PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث سگ نجس نیست؟؟؟!!!!



AvAstiN
5th August 2009, 12:47 PM
بر اساس آخرين مطالعات علمي انجام شده دردانشكده دامپزشكي دانشگاه آزاد اسلامي واحد شهركرد كه با همكاري نماينده ولي فقيه و امام جمعه اين شهر انجام و منجر به انتشار يك رساله علمي دراين دانشگاه گرديد مشخص شد تنها ديني كه به نجاست سگ باور دارد دين يهود است.

توجه ويژه اين پايان نامه به مطالعه موجود در دين اسلام با بررسي كتب معتبر اسلامي و در راس آنها قرآن آغاز گرديده است.

این منابع در چندين مورد به نام سگ اشاره شده:

1- در سوره كهف كه از سگ سه بار و به عنوان همراه ياران خداوند ياد شده است.

2- در سوره نساء كه خداوند فرموده حلال ترين خوراكها شكاري است كه از دهان سگ شكاري گرفته شده است.

3- در آيه اي از سگ به عنوان مثالي براي تعريف رفتار بلعم باعورا استفاده شده است.

4- در حديثي منصوب به حضرت علي (ع) كه در آن ده صفت مطلوب را بر شمردند و فرمودند: اگر انسان اين ده صفت را از سگ بياموزد، بهترين انسانها شمرده ميشود.

اسلام ديني است كه تحقيق در آن لازمه پذيرش آن است و كسي كه بدون تحقيق مسلمان شود، دينش مقبول نيست. از طرفي همانگونه كه ميدانيد شيعه مذهبي پوياست و قبل از اين نيز مستندات علمي باعث تغييراتي در احكام شده است. آزاد شدن بازي شطرنج به دنبال غير تصادفي بودن آن و يا حلال شدن گوشت ماهي ازون برون به دنبال اثبات وچود فلس بر بدن آن ماهي. از طرف ديگر چون باب اجتهاد در شيعه بسته نيست، با مطالعه تمامي روايات مربوط به موضوع نجس نبودن سگ، حتي در اين مورد مي توانيد به فتوي خود عمل نماييد.



اينو تو يه وبلاگ ديدم . اگه ممكنه نظرتون رو راجع بهش بگين . اصلا درسته يا نه؟
اگه نه چرا؟

امید عباسی
5th August 2009, 05:46 PM
من خودم به نجس بودن یا نبودنش کاری ندارم ... به نظر من یکی از بهترین جیواناتی که وجود داره سگ هست ، چون باوفاتر از اون وجود نداره

AvAstiN
5th August 2009, 06:12 PM
در اين كه حيوان با وفاييه شكي نيست ولي در مورد نجس بودن يا نبودنش بحثه اينجا . نه؟!!!

Admin
5th August 2009, 07:33 PM
خب این حرفها درسته ... اما یه اشکالی داره.

اشکالش اینه که به حاشیه پرداخته ...!

یعنی درسته که سگ این خوبی ها رو داره.

ولی بدی هاش چیه ؟

چون سگ در جاهای خشک زندگی می کنه بدنش اتومات میکروب های زیادی داره.

این حرفی که دوستمون در وبلاگش زده مصداق این حرف پیامبره که:

در شراب سودهای زیادی هست ... اما چون ضرر شراب خیلی بیشتر از سودیه که به بدن می رسونه خدا حرامش کرده.

همین می تونه دلیل نجس بودن سگ باشه چون ضررش خیلی بیشتر از سودشه . {happy}

آبجی
5th August 2009, 09:21 PM
به نظر من درسته که حیوان باوفایی و ممکنه خیلی به انسان کمک کنه ولی در کل حیوان نجسی هست .همین طور که در قرآن اومده.کلی بیماری رو میتونه به انسان منتقل کنه مثل یه منبع متحرکه بیماریه{happy}.

kamanabroo
5th August 2009, 09:43 PM
اين مطلبي كه نقل شده به قول آقا مصطفي يه طرفه نگاه كرده

من به عنوان يكي از مهمترين دلايل(كه توي شرع هم هست) به نجس بودن سگ اشاره مي كنم.

ورود سگ به محدوده حرم در مكه مكرمه و مسجد پيامبر در مدينه جايز نيست. دليلش هم نجس بودنش هست كه كسي نبايد با خودش سگ رو به اونجا ببره.

ظرفي كه سگ از اون خورده رو اصطلاحا مي گن بايد با خاك ( تا هفت بار ) خاكمالي كرد بعد خوب شست.


شايد تا حالا به روستاها رفته باشين و از نزديك سگها رو ديده باشين.
بدن سگ درسته كه نجس العين هست اما تا وقتي كه خشك هست اثري نداره.

وقتي كه رطوبت به بدن سگ مي رسه يا از بدنش عرق توليد ميشه و يا از دهانش به جايي رطوبت مي رسه بدترين ميكروبها رو مي تونه منتقل كنه!!!!

امید عباسی
5th August 2009, 10:47 PM
ولی حیونه بانمکیه.. من از سگ خوشم میاد

ریپورتر
6th August 2009, 10:32 AM
سلام
به نظر من هم سگ نجس هستش چون ضررش بیش از نفعش هستش

امير آشنا
6th August 2009, 02:12 PM
با سلام خدمت دوستان گرامی @};-

همونطور که فریبا خانم اشاره کردند مطلب مربوط به نتایج پایان نامه دکترای عمومی دامپزشکی یکی از دانشجویان دانشکده دامپزشکی شهرکرده که از قضا بنده با استاد راهنمای این پایان نامه آشنا هستم و اتفاقا در خصوص این موضوع با هم صحبت کرده بودیم ...
لازم می دونم چند نکته رو ذکر کنم :

۱. متاسفانه این پایان نامه بدون نظر مشاور مذهبی به سرانجام رسید و استفاده از امام جمعه شهرکرد به عنوان مشاور مذهبی صرفا اقدامی نمایشی بوده ( این موضوع اعتراف همکار بنده است )



۲. فکر می کنم ذکر این دلیل که « چون سگ بیماری های مختلفی رو به انسان منتقل می کنه نجسه » چندان صحیح نیست چون به قاطعیت میشه گفت در حال حاضر بیماری های به مراتب خطرناک تری از گاو به انسان منتقل میشه که اتفاقا شیوع بسیار بالاتری دارن ؛ پس اگر دلیلی که ارائه میشه صحیح باشه قاعدتا باید گاو از سگ نجس تر (!) باشه !


۳. چون کارشناس مذهبی نیستم نمی تونم در خصوص صحت و سقم حکم شرعی نظر بدم ولی معتقدم قبل ازصدور حکم شرعی از طرف یه عالم دینی حتما باید « موضوع شناسی » توسط متخصص مربوطه انجام بشه در غیر این صورت ممکنه حکمی که صادر میشه بدون ایراد نباشه ...

۴. اصولا بهتره برای یه حکم شرعی به دنبال « اسناد » اون باشیم نه « دلایل علمی » ؛ چرا که با پیشرفت علم ممکنه خیلی از دلایلی که ما به عنوان دلیل یه حکم شرعی بیان کردیم رد بشن در حالی که « اسناد » مربوط به صحت و سقم یه حکم شرعی اگه متقن باشن با مرور زمان هم خدشه ناپذیرن ...



@};-

غریبه
6th August 2009, 06:39 PM
مسئله نجس بودن سگ فراتر ار مباحث میکروبی و انتقال میکروبهاست
البته نه اینکه بدون تاثیر باشد یکی از دلایلش هست اما دلیل اصلی را در جای دیگری
باید جستجوکرد.
خیلی چیز ها در دین ما کثیف شمرده شده اما نجس نیست
مثلا گربه بهر حال خودش را روی زمین می مالد و در زباله دانیها بدنبال غذا می گردد و موش
میخورد و.. ولی نجس نیست
کافر میتواند با شهادتین بدنش دیگر نجس نباشد
دقت کنید
جسم همان است- جسمی که به گفته دین ما تا ناخنش و تعریق بدنش نجس است و حتی
بذاقش و..با یک جمله همه اینها پاک میشود.
پس ببینید اینها مبحث جسم نیست
بگوییم کافر بدنش میکروب داشته حالا دیگه نداره
داستان فراتر از این حرف هاست.
یک روزی ملقب است به مولا که میگویند ایشون خربزه ای را قاچ کردند و موقع میل کردن
در جمع دیدند طعم خربزه تلخ است فرمودند: این خربزه هم که و لایت ما قبول نکرده.
که نکته بسیار ریزی درآن نهفته است.یا بالاخره آورنده خواسته نکته ای را با ایما و اشاره
به انسان بفهماند.
هر چیز نجس الزاما بد نیست و در جای خود بسیار مفید است مانند الکل
سگ هم در جای خود بسیار حیوان خوبی است و با وفا است.
کافر هم همینطور مثلا طرف کافر است اما می اید یک تحقیق علمی انجام میدهد و واقعیت علمی را کشف میکند.
در مورد آنچه مبحث فقهی نجس بودن سگ است فکر نمیکنم نص صریح کتاب قران
در مورد نجس بودن یک مقاله قرار میدهم برای مطالعه .

غریبه
6th August 2009, 06:51 PM
معانى مختلف نجاست









افزون بر همه آن چه گفته شد, هيچ گاه كلمه ((نجس )) در اين آيه به معناى نجاست در اصطلاح فـقـه نـيـست .
از اين رو, نه تنها آيه برنجاست بدن اهل كتاب دلالت نمى كند, بلكه برنجاست بدن افراد مشرك نيز دلالت ندارد.
اثبات اين نظريه نيازمند بحث مبسوط درباره تبيين معناى كلمه ((نجس )) وبررسى معانى متعدد و گوناگونى است كه براى اين كلمه تصور مى شود.


معانى واژه نجس









بدون شك آيه ((انماالمشركون نجس )) نوعى از نجاست را براى مشركان اثـبـات مـى كـنـد كه منشاء سلب صلاحيت آن ها براى ورود به مسجدالحرام شده است , اما روشن نيست كه مقصود از اين نجاست كدام يك از معانى زير است : 1 ـ مـعناى لغوى وعرفى نجاست كه گاهى ازآن به كثافت وآلودگى , در برابرنظافت وپاكيزگى تعبير مى شود.
2 ـ معناى مشهور فقهى ومعروف نزد اهل شرع , كه لباس وبدن نمازگزار بايد ازآن پاكيزه وطاهر باشد, مثل نجاست بول , مدفوع , خون , سگ , خوك و... .
3 ـ نـجـاسـت ظـاهرى و غير ذاتى , زيرا بدن آن ها به موجب پرهيز نكردن ازنجاساتى چون شراب , سگ , خوك , خون و بول به طور عادى نجس مى شود.
4 ـ مـحـدث بـودن به حدث اصغر, مانند بول , مدفوع و امثال آن بدون وضو, ونيزحدث اكبر, مثل جنابت , حيض , استحاضه ومانند آن بدون غسل , زيرا مشركان به سبب وضو نگرفتن و غسل نكردن هميشه غير طاهر و محدث به حدث اصغر واكبرهستند.
5 ـ پليدى روحى و خبث باطنى , زيرا شخص مشرك به ويژه اگر لجوج و معاندباشد, با انكار وجود آفريدگار خويش و خالق كل جهان و همه حقايق ماوراى ماده وسرپيچى از عبادت و شكرگزارى و عـنـاد در بـرابر دعوت پيامبران و درگيرى با انبيا واوليا دچار يك نوع آلودگى روحى وپليدى ونجاست باطنى است كه شايستگى ورود به مسجدالحرام را ندارد.
هـريك از اين احتمالات ومعانى پنج گانه در مرحله ثبوت , امرى ممكن است ,زيرا هم كلمه نجس در آيه شريفه , قابليت تفسير به هركدام ازاين معانى را دارد, وهم هريك از اين معانى وانواع نجاست مى تواند در مشركان وجود داشته باشد.
بـه دليل امكان واحتمال هريك از اين معانى پنج گانه براى واژه ((نجس )) دراين آيه , ولزوم درك وكـشـف مـراد و مقصود خداوند از آن , لازم است تحقيقى درباره وضعيت و پى آمدهاى تفسير اين كـلمه به هريك از اين معانى انجام گيرد, تا روشن شود كه اين آيه باكدام يك از اين معانى انطباق بيش تر و ناسازگارى كم ترى دارد.
واژه نجس ازنظر لغت شناسان مـاده ((نـجـس )) ازنـظر لغت شناسان به معناى ((ناپاكى )), ((كثيفى )) , ((ضدطهارت )),((ضد نظافت )) و ((پليدى )) است .
((445)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link445)

بهترين تعريف از راغب اصفهانى است كه مى نويسد: نجاست , قذارت وكثيفى است كه بردو نوع است : 1 ـ يك نوع كه با حواس قابل درك است , 2 ـ نوع دوم كه با ديده بصيرت قابل درك است .
خـداونـد مـشـركـان را بـه نـجـاسـت نـوع دوم تـوصـيف كرده و فرموده است :((انماالمشركون نجس )). ((446)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link446)

كـلـمـه ((نـجـس )) كـه در آيه شريفه به كار برده شده است , مصدر فعل ((نجس ينجس ))است .
گـرچـه طـبق قاعده براى توصيف افرادى مثل مشركان بايد از صفت مشبهه ((نجس )) (به كسر جـيـم ) اسـتفاده مى شد, اما حكمت حمل مصدر بر شخص , تاءكيد برشدت و فراگيرى نجاست آن شخص است ,يعنى مشركان يك پارچه پليدى ونجاست اند.


بررسى معانى پنج گانه









= 1 ـ آلودگى و كثافت









گرچه مفهوم آلودگى و كثافت (ضد پاكيزگى ونظافت ) معناى لغوى وعرفى كـلمه ((نجس )) مى باشد, ((447)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link447)

به صورتى كه اگر توده مردم بدون توجه به مفهوم شرعى آن , ايـن كـلمه را بشنوند, همين مفهوم را استنباط خواهند كرد, ولى به اتفاق آراى فقيهان و مفسران مـقـصود از كلمه ((نجس )) در اين آيه معناى عرفى آن نيست ,زيرا اگر مقصود خداوند از اين آيه شريفه اين باشد كه : مشركان كثيف اند وظاهرى آلوده دارند, چندين اشكال برآن وارد مى شود: 1 ـ بـاتـوجـه بـه ايـن كه بسيارى از مشركان , متمول و مرفه اند و بيش از ديگران امكانات رفاهى و بـهداشتى در اختيار دارند, چگونه ممكن است مشركان را كثيف ومؤمنان را تميز ونظيف معرفى كرد.
((448)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link448)

2 ـ حـتـى با اين فرض كه افراد مشرك به اين نوع آلودگى ظاهرى دچار باشند,به آن ها اختصاص نـدارد, بـلـكـه در همه طبقات مردم وجود دارد.
بنابراين , اختصاص اين آلودگى به افراد مشرك دليلى ندارد.
((449)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link449)

3 ـ اعـلان آلـودگى ظاهرى وكثيفى لباس يا بدن افراد مشرك به دين و شريعت مربوط نيست , تا خداوند عالم آن را در قرآنى كه براى هدايت بشر فرستاده است ,مطرح كند.
((450)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link450)

4 ـ آلـودگـى ظـاهـرى و كـثـيفى لباس و بدن , مانع ورود انسان به مسجدالحرام نمى شود, زيرا گـرچـه مـسـلـمـان بـايـد پـاكـيـزه باشد, هيچ گاه كثيف بودن از نظر دينى مانع ورود وى به مـسـجـدالـحرام نيست , حال آن كه قرآن كريم نجاست مشركان را مانع ورودشان به مسجدالحرام شمرده است .
((451)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link451)



= 2 ـ نجاست شرعى









همه فقيهانى كه اين آيه شريفه را دليل برنجاست اهل كتاب دانسته اند, واژه ((نجس )) را به همين معنا فرض نموده و دلايلى را براى اثبات نظر خويش ارائه كرده اند, كه اينك ما به نقل و نقد آن ها خواهيم پرداخت .
الف ) ظهور شـيـخ طـوسى , ((452)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link452)

طبرسى , ((453)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link453)

آية اللّه حكيم , ((454)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link454)

راوندى , ((455)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link455)

ميرزا محمد مـشـهـدى ((456)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link456)

و فـخـر رازى ((457)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link457)

در تفسير ((نجس )) به نجاست اصطلاحى , اين گونه اسـتـدلال كرده اند: كلمه ((نجس )) نزد ما معناى روشنى دارد و آن نجاست فقهى است .
بنابراين , ظـاهـر آيـه ((انـماالمشركون نجس )) نزد ما گواه نجس بودن بدن مشركان است .
((ظهور)) نيز حـجـت است و طبق قواعد اصول فقه موظفيم تا دليل خاصى بر معناى غير ظاهر نداريم , معناى آيات و احاديث را حجت دانسته , بدان عمل كنيم .
نقد هرگاه كلمه ((نجس )) نزد ما در معناى نجاست مصطلح فقهى ظهور يابد, اين آيه شريفه قهرا در نـجـاسـت بـدن مشركان ظهور دارد, اما مى دانيم كه ((ظهور نصوص وكلمات نزد ما)) نمى تواند كاشف از معناى مورد نظر خداوند باشد, زيرا محتمل است كه خداوند معناى ديگرى را اراده كرده باشد.
آرى , هرگاه ظهور كلمه اى درمعناى خاص در اين عصر, منطبق با ظهور آن كلمه در همان مـعـنـا در صـدراسـلام ودوران مـخاطب ونزول قرآن باشد, آن ظهور حجت خواهد بود, لكن در مـواردى كـه نـتـوانـيـم معناى ظاهر كلمه اى را در عصر نزول قرآن كشف كنيم و يا آن كلمه در آن دوران در مـعـنـاى ديـگرى ظاهر باشد, ظهور آن كلمه در يك معنا نزد ما هيچ گونه اعتبارى نخواهد داشت .
اين در حالى است كه مرحوم نراقى فرموده است : ((458)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link458)

هيچ دليلى وجود ندارد كـه ثـابت كند كلمه ((نجس )) در صدر اسلام نيز در همين معناى ظاهرى امروزين ظهور داشته است .
آيـة اللّه حـكـيـم (ره ) ضـمن اشكالى براين مطلب مى فرمايد: اگر در معناى ((نجس ))در اين آيه تـشـكـيـك شـود, بايد در كلمه ((نجس )) در رواياتى كه درباره نجاست سگ وارد شده نيز ترديد كرد.
((459)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link459)

اما شايد نتوان اين دو مورد را مشابه هم دانست و بر يك ديگر قياس كرد, زيرابين آن دو, دو فرق به چشم مى خورد: 1 ـ زمان كاربرد اين كلمه در آيه شريفه و نزول آن , در دهه اول هجرت است , امازمان استعمال آن در روايـات ائمـه مـعـصـومين (ع ) پس از قرن اول است .
ممكن است كه اين لفظ در سال هاى اول هجرت هنوز در همان معناى لغوى خود ظهور داشته ,اما به مرور زمان ـ پس از يك قرن يا بيش تر كـه بـا قرينه در معناى فقهى و شرعى اش استعمال شده است ـ در معناى اصطلاحى ظهور عرفى پـيـدا كرده باشد.
در اين صورت اگر اين لفظ بدون قرينه خاص در نصوص يافت شود, هرگاه در زمـان اول هـجـرت اسـتـعـمـال شـده بـاشـد, بـه معناى لغوى حمل مى شود واگر در قرن هاى بـعداستعمال شده باشد, بر معناى فقهى حمل مى شود, گرچه پس از اين , توضيح خواهيم داد كه حتى در زمان ائمه (ع ) نيز اين كلمه در معناى فقهى ظهورنداشت .
2 ـ در احـاديـثـى كه كلمه ((نجس )) در مورد سگ به كار رفته , قرينه اى بر اراده خصوص همين مـعـناى اصطلاحى (فقهى ) وجود دارد ولذا نمى توان در آن تشكيك كرد, اما در اين آيه شريفه كه هـيـچ قـريـنـه خاصى بر اراده معناى فقهى وجود ندارد,جاى شك باقى است ونمى توان به اراده معناى فقهى از آن يقين كرد (درصفحه هاى آينده روشن خواهيم ساخت كه تفريع عدم جواز ورود به مسجدالحرام نه تنها قرينه اراده معناى فقهى ازاين لفظ نيست , بلكه قرينه خلاف آن است ). در احـاديـثى كه كلمه ((نجس )) در مورد سگ به كار برده شده است , حكم عدم جواز آشاميدن و وضـو گرفتن از نيم خورده آن به صراحت بيان شده است , در اين صورت مراد از كلمه ((نجس )) روشن مى باشد.
الـف ) عـن الـفـضل ابى العباس (فى حديث ) انه ساءل اباعبداللّه (ع ) عن الكلب فقال : رجس نجس لايـتـوضـا بفضله , واصب ذلك الماء واغسله بالتراب اول مرة , ثم بالماء, مردى به نام (فضل ) , حكم سـگ را از امـام صـادق (ع ) سؤال كرد,حضرت فرمود: پليد ونجس است , از اضافه آب آشاميده او نبايد وضو گرفته شود, آن آب را بريز و [ظرف ] را بار اول با خاك وسپس با آب بشوى .
ب ) عن ابى عبداللّه انه سئل عن سؤرالكلب , يشرب منه او يتوضاء؟ قال : لا .
قـلت : اءليس هو بسبع ؟ قال : لاواللّه انه نجس , لاواللّه انه نجس ((460)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link460)

, حكم نيم خورده سگ را از امـام صـادق (ع ) پـرسيدند كه آيا مى توان از آن نوشيد يا با آن وضو گرفت ؟ حضرت فرمود: نه , راوى پـرسيد: آيا او يك درنده [ مثل ديگردرندگان ] نيست ؟ فرمود: خير, به خدا سوگند او نجس است , خير, به خدا سوگنداو نجس است .
در صـفحات آينده خواهد آمد كه اصولا در زمان ائمه (ع ), كلمات و اصطلاحات خاصى براى بيان نـجاست فقهى رواج داشته است , مثل لايتوضاء, اصب ذلك الماء ,لايشرب منه ,....
كه در دو حديث فوق به طور دقيق همين كلمات قرينه مراد واقعى ازكلمه ((نجس ))اند.
ب ) حقيقت شرعى گـروهـى از علما براى اثبات اراده معناى نجاست فقهى از لفظ ((نجس )) در اين آيه ,باتمسك به اصـل حقيقت شرعى , اين گونه استدلال كرده اند: شارع مقدس در آغازظهور اسلام با وضع لفظ ((نـجـس )) بـراى خـصـوص مـعناى نجاست فقهى , اختصاص اين كلمه را به اين معنا اعلام كرد.
بـنابراين , هر جا در نصوص شرعى اين كلمه بدون قرينه استعمال شود, بايد آن را بر معناى شرعى آن حمل كرد.
عـلاوه بر ابن زهره ((461)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link461)

و راوندى ((462)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link462)

كه مدعى حقيقت شرعى در اين باره هستند, شيخ مرتضى انصارى نيز مى نويسد: وجود معناى حقيقت شرعيه در لفظ ((نجس )) جاى شك ندارد.
((463)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link463)

نقد 1 ـ سـخن از وجود حقيقت شرعى در لفظ ((نجس )), ادعايى بيش نيست و قبول آن نيازمند دليل اسـت كـه آن بـزرگواران هيچ دليلى برآن اقامه نكرده اند.
به همين سبب مرحوم نراقى در رد اين مطلب فرموده است : ((صرف ادعاى تبادر اين معنا درصدر اسلام قابل قبول نيست )). ((464)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link464)

2 ـ ادعـاى حـقـيـقت شرعى واختصاص هر لفظ براى هر معناى شرعى از سوى شارع , در الفاظى معقول است كه كار برد فراوانى در نصوص وآيات قرآن واحاديث پيامبر اكرم (ص ) داشته باشد.
حال چـگـونـه مى توان پذيرفت كه شارع لفظى را كه فقط يك بار در قرآن استعمال شده , براى معناى خاصى وضع كرده باشد؟! عـلاوه بـراين كه اين لفظ در احاديث نبوى (ص ) گردآورى شده در جامع ترين كتاب روايى فقهى شـيعه , يعنى وسائل الشيعه ـ تا جايى كه نگارنده تتبع كرده است آحتى در يك مورد هم استعمال نشده است .
((465)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link465)

از سويى در مجموع كتب صحاح اهل سنت كه ده ها هزار حديث از پيامبراكرم (ص ) در آن نقل شده است , مواردى كه آن حضرت لفظ ((نجس )) را به كار برده باشد به ده مورد هم نمى رسد.
((466)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link466)

شهيد صدر در اين باره مى نويسد: حـتى در كتب روايى اهل سنت كه شش صد حديث از پيامبر اكرم (ص ) در احكام نجاسات در آن ها موجود است , جز در دو روايت , لفظ ((نجس )) از سخنان آن حضرت وجود ندارد.
((467)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link467)

3 ـ ادعـاى حـقـيقت شرعى واختصاص يك لفظ به معناى خاص در شريعت , درصورتى پذيرفتنى اسـت كـه حـداقـل در روايـات ائمـه اهـل البيت (ع ) كاربرد زيادى داشته باشد, هر چند در قرآن واحـاديث نبوى (ص ) رايج نباشد.
اما وقتى احاديث وارده در كتب روايى شيعه در ابواب نجاسات را مـطـالعه مى كنيم , ديده مى شود كه ائمه (ع ) اغلب , حكم نجاست فقهى نجاسات را با اصطلاحات خـاص ديگرى بيان كرده اند, از قبيل لاتشرب منه , لاتتوضاءمنه , لاتصل فيه , يجتنب عنه , اذا اصابه يدك مع الرطوبه فطهره , صب عليه الماء و... .
از سـويى در كتاب وسائل الشيعه , در ده باب اول ابواب نجاسات كه حاوى صدها حديث از ائمه (ع ) در بـيان احكام نجاسات است , حتى يك مرتبه لفظ((نجس )) به كار برده نشده است موارد كاربرد لفظ ((نجس )) در فصل نجاسات اين كتاب كه بالغ بر چهار هزار حديث است , به ده مورد نمى رسد, كـه آن مـوارد هـم مـخـتـص دو نـوع از نجاسات , يعنى سگ و خوك است و شايد نتوان حتى يك حـديـث را يـافـت كـه يـكـى از ائمه (ع ) در طول دوران امامت خود, لفظ ((نجس )) را براى يكى ازنجاسات , به جز سگ و خوك به كار برده باشد.
((468)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link468)

بـنابراين , هيچ اطمينانى نيست كه حتى در زمان ائمه (ع ) استعمال لفظ ((نجس ))در اين معناى خـاص فـقـهى رايج بوده وظهورى در اين معنا داشته باشد, بلكه اصطلاحات ديگرى براى تفهيم نـجـاست شرعى رايج بوده و در آن معنا ظهورداشته اند, زيرا در غير اين صورت دليلى نداشت كه ائمه از به كار بردن اين لفظظاهرالدلاله پرهيز كرده , از تعبيرات كنايى استفاده كنند كه به دلالت التزامى مفيدحكم فقهى نجاست باشند.
4 ـ لـفـظ ((نـجس )) در كلمات پيامبر اكرم (ص ) وائمه (ع ) فقط در مورد نجاست فقهى استعمال نـشـده , بلكه گاهى به اين معنا و گاهى به معناى قذارت وآلودگى نيزبه كار مى رفته است و از همين رو, مختص اين معناى فقهى نبوده است .
برخى ازاين احاديث عبارت اند از: ـ عـن انـس ابـن مالك قال : لما كان يوم خيبر, جاء (رجل ), فقال : يا رسول اللّه اكلت الحمر, ثم جاء آخـر, فـقـال : يـا رسـول اللّه افـنـيت الحمر فامر رسول اللّه (ص )ابا طلحة فنادى : ان اللّه و رسوله يـنـهـيـانكم عن لحوم الحمر, فانها رجس اونجس , ((469)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link469)

در جنگ خيبر مردى خدمت حضرت رسول (ص ) آمد و خبر داد كه [از شدت گرسنگى مسلمانان ] الاغ ها خورده شدند.
ديگرى نيز آمد وگـفـت : يـارسـول اللّه , الاغ ها نابود شدند [و وسيله سوارى براى مجاهدان كم شده است ].
رسول خـدا(ص ) بـه ابوطلحه دستور دادند كه اعلان كند: همانا خدا و رسول ,شما را از خوردن گوشت الاغ ها نهى مى كنند, زيرا آن ها پليد ونجس اند.
ـ موثقه عمار عن الصادق (ع ) سئل فى الرجل اذا قص اظفاره بالحديد او جز من شعره اوحلق قفاه , فـان عـلـيـه ان يـمـسـحـه بالماء قبل ان يصلى .
سئل : فان صلى ولم يمسح من ذلك بالماء؟ قال : يعيدالصلواة لان الحديد نجس , وقال لان الحديدلباس اهل النار والذهب لباس اهل الجنه , ((470)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link470)

از امـام صـادق (ع ) در بـاره كسى كه ناخن هايش را با آهن كوتاه كرده , يا موهايش را چيده يا پشت گردنش راتراشيده است , سؤال شد.
حضرت فرمود: قبل از آن كه نماز بخواند خود رابشويد.
سؤال شد: اگر بدون شستن نماز خواند, چه كند؟ فرمود: نماز را اعاده كند, زيرا آهن نجس است .
وفرمود: آهن , لباس اهل آتش است , چنان كه طلا لباس بهشتيان است .
بـدون شـك مقصود از نجاست در اين دو حديث , نجاست اصطلاحى نيست ,بلكه منظور گونه اى قذارت وآلودگى باطنى يا ظاهرى است .
5 ـ استعمال لفظ ((نجس )) ظاهرا تا قرن هاى سوم , چهارم وپنجم در كلمات فقهانيز رواج نداشته و بـرهمين اساس بعيد است كه در آن دوره ها هم در اين معناى فقهى ظهور پيدا كرده باشد, زيرا اكثر فقهايى كه در آن دوران كتاب فقهى نوشته اند,در كتب خود فصل مستقلى با عنوان نجاسات قرار نداده اند و برخى از آن ها هم كه بخشى با اين عنوان آورده اند, شايد مقصودشان همين معناى عـام و دقيق فقهى امروز نبوده است , زيرا ذيل آن عنوان به شمارش نجاسات چندگانه نپرداخته , بـلـكـه بـه بـيـان برخى احكام بعضى نجاست ها اكتفا كرده اند, مثل وجوب نزح بئر و تطهيردست مرطوبى كه با كافر مصافحه كرده باشد و حرمت خوردن نيم خورده سگ وامثال آن .
((471)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link471)

6 ـ آيه اللّه خويى (ره ) مى فرمايد: احـتـمال دارد كه در زمان نزول اين آيه شريفه , حكم شرعى و فقهى نجاست اصلادر اسلام وجود نـداشـتـه وبـه مـوجـب تدريجى بودن تشريع احكام , تا آن زمان تشريع نشده باشد.
دراين صورت نمى توان سخن از حقيقت شرعى و وضع اين لفظ براى آن معناى فقهى به زبان آورد.
((472)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link472)

شهيد صدر در پاسخ اين احتمال , نوشته اند: پس از تحقيق مى توانيم ظن قوى يابيم كه حكم فقهى وشرعى نجاست قبل ازنزول اين آيه تشريع شـده اسـت , زيـرا ايـن آيه در سوره توبه است كه سال نهم هجرى نازل شده است وحال اين كه به احتمال قوى حكم نجاست تعدادى ازنجاسات , قبل از آن تشريع شده است وشواهدى براين مطلب وجود دارد, ازقبيل شهرت استنجاى اهل مدينه با سنگ وآب , قصه بول كردن امام حسن (ع ) وامام حسين (ع ) در دامان پيامبر(ص ) و آيه شريفه تيمم (فتيمموا صعيداطيبا). ((473)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link473)

بـه نظر مى رسد كه پاسخ شهيد صدر صحيح است , هر چند آخرين مثالى كه ذكركرده اند به ظاهر نـاتـمام است , زيرا تشريع تيمم براى برطرف كردن نجاست ظاهرى از بدن نيست , بلكه براى رفع خباثت وقذارت روحى است كه به موجب حدث (اكبر يا اصغر) در انسان پديدار مى شود.


ج ) يگانگى معناى اصطلاحى , لغوى وعرفى









بـرخـى از عـلـمـا بـراى اثبات حقيقت ولزوم حمل لفظ ((نجس )) بر معناى شرعى وفقهى چنين اسـتـدلال مى كنند كه معناى حقيقى شرعى اين لفظ معناى جديدى غير از معناى عرفى و لغوى نـيـست , بلكه عين همان معناست , زيرا معناى لغوى وعرفى آن ((پليدى )) و ((قذارت )), و معناى شـرعـى آن هـم همين است , يعنى قذارت وپليدى درنظر شارع .
البته شارع , مصاديق معينى را از سوى خود براى ((نجس ))معرفى مى كند كه عرف , آن مصاديق را نداشته است .
((474)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link474)

بنابراين , معناى لغوى وعرفى آن در شريعت تغييرى نيافته است .
براين اساس , هر جا اين لفظ بدون قرينه در نصوص مشاهده شد, بايد برمعناى لغوى وعرفى آن ـ به صورتى كه در شريعت مطرح است ـ حمل شود,يعنى قذارت نزد شارع كه مرادف نجاست اصطلاحى فقهى است .
امام خمينى (ره ) در اين باره چنين آورده اند: شـارع , اصـطـلاحى خاص براى نجاست ندارد, بلكه همان معناى قذارت عرفى رادر نظر گرفته اسـت , با اين تفاوت كه اولا, برخى مصاديق را حكما از آن مفهوم خارج كرده , مثل آب بينى وچرك زخـم وامثال آن , وبرخى مصاديق جديدى برآن افزوده مثل كافر وشراب , ونيز احكام ويژه اى براى قذارت مترتب كرده است .
((475)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link475)

نقد مـجـازى بودن يك معنا ملاكى ندارد, جز نشانه هايى كه حضرت امام (ره ) براى ((قذارت شرعى )) بيان داشتند, زيرا معناى مجازى , مفهومى است كه گاهى لفظ درآن معنا به كار مى رود, در حالى كـه آن مـعـنا هم تفاوت هايى با معناى موضوع له لغوى اش دارد و هم سنخيت و شباهت .
لذا نبايد معنا ومفهومى به عنوان حقيقت شرعى واصطلاح شرعى معرفى شود كه كاملا با موضوع له لغوى مـباين و مغايرباشد.
بنابراين , فرق هايى كه مرحوم شيخ انصارى وحضرت امام خمينى (ره ) براى دو معناى اصطلاحى شرعى ولغوى وعرفى بيان كردند, خود شاهدى بر دوگانگى معناى آن دو است .
بـه هـمـين سبب نمى توان اين لفظ را در صورت فقدان قرينه با استناد به اين كه بر معناى لغوى و عرفى اش حمل شده , بر معناى فقهى آن حمل كرد.
امام خمينى (ره ) در پى تصحيح اين حمل , راه ديگرى را پيش نهاد فرموده اند: بدون اشكال , احكام شرعى ويژه نجاسات در شريعت , در عصر پيامبر اكرم (ص )بر قذارات و كثافاتى چون بول ومدفوع مترتب بوده است , پس حال كه مشاهده مى كنيم لفظ نجس در اين آيه استعمال شده است , حتما همان معنا مراد بوده است وبايد برآن حمل كنيم .
((476)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link476)

استدلال فوق فقط تحقق تشريع حكم نجاست و احكام مترتب برآن و تعيين بعضى مصاديقش را در عصر پيامبر اكرم (ص ) اثبات مى كند, اما اين كه خصوص لفظ((نجس )) هم , در همان زمان از سوى شارع براى خصوص اين معنا وضع شده و بدان اختصاص يافته باشد, با اين بيان ثابت نمى شود.
آية اللّه حكيم با تمسك به حقيقت متشرعه به اثبات مدعا پرداخته , مى فرمايد: گـرچـه حـقيقت شرعيه ثابت نشده است , اما مسلم است كه لفظ ((نجس )) دراين معنا (نجاست فقهى و شرعى ) در كلمات شريعت به كار برده شده است وبه همين دليل بود كه اهل شرع نيز اين لـفظ را در اين معنا فراوان به كار بردند.
بنابراين , هر مفهومى كه نزد آنان از لفظ ظاهر باشد, مراد شارع از آن لفظ نيزهمان خواهد بود.
((477)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link477)

ايـن اسـتـدلال نـيـز راه بـه جايى نمى برد, زيرا هيچ گاه نمى توانيم حقيقت متشرعه راكاشف از حـقـيـقت شرعى بدانيم , و چه بسا لفظى در زمان شارع در همان معناى لغوى خود ظهور داشته اسـت , بـه طـورى كـه هرگاه شارع آن لفظ را بدون قرينه وشاهد به كار مى برده , مرادش همان معناى لغوى وعرفى اش بوده است , اما هرگاه خواسته است مفهوم شرعى خاص را با آن لفظ بيان كـند, قرينه وشاهد خاصى براراده آن معنا نيز ذكر كرده است .
چون اهل شرع با گذشت زمان آن لفظ را مناسب آن معناى شرعى ديده اند, به قدرى آن لفظ را در آن معنابه كار برده اند كه به تدريج نـزدآنـان در هـمان معناى شرعى ظهور پيدا كرده است .
گر چه اين لفظ حقيقت متشرعه در آن معناى شرعى است و بايد كلمات بدون قرينه اهل شرع را بر همان حمل كرد,اما حقيقت شرعى در آن معنا نيست و نبايد كلمات شارع را برآن معناى شرعى حمل كرد.
آرى به گفته فقيه متبحر حاج آقارضا همدانى , تنها شباهت و نزديكى اى كه بين دو معناى لغوى و شـرعـى لـفظ ((نجس )) وجود دارد آن است كه نجاسات عرفى ولغوى نزد عرف تنفرآور وناپسند است وبايد به نظر عرف از آن ها پرهيز كرد ونجاسات شرعى نيز نزد شارع همان وضع را دارد و بايد از آن پرهيز گردد.
((478)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link478)



د ) تفريع ممنوعيت دخول در مسجدالحرام

بـرخـى از فـقـيـهـان , مـانـنـد صـاحـب جـواهـر ((479)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link479)

وشـيخ انصارى ((480)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link480)

ومولف كتاب

كـنزالدقائق ((481)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link481)

براى اثبات اراده معناى نجاست اصطلاحى از لفظ((المشركون )) در اين آيه شـريـفه آورده اند: تفريع و مترتب كردن حكم ممنوعيت ورودمشركان به مسجدالحرام برنجاست آن ها, خود قرينه و شاهدى روشن بر اراده معناى فقهى نجاست از ((المشركون )) در اين آيه است , زيـرا مـعيار و ملاك ممنوعيت ورود به مسجدالحرام ـ بلكه هر مسجدى ـ نجاست فقهى آن است , يـعـنـى هـر شـخـص يـا چيزى كه نجس باشد, نبايد وارد مسجدالحرام شود.
بنابراين , تفريع فوق خودشاهدى است كه خداوند در اين آيه نجاست فقهى بدن مشركان را تشريع نموده وبرآن اساس ورود آن ها را به مسجدالحرام ممنوع كرده است .
شـيـخ انـصارى پس از تبيين اين استدلال , ادعاى اجماع علماى شيعه برصحت اين معيار را بر آن مى افزايد.
نقد ملاك ممنوعيت ورود به مسجدالحرام هرگز نجاست اصطلاحى فقهى نيست , زيرا اولا, طـبق فتواى بيش تر فقها, وارد شدن انسان نجس يا وارد كردن چيز نجس درمسجدالحرام و هر مسجد ديگر به طور كلى جايز است , مگر آن كه داخل شدنش منجر به تعدى و سرايت نجاست به مـسـجـد شود, كه در آن صورت , ورودش از باب حرمت تنجيس مسجد فقط حرمت مقدمى پيدا مى كند, اما اصولا ورود نجس به مسجدالحرام ممنوع و حرام نيست .
((482)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link482)

ثانيا, كسى كه ورودش به مسجدالحرام ممنوع است , محدث به حدث اكبراست , زيرا جنب و حائض حق ورود به مسجدالحرام را ندارد, چنان كه حق باقى ماندن در بقيه مساجد را نيز ندارد ((483)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link483)

واين ملاك حرمت ورود با آن چه كه نامبردگان ادعا كرده اند, كاملا متفاوت است .
بـاتـوجـه بـه اين دو اشكال , جاى شگفتى است كه شيخ اعظم انصارى (ره ) اجماع علماى شيعه را برآن ملاك , ادعا كرده است .


ه) ناممكن بودن حمل لفظ نجس به معانى ديگر









امام خمينى (ره ) درپايان بحث براى اثبات اراده نجاست فقهى از لفظ ((نجس )) دراين آيه , چنين استدلال كرده اند: اكنون كه ثابت شد نمى توان لفظ ((نجس )) را در اين آيه به خصوص پليدى معنوى مشركان حمل كـنـيم ... , چنان كه نمى توان آن را برمعناى عرفى وكثافت وآلودگى ظاهرى بدن مشركان حمل كـرد... تـنـهـا راهى كه باقى مى ماند آن است كه آن را به معناى جعلى واعتبارى شرعى اش حمل كنيم .
نقد ايـن اسـتـدلال درصورتى پذيرفتنى است كه راه هاى ديگر بسته باشد, اما يكى ازراه ها, حمل لفظ ((نـجس )) در اين آيه بر معناى پليدى معنوى وروحى مشركان است ,كه شواهدى نيز برصحت آن حـمل وجود دارد.
لذا دليلى براى حمل بر معناى شرعى وجود ندارد, زيرا در زمان نزول آيه , كلمه نجس به معناى امروزين آن استعمال نشده است .


= 3 و 4 ـ نجاست عارضى و حدث









برخى از علماى اهل سنت و تابعين در تفسير اين آيه گفته اند: مقصود از نجاست مشركان , يا نجاست ظاهرى بدن و لباس آن هاست , كه به سبب تماس آن ها با چيزهايى كه از نـظـر شـرع نـجـس اسـت , مثل شراب , خون , سگ , خوك , بول ,منى و... و پرهيز نكردن آنان از نـجـاسات وتطهير نكردن خود پس از متنجس شدن است , هر چند بدن آن ها در ذات پاك است , يا خبث و آلودگى روحى است كه درپى حدث اكبر, مانند جنابت و حيض ونفاس واستحاضه و... پيدا مـى شـود, يـاحدث اصغر, مانند بول و خواب است و چون آنان هيچ گاه براى تطهير از اين دونوع حدث , نه وضو گرفته ونه غسل مى كنند, هميشه ناپاك و ((محدث )) باقى مى مانند.
چنان كه قتاده گفته است : سـمـاهم نجسا, لانهم يجنبون ولايغسلون ويحدثون , فلايتوضؤن , فمنعوا عن دخول المسجد, لان الجنب لايجوز له دخول المسجد.
((484)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link484)

و زمخشرى آورده است : النجس مصدر ومعناه ذونجس , لان ... ولانهم لايتطهرون ولايغسلون ولايجتنبون النجاسات , فهى ملابسة لهم .
((485)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link485)

واز ابن عباس هم نظير اين سخن نقل شده است .
نقد احتمال نخست با دو اشكال روبه رو است : 1 ـ صـحـت ايـن مـعـنـا بـر پذيرش حقيقت شرعى متوقف است , زيرا اگر اين آيه به تاءثير پذيرى مـشركان از نجاسات شرعى , مانند خون و بول و سگ اشاره دارد, بايدكلمه ((نجس )) هنگام نزول ايـن آيـه در مـفـهـوم نجاست فقهى ظهور و حقيقت داشته باشد, در غير اين صورت چگونه برآن دلالت دارد؟ كه پيش از اين , بطلان نظريه ((حقيقت شرعى )) گذشت .
2 ـ ادعاى اراده عارضى بودن نجاست , برخلاف ظاهر صدور حكم نجاست مشركان بوده ونيازمند دليل است , حال اين كه اين توجيه وجهى ندارد.
بر معناى چهارم , يعنى ((محدث )) بودن مشركان , نيز دو اشكال وارد است : 1 ـ اسـتعمال لفظ ((نجس )) در معناى ((محدث )) بايد در نصوص قرآن وحديث به صورت رايج يا حـداقـل در مـوارد مـتعدد وجود داشته باشد, تا بتوان اين لفظ را برآن معنا حمل كرد, حال آن كه چنين نيست .
2 ـ قرآن كريم دراين آيه حكم جايز نبودن دخول مشركان به مسجدالحرام را فرع نجس بودن آن ها شمرده است , و مى دانيم كه محدث بودن به حدث اصغر مانع ورود به مسجدالحرام نيست , پس اين تفسير با آن تفريع سازگارى ندارد.


= 5 ـ خباثت باطنى وپليدى روحى









عـده اى از فـقـيهان شيعه , مانند حاج آقارضا همدانى , صاحب مدارك , حاج سيداحمد خوانسارى , آيـة اللّه خـويـى و علامه طباطبايى و هم چنين اكثر قاطع مفسران وفقهاى اهل سنت ((486)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link486)

در تفسير كلمه ((نجس )) در آيه مورد بحث ,گفته اند: مـقصود از نجاست مشركان , پليدى و خباثت روحى وباطنى آن هاست , زيراعقايد شرك آميز وترك عـبـادت و پـرسـتش خداى يكتا وعناد ولجاجت در برابردعوت بزرگ ترين پيامبر خدا(ص ) وديگر پـيامبران , فكر وعواطف و روحيات آن ها را آلوده كرده تا حدى كه لياقت ورود به مسجدالحرام كه خانه توحيد ويكتاپرستى است , از آنان سلب شده است .
برخى اشكالات كه از سوى فقهاى ديگر بر اين تفسير وارد شده است , از اين قرار است : 1 ـ ظاهر آيه شريفه , نجاست تمام وجود و پيكر مشركان است .
امام خمينى (ره ) مى نويسد: از كـلـمـه حـصـر ((انـما)) و حمل مصدر (نجس ) چنين استفاده مى شود كه مشركان چيزى جز حـقـيـقـت نـجـاست نيستند.
اين تعبير ادعايى و سمبليك با طهارت ونظافت ظاهرى بدن آنان سـازگارى ندارد.
بنابراين , صحيح نيست كه كلمه ((نجس ))را در اين آيه بر قذارت باطنى حمل كـنـيـم , چـرا كه اسلوب و روش بلاغت , اين مطلب را تاءييد نمى كند كه مشركان را عين نجاست معرفى كنند, اما بدن آن هاپاك باشد.
((487)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link487)

نقد كلمه ((انما)) در نظر لغت شناسان فقط برحصر دلالت مى كند.
البته ممكن است مطلب را به طور ضـمنى تاءكيد كند, اما به نوع نجاست اشاره اى ندارد.
چنان كه حمل مصدر بر ذات مشركان نيز بر شدت نجاست آن ها دلالت دارد و گويا فرموده است :مشركان تجسم نجاسات و مصداق بارز آن اند.
اگر مقصود از شدت نجاست , شدت خبث باطنى وانحرافات فكرى و كژى عقيده وعمل مشركان بـاشـد, دلـيـلـى وجـودندارد كه اين شدت وتاءكيد مربوط به نجاست ظاهرى وبدنى آن ها باشد.
مـقتضاى بلاغت نيز چيزى جز توجه به شدت اين پليدى نيست , اما نوع پليدى (ظاهرى ياباطنى ) تاكنون مورد بررسى قرار نگرفته است .
صاحب جواهر نيز در مقام اشكال به اين نظريه مى نويسد: نـاروايـى احـتـمـال خبث باطنى كاملا آشكار است , گرچه برخى از توده مردم كه نصيبى از فقه نداشته اند, به خاطر تبعيت از عامه , اين نظريه را انتخاب كرده اند.
((488)) (http://www.ahl-ul-bayt.org/newlib/fegh/Taharat/footnt01.htm#link488)

پاسخ جاى شگفتى است كه ايشان اين نظريه را به ((توده مردم بى نصيب از فقه ))منتسب مى كنند, در حالى كه در دوره معاصر فقهاى برجسته اى , هم چون آية اللّه سيداحمد خوانسارى , صاحب مدارك , حاج آقا رضا همدانى , آية اللّه خويى وعلامه طباطبايى به همين نظريه معتقد بوده اند.
انتخاب يك نظريه علمى هماهنگ با فتواى اهل سنت , از سوى مجتهدان شيعى نبايد تبعيت از اهل سـنت دانسته شود, زيرا انتخاب اين نظريه حاصل تحقيق واجتهاد واستنباط است .
علاوه براين كه ايـن گـروه از فـقهاى شيعه در همين موضوع (نجاست مشركان ) به مخالفت با فتاواى اهل سنت پرداخته اند, زيرا فتواى صريح خود را مبنى برنجاست مشركان ـ گرچه به استناد ادله ديگرى غير از اين آيه آاعلام كرده اند.
حال اين كه اكثر قاطع اهل سنت به طهارت بدن مشركان قائل اند.
2 ـ معهود نبودن اين معنا صاحب جواهر در رد احتمال معناى ((خبث وپليدى روحى وعقيدتى مشركان ))مى فرمايد: چـگونه مى توان لفظ نجس را بدين معنا تفسير كرد, در حالى كه تاكنون معهودنبوده كه اين لفظ در آن معنا استعمال شده باشد

Amir
6th August 2009, 10:07 PM
من يكي كه اگه تمام علماي اسلام هم راي به حلال بودن سگ و گربه يا هر حيون خونگي ديگه بدن بازم نظر خودم اينكه پاي حيون رو نبايد تو خونه و محل زندگي و كار ادم باز بشه و به نظرم نه شرايط بهداشتي رو داره نه كار عاقلانه و درستيه نگهداري حيوناتي مثل سگ و گربه .. يه افرينم بايد گفت به دانشگاه ازاد واحد شهركرد كه از بين اينهمه مطلب علمي و قابل تحقيق رفته سراغ اينكه ثابت كنه سگ نجس نيست و فلان ..

امير آشنا
6th August 2009, 10:30 PM
با سپاس از برادر عزیزم غریبه که مقاله جالبی ارائه داد @};-

به نظرم این موضوع نیازمند تحقیقات مفصلیه

غریبه
7th August 2009, 01:07 AM
http://4.bp.blogspot.com/_Wzqjp0V8ctg/Rg0p3f0zbVI/AAAAAAAAAAU/dgrAMwFoNpw/s320/DogObedienceTraining.jpg
سلام و صد سلام خدمت شما
اینطوری نیگاه نکنید توضیح میدم چرا تعجبم کردم مثل همیشه تند و عجولانه قضاوت نکنید
کافر تو مرام شما نجسه چون خدای یکتارو پرستش نمیکنه و قبول نداره اما اینکه
ما نجستیم تعجب کردم ما که خدا روزیمون میده تو خیابونتو بیابون تو کوچه و پس
کوچه و معتقدیم که روزی دهنده خدای یکتاست
ما که یک عمر خدمت کردیم به خلیفه اش رو زمین
ما و اجدادمون که امانت دارهای خوبی بودیم و از مال و اموال ادم ها حفاظت کردیم
ما ها که تعلیم دیدیم قاچاقچی بگیریم
ما ها که از گله هاتون مثل شیر محافظت کردیم
ماهاکه میتونستیم مثل گرگها بزین به گله هاتون یا تو جنگل بریزیم سر حیوانات ضعیف تر اما موندیم و با شما شدیم و مزدمون که بود یک تکه استخون مونده
که ته گوشتاش هم خودتون نوش جان کرده بودید و همون استخون خالی را خوردیم
و ما که در ازای همون استخون بی گوشت مونده یک ساعت به علامت تشکر دم تکون دادیم و...
مراممون اینه
با صفایی- با وفایی- شجاعت- نمک شناسی- نگهبانی-
حتی یک تعدادی هم رفتیم توسیرک شما رو سر گرم کنیم
تازه فوتبالیستی و والیبالیستی و.. رو هم انجام دادیم.
خلاصه ما شدیم نجس اما شما ها پاکید
دروغ میگید پاکید
دزدی میکنید پاکید
کلاهبرداری میکنید پاکید
برای یک مشت خاک و پول
سر همدیگه بمب میریزید و همدیگرو تو آتش می سوزونید
پاکید
خیانت در امانت میکنید پاکید
و هزاران کار خوب دیگه واقعا پاک هستید
نمردیم صفات غیر نجس ها رو هم دیدیم
اما یادتون باشه تو کتابتوناز ما تعریف کردند نگهبانهای خوبی برای اصحاب بودیم
اما تو همون کتاب گفتند ظالم ها و دو روها از کافر ها هم بدتر هستند
هر چی باشیم ظالم نیستیم از این بابت خدا رو شکر میکنیم مطمئنیم که جهنمی
هم نیستیم
حالا شما هر چی دوست دارید بگید.
آهای غریبه مصاحبه رو چاپ بزنی ها سانسور نکنی.

غریبه
7th August 2009, 01:14 AM
اقا سگه مظلوم نمایی نکن
ما هم که ادمیم و اعتبارمون خون ماست و افتخارمون خون ماست
و ایثار مان اهدا خون
اما خونمون جز نجاساته
ما بیشتر متعجبیم
بقول خودت لا اقل شما ها جهنمی ندارید
ما چی تازه میمیریم
تا یک عمر باید حسابو کتاب پس بدیم:-??

امير آشنا
7th August 2009, 11:11 AM
یه سوال ؛

واقعا چرا عمده افراد از سگ واهمه دارن ؟ یعنی می ترسن از انتقال بیماری های خطرناک ؟ حیوانات خطرناکتر هم داریم ولی چرا از اونا اصلا نمی ترسیم ... ؟ :-?

AvAstiN
7th August 2009, 11:43 AM
یه سوال ؛

واقعا چرا عمده افراد از سگ واهمه دارن ؟ یعنی می ترسن از انتقال بیماری های خطرناک ؟ حیوانات خطرناکتر هم داریم ولی چرا از اونا اصلا نمی ترسیم ... ؟ :-?


از خطرناكا نمي ترسن؟!!
يعني از ببر و پلنگ و شير نمي ترسن؟!!
چون سگ در دسترس تر بيشتر از ترس از اون حرف مي شه .

امير آشنا
7th August 2009, 11:51 AM
از خطرناكا نمي ترسن؟!!
يعني از ببر و پلنگ و شير نمي ترسن؟!!
چون سگ در دسترس تر بيشتر از ترس از اون حرف مي شه .


:-o نه منظورم خطر از جهت انتقال بیماری ها بود !

واقعا سگ از این نظر خطرناکتره ...؟ :-?

غریبه
7th August 2009, 12:09 PM
ودر کل دوستان اگر سوره کهف را مشاهده بفرمایید اعلام شده سگ ها در جلوی غار بودند نه فضای داخلی و این نکته مهمیه
من خیلی از کارهای مسلمانان را دوست دارم.
ما اصولا کفشهایمان را بیرون ساختمان در می اوریم و با کفش وارد
فضای داخلی نمیشویم
سگ و گربه و.. حیوانات آزادی هستند بهر حال همانند انسانها که در مسئله مثلا ادرار و ..که نمیتوانند رعایت کنند
دیده اید آنهایی که سگ نگهداری میکنند حیوانشان میرود ادار میکند
و صد درصد هنوز عضو او دارای این آلودگی است و می اید روی
کاناپه و..دراز میکشد این چندش آور است
ایا کسی حاضر است در محل زندگیش کسی آب دهان بیندازد تازه انسان بعد سگ اکثرا داره پوزه مرطوب و بذاق هستند دائما محل زندگی انسان الوده به این بذاق میشوند ما طاقت الودگی با بذاق
انسان را نداریم چگونه میتوانیم اجازه بدهیم سگ زندگیمان را با بذاقش آلوده کند
خوب اگر کسی باغ یا ویلا داشته باشد این قابل هضم است و میتواند سگ را طوری تربیت کند وارد محیط زندگیش نشود و در خانه متعلق
به خودش باشد خیلی هم خوب است
یا مثلا شاید من و شما به اسب که به نظر من نجیب ترین صفت را
داشته باشد و تاثیر مثبتی روی روحیه داشته باشد را خیلی دوست
داشته باشیم اما واقعا امکان استفاده از این حیوان در آپارتماتان وجود دارد؟
در کل به نظر من جه اسلام این موجود را نجس بداند چه نداند همانند گربه است حضورش در محل زندگی کاراشتباهی است.
و برای آنها که به نظافت اهمیت میدهند حضورش غیر قابل هضم
است.
مسلمانان به نظر من مسائلی نظافتی را که دردین تاکید شده اگر
رعایت کنند اسلام=گلستان میشود.
و اگر واقعا خوب دوستانی هستند که به حیوانات علاقه دارند و آپارتمان دارند
داشتن یک کاسکویی که حرف میزند
و یا قناری خوش اواز و زیبا
و یا داشتن یک اکواریم مجهز و زیبا با ماهی های خوشگل و رنگارنگ
میتواند انرژی مثبتی را در فضای آپارتمان یا خانه شما تزریق کند

N I M A
7th August 2009, 12:11 PM
نگه داشتن یه حیون تو خونه برعکس نظر امیر آقا خیلی هم کار خوبیه! دستگم از تنهایی در میای!:دی

آبجی
7th August 2009, 12:34 PM
نگه داشتن یه حیون تو خونه برعکس نظر امیر آقا خیلی هم کار خوبیه! دستگم از تنهایی در میای!:دی
درسته ولی بستگی داره چه حیوونی رو نگهداری کنیم.پرندگان و ابزیان خوبن ولی حیواناتی مثل سگ یا گربه اصلا درست نیست که تو خونه نگهداری کنیم چون منبع بیماری هستند.{worried}

SOURCE MOBILE
7th August 2009, 02:01 PM
اين بيماري ها قابل پيشگيري و درمان هستن

AvAstiN
7th August 2009, 06:13 PM
مهم ترين دليل مطرح كردن اين بحث و مهم ترين شكم در اين قسمته


در سوره نساء كه خداوند فرموده حلال ترين خوراكها شكاري است كه از دهان سگ شكاري گرفته شده است.

اگه سگ نجس است پس چرا حلالترين خوراك ها شكاري است كه از دهان اون گرفته مي شه؟!!!!

امير آشنا
7th August 2009, 06:50 PM
یه سوالی که داشتم و کسی جواب نداد :

اگه بحث نجاست سگ رو مرتبط با بیماری های منتقل شونده از طریق این حیوان می دونیم چرا حیوانات دیگه ای که بیماری های خطرناک تر و بسیار شایع تری رو منتقل می کنن نجس نیستن ...؟ :-?

AvAstiN
7th August 2009, 07:29 PM
دليل نجس بودن سگ بيماري نيست هست؟

امير آشنا
7th August 2009, 07:42 PM
دليل نجس بودن سگ بيماري نيست هست؟

ضمن اینکه سر موضوع نجس بودن سگ ( به معنای رایج اون ) خیلی بحث دارم ولی با توجه به نکته ای که عرض کردم ( حیواناتی هستند که بیماری های خطرناک تر و بسیار شایعتری رو به انسان منتقل می کنن ) مطمئنم حتی اگه منظور از نجس بودن سگ همین معنای مصطلح نجاست باشه باز هم دلیل اون « بیماری » نیست ...

AvAstiN
29th December 2009, 06:19 AM
من آخر بلاخره نفهميدم كه دليل نجس بودن سگ چيه؟!

Amir
29th December 2009, 06:29 AM
منكه حالم از نگهداري حييون اون هم تو خونه بهم ميخوره .. چه سگ و چه پرندگان كه انسان در تماس مستقيم باهاش باشه .. تنها چيزي كه به نظرم هم جالبه و هم تو خونه نماي قشنگي داره نگهداري ماهي تو اكواريمه ..

AvAstiN
29th December 2009, 06:33 AM
منكه حالم از نگهداري حييون اون هم تو خونه بهم ميخوره .. چه سگ و چه پرندگان كه انسان در تماس مستقيم باهاش باشه .. تنها چيزي كه به نظرم هم جالبه و هم تو خونه نماي قشنگي داره نگهداري ماهي تو اكواريمه ..

بحث خوش اومدن از حيوونا نيست ها!

امير آشنا
29th December 2009, 06:51 AM
من آخر بلاخره نفهميدم كه دليل نجس بودن سگ چيه؟!

قبلا هم جاي ديگه اي اشاره كردم كه براي نجاست و عدم نجاست و كلا احكام فقهي نميشه دنبال فلسفه علمي رفت براي توجيهش . براي اين حرفم هم دليل دارم

AvAstiN
29th December 2009, 06:55 AM
قبلا هم جاي ديگه اي اشاره كردم كه براي نجاست و عدم نجاست و كلا احكام فقهي نميشه دنبال فلسفه علمي رفت براي توجيهش . براي اين حرفم هم دليل دارم

ولي فلسفه علمي داره !

امير آشنا
29th December 2009, 07:01 AM
ولي فلسفه علمي داره !


من نگفتم نداره . گفتم نميشه خيلي دنبالش رفت يا بهتر بگم نميشه اون رو دليل يه حكم شرعي دونست

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد