PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث مشکلات معماری نوین ایران چیست؟



Memar Bashy
25th August 2009, 12:20 PM
مشکلات معماری نوین ایران چیست؟
سیستم آموزش ، امکانات و تجهیزات ، تغییرات فرهنگی اجتماعی، .....
چه راه حلهایی برای این مشکلات بنظر شما می رسد؟
@};-@};-@};-

Memar Bashy
25th August 2009, 12:22 PM
چی داره سر معماری کشورمون میاد!!؟؟
بعضی وقتا یه چیزایی راجع به اقدامات مسئولین می شنویم که واقعا ناراحتمون می کنه.این که ببینی برای حفظ ارزش های معماری کشورت اونم یه کشوری مثل ایران با این معماری ارزشمندی که تو تک تک بناهای قدیمیش آشکاره ، اقدام که نمی شه هیچ تازه دارن روز به روز بیشتر بهش لطمه می زنن ، غیر قابل تحمله به خصوص اگه یه معمار باشی...! .
.
.
.
.
ما با نا آگاهی مبارزه می کنیم....در میان این مشکلات گویا دست از سر پل خاجو هم بر نداشته اند....دوستان معماری و میراث فرهنگی اخبار مربوط به کارشان را هم دنبال کنند

هنر دست حجاران صفوی زیر چنگال لودرها
سازمان میراث فرهنگی اصفهان به دنبال ترمیم آب شستگی های پل خواجو و با هدف
مرمت و ساماندهی سنگهای آسیب دیده این پل با بیل و کلنگ و لودر تیشه به ریشه
این بنای 400 ساله می زند.
مهر: سازمان میراث فرهنگی اصفهان به دنبال ترمیم آب شستگی های پل خواجو و با
هدف مرمت و ساماندهی سنگهای آسیب دیده این پل با بیل و کلنگ و لودر تیشه به
ریشه این بنای 400 ساله می زند.
این روزها هر شهروند اصفهانی یا گردشگری که ازکنار پل خواجو می گذرد، تصور می
کند وارد یک زمین کشاورزی شده که در حال شخم زدن آن هستند و دیر یا زود در این
زمین گندم، جو و....می کارند.
امروز پله های سنگی پل خواجو که هنر دست حجاران دوره صفوی را نشان می داد مقابل
دیده گان نگران مردم هنر دوست اصفهانی تخریب شد و اکنون نه تنها دیگر اثری از
این پله های با شکوه و قدیمی نیست، بلکه حتی سنگهای آن نیز که ارزش قرار گرفتن
در موزه را دارند، زیر خاک دفن می شوند تا به این وسیله آنان بستری سنگی برای
پل و کاهش عمق آب بسازند.
*
مرمت غیراصولی پل خواجو/ ساخت پله های 400 ساله با سنگهای جدید!
*
در همین رابطه یک منبع آگاه که خواست نامش فاش نشود در گفتگو با خبرنگار مهر
افزود: سازمان میراث فرهنگی و گردشگری اصفهان برای ایجاد یک بستر سنگی و بتونی
در مقابل پل خواجو و رفع آب شستگی ها، اقدام به مرمت غیر اصولی و نادرست پله
های سنگی پل که به عهد صفوی باز می گردد، کرده است.
این کارشناس مرمت آثار تاریخی اعلام کرد: چهار ردیف از پله های پل خواجو را به
جای مرمت و تعمیر به طور کامل تخریب و دست به بازسازی پله ها با جایگزینی سنگ
های جدید زده اند.
وی افزود: این در حالی است که تمام سنگ های سابق دارای کنده کاری و علامت های
حجاران عهد صفوی است.
این منبع آگاه اظهار داشت: با وجودی که پله ها دارای آسیب های جزیی بود که با
روش هایی مانند "بند کشی "می توانستند آنان را مرمت نمایند، اما آنها به جای
مرمت اقدام به نوسازی کرده اند.
وی ادامه داد: این پله های سنگی و قدیمی بخشی از هویت پل خواجو بود و هنر مرمت،
در حفظ گوشه به گوشه یک اثر تاریخی است نه اینکه به نوسازی آن بپرداریم.
*
مشاهدات خبرنگار مهر از تخریب سنگ های با ارزش پل خواجو
*
بر اساس مشاهدات خبرنگار مهر، در محل مرمت، تابلو زردرنگی نصب شده که پروژه را
اینگونه معرفی می کند: عنوان پروژه: مرمت وساماندهی پل خواجو، کارفرما: سازمان
میراث فرهنگی و گردشگری اصفهان، مجری: سازمان نوسازی و بهسازی شهرداری اصفهان،
ناظر: سازمان میراث فرهنگی اصفهان.
همچنین در محل پل به جز چند ردیف از سنگ های پله ها که بدون هیچ ملاحظه ای
بیرون آورده اند، سنگ های جدیدی از نوع" اکنابادی "وجود دارد که قرار است
جایگزین سنگ های عهد صفوی شود.
سنگهای تاریخی نیز هر کدام دارای کنده کاری حجاران است و در گذشته از این نشانه
ها به عنوان مهر استفاده می کردند و اکنون کارگران این سنگ های با ارزش را در
گودی زیر پل می ریزند تا به این وسیله عمق آب را در سطح "ابتدایی"رودخانه پس از
پل خواجو کاهش دهند.
*حضور یک استاد مرمت به دعوت خبرگزاری مهر در پل خواجو*
هر چند تشخیص مرمت غیر اصولی پل خواجو یا بهتر است بگوییم تخریب بخشی از آن
نیاز به تخصص چندانی ندارد، اما برای رفع هر گونه شک و شبهه مسئولان امر،
خبرگزاری مهر از یک استاد مرمت اصفهان که در حال حاضر سازمان میراث فرهنگی،
مرمت برخی از آثار تاریخی شهر را به وی محول کرده دعوت کرد تا با تایید یا رد
اقدامات صورت گرفته با دلایل حرفه ای خود به تبیین این موضوع بپردازد.
سیدرضا طباطبایی از استاد کارهای با تجربه مرمت که در سازمان به "سید "مشهور
است 10 سال پیش در زمان ریاست منتظر بر سازمان میراث فرهنگی اصفهان مسئول مرمت
بخشی از سنگهای پل خواجو شد، البته با این دیدگاه که حتی یک سنگ هم نباید جابجا
شود.
وی دعوت مهر را پذیرفت و ساعت 16 و 30 دقیقه روز پنج شنبه 18 تیرماه با نگرانی
بسیار از شنیده های خبرنگار مهر به پل خواجو آمد.
طباطبایی در نگاه اول با تعجب از تخریب پله ها و مشاهده سنگهای سالمی که از جا
بیرون آورده اند و زیر خاک دفن می کنند، گفت: نباید تمام سنگ پله ها را از جا
بر می داشتند، بلکه می توانستند پس از بررسی دقیق هر سنگی که نیاز به تعمیر
داشت را پیاده کرده، زیر آن را صاف کرده و برای استحکام زیر آن سنگ جدیدی
بگذارند و سنگ قدیمی را روی آن سوار نمایند تا هم هویت پله ها حفظ شود و هم از
این طریق مرمت صورت گیرد نه باز سازی.
*
دفن سنگ های با ارزش هزاره ای
*کارگران و ناظران سازمان میراث فرهنگی از حضور ناگهانی طباطبایی تعجب کرده و
پس از گذشت چند دقیقه از سازمان میراث فرهنگی اصفهان با این استاد کار تماس
گرفته شد و علت حضور وی در پل خواجو را پرسیدند و از طباطبایی خواستند تا هر چه
سریعتر با قانع کردن خبرنگاران آنها را از محل دور کند.
اما سید پس از قطع مکالمه تلفنی اش به توضیحات خود ادامه داد: اینجا باید از یک
فرد متخصص در امر مرمت استفاده می کردند زیرا این خرابی ها نشان می دهد افرادی
که در محل هستند دیمی (باری به هر جهت) کار می کنند.
وی با مشاهده دفن سنگهای حجاری شده برای ساخت یک بستر مسطح در مقابل پل خواجو
بیان داشت: این سنگها به سنگهای هزاره ای مشهور هستند و به دلیل استحکام و
قدمتی که دارند با ارزشند و باید به جای دفن از آنان برای مرمت سنگ فرش سطح
پایینی پل استفاده کرد.
این استاد مرمت با مشاهده سنگهای دیگری که از معدن آورده بودند، افزود: سنگ
هایی که از معدن آورده اند به سنگهای لاشه ای مشهور هستند و نمی دانم چرا از
این سنگها برای پر کردن گودال استفاده نمی کنند.
*تخریب پله های پل به بهانه مرمت!*
در حینی که سید با عصبانیت و صدای بلند مشغول توضیح برای خبرنگاران بود برخی از
کارگران که وی را شناخته بودند جلو آمده و مکالمه ای میان مسئول مرمت سنگهای
این پروژه با سید انجام شد که به بخشهایی از آن اشاره می شود.
- سید چه می گویی؟ این سنگها خراب شده اند و کاربردی ندارد.
* می گویم سنگ با ارزش قدیمی را در خاک دفن نکنید، این سنگها ارزش تاریخی
دارند.
- این سنگها قبلا در رودخانه بوده است.
* من با تجربیاتی که دارم در یک نگاه می فهمم سنگ کجا بوده است؟ حرفه ام این
است، می خواهید گودال را پر کنید از سنگهای لاشه ای معدن استفاده کنید، اما سنگ
هزاره ای کار برد دارد.
- سید تعداد سنگهای هزاره زیاد نیست.
* "حداقل 200 عکس از سنگهای کنده شده علامت دارند، آن وقت می گویید تعدادشان
زیاد نیست. خوب گوش کنید که بعد نگویند سید آمد ، اما نظری نداد و رفت، باید
تمام سنگ های با ارزش را برای مرمت پل جمع کنید چرا پله ها را اینطور کرده
اید؟"
- راه دیگری نداشتیم، خراب بودند.
* شما آمده اید مرمت کنید یا بازسازی؟ باید سنگهایی که واقعا خراب است را کنار
بگذارید، اما بقیه را دست نزنید.
- دیر گفتی سید، پله ها را که خراب کرده ایم،" دیگر کار از کار گذشته است".
یکی از کارگران در محل با تعجب پرسید: این عکس ها را برای کشور های خارجی می
گیرید؟
* خیر، چطور؟
- گفتم شاید می خواهید خارجی ها را خبر کنید.
*
با خبرنگاران در خصوص پل خواجو صحبت نمی کنیم
*
خبرنگار مهر برای شنیدن توضیحات سازمان میراث فرهنگی اصفهان با بخش مرمت سازمان
تماس گرفت، اما جاوری، در پاسخ به خبرنگار مهر گفت: از تهران به ما دستور رسیده
که اکنون در خصوص مرمت پل خواجو با هیچ خبرنگاری مصاحبه نکنیم.
*
بخشی از تاریخ اصفهان زیر خاک می رود
*
حافظه تاریخی یک اثر به نشان دادن قدمت و حال و هوایی است که انسان با مشاهده
آن می یابد. حال به نظر شما چرا مردم نمی روند زیر پل فلزی آواز بخوانند و چرا
پل خواجو را برای آواز خوانی انتخاب می کنند؟
طبق گفته کارشناسان مرمت آثار تاریخی ، اگر روی سنگی علامتی حک شده باشد، این
سنگ با ارزش است چه رسد به اینکه از آن در نصب یک اثر تاریخی استفاده کرده
باشند.
اما متأسفانه سازمان میراث فرهنگی اصفهان مرمت یک اثر با ارزش و ثبت شده در
یونسکو را بدون هیچ نظارتی به سازمان شهرسازی و بهسازی سپرده و به جای استفاده
از مرمت کارهای با تجربه که تعداد آنها لااقل در اصفهان کم نیست این استادان را
در حاشیه قرار داده و به اسم مرمت با اقدامات نادرست تاریخ اصفهان را به زیر
خاک می برد.
هر چند به گفته سیدرضا طباطبایی، استاد مرمت و بسیاری دیگر از کارشناسان آثار
تاریخی هنوز هم دیر نشده و سازمان میراث فرهنگی اصفهان می تواند با یک اقدام به
یاد ماندنی و تحسین برانگیز از دفن سنگهای با ارزش که حتی به لحاظ مادی هم دفن
آنان به صرفه نیست، جلوگیری کرده و از آنان برای مرمت سنگفرشها و یا پله هایی
که تخریب کرده اند، استفاده کنند.
باید پرسید آیا ارزش یک اثر تاریخی که گل سر سبد اصفهان است تا این اندازه است
که با یک جمله بگوییم "دیگر کار از کار گذشته است".
سعدی، شاعر گرانقدر ایران زمین در سخن زیبایی می گوید:
ندهد هوشمند روشن رای/ به فرومایه کارهای خطیر بوریا باف گرچه
بافنده است/ نبرندش به کارگاه حریر
هرچند که مدتی است که سازمان میراث فرهنگی اصفهان درب رفت و آمد و هر گونه
مصاحبه خبرنگاران با خبرگزاری مهر در را بسته است اما با این وجود خبرگزاری مهر
همچنان پذیرای پاسخگویی مسئولان این سازمان در خصوص تخریب بخشی از تاریخ پل
خواجو و دیگر آثار است.


حصار قرمز سازمان میراث فرهنگی بر پل خواجو
همچنین یک گردشگر خارجی نیز که برای بازدید از ابنیه تاریخی به اصفهان سفر کرده
بود نیز در پل خواجوی اصفهان گفت: اصفهان دارای جاذبه های تاریخی بسیار زیادی
است که در واقع من یکی از این جاذبه ها را پل خواجوی اصفهان می دانم.
مهر: در حالی که بازسازی و ترمیم پل خواجو به شدت مورد انتقاد کارشناسان قرار
گرفته سازمان میراث فرهنگی روز گذشته حصاری قرمز بر بخشی از محوطه بازسازی این
پل کشید.
متاسفانه اکنون این سوال در ذهن مردم و خبرنگاران ایجاد شده که علت این حصارکشی
ها چیست و چرا باید سازمان میراث فرهنگی مردم را از روند بازسازی پل خواجو بدوع
اطلاع نگه دارد و آیا شایسته تر نیست که مردم نیز شاهد بازسازی آن باشند.
در هر صورت سازمان میراث فرهنگی پس از انتشار خبری از سوی خبرگزاری مهر مبنی بر
اینکه برخی از امور انجام شده در بازسازی پل خواجو غیر کارشناسی است اقدام به
کشیدن حصاری قرمز رنگ بر دور محوطه پل خواجو کرده که البته هنوز این حصارکشی به
اتمام نرسیده یا بهتر است بگوییم تاکنون بخشی از این محوطه بازسازی حصارکشی شده
است.
حال نکته جالب و قابل توجه اینجاست که این حصار قرمز تنها بر پل خواجو سایه
نیفکنده است و کارشناسانی که بارها نیز بر غیرعلمی بودن بازساری و ترمیم پل
خواجو نیز تاکید داشته اند اکنون دیگر در این رابطه نوعی سکوت اختیار کرده اند
و آیا شایسته تر نیست که مسئولین امر در این رابطه اطلاع رسانی داشته باشند.
در هر صورت متاسفانه برخی بر این باورند که انتقاد به معنای دشمنی است و رسانه
هایی را که نسبت به برخی از عملکردها انتقاد می کنند، دشمن می دانند اما
خبرگزاری مهر در راستای رسالت خبری خود همواره به دنبال بیدار کردن و هوشیاری
مردم است و انتظار می رود که همانگونه که رئیس جمهور نقد سازنده را بسیار موثر
می داند دیگر مسئولان نیز به تبعیت از رئیس دولت از این امر تبعیت کنند که به
طور طبیعی گلایه به روند بازسازی پل خواجو نیز بر همین مدار است.
در هر صورت اقدام و جسارت برای بازسازی پل خواجوی اصفهان امری بسیار در خور
ستایش است اما انتظار می رود این اقدام به صورت کارشناسی و علمی انجام شود و
شایسته تر نیز آن است که مسئولان امر در این عرصه رسانه ها را که خود نمادی از
وسیله اطلاع رسانی به مردم تلقی می شوند را یاری رسانده و در این خصوص نشست های
خبری داشته باشند.
خبرنگار مهر با حضور در پل خواجوی اصفهان به گفتگو با برخی از شهروندان پرداخت
که در این خصوص یکی از شهروندان اصفهانی گفت: اصفهان همواره به سبب آثار و
ابنیه تاریخی سرآمد کشورهای جهان بوده که در میان این آثار پل خواجو جلوه خاصی
دارد و انتظار می رود که ترمیم این پل به صورت علمی و کارشناسی انجام شود.
امین عباسی ادامه داد: در هر صورت چند روز گذشته که از این محوطه گذر می کردم
شاهد کار کردن بلدوزرها در کنار این پل تاریخی بودم که این امر باعث شکستگی
برخی از سنگهای این پل شده بود و این مسلئه بسیار برای من جای سوال شده بود و
اکنون نیز با این حصارکشی ها که رنگ قرمز نیز دارد چیز دیگری برای من تداعی می
شود.
وی تصریح کرد: سازمان میراث فرهنگی و دستگاه های امر باید با دقت بیشتری نسبت
به بازسازی این پل اقدام نمایند.
همچنین یک گردشگر خارجی نیز که برای بازدید از ابنیه تاریخی به اصفهان سفر کرده
بود نیز در پل خواجوی اصفهان به گفتگو با خبرنگار مهر پرداخت و گفت: اصفهان
دارای جاذبه های تاریخی بسیار زیادی است که در واقع من یکی از این جاذبه ها را
پل خواجوی اصفهان می دانم.
وی تصریح کرد: از طبقه بالای پل که به مراحل بازسازی و ترمیم این پل نگاه می
کردم ضمن تحسین چنین اقدامی این سوال در ذهن من تداعی شد که به واقع چرا بیش از
نیمی از این محوطه و عملیات مردم را از دید مردم پنهان کرده اند در حالی که این
امر خود می تواند برای مردم سوال برانگیز باشد.

همچنین یکی از مسافران تابستانی اصفهان نیز که از اهواز به اصفهان سفر کرده
بود در خصوص بازسازی پل خواجو به گفتگو با خبرنگار مهر پرداخت و گفت: چند روزی
است که به اصفهان سفر کرده ام تاکنون چند بار برای دیدن روند اجرایی بازسازی
این پل در کنار زاینده رود آمدم که تنها برخی از صحنه های ناراحت کننده را شاهد
بودم، البته ابتدا بسیار خوشحال بودم که بازسازی این پل آغاز شده اما شکستن پله
های قدیمی این پل برای کسانی که اندکی از تاریخ ایران و از اینکه گذر آب در طول
تاریخ این سنگها را به شکل کنونی سیقل داده بدانند، بسیار ناراحت کننده است.
وی ادامه داد: این سنگها نه تنها سنگ هایی تاریخی بود بلکه بسیاری از آنها بر
اثر گذشت زمان سیقلی تاریخی خورده بود که در واقع می توان گفت: رازهای بسیاری
در خود داشتند که اکنون دیگر نمی توان این رازهای نهفته را لمس کرد.

در هر صورت بر اساس مشاهدات خبرنگار مهر این حصار که از جنس کارتن پلاست و به
رنگ قرمز است و البته سازمان میراث فرهنگی نیز هنوز نتوانسته کل محوطه را
بپوشاند و تاکنون بخش زیادی از این محوطه پوشش داده شده است و در اینجا جای
سوال است که چرا عملیات بازسازی و ترمیم چنین مکانی نباید باید از دید مردم
پنهان باشد

Memar Bashy
25th August 2009, 12:23 PM
گزارشی از معماري سنتي آئينه زندگي ايده آل



رنگ و بوي خانه هايي با معماري قديمي و البته چشم نواز به تدريج به خاطره ها مي پيوندد. هر چند شايد بتوان تعدادي از آنها را در كلان شهرها از جمله تهران ديد اما متأسفانه رويكرد شتاب آلود به برج سازي و بلند مرتبه سازي مجالي براي بازگفتن خاطرات خوش جست و خيز در حياط هاي مشجر و... به جوانان و كودكانمان نمي دهد.

اگر چه نقش و نگارهاي مينياتوري بر سينه و پيشاني آثار معماري سنتي ايراني چشمها را مسحور خود كرده است اما ما غافل از داشته هاي فني و مهندسي آينده نگر معماري سنتي، به تقليد از نماسازي و دكوراسيون وارداتي مي پردازيم.

جامعه شناختي، توجه به معنويت و ظرافت هاي هنر و اخلاق ايراني در معماري بومي آئينه اي تمام نما از يك زندگي ايده آل است فقط لختي بايد در برابر آن به تماشا ايستاد.
خانه هايي كه از عناصر اصلي معماري بي بهره اند

از «محمدحسن ابريشمي» محقق و پژوهشگر تاريخ كشاورزي ايران درباره تفاوت هاي معماري و سبك خانه سازي بومي-ايراني با شيوه ها و روش هاي معماري و ساختمان سازي مدرن امروزي مي پرسم. معتقد است: «خانواده هاي ايراني در خانه هايي با معماري سنتي و با توجه به تركيب بندي فضاي داخلي، از آسايش بسيار بيشتري بهره مند بودند. صوت و صدا، گرما و سرما كمتر به درون اتاق ها نفوذ مي كرد و فضاي طراحي شده داراي چشم اندازهاي بسيار مناسب بود. برخي مردم حتي در زمين محوطه خانه خود سبزيجات متنوعي پرورش مي دادند. اما در بناهاي مدرن امروزي شيوه هاي معماري كهن ايراني كمتر رعايت مي شود و بيشتر تقليد از معماري اروپايي است و از نظر اقليمي تناسبي با موقعيت جغرافيايي ايران ندارند. «وي با اشاره به شرايط آب و هوايي اروپا و ايران مي گويد: «در اروپا 300روز هوا ابري است و تنها 60روز آفتاب دارند اما در ايران 300روز هوا آفتابي است. اين شرايط مناسب اقليمي ايران است. بنابراين ساختمان هاي اروپايي براي ما مناسب نيست. نبايد از اروپائيان تقليد كرد. «وي پيشنهاد مي دهد كه مهندسان شهرسازي و معماران ايراني نقشه هاي ساختماني متناسب با شرايط علمي- اقليمي كشور طراحي و ارائه دهند.»

يك كارشناس ديگر مرمت بناهاي تاريخي، مي گويد كه مردم دوست دارند خانه اي داشته باشند داراي حياط كه يكي از عناصر معماري ايراني است. حياط نماينده باغ ايراني و باغ ايراني نمونه اي -به تشبيه- از بهشت موعود است.

«ارجمند» مي افزايد: «خانه هاي ايراني تا چند دهه پيش حياط داشتند. آب، خاك، سبزه و نور از عناصر معماري اند كه در هر خانه لازم است. اين نگاه حتي در برخي آپارتمان هايي كه گياهان سبز دارند، نيز رعايت مي شود تا در روحيه افراد ساكن در آنها تاثيرگذار باشد.»

او مي گويد: «معماري ايراني هميشه زنده است، همانند تاريخ. خيلي ها مي گويند كه فلاني پول و زمين داشته است كه خانه با حوض و باغ ساخته است. الان شرايط اين گونه نيست زيرا همه خواهان آنند كه با كمترين قيمت، خانه بسازند.»

اين كارشناس با بيان اينكه بنا و مكان هرجا باشد اما بايد داراي نكات و نشانه هاي سنتي باشد، مي افزايد: «در دارآباد ساختماني با يك نماي خاص غربي ديدم. طرف فكر كرده با پولش بنايي بسازد كه فقط به اصطلاح توي چشم بزند بدون آن كه در نظر داشته باشد آيا ستونهاي بزرگ و سفيد با روحيه انسان ايراني متناسب است يا نه؟ در حالي كه در همانجاها مي توان آپارتمان با ساختار معماري با حوض و سبزه احداث كرد تا روحيه هر بيننده اي را عوض كند. ارجمند نيز از بي توجهي ها به فرهنگ غني معماري ايراني گلايه مند است و مي گويد كه جامعه از سنت و فرهنگ اصيل دور شده است. آن چه به عنوان بناي معماري مورد توجه قرار مي گيرد نه سنتي است ونه مدرنيزه!»

آژير خطر درباره هويت ملي معماري

يك دانشجو رويكرد فراگير ساخت وسازهاي بنايي به سوي به اصطلاح مدرنيزه را به نوعي آژير خطر از بين بردن هويت ملي مي خواند و علل اين اتفاق را شرايط زماني، افزايش جمعيت و سوق دادن جامعه به سمت اين نياز غيرفرهنگي قلمداد مي كند.
«هرمز گيليا» كه خود را دانشجوي رشته مترجم زبان معرفي مي كند، مي گويد: «مسلما زندگي در خانه هاي بافت سنتي صفا و صميميت بين مردمان را نهادينه مي كرد و زيستن در چنان فضايي نيز موجب پيوستگي دل انسان ايراني مي شد. ارتباط مهرورزانه در ميان اهالي محل، ساكنان و خانواده ها بيشتر بود اما آپارتمان نشيني به سبك معماري مدرن آن صميميت را بر نمي تابانند.» وي با بيان اين كه گرايش جامعه به سمت مدرنيزگي سبب گسترش معماري بدون روح وعاري از نشانه هاي ايراني شده است، علل آن را گرايش فرهنگ مردم در پروسه نياز مسكن به نوجويي و معماري مدرن مي داند.

وي در جمعبندي اين عوامل، خطر از بين رفتن هويت ملي را مطرح مي كند و مي افزايد: «با گسترش چنين شرايطي، آن رفتارهاي نيك فرهنگي اصيل بومي- ايراني رو به فراموشي مي رود. باور اين دانشجو، رويه نوسازي يا بازسازي به شيوه معماري مدرن، در واقع مانند حصاري است در محيط و شهر كه حالت آشفتگي ساختاري اين روش در روان و ديد انسان منعكس مي شود. وي همچنين مي گويد كه اگر نوجويي و مدرنيزه به نوعي رنگ، حالت و نشان از فرهنگ ملي داشته باشد و لااقل به نوعي اصالت ارث بومي را در نما ارائه كند به لحاظ بصري مناسب تر است. او مي گويد: «بسياري از شهرهاي كشورهاي دنيا را به لحاظ نوع ساختمان سازيها به آساني مي توان شناخت كه مثلا آن شهر، رم، توكيو، پاريس، لندن و... است، ولي در شهر تهران به دليل اين كه انسجام يك نوع معماري و يك رويه استاندارد معماري صورت نگرفته است، نشانه هاي مشخص و بارز در گستره ساخت و سازها وجود ندارد.»

مدير يك آژانس املاك خود را «زند» معرفي مي كند و مي گويد در ساختمان سازيهاي مدرن و امروزي هركس سليقه اي دارد. مالك و مهندس معمار اين بناها را به اشكال مختلف طراحي و اجرا مي كنند و اين شيوه هم بستگي به سليقه، نياز و پول افراد دارد.

وي «احساس استقلال و امنيت كامل» را در خانه ها بيش از آپارتمان ها مي داند و مي گويد: «دوست دارم در يك خانه ويلايي زندگي كنم در صورتي كه همان استقلال و ايمني احساس شود. در غير اين صورت مجبورم آپارتمان نشين شوم و مشكلاتش را تحمل كنم. الان -امروزه- نود و نه درصد مراجعه كنندگان طالب آپارتمان نشيني هستند چون قدرت خريد مسكن (خانه) شخصي را ندارند. يك درصد سراغ خانه حياط دار مي آيند. در شرايط فعلي كسي براي خريد خانه با معماري سنتي نمي آيد چون بودجه آن را ندارد. ارباب رجوع داريم كه حاضر است در يك اتاق يا زيرزميني ساكن شود.
ارتباط معماري سنتي و مدرن كجاست؟

يك دانشجوي رشته معماري با اشاره به اين كه در صنعت ساختمان سازي تحولاتي ايجاد شده است از بي هويتي ساختمان ها و بناهاي كنوني مي گويد: وي تأكيد مي كند كه بايد كارهاي معماري تاثيرپذيري از ساختارهاي قبلي را ارائه دهد و ما در اين معماري مدرن فعلي چقدر از شيوه ها و سبك هاي منحصر به فرد ايراني استفاده مي شود؟ دارا اميري معتقد است كه سازندگان و طراحان برج ها و ساختمان هاي كنوني بايد درباره ارتباط ميان شيوه اي سنتي و مدرن بيشتر توضيح دهند. و معماري كنوني بايد غلبه تفكر ايراني را بر روش ها و شيوه هاي وارداتي نمايان سازد
نرگس آلمال» از كارشناسان بهداشت عمومي با اشاره به اين كه دغدغه مسكن اولين دغدغه انسان در مسير تكامل تاريخي وي بوده است مزايا و ويژگي هاي مثبت و اثرگذار معماري سنتي را مورد تاكيد قرار مي دهد و به محدوديت ها، كاستي ها و عوامل محروميت برآمده از بلند مرتبه سازي ها -كه بر سر زندگي ما سايه افكنده اند- اشاره مي كند.

وي مي گويد: «مهمترين نيازهاي بشر از بدو خلقت كه در روانشناسي طبقه بندي شده است. شامل: هوا، آب، غذا، مسكن، امنيت، احترام به خود و ديگران، محبت و آموزش هستند. به گفته او در صورت تحقق مراتب اين نيازهاي اوليه انسان مي تواند به تعالي خود فكر كند كه به كمال برسد. اما به نظر مي رسد كه نياز مسكن حتي قبل از نياز غذا است چون آدم روي كره زمين قرار گرفت، گرسنه نبوده است. نخست براي تامين مسكن خود حركت كرده بعد به فكر غذا بوده است. اين استنباط من است.»

در طول تاريخ بشر، تأمين مسكن يكي از مهمترين دغدغه هاي بشر بوده است و دائما درصدد تكميل مسكن بوده است ابتدا غارنشيني را تجربه مي كند به تدريج همراه با تكامل مسكن و دستيابي به سرپناه مناسب درصدد رسيدن به آرامش است. در مسير تاريخي و در تحولات زندگي اجتماعي مسكن هم متحول مي شود و ما نمي بينيم كه بخشي از تاريخ بشر وجود داشته باشد كه در آن برهه، تحولات مسكن متوقف شده باشد. بشر روي توسعه تكميل و زيبايي سازي محل اقامت خود وقت گذاشته است. به نظر مي آيد كه در يك تعقل، تفكر، پندار و كردار براي ساخت مسكن شكل مي گرفته است. مسكن تأثيرات وسيعي بر شخصيت، زندگي، تفكر و سلامت انسان دارد. اما سؤال اين است كه در گذر انسان از زندگي سنتي به صنعتي و... او در چنين شرايط آيا توانسته است مسكن مناسب خود را كه تمام نيازهايش را پاسخ دهد براي خود فراهم كند؟ آيا مسكن فعلي انسان، مناسب با نيازهاي آرامش، امنيت، زيبايي شناسي، آسايش، راحتي، سلامت، تفريح و خلوت او هست؟...

آثار معماري سنتي و مدرن بر آرامش افراد

نمي توان از كنار آثار منفي مصالح معماري مدرن بر روح و جسم افراد به سادگي گذشت.

آلمال در اين باره مي گويد: «بايد به متريال مساكن و خانه هاي مدرن امروزي و قديمي توجه كرد. بررسي هاي كارشناسي نشان مي دهد كه مصالح به كار رفته در معماري سنتي كاهگل، چوب و گل بوده اند اين شيوه هم با طبيعت و هم با طبع انسان همسازي دارند. اين همسازي و همدلي تامين كننده آرامش بشر بوده است. اما براي ساخت مسكن فعلي آهن، سيمان، گچ و... استفاده مي شود كه هر سه اين مصالح داراي طبيعت سرد هستند و خاصيت سرما، كسالت، رخوت و بي حالي و بي حوصلگي در آنها نهفته است كه گرما، شور، نشاط، اميد و امنيت خاطر خاصيت مصالح معماري سنتي است.

از اين كارشناس بهداشت عمومي درباره طراحي معماري سنتي مي پرسم، مي گويد: «طراحي ساختار بناهاي سنتي طوري بوده است كه فرد غريبه وقتي واردخانه مي شد، اول بايد از يك دالان مي گذشت، بعد وارد «هشتي» (به اصطلاح حياط خلوت و يا پاگرد) مي شد، سپس منظره حياط را از ته هشتي مي ديد كه درخت و سبزه داشته است. در قسمت هشتي، خانه اجازه ورود به او داده مي شد، بعد وارد حياط و سپس بنا به نوع كاري كه داشته يا به اندروني يا به بيروني راهنمايي مي شد مهمان به اتاق پنجدري هدايت مي شد. اتاق پدر و مادر از بچه ها جدا همچنين آشپزخانه با فاصله از مكان مسكوني قرار داشت. يك طرف حياط، تالار بوده كه در مواقع هواي مناسب بهار و تابستان محل نشست و گفت وگوي افراد خانه بوده است.

تالار به عنوان يك اتاق به اصطلاح اوپن مورد استفاده قرار مي گرفت نشست هاي خانوادگي در زمستان در اتاق پنجدري بوده و جلوي محل تالار حوض با ماهيهاي قشنگ و اطراف آن باغچه بوده و در فصل تابستان از اين محل استفاده مي شد.

زيرزمينهايي خنك در اين خانه ها بود، كه در تابستان هاي گرم مورد استفاده افراد خانه قرار مي گرفت و در حوضخانه آن ميوه ها نگهداري مي شد. در چنين خانه هايي فضاهاي متفاوت وجود داشته كه افراد خانه هر كدام به فراخور حال و كار خود از آن فضاها استفاده مي كردند. هيچ كدام مزاحم همديگر نمي شدند. اين فضاهاي متفاوت نيز مانع از دلزدگي و يكنواختي زندگي مي شد و از بروز پرخاشگري، اضطراب، ياس و نااميدي جلوگيري مي كرد.
منبع: روزنامه - کیهان (http://www.bashgah.net/sources-157.html)

Memar Bashy
31st August 2009, 02:49 AM
معماری از نوع کلاغ زاغی

http://marmolak.net/images/a7pxq4esde3xuqdfpdno.jpg

آنچه که یک معمار را از سایرین متمایز می کند تفکر و ایده نهفته در اثر اوست. فقدان دانش همه جانبه در عرصه های مختلف علم و هنر معمار را به سمت و سویی سوق می دهد که جز سطحی نگری و بی محتوایی به چیز دیگری نپردازد. در دهه اخیر می توان شاهد معمارانی مدگرا در عرصه جهانی بود و بالتبع در کشور ما هم معمارانی که تحت تاثیر مد طراحی می کنند کم نیستند؛ معمارانی با سبک کلاغ زاغی!!!

معماری محصول این سبک ازبابت منحصر بفرد بودن و هزینه ساختش بیشتر به مانند اشیا براق قابل توجه ایست پس از چندی خسته کننده می شود. چه بسیارند معماران ایرانی که تحت تاثیر مد طراحی کرده و صرفا با زرق و برق های معمارانه متاثر از آنچه تا کنون در جهان انجام شده طراحی میکنند و می سازند. متاسفانه درد همیشگی همزاد با حرفه مندان این حرفه فقدان دانش علمی و معیارهای علمی مشخص در معماری ، حتی گاه در مباحث به اصطلاح علمی معماری هم صحبت به این می انجامد که فقط حرف می زنیم یا فقط تعریف و تمجید می کنیم یا فقط ملغمه ای از سزاوار و نا سزاوار را به همدیگر تحویل می دهیم.

اینجا صحبت از آن است که مدگرایی جامعه کوچک و محدود معماران ایرانی که به دلایل مختلف نمی توانند در سطح جهانی با جوامع مختلف مرتبط شوند کار را به آنجا می رساند که ضیافت ویرچوال می دهیم و حرف و تحسین و تمجید و ... که اگر همه را بگذاریم به حساب برقراری ارتباط خوب و جالب و قابل تحسین و ... اما آیا این هم ادامه همان مدگرایی نیست که حالا مد شده معمارها وبلاگ می نویسند و مهمانی می دهند، مسابقه وبلاگ نویسی می گذارند، همدیگر را ادد می کنند و ... حرف از این است بعدش قرار است چه اتفاقی رخ دهد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

این اصلا تعجب برانگیز نیست که معماری امروز بیشتر تمایل به نمایش دادن خود دارد تا اینکه بتوان محتوایی را از آن استنتاج کرد و معماری کانسپچوال و یادمانگرا هم یک معماری تئوری محور ساده است. اما اینکه راجع به یک موضوع که ظاهرا جاذبه های خاص برای معماران دارد حرف بزنیم هم بیشتر به نظر می رسد پاسخی است به همان تمایل نهفته در ذات معماران. گاهی مواقع بسیار مساله طنز خودنمایی می کند برای آنانکه ار بیرون نظاره گر رفتارهای معماران هستند تا آنجا که تشابهی می توان میان کلاغ زاغی و معمار یافت و گاهی مواقع موجبات قطع ارتباط علمی هر چه بیشتر را فراهم می آورد ( مقایسه با سایر رشته های مهندسی ) و گا هی مواقع اصلا قابل تحمل نیست!!!!

از آنجا که بسیاری از برداشتهای معماران ریشه در فلسفه دارد و با مطالعه نظریات بسیاری از فلاسفه ریشه های معماری معماران پیشرو را میتوان یافت، اگر چه درواقعیتهای ملموس معماری، استفاده کنندگان فضاهای ساخته دست معماران چندان از این فضاها لذت نمی برند، اما معماران همچنان با احساسی فرا بشری مشغول به کارند. این مساله باعث شده در کل معماری شهری معاصر در جهان و به خصوص در کشورهایی مانند ایران متمایل به فرمها باشد و از محتوا رانده شود. همین موضوع در تمام جوامع و هم اندیشی های معماران اشاعه یافته و نتیجه می شود: پیروی از هر آنچه تحت الشعاع مد است.

منبع (http://blog.hdarman.com/ind.php?id=204)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد