ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : چند نکته کوچک در خصوص ازدواج



علي پارسا
27th October 2014, 11:44 PM
سلام دوستان،
چند نکته کوچک راجع به ازدواج به نظرم مي رسد، گفتم بد نيست اشاره کنم:
در ازدواج فاکتورهاي زيادي دخيل هستند، بيشتر حواسمان معطوف به اخلاقيات و موارد اقتصادي است، ليکن مواردي هست که نقش مهمي در روابط طرفين ايفا مي کند ولي خيلي تو چشم نيستند.
مثلا" سرمايي يا گرمايي بودن افراد است!
به نظرتان خنده دار است؟ نه؟ فکر مي کنيد حرف پيش پا افتاده اي زدم؟
ولي يک کم دقيقتر به موضوع نگاه کنيد، شما آدم سرمايي هستيد و همسرتان به قدري گرمايي است که چله زمستون هم بايد پنجره را باز کنيد تا خوابش ببرد!
يا مثلا" بوي عرق بدن، بعضي ها اصطلاحا" خيلي بد عرق هستند! يک کم که عرق کنند تمام بدنشان بو مي دهد، در صورتي که خيلي ها زياد عرق مي کنند ولي بدنشان به اون صورت بو نمي گيرد، حالا فرض کنيد همسر شما چنين فردي باشد، يا اگر خودتان چنين فردي هستيد خودتان را بگذاريد جاي همسر آينده تان.
حتما" مي گوييد خوب طرف زود زود برود حمام! يا به خودش عطر بزند! ..... يا ممکن است از من سوال کنيد که: "حالا منظورت چيه؟ يعني تو مراسم خواستگاري از طرف بپرسيم بدنت زياد بو مي دهد؟ سرمايي هستي يا گرمايي؟!!!!! عجب حرفهايي مي زني!"
نه ... منظورم اين است که نکاتي در يک رابطه دو نفره رخ خواهد داد که با زندگي تک نفره خيلي فرق مي کند، کاري به خوبي يا بدي طرف هم ندارد، لذا خودتان را بايد براي خيلي چيزهايي که شايد به فکرتان هم نرسد آماده کنيد، نمي خواهم ذهنتان را شلوغ کنم! نه! مي خواهم يک مقدار ديدتان را وسعت بخشيد.
اينطور نباشد که همه فکر و ذکرتان موارد اخلاقي و اقتصادي باشد و بعد زندگي را که شروع مي کنيد مي بينيد شب موقع خواب شما از گرما داريد مي پزيد و بايد حتما" کولر روشن کنيد وگرنه خوابتان نمي رود، بعد همسرتان از سرما خودش را پيچيده لاي پتو و صبح هم که پا مي شود از دست کولر شما سرما خورده و اين جريان تابستانها و زمستانهاي پياپي ادامه دارد!
بعد به خودتان بگوييد: اي بابا فکر اين چيزهايش را نکرده بوديم!
پس خوب است که اين چيزها را مطرح کنم و بشنويد، تا لااقل آمادگي داشته باشيد! البته اين تنها نمونه اي از شرايطي است که ممکن است پيش بيايد.
اينها را نگفتم نگران شويد، ميلياردها آدم در دنيا دارند با هم زندگي مي کنند و همه هم با شرايطي از اين قبيل مواجه اند و يک جوري باهاش کنار مي آيند، هيچ هم مشکلي نيست!
ولي همين نکات کوچک را که کنار هم بگذاريد مي توانيد چشم انداز خود راجع به ازدواج را وسعت بخشيده و با تسلط بيشتري گام در اين وادي بگذاريد.
و اما مطلب بعد! ... مطلب بعد يک کم جدي است .... با اجازتون بعدا" بهش اشاره خواهم کرد.

علي پارسا
24th November 2014, 12:53 AM
مطلب بعد اين است که ازدواج گامي است جهت غلبه بر منيت ها. وقتي کسي را دوست مي داري سعي مي کني برايش هر کاري بکني، يعني از منيت خودت خارج شده و براي ديگري تلاش مي کني.
غرور و منيت جزو اصلي ترين گناهان است و اگر توجه کنيد در ابتداي قرآن به آن اشاره شده و اولين عصيان در عالم هستي همين منيت و غرور بوده، آنگاه که شيطان گفت: من به انسان سجده کنم؟ من از آتشم و او از گل! و من از او برترم!
لذا وقتي مي گويند معيارهايتان براي ازدواج چيست؟ منظور اين نيست که بگوييد: "من مي خواهم همسرم چنين باشد" ، "منمي خواهم همسرم چنان باشد" ، "من مي خواهم ......" اين گونه نگاه کردن به موضوع در اصل بر ضد فلسفه ازدواج است!
بلکه منظور اين است که به نظر شما اصول عقايد و جهانبيني و مرام همسر آيندتان طبق چه معيارهايي بايد تعريف شده باشد؟
وگرنه اگر بخواهيد کوچکترين چيزها را وارسي و تعيين کنيد از مسير صحيح منحرف شده ايد.
عشق همسران به هم مقدمه اي براي رسيدن به عشق بالاتر يعني عشق به خدا هم حساب مي شود. چطور؟
يکي از دوستان به شوخي براي سر به سر گذاشتن همسرش تعريف مي کرد که:
"در ابتداي ازدواج عاشق همسرم بودم، رفته رفته براي رفع نيازهاي او مجبور شدم به سختي کار کرده و تلاش کنم، خسته و کوفته مي شدم، ديگر وقت و رمق نمي ماند که حتي بخواهيم دو کلمه با هم حرف بزنيم! تا مي آمدم خانه از خستگي خوابم مي برد!
بعد به خودم گفتم: اگر عاشق کسي بشوي که نيازمند باشد، بايد براي رفع نياز او چنان کار کني که عاشقي از سرت بپرد! پس عشق اصلي را بايد به کسي داشت که نيازي نداشته باشد و آن خداست."
او به شوخي مي گفت ولي در عين حال يک مطلب جدي را در لفافه داشت بيان مي کرد، اين نکته نهفته در سخنانش خيلي زيبا بود،
ياد اين شعر افتادم: "عاشقي گر زين سر و گر زان سر است - عاقبت ما را بدان سر رهبر است"
غرض اينکه وقتي پيامبر مي فرمايد "انکاح سنتي" خيلي مطالب ظريفي پشت اين جمله نهفته، نه اينکه بحث صرفا" سر مسائل دفع نيازهاي جسمي باشد.
شما نگاه کنيد، افراد تنها افسرده تر هم هستند، چرا؟ چون در تنهايي همش توجه انسان به خودش معطوف است، هي به خودش توجه مي کند و اين توجه آدم را مريض مي کند، خودخواه مي کند و خودبين مي کند.
حتي همينجا مي توان اين توصيه را داشت که اگر فعلا" امکان ازدواج نداريد سعي کنيد به نوعي با اين منيت مقابله کنيد، به ديگران کمک کنيد، در کارهاي خيريه حضوري شرکت کنيد، صله رحم کنيد و ...
اکثر اختلافات بين زوجين هم از اينجا ناشي مي شود که درک نکرده اند که ازدواج يعني از خود گذشتگي.
و نکته ديگر هم اينکه:
متاسفانه اشخاصي هم هستند که زندگي زناشويي خوبي دارند ولي باز از منيت خود دست برنداشته اند! فقط منيت خود را به اندازه همسر و فرزندانشان وسعت داده اند، همه جور کار خلافي مي کنند تا خانوادشان آسايش داشته باشد، اينها شايد زندگي به ظاهر راحتي داشته باشند ولي از فلسفه ازدواج به دور افتاده و به بيراهه رفته اند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد