ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث پیرامون رفتارهای اجتماعی ...



"VICTOR"
30th August 2014, 10:11 PM
«بسم الله الرحمن الرحیم لا حول و لا قوة الا بالله العلی العظیم»

سلام

امید به اینکه حال همګی خوش باشه از درون در پناه الله [golrooz]

بدین جهت این تاپیک منظور شده که دوستان ګرام :

1. ایرادات رفتار های اجتماعی حال حاضر
2. محاسن رفتار های اجتماعی جامعه ی کنونی
3. کنش ها و نحوه ی برخورد با مسائلی که زیاد پیش خواهد اومد (ارائه ی راهکار)

رو بیان کنن ...

فعلاً بسنده می کنیم تا بحث ګرم بشه!


برای شفاف سازی موضوع مثال عرض می کنم در ارتباط با نحوه ی معاشرت افراد مختلف با هم (ایرادات و موارد مختلف رو تحلیل کنید)
یا نحوه ی برخورد با مسائلی که بی فرهنګی تلقی میشه که خودش زیر مجموعه ی معاشرت هاست
و غیره که به دلخواه عنوان کنید ...

قابل ذکره یه سری پیش نیاز ها برای بررسی وجود داره که خودتون بګید بهتره ، هر کس عقیده و نظری داره و هدف آشنایی با نحوه ی تفکرات متفاوت هست[golrooz]

محور اصلی بحث نحوه ی برخورد با مسائل مختلف که همون آداب معاشرت باشه هست [cheshmak]

دیګه هفته آخر بیکاری (برای من[khejalat]) هست ، ګفتیم کمی بحث کنیم [movafaghiyat]

علي پارسا
30th August 2014, 11:18 PM
سلام،
براي دست گرمي من با اجازه دوستان دوخط مي نويسم:
بعضي رفتار پسنديده در ميان اکثر زوجهاي امروزي ديده مي شود که نشانه عشق و محبت طرفين و تلاش و همدلي ايشان براي اداره زندگي است.
اما تعابيري که در فرهنگ عاميانه از اين رفتارها مي شود بسيار ناپسند است که به نظر من جاي تأمل دارد.
و آن اينکه:
خانم ها براي کمک به اقتصاد خانواده با جان و دل و تحمل مشقت هاي فراوان سعي مي کنند همپاي همسرشان در بيرون خانه کار کنند و در آمد کسب کنند.
و آقايان نيز در راه کمک به انجام کارهاي داخلي منزل از قبيل نظافت و ظرف شستن و پخت و پز و تر و خشک کردن بچه ها و .... هيچ چيز کم نمي گذارند.
ولي:
متاسفانه ديده ام که از کارکردن خانمها به اين تعبير مي شود که بعد از قرنها مرد سالاري حالا خانمها استقلال خودشان را دارند به دست مي آورند و با داشتن درآمد از زير يوغ شوهر در مي آيند.
و در مورد مردها هم که خودتان مي دانيد .... عبارت هايي از قبيل زن ذليل و ......

آيا زشت نيست اين عشقي که دو جوان در زندگي مشترکشان دارند را با چنين تعابير وارونه اي تفسير کنيم!

عبدالله91
30th August 2014, 11:52 PM
سلام،
براي دست گرمي من با اجازه دوستان دوخط مي نويسم:
بعضي رفتار پسنديده در ميان اکثر زوجهاي امروزي ديده مي شود که نشانه عشق و محبت طرفين و تلاش و همدلي ايشان براي اداره زندگي است.
اما تعابيري که در فرهنگ عاميانه از اين رفتارها مي شود بسيار ناپسند است که به نظر من جاي تأمل دارد.
و آن اينکه:
خانم ها براي کمک به اقتصاد خانواده با جان و دل و تحمل مشقت هاي فراوان سعي مي کنند همپاي همسرشان در بيرون خانه کار کنند و در آمد کسب کنند.
و آقايان نيز در راه کمک به انجام کارهاي داخلي منزل از قبيل نظافت و ظرف شستن و پخت و پز و تر و خشک کردن بچه ها و .... هيچ چيز کم نمي گذارند.
ولي:
متاسفانه ديده ام که از کارکردن خانمها به اين تعبير مي شود که بعد از قرنها مرد سالاري حالا خانمها استقلال خودشان را دارند به دست مي آورند و با داشتن درآمد از زير يوغ شوهر در مي آيند.
و در مورد مردها هم که خودتان مي دانيد .... عبارت هايي از قبيل زن ذليل و ......

آيا زشت نيست اين عشقي که دو جوان در زندگي مشترکشان دارند را با چنين تعابير وارونه اي تفسير کنيم!

سلام عزیز

خب این که بیشتر از دو خط شده.

نکنه شما از اون زن ذلیل ها که میفرمایین هستین؟[nishkhand]

در کشورمان از قدیم رسم این بوده که زن تو خونه کار کنه و مرد بیرون خونه.

وقتی هم مرد به خونه می اومد لم میداد و زن بهش خدمت میکرد و اینو وظیفه خودش میدونست و مرد هم اینو وظیفه زن میدونست.

از دیدگاه لطف و مرحمت به این موضوع نگاه نمیشد. حتی مرد دست یه استکان رو برنمیداشت. این رسم و عرف جامعه شده بود. برای شکستن این رسوم لازم به زمان زیادی هس. یعنی افراد قدیمی به راحتی اینو نمی پذیرند. البته الان جامعه ما وضعش بهتر شده. برای اینکه چنین حرفهایی کلا نباشه لازمه نسل عوض بشه. یعنی طی چندین سال دیگه چنین حرفهایی اصلا نخواهد بود.

جوامع متمدن امروزی پارو فراتر از این گذاشته اند. کسب درآمد و ... از طرف هر دو زوج طوری شده که دو زوج کلا از لحاظ عاطفی جدا از هم هستند. به عبارت دیگر همان طلاق عاطفی گرفته اند.

اگه ماها در کمک به همدیگه چه در کارهای خونه و چه در کمک به اقتصاد خونه متعادل باشیم نه دچار طلاق عاطفی و نه دچار تفریط های گذشتگان میشیم.

علي پارسا
31st August 2014, 12:27 AM
سلام عزیز

خب این که بیشتر از دو خط شده.

نکنه شما از اون زن ذلیل ها که میفرمایین هستین؟[nishkhand]

در کشورمان از قدیم رسم این بوده که زن تو خونه کار کنه و مرد بیرون خونه.

وقتی هم مرد به خونه می اومد لم میداد و زن بهش خدمت میکرد و اینو وظیفه خودش میدونست و مرد هم اینو وظیفه زن میدونست.

از دیدگاه لطف و مرحمت به این موضوع نگاه نمیشد. حتی مرد دست یه استکان رو برنمیداشت. این رسم و عرف جامعه شده بود. برای شکستن این رسوم لازم به زمان زیادی هس. یعنی افراد قدیمی به راحتی اینو نمی پذیرند. البته الان جامعه ما وضعش بهتر شده. برای اینکه چنین حرفهایی کلا نباشه لازمه نسل عوض بشه. یعنی طی چندین سال دیگه چنین حرفهایی اصلا نخواهد بود.

جوامع متمدن امروزی پارو فراتر از این گذاشته اند. کسب درآمد و ... از طرف هر دو زوج طوری شده که دو زوج کلا از لحاظ عاطفی جدا از هم هستند. به عبارت دیگر همان طلاق عاطفی گرفته اند.

اگه ماها در کمک به همدیگه چه در کارهای خونه و چه در کمک به اقتصاد خونه متعادل باشیم نه دچار طلاق عاطفی و نه دچار تفریط های گذشتگان میشیم.
متشکرم از توجه شما،
البته من هم راجع به اينکه بهتر است مرد و زن چه وظايفي را بر عهده داشته باشند سخن نگفته ام. طبعا" خانم و آقايي که هر دو در بيرون خانه کار مي کنند و بندگان خدا بعد از ظهر خسته و کوفته به خانه مي رسند و تازه بايد دوتايي به امور خانه برسند، اين طرز زندگي براي زوجين مطلوب و آرامش بخش نيست، پس حتما" مجبورند! ولي منظورم اين است که اونهايي که حالا با توجه به شرايط اينچنين دارند با چنگ و دندان زندگي را اداره مي کنند بياييم اون عشق را در زندگي آنها ببينيم و به خودشان هم انتقال دهيم. نه اينکه تعابير زشت داشته باشيم و اين تعابير را به آنها هم القا کنيم.
به قول حافظ: منم که شهره شهرم به عشق ورزيدن - منم که ديده نيالوده ام به بد ديدن
باز هم ممنون از نظرات خوبتون هم در اين تاپيک و هم در بقيه تاپيکهاي انجمن.

میترا پوررحیم
31st August 2014, 12:32 AM
سلام عزیز

خب این که بیشتر از دو خط شده.

نکنه شما از اون زن ذلیل ها که میفرمایین هستین؟[nishkhand]

در کشورمان از قدیم رسم این بوده که زن تو خونه کار کنه و مرد بیرون خونه.

وقتی هم مرد به خونه می اومد لم میداد و زن بهش خدمت میکرد و اینو وظیفه خودش میدونست و مرد هم اینو وظیفه زن میدونست.

از دیدگاه لطف و مرحمت به این موضوع نگاه نمیشد. حتی مرد دست یه استکان رو برنمیداشت. این رسم و عرف جامعه شده بود. برای شکستن این رسوم لازم به زمان زیادی هس. یعنی افراد قدیمی به راحتی اینو نمی پذیرند. البته الان جامعه ما وضعش بهتر شده. برای اینکه چنین حرفهایی کلا نباشه لازمه نسل عوض بشه. یعنی طی چندین سال دیگه چنین حرفهایی اصلا نخواهد بود.

جوامع متمدن امروزی پارو فراتر از این گذاشته اند. کسب درآمد و ... از طرف هر دو زوج طوری شده که دو زوج کلا از لحاظ عاطفی جدا از هم هستند. به عبارت دیگر همان طلاق عاطفی گرفته اند.

اگه ماها در کمک به همدیگه چه در کارهای خونه و چه در کمک به اقتصاد خونه متعادل باشیم نه دچار طلاق عاطفی و نه دچار تفریط های گذشتگان میشیم. زمانی من مثل شما فکر میکردم تا اسم امریکا میومد فکر میکردم همه اسلحه دستشونه بهم تو خیابون شلیک میکنند اسم اروپا که میومد میگفتم فقط به فکر مشروب و غیره هستند من از جایی طرفداری نمیکنم کجا خوبه کجا بده فقط میگم ذهنتون باز کنید خوبیهای بقیه جاها رو هم ببینید و یاد بگیرید به خدا اونجا هم خانواده با هم خوبن مادر جانش رو برای فرزندش میده پدر کار میکنه اخر هفته ها با همن من غرب زده نیستم ولی بدم میاد از اینکه میگید اونجا اینطوریه اینجا اینطوریه اونجا به خاطره فساد اخلاقی نخست وزیر و هر کس دیگه مجبور به استعفاست ببینید اونها هم به یکسری از قوانین پایبندند اونجا یه معلول یه نابینا از خونه که میزنه بیرون مترو اتوبوس و راهها براش بازن یعنی راحت میتونه تو جامعه بره تو جامعه ما چند تا معلول میبینید؟چند تا نابینا؟اونها هم حق زندگی دارن من میگم خوبی هر جارو ببینید و بدون دیدن نگید برای اونها هم خانواده مهمه من نمیخوام با کسی بحث کنم اشتباههای گذشته خودم رو دارم میگم که باعث شده چشمم رو روی واقعیتها ببندم زن و مرد اونجا با هم کار میکنند درسته وقت زیادی سر کارن درسته ولی اخر هفته فقط تفریح میکنند بعضیا میگن قناعت کنید ولی من قناعت رو قبول ندارم خدا همیشه گفته زیاد بخواهید منظورم اینه که خدا هیچ وقت نگفته که به یه نون خالی اکتفا کن نگفته چون اگه خدا این رو میگفت دیگه دلیلی نداشت این همه ذهن خلاق رو به وجود بیاره تا هر روز طرحها جدید به دنیا عرضه کنند خدا عدالت داره پس برای عدالتش که این همه ذهن خلاق افریده پس نباید قناعت کنی در یک خانواده وقتی مشکل اقتصادی پیش میاد همه اعضای خانواده باید برای مدتی که این مشکل وجود داره همکاری کنند نه این که همیشه قناعت کنند بچه های امروز فرق دارن دیگه نمیشه با این حرفها اونها رو راضی کرد نگاهی به شبکه های اجتماعی بندازید چه جوری خیلی ظریف دارن رو مغز جوونا کار میکنند در شبکه های اونا روز عاشورا رو تسلیت میگن میدونید چرا چون میخوان بگن با هیچ کسی و با هر دینی مشکلی نداریم میدونید چرا چون به جوونا بگن اگه ما بیایم چه محجبه باشی چه هر جوره دیگه ماها باهتون کاری نداریم نکاتی که اونا در شبکه هاشون به کار میبرن خیلی ظریفه ولی اروم اروم نتیجش رو میبینند مثلا در مورد چگونگی پیدایش انسان برنامه دارن با کلی ازمایش و با کلی دانشمند میخوان نشون بدن که انسان اول از میمون بوده نه ادم و هوا جوونی که این رو میبینه با این همه تفسیر ازمایش و دانشمند شک میکنه که واقعاما انسانها اول میمون بوده ایم برنامه هاشون حسابی کار شدست رو حرفام فکر کنید اگه اشتباه میگم بهم بگید خوشحال میشم

میترا پوررحیم
31st August 2014, 12:53 AM
سلام،
براي دست گرمي من با اجازه دوستان دوخط مي نويسم:
بعضي رفتار پسنديده در ميان اکثر زوجهاي امروزي ديده مي شود که نشانه عشق و محبت طرفين و تلاش و همدلي ايشان براي اداره زندگي است.
اما تعابيري که در فرهنگ عاميانه از اين رفتارها مي شود بسيار ناپسند است که به نظر من جاي تأمل دارد.
و آن اينکه:
خانم ها براي کمک به اقتصاد خانواده با جان و دل و تحمل مشقت هاي فراوان سعي مي کنند همپاي همسرشان در بيرون خانه کار کنند و در آمد کسب کنند.
و آقايان نيز در راه کمک به انجام کارهاي داخلي منزل از قبيل نظافت و ظرف شستن و پخت و پز و تر و خشک کردن بچه ها و .... هيچ چيز کم نمي گذارند.
ولي:
متاسفانه ديده ام که از کارکردن خانمها به اين تعبير مي شود که بعد از قرنها مرد سالاري حالا خانمها استقلال خودشان را دارند به دست مي آورند و با داشتن درآمد از زير يوغ شوهر در مي آيند.
و در مورد مردها هم که خودتان مي دانيد .... عبارت هايي از قبيل زن ذليل و ......

آيا زشت نيست اين عشقي که دو جوان در زندگي مشترکشان دارند را با چنين تعابير وارونه اي تفسير کنيم! ممنون اقای پارسا حرفتون کاملا درسته به نکته ظریفی اشاره کردید

عبدالله91
31st August 2014, 12:56 AM
زمانی من مثل شما فکر میکردم تا اسم امریکا میومد فکر میکردم همه اسلحه دستشونه بهم تو خیابون شلیک میکنند اسم اروپا که میومد میگفتم فقط به فکر مشروب و غیره هستند

اما بنده اصلا اینجوری فکر نمیکنم و نکرده ام. این تصور شماست که فکر میکنین بنده اینجوری هستم و این شکلی فکر میکنم.

به جواباتون جواب نمیدم چون همش تصورات شما از بنده هست که اصلا واقعیت نداره.حتی یک در صد هم به واقعیت نزدیک نیست.

شما قالب اندیشی کرده اید.از خطاهای ادراکی هس.




با کلی دانشمند میخوان نشون بدن که انسان اول از میمون بوده نه ادم و هوا جوونی که این رو میبینه با این همه تفسیر ازمایش و دانشمند شک میکنه که واقعاما انسانها اول میمون بوده ایم برنامه هاشون حسابی کار شدست رو حرفام فکر کنید اگه اشتباه میگم بهم بگید خوشحال میشم

تو این سایت هم در موردش خیلی بحث کرده ایم. تازه نیس.

ممنونم. اما در بحث ها اول نظرات رو میپرسند بعد نظر میدن. شما بدون پرسیدن نظر دادین.

هیچ کدوم از حرفاتون نظرات بنده نیستن. حتی یک صدم درصئ نزدیک به افکار و دید و تصورات بنده در مورد اروپا و آمریکا هم نیس.

موفق باشین

میترا پوررحیم
31st August 2014, 01:04 AM
اما بنده اصلا اینجوری فکر نمیکنم و نکرده ام. این تصور شماست که فکر میکنین بنده اینجوری هستم و این شکلی فکر میکنم.

به جواباتون جواب نمیدم چون همش تصورات شما از بنده هست که اصلا واقعیت نداره.حتی یک در صد هم به واقعیت نزدیک نیست.

شما قالب اندیشی کرده اید.از خطاهای ادراکی هس.





تو این سایت هم در موردش خیلی بحث کرده ایم. تازه نیس.

ممنونم. اما در بحث ها اول نظرات رو میپرسند بعد نظر میدن. شما بدون پرسیدن نظر دادین.

هیچ کدوم از حرفاتون نظرات بنده نیستن. حتی یک صدم درصئ نزدیک به افکار و دید و تصورات بنده در مورد اروپا و آمریکا هم نیس.

موفق باشینبله حق با شماست من اشتباه کردم شما نظرتون رو بگید؟در یک بحث همه به هم احترام میزارن به نظرات هم زود دلخور نشید اینا باید باشه تا منم یاد بگیرم چه جوری باید بحث کنم

عبدالله91
31st August 2014, 01:16 AM
بله حق با شماست من اشتباه کردم شما نظرتون رو بگید؟در یک بحث همه به هم احترام میزارن به نظرات هم زود دلخور نشید اینا باید باشه تا منم یاد بگیرم چه جوری باید بحث کنم

بحث دلخوری نیس. دیگه دوس دارم نظرات رو بخونم تا اینکه نظر بدم.[golrooz]


-----------------------------------------------------------------------------------------
علی پارسا جان نوشته زیر برا شماس:(شرمنده نقل قول نکردم. باید زود برم بخوابم تا صبح زود بتونم پاشم)
عزیز منظور بنده این نبود که شما به اونا اشاره کردید. خواستم بحث گرم بشه. اولش مربوط به شما بود که یه کم باهاتون شوخی کردم.

یک بحث جالبی هست که متاسفانه بیشتر کاربران در چنین بحث هایی شرکت نمیکنن.

یک بار هم از خانم نارون1 خواستیم چنین بحثی راه بندازن که متاسفانه زیاد استقبال نشد.

ان شاالله عزیزان بیشتر شرکت کنند و به روابط اجتماعی اهمیت بدهند.

عبدالله91
31st August 2014, 01:31 AM
در مورد قناعت چیز زیادی نمیگم

علم اقتصاد خود دلیل بر لزوم قناعت هست.

چرا علم اقتصاد به وجود آمد؟

چون نیازها و خواسته های انسان نامحدود و امکانات دستیابی محدود بود. این عامل باعث شد اقتصاد به وجود بیاید.

اگه محدود بودن رو حذف کنیم علم اقتصاد هم حذف می شود.

پس قناعت کنید تا بی نیاز شوید. و قناعت به معنی گرسنه ماندن یا نون خالی خوردن نیست. ممنون از همگی. شب بخیر

elinaaa
31st August 2014, 10:46 AM
با سلام...
یکم بحث رفت تو فاز زن و شوهری[nishkhand]من میخوام یه چیز دیگه بگم از محبت و اعتماد...
تا حالا شده یه کاری کنین بعد بگین بشکنه این دست که نمک نداشت!
چرا یه عده اینجوری شدیم(جمع میبندم چون خطاب به خودمم هست)چرا وقتی یه کاری برای یه کسی انجام میدی فک میکنه وظیفته ولی وقتی کاری براش نمیکنی فک میکنه آدم بیتفاوتی هستی؟
چرا خیلی وقتا محبت میکنیم ولی محبت نمیبینیم؟اعتماد میکنیم ولی اعتماد نمیبینیم؟آیا واقعا لازمه بعضی وقتا بد باشیم؟زیادی خوب بودن سادگی نیست؟
همیشه میگن بی توقع محبت کن ولی من میگم بی توقعی حدی داره!من میگم محبت دوطرفست!اینکه یه نفر حالمو میپرسه و اینکه یه نفر به من اهمیت میده که وظیفش نیست از محبتشه پس چرا نبینیم؟!من از غریبه های تو کوچه خیابون حرف نمیزنما از اطرافیان خودمون دارم حرف میزنم...یه ادمی میگفت اگه روی خوبمو به بقیه نشون بدم همیشه دیگران ازم توقع خوبی دارن و من نمیخوام با انتظارات اونا زندگی کنم نمیدونم شایدم یه جورایی راست میگفت شایدم ادم باید طرفشو بشناسه بعد تصمیم بگیره که چجوری باهاش رفتار کنه...ولی تو اجتماعی که زندگی میکنیم همه انسانیم پس باید به احساس و قلب و روح هم اهمیت بدیم وگرنه با رباتها هیچ فرقی نداریم...............

علي پارسا
31st August 2014, 11:50 AM
با سلام...
یکم بحث رفت تو فاز زن و شوهری[nishkhand]من میخوام یه چیز دیگه بگم از محبت و اعتماد...
تا حالا شده یه کاری کنین بعد بگین بشکنه این دست که نمک نداشت!
چرا یه عده اینجوری شدیم(جمع میبندم چون خطاب به خودمم هست)چرا وقتی یه کاری برای یه کسی انجام میدی فک میکنه وظیفته ولی وقتی کاری براش نمیکنی فک میکنه آدم بیتفاوتی هستی؟
چرا خیلی وقتا محبت میکنیم ولی محبت نمیبینیم؟اعتماد میکنیم ولی اعتماد نمیبینیم؟آیا واقعا لازمه بعضی وقتا بد باشیم؟زیادی خوب بودن سادگی نیست؟
همیشه میگن بی توقع محبت کن ولی من میگم بی توقعی حدی داره!من میگم محبت دوطرفست!اینکه یه نفر حالمو میپرسه و اینکه یه نفر به من اهمیت میده که وظیفش نیست از محبتشه پس چرا نبینیم؟!من از غریبه های تو کوچه خیابون حرف نمیزنما از اطرافیان خودمون دارم حرف میزنم...یه ادمی میگفت اگه روی خوبمو به بقیه نشون بدم همیشه دیگران ازم توقع خوبی دارن و من نمیخوام با انتظارات اونا زندگی کنم نمیدونم شایدم یه جورایی راست میگفت شایدم ادم باید طرفشو بشناسه بعد تصمیم بگیره که چجوری باهاش رفتار کنه...ولی تو اجتماعی که زندگی میکنیم همه انسانیم پس باید به احساس و قلب و روح هم اهمیت بدیم وگرنه با رباتها هیچ فرقی نداریم...............
سلام،
من هم چند نکته در اين زمينه به ذهنم مي رسد.
من قبلا" يک مقدار برخوردم با افراد اينجوري بود که با خودم فکر مي کردم: فلاني خيلي به من خوبي کرده و من هم بايد بهش خوبي کنم.
يا به خودم مي گفتم: يادته فلاني وقتي گرفتار بودي چقدر بهت کمک کرد؟، پس حالا که اون گرفتاره تو هم بايد بهش کمک کني.
به اين طريق هر کي بهم خوبي کرده بود سعي مي کردم سپاسگزار خوبي هايش باشم.
بعد از يک مدت يک فکري به ذهنم رسيد:
با خودم گفتم چرا اول بايد ديگران به تو خوبي کنند و تو تلافي کني؟
خوب تو هم در اخلاق بيا يک پله بالاتر، از اين به بعد تو اون کسي باش که اول خوبي مي کنه بي منت! و بعد اطرافيان مي گويند: يادته "علي" بدون هيچ توقعي به ما خوبي کرد! پس ما هم بايد به "علي" خوبي کنيم.
البته اگر در ازاي خوبي توقعي از فرد مقابل داشته باشيم اون وقت است که اگر توقع ما برآورده نشود مي گيم: بشکنه اين دست که نمک نداره!!!!!
پس اصولش اين است که بايد از اول فرض کنيم که طرف مقابل به هيچ عنوان از ما سپاسگزاري نخواهد کرد، بعد اگر باز راضي بوديم بهش خوبي کنيم اون موقع درست است!
البته من کاملا" حرف شما را درک مي کنم واقعا" بعضي افراد هستند که بهشون خوبي مي کني ولي آنها اين خوبي را به حساب زرنگي خودشان مي گذارند! مي گن طرف ساده بود و من خرش کردم و اين استفاده را ازش بردم.
يک عده ديگر هم هستند که اصلا" از حيطه اخلاق و انسانيت مبرا هستند، فکر مي کنند اينجا جنگل است و بايد هرچه مي تواني از اطرافيان بهره بکشي! اخلاق مخلاق کيلوئي چنده؟[bamazegi]
به طور معمول آدم از دست اين دو قسم افراد عصباني و ناراحت مي شود، ولي من پيشنهاد مي کنم ديدگاه خود را درباره اين افراد عوض کنيم! اينها در اصل آدمهاي قابل ترحم سطح پاييني هستند و شما که خوبي مي کنيد بايد اين ديدگاه را داشته باشيد که شما از آنها برتر هستيد. اگر عصباني شويد در اصل خود را تا سطح آنها پايين آورده ايد!
اينها آدمهاي بدبختي هستند و شما از آنها برتر هستيد. اشتباه نکنيد اين براي شما خودخواهي محسوب نمي شود! واقعا" شما "خود" خويش را تکامل داده ايد و وقتي "خود" انسان به کمال برسد ديگر آن خودخواهي بد نيست و واقعا" شما از آنها برتر هستيد.
مادر پيرم هميشه مي گويد: اون که بهت بدي مي کنه آنقدر بهش خوبي کن که خودش شرمنده شود!
نمي گويم حرف مادرم به طور مطلق درست است، در مورد قسم دوم افرادي که گفتم مثل حيوان زندگي مي کنند به کار نمي آيد. ولي باور بفرماييد در اکثر مواقع در مورد قسم اول جواب مي دهد، من خودم به عينه ديده ام.
فقط مقداري متانت و صبر مي خواهد.
بله در مقابل افراد اينگونه عصباني نشويد و قصد کوبيدن مشت به دهانشان نداشته باشيد بلکه به قول مولوي:
صبر باشد مشتهاي زيرکان
هست حلوا آرزوي کودکان!
موفق باشيد.

"VICTOR"
31st August 2014, 04:21 PM
سلام،
براي دست گرمي من با اجازه دوستان دوخط مي نويسم:
بعضي رفتار پسنديده در ميان اکثر زوجهاي امروزي ديده مي شود که نشانه عشق و محبت طرفين و تلاش و همدلي ايشان براي اداره زندگي است.
اما تعابيري که در فرهنگ عاميانه از اين رفتارها مي شود بسيار ناپسند است که به نظر من جاي تأمل دارد.
و آن اينکه:
خانم ها براي کمک به اقتصاد خانواده با جان و دل و تحمل مشقت هاي فراوان سعي مي کنند همپاي همسرشان در بيرون خانه کار کنند و در آمد کسب کنند.
و آقايان نيز در راه کمک به انجام کارهاي داخلي منزل از قبيل نظافت و ظرف شستن و پخت و پز و تر و خشک کردن بچه ها و .... هيچ چيز کم نمي گذارند.
ولي:
متاسفانه ديده ام که از کارکردن خانمها به اين تعبير مي شود که بعد از قرنها مرد سالاري حالا خانمها استقلال خودشان را دارند به دست مي آورند و با داشتن درآمد از زير يوغ شوهر در مي آيند.
و در مورد مردها هم که خودتان مي دانيد .... عبارت هايي از قبيل زن ذليل و ......

آيا زشت نيست اين عشقي که دو جوان در زندگي مشترکشان دارند را با چنين تعابير وارونه اي تفسير کنيم!

سلام جناب پارسا ، سپاسګزارم از حضور ګرمتون در بحث ...
موردی که بیان کردید در ارتباط با عقاید افراد هست که اغلب به صورتی که عنوان کردید مشاهده میشه متأسفانه ، بیشتر هم به دلیل افزایش آمار طلاق در جامعه ی ما هست که این مورد رو استقلال مالی تلقی می کنن ، در این مورد باید فرهنګ سازی صورت بګیره که بحث هم بنا به تبادل نظر حول ارائه راهکارها ایجاد شده ... پس چنانچه راهکاری مد نظر دارید عنوان کنید تا بشه در موردش فکر کرد و بحث رو ادامه داد ...

و اما در ارتباط با کار کردن خانم ها در بیرون از منزل ، من نظرات خودم رو میګم ، به نظرم کار کردن خانم در بیرون از منزل تنها در صورت تأمین مایحتاج ضرورت داره ولیکن امروزه اغلب خانم ها بدون توجه به این مورد اکثر وقت خودشون رو بیرون از منزل سر می کنن و نتایج خوبی رو در برنداره از دید من ؛ یک خانم باید تو خونه مطالعه کنه و فرزندش رو به بهترین وجه ممکن تربیت کنه و تمامی نقش ها رو خوب ایفا کنه ولیکن یک شغل با ساعت کاری کم! در راستای تحصیل بسیار هم عالیه ...




سلام

جوامع متمدن امروزی پارو فراتر از این گذاشته اند. کسب درآمد و ... از طرف هر دو زوج طوری شده که دو زوج کلا از لحاظ عاطفی جدا از هم هستند. به عبارت دیگر همان طلاق عاطفی گرفته اند.

اگه ماها در کمک به همدیگه چه در کارهای خونه و چه در کمک به اقتصاد خونه متعادل باشیم نه دچار طلاق عاطفی و نه دچار تفریط های گذشتگان میشیم.

سلام
سپاسګزارم از حضورتون آقا عبد الله

با این دو خط کاملاً موافقم ...


...

سلام خانم پور رحیم
آخ اخ آخ [sootzadan] پیش داوری؟ [taajob3] نداشتیم دیګه [cheshmak][golrooz]
متشکرم از حضورتون خانومی ، هستیم در خدمت نظرات شما و نظرات همه محترمه بالا استثنا ...
در ارتباط با موضوعی هم که بیان کردین آقا عید الله ګفتند قبلاً بحث صورت ګرفته برای همین دنبال بحث جدیدی هستیم و قصد تکرار مکررات نداریم [golrooz]


بحث دلخوری نیس. دیگه دوس دارم نظرات رو بخونم تا اینکه نظر بدم.[golrooz]

به دل نګیرید دیګه آقا عبد الله ... شناختی نداشتند از شما ... [cheshmak]
قصد تحمیل نیست ولی نظراتتون موجب خرسندی هست مخصوصاً که به پشتوانه ی مطالعه ارائه میدید ... [golrooz]



یک بحث جالبی هست که متاسفانه بیشتر کاربران در چنین بحث هایی شرکت نمیکنن.

یک بار هم از خانم نارون1 خواستیم چنین بحثی راه بندازن که متاسفانه زیاد استقبال نشد.

ان شاالله عزیزان بیشتر شرکت کنند و به روابط اجتماعی اهمیت بدهند.

شرکت می کنن ان شاء الله [sootzadan]

بحث قناعتی که مطرح کردید برای پاسخ به خانم میترا پور رحیم بود ؟ [tafakor] یا جهت بررسی بیان کردید؟ [nadanestan]


با سلام...
یکم بحث رفت تو فاز زن و شوهری[nishkhand]من میخوام یه چیز دیگه بگم از محبت و اعتماد...
تا حالا شده یه کاری کنین بعد بگین بشکنه این دست که نمک نداشت!
چرا یه عده اینجوری شدیم(جمع میبندم چون خطاب به خودمم هست)چرا وقتی یه کاری برای یه کسی انجام میدی فک میکنه وظیفته ولی وقتی کاری براش نمیکنی فک میکنه آدم بیتفاوتی هستی؟
چرا خیلی وقتا محبت میکنیم ولی محبت نمیبینیم؟اعتماد میکنیم ولی اعتماد نمیبینیم؟آیا واقعا لازمه بعضی وقتا بد باشیم؟زیادی خوب بودن سادگی نیست؟
همیشه میگن بی توقع محبت کن ولی من میگم بی توقعی حدی داره!من میگم محبت دوطرفست!اینکه یه نفر حالمو میپرسه و اینکه یه نفر به من اهمیت میده که وظیفش نیست از محبتشه پس چرا نبینیم؟!من از غریبه های تو کوچه خیابون حرف نمیزنما از اطرافیان خودمون دارم حرف میزنم...یه ادمی میگفت اگه روی خوبمو به بقیه نشون بدم همیشه دیگران ازم توقع خوبی دارن و من نمیخوام با انتظارات اونا زندگی کنم نمیدونم شایدم یه جورایی راست میگفت شایدم ادم باید طرفشو بشناسه بعد تصمیم بگیره که چجوری باهاش رفتار کنه...ولی تو اجتماعی که زندگی میکنیم همه انسانیم پس باید به احساس و قلب و روح هم اهمیت بدیم وگرنه با رباتها هیچ فرقی نداریم...............

سلام الینا خانم ...
سپاس از حضور [golrooz]
منم مدتی هست به نتیجه ی اون فرد رسیدم ، خوبی حدی داره ، به شخصه چند ماه هست که دور کل دوستانم رو غیر از یکی (چون واقعاً دوسته و کم با هم در ارتباطیم) خط کشیدم بالکل و به نظرم نباید زیاد به دیګران بها داد ... بهای بیش از اندازه به دیګران موجب دور شدن از هدف اصلی میشه ... (از دید من!)



مادر پيرم هميشه مي گويد: اون که بهت بدي مي کنه آنقدر بهش خوبي کن که خودش شرمنده شود!
نمي گويم حرف مادرم به طور مطلق درست است، در مورد قسم دوم افرادي که گفتم مثل حيوان زندگي مي کنند به کار نمي آيد. ولي باور بفرماييد در اکثر مواقع در مورد قسم اول جواب مي دهد، من خودم به عينه ديده ام.
فقط مقداري متانت و صبر مي خواهد.

صبر باشد مشتهاي زيرکان
هست حلوا آرزوي کودکان!


خیلی از اوقات جواب نمیده آقای پارسا ...
زیاد از حد ارزش و احترام قائل شدن به دیګران موجب میشه هی توقعشون بالاتر بره و اګه به یک باره بها ندی و خوبی نکنی ، ناراحت میشن و توقع کاذب دارن ، از رو هم نمیرن [sootzadan] ، تجربه ی من اینو میګه چه در اقوام چه در دوستان ... خوبی چنانچه یک طرفه باشه فقط میشه توقع طرف مقابل ...



======

موردی هم برای من مدت کثیری هست جای سؤال داره نظراتتون رو ارائه بدید خوشحال میشم ...

دقت کنید در مهمونی هایی که چه اقوام حضور دارند و چه آشنایان و همکاران و چه دوستان ، صحبت هایی که رد و بدل میشه بیشتر جنبه ی غیبت داره یا ګزافه ګوییه ، بحث علمی به ندرت بیان میشه و اګر در چنین جلساتی بحث های علمی - اجتماعی باشه به نظرم بسیار عالی میشه ، چه نظرات و راهکارهایی برای این مورد مد نظر دارید؟ [tafakor]

masoume.a.92
31st August 2014, 05:01 PM
سلام [golrooz]
ی چیز بگم؟ [nishkhand]
من از این کلمه ی "زن ذلیل" که گاهی یکسری آدم های کوته فکر که اکثرا هم مرد هستند به آقایونه دیگه میگن خیلی بدم میاد!
این شوخیه؟! [tafakor]
لطفا یاد بگیرید که وارد روابط شخصی دیگران نشوید!
از نظر من اینا جزو اون دسته مردایی هستن که یا بهشون قبلا گفته شده زن ذلیل و عقده دارن یا به زندگی دیگران حسودیشون میشه و دلشون میخواد که اختلاف درست کنن...
ولی باید آگاه شن که این روش زیادم جواب نمیده!

حرفای این تاپیک مال دیگران نیس... مال خود ماهاست دوستان... هر کدوم از این رفتارها گاهی ممکنه از هرکدوم از ما سر بزنه. پس مواظب حرکاتمون باشیم. [cheshmak]



-------------------------------------------------------------------------------


اینکه باید به همه خوبی کرد و همه ی خطاها رو با خوبی جواب داد قبول ندارم.
گاهی به میزانه کم و بسته به آدمش جواب میده ولی اکثرا جواب نمیده و برعکس میشه...
گرچه که اصل بر خوبی کردن است. اما برای بعضی ها بدی نکردن براشون کافیه...

با آدما باید مثل آتیش رفتار کرد... نه زیاد نزدیک شد که آدمو بسوزونن نه خیلی دور که سردت بشه...
باید همیشه یک پرده ای حائل باشه تا هم احترام برقرار باشه هم کسی به خودش اجازه نده بهت ضربه بزنه... [cheshmak]

elinaaa
31st August 2014, 05:11 PM
======

موردی هم برای من مدت کثیری هست جای سؤال داره نظراتتون رو ارائه بدید خوشحال میشم ...

دقت کنید در مهمونی هایی که چه اقوام حضور دارند و چه آشنایان و همکاران و چه دوستان ، صحبت هایی که رد و بدل میشه بیشتر جنبه ی غیبت داره یا ګزافه ګوییه ، بحث علمی به ندرت بیان میشه و اګر در چنین جلساتی بحث های علمی - اجتماعی باشه به نظرم بسیار عالی میشه ، چه نظرات و راهکارهایی برای این مورد مد نظر دارید؟ [tafakor]


با سلام و احترام[golrooz]
اینکه دیگه یه مساله عادی شده،تو اکثر جمع ها که میری دارن درباره قیمت مرغ و گوشت یا اینکه فلانی چه ادمیه حرف میزنن،بازم صد رحمت به جمع های دوستانه باز حداقل درمورد خودمون حرف میزنیم...من کلا ادمی نیستم که زیاد حرف بزنم یعنی بستگی داره تو چه جمعی باشم ولی خب بالاخره یه سری حرفا طبیعیه و پیش میاد که بنظرم برای فرار از یه همچین جمع های بیخودی بهترین راه ترک اون هست البته اگه بشه...بحث علمیو که دیگه باید بیخیال شیم البته بازم بستگی داره با چه ادمایی طرف باشیم،خب ما الان تو یه محیط مجازی و تو این انجمن داریم بحث میکنیم ولی خب مسلما ادمای اینجا دنبال این چیزا هستن ولی اگه من بخوام با چند نفر بیرون از اینجا درباره یه موضوع مهمی بحث کنم عمرا کسی پایه باشه ولی حالا بیا سیاسی حرف بزن اونوقت همه واس خودشون یه پا سیاستمدارن،والا[nishkhand]گاهی اوقات فکر میکنم ادم اگه بخواد پیشرفت کنه باید همنشینهای خوبی داشته باشه با این اوصاف ترجیح میدیدم تو یه همچین انجمنهایی باشیم تا در جمع بعضی ها......

عبدالله91
31st August 2014, 05:42 PM
بحث قناعتی که مطرح کردید برای پاسخ به خانم میترا پور رحیم بود ؟ یا جهت بررسی بیان کردید؟

نه یه بحثی هست که مربوط به همه می شود.خانم پور رحیم نظر خودشونو بیان کردن که قابل احترام هست.






من از این کلمه ی "زن ذلیل" که گاهی یکسری آدم های کوته فکر که اکثرا هم مرد هستند به آقایونه دیگه میگن خیلی بدم میاد!
این شوخیه؟!

خب ما شوخی کردیم.

بنده اصلا نمیدونم که علی آقا مجرد هستن یا متاهل.

ممنون از توصیه هاتون

علي پارسا
31st August 2014, 06:50 PM
خوب مثل اينکه بحث دارد گرم مي شود.
موضوع بحث را خيلي کلي بيان کرده ايد در نتيجه خيلي چيزها را شامل مي شود، من مانده ام اگر مثلا" همين موضوعي که خودم شروع کردم را براي بهتر روشن شدن مطلب دنبال کنم تاپيک حالت تک موضوعي پيدا کند. ولي عيب ندارد اين نکته هم بگويم و بعد بپردازم به بقيه ماجرا:
در مورد کار کردن خانم ها من 100٪ مخالف هستم. اصلا" با روحيات زنانه سازگار نيست.
خيلي کوچيک که بودم، صبح سير خواب از جام بلند مي شدم، مادر در خانه بود، صبحانه ام را مي داد، خودش هم در آشپزخانه مشغول کار بود و خانه را مرتب مي کرد و ....
راديو روشن بود، برنامه کودک ..... قوقولي قوقولي خروس مي خونه صبح شده چشماتو باز کن ......
مادر برايم قصه مي گفت، در قالب قصه ها روش زندگي کردن را مي آموختيم .....
واقعا" خانه مثل بهشت بود .....
هنوز هم خواهر و برادرها و بچه هاشون که دور هم جمع مي شوند ميروند سراغ مادر ....... مامان تورو خدا يکي از اون قصه هاتونو دوباره برامون بگين ....
مادر شروع مي کند .... يکي بود يکي نبود ....... (بعضي جاهاي داستانها را ديگر ذهنش ياري نمي دهد، فراموش مي کند) ...... بعد به بچه ها مي گه: بچه ها اينجاش چه جوري بود؟ يادم رفته، شما بگين......
بله ..... مادر که در خانه باشد همه چيز در خانه هست.
آنچنان آرامشي است که بعد از چندين سال الآن هم که دارم براتون تعريف مي کنم، با همين تعريف کردن هم احساس آرامش بهم دست مي دهد.
من که جاي خود دارم، فکر کنم شما هم به عنوان شنونده خاطره احساس آرامش کنيد! نمي دانم، شايد!
ولي از آن موقع که خانمها شروع به کار کردن کردند .... از آن موقع که بچه ها در مهدکودک ها بزرگ شدند .....
صبح بچه هنوز در خواب است که مادرش او را به دندان مي گيرد و مي برد مهد کودک! بعد خودش مي رود سر کار و ......
من به هيچ عنوان موافق اين امر نيستم .... معتقدم بسياري از ناهنجاري هاي اجتماعي امروز ما ناشي از اين طرز زندگي غلط است.
واقعا" کسي که مجبور نيست کار کند اگر برود سر کار به خود و خانواده اش ظلم کرده.

علي پارسا
31st August 2014, 07:14 PM
موردی هم برای من مدت کثیری هست جای سؤال داره نظراتتون رو ارائه بدید خوشحال میشم ...

دقت کنید در مهمونی هایی که چه اقوام حضور دارند و چه آشنایان و همکاران و چه دوستان ، صحبت هایی که رد و بدل میشه بیشتر جنبه ی غیبت داره یا ګزافه ګوییه ، بحث علمی به ندرت بیان میشه و اګر در چنین جلساتی بحث های علمی - اجتماعی باشه به نظرم بسیار عالی میشه ، چه نظرات و راهکارهایی برای این مورد مد نظر دارید؟ [tafakor]
بــــله ...... اگه بشه چي مي شه! ولي معمولا" نمي شه!
من هم موافقم، اکثرا" در مهماني ها صحبت ها حول محور بحث هاي سياسي و يا نگاه کردن تلويزيون!!!! يا چيزهاي بيهوده مي گردد و اونهايي هم که رشته کلام را دستشان مي گيرند اکثرا" آدمهاي منفي باف و ناراحتي هستند.
البته راهکار خود من اين است که اولا" خوشبختانه زياد مهماني نمي روم، علي الخصوص هر مهماني اي را هم نمي روم!!!!
بعد اگر مهماني رفتم سعي مي کنم که اطرافيان را تشويق کنم اولا" تلويزيون را خاموش کنند (بابا جمع شده ايم دور هم تا همديگر را ببينيم، نه اينکه تلويزيون نگاه کنيم! مي خواستيد تلويزيون نگاه کنيد خوب خانه خودتان نگاه مي کرديد!). بعد سعي مي کنم پاي صحبت افراد منفي ننشينم، خودم با يکي دو نفر که مساعد تشخيص مي دهم در گوشه اي از اتاق براي خودمان يک هسته اي تشکيل مي دهيم و به موضوعات خوب (حالا مي تواند علمي باشد) مي پردازيم و هر که خوشش بيايد به ما مي پيوندد.
البته گفتم که .... اگر فکر کنم در يک مهماني همان يکي دو نفر آدم مساعد را هم نشود پيدا کرد، سعي مي کنم اصلا" به آن مهماني نروم.

علي پارسا
31st August 2014, 07:22 PM
در مورد مسائل اجتماعي يک سوال دارم، دوستان اگر مايل باشند نظرشون را در اين خصوص هم ارائه دهند و اون اينکه:
چرا جديدا" در مورد البسه و آرايش ظاهري افراد هر چيزي که مد مي شود "زشت" است؟ چرا يک چيز "زيبا" مد نمي شود؟
اگر هم به نظرتون چيزهايي که مد مي شود "زشت" نيست بفرماييد.

setayesh shb
31st August 2014, 08:48 PM
سلام زهرا جان مرسی از تاپیک[golrooz]

1. ایرادات رفتار های اجتماعی حال حاضر
خب به نظرم با این همه سطل آشغال هایی که وجب به وجب خیابون شاهدشون هستیم
ولی باز هم هستند کسانی که آشغال خودشون رو روی زمین میریزند که اصلا برام قابل درک نیست
یا این که چطوری به خودمون اجازه میدیدم با یه اشتباه کوچیکی که راننده ی مقابلیمون انجام داده هر چی ناسزا دلمون خواست نثارش کنیم
این که از خط عابر پیاده برای عبور و مرور استفاده نمیکنیم
این که با زرد شدن چراغ راهنمایی به جای کاهش سرعت،سرعتمون رو افزایش میدیم

2. محاسن رفتار های اجتماعی جامعه ی کنونی
من محاسنی ندیدم[tafakor]
....
ببخشید اگه تکراری بود یا مورد های مناسبی نبودن[golrooz]

elinaaa
31st August 2014, 08:54 PM
در مورد مسائل اجتماعي يک سوال دارم، دوستان اگر مايل باشند نظرشون را در اين خصوص هم ارائه دهند و اون اينکه:
چرا جديدا" در مورد البسه و آرايش ظاهري افراد هر چيزي که مد مي شود "زشت" است؟ چرا يک چيز "زيبا" مد نمي شود؟
اگر هم به نظرتون چيزهايي که مد مي شود "زشت" نيست بفرماييد.


وقت بخیر...
من فکر میکنم مد یه جور تحمیل سلیقه باشه در واقع شما خودتون تصمیم نمیگیرید که چجوری باشین بلکه جامعه یا اطرافیان براتون تصمیم میگیرن...البته یه وقتایی ادم مجبور میشه که تن به مد بده مثلا فرض کنید یه مدل لباس مد میشه و خب تو اکثر بازارها اون مدل لباس هست و شما حق انتخابتون کم میشه و در نهایت میخرید ولی در کل هرکس بر حسب سلیقه خودش باید لباس بپوشه یا در کل زندگی کنه دیگه...یادمه چند سال پیش تو برنامه شوک یه دوربین مخفی باحال نشون داد،مجری برنامه برداشت یه شلوارلی رو سر زانوهاشو پاره کرد بعدم یه سنجاق قفلی روش زد بعد هر مشتری که میومد میگفت این شلوارا مده اینو بخرید[nishkhand]بعد جالبه که بعضیا از این شلواره خوششون اومد خب این ادما دیگه نگاه نمیکنن به اینکه اون لباس اصن چی هست چون صرفا مده میپوشن کاری هم به زشتی و زیباییش ندارن فک میکنم این خاص بودنه برای یه عده مهمه البته برای جلب توجه...

zoh_reh
1st September 2014, 01:10 PM
سلام
با تشکر از evin allah گرامی جهت ایجاد این بحث اجتماعی [golrooz]

بحثی که مطرح شده است رابطه مستقیم هم با روانشناسی اجتماعی و هم جامعه شناسی داره، چرا که رفتار فرد در جامعه و رفتار جامعه اشاره داره،

و اینجور که از تاپیک استارتر و پستهای کاربران عزیز معلومه قراره آسیب شناسی اجتماعی داشته باشیم که دوستان از خانه و خانواده شروع کردند،

آسیب شناسی خانواده رو در سه مرحله مطالعه کردند: پیش از ازدواج، هنگام ازدواج ، پس از ازدواج.

مهمترین عامل این آسیبهای وارده به زندگی که با عشق و انرژی مثبت شروع میشه عدم شناخت و انحراف از هدف ازدواجه،

برای بودن همسر موفق باید مهارتها و آگاهیهای لازم رو بدست آورد،تا بهداشت روانی در خانه و خانواده حفظ بشه،

همدلی ،اعتماد، محبت غیر مشروط، ..... از مولفه هایی هستند که دوستان هم اشاره کردند،

آسیبها میتونه از درون خانه یا از بیرون باشه،

عوامل درونی مثل همدل و همراه نبودن ، هر کی ساز خودشو بزنه و نداشتن یک روح و روان سالم،
آسیبهای بیرونی از کلمه زن ذلیلی که از بیرون به مرد خانه گفته میشه تا دخالتهای بیمورد خانواده ها، رسانه ها، مد و مد گرایی .... میتونه باشه.

zoh_reh
1st September 2014, 01:32 PM
چرا جديدا" در مورد البسه و آرايش ظاهري افراد هر چيزي که مد مي شود "زشت" است؟ چرا يک چيز "زيبا" مد نمي شود؟
اگر هم به نظرتون چيزهايي که مد مي شود "زشت" نيست بفرماييد.


یک عده مد رو نشانه تمدن و رشد میدونن و عده ای هم خود باختگی و بی هویتی ،نه میشود بطور مطلق بگیم مد و مد گرایی رد ، نه میتونیم بطور مطلق اونو بپذیریم،

چون انسان دنبال تنوع و تازه خواهیه نمیتونیم مد رو رد کنیم،

زمانیکه مد بخواد شب و روز زندگی بشه و به مدپرستی تبدیل بشه نمی پذیریم،

از اونجائیکه مد همیشه نمیتونه بد باشه، منظورتون از کلمه زشت چیه؟

[golrooz]

masoume.a.92
1st September 2014, 02:38 PM
خب ما شوخی کردیم.

بنده اصلا نمیدونم که علی آقا مجرد هستن یا متاهل.

ممنون از توصیه هاتون

سلام
ای بابا سوء تفاهم شده...
من اصلا منظورم به شما نبود. واقعیتش اگرم همچین شوخی ایی کردین من اصلا نخوندمش یا متوجهش نشدم.
من منظورم در دنیای واقعی بود....
وگرنه در حدی نیستم به شخص شما بخوام توصیه ای بکنم اونم اینجا جلوی جمع... اونم لحنی که داشتم مشخصا با شما نبود.
کاملا کلی گفتم.
به هیچ وجه قصد اسائ ادب به شخص خاصی رو نداشتم.

بنده هم توی شوخی های شما با کسی دیگه دخالت نمیکنم. [cheshmak]

موفق باشید. [golrooz]

masoume.a.92
1st September 2014, 02:45 PM
خب ما شوخی کردیم.

بنده اصلا نمیدونم که علی آقا مجرد هستن یا متاهل.

ممنون از توصیه هاتون

آقا عبدالله خداییش اصن یطوری شدم. [negaran]
آخه من به شمایی که میدونم چجور آدمی هستین جلوی جمع میگم کوته فکر؟؟؟
وااایییی عاخه من همچین آدمی ام؟ [nadidan]
چرا به خودتون گرفتین؟
من معترضم.
با کسی حرفی داشته باشم خب نقل قول میکنم!
خداشاهده اصن متوجه همچین حرفی از طرف شما نشدم به مثلا کدوم علی آقا؟! [soal]

نزنید این حرفو. [delkhoori]

zoh_reh
1st September 2014, 03:45 PM
با سلام و احترام[golrooz]
اینکه دیگه یه مساله عادی شده،تو اکثر جمع ها که میری دارن درباره قیمت مرغ و گوشت یا اینکه فلانی چه ادمیه حرف میزنن،بازم صد رحمت به جمع های دوستانه باز حداقل درمورد خودمون حرف میزنیم...من کلا ادمی نیستم که زیاد حرف بزنم یعنی بستگی داره تو چه جمعی باشم ولی خب بالاخره یه سری حرفا طبیعیه و پیش میاد که بنظرم برای فرار از یه همچین جمع های بیخودی بهترین راه ترک اون هست البته اگه بشه...بحث علمیو که دیگه باید بیخیال شیم البته بازم بستگی داره با چه ادمایی طرف باشیم،خب ما الان تو یه محیط مجازی و تو این انجمن داریم بحث میکنیم ولی خب مسلما ادمای اینجا دنبال این چیزا هستن ولی اگه من بخوام با چند نفر بیرون از اینجا درباره یه موضوع مهمی بحث کنم عمرا کسی پایه باشه ولی حالا بیا سیاسی حرف بزن اونوقت همه واس خودشون یه پا سیاستمدارن،والا[nishkhand]گاهی اوقات فکر میکنم ادم اگه بخواد پیشرفت کنه باید همنشینهای خوبی داشته باشه با این اوصاف ترجیح میدیدم تو یه همچین انجمنهایی باشیم تا در جمع بعضی ها......

تو هر جمعی افراد سه دسته اند:

افراد ضعیف===>> راجع به دیگران صحبت می کنند.

افراد متوسط===>> راجع به وقایع و اتفاقات حرف می زنند.

افراد بزرگ ===>> راجع به اندیشه ها بحث و گفتگو می کنند.

گاهی نمیتونیم جمعمونو انتخاب کنیم و ناچار به حضور در یکی از جمعها هستیم ،

به هر حال یا گوینده هستیم و یا شنونده، یا تاثیر گذار یا تاثیر پذیر،

بنا بر مقتضیات زمان و مکان میتونیم خودمونو مدیریت کنیم.

علي پارسا
1st September 2014, 05:24 PM
از اونجائیکه مد همیشه نمیتونه بد باشه، منظورتون از کلمه زشت چیه؟

[golrooz]
بله نفس مد و تنوع و تازگي و .... بد نيست، منظورم اين نبوده که مد زشت است، گفتم چيزهايي که مد مي شوند به نظرم زشت اند!
مثال مي زنم:
يک شلوار نو که به صورت پاره و مندرس مد مي شود، قطعا" زيبا نيست! هست؟
لاک ناخن مشکي قطعا" زيبا نيست، چون آدم را ياد ناخني که لاي در مانده و خون مردگي زيرش ايجاد شده مي اندازد، اينطور نيست؟
موي ژل زده زيبا نيست چون آدم تصور مي کند طرف يک ماه است موهايش را نشسته!
آقايي که مويش را بلند مي کند و از پشت مي بندد زيبا نيست، چون خودش را مانند خانمها درست کرده! انسان از هر جنسي توقع دارد مثل خودش باشد!
پاي بي جوراب زيبا نيست! هست؟ آدم حس مي کند طرف شلخته است.
کفش مردانه نوک تيز که نوکش هم سمت بالا حالت پيدا کرده زيبا نيست آدم ياد جادوگرها مي افتد. نمي افتد؟
جواني که يک تي شرت يقه گرد پوشيده و وسط يقه اش تا کمرش رسيده و .... (احتمالا" پرورش اندام هم کار کرده و ....) با ديدنش آدم مشمئز مي شود! نمي شود؟
تي شرتهايي که به زور تا کمر مي رسد و وقتي بنشيني يا خم شوي ...... تمام لباس زير طرف معلوم مي شود مشمئز کننده است. نيست؟
بعضي مانتوها مانند اين است که دو متر پارچه را تا کرده اي و وسطش يک جاي کله در آورده اي و پايين پارچه را هم همه جايش را ريش ريش کرده اي! آيا زيبا است؟ توي کارتن ها معمولا" وقتي يک انفجار رخ مي دهد شخصيت کارتني وقتي از وسط انفجار بيرون مي آيد لباسش اينطوري است!
کليپس اندازه دو برابر کله طرف زيبا است؟
کنار ابرویی که کامل برداشته شده و یک سانت بالاترش با مداد کشیده (مانند ابرو شیطانی) زشت است چون برآمدگی جمجمه بالای چشم محل ابرو است وقتی ابرو را جابجا کنید آن برآمدگی تو چشم می زند! آدم حس می کند بالای ابرو مشت خورده و باد کرده!!
کت با تي شرت (يا به عبارتي خر در چمن![shaad]) زيبا است؟
اصلا" من فعلا" بحث شرعي و غير شرعي را نمي کنم ها! ...... بحث سر زيبايي و زشتي است.
فرض کنيم يک پسر جوان به اقتضاي سنش مي خواهد همه بهش توجه کنند و يک جورايي تو چشم باشد و تنوع و تازگي در پوشش را مد نظر دارد و ....
خوب چرا يک چيز زيبا را مد نکنيم تا وي از اون استفاده کند!
مثلا" کفش ورني مشکي زيبا با شلوار پارچه اي با يک خط اتوي درجه يک! و .....بعد وي هم تو چشم است و هم همه مي گويند چه مرتب و باشخصيت است.
يا مثلا" لباس فرم خانمهايي که در آژانس هاي مسافرتي کار مي کنند در عين سادگي چقدر شيک است!، بعد طرف مي بيني خودش را کشته و هزار جور ادا و اطفار در آورده و آخرش هم شده يک چيز شلخته!
خواهش مي کنم دوستان توجه داشته باشند که من فعلا" بحث شرع و عرف و .... را نمي کنم! بحث سر زيبايي و زشتي است.
البته آدم به هر چيزي عادت مي کند، و يک چيز زشت هم بعد از مدتي که مد شد به نظرتان عادي مي آيد! ولي انصافا" همه اينها زشت است، هرچند عادي شوند!

علي پارسا
1st September 2014, 10:59 PM
يکي ديگر از رفتارهاي اجتماعي ناشايست رايج به نظر من تقليد نابجا در امور مختلف، بدون تفکر در فايده آنها است.
به طور نمونه يک چيز جديدي که در جامعه مي آيد همه براي خريد و استفاده اش صف مي بندند، در صورتي که شايد به کار خيلي ها نيايد.
مانند: درب برقي پارکينگ ، آيفون تصويري ، مايکروفر و .....
توجه کنيد که به عنوان مثال چند ميليون "بازکننده برقي درب پارکينگ" در ايران فروش رفته؟ چه سرمايه هنگفتي صرف يک موضوع نه چندان مهم گشته! و با اين سرمايه چه کارهاي مهمتري مي شد کرد!
ببخشيد که راه کار ارائه نمي دهم، چون به نظرم همينکه به اين کاستي هاي رفتارمان توجه کرده و از آن اجتناب ورزيم خودش راهکار است.

عبدالله91
1st September 2014, 11:16 PM
مانند: درب برقي پارکينگ ، آيفون تصويري ، مايکروفر و .....

سلام

علی جان به نظر بنده اینا امکانات رفاهی هستن. اونی که ماشین داره برا راحتیش میتونه از درب برقی پارکینگ استفاده بکنه. و کاربردهای بقیه وسایل هم شبیه این هستند.

عبدالله91
1st September 2014, 11:34 PM
خوب چرا يک چيز زيبا را مد نکنيم تا وي از اون استفاده کند!
مثلا" کفش ورني مشکي زيبا با شلوار پارچه اي با يک خط اتوي درجه يک! و .....بعد وي هم تو چشم است و هم همه مي گويند چه مرتب و باشخصيت است.
يا مثلا" لباس فرم خانمهايي که در آژانس هاي مسافرتي کار مي کنند در عين سادگي چقدر شيک است!، بعد طرف مي بيني خودش را کشته و هزار جور ادا و اطفار در آورده و آخرش هم شده يک چيز شلخته!
خواهش مي کنم دوستان توجه داشته باشند که من فعلا" بحث شرع و عرف و .... را نمي کنم! بحث سر زيبايي و زشتي است.
البته آدم به هر چيزي عادت مي کند، و يک چيز زشت هم بعد از مدتي که مد شد به نظرتان عادي مي آيد! ولي انصافا" همه اينها زشت است، هرچند عادي شوند!

فرمایشتون بسیار جالب و منطقی هست

اما اینکه چرا جوان یا حتی برخی افرادی که تقریبا میان سال هستن به دنبال چنین تیپ هایی نمیروند خودش جای بحث دارد.

این شیوه پوششی که شما فرمودین رو همه تایید می کنند اما چرا در اجتماع بهش حداقل به صورت اکثریت توجه نمیشه؟

به نظر بنده شاید فرهنگ ما برخی معیارها رو نداره برا همین بیشتر به فکر درمان هستیم تا به فکر پیش بینی و انجام ایده های نو برای جوابگویی به نیازهای درونی و اجتماعی افراد.

در فرهنگ ما بیشتر منتظر میشیم تا اتفاقی بیفتد بعد به دنبال راه چاره برویم.فرهنگ نه تنها باید جوابگوی شیوه و سبک ارضای نیازهای کنونی باشد بلکه به فکر شیوه ارضای نیازهای آیندۀ جوانان آینده نیز باشد. در غیر اینصورت فرهنگ های دیگه حرف برا گفتن خواهند داشت.

فرهنگ باید تولیدمحور و پویا باشد.فرهنگ سکون جوابگو نمی تواند باشد.و در این صورت فرهنگ دیگه برا افراد برنامه خواهد ریخت.

فرهنگ ما یک فرهنگ غنی هست اما معیار پویایی رو متاسفانه یا ندارد یا بهش توجه نشده و نظرات شخصی این معیار را از آن گرفته است

"VICTOR"
2nd September 2014, 02:53 AM
سلام مجدد

از دوستانی که شرکت کردن و شرکت خواهند کرد بسیار سپاسګزارم ...[golrooz]

نظرات دوستان رو می خونم و اګه نقل قول نمی کنم و پاسخ نمیدم عذرخواهم ... ببخشید ... [khejalat] روانشناسان ګرام اینجا برای پاسخګویی حضور دارن [cheshmak]

خب از اون جایی که قرار بوده و هست ایرادات هم بیان بشه منم با اجازتون مواردی رو اضافه می کنم و پاسخ هاتون رو خواهم خوند حتماً ... [golrooz]

خواهشاً با لحن آروم بخونین ، ګفتم چون معلوم نمیشه دارم چطور صحبت می کنم [khanderiz]

یه سری از موارد که بی فرهنګی حساب میشن رو ستایش خانوم بیان کردن و من هم موافقم ، البته اضافه می کنم ریختن زباله از پنجره ی ماشین به بیرون ، در پیاده رو ها که اشاره شد ، در مکان های ګردشګری ، حتی در جلساتی که افراد سطح بالایی هم حضور دارن بسیار این رفتار مشاهده شده ، نمونش رو دیشب شاهد بودم ، که در حضور سطل های زباله چه مقدار بر روی زمین زباله ریخته شده بود و البته مسئولین هم مقصرند چون اغلب بازیافتی هستن و براش مکان های جدا در نظر نګرفتن (البته بګم که در شهرداری تبریز فقط من دیدم تفکیک صورت میګیره [nishkhand] نمیدونم چرا فقط اونجا آخه؟؟؟[bihes])

مورد دیګه عدم صبر مردم هست خصوصاً در رانندګی ، مثال عرض می کنم یه نفر اشتباهاً مسیری رو اومده حالا میخواد به سمت دیګه بره ، قبوله کارش اشتباه هست ولی برای جلوګیری از هرج و مرج باید افراد صبور باشن و اجازه ی عبور به اون فرد رو بدن که رعایت نمیشه در 90 درصد مواقع ...

یا اینو بارها ګفتم می خوان وارد مکان عمومی بشن و یا از اونجا خارج بشن ! مثل وسایل نقلیه! (مثل مترو ، قطار ، اتوبوس ، هواپیما) ، چنان عجله ای دارن که انګار می خوان برن جون یک فرد رو از خطر نجات بدن [eynaki] ، عزیز من به کجا چنین شتابان؟؟؟ خب در این بین هم ناخودآګاه مواردی اتفاق میفته مثل آزار دیګران که چقدر زشته! یا من نمیدونم وقتی فردی میره زیارت چه اصراریه به ضریح برسه؟ [tafakor] نه واقعاً می خوام بدونم؟ این تحلیلای الکی که می کنن چیه آخه؟ خانوم یا آقای محترم واستا عقب خیلیم مؤدب زیارت کن و سلامی عرض کن ، دیګه باز دستتون به ضریح بخوره معجزه میشه؟[soal] یکم بعضی عقاید باید تغییر کنن یا راهکار جدیدی براشون پیدا کنن!

در ادامه موارد دیګه مثال میزنم از احترام قائل شدنا ، میری سینما ، میری کنسرت موسیقی ، میری تئاتر ، میری یه جا برنامه تفریحی ، میری همایش ، میری یه جلسه ی مهم یا غیر مهم ، در جمع های این چنینی که میری ، اصلاً روضه ، سخنرانی به هر نحوی ، داره برنامه اجرا میشه و شخصی صحبت می کنه ، میبینی مخاطبین با هم صحبت می کنن [hoshdar]، میبینی پیامک بازی می کنن (باز این خوبه!)sh_omomi96 ، خوراکی میل می کنن!!!![sar dard] صدای خش خش چیپس و پفک و ... [ghahr]، اینه احترام قائل شدن!؟ می بینی تخمه می خورن !!!!!!!!![sar dard] عزیز من نیا! راحت! چرا میای خب؟[tafakor] بابا اینا هیچی طرف دیر میاد ؛ رأس ساعت بیا تا مزاحم بقیه هم نشی! تا وقتی تو ایران خواستن برنامه ای رو شروع کنن الکی تأخیر نندازن! نګن مردم دیر میان نیم ساعت یک ساعت زودتر اعلام نکنن که چون مردم دیر میان! یاد بګیرن اونا هم آماده باشن رأس ساعت!

این بی احترامی ها از جانب ما نباشه تا مسئولین متوجه نوع برنامه هاشون بشن! چرا که اګه برنامه خوب نباشه و ما نریم ، استقبال کم میشه و یه تلنګره! اما اګه مثلاً دیر بریم بګیم چون برنامشون خوب نیست ، حرف بزنیم بګیم برنامشون درد نمی خوره و ... این دردی رو دوا نمی کنه! شما با احترام برو اګه نمیدونستی برنامه چیه، دیدی بی کاربرد و مضمونه همون طور با احترام تو یه وقت مناسب بیا بیرون ، به مسئولینشم ایرادات رو بګو ، خیلیم عالیه و محترمانه!
اصن ګریم میګیره کم کم دیګه sh_omomi37

این مسئولینم خداوند بهشون خرد جمعی عنایت بفرماید که برنامه هاشون رو سامونی بدن sh_omomi12 ، آمــــــــین

مثلاً (مثاله آ چون باهش سر و کار داشتم میګم) میان در رستوران ها موسیقی زنده رو آزاد میذارن ! اون وقت در مراکز فرهنګی کنسرت های سنتی با اشخاص سرشناس رو منع می کنن! عزیز من این خودش اهانت به هنره!

یه مورد دیګه دیشب در چه جمعی که 10000 نفر حضور داشتن عده ای اجرای زنده ی موسیقی داشتن ولی با چه سر و وضع نا بسامانی ، بعدِ 4 شب اجرا! نه سازشون کوک بود نه مجری آماده بود نه می دونست چی می خواد بګه! نه برنامشون سر ساعت شروع شد ، من نمیدونم چرا به چنین افرادی اجازه ی اجرا میدن! بګذریم ، موارد بعدی که تو دلمه [sootzadan]

آقا جشن میګیرن با چه مجریا و صحبت هایی!!! بماند خیلی از افراد هم می پسندن! ولی خب کدوم قشر مورد پسندشون هست؟ [tafakor] باید برنامه هایی بیشتر برګزار بشه که افراد بافرهنګ تری جذب بشن و مخاطبینش باشن تا دیګران هم به این سمت سوق پیدا کنن نه بالعکس! (نظر شخصی منه)

خب شما ببینین نتیجه ی این جشن های حساب نشده چی میشه ؟! دختر خانوم 20 و اندی ساله حول 25 با چادر ، مو بیرون و دست ها تا آرنج برهنه میاد اونجا ، آهنګ شاد پخش می کنن ایشون حرکات موزون انجام میدن و آقایی پشت سر ایشون چی میګن : «عروس چقدر قشنګه ... [sokoot]» واقعاً حقته ، اصن آدم می مونه چی بګه آ [khastegi]

یه حسن هم بګم که خیلی روم تأثیر ګذاشت و خوشحال شدم و کلاً سرشار از انرژی [nishkhand] دست همه جوونای ګلی که کمک می کنن درد نکنه ، آقا خـــــــــــــــــــــــد ا قوت ، واقعاً خوشم اومد جوونایی که چقدر پشت سرشون شاید بد ګفته بشه ولی بدون اینکه کسی متوجه بشه اوقاتی رو صرف کمک به بچه های ناتوان می کنن مخصوصاً وقت میذارن برا استحمام معلولین سخت جسمی ، وقت میذارن صرف روحیه دادن بهشون ، هزینه می کنن براشون ، کلاً دست مریزاد ، اینم یه حسن عالی از جوونای ما [tashvigh][shademani2][shademan][movafaghiyat]sh_omomi82sh_omomi127 خدایا کمک کن ما هم بتونیم جزو این دست افراد قرار بګیریم sh_dokhtar15sh_dokhtar22

خب ایراد بعدی ، چرا یاد ګرفتیم از حرفای هم منظور داشته باشیم؟ مثلاً من 98 درصد اوقات بدون هیچ ګونه منظوری صحبت می کنم ولی طرف مقابلم از صحبت من برداشت منفی!!!! می کنه؟! [tafakor] اصلاً جامعه به سمت بدبینی سوق پیدا کرده ، حالا جالبه با منظور که صحبت می کنم کسی متوجه نمیشه [nishkhand] کلاً از دید من اغلب سوء تفاهماتی که ایجاد میشه از با منظور برداشت کردن صحبت یه فرد هست و اغلب هم برداشت با بُعد منفی!

مورد بعد[sootzadan]
وقتی با کسی برخورد می کنیم که بی محابا ادب رو رعایت نمی کنه چه کنیم؟ [tafakor] سکوت بهتره یا خیر؟ نه اګه سکوت بهتره چرا صحبت می کنیم؟ در هر موضوعی منظورم بود ، مثال با یک غریبه در موردی صحبت می کنی ، نمی فهمه چی میګی!!!!!!! یا میزنه خودشو به اون در!!!!!!!! یا نمی خواد قبول کنه!!!!!!!! آقا این موقع ها چه برخوردی باید با طرف داشت؟ [sootzadan] من یکی که یه نګاه می کنم بعدشم محل نمیدماز اون جا دور میشم [nishkhand][sootzadan]


مشکل بعدی که خیلیم مهمه ، فرد محترمی قرار بود شرکت کنن که شرف یاب نشدن، بیان کردن و من ذکر می کنم ، کوته فکری برخی جوانان امروزی هست و طبق مثال هایی که عرض کردن بیان می کنم :
مثال خانم یا آقا آرزوشه با نیکی کریمی یا فرضاً علی کریمی عکس بندازه ، آرزوهای واهی داره ، مثلاً دلش می خواد با روش های ... انګشت نما بشه ولی استعدادش رو استفاده نمی کنه! یا زیاد ګفتن که خاطر ندارم [eynaki] منظور مهم هست که رسید ... [cheshmak]

دیګه خیلی هست ولی الآن به نظرم همینا حل بشه خیـــــــــــــــــــــــ ــــــــــلیه !!! [golrooz]

علي پارسا
2nd September 2014, 04:08 PM
یه سری از موارد که بی فرهنګی حساب میشن رو ستایش خانوم بیان کردن و من هم موافقم ، البته اضافه می کنم ریختن زباله از پنجره ی ماشین به بیرون ، در پیاده رو ها که اشاره شد ، در مکان های ګردشګری

کاملا" موفقم، اين جزو بارز ترين بي فرهنگي هاي موجود جامعه است.
من خودم به هيچ عنوان آشغال در خيابان نمي ريزم، آخرين باري که آشغال ريختم شايد هفت هشت سال پيش بود، يک تيکه کاغذ ته جيبم بود گوله اش کردم انداختم تو خيابون (گوله شده اش اندازه نصف يک عدس هم نشد![shaad])
اصلا" اگر آشغال بريزم حالت بدي بهم دست مي دهد،
به نظرم صدا و سيما در اين زمينه خيلي مي تواند کار کند (که متاسفانه کار نمي کند!) کافي است يک سريال طنز درست کنند و در آن اين رفتار ناشايست را به تمسخر بگيرند.

"VICTOR"
4th September 2014, 04:56 PM
کاملا" موفقم، اين جزو بارز ترين بي فرهنگي هاي موجود جامعه است.
من خودم به هيچ عنوان آشغال در خيابان نمي ريزم، آخرين باري که آشغال ريختم شايد هفت هشت سال پيش بود، يک تيکه کاغذ ته جيبم بود گوله اش کردم انداختم تو خيابون (گوله شده اش اندازه نصف يک عدس هم نشد![shaad])
اصلا" اگر آشغال بريزم حالت بدي بهم دست مي دهد،
به نظرم صدا و سيما در اين زمينه خيلي مي تواند کار کند (که متاسفانه کار نمي کند!) کافي است يک سريال طنز درست کنند و در آن اين رفتار ناشايست را به تمسخر بگيرند.

سلام
راهکار لطفاً آقای پارسا [cheshmak]

راهکارهایی که من میدونم جهت ریختن زباله این موارد هستن که اضافه کنید خوشحال میشم ، در ضمن در ارتباط با محتوای فیلم ها دو شب پیش در ګفتګوی خبری صحبت کردن که خب کلاً دخلی به ما نداره ... ولی من با پیشنهاد شما جهت تمسخر در طنز کاملاً مخالفم ...[golrooz]

1. زباله ای اګر در خیابون دیدیم اللخصوص اګر شخصی اونجا بود که روی زمین زباله می ریخت ، در مقابلش از روی زمین برداریم و در سطل بریزیم ...
2. یه تذکر دوستانه ګاهی مؤثره مخصوصاً اګه شخص طفل باشه ...
3. تشویق کودکان هم من دو سه مرتبه ای امتحان کردم خوبه ... [khanderiz]
4. تو تاپیک آقای شوماخر هم نوشتم پشت ماشینا به جای این نوشته های الکی و تصاویر بی مضمون (برچسب ها) در ارتباط با این موضوع مطلب بنویسیم یا نوشته بودم از اینایی که تبلیغاتی هستن قرمز و مشکی (اسمشو بلد نیستم[nadidan]) نوشته ها رد میشن در خیلی از مکان ها هست، پشت پنجره ی ماشین یه باریکشو بذاریم که جملات فرهنګی رو مرور کنه و این طوری فرد پشت سری بخونه خیلی مؤثره ، مشابه این منظورمه (امضای مدیر بخش پزشکی) : http://njavan.com/forum/imagehosting/14a5beeb2cd5ff.gif

5. اینم چند روز پیش نوشتم همونجا [nishkhand] چند تا پاکت یا نایلون در ماشین داشته باشیم ، دیدیم کسی زباله به بیرون میریزه بهش بدیم بګیم آقا یا خانم محترم لطف کن زبالتو این تو بریز ...
6. دیګه برای اینکه یه خورده وضع طبیعت بهتر بشه بریم عضو ګروه رفتګران طبیعت بشیم که من نحوه ی عضو شدنش رو متأسفانه نمیدونم [narahat] چنانچه کسی مطلع هست بیان کنه ممنون [golrooz]

علي پارسا
4th September 2014, 06:17 PM
سلام
راهکار لطفاً آقای پارسا [cheshmak]
من با پیشنهاد شما جهت تمسخر در طنز کاملاً مخالفم ...[golrooz]

1. زباله ای اګر در خیابون دیدیم اللخصوص اګر شخصی اونجا بود که روی زمین زباله می ریخت ، در مقابلش از روی زمین برداریم و در سطل بریزیم ...
2. یه تذکر دوستانه ګاهی مؤثره مخصوصاً اګه شخص طفل باشه ...
3. تشویق کودکان هم من دو سه مرتبه ای امتحان کردم خوبه ... [khanderiz]
5. اینم چند روز پیش نوشتم همونجا [nishkhand] چند تا پاکت یا نایلون در ماشین داشته باشیم ، دیدیم کسی زباله به بیرون میریزه بهش بدیم بګیم آقا یا خانم محترم لطف کن زبالتو این تو بریز .

اتفاقا" من طنز را خيلي موثر مي دانم، قرار نيست کسي را مسخره کنيم!
ببينيد من يک تکه از فيلمنامه را برايتان تجسم مي کنم:
فرض کنيد شخصيت اصلي در فيلم يک پدر و پسر هستند که پدر مرتب بچه اش را تشويق مي کند زباله ها را در خيابان و جوي آب بريزد، کاراکترها خيلي مهم هستند! مثلا" پدر يک کاراکتري مانند مهران مديري در سريال برره باشد، يا يک شخصيتي مانند حميد لولايي (خشايار) در سريال زير آسمون شهر، با همان ادا و اطفار مخصوص خودشان، بعد يک تکه کلام را هم در سريال مد کنيم. فرضا" هر بار که پسر به توصيه پدر آشغال را در خيابان مي ريزد پدر بگويد: "آهان اين درسته!". و اين در يک سريال نود قسمتي هر شب به عنوان بخشي از موضوع اصلي پي گيري شود!
حالا پردازشش هم مي توان کرد، مثلا" در يک سکانس سريال پدر يک استدلال بيخود براي پسرش به کار ببرد که چرا بايد آشغال را در جوب بريزي.
مثل اين: (متن فيلمنامه):
1- پسر و پدر در حال قدم زدن هستند که پسر آشغال خود را در سطل زباله کنار خيابان مي اندازد.
2- پدر رو به پسر: پسر جون صد دفعه گفتم آشغالت را بنداز تو جوب، تو سطل آشغال که بريزي يکي بايد يکي يکي همه سطل آشغالهاي محل را با زحمت خالي کنه! ولي تو جوب که بياندازي آب خودش همه آشغال ها را مي برد ته محل جمع مي کنه اونوقت رفتگر ها هم کارشان راحت تر مي شود!!!! (يعني يک استدلال در پيتي).
بعد اين ماجرا به اشکال مختلف در نود روز روي آنتن باشد.
بعد تصور کنيد توي خيابان هر کسي که آشغال ريخت مردم با خطاب غير مستقيم و به طنز بگويند: "آهان اين درسته"!!!!
مخصوصا" بچه مدرسه اي ها که تعطيل مي شوند، وقتي با هم هستند و دارند بر مي گردند خانه از يک شيطنت خاصي برخوردارند، حالا فکر کنيد هر روز هزاران بچه مدرسه اي تعطيل شده و در خيابان راه مي روند و هر که آشغال ميريزد بگويند: "آهان اين دسته!"، يا مثلا" در اتومبيل پشت ترافيک هستيد و از ماشين بغلي کسي آشغالي بيرون مي ريزد و بعد ما رو به او مي کنيم و با لبخندي طنز آميز مي گوييم: "آهان اين درسته!" ..... فکر کنم تاثيرش از اينکه به طور جدي به کسي تذکر دهيم خيلي بهتر باشد.
هم تذکر داده شده هم دو طرف لبخند مي زنند و هم طرف سعي مي کند کارش را تکرار نکند.
تذکر مستقيم شايد زياد جواب ندهد، چون ما همه مي دانيم اين کار بد است، ولي اغلب از روي عادت يا به واسطه اينکه همه انجام مي دهند و قبح مطلب ريخته شده اين کار را انجام مي دهيم، بعد يک مرتبه توي اين همه آدم يک هو يکي بيايد و دست بر قضا فقط به ما تذکر دهد خيلي بريمان ناراحت کننده خواهد بود. نه اينکه از دست طرف ناراحت شويم، از دست خودمان هم ناراحت خواهيم شد.
البته مطلق نظر نمي دهم، مثلا" يک زمينه سازي در رسانه ها شود که: هموطنان بياييد از اول مهر هر کدام ما آشغال ريخت ديگران بهش تذکر دهند، اگر اين زمينه چيني بشود يک مقدار شرايط تذکر مهيا تر مي شود.
فرضا" همين کمربند ايمني را ببينيد، کم کم فرهنگ سازي شد و رويش کار شد و به جايي رسيد که خود به خود افراد اگر قانون هم اجبار نکند خودشان کمربند مي بندند.
در صورتي که از قبل قانون بود و خودمان هم مي دانستيم که بستن کمربند خوب است.
ولي اگر چند سال پيش يک مرتبه يکي بي مقدمه مي آمد و به شيشه ماشين شما مي زد و خيلي با احترام به شما مي گفت: "آيا بهتر نيست کمربند ايمني خود را ببنديد؟" چه حالتي به شما دست مي داد؟
مي دانستيد که راست مي گويد و قبول مي کرديد، ولي حالت خوبي پيدا نمي کرديد!، تازه اگر کمي بي فرهنگ هم بوديد ممکن بود يک چيزي هم بارش کنيد! مثلا": "برو پي کارت بابا، بچه مثبت!"[nishkhand]
البته در مورد تذکر به کودکان و اطفال کاملا" با شما موفقم بسيار پيشنهاد خوبي است و جواب مي دهد.
در مورد اينکه جلو طرفي که آشغال مي ريزد آشغالش را برداريم هم موافقم، اتفاقا" من هم همين ديروز پريروز داشتم به اين موضوع فکر مي کردم، يک کم ظرافت مي خواهد، بايد يک جوري باشد که اون حالت "بچه مثبت بازي" که گفتم را القا نکند چون در آن صورت اثرش کم رنگ خواهد شد.
موفق باشيد.

zoh_reh
5th September 2014, 02:16 AM
سلام[golrooz]
پیرامون رفتارهای اجتماعی عنوان بحثیه که دوستمون evin Allah (http://www.njavan.com/forum/member.php?u=308549) استارتشو زدند و تا اینجا در مورد مسائل:

خانه و خانواده
محبت کردن مشروط و غیر مشروط
مد و مدگرایی
رعایت نظافت و بهداشت در مجامع عمومی و تاثیر رسانه در این مورد
گریزی زده شد، برای سازماندهی بهتر بحث بهتره که دوستان بحث خانه و خانواده رو به یه جایی برسونیم ،


نقش زن در خانه و خانواده
اشتغال زن در خارج از خانه و تحکیم خانواده
وظیفه مرد بعنوان همسر و پدر در خانه و خانواده

[golrooz]لطفا دوستان از منظر روانشناسی اجتماعی به موضوع نگاه کنند و از پافشاری بر نظریات و تعصبات شخصی خودداری کنند تا بتوانیم یک گفتگو علمی داشته باشیم.[golrooz]

بلدرچین
5th September 2014, 02:42 AM
زن به عنوان ارامش و روشنای خانه تلقی می شود.اگر اشتغال زن ضربه ای به بنیان خانه و خانواده و رابطه ی زوجیت نزند،اشکالی ندارد.اما اگر باعث شود که بین زن و شوهر دیواری کشیده شود و یا حسادت و خصومتی به وجود اید اشتغال زن خوب نیست و بهتر است زن درون خانه کار کند و کارِ بیرون از خانه را به مرد واگذار نماید.
درباره ی وظایف مرد در خانه و خانواده بحث بسیار است.در یک کلام اینکه مرد باید مردانه رفتار کند و حامی خانواده و همسر و فرزند باشد و از کارهایی که ممکن است بنیان خانواده و رابطه ها رو هم بشکند خودداری کند.
زن و مرد مکمل هم هستند.مثل عقربه ی ساعت و شماره های ساعت می مانند.بهتر است عین ساعت منظم کار کنند چون درصورت کوتاهی یک تن نیمه ی دیگر بدرد نمیخورد و به کار نمی آید.

من عاشق این بحث ها هستم.امیدوارم نوشته هام بتونه بحث رو خوب جلو ببره...

zoh_reh
5th September 2014, 03:03 AM
زن به عنوان ارامش و روشنای خانه تلقی می شود.اگر اشتغال زن ضربه ای به بنیان خانه و خانواده و رابطه ی زوجیت نزند،اشکالی ندارد.اما اگر باعث شود که بین زن و شوهر دیواری کشیده شود و یا حسادت و خصومتی به وجود اید اشتغال زن خوب نیست و بهتر است زن درون خانه کار کند و کارِ بیرون از خانه را به مرد واگذار نماید.
درباره ی وظایف مرد در خانه و خانواده بحث بسیار است.در یک کلام اینکه مرد باید مردانه رفتار کند و حامی خانواده و همسر و فرزند باشد و از کارهایی که ممکن است بنیان خانواده و رابطه ها رو هم بشکند خودداری کند.
زن و مرد مکمل هم هستند.مثل عقربه ی ساعت و شماره های ساعت می مانند.بهتر است عین ساعت منظم کار کنند چون درصورت کوتاهی یک تن نیمه ی دیگر بدرد نمیخورد و به کار نمی آید.

من عاشق این بحث ها هستم.امیدوارم نوشته هام بتونه بحث رو خوب جلو ببره...

خیلی ممنون از حضور بلدرچین عزیز در این بحث[golrooz]
بلدرچین گرامی شرکت در اکثر بحثهای علوم انسانی بخصوص رواتشناسی علی الخصوص روانشناسی اجتماعی نیاز به تخصص و تحصیل در اون مورد رو نداره چرا که همه ما هر روزه با این قضایا

مواجه و درگیریم ، با دنبال کردن بخث و دادن نظر هر چند شخصی میتونه راهگشا برا خود شخص و همچنین بقیه باشه ، لذا حضور همه کاربران در همه رده های سنی و هر نوع رشته و مدرکی حتما

مفید و مثمر ثمر خواهد بود.

مثال خیلی قشنگی زدین اگر قرار باشه عقربه ها در یک جهت مشخص حرکت کنند هم بسلامت خودشونو میرسونن هم بقیه رو که چشم به اونا دوختند رو خوب به مقصد میرسونن

ممنون از شما[golrooz]

نو آور
5th September 2014, 03:12 AM
ما در ایران یک سری نقاط قوت فرهنگی داریم مثل مهمان دوستی، داشتن برخی عواطف لطیف انسانی نسبت به همنوع، حس مسئولیت نسبت به سرنوشت اطرافیان و ....
اما نقاط ضعف عمده ای هم در مقوله فرهنگی داریم که کتمان آنها مشکلی را حل نخواهد کرد مثل داشتن افتخار و غرور بیش از حد به پیشینه باستانی تمدنی خود، نداشتن گذشت نسبت به دیگران (این موضوع را در حوزه فرهنگ ترافیک به خوبی شاهدیم) و احترام به حقوق دیگران (در قضیه پرتاب آشغال از پنجره خودروها آن را شاهدیم)، بی تفاوتی همگانی نسبت به مسائل مبتلابه جامعه (همچون محیط زیست، میراث فرهنگی، کودک آزاری، همسر آزاری، فساد اداری، بی عدالتی، شکاف طبقاتی، عقب ماندگی علمی و فنی، عقب ماندگی در قوانین مدنی، رواج خرافات شبه مذهبی و ...)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد