PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : واژه های ایرانی که در زبان انگلیسی وارد شده است



Alfred Hitchcock
17th September 2014, 09:57 PM
واژه های ایرانی که در زبان انگلیسی وارد شده است

http://www.axgig.com/images/41364257948364957687.jpg

دشمنان ایران و ایرانی برای ضربه زدن به هویت و انسجام ملی مردم ایران، زبان فارسی که یکی از ارکان اصلی این پیوستگی چندین هزار ساله است را نشانه گرفته و از هر تلاشی هرچند غیرعلمی و کودکانه برای ضربه زدن به این زبان استفاده میکنند. یکی از آنها عربی بودن زبان فارسی است که تلاش دارند القا کنند، زبان فارسی کنونی کاملا با واژه های عربی تشکیل شده است و هیچ هویتی ایرانی ندارد. این در حالی است که اولا در مقوله زبان شناسی همه زبانها از یکدیگر وام میگیرند و از واژه های یکدیگر بهره میجویند و دوما اینکه در زبان انگلیسی پر است از واژه های اوستایی و پهلوی ایران که فارسی امروزی نیز از آن انشعاب گرفته شده است و این نشانه قدرت بین المللی زبان ملی ایران است که نه تنها از واژه های باستانی خود همچنان استفاده میکند بلکه واژه های خود را به زبان بین المللی انگلیسی هم صادر کرده است. در این مقاله برخی از واژه های ایرانی (پهلوی و اوستایی) که در زبان انگلیسی امروزی استفاده میشود را ذکر میکنیم:

1-Nav- ناو: واژه ایرانی به معنی کشتی است وازهمین ریشه ناوبان – ناوخدای (ناخدا) مشتق می شود. درانگلیسی Navigate (کشتی رانی) وNavigable (قابل کشتی رانی) Navigator (ملاح) Navy blue (آبی سیر) و Naval (وابسته به نیروی دریانی) ازهمین ریشه آمده اند.

2- Caravan – کاوران.

3- Arch- قوس: درانگلیسی به مفهوم قوس می باشد. درفارسی "ارک" اراک واریکه داریم که به مفاهیم مرکز قلب وحتا قوس به کار رفته اند . چه ارگ شهرغالبا توس مانند ساخته می شده است. واژه اراک ایرانشهر به معنی دل ایرانشهر ومرکز ایرانشهر بوده است. ازهمین ریشه کلمات Archreologg (قوس شناسی وسپس معماری ) وarcae لاتینی (قوس ) گرفته شده است.

4- King- پادشاه : این واژه انگلیسی وKonig آلمانی وواژه های مشابه درسوئدی دانمارکی نروژی فنلاندی وایسلندی ازریشه Kay پهلوی وKavi اوستایی است. درزبان پشتو خنتما (نجیب زاده وبزرگوار) ودرزبان ترکی خان به احتمال زیاد با این ریشه ها قرابت دارند. توجه کنید کی – کیان Kikg- Kigam KONIG- خان – خنتما – کان.

5- dikar- دینار: پول عربی که ریشه ایرانی اوستایی دارد. Draik نام پول زمان هخامنشیان که درکتاب مقدس تورات وانجیل یاد شده است. مدتی هم یونانیان مسکوک خود را به صورت دریک به کارمی برده اند. هردو ریشه ایرانی دارند ریشه Darik بعدا به صورت Dram ودراخما Drachma یونانی وانگلیسی درآمده است.

better/best-6 از ریشه بهتر و بهشت فارسی هستند . اینکه این دو صفت برتر و برترین در انگلیسی بی قاعده اند علت همین است.

7- Plateau- فلات : اصل این کلمه هرچه باشد ازمشرق زمین گرفته شده است Jranian به فلات ایران گفته می شود.

8- Pepper: این واژه ازفلفل ایرانی گرفته شده است. این واژه به گونه Piper درلاتین Poivre درفرانسه peppe ایتالیایی ببر درترکی وپیری دریونانی است. بعضی معتقدند اصل کلمه آرامی است که بازهم زبان بخش بزرگی ازایران بوده ودردوران هخامنشی یکی اززبانهای رسمی ایران محسوب می شده است.

9- Spinach- اسفناج: این واژه ایرانی درزبان های دیگربه صورت گوناگون یافت می شود ازجمله درفنلاند Pikatia پیناتیا درانگلیسی وفرانسه Spinach ودرزبانهای دیگراروپای کم وبیش تغییراتی کاربرد دارد. جالب این است که بدانیم اسفناج خود معرب سپا ناج فارسی است ودرفرهنگ های کهن عربی چون "البلغد" ابو یعقوب کردی نیشابوری و "السامی فی السامی" میدانی نیشابوری به همین صورت آمده است.

10- Candy: کلمه قند واژه ای است پارسی همان طور که شکرواژه ای است ایرانی. پس ازساخته شدن شکردرایران که به اعتراف عمومی ریشه آن ایرانی وفارسی است کلمه قند به همین نام به وجود آمد کم وبیش ریشه های مشابهی مثل کندو را درزبان فارسی می یابیم. یکیا زواژههای انگلیسی که ریشه مشابهی با قند دارد عبارتست از: Candy (شیرینی ). زیرا شیرینی ولذت دراین واژه با کلمه قند سنجیده شده است. به گفته محمودی بختیاری کاندیدای وکالت درزمان قدم لباس سفید رنگ شکری می پوشیده وبه همین ترتیب خود را نامزد انتخابات می کرده وبدین رو واژه Candidate (کاندیدا نامزد) ساخته شد.

11- Cau liflower- kale : به معنی کلم است با توجه به شباهت این ریشه ها امکان دارد این واژه ها هم ریشه ایرانی داشته باشد.

12- Nuphar- نیلوفر زرد Nenophar- نیلوفر زرد: نام گل زیبای نیلوفر است که درزبان های دیگراروپا ازجمله فرانسه – یونانی وترکی دیده می شود.

13- Orange: نارنج وترنج درپارسی کهن به نارنج وپرتقال اطلاق می شده اند درفرانسه Orang درژاپنی Orenzi ودرزبان های ترکی کردی آسوری وبسیاری اززبانهای دیگر دنیا ریشه دوانیده است.

14- Rhubarb- ریواس : اصل این واژه راوند وریواس (ریواس) است . واژه های مشابه درزبان های دیگر ازجمله ایتالیایی فرانسه انگلیسی وترکی دیده می شود.

15- Ginger- زنجبیل: درزبان انگلیسی Zenzero ایتالیایی.

16- Lemon: لیمو: ریشه لیمو درغالب زبان های دنیا ازجمله ترکی فرانسه اسپانیولیایتالیایی زبان های اسکاندیناوی وروسی به کارمی رود نیز کلمه Limonade که ازلیمو گرفته شده است. Lemon آب نبات ترش Lemon juice آب لیمو وغیره .

17- کلمه بوته که ریشه ای پارسی واصیل است درزبان های اروپایی به گونه Botanic (علم گیاه شناسی) ریشه دوانده است. وبه نظر می آید که لفظ Pon فنلاندی نیز کوتاه شده اآن باشد. درزبان ترکی نیز واژه بوته را داریم. واژه Botanic تقریبا بین المللی است ودرتمام زبان های اروپایی سوئدی نروژی فرانسه وآلمانی وروسی به کارمی رود.

18- Silk – ابریشم: این واژه انگلیسی وSoie (سویه) فرانسه سیرا عربی سیراج حبشی ازواژه های فارسی سره گرفته شده اند. به خوبی می دانیم که ایران یکی از مراکز مهم پروش کرم ابریشم بوده است. واگر چه چین هم مرکز عمده تولید ابریشم به شمار می آمده اما این واژه از راه ایران به اروپا رخنه کرده است.

19- Saffron- زعفران : نیز واژه بین المللی گردیده اودرتمام اروپا کاربرد دارد.

20- Garden- باغ: این ریشه ایرانی است. زیرا درروستاهای ایران واژه کرت که درحقیقت باغچه های مخصوص مو و سایر درختان می باشد به کارمی رود. درگویش کرمانی گارت به جویهایی که درآنها درخت خرما کاشته می شود وصورت باغ کوچکی را می یابد اطلاق می گردد. ازهمین ریشه Garten آلمانی و Jarten ژاردن فرانسه را باید به خاطر سپرد.

21- مقایسه واژه های Tree انگلیسی درروسی ودارو درخت فارسی نشان می دهد این ریشه ها نیزهمانندی دارند اما به نظر می رسد که این کلمه پایه باشد.

22-alcohl یا همان الکل نیز هر چند عربی است اما فراموش نکنیم کاشف الکل زکریای رازی ایرانی بود و در دوره ی او چون زبان عربی زبان نوشتار جهان اسلام از جمله ایران بود این دانشمند به جای اینکه یک اسم فارسی روی کشف خود بگذارد یک اسم عربی گذاشت .
نام جانوران و حشرات

توجه به نام‌های حیوانات و حشرات نشان می‌دهد که در این زمینه هم انگلیسی از زبان‌های ایران و به ویژه پارسی متاثر بوده است.

1-Elephent_فیل : دگرگون شدة الفیل عربی است که ریشة آن پیل پارسی است. در تورانی هم ریشة‌های فیل و پیل هر دو دیده می‌شود .

2-Sponge ـ اسفنج : جانوری دریایی است، ضمناً این نام به اسفنج مصنوعی هم اطلاق می‌شود که مصارف صنعتی و پزشکی دارد. ریشة اسفنج در زبان‌های اروپایی به گونه Sponge انگلیسی ، Espange فرانسه و در زبان ژاپنی به صورت Suponji به کار می‌رود.

3-Carcass ـ لاشه و مردار : جابه‌جا شده کرکس است که پرنده‌ای مردارخوار می‌باشد. شاید در دوران رواج آیین زرتشتی که جنازه‌ها را در معرض هوای آزاد در کوه‌ها قرار می‌دادند و عملاً هر جنازه خوراک کرکس می‌شد، این واژه با لاشه و مردار مترادف شد.

4-Bees ـ زنبور : در برهان قاطع ، Booz به زنبور سیاهی که روی گل می‌نشیند اطلاق می‌گردد. اما آیا ریشة اولیه مشترک است یا از زبان فارسی به انگلیسی راه یافته جای تحقیق دارد.

5-Cow ـ گاو: اگرچه در مقایسة واژه‌های Cow انگلیسی ، گاو فارسی و Ceush اوستایی به نظر می‌رسد این واژه از کلمات اولیه و پایة زبان‌های هند و اروپایی باشد. از آن‌جا که در زبان لاتین ریشه‌ای شبیه Cow وجود ندارد و در زبان سومری گاو را gu و gud می‌گویند ، احتمال زیادی وجود دارد که ریشة این کلمه سومری یا سومری اوستایی باشد.

6-Colt ـ کره‌اسب : واژة Colt با کره خیلی شبیه به نظر می‌رسد. به علاوه نام کوله که نوعی اسب بوده است در پارسی، ترکی و مغولی دیده می‌شود که با کلمة کره بی‌شباهت نیست.

برخی دیگر از واژ‌ه‌های انگلیسی که شباهت آشکار به فارسی دارند ، عبارتند از :

Duck با اردک فارسی، ترکی، کردی و لری

Goose با غاز فارسی، اوز عربی، عاز ترکی و کردی

Dog با سگ

Mouse با موش فارسی ( موگ ارمنی)

Camel شتر و Camelot ـ شتر کوچک از جمل عربی گرفته شده‌است.

Giraffe همان ریشه زرافة فارسی است.

Canary قناری

Jackal شغال

Bavri سگ آبی که اوستایی است و ریشة مسترک با Beaver انگلیسی دارد.
میانه، متوسط(medium : maidi)
گاو(cow : gāw)
دانستن ( wit,witness : vid)
سوم (third : thrita )
دزدی کردن (thieve : tevi )
تشنه (thirsty : tershna )
پردیس (paradise : paradaesa)
پهلو، کنار(para : para )
گاز گرفتن (gnaw : ghana )
سپس (then : athan )
آنجا (there : athra )
نگهبانی، پاسداری (patrol : pathra)
رفتن (go : ga)
بالای ( on : ana )
مرگ و میر، مردار(mortāl : mereta)
آگاه ( wise : vista)
چراگاه (pasture : vāstrā)
رویش، نمو(growth : urutha)
بد (bad : vat)
ناو، کشتی بزرگ جنگی (nāvy : nāvya)
تب مالاریا (tap : tapa)
آبیاری کردن (irrigate : arikhti)
کشیدن (carry : karish)
خزیدن (creep : khrap)
نشان، علامت ( mārk : mahrka)
ایستادن ( stand : stāt)
ایست کردن ( stay : sta)
رگ، پی ( sinew : sna)
ابرو (brow,eyebrow : brvat)
گوشه (corner : karana)
بها، ارزش (price : pereska)
نیست ( not : navat)
ترسناک، هولناک ( drāmātic : dramna)
جاسوسی کردن (spy : spas)
لباس، جامه (vest : vastra)
راست (ortho : ereta)
کالبد(corpse : kehrpa)
نخستین (first : fraeshta)
جوان ( young : yuvan)
نه ( no : na)
ناف (nāvel : nāf)
پا ( foot,poda : pada)
خوردن ( eat : ad )
بودن (be : bi,bu)
سرزمین (country : kant)
پر(full : puiri)
مقدس (saint : spanta)
سگ آبی ( beaver : bavri)
خرچنگ(crab : kahrpu )
نرم کردن، در زبان پهلوی سفتن (soft : sifat)
آرزو کردن (wish : ish)
تبدیل حرف س هند و اروپایی به خ در زبان اوستایی:
شیرین (sweet : khvaiti)
خواندن صدا کردن ( sound : khvand)
خواهر ( اوستایی : khvānghar ، سانسکریت : svāsar، انگلیسی باستان : seoser، انگلیسی کنونی :sister )

ستاره (star : akhtar ).

ریشه واژه زن در چند گویش کنونی و زبانهای اروپایی:

در فارسی: زن zan در مازندرانی: زنا zena در گیلکی: زنای zenai در کاشانی: جن jen
در لکی: ژن jhan در طالشی: ژنی jheni در کردی: ژنی jheni
در اوستایی: جنی jeni در روسی: ژنی jheni در لاتین: ژنی jheni
شاید برای فارسی زبانها شگفت آور باشد که زبان های اروپایی و از جمله انگلیسی خویشاوند زبان اوستایی یا فارسی کهن باشد اما اگر ما بدقت به واژه های زبانهای اروپایی شامل آلمانی ،انگلیسی ایتالیایی و فرانسوی توجه کنیم واژه های فراوانی در آن زبان ها می یابیم که در زبان فارسی باستان و از جمله زبان اوستایی کاربرد داشته و بسیاری از آنها در زبان فارسی کنونی منسوخ شده و مصطلح نیستند.

به عنوان مثال واژه های پدر ،مادر ،برادر در زبانهای مختلف اروپایی و فارسی را ملاحظه میکنیم که شباهت به یکدیگر دارند:

فارسی(pedar) فرانسوی(pere ) ایتالیایی(padre) آلمانی(vater) انگلیسی(father)
اوستایی(patar, pitar) سانسکریت(pitar)

فارسی(madar) فرانسوی(mere) ایتالیایی(madre) آلمانی(mutter) انگلیسی(mother)
اوستایی(matar) سانسکریت(matar)

فارسی(baradar) فرانسوی (frere) ایتالیایی(fratello) آلمانی(bruder) انگلیسی(brother)
اوستایی(bratar) سانسکریت(bhratar)

از زبان نخستین آریاییان هیچ سند کتبی در دست نیست اما گروهی بر این باورند که زبان اولیه شبیه به سانسکریت هندوان بوده است. تفاوتهایی بین زبان اوستایی با سانسکریت دیده میشود.

برای مثال در زبان سانسکریت حرف ل وجود دارد اما در زبان اوستایی و فارسی باستان و مادی حرف ل وجود نداشته و بجای آن حرف ر بکار میرفته و همچنین حرف ژ در سانسکریت نبوده و بجای آن حرف ه بکار میرفته و یا در کلیه واژه های مشترک که در سانسکریت در آنها حرف ش بکار میرفته در اوستا بجای آن حرف س بکار برده شده و به همین ترتیب حرف س( s ) سانسکریت در اوستا به h، ngh و یا kh تبدیل میشده و حرف h سانسکریت نیز به z در اوستا تبدیل شده.

همچنین در زبان سانسکریت حرف z وجود نداشته برای مثال واژه هیما hima که در هیمالیا دیده میشود به معنای زمستان است و هیمالیا به معنای مکان زمستانی است و در زبان فارسی باستان و اوستایی هیما تبدیل به زیما zima شده که همانست که امروزه زمستان گفته میشود. جالب آنکه در زبان روسی نیز به زمستان زیما zima گفته میشود . مورد دیگر از تبدیل حرف ه به ز واژه هرت hareta در سانسکریت است که به معنای قلب بوده و با هرت heart انگلیسی از یک ریشه است که در زبان اوستایی تبدیل به زرذ zeredhaیا زرد zaredaشده است.

نا گفته نماند که بسیاری از واژه های کنونی انگلیسی از ریشه زبان اوستایی هستند. در زیر واژه های انگلیسی در سمت چپ و واژه های معادل اوستایی در سمت راست اشاره شده اند :

پدر(father:patar )
مادر(mother:matar )
برادر(brother:bratar )
دختر(doughter:doughitar)
دوست(friend:frian )
سال(year:yare )
پیروز شدن(Win:van )
آمدن( come:gam )
ستاره (star:setar)
برف (snow:snijh )
بخار آب یخ(vapor:vafra )
یخ (ice:isi)
نو (new:nava )
تکه (bit:bit)
تازه ( fresh:frasha )
راه (way:vya )
جاده ( path:path )
بازو (arm:arma )
خوردن (have:hvare)
جنبیدن (move:mu)
ربودن (rape:rap )
دیدار کردن(meet:mith )
ازدواج کردن (wed:vad)
پوسیدن(putrify:puiti )
یافتن (find:vinda )
قابل ستودن (wonder:vandare)
افراشته شدن( erect:irikhta )
تهوع کردن(vomit:vam )
وارد شدن (enter:antare)
مرگ قلبی(arrest:irista )
کوبیدن( ram:ram )
فریب (fraud:fraidiva)
کشمکش(spar:spar)
کف (froth:frith)
درخشیدن(ray:raya)
تاکنون (yet:yat)
ستبر (stour:stavra)
طوفان ،اغتشاش و هیاهو (storm:sterema)
گستردن(strew:star)
زخم روی پوست، ریش (rash:raesha)
یوغ اسب و گاو(yoke:yukhta)
درخت بید(withy:vaeti)
پر ، بال پرنده(pter:patara)
خوش و سر حال (mood:mud)
آزاد و رها(free:fra)
پری( fairy:pairika)
موش(mouse:mush)
دره تنگ و عمیق( ravine:ravan)
غم (sad:sadra)
خوراک دادن(feed:pitu)
این(it:it)
او را (him:him)
شما(you:yushta)
او (he:hau)
مال من(me:me)
بستن،بند(bond:band)
برده شده( brought:bereta)
بالا(up:upa)
بالاتر ( upper:upairi )
درنده ( ogre:ughra)
جانور( animal:anumaya)
عدد سه ( three:thri)
درخت ( tree:taru)
پلیدی ( evil:evita)
نام(name:namen)
آگاه کردن (wist:visita)
باارزش( worth:vareta)
پایان (end:enta)
شب (night:nakhtu)
پهن تر(wider:witara)
فرو رفتن خورشید( set:sad)
غربال کردن، الک کردن (sift:sif)
در ، دروازه( door:dvara) و صدها واژه دیگر ....

نو آور
18th September 2014, 12:57 AM
اینجا گفتار شما را به پارسی سره بر می گردانم:

دشمنان ایران و ایرانی برای ضربه زدن به هویت و انسجام ملی مردم ایران، زبان فارسی که یکی از ارکان اصلی این
دشمنان ایران و ایرانی برای آسیب رسانیدن به چیستی و یکرنگی سرزمینی مردم ایران، زبان پارسی که یکی از پایه های بنیادین این

پیوستگی چندین هزار ساله است را نشانه گرفته و از هر تلاشی هرچند غیرعلمی و کودکانه برای ضربه زدن به این زبان
پیوستگی چندین هزار ساله است را نشانه گرفته و هر تلاشی هر چند پاد دانشی و کودکانه را برای آسیب رسانی به این زبان

استفاده میکنند. یکی از آنها عربی بودن زبان فارسی است که تلاش دارند القا کنند، زبان فارسی کنونی کاملا با واژه
به کار می گیرند. یکی از آنها تازی نما بودن زبان پارسی است که تلاش دارند اینگونه بنمایند که زبان پارسی کنونی، یکپارچه با واژه های

های عربی تشکیل شده است و هیچ هویتی ایرانی ندارد. این در حالی است که اولا در مقوله زبان شناسی همه زبانها
تازی پر شده است و هیچ درونمایه ایرانی ندارد. بر پاد این گفته ها یکم پیرامون زبان شناسی، همه زبانها

از یکدیگر وام میگیرند و از واژه های یکدیگر بهره میجویند و دوما اینکه در زبان انگلیسی پر است از واژه های اوستایی و
از یکدیگر وام گرفته و از واژگان یکدیگر سود می جویند و دوم این که زبان انگلیسی پر است از واژه های اوستائی و

پهلوی ایران که فارسی امروزی نیز از آن انشعاب گرفته شده است و این نشانه قدرت بین المللی زبان ملی ایران است
پهلوی ایران که پارسی امروزین نیز شاخه ای از آن است و این نشانگر توان میان کشوری زبان همگانی ایرانیان است

که نه تنها از واژه های باستانی خود همچنان استفاده میکند بلکه واژه های خود را به زبان بین المللی انگلیسی هم
که نه تنها از واژگان باستانی خود همچنان سود می برند بلکه واژه های خود را به زبان میان کشوری انگلیسی هم

صادر کرده است. در این مقاله برخی از واژه های ایرانی (پهلوی و اوستایی) که در زبان انگلیسی امروزی استفاده
فرستاده است. در این نوشتار برخی از واژه های ایرانی (پهلوی و اوستایی) که در زبان انگلیسی امروزی به کار رفته

میشود را ذکر میکنیم:
بر شمرده می شود:

این برگردان، درستی بنیان این گفتار را در نگر من نمی رساند!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد