نو آور
22nd January 2015, 04:23 PM
یکی از اولین و ضروری ترین آموزه های لازم برای شروع به کار موفق مدیران ارگانهای دولتی و نهادهای شبه دولتی، شیوه های گوناگون «دست به سر کردن نخبگان، جماعت Talent و بازماندگان قافله فرار مغزها در کشور» است. داشتن تبحر و مهارت کافی برای باز کردن این افراد از سر خود، یکی از ارکان لازم برای داشتن یک مدیریت بی درد سر و با تبختر است.
گام اول در این مسیر؛ شناسائی سریع این گونه افراد است. اینها به لحاظ شخصیتی و خلقی، معمولا دارای باد غرور زیادی در غبغب خود بوده و در بیشتر مواقع، ضمن داشتن سماجتی غیر قابل تحمل، عموما متوجه نیستند که یک درد سر، مزاحم و یک موی دماغ واقعی برای سیستم دولتی هستند. علامت ظاهری آنها داشتن یک پوشه محتوی پروپوزال به زیر بغل و یا یک عدد فلاش مموری برای نمایش ایده یا توصیف تکنولوژی به دست آمده در جیب خود و معمولا برآوردی هم از هزینه های تولید نمونه اولیه خود به همراه دارند و لذا مستقیما یکی از ردیفهای بودجه را نشانه رفته اند. همچنین از آنجا که حضور، بروز، ظهور و وجود نخبگی، پخمگی را به سرعت عیان می کند، لذا این گونه افراد برای یک سازمان دولتی بی نهایت خطرناک هستند.
راهکارهای عملی مبارزه با مغزها:
1_ یکی از بهترین اقدامات؛ آموزش نگهبانان حراست اداره برای کشف و شناسائی زود هنگام این افراد در بدو ورود، سین جین کردن موثر آنها و سپس دست به سر کردن و نهایتا ناک اوت آنهاست. آنها باید بدانند این کار، معمولا به دلیل وجود هوش بالاتر در آنها چندان هم ساده نیست. به هر حال این پرسشها بیشتر مواقع می توانند موثر واقع شوند:
_ قبلا با کی هماهنگ کرده ای؟ و الا برو
_اسم و سمتش را بلدی؟ و الا برو
_خودت باید شماره تلفن دفترش را بلد باشی و الا برو
_ایشان امروز مرخصی است، جلسه است، مریض است، سرش شلوغ است، مهمان ویژه دارد، رفته همایش، بازدید و .... برو
_ باید مدارک شناسائی آورده باشی و الا برو
2_ اگر نخبه موفق شد و بالاخره آمد داخل اداره؛ به عنوان یک کارمند یا مدیر خوب دولتی باید به نخبه بفرمائید:
_ برو بیرون و پروپوزال را به آدرس ایمیل وب سایت سازمان ارسال کن تا بررسی شود.
_ پروپوزال را بگذار و برو تا یک روز بعد از ظهر بررسی شود.
_ باید بروی ساختمان مرکزی حراست اداره در تهران تا اول در Vendor List اداره قرار بگیرید.
_ شرکتتان باید بزرگ، با سابقه، سرمایه دار، داخل یک شهرک صنعتی و دارای رانت باشد تا بهت نگاه کنیم. اگر هم استارت آپ هستی، که دیگه هیچی و باید مستقیما بروی و در افق ناپدید شوی.
_ برو و یک نامه رسمی ضمیمه پروپوزال خود کن. و دوباره بیا.
3_ اگر تکنولوژی ارائه شده واقعا خیلی پشرفته و به درد بخور بوده و قابل بهانه تراشی عادی نباشد، لاجرم باید از ساز و کاهای پیشرفته تری هم سود جست مثلا:
_ خیلی جالب است اما واقعا نیاز اداره ما نیست (دروغ مصلحتی که ایرادی ندارد)، برو
_ خیلی برای مجموعه ما مفید واقع می شود اما امسال، بودجه ای برای این امور نداریم و برو
_ خیلی پیشرفته است اما استانداردهای لازم را از اتحادیه اروپا نگرفته ای و برو
_ قبلا چند نفر دیگر نمونه بهتری از این را ساخته بودند اما حتی آنها هم مورد قبول واقع نشدند، برو سر جدّت!
4_ دست آخر اگر هیچکدام از این ترفندها کارگر نیفتاد، مثلا می توانید بگوئید:
_ برو اول مجوزات لازم را برای کار بر روی چنین وسیله ای بگیر بعد بیا
_ برو تا هر وقت که نیاز داشتیم، در مناقصه مربوطه شرکت کن
_ اول یک سرمایه گذار پیدا کن کارت را تولید انبوه کند بعدا بیا ولی فعلا برو لطفا
_ یک شماره تلفن از خودت روی یک تکه کاغذ بنویس، بگذار یک جا و برووووو (این گرفتن شماره تماس طرف، واقعا باید زمانی اتفاق بیفتد که دیگر واقعا هیچ تیری در چنته نداشته باشید)
گام اول در این مسیر؛ شناسائی سریع این گونه افراد است. اینها به لحاظ شخصیتی و خلقی، معمولا دارای باد غرور زیادی در غبغب خود بوده و در بیشتر مواقع، ضمن داشتن سماجتی غیر قابل تحمل، عموما متوجه نیستند که یک درد سر، مزاحم و یک موی دماغ واقعی برای سیستم دولتی هستند. علامت ظاهری آنها داشتن یک پوشه محتوی پروپوزال به زیر بغل و یا یک عدد فلاش مموری برای نمایش ایده یا توصیف تکنولوژی به دست آمده در جیب خود و معمولا برآوردی هم از هزینه های تولید نمونه اولیه خود به همراه دارند و لذا مستقیما یکی از ردیفهای بودجه را نشانه رفته اند. همچنین از آنجا که حضور، بروز، ظهور و وجود نخبگی، پخمگی را به سرعت عیان می کند، لذا این گونه افراد برای یک سازمان دولتی بی نهایت خطرناک هستند.
راهکارهای عملی مبارزه با مغزها:
1_ یکی از بهترین اقدامات؛ آموزش نگهبانان حراست اداره برای کشف و شناسائی زود هنگام این افراد در بدو ورود، سین جین کردن موثر آنها و سپس دست به سر کردن و نهایتا ناک اوت آنهاست. آنها باید بدانند این کار، معمولا به دلیل وجود هوش بالاتر در آنها چندان هم ساده نیست. به هر حال این پرسشها بیشتر مواقع می توانند موثر واقع شوند:
_ قبلا با کی هماهنگ کرده ای؟ و الا برو
_اسم و سمتش را بلدی؟ و الا برو
_خودت باید شماره تلفن دفترش را بلد باشی و الا برو
_ایشان امروز مرخصی است، جلسه است، مریض است، سرش شلوغ است، مهمان ویژه دارد، رفته همایش، بازدید و .... برو
_ باید مدارک شناسائی آورده باشی و الا برو
2_ اگر نخبه موفق شد و بالاخره آمد داخل اداره؛ به عنوان یک کارمند یا مدیر خوب دولتی باید به نخبه بفرمائید:
_ برو بیرون و پروپوزال را به آدرس ایمیل وب سایت سازمان ارسال کن تا بررسی شود.
_ پروپوزال را بگذار و برو تا یک روز بعد از ظهر بررسی شود.
_ باید بروی ساختمان مرکزی حراست اداره در تهران تا اول در Vendor List اداره قرار بگیرید.
_ شرکتتان باید بزرگ، با سابقه، سرمایه دار، داخل یک شهرک صنعتی و دارای رانت باشد تا بهت نگاه کنیم. اگر هم استارت آپ هستی، که دیگه هیچی و باید مستقیما بروی و در افق ناپدید شوی.
_ برو و یک نامه رسمی ضمیمه پروپوزال خود کن. و دوباره بیا.
3_ اگر تکنولوژی ارائه شده واقعا خیلی پشرفته و به درد بخور بوده و قابل بهانه تراشی عادی نباشد، لاجرم باید از ساز و کاهای پیشرفته تری هم سود جست مثلا:
_ خیلی جالب است اما واقعا نیاز اداره ما نیست (دروغ مصلحتی که ایرادی ندارد)، برو
_ خیلی برای مجموعه ما مفید واقع می شود اما امسال، بودجه ای برای این امور نداریم و برو
_ خیلی پیشرفته است اما استانداردهای لازم را از اتحادیه اروپا نگرفته ای و برو
_ قبلا چند نفر دیگر نمونه بهتری از این را ساخته بودند اما حتی آنها هم مورد قبول واقع نشدند، برو سر جدّت!
4_ دست آخر اگر هیچکدام از این ترفندها کارگر نیفتاد، مثلا می توانید بگوئید:
_ برو اول مجوزات لازم را برای کار بر روی چنین وسیله ای بگیر بعد بیا
_ برو تا هر وقت که نیاز داشتیم، در مناقصه مربوطه شرکت کن
_ اول یک سرمایه گذار پیدا کن کارت را تولید انبوه کند بعدا بیا ولی فعلا برو لطفا
_ یک شماره تلفن از خودت روی یک تکه کاغذ بنویس، بگذار یک جا و برووووو (این گرفتن شماره تماس طرف، واقعا باید زمانی اتفاق بیفتد که دیگر واقعا هیچ تیری در چنته نداشته باشید)