PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : ضرورت تربیت نسل منتظر



طلیعه طلا
15th August 2014, 11:00 PM
در روایات آمده که اگر کسی شراب بنوشد، در هفت نسل پس از او، حداقل یکی از فرزندانش معلول خواهد شد؛ در پزشکی نوین این امر ثابت شده که حتی گاه تا ده نسل بعد هم امکان جهش سلولی و بروز چنین مشکلاتی هست. این به معنای آن است که ما برای نسل ها هم می توانیم برنامه ریزی کنیم و باید به این وظیفه و تکلیف خود باور بیاوریم.

· اشاره: سرکار خانم طاهره همیز، استاد و مشاور دانشگاه ، فارغ التحصیل رشتة فقه و حقوق است. ایشان که سال هاست در حوزة مسائل تربیتی و خانواده مشغول به مطالعه و پژوهش است، جلساتی به صو رت هفتگی برای بانوان دارد. این زمینه موجب بود تا با ایشان به گفت وگویی صمیمانه بنشینیم که حاصل آن را تقدیم خوانندگان گرامی موعود می کنیم. امید که مقبول نظرشان قرار گیرد.



· لطفاً برای شروع بحث بفرمایید موضوع مهدویت چه گستره ای را در بر می گیرد و ما باید از چه نظری به این موضوع نگاه کنیم؟ همان طور که امام زمان(ع) رهبری جهانی است ما نیز باید از منظری جهانی به این موضوع نگاه کنیم. تربیت اسلامی از دو زاویه به یک انسان نگاه می کند: فردی و اجتماعی. در نگاه اجتماعی اسلام منظور از اجتماع، شهر و محله و اینها نیست و جامعة جهانی مدّ نظر شارع بوده است. ائمه(ع) در تبلیغ اسلام تلاش می کرده اند که از ابزارهای جهانی استفاده کنند؛ برای نمونه جلسات روضة سیدالشهدا(ع) را می توان برای اقشار مختلفی برپا نمود، ولی امام محمد باقر(ع) به فرزندشان امام صادق(ع) وصیت کردند که تا ده سال در منا به عنوان محل وقوف اضطراری همة حجاج، برای ایشان مجلس روضة سیداشهدا(ع) برپاکنند. همین امر باعث شد که این موضوع توسعه ای جهانی پیدا کند و مردم نقاط مختلف دنیا که برای حج می آمدند از این موضوع مطلع می شوند.

این تصمیم در حالی عملی شد که بنی عباس تمام راه ها را بسته بودند و بسیاری از ابزارهای تبلیغ در اختیار اهل بیت(ع) نبود. بر خلاف ما که خود را به زبان ملیت و قومیت خویش محدود می کنیم، شارع در نگاه تربیتی اصلاً چنین دیدگاهی نداشته است. در تربیت صحیح اسلامی باید هر مسلمان به نحوی تربیت شود که بتواند اسلام خود را در تمام جهان ارائه کند و برای تمام عرصه ها خود را مهیا نموده باشد؛ زیرا امام زمان ما امام تمام زمین ها و زبان ها و ملیت هاست و به هیچ چیز محدود نمی شود.



· تأثیر رویکرد مهدوی در تربیت یک نسل چیست؟ وقتی ما توانستیم فراتر از مرزها فکر کنیم و حضرت مهدی(ع) را منجی همة جهان ببینیم به طور طبیعی منتظر ایشان هم بسته به میزان گنجایش و ظرفیت محدودی که دارد یک منجی می شود که از مرزهای زمان و مکان عبور کرده است. مسلماً این شخص هم برای اطرافیان و محیط پیرامونی خویش می تواند مفید باشد و هم دیگران از وجود او بهره مند شوند. به استناد آیات قرآن، حضور افراد مؤمن در یک محیط باعث می شود که عذاب از بقیة مردم نیز رفع شود؛ یعنی علاوه بر دیگر فواید متصور از تربیت این چنین نسلی، ما می توانیم از برکات تکوینی حضور آنان نیز بهره مند شویم.



· تربیت نسل منتظر چه ضرورتی دارد و چگونه می توان به چنین هدفی دست یافت؟ با دقت در آیات و روایات می توان به خوبی دریافت که اساساً ظهور حضرت مهدی(ع) منوط به تربیت و ظهور این نسل است؛ بنابراین هر منتظری باید تمام تلاش خود را در این راستا به کار برد.

وقتی از امام صادق(ع) پرسیدند، حضرت مهدی(ع) کی تشریف می آورند، ایشان پس از اشاره به بخش پایانی آیة 25 سورة فتح فرمودند:

زمانی که نسل فاسد از صالح و صالح از فاسد کاملاً جدا شده باشند.
در ماجرای یکی از جنگ ها، مالک به حضرت علی(ع) عرضه داشت: «خوشحالم از اینکه توانستم شمشیرم را از خون صدتن از

منافقان و کفار سیراب کنم.» حضرت در پاسخ به او فرمودند:

من تا هفت نسل افراد را نگاه می کردم اگر یک مومن در صلب او وجود داشت وی را نمی کشتم؛ از همین رو من نود ونه نفر را کشتم.

در سورة فتح خداوند می فرماید که ما دست شما را بستیم تا همة آنها را نکشید و دستان آنان را بستیم تا شما را نکشند. این عفو عمومی به دوعلت بود: یکی مؤمنانی که در صلب کفّار مکه وجود داشت و دیگر وجود افراد مؤمنی که از ترس یا تقیه، ایمان خویش را کتمان کرده بودند.

وقتی ما برای تعجیل در فرج امام زمان(ع) دعا می کنیم این دعای ما باید جلوة عملی هم داشته باشد؛ زیرا دعای بدون عمل بی ثمر است و به اجابت نخواهد رسید. امام رضا(ع) فرمودند:

کسی که بی عمل دست به دعا بردارد، خودش را استهزاء و مسخره نموده است.


یکی از جلوه های عملی این موضوع همان زمینه سازی عملی برای ظهور است. ما باید تمام تلاشمان را بکنیم تا این ودایع الهی و ایمانی ظهور یابند. برنامه ریزی ما نیز باید به نحوی باشد که حتی افرادی را که بناست در آینده به دنیا بیایند در بربگیرد. یک نسل مطهّر نیازمند یک فضای طاهر است که بتواند در آن رشد پیدا کند؛ به عبارت دیگر برای آنکه فرزندان و نسلی منتظر و مطهّر از خود به یادگار بگذاریم لازم است پیش از آن، خودبه این باور برسیم که می توانیم و باید چنین فضای طاهری را مهیّا سازیم.

در روایات آمده که اگر کسی شراب بنوشد، در هفت نسل پس از او، حداقل یکی از فرزندانش معلول خواهد شد؛ در پزشکی نوین این امر ثابت شده که حتی گاه تا ده نسل بعد هم امکان جهش سلولی و بروز چنین مشکلاتی هست.
این به معنای آن است که ما برای نسل ها هم می توانیم برنامه ریزی کنیم و باید به این وظیفه و تکلیف خود باور بیاوریم. اگر جلوی تخریب نسل ها را بگیریم، می توانیم امیدوار باشیم که در تربیت سیصد و سیزده یار حضرت و در نتیجه در ظهور ایشان نقش خواهیم داشت. در مقابل، اگر ما کوتاهی کنیم ممکن است ظهور را تا مدت نامعلومی به تأخیر بیندازیم. همان طور که می دانیم حتی اگر ما کوتاهی کنیم و این امر را به تأخیر بیندازیم خداوند در تحقق آن کوتاهی نکرده و به تعبیر پیامبر اکرم(ص)حتی اگر تنها یک روز از عمر جهان مانده باشد خداوند حضرتش را ظاهر خواهد ساخت. مهم این است که ما در واقعة شریف ظهور نقش داشته باشیم.



خلاصه اینکه برای تعجیل در ظهور و زمینه سازی برای آن باید با استفاده از آموزش های فرهنگی مؤثر افکار افراد را به این سمت سوق دهیم که خودشان خواهان ایجاد وتربیت نسلی مطهّر باشند.

طلیعه طلا
15th August 2014, 11:02 PM
· ویژگی های یک نسل منتظر و وجوه تمایز آن با بقیه چیست؟

شهید مطهّری در پاسخ به این سؤال، در جایی گفته بود که بسیاری از آدم های خوب، صالحند نه مصلح. صالح شدن یک فرد، اصلاً ساده نیست و زحمت زیادی می طلبد ولی با مصلح فاصله دارد.
در قرآن کریم آمده:
الذّین امنوا و عملوا الصّالحات لهم جنّاتٌ؛

و سپس در ادامه می فرماید، بسیاری هرچند ایمان دارند ولی عمل صالح انجام نمی دهند. باز در آیة 37 سورة فاطر آمده است، عده ای که وارد جهنم می شوند به خداوند عرضه می دارند: «ربّنا أخرجنا نعمل صالحاً» یعنی اینان در دنیا اعمال حسنه ای داشته اند که صالح نبوده است. در آیة 37 سورة سبأ هم آمده است:

«اموال و اولادتان نمی توانند شما را به ما برسانند»، زیرا اینان برای اینکه خود را توجیه کنند می گویند ما دلمان پاک است و نیازی به انجام عمل صالح نداریم. به تصریح آیة «من آمن و عمل صالحاً لندخلنّهم فی الصّالحین»، مؤمنانی که به طور مداوم عمل صالح انجام دهند خداوند آنان را در زمرة صالحان قرار می دهد. حسن فعلی و فاعلی باید با هم جمع شود. شهید مطهّری با تفکیک میان مقام صالح و مصلح توصیف زیبایی از یاران امام حسین(ع) داشتند که آنان امام مصلح زمان خویش را یاری کردند. به نظر بنده، تا کسی خود، درجاتی از مصلح را نداشته باشد نمی تواند به مقام یاری مصلح برسد. رسیدن به این مراتب رشد کمالی واقعاً تلاش های جدّی می طلبد.
دربارة صد لعن و صد سلام زیارت عاشورا نکته ای وجود دارد که بیان آن در اینجا خالی از لطف نیست.


همان طور که می دانید، در قرآن کریم صد نام توقیفی خداوند وجود دارد؛ که نمی توان آنها را کم یا زیاد کرد. آیت الله جوادی آملی با استناد به همین مطلب در تفسیر آیه ای از سورة نوح که حدّ زن و مرد زنا کار بدون تفاوت قائل شدن در جنسیت، صد ضربه شلاق بیان می کند، می فرمایند: «چون زن و مرد زناکار به صد نام خداوند پشت کرده اند باید به ازای هر نام یک شلاق به آنها زده شود.»

استنتاج بنده از این صحبت این بود که صد لعن زیارت عاشورا از این روست که دشمنان امام حسین(ع) به مظهر تامّ صد نام الهی پشت کرده اند و در مقابل، آنان که ایشان را یاری نمودند و همه چیز خویش را فدای ایشان کردند به صد نام خدا روی نمودند. بر همین اساس ما اگر بخواهیم نسل منتظر مصلحی که به صدنام خدا روی کند تربیت کنیم چقدر برنامه ریزی و تلاش می طلبد. ما صرفاً به نقل و تعریف اکتفا می کنیم؛ در حالی که اگر بخواهیم عمل کنیم، و چنین نتیجه ای بگیریم خیلی کار می طلبد.
لازم است این نکته را هم متذکر شوم که به تعبیر امام حسین(ع) یاران ایشان بهترین یاران بودند، و هیچ گاه کسی از حیث کمالات و مقامات به ایشان نخواهد رسید.


باز در همین رابطه می توان به ماجرای حضرت موسی و خضر(ع) اشاره کرد کهَ در قرآن اشاره شده حضرت موسی راهی بس طولانی را برای یافتن او پیمود. قرآن کریم با سه عبارت خضر نبی را معرفی می کند: «عبداً من عبادنا؛ بنده ای از بندگان ما»، «آتیناه رحمةً من عندنا؛ از رحمت خود به او داده بودیم»، «علّمناه من لدنّا علماً؛ علم خاصی را از ناحیة خود به او داده بودیم».
به روایات که مراجعه می کنیم می بینیم حضرت خضر، الآن در محضر امام زمان(ع) شرف حضور و خدمت دارد. این ویژگی های یک انسان برتر از دیدگاه قرآن می تواند الگویی برای نسل مطهّر باشد و غایت قابلیت های افراد را برای در یافت کمالات و رشد نشان دهد.


در صفحه 443 کتاب الغیبه نعمانی نیز روایتی از امام صادق(ع) در توصیف یاران حضرت مهدی(ع) آمده که قابل توجه است. می فرماید:
هنگامی که قائم قیام کند به تمام بلاد روی زمین کسی را روانه می سازد و به او می فرماید فرمان تو در کف دست توست؛ هروقت مشکلی برای تو پیش آمد که راه حلش را نمی دانستی و نمی دانستی چگونه حکم کنی، به کف دست خود بنگر و به آنچه در آن نوشته عمل کن.

سپس حضرت، سپاهی به سمت قسطنطنیه گسیل می دارد. وقتی سپاهیان به کنار آب می رسند چیزی روی پاهایشان می نویسند و بر آب راه می روند. رومیان این صحنه را که می بینند می گویند: اینان که یاران اویند بر آب چنین راه می روند پس خود او چگونه خواهد بود؟!
نسلی که قرار است یاریگر امام زمان(ع) باشد چنین قابلیت هایی دارد. برنامه های ما در تربیت نسل منتظر باید به نحوی باشد که رشد جسمانی و روحانی او متناسب با نیازهای عصر ظهور و در راستای یاری امام عصر(ع) باشد.


· آرمان ها و تمایلات یک نسل منتظر با بقیه چه تفاوت هایی دارد؟

به طور طبیعی آنکه به درجه ای از رشد برسد که از صالح بودن بالاتر برود و مصلح شود و بتواند در زمرة یاوران حضرت مهدی(ع) قرار گیرد تنها آرمانش این است که خود را فدای آرمان ها و اهداف امام زمانش بکند. ویژگی هایی که در قرآن برای انبیایی مثل ابراهیم، اسماعیل، یحیی، عیسی و... آمده، مانند نیکی به والدین، رو کردن بسیار به خداوند، حلم و بردباری بسیار و نیکوکاری به معنای عام آن، می تواند زمینه ساز آنچه باشد که برای یحیی رخ داد که خداوند در کودکی به او حکم و رشد عنایت کرد. علاوه بر آن، در آیة 51 سورة انبیا می فرماید: ما وقتی به او رشدش را دادیم، می دانستیم که چه می خواهد بکند. ما ناظر رشد شما هستیم و زیر نظر ما می توانید به رشد کامل برسید.

بخشی از این کمالات اکتسابی است و باید برای به دست آوردن آنها تلاش کرد و بخش دیگر به سبب رضایت از فرد و با عنایت و لطف الهی به دست می آید. یک نسل منتظر برای به دست آوردن هر دو بخش باید تلاش کند و در مسیری سیر کند که از هر دو بهره مند شود. برای تحقق این مقصود باید در مسیر رضای خدا گام برداریم تا خداوند بقیه اش را به ما مرحمت کند.

طلیعه طلا
15th August 2014, 11:05 PM
برنامه ریزی ما در تربیت نسل منتظر برای دست یافتن این اهداف چه سیری باید داشته باشد و نقطة شروع کجاست؟


به تصریح قرآن، پدر و مادر در پرورش چنین نسلی نقش بسیار مهم و مؤثری دارند. ما در اولین گام باید پدر و مادری با این باور داشته باشیم که این موقعیت را با نشاط و شادابی بپذیرند.
حضرت یحیی پسرخاله و مؤیّد حضرت عیسی(ع) بود و تنها پیامبر شهیدی است، که با اره سر از تنش جدا شد و در قیامت با امام حسین(ع) محشور می شود. الآن سر ایشان در سوریه در همان محلی است که گفته شده سر مطهّر سیدالشهدا(ع) نیز در آنجا دفن شده است.

ماجرای تولد این پیامبر خدا بسیار جالب است. در آیة 90 سورة انبیا در این باره چنین آمده است: «زکریا إذ نادی ربّه ربّ لاتذرنی فرداً و أنت خیر الوارثین». پیش از هرچیز باید پدر و مادر با التماس و تضرع شدید از خداوند درخواست کنند که نسلی مطهّر به آنان عنایت کند. نکتة مهمی که در اینجا باید متذکر شوم این است که به تصریح روایات، با دعا می توان قضا را دفع کرد و تغییر داد.

این قاعده حتی شامل مواردی مانند آثار نوشیدن شراب بر نسل، که پیش از این گفتیم نیز می شود. با دعا چنین عقاب هایی را هم می توان دفع کرد و از همین رو هرگز نباید نا امید بود. بنابر آیة قرآن خداوند به برخی پسر و به برخی دختر عنایت می کند و برخی را نیز عاقر و عقیم قرار می دهد. این خواست خداوند است ولی همین مشیت را با استناد به ماجرای تولد حضرت زکریا می بینیم که می توان با استمداد از دعا تغییر داد.

نکتة بعد اینکه حضرت یحیی مثل ما نیست که فقط دلش بچه دار شدن را بخواهد و با توکّل به طبّ جدید بگوید، می توان همه را بچه دار کرد یا حدّاکثر افق دیدش این باشد که بچه ای داشته باشم که عصای دستم بشود و یا فلان رتبة مادی و دنیوی را به دست بیاورد. حضرت علی(ع) ما را از این می ترسانند که فرزندانی را بی هدف تربیت کنیم و افرادی به جامعه تحویل دهیم که بسان حیوانات همّشان علفشان باشد؛ درس بخوانند و پولدار شوند، خوب بخورند و بگردند. جالب اینجاست که ما زندگی های از این دست را مصداق خوشبختی و الگوی مطلوب می دانیم. حضرت زکریا می گوید، خدایا فرزندی به من عطا کن که وارث علم یعقوب شود و عالم دینی شود که بتواند علمش را به دیگران منتقل کند نه اینکه صرفاً یک شهروند خوب و سالم باشد. او چنان دیدگاهی داشت و ما چنین آرزویی!!

خداوند متعال در جواب زکریا که گفته بود خدایا من پیر شده ام و موهایم سفید و بدنم سست شده چطور می شود که من بچه دار شوم؟ می فرماید: این برای من هیّن و آسان است و ما همسر او را که نابارور بود اصلاح کردیم. پس از این خداوند دلیل استجابت دعای زکریا را ناشی از سه ویژگی او و همسرش می داند: «آنان همواره در امر خیر شتاب می کردند»؛ «همواره ما را با بیم و امید می خواندند»؛ «آنان همواره برای ما خشوع می ورزیدند». امام ششم(ع) فرمودند: ایمان مؤمن کامل نمی شود تا زمانی که اگر بیم و امیدش را در کفة ترازو بگذارند، به یک اندازه باشد.

لقمان نیز به پسرش گفته بود: پسرم اگر تو به اندازة جنّ و انس عمل (صالح) به نزد خدا ببری امید نداشته باش که قبول شود و در مقابل هم اگر به همان اندازة گناه داشتی امید عفو بخشایش داشته باش؛ همچنین قرآن خشوع را صفت عالمان می داند، یعنی همسر زکریا یک بانوی عالم و بامنزلت و کفو او بوده است.
حضرت یحیی، فرزند دورة کهنسالی یک پیرمرد و پیرزن بوده ولی با این حال خداوند او را به مقام یاوری پیامبر اولوالعزم زمان خویش نائل کرد و هرچند به سبب ممانعت از انجام فعل حرام، به دست « هرودیس پادشاه» به طرز فجیعی به شهادت رسید ولی الآن با گذشت حدود 2000 سال همچنان نام و مقبره اش پابرجاست.


· نقش مادران و زنان در تربیت یک نسل منتظر چیست. آیا نقش آنان را در برخی عرصه ها نمی توان بیشتر از مردان دانست؟

در سورة قصص، که به ماجراهای قوم بنی اسراییل و حضرت موسی پرداخته، خداوند تکوّن شخصیت و رشد او را در کنار سه زن مؤمن فوق العاده (مادر و خواهر ایشان و همسر فرعون) نشان می دهد که می توانند الگوی زنان عصر انتظار باشند. مسلماً اگر زنان بخواهند در عصر انتظار فرزندانی مطهّر تربیت کنند باید ویژگی های فوق العاده ای داشته باشند؛ مادر حضرت موسی ظرفیت دریافت وحی داشته است.

هر چند این وحی در حدّ انبیا نبوده ولی شاید مصداقی برای این سخن حضرت علی(ع) در نهج البلاغه بوده که، «خداوند بندگانی دارد که در فکرهایشان با آنان نجوا می کند» و یا آنچه در «مناجات شعبانیه» از خداوند متعال درخواست می کنیم که «خداوندا مرا از آنان قرار بده که از درون با ایشان نجوا می کنی و آنان در بیرون برای تو عمل می کنند». برخی دیگر از ویژگی های ممتاز مادر حضرت موسی از این قرار است:

وقتی خداوند به او وحی می کند که موسی را شیر بدهد؛ یعنی عصارة وجود و مادة جسم آن زن را برای پرورش این پیامبر خدا قبول کرده است. اگر صرفاً یک احساس مادرانه بود که نیازی به وحی نداشت؛

خداوند در پاسخ به احساس مادرانه و نگرانی های او از کشته شدن موسی، به مادرش دستور می دهد او را به رود خروشان نیل بیفکند. شجاعت و یقین او به خداوند باید در حدّ بسیار بسیار بالایی باشد و توحید قدرتمندی در قلبش وجود داشته باشد که به عنوان یک مادر چنین دستوری را امتثال کند؛ البته در آیة بعد خداوند لطافت ارتباط با یک زن را بیان کرده و می گوید که ما فرزندش را به او بازخواهیم گرداند؛

خداوند در همین لحظه به مادر موسی نوید نبوت او را می دهد: ما او را به تو باز می گردانیم و او را از پیامبران قرار خواهیم داد. نوید نبوت مانند مقام های دنیایی نیست، بلکه پیام یک مجموعه مسئولیت و تکلیف است، نه خوشی و راحتی؛ آن هم حضرت موسی که قرار بوده با سه قدرت نظامی، سیاسی و اقتصادی فرعون، هامان و قارون مبارزه کند. این زن باید خود بانویی لطیف، عابد، عارف، سیاسی و با درک نظامی باشد که خداوند به او چنین نوید و جایزه ای می دهد و الّا اگر ظرفیت هرکدام از اینها را نمی داشت، در مقابل این بشارت، بی تردید موضع می گرفت.


تربیت زنان عصر انتظار باید دقیقاً طبق همین الگو باشد وگرنه خانم زاهد و عابدی که تفکر و دید جهانی نداشته باشد هرگز نخواهد توانست فرزندی جهانی تربیت کند.
باز به آیة 73 سورة هود و ماجرای حضرت ابراهیم(ع) که نگاه می کنیم، مطالب جالبی در این باره به چشممان می خورد. حضرت ساره در تصوّر بسیاری از ما، یک زن حسود بوده که به هاجر حسادت ورزیده بود ولی قرآن او را اهل بیت حضرت ابراهیم(ع) می داند. توجه داریم که در نگاه قرآنی، الزاماً فرزند و همسر یک پیامبر، اهل بیت او به شمار نمی آید همان طور که به صراحت فرزند نوح از اهل بیت او جدا شده است و به نوح خطاب می شود که فرزندت از اهل بیت تو نیست. در روایات هم داریم که حسد همانند آتش که هیزم را می سوزاند، دین را بر باد می دهد پس یک شخص حسود نمی تواند اهل بیت پیامبر اوالعزمی با جایگاه حضرت ابراهیم باشد.

وقتی ملائک به ساره نوید بچه دار شدن را می دهند با تعجب می گوید، من و شوهرم که پیر شده ایم! در این آیه خداوند خود را با دو نام حمید و مجید (ستوده شوندة بخشنده) به ساره معرفی می کند. اگر این زن مظهر این اسم نبود و ظرفیت دریافت آن را نداشت خداوند به او چنین تجلّی نمی کرد. این بانوی با منزلت، مادر پیامبرانی مانند اسحاق، یعقوب و یوسف می شود، که تمام فرزندان در لحظة وفات حضرت یعقوب در پاسخ به سؤال پدر می گویند: خدای تو و پدرت ابراهیم را می پرستیم، یعنی نوه ها و بازمانده های این زن هم همگی موحّد و خداپرست بوده اند.

در حدیث آمده که، فرزندانتان را با محبّت حضرت علی(ع) تربیت کنید اگر قبول نکردند و جواب نگرفتید، به شأن مادرش بنگرید. این روایت به خوبی جایگاه مادران را مشخص می کند.
در تربیت نسل مطهّر باید توجه داشته باشیم که مادر و پدر، نقش مشترکی دارند و باید شاخصه های متعددی را در نظر بگیرند و فعالیت های متنوعی را انجام دهند تا بتوانند به این مهمّ دست یابند.

طلیعه طلا
15th August 2014, 11:07 PM
· لطفاً دربارة این نقش مشترک بیشتر توضیح بدهید.


در کتاب علل الشرایع، حدیثی از امام صادق(ع) نقل شده که ایشان مدت سه ماه و ده روز، عدة طلاق برای بانوان را مدت جدا شدن سرنوشت زن و مرد بیان کرده اند. وقتی تا صد روز پس از طلاق، هنوز سرنوشتشان به هم گره خورده در شرایطی که با هم زندگی می کنند وضعیت مشخص است. مسائلی مثل لقمه حلال، طهارت در رفتار و آدابی که برای بچه دار شدن نقل شده همه در این موضوع دخیل هستند. مجموعه ای از این مطالب در کتاب ارزشمند ریحانة بهشتی آمده است. تجدید چاپ مکرّر این کتاب پس از انقلاب گویای آن است که ما به داشتن نسل مطهّر تمایل پیدا کرده ایم.

ما برای مراحل مختلف زندگی در روایات، نکات و مطالبی را می توانیم پیدا کنیم که در این راستا باید به طور جدّی مراعات شوند؛ برای نمونه وقتی دربارة آیة 63 سورة اسرا، از معصوم(ع) سؤال می کنند ایشان می فرمایند اگر هنگام انعقاد نطفه یک سری مسائل رعایت نشود شیطان در این ماجرا شریک می شود و نمی گذارد که نسلی مطهّر پا بگیرد. ما اگر قانون حجاب را رعایت نکنیم حتماً شیطان در نطفه ها حضور پیدا می کند و مانع تحقق و تولید نسل مطهّر می شود. البته در آیة بعد خداوند متذکّر این مطلب می شود که اگر بندگان به من توکّل کنند تو هرگز بر آنان مسلط نخواهی شد.

امام خمینی(ره) می فرمودند، اگر شما نفستان را تزکیه نکنید، نفس آن قدر شما را از خداوند دور می کند که حتی فکر تزکیه را هم نکنید. در همین راستا ما باید قوانین زیادی را برای تبیین و تسهیل تذهیب نفس برای همگان تصویب و اجرا کنیم. باید با آموزش روابط صحیح، همة ارگان ها دست به دست هم بدهند تا به چنین رشد و کمالی دست یابیم و این باورها به قلب های ما نفوذ کند. الآن بسیاری از مسائل را ما حتی اطلاع رسانی، نکرده ایم و مردم از آن بی اطلاعند. اگر فرد پاک نطفه ای (به معنای عام آن و نه صرفاً فقهی) در مسیر تزکیه قرار بگیرد و صالح شود امید آن هست که با مدد الهی به مقام مصلح نیز برسد و بتواند در زمرة یاران حضرت مهدی(ع) قرار گیرد.



· الآن برنامه های نهادها و ارگان ها را در این راستا چگونه ارزیابی می کنید؟


به برکت قیام حضرت امام و خون شهدا، همة سازمان ها و ارگان ها این قابلیت را به طور بالقوّه دارند، هرچند از این ظرفیت به طور کامل استفاده نمی کنند و باید برای آنها برنامه هایی تدوین کرد که بتوانند به این اهداف نائل شوند.

تفکر سابق بر این بوده که دخترها بیشتر از پسرها آسیب پذیرند و برهمین اساس پسرهایمان را رها کرده ایم. الآن اگر بعضی از خانم ها با شرکت در کلاس ها، پیگیر این دست مباحث هستند، در میان آقایان متأهّل کمتر این رویکرد دیده می شود و همه مسئولیت را بر دوش همسران خود می بینند. ادارات و نهادها با برگزاری کلاس ها و دوره های آموزشی برای کارمندان و کارگران خود که غالب وقتشان را به کار در خارج از خانه می پردازند می توانند گام های مهمّی در این راستا بردارند. در جریان ازدواج، زن و مرد همانند دو بال هستند که با همکاری و همراهی هم می توانند پرواز را به بار بیاورند و همدیگر و فرزندانشان را بالا ببرند. این یکی از مسائلی است که در کنار کوتاهی در سیاستگذاری ها درباره اش اهمال ورزیده ایم و نیروهای بسیاری از مردان و زنان مؤمنان را به تبع آن هدر داده ایم.



· شما به آنها که این گفت و گو را مطالعه می کنند چه توصیه ای دارید؟


اول اینکه هرکس باید فکر کند که چطور می تواند در مسیر تربیت نسل مطهّر قرار گیرد زیرا به تعبیر حضرت امام(ره) در هر سری یک فکر پویا قرار دارد که باید از آن استفاده کرد.
مطلب بعد اینکه شاید بعضی از خوانندگان بعد از خواندن این مطلب ناراحت بشوند که چرا تا کنون کوتاهی کرده اند، به استناد آیه ای از سورة نوح به عزیزان این نوید را بدهم که با استغفار، خداوند فرزندان افراد را مددکار آنان را قرار می دهد؛ یعنی با استغفاری که از صمیم قلب باشد می توان گذشته را جبران نمود. اگر کسی عزم خود را جزم کند که برای حضرت مهدی(ع) قدم بردارد و آرمانی در این راستا باشد، با مدد حضرت فرزندانش با او همراه خواهند شد.

البته این را متذکر شوم که به تعبیر امام خمینی وقتی کسی ذکری زبانی می گوید، هم عضوی از اعضایش مشغول به ذکر و عبادت می شود و هم قلب شاگرد است و زبان معلم؛ با استمرار بر ذکر، قلب بهتر یاد می گیرد و زبان هم با فهم و لذّت آن ذکر را تکرار می کند. درهای آسمان وقتی باز شد، تو هم مشمول عنایت و رحمت خدا می شوی و دیگر گناه نمی کنی. در سورة فتح خداوند می فرماید اگر شما هدایت بپذیرید ما بر هدایت شما می افزاییم و به مرحلة بالاتر تقوا ارتقا می دهیم.


نکتة مهم بعدی اینکه فراموش نکنیم قرآن تأکید می کند، خداوند سرنوشت اقوام را تا وقتی خودشان اراده نکنند تغییر نخواهد داد، پس اولین گام برای تحقّق ظهور این است که ما خود طالب این اتفاق بزرگ بشویم. در آیة 18 و 19 سورة سبأ، خداوند می فرماید ما در میان قریه ها ، قریه ای را گذاشته بودیم که امکان داشت در میان آنها سیر کند.

از امام محمد باقر(ع) که دربارة آن پرسیدند فرمود: «منظور ما چهارده معصوم هستیم». آنهایی که از خداوند درخواست کردند که میان اهل بیت(ع) و آنان فاصله بیفتد به خود ظلم کردند. در مقابل آنان کسانی هستند که به تصریح آیة 148 سورة بقره برای تحقّق ظهور شتاب می کنند و به سرعت به انجام کارهای خیر مبادرت می ورزند. جدولی که به پیوست تقدیم خوانندگان می شود، می تواند مبنای تحلیل خود و اطرافیانشان قرار گیرد تا گام به گام بتوانیم خود را برای تربیت و پرورش نسل مطهّر و منتظر مهیا کنیم و انشاءالله با زمینه سازی برای ظهور امام عصر(ع) در این رخداد شیرین نقشی ایفا کرده باشیم.

مجله موعود شماره 88

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد