PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی سازه های قوسی Arches Structure



مدیر تالار معماری
1st October 2014, 08:00 PM
ايستايي قوس


همانطوري كه در ابتداي اين بخش عنوان شد، ايستايي قوس پيوند نزديكي با پايه هايي كه بر روي آن قرار مي گيرد دارد.

پيوند رگه هاي آجري كه هر كدام بعنوان تكيه گاهي محسوب مي شوند و ايجاد نيروهاي متقابل اين رگه ها ، بر رگه هاي كناري، باعث مي شود كه عناصر موجود آن(آجر و سنگ) سرنخورده و ايستا باقي بمانند.

اگر بخواهيم به زبان ساده ايي تعادل موجود را تعريف كنيم، در يكي از رگه هاي آجري كه به صورت نمونه تصور شده است.

نيروي وزن آن را P1 در دو جهت و عمود بر سطح رگه هاي كناري تجزيه مي كنيم.

در اينجا مولفه هاي R1 و S1 كه نيروهاي بوجود آمده در داخل سازه مي باشند، را خواهيم داشت.

اگر اين رگه آجري نمونه را در تمام قوس تصور كنيم،‌در محل رگه آجري تيزه قوس همين دو مولفه را خواهيم داشت، با اين ويژگي كه در نصف ديگر قوس همين دو مولفه نيز وجود دارد و در قسمت تيزه مولفه S از دو نيم قوس همديگر را خنثي نموده و نيروي مايل R به پايه قوس انتقال پيدا مي كند.

مي توان دياگرام كلي منتجه R را به وسيله روش ترسيمي محاسبه كرد. نتيجه نهايي كار يك متوازي الاضلاع تجزيه مجموعه نيروهاي P=P1+P2+P3+….PN به دو نيروي افقي S و R خواهد بود.

همانطوري كه گفته شد نيروي S خنثي مي شود در حاليكه نيروي R مي بايست ضامن تعادل در قوس شود.

اگر نيروي R در 3/1 كلفتي پايه بيافتد سازه ما داراي تعادل خواهد بود. اين موضوع براي هر رگه آجري نيز صدق مي كند.

اگر نيروي R در داخل اين محدوده نيافتد و بيرون آن باشد، گشتاوري بوجود مي آيد و قوس از حالت ايستايي بيرون رفته در اينجا نيروي فشاري به كششي تبديل مي شود و باعث ريختن يا حداقل ترك هايي در قوس خواهد شد.

براي بررسي قوس از روش هاي ترسيمي مي توان كمك گرفت و مي بايست در هر صورت نيروي R در اين محدوده قرار گيرد . اندازه فشار موجود نبايد از مقاومت فشاري مصالح بيشتر شود.

در اكثر مواقع با يك بررسي مقدماتي بر روي پايه هاي قوس ديده مي شود كه نيروي R در بيرون اين مكان مي باشد.

روش هاي مختلف براي حل اين مسئله وجود دارد كه در قسمت بعد به ذكر آن خواهيم پرداخت.

نكته ايي كه در اينجا مي بايت مورد توجه قرار گيرد، در مورد ايستايي قوس هاي ايراني مي باشد.

همانطوري كه ديدم در روند شكل گيري سازه هاي طاقي در ايران از شكل نيم دايره استفاده نشده است و قوس هاي موجود كمابيش شباهت به بيضي دارند و همانطوريكه مي دانيم اين مقطع از كاملترين مقاطع قوس ها مي باشد.

در ميان قوسها قوس هاي مثل چپدري، چمانه، پاتوپا، و قوس هاي با مقطع بيضي مثل هلوچين تند و كند و كلاً قوس هايي كه داراي خيز زياد و افراز بلند مي باشند، داراي ايستايي بهتري مي باشند.

قوسهايي مثل پنج اوهفت كند و شاخ بزي و ديگر قوسهايي كه داراي خيز كم مي باشند، داراي مقاومت كمتري هستند.

در خاتمه اين امر يادآور مي شويم به هر روش عملي كه براي ايستايي قوسهاي عمل مي كنيم، شرايط داشتن تعادل از قرار زير است:

- منحني فشار داخل قوس باشد.

- كه در هر مقطع از قوس، از بوجود آمدن نيروي كششي جلوگيري شود، اين بدين معني است كه منتجه هر مقطع در داخل 3/1 كلفتي تبره قوس بيافتد.



رفع رانش


اصل ايستايي سازه هاي طاقي بر مبناي عملكرد يك قوس استوار شده است ،‌همانطوري كه ديديم نيروي مايلي كه به پايه ها انتقال داده مي شود، مي تواند نسبت به وزن موجود رگه هاي آجري قوس داراي شيب زياد يا كم باشد.

اين نيروي مايل بنابر اصول ترسيمي ايستايي، به دو مولفه افقي و عمودي تجزيه مي شود .

مولفه افقي همان نيروي رانش در سازه مورد نظر ما مي باشد.

اگر شيب منتجه R را نسبت به صفحه پاكار كم نموده بر نيروي رانش ما اضافه خواهد شد و سازه بطرف از هم گسيختگي مي رود. در اينجا ارتباط بين شكل و عملكرد ايستايي يك قوس بهتر روشن مي شود.

مسئله حل نمودن يا خنثي نمودن نيروي رانش را مي بايست در ارتباط با همين عملكرد ايستايي ديد و در واقع ضميمه اي از آن دانست.

راه حل هاي مختلفي كه مورد مطالعه قرار خواهند گرفت، بخاطر اختلافي كه در نوع فن ساخت آن بوجود مي آورند، در شكل نهايي سازه نيز تاثير مي گذارند.

اولين راه حل براي جلوگيري از رانش، كلفت نمدن جرز يا پايه قوس تا حدي كه نيروي مايل در 3/1 كلفتي آن بيافتد، است.

در مسجد تاريخانه دامغان، با ضخامت دادن به ستون هاي خارجي در حاشيه صحن و يا در ايوانها و سر درهاي بناهاي دوره تيموري مثل مدرسه الغ بيك و بناهاي دوره بعد از آن مثل مدرسه طلايي كاري، سازندگان سعي نموده اند براي رفع رانش زياد از حد قوس ها، ضخامت پايه را افزايش داده و اين امر تا حدي محدوديت شكلي در اين عناصر بوجود مي آورد.

استفاده از مهارجويي در ارتفاع هاي مختلف قوس، راه حل ديگر براي رفع اين مشكل مي باشد.

در اينجا اين مهار چوبي، نيروي كششي مايل به داخل قوس بوجود مي آورد و با منتجه R تركيب شده و در نتيجه منتجه جديد كه بوجود مي آيد داراي شيب بيشتري خواهد بود.

اين راه حل از نظر ظاهر زيبا نمي باشد و چوبهاي كلفت از زيبايي آن سازه مي كاهد، اين راه حل بيتشر در رديف آخر قوسهايي كه بر ديوار خارجي و يا در حاشيه صحن يا حياط قرار دارند، مورد استفاده قرار مي گيرد.

در مسجد جامع اصفهان و تعداد زيادي از بناهاي دوره قاجاريه اين راه حل ديده مي شود.

پشت بندها راه حل ديگر مي باشند، كه از همان ايده اول در مورد وسعت دادن به پايه قوس براي انتقال نيروي R در 3/1 كلفتي پايه نشآت مي گيرند.

پشت بندها بصورت ديواري يا جرزي مايل در كنار قوس ساخته مي شوند.

از پشت بند ها در بناهاي مختلفي مثل مسجد جامع اصفهان در پشت ديوارها و دور از ديد عام و در مسجد كبير يزد در قسمت هاي مختلف مثل ورودي بزرگ و بلند آن استفاده شده است.

راه حل ديگري كه در معماري اسلامي ايران در خنثي نمودن نيروي رانش ديده مي شود، استفاده از دو مناره در دو طرف ورديها با ايوان ها مي باشد.

مناره ها در حقيقت از دو ايده قبلي يعني كلفت نمودن پايه و يا استفاده از پشت بندها تبعيت مي كند .

در اينجا علاوه بر حل مسئله ايستايي، تنوع و زيبايي در شكل بنا ايجاد مي شود، مسجد بي بي خانم در سمرقند، مسجد جامع اصفهان ، مسجد كبير يزد، مسجد گوهرشاد مشهد و مسجد امام اصفهان، مثال هايي از اين راه حل مي باشند.



ارتفاع دادن به رواق هاي كنار ايوان ها و يا قرار دادن دو برجك در بناهاي دوره تيموري، در انتهاي ديوارهاي خارجي به عنوان راه حل هاي ديگري براي مسئله رانش مي باشند.



فن ساخت قوس ها
همانطوري كه قبلاً يادآور شديم عامل نياز،‌يكي از دلايل مهمي است كه سازندگان سازه ها را براي پيدا نمودن روش هاي نوين وادار مي نموده است.
در سرزمين ايران همواره مشكل كمبود چوب وجود داشته، از اين رو سازندگان ساختمان را به پيدا نمودن فنوني كه بتوان اين كمبود را در روند ساختمان رفع نمايند، وادار نموده است.
نكته دوم مورد توجه ، مسئله اعتقاد معماران مسلمان به ساختن فضاهائي با ابعاد انساني است كه به آنها اجازه ساختن فضاهاي خيلي بزرگ را نمي داده است.
در اينجا اين نكته قابل توجه است كه دليل دوم يعني ساختن با ابعاد انساني آنها را از استفاده و ابداع فنون نو و متكامل باز نداشته است.
هر چند كه در طول تاريخ معماري اسلامي بناهاي با ابعاد بزرگ نيز وجود دارد كه معمولاً با ملاحظات خيلي خاص اميران آن زمان ساخته شده اند.
در فن ساخت سازه هاي طاقي بخصوص قوس ها سازندگان آن از روشي استفاده كرده اند كه مسئله كمبود چوب را رفع نموده. اين روش بدون استفاده از قالب هاي چوبي براي ساختن قوس ها مي باشد.
براي اجراي قوس ها قالب هايي از آجر بر روي زمين ساخته و داخل قالب را با ني و ملات گچ پر كرده و بعد از خشك شدن و يرون آوردن آن قرينه آن را در همين قالب ساخته و به كمك چوب بر روي ديوار سوار مي كنند.
اندازه مقطع اين قالب ها نسبت به كاري كه در نظر مي گرفته اند، مستطيلي در حدود 5 سانتي متر عرض و 20 تا 25 سانتيمتر طول باشد.
براي دهانه هاي بزرگ، چون ساختن و ريختن قالب گچ بر روي زمين و سوار كردن آن بر روي ديوار ميسر نبوده بر روي بنا تكه تكه قوس را اجرا مي كرده اند.
تعداد لنگه يا تويزه ها براي اجراي يك قوس مي تواند نسبت به روشي كه در قرار دادن آجرها در ساخت قوس بكار گرفته مي شود، تغيير نمايد.
دو روش اصلي ساخت قوس ها به ترتيب زير مي باشد:
- اجراي روش پري
- روش اجراي رومي
در روش اول،‌يعني اجراي پري ، سازنده از سرعت عمل بيشتري برخوردار است، براي ساختن قوس با اين روش احتيا به يك لنگه يا تويزه است.
روش عمل آن به اين نحو است كه آن را در محل مورد استفاده قرار داده سپس با استفاده از ملات گچ آجرها را از طرف ضلع در از آن موازي لنگه مي چينند به نحوي كه اول يك رديف قوس زده سپس رديف هاي بعد، به موازات آن چيده مي شود.
اين نوع قرار گرفتن آجرها بر روي هم از مقاومت كلي قوس بخاطر اينكه سطح تكيه آجرها بر روي هم كم مي باشد، مي كاهد.
در روش اجراي رومي پيچيدگي كاري بيشتري وجود دارد، در اين روش احتياج به دو تيوزه يا لنگه داريم ، بصورتيكه يكي در راس كار و ديگري به موازات آن در نقطه ديگر يا انتهاي كار قرار مي گيرد.
بر عكس روش اجراي پري، در اجراي رومي ساختن قوس از دو طرف پاكار آغاز مي شود و در تيزه قوس كار پايان مي يابد.
در اين روش آجرها از طرف ضلع دراز آنها موازي با عرض قوس در كار گذاشه مي شوند.
در اين روش اجرايي پيچيده، مشكل ايستايي قوس در حين اجرا در نقطه شكرگاه يا زاويه ايي كه نقطه شكنندگي قوس در آن است، را داريم.
اگر بخواهيم با اين مسئله همانطوري كه سازندگان گذشته با آن روبرو بوده اند، عمل كنيم، در فاصله 3/1 از نصف دهانه(نصف هانه را به سه قسمت كرده و يك قسمت را جدا مي كنيم.) مبادرت با استفاده از شمع هاي چوبي نموده به طوري كه نيم قوس هاي ساخته شده در اين زاويه بر روي اين شمع ها تكيه داده مي شوند.
و سپس بقيه قوس را اجرا مي كنيم.
اين روش نسبت به روش اجرايي پري از استحكام بيشتري برخوردار است و مهارت بيتشري براي اجراء مي خواهد.
در معماري اسلامي ايران مثال هاي متعددي از اجراي قوس با اين دو روش ديده مي شوند . اين روشها در ساخت قوس ها در قبل از اسلام نيز معمول بوده است.
از روش اجرايي پري در قبل اسلام در طاق بزرگ كسري و در دوره اسلامي آثار اوليه در قرونه اوليه بعد از اسلام مثل مسجد تاريخانه دامغان ، مسجد جامع اصفهان، مجسد جامع اردستان و مثال هاي ديگر موجود مي باشند.
مسجد تاریخانه(قدیمی ترین مسجد ایران):
مسجد جامع اردستان:
در نمونه هايي كه در مسجد جامع اصفهان و اردستان ديده مي شوند سازندگان سعي نموده اند، تا آجر چيني جرزها يا ستون ها را تا زاويه ايي كمي بالاتر از پاكار قوس ادامه داده و سپس آجر چيني قوس به روش پري بر روي آن تكيه مي كند.
نوع ديگر از روش مختلط در يكي از بناهاي شهر خيوه به چشم مي خورد ، در اين روش مقعر و محدب قوس با روش رومي و ما بين آن با روش پري چيده شده است.
مثال هاي زيادي نيز در بكارگيري از روش اجرايي رومي توان نام برد.
مقبره سنگ بست، مقبره شاه اسماعيل در بخارا، مسجد جامع گلپايگان، مسجد جامع قزوين ،‌درب ورودي گنبد قابوس و ... ،‌نمونه هايي از آنها مي باشند.
مقبره ی شاه اسماعیل


منبع: arc86.blogfa.com

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد