PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : راز نزول باران!



kamanabroo
8th August 2014, 11:33 PM
در زمانى كه امام حسن عسكرى (ع) در زندان بود در سامراء قحط سالى شد و باران نيامد. خليفه وقت (معتمد) دستور داد تا همه براى نماز استسقاء (طلب باران ) به صحرا بروند. مردم سه روز پى در پى براى نماز به مصلى رفتند و دعا كردند ولى باران نيامد.
روز چهارم «جاثليق» بزرگ اسقفهاى مسيحى با نصرانيها و رهبانان به صحرا رفتند. در ميان آنها راهبى بود. همين كه دست به دعا برداشت باران درشت به شدت باريد بسيارى از مسلمانان از ديدن اين واقعه شگفت زده شده و تمايل به دين مسيحيت پيدا كردند اين قضيه بر خليفه ناگوار آمد ناگزير دستور داد امام را به دربار آوردند خليفه به حضرت گفت : به فرياد امت جدت برس كه گمراه شدند!
ادامه دارد ...




امام (ع) فرمود: فردا خودم به صحرا رفته و شك و ترديد را به يارى خداوند از ميان برمى دارم، همان روز جاثليق با راهب ها براى طلب باران بيرون آمد و امام حسن عسكرى (ع) نيز با عده اى از مسلمانان به سوى صحرا حركت نمود همين كه ديد راهب دست به دعا بلند كرد به يكى از غلامان خود فرمود: دست راست او را بگير و آنچه را در ميان انگشتان اوست بيرون آور. غلام دستور امام (ع) را انجام داد و از ميان دو انگشت او استخوان سياه فامى را بيرون آورد امام (ع) استخوان را گرفت. آن گاه فرمود: حالا طلب باران كن !
راهب دست به دعا برداشت و تقاضاى باران نمود. اين بار كه آسمان كمى ابرى بود، صاف شد، خليفه پرسيد: اين استخوان چيست ؟
امام (ع) فرمود: اين استخوان پيامبرى از پيامبران الهى است كه اين مرد از قبر يكى از پيامبران خدا برداشته است. هرگاه استخوان پيامبران ظاهر گردد آسمان به شدت مى بارد.

بحار الانوار: ج 50، ص 270

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد