PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث مباحثه ی منطقی



genius1
4th October 2014, 06:54 PM
حدود 30-40 ساله که علم و وسایل فراگیری علم به بیشترین حد خودشون رسیدن یعنی بیش از زمان ریاضیدانان و فیزیک دانانی چون اویلر و گاووس و اینشتین و نیوتون و ابن سینا و خوارزمی و ..
با وجود این تو این سی چهل سال با وجود پیشرفت فناوری اطلاعات، وجود خلاقیت در علوم ،آنچنان که قبلا بوده(خصوصا در علوم پایه)کاهش یافته است.علت این از نظر من این است که تکنولوژی امروزی وسایل رفاهی را فراهم می کند و بسیاری از افراد با استفاده از این به جای پیشرفت علمی میل به سرگرمی و فقط لذت بردن دارند!!
مانند تلویزیون که ما حدود 3-4 ساعت به طور میانگین روزانه عمرمان را جلویش تلف می کنیم و همینطور موبایل های اندروید که با وجود شبکه های اجتمای گسترده، جلوی تعامل انسان ها و مباحثه ی علمی را می گیرند و به پاتوقی برای وقت گذرانی افراد تبدیل شده اند!!

اینشتین که خدا اورا بیامرزد سخنی بسیار جالب دراین باره داشت و آنهم این بود((اگر تکنولوژی جلوی تعامل ما انسان ها را بگیرد،جهان پر از نادان ها خواهد شد)).

اما سوال بزرگ این است که به نظر شما در آینده میل به علم و فهمیدن و فکر کردن بیشتر خواهد شد یا نه؟؟؟؟

با تشکر

1=1+1
4th October 2014, 07:19 PM
اگ توی فهمیدن و علم پول باشه . اره میل بهش زیاد میشه !!!!

Client
7th October 2014, 02:00 AM
اما سوال بزرگ این است که به نظر شما در آینده میل به علم و فهمیدن و فکر کردن بیشتر خواهد شد یا نه؟؟؟؟

با تشکر


پاسخ سوالتان هم بله و هم خیر هست.

چنانچه از این علم در جهت رشد و شکوفایی عقلی و قدرت خلاقیت و برانگیزی حس کنجکاوی و هر آنچه که موجب درک نیاز و عوامل برطرف کننده اش می شود، بکارگرفته شود ، آن زمان پاسختان مثبت هست.

اما چنانچه از این علم در جهتی غیر از آنچه عرض کردم استفاده شود،آن زمان پاسخ منفی هست.این طور می شود که یک فرد یا افرادی خاص در یه بخشی از زمان دست به اختراع و اکتشاف می زنند و ما بقی افراد جامعه، مست و سرخوش از سرگرم شدن با این اختراع عمرشان را به بطالت گذرانده و فرصت فکر کردن به نیازهای موجود و برطرف کردنشان و یا بهبود دادن آنچه در قبل بوده را از دست می دهند و همان می شود که شما به آن اشاره داشتین.

پس می توان این طور نتیجه گرفت که میزان کاهش و یا افزایش خلاقیت در علوم ،بستگی به نحوه و جهت بکارگیری آن علوم دارد.یعنی رابطه زیر برایش بر قرار می باشد:
(افزایش / کاهش )استفاده از علوم در جهت شکوفایی قدرت خلاقیت افراد=(افزایش / کاهش )بهره گیری از قدرت خلاقیت در ارتقا علوم توسط افراد

meaning
7th October 2014, 03:35 AM
درود


حدود 30-40 ساله که علم و وسایل فراگیری علم به بیشترین حد خودشون رسیدن یعنی بیش از زمان ریاضیدانان و فیزیک دانانی چون اویلر و گاووس و اینشتین و نیوتون و ابن سینا و خوارزمی و ..

چگونه با اطمینان این حرف را می‌زنید؟ علم؟ وسایل فراگیری علم؟ نمی دانم شاید؛ دلیل برای اثبات این حرفتان دارید؟


با وجود این تو این سی چهل سال با وجود پیشرفت فناوری اطلاعات، وجود خلاقیت در علوم ،آنچنان که قبلا بوده(خصوصا در علوم پایه)کاهش یافته است.علت این از نظر من این است که تکنولوژی امروزی وسایل رفاهی را فراهم می کند و بسیاری از افراد با استفاده از این به جای پیشرفت علمی میل به سرگرمی و فقط لذت بردن دارند!!
لطفا منظور خود را از "خلاقیت در علم" تا جایی که امکان دارد به وضوح بیان کنید.




مانند تلویزیون که ما حدود 3-4 ساعت به طور میانگین روزانه عمرمان را جلویش تلف می کنیم و همینطور موبایل های اندروید که با وجود شبکه های اجتمای گسترده، جلوی تعامل انسان ها و مباحثه ی علمی را می گیرند و به پاتوقی برای وقت گذرانی افراد تبدیل شده اند!!

اینشتین که خدا اورا بیامرزد سخنی بسیار جالب دراین باره داشت و آنهم این بود((اگر تکنولوژی جلوی تعامل ما انسان ها را بگیرد،جهان پر از نادان ها خواهد شد)).
[golrooz][golrooz]

به گمانم باید قبول کنیم قرن 21 قرن ابزارهای سرگرمی و لهو و تهی، قرن اندیشه های نهیلیستی بوده است.


اما سوال بزرگ این است که به نظر شما در آینده میل به علم و فهمیدن و فکر کردن بیشتر خواهد شد یا نه؟؟؟؟

با تشکر




به نظر شما پاسخ به این پرسش چه مشکلی را حل می کند چه سودی می تواند داشته باشد؛ یا بهتر بگویم، با پاسخ به این پرسش چه پرسش بنیادین تری می تواند حل شود؟ آیا این پرسش تنها ارزش صرف هم اندیشی دارد و فاقد ارزش عملی و کاربردی؟ یا خیر.


---

«چیز جدیدی اتفاق نمی‌افتد، فقط همان داستان‌های قدیمی هستند که انسان‌های تازه از راه‌رسیده آن‌را تجربه می‌کنند.»


-ویلیم فاکنر

genius1
10th October 2014, 06:32 PM
درود



چگونه با اطمینان این حرف را می‌زنید؟ علم؟ وسایل فراگیری علم؟ نمی دانم شاید؛ دلیل برای اثبات این حرفتان دارید؟


لطفا منظور خود را از "خلاقیت در علم" تا جایی که امکان دارد به وضوح بیان کنید.




[golrooz][golrooz]

به گمانم باید قبول کنیم قرن 21 قرن ابزارهای سرگرمی و لهو و تهی، قرن اندیشه های نهیلیستی بوده است.




به نظر شما پاسخ به این پرسش چه مشکلی را حل می کند چه سودی می تواند داشته باشد؛ یا بهتر بگویم، با پاسخ به این پرسش چه پرسش بنیادین تری می تواند حل شود؟ آیا این پرسش تنها ارزش صرف هم اندیشی دارد و فاقد ارزش عملی و کاربردی؟ یا خیر.


---

«چیز جدیدی اتفاق نمی‌افتد، فقط همان داستان‌های قدیمی هستند که انسان‌های تازه از راه‌رسیده آن‌را تجربه می‌کنند.»


-ویلیم فاکنر
با تشکر از دقت و توجه و وقتی که سر صحبت هایم گذاشتید و در مباحثه شرکت کردید.این پست پاسخ پرسش هایی است که خط به خط از من پرسیدید و این زیر در 5 بند جوابش می باشد.

اولا زمان آقایان گاوس و اویلر و اینشتین،تحقیقات میدانی به طور گسترده توسط دانشجویان بود که باید کتب بسیاری را مطالعه می کردند که بسیار زمانبر بود و علم به چنین شکلی(اینترنت)در اختیار متقاضیان نبود که در مدت کمتری به تحقیق بپردازند.همچنین در آن زمان ها(قرن های قبل از 21 و 20)وسایلی چون کامپوتر وجود نداشت تا ریاضیدانان و فیزیک دانان و مهندسان با دادن الگوریتم های مخصوصی بتوانند به کامپیوتر،نتیجه ای از مشاهداتشان را ارایه دهند(جالب است بدانید که نسبیت عام اینشتین و به خصوص معادلات میدان اینشتین در حضور ماده،توسط ابرکامپیوتر ها در تئوری بیگ بنگ آزموده شده است و در عین حیرت دیدند که اینشتین راست می گفت!!!!!)

ثانیا خلاقیت در علم را اگر بخواهم توضیح دهم از شما چندی سوال می پرسم:حداکثر زمانی که شما سر مسایل وقت می گذارید چه قدر است؟متاسفانه با پیشرفت وسایل رفاهی،این مدت در بین دانشمدان کاسته شده است.این مدت در بین دانشمندانی همچون اینشتین به 8 سال نیز می رسید!!!!!!(جالب اینجاست که اینشتین سر یک معادله ی 1 اینچی از سال 1907 تا سال 1915 فکر می کرد !!)اما امروزه خصوصا در علومی همچون علم فیزیک،تئوری های مختلفی می بینیم که هیچ کدام رسایی در توضیج پیوند بین کوانتوم و نسبیت را ندارند و هر یک دیگری را نقض می کنند(در علم مکانیک کوانتومی عده ای از جمله جولیان باربر معتقدند که اصلا زمان مفهومی واهی است! و حاصل تخیل ماست که تمام تصاویر غیر متحرک را که جهان از آنها زاده شده،طوری مغز ما سر هم می کند که فکر می کنیم،روی پیکانی به سوی آینده سوار اند این کار سبب ابن شده که فیزیکدانانی بگویند که نسبیت که زمان را قبول دارد دروغ است و یا کوانتومی که زمان را نمی پذیرد چرت و پرت می گوید!!!)همه این ها حاصل کار نکردن واحد و متحد و خلاقانه سر یک تئوری است.

ثالثا امروزه کلا کلمه ی "ولش کن حل نمیشه از این راه"در بسیاری از مکان ها وجود دارد که نشانه ی کاهش صبر و تحمل است.این بحث را بر این مبنا طرح کردم که تکنولوژِی رفاهی به حدی رسیده است که ما تن پرورتر شده ایم!!! و اگر برروی آیکنی کلیک کنیم و در زمان مد نظر ما باز نشود،زمین و زمان را مقصر خواهیم دانست و به جای اندیشه و صبر،میخواهیم بدون سختی و کمی زحمت به سرمنزلو مقصد برسیم و این ضرر و زیان است یعنی به نظر شما نیست!!!

رابعا این پرسشم انسان را وادار به فکر می کند که خوب است اگر برای شما فکر کردن سودی ندارد،حرفتان درست است بی خودی این سوال را مطرح کردم همین پرسش آخر شما نشانه ی دوری ما انسان های مدرن از آن فطرت پرسش گر و اندیشه گر و سختگیر منطقی که ارسطو و افلاطون تا اینشتین و نیوتون و کاکو و ... روی نزدیکی به آن تاکید داشتند است!!!

خامسا از شما سوالی دارم آیا همه ی تفکر ها باید کاربرد ظاهری داشته باشند؟؟ اگر این طور باشند که آقایان منطق دان بی کارند!! چون مهندس نیستند که بتوانند با تفکرشان هواپیما بسازند.

هرگز از سوال کردن باز نایست!!!

آلبرت اینشتین

Client
10th October 2014, 06:54 PM
[labkhand]لطفا فارسی را پاس بداریم و در جملاتمان از لغات فارسی استفاده کنیم.
سپاس.

Client
10th October 2014, 06:58 PM
هرگز از سوال کردن باز نایست!!!



نه اتفاقا سوال خوبی هست.من بارها به این موضوع فکر کردم و این سوال برایم پیش آمده و به نتایجی رسیدم که بخشی از آن را عرض کردم.
نظر خود شما چیست؟ البته بخشی از آن معلوم هست.

genius1
10th October 2014, 07:14 PM
نه اتفاقا سوال خوبی هست.من بارها به این موضوع فکر کردم و این سوال برایم پیش آمده و به نتایجی رسیدم که بخشی از آن را عرض کردم.
نظر خود شما چیست؟ البته بخشی از آن معلوم هست.

باشه ازین به بعد به جای تکنولوژِی و بیگ بنگ و کامپیوتر میگم:فناوری و مهبانگ و رایانه که فارسی رو هم به همدیگه پاس بدیم!!

در ضمن اون بخشی از عقیده ام نیست همش هست.

باتشکر از توجه و دقت.

Client
10th October 2014, 07:20 PM
باشه ازین به بعد به جای تکنولوژِی و بیگ بنگ و کامپیوتر میگم:فناوری و مهبانگ و رایانه که فارسی رو هم به همدیگه پاس بدیم!!

در ضمن اون بخشی از عقیده ام نیست همش هست.

باتشکر از توجه و دقت.

آقا اصلا منظور من این لغات نبود.منظورم شمارش 5 بند بود دوست من.
در رابطه با نظر خوتان پرسیدم ، نظرتان چیست. چون به نظرم آمد بخشی از آن را بیان کردین و کامل نکردینش.من قصد بی احترامی و ... نداشتم دوست من.شما پست های مرا بادقت خواندین و انقدر شتاب زده چنین پاسخ دادین ؟

در پست قبلی منظورم از سوال خوب سوالی بود که از جانب شما مطرح شد.اینکه با افزایش تکنولوژی به نظر تولید علم و خلاقیت در آن کاهش پیدا خواهد کرد یا خیر!منظورم این سوال بود که برای خودم هم پیش آده بود.

خوب که دقت کنید متوجه میشوید پاسخ من هم هماهنگی با نظر شما داشته .

genius1
10th October 2014, 07:41 PM
آقا اصلا منظور من این لغات نبود.منظورم شمارش 5 بند بود دوست من.
در رابطه با نظر خوتان پرسیدم ، نظرتان چیست. چون به نظرم آمد بخشی از آن را بیان کردین و کامل نکردینش.من قصد بی احترامی و ... نداشتم دوست من.شما پست های مرا بادقت خواندین و انقدر شتاب زده چنین پاسخ دادین ؟

در پست قبلی منظورم از سوال خوب سوالی بود که از جانب شما مطرح شد.اینکه با افزایش تکنولوژی به نظر تولید علم و خلاقیت در آن کاهش پیدا خواهد کرد یا خیر!منظورم این سوال بود که برای خودم هم پیش آده بود.

خوب که دقت کنید میبینید پاسخ من هم هماهنگی با نظر شما داشته .

نه....! من منظورم این نبود که بی احترامی کردید!! کمی با شوخی و مزاح بهتون پاسخ دادم و منظوری نداشتیم و هدف فقط مباحثه هست و همین...! زیاد جدی نگیرید!!(البته بحثو نمیگم حرف قبلیمو می گم)
آره،شمارش همش عربیه!! آخه اولش داشتم می نوشتیم گفتم اولا و وقتی سر بند ها رسیدم گفتم که دومی رو چی بنویسم؟!! اونجا بود که گفتم اولی عربیه بعدیام عربی باشن که همه چی به هم بیاد! و همین!

با تشکر و احترام بر این که به نوشته هایم اهمیت می دهید.

علي پارسا
12th October 2014, 10:55 AM
سلام،
با تشکر از جنابعالي، عرض کنم خدمتتان که من در پست شصت و چهارم تاپيک "چه کسي مغزها را فراري مي دهد" يک مطلبي تقريبا" در همين زمينه نوشته ام که با کمي تغيير دوباره آن را خدمتتان عرض مي کنم:

يک بحث مهم موجود همين است که: اصولا" آيا تمدن و تکنولوژي چه ميزان در راستاي اعتلا و پيشرفت بشريت موثر بوده است؟
من در همين سالهايي که از عمرم گذشته افراد زيادي را ديده ام که در مسير پيشرفت در امور مختلف گام برداشته و موفق شده اند، ولي در هنگام مرگ اين حس را داشتند که خيلي از چيزهايي که کسب کرده اند ارزش به دست آوردن را نداشته است و بهتر بود عمرشان را وقف چيزهاي برتري مي کردند!

ولي بياييد يک ذره فکر کنيم، به عنوان نمونه "برق" را مثال مي زنم، انصافا" برق در کنار فوايدش، چه بدي هايي داشته؟
من خودم را مي گويم: شب اگر برق نبود، فرصتي داشتم که در باره خود تفکر کنم، درباره دنيا تعقل بيشتري کنم، يا مطالعه کنم (زير نور شمع!) حالا يا سرگرم وسايل صوتي و تصويري ام يا مهماني، يا گردش، يا خلاصه وقت تلف کردن الکي! نور شهر چنان شديد است که ديگر ستاره ها ديده نمي شوند! يک موقع آخر شب که مي روم زباله ها را بگذارم بيرون يک مرتبه سرم را بالا مي کنم و يک ستاره مي بينم، به خودم نهيب مي زنم! علي! کجا داري ميري؟ روي يک سياره کوچک وسط اين فضاي لايتناهي، صبح تا شب درگير مشکلات الکي! سرگرمي هاي الکي!
طبعا" اين روش زندگي خلاقيت را نيز در درون انسان کم رنگ مي کند
هر کسي را مي بيني يک گوشي ميليوني دستش گرفته و جوک مي فرستد و جوک مي خواند و .....
نگوييد خوب الآن هم مي شود تعقل کرد و .... به برق چه ربط دارد!، بله درست است، ولي اين کار را نمي کنيم عزيزان من! جو چنان سوق پيدا مي کند که عملا" مردم درگير تکنولوژي مي شوند آن هم در راستاي اهداف بيهوده!
فکر مي کنيد با وجود چندين برابر شدن جمعيت جهان چرا متفکرين به اون نسبت زياد نشده اند؟
الآن چند تا مولوي و حافظ و ابن سينا و ابوريحان و .... و چند تا گاليله و دکارت و نيوتون و .... بايد مي داشتيم؟
بله الآن محققين و دانشمندان زيادند ولي برآيند کوشش آنها به چه سمتي است؟
البته جنابعالي نگاهتان بيشتر روي علوم پايه است ولي من بيشتر توجه به علوم انساني دارم. چون به نظرم ابتدا آن هوشياري و پرسشگري انسان در مورد اصل هستي خود و جهان (در قالب علوم انساني) بايد تقويت شود تا به طبع آن علوم پايه نيز اون پويايي خود را بازيابد وگرنه شما نگاه کنيد الآن علم به سمتي پيش مي رود که مثلا" کل بيماري ها را نابود کند، يا فرضا" تکنولوژي به حدي برسد که يک دگمه بزني و هر چه مي خواهي انجام گردد!
ولي وقتي انسان نمي داند که کيست و چه مي خواهد! اون دگمه به چه درد خواهد خورد؟ وقتي نمي داني براي چه زندگي مي کني رفع تمام بيماري ها به چه درد مي خورد؟ مردنت شايد بهتر از اين زندگي حيواني باشد.
همين جا به اين نکته هم اشاره کنم که وقتي از بعضي ها مي شنوم که ما خيلي از دنيا عقبيم خنده ام مي گيرد!
فکر مي کنيد چند سال از دنياي متمدن عقبيم! آيا در جهاني که اکثر آدمهايش در خواب خرگوشي اند کسي از کسي عقبتر است؟
البته اسمش را هم گذاشته اند عصر انفجار اطلاعات!!!!!!

حال در مورد سوال شما که پرسيده ايد:
به نظر شما در آینده میل به علم و فهمیدن و فکر کردن بیشتر خواهد شد یا نه؟
پاسخش سخت است ولي من نظرم مثبت است، نه از نظر کمي بلکه از نظر کيفي، هميشه شرايط عجيب و غريب باعث شکوفا شدن استعدادهاي بشري مي گردد. البته خيلي ها را هم در خود غرق مي کند، ولي آن عده که از اين مهلکه ها بيرون مي آيند مانند آن طلايي هستند که بعد از ذوب شدن چندين تن سنگ استحصال مي گردد.
به نظرم فطرت انساني ماندن در چنين حالت استفاده صرفا"سرگرمي گونه و راحت طلبي از تکنولوژي را بر نمي تابد.
شايد به اين دليل باشد که بيشترين آمار خودکشي در دنيا مربوط به ژاپن با بالاترين تکنولوژي ها است.
يا شايد به اين دليل باشد که يکي از پر فروش ترين کتابها در آمريکا ترجمه مثنوي است.
انسان نمي خواهد برده تکنولوژي باشد، مي خواهد به اصل خود بازگردد، مي خواهد آن شادابي و خلاقيت و توانايي هايش که در چنبره تکنولوژي گرفتار مانده را برهاند.
من نظرم مثبت است به اين دليل:
1-شما اين موضوع را ايجاد کرده ايد
2- من و دوستان ديگر در مقابل آن بي تفاوت نبوده و پاسخ داده ايم
پس مي بينيد که در يک سايت کوچک (نسبت به شبکه پهناور بين المللي) دو سه نفر نگراني ذهنيشان همان نگراني انشتين است که: نکند تکنولوژي جلو تعامل ما انسانها را بگيرد. خوب ...... اين را بست بدهيد به تمام دنيا! ....
در خاتمه متشکرم از موضوع خوبتان که افراد را تشويق به تفکر مي نمايد.
خدا نگهدار

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد