PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : روم باستان



setayesh shb
6th September 2014, 10:20 PM
روم باستان
روم در دشت حاصلخیزی در «لاتیوم» که بخشی از آن در حال حاضر در ایتالیا می باشد، واقع شده بود. در شمال روم، قوم اتروسکان زندگی می کردند و در جنوب گروهی از مهاجران یونانی سکونت داشتند. گروههای کوچکتری از کشاورزان از جمله «سابین ها» و «سامین ها» نیز وجود داشتند. گفته می شود شهر روم بر روی هفت تپه بنا شده است. یکی از آنها تپه «پالاتن» می باشد که احتمالاً محل تشکیل اولین دهکده های «لاتین» بوده است. پس از آن، امپراتوران روم قصرهای باشکوه خود را در آن جا بنا کردند. واژه «پالیسن» که به معنای قصر می باشد، از نام تپه پالاتن گرفته شده است.
سرزمین روم چگونه به وجود آمد؟
در حدود 3000 سال پیش، اهالی قبیله ای که «لاتین ها» نامیده می شدند، بر روی تپه هایی که روم امروزی واقع شده است، سکونت گزیدند. مردم این قبیله، مکان مناسبی را برای زندگی انتخاب کرده بودند. آنها می توانستند از بالای تپه ها هر دشمنی را که به آن جا نزدیک می شد، به راحتی ببیند. رودخانه ی «تیبر» که در پایین تپه ها جریان داشت، آب آشامیدنی مردم را تأمین می کرد و آنها می توانستند از طریق این رودخانه با قایق به دریا برسند. طولی نکشید که دهکده های اطراف گسترش یافتند و در نهایت به یکدیگر وصل شدند و امپراتوری باستان را به وجود آورند.
شیوه زندگی رومیان

حکومت اولین امپراتور روم، آگوستوس در سال ۲۷ قبل از میلاد آغاز شد. این حکومت شاهد آغاز پکس رومانا، با دوران ثبات سیاسی و شکوه و جلال فراوان که حدود ۲۰۰ سال ادامه داشت، بود. در طول این دوره، امپراتور روم به مدیترانه و بخش اعظم اروپای غربی حکومت می‌کرد. امپراتوری به شکل کاملی سازماندهی شده بود و به خوبی اداره و کنترل می‌شد. یک شبکه از راهها سرزمین‌های امپراتوری را به پایتخت، رم، متصل می‌کرد. لژیون آموزش دیده روم از تمام نقاط بحرانی در طول مرزهایش دفاع می‌کرد. شهروندان رومی از یک قانون مشترک، فرهنگ مشترک و زبان مشترک، لاتین، بهره مند بودند.
در دنیای رومی ها خیلی مهم بود که افراد سایو (شهروند رومی) باشند. ابتدا، مقام شهروند فقط به افرادی که در درون شهرها زندگی می‌کردند، داده شد. در سال ۸۹ قبل از میلاد، مقام شهروند به تمام ایتالیایی‌ها اعطا شد. تا پیش از ۲۱۲ قبل از میلاد، مقام شهروند رومی به همه مردان آزاد که در محدوده امپراتوری روم زندگی می‌کردند، اعطا شد. مقام شهروندی به بردگان و زنها داده نمی‌شد.
نظم اجتماعی روم
جامعه رومی بر اساس طبقات کاملاً مجزا سازماندهی شده بود. این تقسیم‌بندی جامعه در ابتدایی تاریخ روم، در حدود قرن ششم قبل از میلاد آغاز گردید. صاحب امتیازترین و قدرتمندترین شهروندان رومی، اشراف بودند. بسیاری از اشراف از نوادگان مالکین ثروتمند زمین و خانواده‌های سیاست‌مداران انتخاب می‌شدند. سناتورهایی که بر روم حکومت می کردند، از خانواده‌های اشراف ثروتمند بودند. در طبقه اجتماعی بعدی، اسب سوارها (اعضاء گارد سلطنتی) قرار داشتند. این گروه غالباً تجار ثروتمند یا صرافان (بانکداران) بودند. بسیاری از افراد در ارتش روم با دوایر دولتی اجرایی آن خدمت می‌کردند.
رومیان به چه دانش هایی علاقه داشتند؟
علایق و تمایلات رومیان همواره بسیار عملگرایانه بود. تکامل و توسعه اختراعی مانند ماشین بخار و تولید انبوه آن پر هزینه بودو چنئان هم لازم به نظر نمی رسید. بنابراین شکل ابتدایی آن به دست فراموشی سپرده شد. برعکس، آگاهی های پزشکی به ویژه برای ارتش بسیار مهم بود به همین دلیل آراء حکما و طبیبان یونانی به طور گسترده ای برای جمع آوری و حفظ می شد و حتی تکامل و توسعه یافت. رومیان ابزار جراحی را ** سازی کردند و اولین بیمارستان ها را بنا نهادند.
در علم جغرافیا رومیان پیرو یونانیان بودند، شاهان رومی ابزارهای با مختلف مساحی آشنا بودند. معماران رومی با قرقره آشنا بودند. معماران رومی با جرثقیل و قرقره آشنایی داشتند. کانال های آبرسانی، پل ها، جاده ها و حمام های روم باستان از دقت و مهارت معماران آن دوره پرده بر می داردو علاقه به اختر شناسی نیز در میان رومیان زیاد بود. در قرن دوم میلادی «بطلمیوس» نقشه ای از ستارگان را با 1022 ستاره ثابت و 480 صورت فلکی ترسیم کرد.
رومیان بدون صرفه جویی یا عذاب وجدان از منابع مواد خام استفاده می کردند. چوب آن قدر زیاد در دسترس مردم بود که از آن به عنوان مصالح ساختمانی استفاده می کردند یا آن را برای تولید گرما می سوزاندند و لزومی نمی دیدند که از نفت که در آن دوران شناخته شده بود. به عنوان سوخت استفاده کنند.

خانه‌های رومی

رومیان ثروتمند در خانه‌های بزرگ و وسیع شهری زندگی می‌کردند. درشهر پمپی به این خانه ها (ویلا)می گفتد.از بیرون جلوه این خانه‌ها زیاد چشمگیر نبود. زیرا تنها تعداد محدودی درب و پنجره کوچک نرده‌ای داشتند که مانع ورود دزدان می‌شد.

http://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/f/fe/Roman_ruins.jpg

setayesh shb
6th September 2014, 10:22 PM
دین در روم باستان
یکی از کشورهای بسیار باشکوه و قدرتمند جهان باستان روم بود که بخش مهمی از اروپا ، ترکیه و شام را شامل می شد . اکنون این کشور به ایتالیا معروف است که به صورت شبه جزیره ای در جنوب اروپا قرار دارد. در قرون اولیه میلادی تمام شبه جزیره در تحت سلطه و حکمرانی شهر روم قرار گرفت. شهر روم را نخستین پادشاه آن قوم که موسوم به رومولوس بود در قرن هشتم قبل از میلاد تأسیس کرده است. پادشاهان ژولیوس سزار ، پمپی ، کراسوس در این سرزمین حکمروانی می کرده اند و و امپراطوری روم را تشکیل دادند.رومیان در هزاره اول قبل از میلاد در زمان رومولوس ترقی و پیشرفت خوبی داشتند. رومیان از گذشته های قدیم تاکنون در معماری ، نقاشی ، مجسمه سازی ، ادبیات و فنون کشورداری سرآمد بودند. رومیان سه قرن پس از میلاد مسیح علیه‌السلام به مسیحیتگرویدند و برای ترویج آن ، از تمدن باستانی خود بسیار سود جستند.
آئین رومیان قدیم



رومیان قدیم آئینی ساده و بدوی داشتند . خدای دیانا که معبدش در کنار دریاچه نمی در کوههای آلبان در نزدیکی شهر روم قرار داشت، معبود تمام لاتینها بود و همه قبایل و عشایر آن قوم در هنگام اعیاد سالیانه به آنجا رو آورده و ژوپیتر خدای قدیم و رب الارباب را می پرستیده اند ولی بعدها دیانا الاهه مخصوص سکنه شهر روم شد. او خدائی مونث بود شبیه به خدای آرتمیس در نزد یونانیان ، که الاهه قمر است و خدای شکارها و جنگلها و دختر زئوس. زنها دیانا را به خصوص بیشتر پرستش می کرده اند و معتقد بوده اند که او را شوهری است موسوم به ویربیوس . در رأس معبد دیانا همیشه کشیشی قرار داشته است که ثروتی هنگفت از تحف و هدایای تقدیمی زائرین اندوخته بود.یکی از اعمال دینی رومیان صرف خوراکی مقدس بود که با آتش مقدس پخته می شد و خدای آتش در آن سهم داشت. تهیه این غذا و صرف آن طبق آئینهای معینی بود .




مذهب رومیهای باستانی به دین نوما معروف است و آن نوعی از آنیمیزم بدوی می باشد و بسیار نزدیک به عقائد سحر و تابوئیزم و مشتمل بریک رشته اوراد و افسونها و تابوها و غیبگوئی ها . نوما یعنی روح که برای هر چیز ، از آدمی و نبات و جانور و جماد و چشمه سار و رودخانه و اجاق و غیره وجود روحی را تصور می کرده اند. بعضی از آنها ارواح طیبه و خیر و بعضی خبیثه و شریر بوده اند. این ارواح که بعدها جنبه الوهیت پیدا کردند طبیعت مبهم و نامشخصی داشته اند ولی بعدها شخصیت انفرادی پیدا کردند و برای آنها صورتی انسانی یا غیر انسانی قائل نشده و یا ترویج و زاد و ولد نداشته ، برخلاف یونانیان ، در میتولوژی روم ، برای آنها افسانه ها و اساطیری نتراشیده بودند. دراساطیر رومیان قدیم پرستش پهلوانان دیده نمی شود و از قصه خلقت عالم و زندگی بعد از مرگ سخنی در میان نیست و از خدایان خود شبحی مشخص در ذهن خود تصور نمی کرده اند ، تا آنرا بر روی احجار و یا ظروف نقش کنند ، و این صور ذهنی موهوم برای پیکر و شکل خدایان در ازمنه بعد به تقلید اتروسکانها و یونانیها در آنها پیدا شد.




رومیان باستانی مردمانی شهر نشین و زارع و در همان حال جنگجو بوده اند جز خانه و مزرعه جایگاهی و جز توالد و تناسل و انبات محصولات کاری نداشته اند ، از این رو برای هر یک از جزئیات امور مربوط به این امور روحی را موثر می دانسته اند . و در رأس همه آنها بزگترین خدایان یعنی ژوپیتر قرار داشته که آب بارن و نور آفتاب همه در دست او بود.که در اساطیر رومیان ژوپیتر خدای خدایان است.بعد از آنکه دولت روم تشکیل شد و سازمانهای اجتماعی در زمان امپراطوری روم نضج یافت دین رومیان به شکلی منظم و مرتب در آمد . ارواح صورت خدایان گرفتند و برای هر یک از آنها دسته کشیش ها و کهنه خاصی معین شدند.

​http://danesh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%AF%DB%8C%D9%86+%D8%AF%D8%B1+%D8 %B1%D9%88%D9%85+%D8%A8%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9% 86&SSOReturnPage=Check&Rand=0

setayesh shb
6th September 2014, 10:24 PM
رسمی شدن مسیحیت در امپراتوری روم



مسیحیت که توسط عیسی مسیح به جهانیان معرفی شده بود ، تا سده چهارم میلادی نتوانست جایگاه خود را در امپراتوری روم بیابد. در آن زمان ، مسیحیان اقلیتی مورد تنفر و تحت تعقیب بودند اما اقدامات کنستانتینوس باعث گردید که آنان بتوانند در آرامش زندگی کرده و همچنین با آزادی کامل ، قوانین دینی خود را به جای آورند.آشوب ها و ناآرامی های سده سوم میلادی به رشد مسیحیت کمک کرد ؛ زیرا ، مردم روم پس از آن همه بلایا و سختی ها به این موضوع معتقد شدند که خدایانشان از حمایت آنان دست کشیده اند و به همین دلیل ، به سراغ خدای مسیحیت رفتند. همچنین مسیحیت همانند تمامی ادیان دیگر الهی برای همه ی مردم برابری را توصیه می کرد و قشرهایی از جامعه روم نظیر بردگان این پیامِ امیدوارکننده را با آغوش باز پذیرا می شدند.
در سال 305 میلادی دیوکلتیانوس از سلطنت کناره گیری کرده و ماکسیمیانوس را نیز به این کار ترغیب کرد. قرار بر این شد که گالریوس و کنستانتیوس ، آگوستوس های حکومت چهارنفره جدید شوند.
دیوکلتیانوس سردار برجسته ای به نام سِوِروس را به عنوان قیصر کنستانتیوس و ماکسیمینوس ، خواهرزاده گالریوس ، را به عنوان قیصر وی برگزید. اما مدتی بعد جنگ داخلی روم را فراگرفت. پسر کنستانتیوس یعنی کنستانتینوس پس از مرگ پدرش در 306 میلادی ادعای لقب اگوستوس کرد. او در 312 در ایتالیا با ماکسنتیوس ، پسر ماکسیمینوس ، روبه رو شد.کنستانتینوس ارتشش را به سوی رود تیبر در نزدیکی پل میلویوس حرکت داد. در میانه ی راه ، او نمادی شبیه صلیب درخشان را در آسمان دید که در اطراف آن نوشته ی "با این پیروز شو" حک شده بود.امروزه هنوز نیز مشخص نشده که این پدیده ای طبیعی بود یا فقط زاده ی تخیل کنستانتینوس. به هر حال ، او دریافت که این نماد سبب پیروزی اش شد. ماکسنتیوس به سوی پل میلویوس عقب نشست و در نبردی خونین ، مغلوب ارتش کنستانتینوس شد. روز بعد (29 اکتبر 312 میلادی ) ارتش کنستانتینوس وارد رم شد.


http://s1.picofile.com/file/7457897090/%D9%86%D8%A8%D8%B1%D8%AF_%D9%BE%D9%84_%D9%85%DB%8C %D9%84%D9%88%DB%8C%D9%88%D8%B3.jpg

نبرد پل میلویوس
او در 313 میلادی با فرمانروای بخش شرقی امپراتوری ، والریوس لیکینیوس ، در میلان دیدار کرد و با وی پیمان اتحاد بست. این ملاقات به فرمان میلان شهرت یافت که آزادی مسیحیان را نیز در سراسر امپراتوری به رسمیت شناخت.اگرچه،مدتی بعد این اتحاد به هم خورد. در 316 میلادی لیکینیوس بیانیه ی آزادی مذهبی را نادیده گرفت و مسیحیان را مورد آزار و پیگرد قرار داد. در نتیجه ، میان دو طرف جنگ درگرفت. نبرد نهایی در 3 ژوئیه 324 میلادی در آدریانوپل واقع در تراکیه رخ داد. لیکینیوس شکست خورد و اعدام شد و کنستانتینوس تا 13 سال بعد به عنوان فرمانروای مشترک روم شرقی و غربی حکم راند.
http://s3.picofile.com/file/7457897418/%DA%A9%D9%86%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D9%86%D8%AA%DB%8C%D 9%86%D9%88%D8%B3.jpg

کنستانتینوس اول
بدعت آریوسی
کنستانتینوس هم رهبر سیاسی روم بود و هم حاکم معنوی آن. در صورتی که اختلافی میان اعضای کلیسا پیش می آمد ، کنستانتینوس به سرعت مانند میانجی وارد می شد و آن مشکل را حل می کرد.در 325 میلادی ، ماجرایی بسیار پردامنه و خطرناک پیش آمد.آریوس ،کشیشی از اهالی اسکندریه مصر ، اعلام کرد که عیسی صفات الهی نداشته و در نتیجه ، ذات و طبیعی انسانی دارد. این نظریه به سرعت جهان مسیحی را به لرزه درآورد.کنستانتینوس در همان سال شورایی از 200 اسقف را در نیقیه واقع در جنوب نیکومدیا تشکیل داد که نتوانست آتش این غائله را خاموش کند. این اختلافات تا 2 قرن بعد گریبانگیر مسیحیت شد و هیچ گاه به طور جدی حل نگردید.
ایجاد کنستانتینوپل
کنستانتینوس در اواخر دوره ی حکومت خویش ، شهر کنستانتینوپل یا قسطنطنیه را در تنگه بسفر ساخت که به مرور زمان تبدیل به پایگاه بزرگ مسیحیت شد. هدف اصلی کنستانتینوس از ایجاد این شهر ، بنای پایگاهی مستحکم برای محافظت از بخش شرقی امپراتوری بود. کنستانتینوپل مدتی بعد از مرگ کنستانتینوس ، پایتخت بخش شرقی امپراتوری روم شد.
مرگ کنستانتینوس
پیش از عیدپاک سال 337 میلادی ، کنستانتینوس بیمار شد و در همان لحظات آخر عمر ، غسل تعمید را به جای آورد.سرانجام،کنستانتینوس که به لقب کبیر نایل شده بود ، اندکی بعد درگذشت.با مرگ کنستانتینوس جنگ داخلی میان فرزندانش درگرفت که عاقبت از میان آنها در 351 م. کنستانتینوس دوم به حکومت رسید اما وی نیز ده سال بعد بر اثر بیماری مرد. سپس ، یولیانوس یکی از خویشاوندان دور او قدرت را بدست گرفت. وی به خدایان قدیمی رومی اعتقاد داشت و به همین دلیل ، یولیانوس کافر شناخته شد.
http://s3.picofile.com/file/7457896769/%DB%8C%D9%88%D9%84%DB%8C%D8%A7%D9%86%D9%88%D8%B3.j pg

یولیانوس کافر
او تنها ظرف 18 ماه حکومت خویش مسیحیت را در خطر انداخت و دوباره پرستش خدایان کهن رومی را مرسوم کرد ولی سرانجام در 363 میلادی در عملیاتی نظامی بر علیه ساسانیان کشته شد. پس از مرگ او ، کفر و الحاد به سرعت رو به انحطاط نهاد. امپراتوران بعدی با تغییرات وسیع در مراسم مذهبی کهن به رشد مسیحیت یاری رساندند. آخرین اقدام مهم ، تعطیلی مسابقات المپیک توسط تئودوسیوس اول بود که به عمر ادیان قدیمی روم پایان داد.

setayesh shb
6th September 2014, 10:25 PM
باورها و سنت‌هاى مردم روم باستان (http://www.beytoote.com/art/negah-gozashte/proportion-beliefs-ancient-rome.html)


http://www.beytoote.com/images/stories/economic/en384.jpg (http://www.beytoote.com/art/negah-gozashte/proportion-beliefs-ancient-rome.html)


آتش نزد مردم روم باستان
مردم یونان و روم باستان اندیشه‌های خرافی بسیاری داشتند، در کتاب 'تمدن پیشین' در این باره اینگونه می‌خوانیم:
"هر یک از مردم یونانی و روم را در خانواده پرستشگاهی بود و بر آن پرستشگاه اندک آتشی میان خاکستر می‌درخشید. صاحبخانه موظف بود که آن آتش را شب و روز روشن نگاه دارد. هر شب اخگرها خاکستر می‌افشاندند که تا بامداد نمیرد و بامدادان نخستین کار، تیز کردن آتش بود.
آن آتش خاموش نمی‌شد مگر زمانی که تمام افراد خانواده هلاک شده باشند ... این آتش در نظر آنان مقام خدایی داشت، چنانکه آنرا می‌پرستیدند و دعا می‌کردند که انسان را از نعمتهای سه گانه سلامتی، توانگری و نیکبختی که آرزوی دیرینه بشر است برخوردادر سازد."
همچنین در قسمتی از کتاب 'تاریخ کهن‌ترین ملل باستانی پیش از اسلام' راجع به مضمون یکی از دعاهای این مردم می‌خوانیم:
"ای آتش جاودان زیبا که پیوسته روشنی و روزی ما از خوان نعمت توست، سعادت و خوبی از ما دریغ مدار، هدایای ما را به نیکی بپذیر و در عوض با صحبت و نیکبختی ما را شیرین کام ساز."
در قسمت دیگری از همین کتاب ذکر راجع به صحبت مادری بهنگام مرگ می‌خوانیم:
"معبود من ... نظر و لطف مراقبت از کودکان بی مادر من دریغ مدار، پسرم را زنی مهربان ده و عمری دراز به سعادت و کامروایی بسر برند."

جشنواره لوپركالیا

جشنواره ای به نام LUPERCALIA كه 15 فوریه در رم باستان میان كافران متداول بوده است. لوپركالیا جشن تطهیر و زمان خانه تكانی بوده است. در این جشن مشركین از خدای LUPERCUS بخاطر محافظت از چوپانها و گله هایشان از گزند گرگها قدردانی می‌كردند. در این فستیوال بمنظور بزرگداشت FAUNUS خدای حاصلخیزی، باروری و جنگلها رومیان یك سگ و دو بز نر را قربانی كرده و از پوست آنها شلاق می‌ساختند. مردان با این شلاقها به میان مردم رفته و به هر كسی كه می‌رسیدند ضربه‌ای با شلاق به آنها می‌زدند. دختران داوطلبانه برای شلاق خوردن صف می‌كشیدند. آنها اعتقاد داشتند كه شلاق خوردن با تازیانه‌های ساخته شده از پوست بز باروری آنها را تضمین می‌كند. همچنین در این جشن طی بزرگداشت الهه ای بنام JUNO FEBRUTA زنان مجرد نامه‌های عاشقانه می‌نوشتند و درون گلدانهایی می‌انداختند. (و یا تنها نام خود را روی برگه ای مینوشتند) مردان مجرد روم نیز هر كدام یكی از این یادداشتها را از درون گلدانها بیرون كشیده و مشتاقانه بدنبال دختر نویسنده نامه می‌رفتند. این آشنایی‌ها اغلب به ازدواج می‌انجامید. این رسم تا قرن هجدهم ادامه داشت اما از آن به بعد مردان رم ترجیح دادند پیش از آشنایی زن را ببینند!

روايات مختلف در مورد تاريخچه ولنتاين

* ولنتاین مقدس یك كشیش مسیحی بوده كه در قرن سوم خدمت می‌كرده است. زمانی كه امپراطور CLADIUS دوم بر روم حكمرانی می‌كرده. كلادیوس دریافت كه مردان مجرد از آنجایی كه همسر و خانواده ای ندارند (مردان متاهل حاضر به ترك همسر و خانواده خود نبودند) نسبت به مردان متاهل بیشتر به سربازی روی آورده و سربازان بهتر، كاراتر و جنگجوتری نیز می‌باشند. از همین رو ازدواج را برای مردان جوان غیر قانونی و ممنوع اعلام كرد. ولنتاین كه این حكم را ناعادلانه و ظالمانه می‌پنداشت از فرمان كلادیوس سرباز زد. ولنتاین مخفیانه عشاق جوان را به عقد یكدیگر در می‌آورد. هنگامی‌كه این عمل ولنتاین بر ملا گشت كلودیوس حكم اعدام وی را صادر كرد.
* خود ولنتاین نخستین فردی بود كه برای اولین بار نامه ولنتاین را نگاشت. وی هنگامی‌كه در زندان بسر می‌برد دلداده دختر جوانی شد كه دختر زندانبان وی بود. این دختر جوان زمانی كه ولنتاین در بازداشت بسر می‌برد به ملاقات وی می‌آمد. در انتهای این نامه ولنتاین چنین نوشته بود: "از طرف ولنتاین تو." این عبارت كماكان در نامه های روز ولنتاین استفاده میشود.
* ولنتاین در روز 14 فوریه اعدام شد. تقریبا در سال 269 پس از میلاد. به گرامیداشت وی كلیسایی در سال 350 پس از میلاد بنا گردید كه پیكر وی نیز در آنجا دفن شده است. در واقع روز ولنتاین سالروز مرگ و خاك سپاری ولنتاین می‌باشد.
* پاپ اعظم GLASIUS فردی بود كه روز 14 فوریه را، در سال 498 پس از میلاد، روز ولنتاین (ST. VALENTINE`S DAY) نام نهاد. در واقع وی این روز را جایگزین آیین كفرآمیز لوپركالیا كه مختص كافران بود كرد. وی در گلدانها عوض نام دختران اسامی ‌مقدسین مسیحی را نهاد. و با این كار به لوپركالیا تقدس بخشید. در این آیین مرد و زن هر دو یك نام قدیس را از گلدان بیرون می‌كشیدند كه می‌بایست تا آخر سال خصوصیات اخلاقی آن قدیس را الگو قرار داده و در خود متجلی می‌ساختند.
* روایت دیگر: در دوران كلادیوس مسیحیت به شدت سركوب می‌شد. ولنتاین نه تنها كشیش و مبلغ مسیحیت بود بلكه رهبر جنبش زیر زمینی مسیحیان نیز بود. اغلب كشیشها در این دوران زندانی و سپس اعدام گردیدند. ولنتاین پس از به زندان افتادن دختر نابینای زندانبان خود را شفا می‌دهد. كلادیوس پس از اینكه از این خبر مطلع می‌گردد به خشم آمده و دستور می‌دهد سر وی را از تنش جدا سازند.
* كلیسای كاتولیك حداقل 3 قدیس بنام VALENTINE و یا VALENTINUS شناسایی كرده كه هر سه در روز 14 فوریه به شهادت رسیده اند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد