PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بزرگداشت شب های عاشقی، روایات کوتاهی از دهه محرم (1393)



روابط عمومی سایت
25th October 2014, 09:21 PM
http://uc-njavan.ir/images/i8pcwu9v6g6lsm55cb3x.jpg (http://uc-njavan.ir/images/i8pcwu9v6g6lsm55cb3x.jpg)

به نام یکتا معبود خداوند شاهد و مشهود [golrooz]

محرم، ماه ایثار و از جان گذشتگی، ماه حماسه و شجاعت و ماه ظلم ستیزی و مبارزه با ذلت است.
محرم ماه شور و شعور و عشق و فریاد است.
ای ماه خون، دوباره می‌آیی و سكوت تاریخ را در هم می‌شكنی و بغض ناله را از حنجره‌ها آزاد می‌سازی.
بانگ كاروانت به گوش می‌آید و عاشقان را دوباره به مهمانی فرا می‌خوانی.

سلام بر حسین سید و سالار شهیدان و یاران باوفایش.

آن اصحاب شهادت طلبش كه مصداق واقعی آگاهی و ایمان و شجاعت و فداكاری بودند، چه آن‌هایی كه در ركابش به فیض شهادت رسیدند و چه آن‌هایی كه پیش از عاشورا شهید شدند.
مصائب امام حسین(علیه‌السلام) و اهل بیتش در این راه آنقدر عظیم و جانسوز است كه اگر همه ایام محرم هم از آن گفته شود باز هم نمی‌توان حق مطلب را به درستی ادا كرد.

با توجه به ورود امام حسین(علیه‌السلام) و یارانش در روز دوم محرم به كربلا و شهادتشان در روز دهم، شیعیان دهه اول این ماه را به یاد آنان و ذكر مصیبتشان به سوگواری و عزاداری ویژه‌ای می‌پردازند و در بزرگداشت شهدای كربلای سال 60 هجری هر روز از این دهه را مختص به یكی از حماسه سازان این نهضت جاویدان قرار داده‌اند.

در این تاپیک بر اساس روز شمار زیر مناسبت های هر روز محرم به اختصار ایجاد خواهد شد .


روزشمارمحرم:



روزاول:مسلم ابن عقیل علیه السلام

روز دوم محرم : ورود کاروان به کربلا ( ورودیه )
روز سوم محرم : حضرت رقیه علیها السلام

روز چهارم محرم : حضرت حر و اصحاب علیهم السلام - طفلان زینب علیهما السلام
روز پنجم محرم : اصحاب و عبدالله ابن الحسن علیهم السلام

روز ششم محرم : حضرت قاسم ابن الحسن علیه السلام

روز هفتم محرم : روضه عطش و علی اصغر علیه السلام
روز هشتم محرم : حضرت علی اکبر علیه السلام

روز نهم محرم : روز تاسوعا - حضرت ابوالفضل العباس علیه السلام


روز دهم محرم : روز عاشورا - حضرت ابا عبدالله الحسین علیه السلام - حضرت زینب علیها السلام و شام غریبان

روابط عمومی سایت
26th October 2014, 01:07 PM
http://uc-njavan.ir/images/uss88zdf5ly4ozqjlgo.jpg (http://uc-njavan.ir/images/uss88zdf5ly4ozqjlgo.jpg)

بنام خداوند قادر و توانا [golrooz]

آفتاب محرم برمی اید و کربلای دل را در پرتو خود می سوزاند.
سرخی بیرق ایستادگی از گلدستة دست ها بالا می رود و در باد به حرکت در می اید.
عطر شهادت مشام را می نوازد و چشم ها در انتظار طراوت اشک به تماشا می نشیند.
عقربه زمان روی نقطة پنجم عشق قفل می شود.
خواب ها از چشم های خسته می گریزد و حسینیة سینه ها سیاه پوش می شود.
آری محرم شده و انتظار لباس های مشکی به سر آمده است.
این شب ها باید به سوگ نشست.
هر شب به سوگ ستاره ای از آسمان حسین علیه السلام



چهارشنبه اول محرم الحرام سال 61 هجری قمری
(http://radioquran.ir/?part=menu&inc=menu&id=1784&)

* گروهی از اهل کوفه در این منزلگاه خیمه زده بودند.

حضرت از آنها پرسید: ایه به یاری من می آیید؟

بعضی گفتند: دل ما رضایت به مرگ نمی دهد و

بعضی دیگرگفتند: ما زنان و فرزندان زیادی داریم.

مال بسیاری از مردم نزد ماست و خبر از سرنوشت این جنگ نداریم، لذا از یاری تو معذوریم.

* حضرت به جوانان امر کرد که آب بردارند و شبانه حرکت کنند.

امام(ع)همانگونه که سوار بر مرکب بود، مختصری به خواب رفت.

پس از بیداری کلمه ی استرجاع(انا لله و انا الیه راجعون) را تکرار می کرد.

« علی اکبر جلو رفت و علت را جویا شد؛ حضرت فرمود: اسب سواری جلو من در خواب ظاهر شد

و گفت: این قوم شبانگاه در حرکت است و مرگ به استقبالشان می آید.»

علی اکبر گفت:« پدرم! ایا ما بر حق نیستیم؟»

حضرت فرمود:« سوگند به خدا که ما بر حقّیم.» علی اکبر گفت:« پس ما را باکی از مرگ نیست.»

امام فرمود:« خدا تو را جزای خیر دهد.»

* حسین(ع) در این منزل به عبیدالله جعفی چنین فرمود:

پس اگر ما را یاری نمی کنی خدای را بپرهیز از این که جزو کسانی باشی که با ما می جنگد.

سوگند به خدا اگر کسی فریاد ما را بشنود و ما را یاری نکند، خدا او را به رو در آتش می افکند.

روابط عمومی سایت
27th October 2014, 01:39 PM
http://uc-njavan.ir/images/hj0bukw7gbe3mv84cg27.jpg (http://uc-njavan.ir/images/hj0bukw7gbe3mv84cg27.jpg)


نینوا ( و کربلا)... پنج شنبه دوم محرم الحرام سال 61 هجری قمری
(http://radioquran.ir/?part=menu&inc=menu&id=1784&)
شب دوم: ورود به کربلا



امام حسین(ع) روز دوم محرم سال 61ه ق به سرزمین کربلا وارد شد. به خاطر همین روز دوم محرم، روز ورود به کربلا نام گذاری شده است.

روز دوم، نماد پایداری است. اباعبدالله الحسین(ع) از همان آغاز حرکت با حوادث گوناگونی روبه رو شد. از بی وفایی کوفیان گرفته تا تعقیب شدن از سوی سپاهیان دشمن.

با این حال از ادامة راه منصرف نشد و هم چنان استواری ورزید. حسین(ع) آموزگار بزرگ پایداری است.



نینوا جایی است که حرّ دستور یافت حضرت را در بیابانی بی آب و علف و بی دژ و قلعه فرود آورد.

امام(ع) برای اقامت در محل مناسبتری، به حرکت خود ادامه داد تا به سرزمینی رسید.

اسم آنجا را سئوال فرمود؛ تا نام کربلا را در جواب شنید، گریست و فرمود:« پیاده شوید، اینجا محل ریختن خون ما و محل قبور ماست.

و همین جا قبور ما زیارت خواهد شد، و جدّم رسول خدا چنین وعده داد.»

سپس اصحاب امام(ع) پیاده شدند و بار و اثاثیه را فرود آوردند.

سپاه حرّ نیز در ناحیه ی دیگری در مقابل امام اردو زدند. حضرت(ع) اهل بیت خود را جمع کرده، نظری بر آنها افکند و گریست. سپس فرمود:

« خدایا! ما را از حرم جدّمان راندند، و بنی امیه در حقّ ما ستم روا داشتند.

خدایا! حق ما را از ستمگران بستان و بر دشمنان پیروز گردان«.


عبیدالله بن زیاد نامه ای بدین مضمون برای حضرت نوشت: خبر ورود تو به کربلا رسید.

من از جانب یزید بن معاویه مأمورم سر بر بالین ننهم تا تو را بکشم و یا به حکم من و حکم یزید بن معاویه باز ایی! والسلام.

امام(ع) فرمود: این نامه را جوابی نیست! زیرا بر عبیدالله عذاب الهی لازم و ثابت است. امام حسین(ع) چون نامه ی ابن زیاد را خواند، فرمود:رستگار نشوند آن گروهی که خشنودی مردم را با غضب پروردگار خریدند.(خشنودی مردم را بر غضب خدا مقدم داشتند)

روابط عمومی سایت
28th October 2014, 05:38 PM
http://uc-njavan.ir/images/wz2d028fqd7ydmh51fc.jpg (http://uc-njavan.ir/images/wz2d028fqd7ydmh51fc.jpg)


کربلا....جمعه سوم محرم الحرام سال 61 هجری قمری
(http://radioquran.ir/?part=menu&inc=menu&id=1784&)
شب سوم: حضرت رقیه(س)


رقیه(س) دردانة سه ساله حسین بن علی(ع) است.

نام مبارک او در بعضی از کتاب های تاریخی و مقاتل نقل شده است و برخی دیگر مانند

ریاض الاحزان از او بانام فاطمه صغری یاد کرده اند.

رقیه(س) در روز سوم صفر سال 61ه ق در سفر اهل بیت به شهر شام از دنیا رفته است.

شاید نام گذاری روز سوم محرم به نام این بانوی کوچک به این انگیزه بوده که در گرماگرم عزاداری دهه اول،

از مظلومیت او یادی شود. حضرت رقیه الگوی تربیت صحیح است.
با تدبر در جملات کوتاهی که او هنگام دیدن سر بریدة پدر به زبان آورده به خوبی می توان دریافت که این کودک از چه معرفت والایی برخوردار بوده است.

عمر بن سعد با لشکری چهار هزار نفره از اهل کوفه وارد کربلا شد.

برخی نوشته اند: قبیله ی عمر بن سعد(بنی زهره) نزد او آمده و او را سوگند دادند
تا از این کار(داوطلب جنگ با امام حسین(ع) شدن)
بر حذر باشد تا باعث دشمنی میان آنها و بنی هاشم نگردد.

از طرفی یکی از دو فرزندش به نام حفص او را به مقاتله با امام حسین(ع) تشویق می نمود
و دیگری او را بر حذر می داشت.
لذا حفص همراه پدر برای جنگ با حسین(ع) به کربلا آمد.

* عمر سعد شخصی را نزد حضرت فرستاد تا از علت آمدنش به این سرزمین جویا شود.
حضرت فرمود:« مردم شهر شما به من نامه نوشته و مرا دعوت کرده اند و اگر از آمدنم ناخوشنودید باز خواهم گشت!»
عمر بن سعد تا از پیام امام(ع) مطلع گشت، گفت:« امیدوارم خدا مرا از جنگ با حسین برهاند!»

سخن امام حسین(ع) هنگام ورود به کربلا

مردم بندگان دنیا هستند و دین آنها جز سخن بر زبانشان نیست.
تا آنگاه که زندگیشان بچرخد، دنبال دین می روند.
و هرگاه بنای امتحان و آزمایش پیش اید، دینداران بسیار اندک می شوند.

روابط عمومی سایت
29th October 2014, 08:05 AM
http://uc-njavan.ir/images/yjs67jv4d1vs8y0lu1.jpg (http://uc-njavan.ir/images/yjs67jv4d1vs8y0lu1.jpg)

کربلا....شنبه چهارم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

شب چهارم: حضرت حرّ(ع)


شب چهارم عزاداری محرم اختصاص به یکی از شهیدان سربلند کربلا یعنی حربن یزید ریاحی دارد.

البته این شب را به فرزندان حضرت زینب نیز منسوب کرده اند.

حر الگوی توبه و حقیقت جویی است.

او در آغاز برخورد با امام حسین(ع) چنین جایگاه وارسته ای نداشت و به گفتة خودش مأمور بود و معذور!

اما ادب و تواضع حر در مقابل سالار شهیدان، سبب رهایی او شد. حر با ژرف بینی، حق را بر باطل ترجیح داد و پیشانی پشیمانی بر سجده گاه توبه فرود آورد.

حر، جذاب ترین الگوی توبه برای خطاکاران است.



عبیدالله بن زیاد در مسجد کوفه مردم را چنین خطاب کرد:


«ای مردم! خاندان ابوسفیان را آزمودید و آنها را چنان که می خواستید یافتید!

و یزید را می شناسید که دارای رفتار و روشی نیکوست که به زیردستان احسان می کند و بخشش های او بجاست!

و پدرش نیز چنین بود!

اکنون یزید دستور داده تا بین شما پولی تقسیم نمایم و شما را به جنگ با دشمنش حسین بفرستم».

سپس دستور داد در تمام شهر ندا کنند و مردم را برای جنگ آماده ی حرکت سازند.



شمر بن ذی الجوشن با چهار هزار جنگجو، یزید بن رکاب با دوهزار جنگجو، حصین بن نمیر با چهار هزار جنگجو، مضایر بن رهینه با سه هزار جنگجو، و نصر بن حرشه با دوهزار جنگجو برای جنگ با حسین(ع) اعلام آمادگی کرده و حرکت به سوی کربلا را آغاز کردند.



امام در پاسخ قیس بن اشعث که سفارش به بیعت با یزید می کرد، فرمود:
« نه به خدا سوگند، دست ذلت در دست آنان نمی گذارم و مانند بردگان از صحنه ی جنگ با آنان فرار نمی کنم.

روابط عمومی سایت
30th October 2014, 12:27 PM
http://uc-njavan.ir/images/fj1znmxys69r84i95fd6.jpg (http://uc-njavan.ir/images/fj1znmxys69r84i95fd6.jpg)


کربلا....یکشنبه پنجم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

شب پنجم: حضرت زهیر(ع) و...



این شب مانند شب چهارم میان چند شهید کربلا مشترک است.

شب پنجم به حبیب بن مظاهر و حضرت عبدالله بن حسن کودک هشت سالة امام مجتبی(ع) نیز منسوب است.

عبدالله(ع) در شمار آخرین شهیدانی بود که پیش از شهادت امام حسین(ع) در ظهر عاشورا به شهادت رسید.



زهیر، الگوی عاشقی کربلاست. او تا چند روز پیش، از دیدار حسین(ع) هراس داشت، اما پس از آن که به خیمه امام گام نهاد، هراسش به عشقی جاودانه بدل شد.

بارقه نگاه حسین(ع) چنان در جانش اثر کرده بود که از همه هستی خود گذشت و از دنیا و خانمان گسست.

او در این راه چنان پیش رفت که به یکی از فرماندهان سپاه آن حضرت تبدیل شد.




نیروهای پراکنده در سطح شهر کوفه کم کم جمع شده و به لشکر عمر بن سعد می پیوندند.

نوشته اند: شیث بن ربعی با هزار سوار به سوی کربلا روان شد.


عبیدالله عده ای را مأموریت داد تا در مسیر کربلا بایستند و از حرکت کسانی که به قصد یاری حسین(ع) از کوفه خارج می شوند، جلوگیری کنند.



چون گروهی از مردم می دانستند که جنگ با امام حسین(ع) در حکم جنگ با خدا و پیامبر است، در اثنای راه از لشکر دشمن جدا شده و فرار می کردند.

نوشته اند: فرماندهی که از کوفه با هزار جنگجو حرکت کرده بود، چون به کربلا رسید، سیصد یا چهارصد نفر همراه او بودند و بقیه چون اعتقادی به این جنگ نداشتند، اقدام به فرار می کردند.



از سخنان امام حسین(ع) با سپاه دشمن


« هیهات ما تن به ذلت نخواهیم داد. خدا و رسول او و مؤمنان هرگز برای ما ذلت و خواری را نپسندیدند.

دامنهای پاکی که ما را پرورده است و سرهای پرشور و مردان غیرتمند هرگز فرومایگان را بر کشته شدن مردانه ترجیح ندهند.

روابط عمومی سایت
31st October 2014, 10:54 AM
​http://uc-njavan.ir/images/94ccghzntpldpmmln.jpg (http://uc-njavan.ir/images/94ccghzntpldpmmln.jpg)

کربلا....دوشنبه ششم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

شب ششم: حضرت قاسم(ع)



شب نوجوانان عاشورایی، شب روضه قاسم بن الحسن(ع) .

وقتی امام حسین(ع) سخن از شهادت یارانش به میان آورد، نوجوان سیزده ساله کربلا از عمو پرسید:
عموجان ایا من نیز به فیض شهادت نائل می شوم؟

امام او را به سینه چسباند و فرمود: فرزندم مرگ را چگونه می بینی؟
قاسم پاسخ داد: از عسل شیرین تر!

شهادت طلبی قاسم(ع) و پا فشاری او برای رسیدن به مقصود، زیباترین الگو را برای رهروان خط سرخ شهادت رقم زد.



عمر بن سعد نامه ای را از عبیدالله دریافت می دارد که مضمون آن چنین است:
من از لشکر سواره و پیاده چیزی را از تو فروگذار نکردم، و توجه داشته باش که مأمورانی سپرده ام تا هر روز وضعیت را به من گزارش کنند.

حبیب بن مظاهر از حضرت اجازه می گیرد تا نزد طایفه ای از بنی سعد که در آن نزدیکی ها زندگی می کردند رفته و آنان را به یاری فرا خواند، حضرت اجازه دادند.

حبیب نزد آنها رفت و گفت:« امروز از من فرمان برید و به یاری حسین(ع) بشتابید تا شرف دنیا و آخرت از آن شما باشد».

تعداد 90 نفر به پا خاستند و حرکت کردند، اما در میان راه با لشکر عمر بن سعد برخورد کردند و چون تاب مقاومت نداشتند،
پراکنده شده و برگشتند.
حبیب به نزد حضرت رسید و جریان را تعریف نمود.

حسین گفت:« لا حول و لا قوه الا بالله»
نامه امام از کربلا به برادرش محمد بن حنفیه و بنی هاشم

« مثل این که دنیا اصلاً وجود نداشته(اینگونه دنیا بی ارزش و نابود شدنی است) و آخرت همیشگی و دائم بوده و هست.

روابط عمومی سایت
31st October 2014, 10:51 PM
http://uc-njavan.ir/images/8auytxp83z4ib3hoizv.jpg (http://uc-njavan.ir/images/8auytxp83z4ib3hoizv.jpg)

کربلا....سه شنبه هفتم محرم الحرام سال 61 هجری قمری


شب هفتم: حضرت علی اصغر(ع)


علی اصغر(ع) فرزند کوچک امام حسین(ع) و حضرت رباب دختر امرءالقیس است که با تیر سه شعبة حرمله بن کاهل اسدی به شهادت رسید.

مصیبت علی اصغر(ع) برای حسین(ع) جان فرسا بود چنان که گریست و به خداوند عرض کرد:

خدایا خودت میان ما و این قوم داوری کن.

آنان ما را فرا خواندند تا یاری کنند ولی برای کشتن ما کمر بسته اند.

در این لحظه ندایی از آسمان رسید که:

ای حسین(ع) در اندیشه اصغر(ع) مباش، هم اکنون دایه ای در بهشت برای شیر دادن به او آماده است.

شب هفتم، شب رضاست. حسین(ع) بهترین الگوی پایداری و رضآیت است.

او پس از تحمل شهادت همه یاران و جوانانش، کودک شیرخوار خود را به میدان آورد.

هنگامی که علی اصغر نیز فدا شد بر قضای الهی گردن نهاد و خطاب به خداوند گفت:

ای خدا! چون تو این صحنه ها را می بینی تحمل این مصیبت ها بر من آسان می شود.



تعداد نظامیانی که لباس و سلاح جنگی و حقوق از حکومت غاصب بنی امیه گرفته و به جنگ امام حسین(ع) آمده بودند را، بالغ بر 30 هزار جنگجو نوشته اند.
عمر بن سعد نامه ای بدین مضمون از عبیدالله دریافت کرد که:

با سپاهیان خود بین امام حسین(ع) و اصحابش و آب فرات فاصله بینداز، به طوری که حتی قطره ای آب به امام(ع) نرسد، همان گونه که از دادن آب به عثمان بن عفان خودداری شد! عمر بن سعد500 سوار را در کنار شریعه ی فرات مستقر کرد.

یکی از آنها فریاد زد: ای حسین!...
به خدا سوگند که قطره ای از این آب را نخواهی آشامید تا از عطش جان دهی!
حضرت فرمود:« خدایا! او را از تشنگی هلاک کن و هرگز او را مشمول رحمتت قرار مده.»

حمید بن مسلم می گوید به چشم خود دیدم که نفرین امام(ع) عملی گشت.

امام حسین(ع) سپاه دشمن را چنین نفرین کرد:



بار خدایا! باران آسمان را از اینان دریغ کن، و بر ایشان تنگی و قحطی( همچون سالهای قحطی یوسف در مصر) پدید آور و آن غلام ثقفی(حجاج بن یوسف) را بر ایشان بگمار تا جام زهر به ایشان بچشاند.

زیرا آنها به ما دروغ گفتند و ما را خوار ساختند و خداوند( به توسط آن غلام) انتقام من و اصحاب و اهل بیت و شیعیان مرا از اینان بگیرد.

روابط عمومی سایت
1st November 2014, 08:52 PM
http://uc-njavan.ir/images/uiefzmnbqedsekku65ft.jpg (http://uc-njavan.ir/images/uiefzmnbqedsekku65ft.jpg)


کربلا....چهارشنبه هشتم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

شب هشتم: حضرت علی اکبر(ع)



علی اکبر(ع) نخستین فردی بود که از بنی هاشم به میدان رفت.

او فرزند بزرگ امام است و نزدیک ترین فرد به ایشان.

چون غربت پدر را در میان خیل گرگ های خون آشام کوفه و شام می بیند، از همه یاران و افراد خاندان پیشی می گیرد و خود را در راه آرمانی فدا می کند.

او گام به میدان می نهد تا حجت را تمام کند و شوق رسیدن به فیض شهادت را در دل یاران حسین(ع) قوت بخشد.

علی اکبر(ع) الگوی سبقت گرفتن در شهادت است.





هر لحظه تب عطش در خیمه ها افزون می شد، امام(ع) برادرش عباس را به همراه عده ای شبانه حرکت داد.

آنها با یک برنامه ی حساب شده، صفوف دشمن را شکسته و مشکها را پر از آب کردند و به خیمه ها برگشتند.


ملاقات امام(ع) با عمرسعد:


حضرت فرمود:« ای پسر سعد! ایا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟» ابن سعد گفت:

« اگر از این گروه جدا شوم، خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.»

حضرت فرمود:« تو را چه می شود؟

خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد...گمان می کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟
به خدا سوگند چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید.»



عبیدالله طی نامه ای عمر بن سعد را تهدید به عزل و برکناری کرده، می گوید:

« اگر از فرمان من سر باز زنی، مسئولیت لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار خواهم کرد.»

سخن امام حسین(ع) با یارانش



« ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور
و نعمتهای همیشگی آن می رساند.

روابط عمومی سایت
2nd November 2014, 11:02 PM
http://uc-njavan.ir/images/83y7mi81b1kzq3ts8i4s.jpg (http://uc-njavan.ir/images/83y7mi81b1kzq3ts8i4s.jpg)


کربلا....پنج شنبه نهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

شب نهم: شب تاسوعا



ستاره 34 ساله آسمان کربلا و بزرگ ترین یار و یاور حسین(ع) .
عباس یعنی چهره درهم کشیده و این نام نشان از صلابت و توانمندی سقای کربلا دارد.
او فرزند علی(ع) و برادر حسین(ع) بود، با این حال هرگز برادر خود را به نام صدا نزد.
عباس(ع) این ادب و فروتنی را تا لحظه آخر بر خود واجب می دانست. او بهترین الگوی رشادت بود.

زیرا پرچم دار سپاه بود و پرچم را به دست رشیدترین و شجاع ترین افراد لشگر می سپارند.
او به اندازه ای محو یار شده بود که بر امواج دل انگیز آب روان، لب های خشکیده محبوب خود
را در نظر آورد و داغ تشنگی را از یاد برد.
رشادت، وفاداری و فروتنی عباس(ع) یکی دیگر از برگ های زرین عاشورا است که همه را به شگفتی واداشته است.
شمر خود را به خیام امام(ع) رسانده، ضمن صدا کردن حضرت عباس(ع) و
دیگر فرزندان ام البنین، می گوید: « برای شما از عبیدالله امان نامه گرفتم.»

آنها متفقاً گفتند:« خدا تو را و امان نامه ی تو را لعنت کند، ما امان داشته باشیم ولی پسر دختر پیامبر نداشته باشد؟»
امام حسین(ع) توسط حضرت عباس(ع) از دشمن یک شب را برای نماز، راز و نیاز با خدا و تلاوت قرآن مهلت می گیرد.

حفر خندق در اطراف خیام برای مقابله با شبیخون دشمن و قطع کردن راه ارتباطی دشمن با خیام از سه طرف، - که فقط از یک قسمت ارتباط برقرار باشد- و یاران امام(ع) در آنجا مستقر بودند.

این تدبیر امام(ع) برای اصحاب بسیار سودمند بود.

گروهی از لشکر عمر بن سعد به سپاه امام می پیوندند.

سخن امام(ع) خطاب به دشمن:

« وای بر شما! چه زیانی می برید اگر سخن مرا بشنوید؟!
من شما را به راه راست می خوانم، اما شما از همه ی فرامین من سر باز می زنید و سخن مرا گوش نمی دهید،
چرا که شکمهای شما از مال حرام پر شده و بر دلهای شما مهر شقاوت زده شده است.

روابط عمومی سایت
4th November 2014, 01:39 AM
http://uc-njavan.ir/images/q0m6594l3zcr73wqp.jpg (http://uc-njavan.ir/images/q0m6594l3zcr73wqp.jpg)


کربلا....دهم محرم الحرام سال 61 هجری قمری

شب دهم: شب عاشورا



شب حسین بن علی(ع) الگوی آزادگان جهان. شهامت، ایثار، بردباری، تسلیم، رضا، وفا، فروتنی، شجاعت و پایداری امواج اقیانوس بی منتهای حسین است. اگر این قیام چنین درون مایه ارزشمندی از فضایل انسانی را نداشت، این گونه بر پیشانی تاریخ نمی درخشید. عاشورا این گونه توانست حصار زمان و مکان را درهم شکند و تاریخ را درنوردد.





امام(ع) با یارانش نماز صبح را به جماعت خواند و سپس با آنها چنین سخن گفت:« ...خدا به شهادت من و شما فرمان داده است. بر شما باد که صبر و شکیبایی را پیشه ی خود سازید.«


حضرت(ع)، «زهیر بن قین» را فرمانده راست سپاه و حبیب بن مظاهر را فرمانده چپ سپاه گمارد و پرچم را به دست برادرش حضرت عباس سپرد. گرچه سپاه دشمن به خیمه ها نزدیک می شد، ولی حضرت تیری نینداخت، چون می فرمود:« دوست ندارم که آغازگر جنگ با این گروه باشم.»

عمر بن سعد تیر را بر کمان نهاده و به سوی یاران امام انداخت و گفت:« گواه باشید که اول کسی بودم که به سوی لشکر حسین تیر انداختم!» سپس سپاهیان عمر بن سعد تیر بر کمان نهاده و از هر طرف یاران حسین(ع) را نشانه رفتند.

امام(ع) فرمود:« یاران من! به پا خیزید و به سوی مرگ(شهادت) بشتابید، خدا شما را بیامرزد.»

در حمله ی اول بالغ بر چهل تن شهید شدند و سپس یاران باقی مانده هر کدام به نوبت به تنهایی به میدان رزم شتافته و به شهادت می رسیدند و بعد از آنها نوبت به خاندان بنی هاشم رسید و آنها نیز شربت شهادت را نوشیدند.



امام حسین(ع) که یکه و تنها مانده بود، نگاهی به اجساد مطهر شهدا کرده و آنها را صدا می کرد. حضرت(ع) برای وداع آخرین به سوی خیام آمد، آنگاه در حالی که شمشیرش را از غلاف بیرون آورده بود در برابر دشمن قرار گرفت و جنگ نمود.

دشمن از هر طرف وی را محاصره نمود.

ناگاه تیری سه شعبه به قلب مبارکش اصابت کرد و در حالی که نشان یکصد و چند تیر و نیزه بر پیکرش بود، نقش بر زمین شد و روح مبارکش به ملکوت اعلی پیوست، اما شیون زنان، کودکان و حتی فرشتگان الهی بلند شد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد