PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر تک بيت هايي از مثنوي



علي پارسا
13th September 2014, 10:19 PM
سلام دوستان،
در اين موضوع قصد دارم تک بيت هايي از مثنوي که به تنهايي بار معنايي دارند را خدمت عزيزان عرضه کنم،
البته حالا ممکن است تا سه چهار بيت متوالي که مکمل هم باشند هم بنويسم، لزومي ندارد حتما" تک بيت باشد.
ابياتي که مي نويسم معمولا" قابل فهم براي عموم هست و فکر نکنم توضيحي لازم داشته باشند،
اگر لغتي در ابيات نامفهوم باشد نيز معمولا" به قرينه بقيه لغات بيت معنايش روشن مي شود.
اگر بقيه دوستان هم مايل به ارائه ابياتي از مثنوي باشند از همراهي ايشان خوشحال خواهم شد.
[golrooz]
پس شروع مي کنم
.
.
بسم الله الرحمن الرحيم

غافلند اين خلق از خود اي پدر / لاجــرم گــويند عـيب هـمدگر

علي پارسا
13th September 2014, 10:24 PM
آتش ابراهيم را نبود زيان - هر که نمروديست گو مي ترس زآن

علي پارسا
13th September 2014, 10:25 PM
صد هزاران قرن پيشين را همين - مستي هستي بزد ره زين کمين

علي پارسا
13th September 2014, 10:37 PM
حق که را خوانده است در قرآن رجال؟ - کـــي رسد اين جـــسم را آنجا مجال؟

علي پارسا
14th September 2014, 07:46 PM
تا نخسبم جمله شب چون گاوميش - دردها بخشيد حق از نزد خويش

علي پارسا
14th September 2014, 07:49 PM
خلق را با تو چنين بد خو کنند - تا تو را ناچار رو آن سو کنند

علي پارسا
14th September 2014, 07:56 PM
خشک گويد: راستم من، کژ ني ام! - تو چرا بي جرم مي بري پي ام؟
باغبان گويد اگر مسعوديي - کاشکي کژ بودي و تر بوديي!



(شکايت شاخه خشک با باغباني که قصد بريدنش را دارد، و پاسخ دادن باغبان به او)

علي پارسا
14th September 2014, 11:05 PM
تو مرا گـــویی که از بـــهر ثواب - غسل ناکرده مرو در حوض آب
از برون حــــوض غیر خاک نـــیـست - هر که او در حوض ناید پاک نیست
گر نـــباشد آبــــــها را این کرم - کو پذیرد مر خبث را دم به دم
وای بر مشتاق و بر امــید او - حسرتا بر حسرت جاوید او
آب دارد صد کرم صد احتشام - که پلیدان را پذیرد والسلام


واقعا" اگر مومنين با هر که دين و ايمانش سست است سر سنگين باشند و او را از خود برانند، پس اون بيچاره چگونه درک کند که راه درست چيست؟
(البته اين مشمول افراد معاند نمي شودها!)

علي پارسا
15th September 2014, 11:35 PM
چون سيه شد ديگ پس تأثير دود - بعد از اين بر وي که بيند زود زود؟

علي پارسا
17th September 2014, 08:12 PM
از خدا جـــوییم توفــیق ادب - بی‌ادب محروم گشت از لطف رب
بی‌ادب تنها نه خود را داشت بد - بلکه آتــش در هـــمه آفاق زد
مـــایده از آسمان در می‌رسید - بی‌شری و بیع و بی‌گفت و شنید
درمیان قــــوم موسی چند کس - بی‌ادب گفـــتند کو سیر و عدس
منقطع شد خوان و نان از آسمان - ماند رنج زرع و بیل و داس‌مان

علي پارسا
20th September 2014, 08:06 PM
خورده کاري هاي علم هندسه - یا نجوم و علم طب و فلسفه
که تعلق با همین دنیاستش - ره به هفتم آسمان بر نیستش
این همه علم بنای آخُرست - که عماد بود گاو و اشترست
بهر استبقای حیوان چند روز - نام آن کردند این گیجان رموز

علي پارسا
23rd September 2014, 11:00 PM
يار فرعون تنيد اي قوم دون - زآن نمايد مر شما را نيل خون
يار موساي خرد گرديد زود - تا نماند خون و بينيد آب رود

mahmoodmah
24th September 2014, 07:00 AM
گر تو گویی فایدهٔ هستی چه بود

در سؤالت فایده هست ای عنود





گر ندارد این سؤالت فایده

چه شنویم این را عبث بی عایده




ور سالت را بسی فایده‌هاست

پس جهان بی فایده آخر چراست




ور جهان از یک جهت بی فایده‌ست

از جهتهای دگر پر عایده‌ست




فایدهٔ تو گر مرا فایده نیست

مر ترا چون فایده‌ست از وی مه‌ایست

mahmoodmah
24th September 2014, 07:09 AM
دل ز هر یاری غذایی می‌خورد

دل ز هر علمی صفایی می‌برد





صورت هر آدمی چون کاسه ایست

چشم از معنی او حساسه ایست





از لقای هر کسی چیزی خوری
وز قران هر قرین چیزی بری





چون ستاره با ستاره شد قرین
لایق هر دو اثر زاید یقین





چون قران مرد و زن زاید بشر
وز قران سنگ و آهن شد شرر





وز قران خاک با بارانها
میوه‌ها و سبزه و ریحانها





وز قران سبزه‌ها با آدمی
دلخوشی و بی‌غمی و خرمی





وز قران خرمی با جان ما
می‌بزاید خوبی و احسان ما





قابل خوردن شود اجسام ما
چون بر آید از تفرج کام ما

علي پارسا
24th September 2014, 02:38 PM
مال و زر سر را بود همچون کلاه - کل بود آن کز کله سازد پناه
آنکه زلف جعد و رعنا باشدش - چون کلاهش رفت خوشتر آيدش
کل= کچل

homeyra
24th September 2014, 04:58 PM
من درد ترا ز دست آسان ندهم
دل برنکنم ز دوست تا جان ندهم
از دوست به یادگار دردی دارم
کان درد به صد هزار درمان ندهم

علي پارسا
24th September 2014, 07:13 PM
رحم فرما بر قصور فهم ها - اي وراي عقل ها و وهم ها

علي پارسا
24th September 2014, 07:17 PM
آتش ار چه سرخ روي است از شرر - تو ز فعل او سيه کاري نگر

ابی ابی دریا
25th September 2014, 06:22 PM
آب دریا را اگر نتوان کشید -هم به قدر تشنگی باید چشید

علي پارسا
25th September 2014, 11:16 PM
کاف کافي آمد از بهر عباد - صـــــدق وعـــــدهء کـهـيـعــص


کهيعص: اشاره به حروف آغازين سوره مريم (بايد اينطور تلفظ شود کاف ها يا عين صاد، و قافيه بيت هم درست درميآيد)
اشاره به اين است که اگر خداوند نور هدايت را در دل کسي قرار دهد، همان ب بسم الله براي ايمان آوردن او کافي است

علي پارسا
1st October 2014, 04:13 PM
آنکه مردن پیش چشمش "تهلکه" ا‌ست - امر "لا تلقوا" بگیرد او به دست (1)
وآنکه مردن پیش او شد فتح باب - سارعوا آید مر او را در خطاب (2)
الحذر ای مرگ ‌بینان بارعوا - العجل ای حشر بینان سارعوا
الصلا ای لطف ‌بینان افرحوا - البلا ای قهر بینان اترحوا



1 - اشاره به آيه 195 سوره بقره: ولا تلقوا بايديكم الى التهلكة
2 - اشاره به آيه 133 سوره آل عمران: و سارعوا الي مغفرة من ربکم

مضمون ابيات اين است که: آناني که مرگ را فنا مي دانند بايد بترسند! و مومنان به آخرت آن کساني هستند که شادمانند.

علي پارسا
3rd October 2014, 10:21 PM
سر ز شکر دين از آن برتافتى - کز پدر ميراث مفتش يافتى

مرد ميراثى چه داند قدر مال؟! - رستمى جان کند و مجّان يافت زال

علي پارسا
9th October 2014, 11:03 PM
گر نداني يار را از ده دله - از مشام فاسد خود کن گله!



​ده دله: کسي که دلش ده جا بند است!!!

علي پارسا
20th October 2014, 01:23 AM
هر چه انديشي پذيراي فنا است - آنکه در انديشه نايد آن خداست

علي پارسا
24th October 2014, 11:51 PM
از شعاع آفتاب پر ز نور - غير گرمي مي نيابد چشم کور!

علي پارسا
25th October 2014, 11:00 PM
هيچ کافر را به خوارى منگريد - که مسلمان مردنش باشد اميد
چه خبر دارى ز ختم عمر او - که بگردانى ازو يکباره رو؟!

علي پارسا
31st October 2014, 10:35 PM
نوحه گر باشد مقلد در حدیث
جز طمع نبود مراد آن خبیث

نوحه گر گوید حدیث سوزناك
لیك كو سوز دل و دامان چاك؟

از محقق تا مقلد فرقهاست
كاین چو داود است و آن دیگر صداست

منبع گفتار این سوزی بود
وآن مقلد كهنه آموزی بود

هین مشو غره بدان گفت حزین
بار بر گاو است و بر گردون حنین

هم مقلد نیست محروم از ثواب
نوحه گر را مزد باشد در حساب

كافر و مومن خدا گویند، لیك
در میان هر دو فرقی هست نیك

آن گدا گوید خدا از بهر نان
متقی گوید خدا از عین جان

گر بدانستي گدا از گفت خويش
پيش چشم او نه کم ماندي نه بيش

سالها گويد خدا آن نان خواه
همچو خر مصحف کشد از بهر کاه

گر به دل درتافتي گفت لبش
ذره ذره گشته بودي قالبش

علي پارسا
4th November 2014, 12:12 AM
خويشتن را بر علي و بر نبي - بسته است اندر زمانه هر غبي
هر که باشد از زنا و زانيان - اين برد شک در حق ربّانيان

غبي= نادان، احمق، ابله

علي پارسا
11th November 2014, 12:04 AM
پند گفتن با جهول خوابناک - تخم افکندن بود در شوره خاک
چاک حمق و جهل نپذیرد رفو - تخم حکمت کم دهش ای پندگو

علي پارسا
15th November 2014, 03:47 PM
کار پاکان را قياس از خود مگير - گرچه ماند در نبشتن شير و شير
اين يکي شير است اندر باديه - آن يکي شير است اندر باديه
اين يکي شير است، انسان مي خورد - آن يکي شير است، انسان مي خورد


باديه=
1-نوعي ظرف
2- صحرا

علي پارسا
15th November 2014, 03:49 PM
چون بسي ابليس آدم روي هست ـ پس به هر دستي نشايد داد دست

علي پارسا
23rd November 2014, 10:34 PM
بشنو اکنون قصهٔ آن ر‌هروان - که ندارند اعتراضی در جهان
ز اولیا اهل دعا خود دیگرند - که گهی‌ دوزند و گاهی می‌درند
قوم دیگر می‌شناسم ز اولیا - که دهانشان بسته باشد از دعا
از رضا که هست رام آن کرام - جستن دفع قضاشان شد حرام
در قضا ذوقی همی‌بینند خاص - کفرشان آید طلب کردن خلاص
حسن ظنی بر دل ایشان گشود - که نپوشند از غمی جامهٔ کبود

parsa_1988
25th November 2014, 01:43 PM
آدمی مخفیست در زیر زبان[golrooz]

این زبان پرده‌ست بر درگاه جان[golrooz]

محمد حسین بابایی فرد
25th November 2014, 01:50 PM
حتما باید مثنوی باشه؟

parsa_1988
25th November 2014, 01:58 PM
حتما باید مثنوی باشه؟



اره---

عنوانشکه اینو میگه

علي پارسا
25th November 2014, 02:05 PM
حتما باید مثنوی باشه؟
بله حتما" مثنوي باشه
خودم هم مي خواستم از ديوان شمس چند بيت بنويسم ديدم تيتر تاپيک را زدم: مثنوي، بنابراين فکر کنم اگر يک تاپيک جديد براي بقيه اشعار ايجاد کنيم بهتر باشه، مراجعه کننده به تاپيک هم به اشتباه نمي افته، چند روزي بود مي خواستم يک تاپيک ايجاد کنم، ولي تنبليم اومد![shaad] حالا اگر کسي تاپيک جديد ايجاد کنه من هم شرکت خواهم کرد![nishkhand]
البته اينطور که ديده ام متاسفانه زياد کسي تو سايت به شعر اهميت نمي ده!
فکر کنم اصلا" اکثر کاربرها معاني اشعار را متوجه نمي شوند!!!!!!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد