کرد اطلاعاتی در مورد برنامه تحرکات و جابه جایی های لاکیس به گروه ارائه می داد . یک کمین در مسیر ریگا به جورمالا برای کشتن لاکیس ترتیب داده شد ، اما خودروی لاکیس هدف قرار نگرفت و سرنشینان خودروی دیگری به صورت اشتباهی قربانی سوء قصد شدند. طرح دیگری برای ترور ریخته شد ، اما همکار بعدی که او هم یک زن روس بود عامل NKVD از آب درآمد . همه اعضای گروه در سال 1948 دستگیر و محکوم به زندان شدند .

برادران جنگل لتونی بیشتر فعالیتشان را در مناطق مرزی انجام می دادند . در مناطق شرقی ، هماهنگی هایی با برادران جنگل استونی و در غرب با همتایان لیتوانیایی وجود داشت . با گذشت زمان عملیات های اطلاعاتی و نفوذی NKVD و MVD باعث تضعیف گروه های مقاومت و ارتباطات آن ها با سازمان های اطلاعاتی غربی شد . با تحکیم قبضه شوروی بر شهرها ، کمک های مردم مناطق روستایی نیز کاهش یافت و اعزام واحدهای نظامی و اطلاعاتی ویژه آزادی عمل چریک ها را کاهش داد . آخرین گروه های برادران جنگل در لتونی در سال 1957 خود را تسلیم مقامات دولتی کردند .

در لیتوانی

در میان سه کشور بالتیک ، برادران جنگل لیتوانی بهترین سازماندهی را داشتند و تا سال 1949 بخش های بزرگی از مناطق روستایی در کنترل کامل آن ها باقی ماند . سلاح هایی مانند تفنگ های اشکودای ساخت چک ، مسلسل های ماکسیم روسی و انواع خمپاره و مسلسل های سبک روسی و آلمانی ، تجهیزات اصلی چریک ها بود . چریک ها با اجتناب از رویارویی مستقیم با واحدهای بزرگ ارتش سرخ و NKVD ، با انجام کمین های متعدد ، خرابکاری ، ترور مسئولان محلی ، فراری دادن زندانیان و چاپ نشریات زیرزمینی اعمال حاکمیت شوروی را با مشکلات جدی مواجه می کردند . اعضای برادران جنگل در صورت دستگیری با شکنجه و اعدام های صحرایی رو به رو می شدند و بسیاری از بستگان آنان نیز قربانی سیاست های نقل مکان اجباری به اردوگاه های کار سیبری شدند . واحدهای NKVD تحت عنوان ( جوخه های دفاع مردمی ) با انجام کارهایی مانند نمایش اجساد چریک های کشته شده در مناطق روستایی سعی داشتند با ایجاد رعب و وحشت حمایت مردم بومی از مقاومت را کاهش دهند .

گزارشی که در یکی از کمیسیون های زندان های NKVD و چند روز پس از 15 اکتبر 1956 و دستگیری آدولفاس راماناوسکاس ، فرمانده کل ( اتحاد جنگ جویان آزادی لیتوانیایی ) تهیه شد ، نشان می دهد او طی این چند روز مورد انواع و اقسام شکنجه ها قرار گرفته بود .

جوزاس لوکشا از چریک هایی بود که توانستند به غرب بگریزند ، لوکشا در غرب خاطرات خود را ثبت کرد اما پس از بازگشت به لیتوانی در سال 1951 کشته شد .

پارناس کونیچیوس آخرین جنگ جوی مقاومت ضد کمونیسم در لیتوانی بود که در 6 جولای 1965 در درگیری با نیروهای حکومتی کشته شد . البته برخی منابع معتقدند او در 13 جولای و برای دستگیر نشدن خودکشی کرده است .یاد کونیچیوس در سال 2000 و با معرفی او به عنوان قهرمان ملی لیتوانی گرامی داشته شد .

بندیکتاس میکولیس ، از آخرین اعضای برادران جنگل در سال 1971 شناسایی شد . میکولیس در دهه 1980 بازداشت شد و چند سال در زندان به سر برد .

زوال جنبش های مقاومت

در اوایل دهه 1950 ، نیروهای مسلح شوروی توانستند تا حد زیادی از دامنه عملیات مسلحانه برادران جنگل بکاهند . اطلاعات جمع آوری شده توسط جاسوسان شوروی در غرب و نفوذی های موجود در بدنه جنبش مقاومت به همراه عملیات های گسترده نظامی در سال 1952 پایانی بر دوره فعالیت موثر برادران جنگل بود .

بسیاری از اعضای برادران جنگل پس از مرگ ژوزف استالین در سال 1953 و با دریافت تضمین های امنیتی خود را به مقامات دولتی تسلیم کردند ، اما فعالیت های محدود تا دهه 1960 ادامه یافت . معدودی از اعضای جنبش تا اواخر دهه 1980 و نزدیک شدن استقلال کشورهای بالتیک با پنهان شدن در مناطق جنگلی از دستگیر شدن نجات یافتند . فروپاشی شوروی سابق در سال 1991 استقلال کشورهای بالتیک را به یک واقعیت تبدیل کرد .

سرانجام ، یادبودها و گرامی داشت ها

بسیاری از اعضای برادران جنگل امیدوار بودند خصومت های جنگ سرد میان شوروی و غرب که هرگز اشغال کشورهای بالتیک از طرف کمونیست ها را به رسمیت نشناخته بود منجر به کشمکشی نظامی و آزادسازی کشورهای بالتیک از سلطه شوروی شود ، اتفاقی که هرگز رخ نداد . با سرکوب بی رحمانه انقلاب سال 1956 مجارستان و عدم دخالت قدرت های غربی و حمایت آنان از انقلابیون ، زوال مقاومت در کشورهای بالتیک هم سرعت بیشتری پیدا کرد .

طی دوره حاکمیت شوروی ، هرگونه بحث یا مطالعه به صورت عمومی در مورد جنبش مقاومت یک تابو به شمار می رفت . در اواخر دهه 1980 و اوج گیری اعتراضات ضدکمونیستی کتابها و مقالات در این مورد در کشورهای بالتیک به طور فزاینده ای شروع به انتشار کردند .

در لتونی و لیتوانی ، کهنه سربازان برادران جنگل حقوق اندکی به عنوان گرامی داشت دریافت می کنند . در لیتوانی ، سومین یکشنبه ماه می به عنوان روز پارتیزان ها گرامی داشته می شود . در سال 2005 هنوز هم 350 نفر از اعضای سابق برادران جنگل در لیتوانی زنده بودند .

در سال 2001 و طی یک سخنرانی در تالین ، جان مک کین ، سناتور ایالات متحده امریکا ، با یادکردن از برادران جنگل استونیایی ، از تلاش های آنان برای آزادی کشورشان تقدیر کرد .

آخرین برادر جنگل

آخرین برادر جنگل شناخته شده یانیس پینوپس بود که در سال 1995 از مخفی گاهش خارج شد . ینوپس در سال 1944 از خدمت در ارتش سرخ گریخته بود و از طرف مقامات شوروی در لتونی مفقودالاثر به شمار رفته بود . پس از 25 سال فرار ، سرانجام بیماری او را وادار کرد به دنبال مراکز درمانی بگردد . حتی خانوانده او نیز طی این مدت از سزنوشت او اطلاعی نداشتند و تنها از کشته نشدن او در جنگ جهانی مطمئن بودند . همسایه های سابق سرانجام او را بازشناختند .

ترجمه و تلخیص : شاهو صالح
http://www.arteshi.com/showthread.php?t=26702



http://www.uplooder.net/img/image/82/99dba156dcea0bd27aa4202de6b6cfe4/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(7).jpg

حسنعلی ابراهیمی سعید
13th February 2015, 03:29 PM
جنگ ضربتی شهري
جنگيدن در مناطق شهري و ساختماني به سبب محدوديت استفاده از هواپيماها و خودروهاي زرهي، عدم توانايي برخي از جنگ افزارها و كم شدن ميدان ديد و تير يگان هاي درگير شرايط خاصي ايجاد مي كند و نبرد در اين مناطق با بكارگيري تاكتيك ويژه امكان پذير است كه به آن جنگ شهري «URBAN GUERRILLA WARFARE » گويند .
در عمليات نظامي پيروزي كامل با جنگ زميني بدست مي آيد و با گسترش دامنه جنگ ، صحنه نبرد و درگيري به داخل شهرها كشيده مي شود ، هدف از تصرف شهرها دست يابي به اهداف استراتژيك و منابع اقتصادي آن است و تسلط و يا عدم تسلط بر شهر تاثيرات سرنوشت سازي را به دنبال خواهد داشت كه در پيروزي يا شكست نبردهاي بعدي موثر مي باشد .

اكنون نگاهي مختصر به تاريخچه و تاكتيك جنگ شهري در دوران مختلف تاريخ مي اندازيم :
از ابتداي حيات بشر تاكنون انسان در معرض خطرهايي همچون حمله هم نوعان ، حيوانات وحشي و شرايط بد جوي قرار مي گرفت ، انسان هاي اوليه به جست وجوي محلي امن جهت سكونت پرداخته و غار را بعنوان اولين مسكن خويش انتخاب كردند ، پس از گذاشتن ساليان دراز انسان داراي تجربه و توانايي بيشتري شد و كم كم دشت را به جاي غار جهت سكونت برگزيد ، ذات اجتماعي زيستن انسان باعث بوجود آمدن دهكده ها و روستاها شد و براي دفاع در برابر حمله قبايل ديگر و دزدان و جلوگيري از ورود حيوانات وحشي اطراف روستاها را ديوار يا خندق مي كشيدند ولي با اين وجود ساكنين از گزند حمله مهاجمان در امان نبوده و مي بايست محل هاي سكونت مستحكمي طراحي مي شد و اين امر سرآغازي براي ساخت قلعه ها « citadel »گشت .
راه نفوذ و تسخير به قلعه ها با داشتن ديوارها و دروازه هاي بلند و مستحكم و پست هاي نگهباني در اطراف آن بسيار دشوار بود و مهاجمين با توجه به شرايط از تاكتيك هاي زير جهت تصرف قلعه استفاده مي كردند :
1-جنگيدن و از بين بردن مدافعان
2-خراب كردن ديوارها يا دروازه ها با روش هاي گوناگون
3-نقب زدن و ورود از راه هاي مخفي
4-نفوذ ستون پنجم به داخل قلعه
5-استفاده از ادوات جنگي مانند منجنيق
6-محاصره هاي طولاني و قطع ارتباط با بيرون
7-توسط عوامل ميكروبي و بيمار كردن مردم قلعه
8-قطع مسير جريان آب رودخانه به قلعه
9-اجراي جنگ رواني جهت ترساندن و تسليم مدافعان
10-آتش زدن قلعه
در قرن پنجم قبل از ميلاد كوروش هخامنشي تصميم به فتح بابل مي گيرد ، آن زمان استحكامات و برج هاي آن شهر مشهور آفاق بود ، پارسي ها با بابلي ها در نزديكي شهر جنگ كرده و آن ها را شكست دادند و پادشاه مغلوب با عده زيادي از سپاهيان خود به داخل شهر گريخت . تصرف بابل با حمله محال بود و با وجود مزارع وسيع درون شهر محاصره آن هم به درازا مي كشيد ، در اين وضعيت كوروش تاكتيك ويژه اي را بكار برده و دستور مي دهد مسير آب رود فرات كه به داخل شهر جريان داشت را برگردانند ، پس از كم شدن آب در مجراي ورودي به شهر سپاهيان پارس از آن محل به داخل يورش برده و بدون كشتار و غارت بابل را فتح مي كنند .
طي ساليان دراز و گذشت زمان ساختمان ها و شهرها تكامل يافته و با ورود تجهيزات و تسليحات جديد در تاكتيك جنگ شهري نيز تغييرات عمده اي حاصل شده است ، در جنگ جهاني دوم آلماني ها داراي تاكتيك برتر در زمينه جنگ شهري بودند ، آن ها در ابتداي جنگ به دليل وجود خط دفاعي مستحكم ماژينو « MAGINOT LINE» كه فرانسوي ها آن را در سراسر مرزهاي مشترك خود با آلمان كشيده بودند نمي توانستند به فرانسه حمله كنند ، اما ديري نپاييد كه آلماني ها با تصرف بلژيك در سال 1940 ميلادي از طريق مرزهاي آن كشور به منطقه استراتژيك آردن در شمال شرق فرانسه حمله و شهر سدان « SEDAN» را تصرف كردند و به اين طريق جبهه فرانسوي ها را شكافته و وارد آن كشور شدند ، لازم به ذكر است اين شهر در طول تاريخ جنگ هاي زيادي به خود ديده وهمان شهري است كه در سال 1870 ميلادي در آن از قواي پروس شكست خورده و ناپلئون سوم سقوط كرد . البته هميشه نيز پيروزي نصيب آلماني ها نمي شد آن ها در سال 1942 ميلادي بر خلاف نظر ژنرال هالدر رئيس وقت ستاد ارتش آلمان كه طراح اصلي حمله به روسيه بود و بنا به دستور مستقيم هيتلر به استالينگراد « STALINGRAD » حمله كردند ، ژنرال پاولوس مامور فتح استالينگراد گرديد وي در آن شهر با مقاومت سرسختانه روس ها مواجه شد و تصرف شهر با نبردهاي خانه به خانه و كوچه به كوچه به كندي پيش مي رفت و سرانجام نيز در حلقه محاصره گرفتار شدند ، فيلد مارشال پاولوس به همراه 23 ژنرال ديگر و 20 هزار نفر از سربازان باقيمانده اش به دليل دادن تلفات سنگين و نرسيدن كمك خود را تسليم قواي روس كردند .
پس از پايان جنگ جهاني دوم قوانين بين المللي تاحدودي عمليات نظامي را در شهرها با محدوديت مواجه مي سازد هرچند كه در مواردي مانند ويتنام اين قوانين توسط مجريان خود نقض گرديد !!! آمريكايي ها پس از جنگ ويتنام با بهره گرفتن از تجارب و ايجاد تغيير در تاكتيك هاي خود توانستند در عمليات هاي بعدي مانند نبرد عادلانه « OPERATION JAST CAUSE » در پاناما 1989 ميلادي و نبرد موگاديشو « MOGADISHU FIREFIGHT » در سومالي 1993 ميلادي موفقيت نظامي بدست آورند . هرچند كه در عمليات هاي گسترده بعدي در افغانستان و عراق با وجود پيروزي نظامي نتوانستند ثبات و امنيت را به ارمغان بياورند و امروز جهان شاهد ناامني و اقدامات گسترده تروريستي در اين كشورها است . اكنون تاكتيك هاي جديد جنگ شهري جايگزين روش هاي سنتي پيشين شده است ، البته در بعضي از مواقع نيز دولت هايي ماندد صدام حسين ديكتاتور سابق عراق ترجيح مي دهند براي رسيدن به اهداف خود به هر روش غير انساني متوسل شده و قوانين بين المللي را زير پا گذاشته و با بكاربردن سلاح هاي ممنوعه شيميايي در مناطق شهري موفقيت هاي پوشالي نصيب خود كنند . موفقيت در جنگ شهري مستلزم رعايت اصول و قواعد آن است كه به صورت مختصر به بيان پاره اي از آن مي پردازيم .
قبل از اجراي عمليات جنگ شهري بايستي اطلاعات و برآوردهاي زير را بدست آورد و شناسايي هاي لازم را انجام داد :
1-نقشه شهر را تهيه نمود و كليه نقاط حساس ، مرتفع و مستحكم را در آن علامت گذاري كرد ، بدون داشتن نقشه عمليات با مشكل مواجه خواهد شد .
2-وضعيت دشمن از لحاظ تعداد نفرات ، تجهيزات و امكانات شناسايي شود ، بايد توان رزمي دشمن را سنجيد و نقاط ضعف و قوت او را در نظر گرفت .
3-جنبه هاي تاكتيكي زمين شامل وضعيت و كليه عوارض حساس شناسايي شود .
4-وضعيت جوي را از قبيل سردي و گرمي هوا ، ميزان روشنايي و بارش احتمالي در نظر داشت و قبل از عمليات وضعيت كامل جوي پيش بيني شود .
5-حضور غير نظاميان در شهر باعث حساسيت اجراي عمليات مي شود ، تدابير لازم را جهت حفاظت از جان آن ها اتخاذ گردد .
اطلاعات فوق را مي توان از طريق نقشه ها ، عكس هاي ماهواره اي ، عكسبرداري ، ستون پنجم ، زندانيان جنگي ، غيرنظاميان و... بدست آورده و اقدام به طراحي عمليات كرد سپس نيروها را نسبت به وظايف خود توجيه نمود و هنگام نبرد نيز به موارد زير توجه داشت :
1-دستورات فرماندهي را اجرا كرده و يگان ها از هماهنگي لازم برخوردار باشند .
2-كليه ساختمان ها و نقاط حساس ، مرتفع و مستحكم را جهت داشتن ميدان ديد و تير برتر در اختيار گرفت .
3-با رعايت قواعد اختفا و پوشش به دقت سمت دشمن تيراندازي شود .
4-درصورت امكان عمليات با آتش دقيق سلاح هاي سنگين و نيمه سنگين پشتيباني شده و از مواد منفجره جهت رخنه به ساختمان ها استفاده گردد .
5-براي ارتباطات از بيسيم ، پيك و ارتباط بصري استفاده شود .
6-راه هايي را كه به آن نياز نداريد جهت جلوگيري از استفاده دشمن مسدود كنيد .
7-نسبت به پاكسازي ساختمان ها از وجود دشمن اقدام شود .
8-در سطح شهر اقدام به گشت زني و برپايي ايست و بازرسي گردد .
نكته مهم برخورد با غيرنظاميان است كه بايستي با آن ها طبق مقررات بين المللي و اصول انساني برخورد شود و نيروهاي نظامي اقداماتي از قبيل خلع سلاح ، سرشماري ، رفع نيازها «مسكن، غذا، دارو و...» و پاكسازي شهر از مواد منفجره عمل نكرده و تله هاي انفجاري را انجام دهند ، موافق يا مخالف بودن غيرنظاميان تاثير بسزايي در اوضاع دارد و بايد با اجراي عمليات رواني فضاي آرامي را حاكم ساخت و اقداماتي را جهت شناسايي و دستگيري ستون پنجم بعمل آورد .
امروزه مسايل سياسي و قوانين بين المللي به سبب حضور غيرنظاميان باعث محدوديت استفاده از برخي جنگ افزارها و ادوات نظامي در شهرها شده و انعكاس اخبار به سراسر دنيا هم واكنش مختلف مجامع بين المللي و جهاني را نسبت به موضوع در پي دارد و همين امر تغييراتي را در تاكتيك جنگ شهري ايجاد كرده است .
منبع (http://www.amoozeshnezami.blogfa.com/) http://www.arteshi.com/showthread.php?t=9701


http://www.uplooder.net/img/image/21/b9e9613ff24eda9e961343dc8f799420/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(8).jpg

حسنعلی ابراهیمی سعید
13th February 2015, 03:33 PM
تاریخچه چریک در طول تاریخ گروههای چریکی بسیاری بوجود امده اند که یا خرابیهایی بوجود اورده اند ویابرای حفظ این خاک جان خود را از دست داده اند؛در اینجا فقط بطور خلاصه به سر گذشت چند گروه میپردازیم:

بخش اول:عهد باستان

زامیاد

اولین گروه منسجم واموزش دیده چریکها ۲۵۰۰ سال پیش در زمان کورش کبیر تشکیل شد؛نام این چریکها در متون باستانی زامیاد(فرزند زمین)؛جان باز؛پیش مرگ؛ و ۰۰۰۰ امده است .این چریکها به سختی اموزش میدیدند و وظیفه انها دریدن شکم اسبهای ارابه های جنگی دشمن بوده است تاارابه ها بعد از کشته شدن اسبهایشان در سرعت زیاد بشدت سرنگون شوند.نحوه کار چریکها به این صورت بوده که از قبل در مسیریهای حرکت ارابه ها گودالهایی حفر میشده انگاه چریکها خود را در این گودالها پنهان یا در عمق کم دفن میکردند وساعتها در همان حال میماندند و با سر رسیدن ارابه ها شمشیرهای خود را در شکم اسبها نموده و ارابه ها سر نگون میشدند اما چریکها در زیر ضربات سم اسبها یا ارابه ها جان میباختند.از مهمترین جنگهای این چریکها نابودی امپراطوری اشور یا نینوا یا کربلای امروزی.

سرخ جامگان

یکی دیگر از نیروهای مطرح چریکی ایران در گذشته جنبش سرخ جامگان بوده است.این چریکها را بخاطر اینکه لباسهای یکسان سرخ میپو شیدند سرخ جامگان ایران لقب گرفتند.با نفوذ اعراب به ایران و قتل؛غارت؛تجاوزات بی حد و حساب و ربودن زنان و دختران ایرانی امنیت از ایران رخت بر بست؛ عده ای از برجسته ترین افسران ساسانی در فارس بهمراه عده ای زیادی از زنان و مردان وطن پرست به کوههای ثعب العبور و غیر قابل نفوذ رفتند و بزرگترین ارتش چریکی را راه اندازی کردند.این گروه چریکی با بستن گلوگاهها؛درهها؛جادهها؛در کردستان و ایلام و خوزستان و پارس باستان ودیگر نقاط ایران هزاران هزارتن از اعراب بدوی و وحشی را بهلاکت رساندند و دست انان را از ایران کوتاه کردند.انان بیش از ۹۰۰ سال در کوهها زندگی کردند واخرین پایگاه انان در شروان شاهان واقع در خراسان امروزی بوده است.

سیاه جامگان

این گروه از چریکها به رهبری علی سیاه پوش در اذربایجان تشکیل شد و برای سرکوب اقوام ترک وحشی قفقاز وتاتار که در اختیار حکومت محلی بودند واز مردم باج خواهی می کردند تشکیل شد .هر چند این گروه رشادتهای زیادی افریدند و تلاش بسار زیادی نمودند تا فرهنگ و زبان ایالت اذربادگان(اذربایجان)تغییر نکند؛ اما زبان ترکی جایگزین زبان پارسی ارامی گشت. سربداران با ورود مغولهای وحشی به ایران تاراج میراث ملی و غارت خزائن مملکتی وخونریزیهای وحشیانه در ایران ؛ به یغما رفتن کودکان زیبا رو؛ دختران جوان نیز اغاز شد.عده ای از مردان ازادیخواه که رنج این ظلم عظیم انان قلب انان را بدرد اورده بود؛ در سبزوار تشکیل گروه چریکهای سربداران را اعلام و با مغولان خون ریز وارد جنگ شدند انان در طول مبارزاتشان بسیاری از مغولان را از میان برداشتند وتاخروج انان از ایران به مبارزاتشان ادامه دادند.

جنگلیها

میرزا کوچک لاهیجی که بعدها به میرزاکوچک جنگلی معروف شد؛نقش موثری در شکلگیری و شیوه و هدف گروهای چریکی در هه های بعد ایفا کرد . او که فرزند یکی از ملایان بنام لاهیجان بود؛ با هدف بهبود وضع مالی و اقتصادی مردم ایالت شمالی دست به قیام زد و گروههای چریکی بسیار زیادی را به کمک دکتر حشمتیان که از کومنیستهای بنام بود؛را تشکیل داد و به اموزش انها پرداخت . او در اندک زمانی در شهرهای زیادی از جمله فومنات؛منجیل؛ماسوله؛رودبا ر؛رشت؛و۰۰۰ حکومت محلی برپا کرد. اما با قدرت گرفتن وی ؛ اطرافیان و روسیه او را تشویق به متارکه کشوری و اعلام خود مختاری کردند. کوچک جنگلی که خود نیز بی میل نبود اعلام خود مختاری لاهیجان و پیوستنش را به روسیه اعلام کرد.با این کار او چریکهای مخالف در اذربایجان و کردستان از او کمک خواهی کردند و میرزا پذریفت که چریکهای انان را اموزش دهد.به این ترتیب چریکهای(( دمکرات)) در اذربایجان و چریکهای ((کو مله)) در کردستان اعلام مجودیت کرده و هر کدام نیز اعلام خود مختاری نمود و اینگونه میرزای جنگلی اسباب تجزیه ایران را فراهم کرد . رضا شاه که ایران را در خطر سقوط و تجزیه شدن میدید باکمک نیروی تازه تاسیس هوایی و پشتیبانی نیروی زمینی و بمب باران مداوم پایگاه چریکهای جنگل این قیام خفت بار و خائنانه را در هم کوبید.

کومله ودموکراتها

این چریکها باکمک میرزای جنگلی اموزشهای بروز ان زمان را دیدند . اما با سرکوب چریکهای جنگلی دولت تازه تاسیس این دو گروه سقوط کرد اما این چریکها۳۰ سال بعد در دهه ۱۳۲۰ خورشیدی دوباره اعلام استقلال نموده و ایالتهای اذر بایجان و کردستان را از ایران جدا نمودند. بزودی این دو کشور تازه تاسیس برای هم پیام تبریک ارسال نموده و فردای انروز روسیه هر دو کشور را برسمیت شناخت . همچنین کشور هایی از جمله ترکیه؛انگلستان نیز پیامهای تبریک وبرسمیت شناختن هر دو کشور را ارسال نمودند.محمدرضا شاه پهلوی که اوضاع را بحرانی دید؛ارتش را به سر کردگی ارتشبد حسین فردوست به اذربایجان و کردستان اعزام نمود.هیات دولت چریکهای اذربایجان قبل از رسیدن ارتش فرار نموده و به شوروی پناهنده شدند و ارتش در کمتر از ۲ روز هر دو ایالت را به ایران باز گرداند.این چریکها هنوز هم فعال می باشند.

چرکهای دولتی یا کلاه سبزها

در زمان حمله ارتش ایران برای باز پس گیری دو ایالت یاغی نیروهای ارتش بعلت ثعب العبور بودن مسیرهای کوهستانی و جنگلی با مشکلات بسیاری ربرو شد.به همین منظور کمسیونی به ریاست ارتشبد حسین فردوست تشکیل شد تا ملزومات و مقدورات و چگونگی تشکیل گروهای چریک دولتی برسی گردد. بعد از ماهها تحقیق و سفرهای متعدد این کمسیون به کشورهای مختلف رای به تشکیل این گروهها داده شد واین نیرو که از میان بهترین و ورزیده ترین و هیکلمندترین نیروهای ارتش و افراد عادی که اکثرا عشایر فارس بودن در زیر نظر شخص شاه وقت تشکیل شد.این نیروها اموزشهای بسیار سخت و پیچیده و مدرن را پایگاههای مدرن هوابرد دیدند تا در سالهای بعد نیروی ویژه(چریکهای کلاه سبز)ایران بعنوان بهترین و مجهزترین و زبده ترین نیروی های کاماندوهای قرار گیرد.بعد از ایران؛ امریکا؛ روسیه؛انگلستان ؛ پاکستان قرار گرفت.این نیرو تا قبل از انقلاب در بیش از ۳۰ جنگ و عملیات بین المللی شرکت نمود که می توان از جمله به جنگهای عمان(ظافار)؛جنگ اعراب و اسرائیل(۱۹۷۶)؛جنگ تایلند(سرکوب نیروهای کودتاچی توسط ایران)؛جنگ۲روزه ایران و عراق (که بنفع ایران پایان یافت)؛عملیات کشمیر اشاره کرد. این چریک ها هنوز هم فعالند.

چریکهای مجاهد خلق

این نیرو در خلال سالهای۴۰تا۶۰تشکیل و فعالیت نمود. این نیرو در ابتدا سیاسی بود اما رفته رفته با گسترش یافتن و محبوبیت شاخه نظامی تشکیل دادو نقش بزرگی در سقوط ایران در سال ۵۷ بازی نمود. این نیرو ۸۰٪ از انقلاب ایران را بهده داشت. اما بعلت اختلاف شدید با حاکم وقت روح الله خمینی تصمیم به بمب گذاری و ترور رهبران و مهرههای حکومتی گرفت.اعضای چریکهای مجاهد در ایران دستگیر و اعدام شدند؛بسیاری از انان جلای وطن کرده و اکنون در کشور هایی مثل عراق؛فرانسه؛اسرئیل؛امریکا ؛انگلستان اقامت دارند و هنوز به فعالیتهای خود ادامه می دهند.

میلیشیا(militia)

در تمام جهان به نیروهای چریک؛ ملیشیا گفته میشود.ولی در ایران به چریکهای نیمه وقتی که نصف وقت خودرا به کارهای شخصیشان می پرداختند و نصف دیگر را در اختیار یگانهای چریکی بودند ملیشیا می گفتند.این نیرو در ابتدای انقلاب بخاطر سن کم اعضایش کارهای فرهنگی ؛ نشریه ای ؛ خدماتی مخصوصا در روستاها می کردند. اما بعد از بوجود امدن اختلافات؛بعنوان دانشگاهی برای ورود به پیکره چریکهای مجاهد در امد این نیرو هم اکنون نیز فعال می باشد.

کلیات جنگ چریکی-۱

مطالبی را که در زیر میخوانید بر گرفته از مباحث تئوری جنگهای چریکیست و هر گونه برداشت از این مطالب با اجازه از صاحبان این سایت امکان پذیر است

. ماده۱-تعریف جنگ نامنظم

جنگ نامنظم از سه بخش بهم پیوسته یعنی جنگ چریکی؛نیرنگ و فرار؛ و براندازی تشکیل شده است.جنگ نامنظم در خاک دشمن و یا منطقه اشغالی او؛وبوسیله نیروهای ورزیده و زبده که توسط ساکنین محلی که به (منطقه اشنایی کامل دارند)حمایت می شوند؛انجام می پذیرد و معمولا بوسیله یک دولت خارجی پشتیبانی می شود.

ماده۲-تعریف جنگهای چریکی

جنگهای چریکی شامل ان قسمت از جنگهای نا منظم است که بوسیله دسته های کوچک با بکار بردن تاکتیکهای رزمی ویژه بمنظور تقلیل قدرت نظامی و ظرفیت صنعتی و تضعیف روحیه دشمن انجام می گیرد.این عملیات در مناطق تحت کنترل دشمن توسط واحد هاییکه بر مبنای تشکیلات فوق نظامی سازمان داده شده اند و بر اساس جنگهای غیر متعارف و ضربتی اموزش دیده اند؛و بدون رعایت قوانینن کلاسیک جنگی و بدون خط نبرد مشخص؛اجرا می شود.

خط نبرد مشخص چیست؟

منظور از خط نبرد؛منطقه ای می باشد که دو نیروی جنگنده از قبل در انجا مستغر شده وخود را برای نبرد اماده مینمایند.اما نیروهای چریک برای یورش به دشمن احتیاجی به داشتن خط نبرد مشخص ندارد بلکه بصورت غیر محسوس و غافلگیرانه در مدت بسار اندک درگیر شده و بیشترین خسارت را به دشمن وارد می نماید.

قوانین کلاسیک جنگی چیست؟

قوانین کلاسیک جنگی عبارت است از؛ انجام دستوراتی که در کنوانسیون ژنو به تصویب رسیده و از طرفهای متخاصم و درگیر جنگ می خواهدکه این دستورات را به دقت رعایت کنند.از جمله این قوانین میتوان به موارد زیر اشاره نمود: استفاده نکردن از مینهای کاشتنی؛ضد نفر؛پالمری؛اتش زا؛و۰۰۰۰ .استفاده نکردن از مواد اتش زا برای از بین بردن نیروهای دشمن؛اعدام نکردن اسرای جنگی و خوش رفتاری با انها؛استفاده نکردن از تله های انفجاری؛و۰۰۰۰ اما نیروهی چریک بعلت شبهه نظامی بودن ملزم به رعایت هیچ یک از این مقررات نمی باشد حتی اگر انجام این اعمال غیر انسانی باشد.



ماده۳-مشخصات جنگهای چریکی

الف-جنگهای چریکی با اجرای عملیات افندی و اتکا به قدرت و تحرک سریع و غافلگیری مشخص می گردد.علاوه بر این دارای صفات مشخص کاملا برجسته دیگری نیز میباشد که مهمترین انها عبارتند از متکی بودن به پشتیبانی داخلی (غیر نظامیان محلی)؛اتکا به حمایت خارجی؛دارا بودن جنبه های سیاسی ؛رعایت پاره ای ازجنبه های قانونی و بکار بردن تاکتیکهای ویژه و جنبه های تکاملی میباشد.

ب-عوامل موثر؛که به انگیزه اهمیت به ذکر چند مورد مهم ان بشرح زیر می پردازیم:

(۱)عوامل پشتیبانی

(الف-۱)پشتیبانی داخلی.موقعیت واحدهای چریک تا حد زیادی بستگی به پشتیبانی مادی و معنوی سکنه و غیر نظامیان محلی دارد ولی ساکنین این مناطق تحت فشار شدید دستجات ضد چریک دولتی بوده و این دستجات با توسل به اقدامات کیفری از قبیل ترور؛تبعید؛محدود کردن عبور و مرور؛ضبط اموال و مال التجاره ها ؛ عمل پشتیبانی را برای ساکنین غیر نظامی مشکل میسازند.



(ب-۱)حمایت خارجی.عملیات چریکی زمانی بیشتر موثر خواهد بود که از سوی یک دولت نیرومند خارجی پشتیبانی گردد و این حمایت ها ممکن است بصورتهای مختلف بویژه پشتیبانی سیاسی ؛ لجستیکی و تدارکات؛ مالی باشد. یک نیروی حمایت کننده خارجی زمانی تصمیم به پشتیبانی نیروهای چریک مینماید که احساس نماید این نیروها موفقیتهای چشمگیر و مهمی بدست میاورند.



(پ-۱)تاکتیک. چریکها بعلت اینکه سرباز رسمی نبوده و بنا بعلل ناشی از مسائل لجستیکی ونیازمندی به قدرت جسمانی زیاد نمی توانند مانند واحد های نظامی دست به عملیاتی که احتمالا باعث قطعی انان بشود؛بزنند و مجبور از انجام عملیات تاکتیکی ویژه ای هستند که بموقع تشریح خواهد شد.



کلیات جنگ چریکی-۲

(ت-۱)مقدورات و محدودیتها

ت-۱-۱ مقدورات و توانیهای نیروهای چریک بشرح زیر است:

انهدام و قطع خطوط ارتباطی دشمن .

خنثی نمودن فعالیت موسسات صنعتی دشمن.

شرکت در عملیات جنگ و گریز.

شرکت در عملیات روانی و تبلیغات.

جمع اوری اخبار.

تعیین و پیدا نمودن هدفهای مناسب برای نیروهای منظم خودی.

اجرای عملیات ایذائی بمنظور به تاخیر انداختن عملیات رزمی دشمن.

تصرف نقاط حساس بمنظور جلوگیری از انهدام بوسیله دشمن.



تصرف مناطق سعود و فرود و اسکله ها بمنظور پشتیبانی از عملیات هوابرد.

اجرای شناسایی در مناطق خالی بین عده های منظم خودی.

انجام عملیات تاکتیکی محدود بمنظور کمک به نیروهای منظم خودی.

انجام عملیات ضد چریک.



اداره و کنترل سکنه غیر نظامی و پناهندگان در مورد امور غیر نظامی.

انجام وظیفه بعنوان مترجم.

انجام عملیات نجات افراد در محاصره.

انجام پانسمان و جراحی های کوچک در مواقع بسیار ضروری.



ت-۱-۲محدودیتها

نداشتن مقدورات کافی جهت عملیات افندی(دفاعی)از یک منطقه و اجرای عملیات طولانی.

کمبود اسلحه؛ تجهیزات؛تدارکات برای عملیات رزمی.

احتیاج شدید به غیر نظامیان محلی و نیروهای حمایت کننده خارجی و دریافت تدارکات و تجهیزات.



اشکال در اطلاع رسانی عمومی و بر قراری ارتباط بین منطقه عملیاتی جنگهای چریکی و ارکان و ستادهای نیروهای خودی.

تقلیل قدرت رزمی بعلل ناشی از عدم تمرکز و کنترل و در مواردی تفرقه شدید بین افراد.

محدود بودن عملیات در نتیجه اقدامات کنترلی دشمن و احتیاج به برقراری سیستم امنیت ودفاع غیر معمولی.



ماده-۴ اصولی که توسط چریکها رعایت می گردد

اصول زیر بوسیله چریکها رعایت میگردد

¤جنگهای چریکی را در محل های غیر قابل دسترسی مانند: کوهستانها٬ بیابانها٬ صحراهها٬ باتلاقها٬ جنگلها٬ وجاهائی که تعقیب در ان مکانها مشکل است اجرا می نمایند.



¤زندگی و مایحتاج خود را از محلی که در ان عمل می نمایند تامین می کنند؛ ولی همیشه انچه را که برای استفاده خود بر میدارند قیمت عادلانه ان را می پردازند.

¤هیچ عمل غیر اخلاقی و انسانی بر علیه دهکده های اطراف و افراد محلی انجام نمی دهد؛زیرا در غیر این صورت بر تعداد دشمنان خود خواهند افزود.

¤از اقامت در خانه ها و اماکن خود داری نموده و در خارج از این مناطق زندگی می کنند.



¤تو جهی به عوامل طبیعی مانند باران٬ برف٬ طوفان٬گردو خاک در عملیاتها و پیشروی ها نمی نمایند.

¤همیشه سبک حرکت می کنند و یا تجهیزاتی را بهمراه بر مدارند که برای رزم لازم و احتیاجات ضروری لازم باشد در غیر اینصورت سنگینی بار و تجهیزات موجب خستگی٬ کندی عمل٬ وشکست در رزم میشود.



¤دشمن را فریب میدهند و چنان وانمود مینمایند که هنگامیکه قوی هستند انانرا ضعیف و هنگام ضعف انانرا قوی پندارند.

¤فقط هنگامی مبادرت به افند(حمله) می نمایند که موقیت خود را حتمی تشخیص دهند.

¤به هنگام ضرورت و امکان شکست حتما مبادرت به عقب نشینی می نمایند.



¤هنگامی که از سوی دشمن مورد تعقیب قرار می گیرد٬جنگ افزار خود را مخفی نموده و ظاهرا بکارهای صلح جویانه مشغول می شوند.

¤از دشمن به هنگام اجرای عملیات تعقیب سلب اسایش می نمایند.

¤استفاده از تاریکی شب و انجام حرکات در شب و((قبول شب بعنوان بهترین دوست))



¤ایجاد وحشت در دشمن با اجرای انفجار٬ نعره٬ دمیدن در شیپور٬ زدن طبل٬ و۰۰۰ بهنگام کشف محل.

¤جلب همفکری و همدردی غیر نظامیان با احترام به حقوق انان.

¤اقدام به قتل و ترور مامورین دولتی که مبادرت به همکاری نمینمایند.



¤انهدام بقیه تدارکات مازاد بر احتیاج گرفته شده از دشمن.

¤اجرای حمله و عملیات از پشت سر.

¤صرفنظر نمودن از نگهداری اسرا و زندانیان تا حد امکان و ضرورت زیرا وجود انان باعث کار شکنی ٬ کندی حرکت می شوند.((در صورت خطرناک بودن اسرا انان اعدام صحرایی می شوند))



¤انجام شناسایی کامل مناطق از قبیل کوره راهها٬ رودخانه ها و چشمه ها ٬ غارها٬ جنگلها٬ باتلاقها بطوریکه استفاده و عبور از انها در شب و روز مقدور باشد.

¤عدم اقامت در یک محل بیش از چند روز و استتار کامل محل و موضع.

¤سعی در از بین بردن فرمانده دشمن و یا عناصر حساس در افندها.



¤استفاده از تاکتیک جدا سازی هنگام عملیات افندی تا بدین وسیله امکان هر گونه استفاده از نیروی کمکی از دشمن گرفته شود.

¤انهدام وسائل ارتباطی و خطوط تلگراف و پستهای بیسیم دشمن.

¤استفاده از اخرین حد قدرت و بیرحمی بهنگام حمله ها و اجرای عملیات ضربت.



کلیات جنگ چریکی-۳

ماده-۵ ویژگی های نیروهای چریک

سادگی(در مایحتاج و محل زندگی)

همبستگی.



غافلگیر کردن و غافلگیر نشدن.

تجهیزات رزمی چریک از نظر سادگی طوری است که دارای اتش زیاد و حمل ان ساده و اسان میباشد.



ماده-۶ نقاط برجسته چریکها

تحرک٬ اغلب حرکات چریکها در زمینهای سخت مثل باتلاقها و کوهها و سایر زمینهای مشکل٬به سرعت انجام میگیرد و در نتیجه دشمن با نیروی خود قادر به تعقیب انان نمی باشد.

اطلاع از زمین٬ نیروهای چریک بهتر از سایر نفرات و واحد های منظم با منطقه عملیاتی اشنایی دارند زیرا اغلب با بومیان ان محل هستند.



پشتیبانی لجستیکی٬ نیروهای چریک به اندازه واحد های منظم به مهمات احتیاج ندارند٬ چون یا به جنگ افزارهای سبک مجهزند و یا خود جنگ افزارشان را تهیه میکنند.

مراکز اموزشی٬ نیروهای چریک به مراکز اموزشی متشکل و مجهز احتیاج ندارند بلکه در مناطق دور افتاده وبا کمترین امکانات و سخت ترین شرایط اموزش میبینند.ژمواضع رزمی٬نیروهای چریک همیشه مواضع رزمی بسیار مناسب را برای اجرای عملیات انتخاب می کنند.

یونیفورم(لباس رسمی) شناسایی چریک بعلت پوشیدن لباس شخصی غیر ممکن است و امکان دارد در میان غیر نظامیان ناپدید گردد. چریکها بجز در موارد بسیار ضروری از قبیل مراسم خاکسپاری هم رزم و غیره از لباس رسمی استفاذه نمیکنند. در ضمن لباس رزمی چریکها بدون نشان٬ سر دوشی ٬ اتیکت اسم و کلاه میباشد در برخی موارد این مورد رعایت نمی شود.اما پوتین در هر زمانی بعد از تاریکی دومین دوست چریک است.



کلیات جنگ چریکی-۴

ماده-۷ نقاط ضعف چریکها

اجرای تک و انتخاب هدف همیشه بمیل چریک انجام نمی شود.

نیروهای چریک امکان دارد که توسط غیر نظامیان پشتیبانی نشوند.

نیروهای چریک بندرت قادرند که در رزم پدافندی مداوم در گیر شوند.

چریکها اغلب در حالت اختفا بسر می برند.



چریکها معمولا وسائل کافی پزشکی در اختیار ندارند.

چریکها بندرت جنگ افزار کافی در اختیار دارند٬ و به همین دلیل حملات غافلگیرانه وشبی خونهای مداومی را برای بدست اوردن سلاح به دشمن میزنند.

چریکها معمولا وسائل کافی برای ارتباط و بر طرف ساختن کامل احتیاجات ارتباطی خود ندارند.



برای نیروهای چریک مشکل است که تجهیزات و نیروهای از دست رفته خود را جبران نمایند.

ماده-۸ انواع تاکتیکهای مورد استفاده نیروهای چریک

¤بطور کلی چریکها با تکیه بر اصل غافلگیری و اجرای حملات و افندهای سریع سپس عقب نشینی مبادرت به یک سری عملیات وتاکتیکها به شرح زیر مینمایند:

¤اجرای عملیات تاخت بر علیه مواضع ثابت دشمن از قبیل پادگانهای نظامی ٬ مراکز پلیس٬انبارها و ذاقه های مهمات٬ پلها٬کارخانه جات و مراکز حیاتی و مهم.¤اجرای عملیات کمین بر علیه هدفهای متحرک مانند ستونهای کامیونی٬ گشتهای موتوری٬ وغیره۰۰۰۰

¤اجرای عملیات خرابکاری که منظور از ان ایجاد خسارت بر روی تجهیزات٬ سلاح ها٬تدارکات و تاسیساتی که در صورت نابودی باعث فلج و نا کارامد شدن دشمن میگردد٬ همچنین وارد کردن تلفات به پرسنل نظامی و غیر نظامی دشمن.

شخصیت یک چریک چگونه باید باشد؟

طرز بر خورد هر فردی با شرایط زندگی روزمره و حوادث و یا اتفاقات را شخصیت می گویند. شخصیت هر فرد معرف توان ٬ هوش ٬ اخلاق ٬رفتار اوست.

هر کسی می تواند ادا کند که از شخصیتی محکم و استوار بر خوردار است٬اما عمل و قرار گرفتن در شرایط بحرانی شخصیت واقعی و حقیقی ما را اشکار می کند. بحران و سختیها باعث ان می شود که فرد شخصیت خود را که از دو حالت خارج نیست ?نشان دهد:

۱-سازش و تسلیم شدن به بحران

۲-منش٬استقامت ومبارزه٬ و گذر از ان

در صورت اینکه شخصیت فرد سازشگر باشد٬ فرد به مرور زمان پیرو ٬فرمانبر٬ غیر فعال و از جمع عقب رانده می شود.این فرد قدرت تصمیم گیری را از دست می دهد و در مثال ریزه خوار می گردد.همچنین قدرت ریسک پذیری ٬ خطر کردن را دیگر ندارد.از حق خود نمی تواند دفاع کند٬ میترسد و بمرور منزوی میشود.

در صورتی که فرد از منش و مبارزه در برخورد با بحرانها استفاده می کند٬ هر بار قویتر از قبل می شود.حتی اگر نتیجه این مقاومت و منش شکست باشد.این فرد به مرور پیشوا٬ رهبر میشود و در راس قرار می گیرد٬دیگران را هدایت میکند.این فرد به راحتی تصمیم می گیرد و در پاره ای موارد برای جمع تصمیم می گیرد که در بیشتر موارد تصمیم درستی میباشد.براحتی ریسک و خطر میکند و پله های ترقی را بسیار سریع می پیماید و بعنوان الگو معرفی میگردد.

اما شخصیت نوع دوم با حرف و صحبت کردن در مورد ان بدست نمی اید بلکه به چند عامل بشرح زیر بستگی دارد:

۱-تناقض:یک فرد مبارز و با منش هیچ گاه قصد و حرفش با عمل و اقداماتش تناقضی ندارد.درصورتی که فردی به گفته های خود عمل ننماید٬ بمرور بی قید و غیر مسئول در مقابل کردار و حرفهایش می شود.

۲-استعداد:همه ما میدانیم ٬تبحر در ریاضیات و ای کیو بالا استعداد است.همچنین پدر و مادر و محل تولدمان ٬ را ما انتخاب نمی کنیم.اما شخصیت ربطی به استعداد و بخت و اقبال ندارد. بلکه شخصیتمان را خودمان ٬با قرار گرفتن در موقیتها و مکانها و اموزشها ٬ انتخاب میکنیم.پس هر گاه ما دست به انتخاب میزنیم ٬همچنان درحال خلق شخصیت و اقتدارمانیم.

۳-اعتماد:ضرب المثلی است که میگوید : هر گاه بر چیزی که نداری اصرار دارایی کنی٬ اعتمادت را از دست میدهی . منظور اعتماد دیگران و اعتماد به نفس خود شخص است.وقتی در حال شکل دادن جدیدی به شخصیتتان هستید و یا دارید تغییری ایجاد می کنید ٬ لازم به فریاد زدن ان نیست٬دیگران ان را می بینند و از شما در مورد ان کمک می خواهند و به شما اعتماد می کنند.

۴-سقوط:کسانی هستند که بسرعت پله های ترقی را طی می کنند:به اوج میرسند و ناگاه سقوط.چرا؟ این افراد بخاطر موفقیتهای موقت خود دچار خود محوری واستبداد شخصی میشوند و می خواهند وانمود کنند که فردی با جذبه و خشن هستند.حق انتخاب را از خود و دیگران میگیرند وبر یک کار و یا رفتار پافشاری میکنند. این افراد رفته رفته از اطراف خود غافل میشوند.این افراد همچنین فاقد شخصیتی قوی هستند که انان را در شرایط بحرانی و خطر ساز حمایت کند.انها بدلیل شخصیت ضعیفشان دچار چهار سرنوشت شوم میشوند۱-خود بینی و تکبر۲-احساس دردناک تنهایی۳-ماجاجویی ویرانگر۴-روابط نامشروع

در بحث بعدی به راه های دستیابی به شخصیت و منش برتر می پردازیم.
مرام نامه چریک

چریکها بجز رعایت قوانینی که شرح داده شد از یک سری اصول شخصی پیروی می کنند که به مرام نامه چریک مشهور است و بشرح زیر است:

۱-ما چریکها نوکر شخصی کسی نیستیم٬بلکه تابع مقرراتیم.

۲-ما برای چیزی ارزشمندتر از جان خودمان ٬ زندگی میکنیم٬ می جنگیم ٬ و کشته می شویم.

۳-حفظ جان همرزمم ٬دوستم ٬ ومربی و فرمانده ام ٬ در شرایط بحرانی بر جان خودم ارج است.

۴-همان طور که همیشه اعتماد به دوست و هم رزم است ٬ خیانت هم به دوست هم رزم می شود کردو نه دشمن٬ پس واژه خیانت برای ما حتی اگر به قیمت جانمان تمام شود مرده است.

۵-منافع گروهی همیشه در راس قرار دارد٬پس ما برای حفظ منافع شخصی خود٬امنیت گروه را بخطر نمی اندازیم.

۶-ما چریکها هیچ گاه نباید دارای تشکیلات منسجم و رسمی شویم !زیرا قدرت ما مورد سوء استفاده اشخاص با نفوذ برای رسیدن به خواسته های نا مشروع خود می گردد. اما میتوانیم کمیته هایی برای منظم کردن فعالیتهایمان داشته باشیم.

۷-هر گروه چریک جدا از تابعیت از فرمانده ای ٬ باید مستقل باشد و تعداد هر گروه بقدری باشد که قابل کنترل باشند.

۸-ادامه ما بستگی به ورود افراد تازه وارد دارد٬اما خط مشی و روابط عمومی ما بر پایه جاذبه است ونه تبلیغ.

۹-بقای ما بستگی به پنهان ماندن و گمنامی کامل ما دارد.

۱۰-گمنامی اساس پایه مرام نامه ماست ٬ پس بیاد داشته باشیم٬ گمنامیمان بر خواسته های شخصیمان مقدم تر است .


تعریف چریک

چریک به فرد یا گروهی گفته میشود که بدون خط نبرد مشخص و بصورت نامنظم و بدون رعایت قوانین جنگ کلاسیک(منظم)می جنگند.

اموزشهای چریکی

اموزشهای چریکی به ۲ بخش اموزش ائدولوژیک و نظامی تقسیم میشویم

اموزش ائدولوژیک به چند بخش از جمله:

۱-شخصیت سازی و شخصیت شناسی

۲-فن بیان و اموزش سخنوری

۳-اموزش یک زبان خارجی

۴-سیاست شناسی و فن تحلیل و تفسیر معادلات و رویدادهای سیاسی

۵-اموزش فن برقراری رابطه و استفاده بهینه از فرصتها

۶-اموزش رهبری و خوداتکائی

۷-بالا بردن توان ذهنی و هوشیاری مثبت در موقعیتهای دشوار

۸-کنترل فکر ٬ ذهن ٬ توان و حفظ خونسردی تا بالاترین حد در شرایط بحرانی

وغیره........................................ .............

اموزشهای نظامی که به چند بخش از جمله :

۱-بدن سازی و استفاده از تمام قدرت

۲-اموزش اسلحه و نگهداری

۳-اموزش استتار و اختفا

۴-اموزش های شناخت و توجیه زمین٬ حرکت و رزم در انها (باتلاق-جنگل-مرداب-بیابان-کوه)

۵-شناخت مهمات و ترکیب و ساخت ٬ ساخت چاشنی و تله

۶-اموزش سرعت ٬ دقت ٬ حرکت و رزم در شب

۷-اموزش زندگی و زنده ماندن در شرایط سخت

۸-اموزش نحوه تهیه وسایل و تجهیزات چریک

وغیره........................................ ...............

که بطور کامل شرح داده شد.
http://www.arteshi.com/showthread.php?t=5446


http://www.uplooder.net/img/image/37/19a31e0fdd79f643c8eb7830882c136f/hasan_ali_ebrahimi_said_____931123_(10).jpg

حسنعلی ابراهیمی سعید
13th February 2015, 03:34 PM
اهداف،شرایط،مشخصات و اصول عملیات چریکی اهداف جنگ چریکی
هدف کلی جنبش مقاومت واژگونی رژیم و یا اخراج و بیرون راندن نیروهای اشغالگر است.جنبش مقاومت جهت نیل به این هدف کلی از طریق جنگهای چریکی اقدام می کند که این اهداف عبارتند از :
الف ) کم کردن قدرت رزمی دشمن .
ب ) پائین آوردن ظرفیت صنعتی دشمن .
شرایط لازم برای عملیات موفقیت آمیز چریکی
1 – پشتیبانی غیر نظامی
2 – کمک خارجی
3 – زمین مناسب
4 – فرماندهی متمرکز
5 – انضباط
6 – استفاده از تبلیغات
7 – تلاش اطلاعاتی
8 – اراده مقاومت
مشخصات جنگهای چریکی
1 – غافلگیری : عبارتست از ضربه زدن به نقاط ضعف دشمن در زمان و مکان و شرایطی که هرگز دشمن انتظار آنرا نداشته باشد .
2 – شدت عمل : چریک با تمرکز نیرو و قدرت آتش در زمان و مکان معین با شدت و بی رحمی وارد عمل میشود (بمنظور پائین آوردن روحیه دشمن )
3 – تحرک : برای حفظ ابتکار عمل و جلوگیری از غافلگیر شدن ،چریک بایستی تحرک کافی داشته باشد تا بتواند به نقطه ای حمله نماید که دشمن انتظار آنرا ندارد و همچنین پخش شدن سریع و بموقع نیروها پس از اجرای عملیات جهت احتراز از مواجهه یا تمرکز نیروهای ضد چریک نیاز به تحرک فوق العاده ای دارد و برای نیل به این هدف ، چریک بایستی سبک حرکت کند و جهت تجدید تدارکات از بومیان محلی کمک بگیرد.
4 – پراکندگی : تفرق نیروها از مشخصات اصولی عملیات چریکی است.نیروهای چریک معمولاً عملیات خود را با مقیاس کوچک ولی در منطقه وسیعی اجرا می کند.
(جنگ چریکی جنگی است که پس از وارد ساختن ضربه غافلگیر کننده ،بلافاصله با عقب نشینی همراه است و وقتیکه تحت فشار قرار گرفتند ممکن است بین غیر نظامیان متفرق شده و سپس در محلی که قبلاً تعیین گردیده است دور هم جمع شوند)
اصول عملیاتی جنگهای چریکی
1 – حمله به اهداف آسیب پذیر با قدرت و نیروی قابل ملاحظه
2 – اجتناب از درگیری قطعی با نیروی دولتی
3 – تمرکز سریع برای اجرای عملیات رزمی و سپس تفرقه فوری بمنظور رهائی از واکنش
4 – اختلاط با مردم بومی
5 – کلیه عملیات آنها بر مبنای غافلگیری نیروهای ضد چریک اجرا میگردد
6 – عملیات پدافندی چریک شامل عملیات تأخیری ، ایذائی و اقدامات فریبنده است
7 – اکثراً هنگام حمله به تأسیسات لجستیکی ، فرودگاهها از آتش جنگ افزارهای دوربرد استفاده نموده و پس از وارد آوردن خسارت فرار میکنند
8 – داشتن اطلاع کامل از گسترش و نقل و انتقالات دشمن و گرفتن تصمیم بر مبنای شناسایی کامل
9 – خودداری از اسیر گرفتن ،مگر در مواردی که بمنظور بازجوئی و یا کسب اطلاعات باشد
10 – عقب نشینی سریع از مسیر اولیه بعد از انجام عملیات به منطقه تجمع
http://www.arteshi.com/showthread.php?t=13003

حسنعلی ابراهیمی سعید
10th January 2016, 10:55 PM
جای تاسف هست کسی این چنین مطالب آموزنده را مطالعه نمی کنند

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد