PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال ساختار سازمانی



hossien
26th July 2014, 03:00 AM
سلام
ببخشید برای اینکه یک سازمان یا شرکت تاسیس شود یک سری برنامه ریزی و ... می شود

یک سوال دارم یم سازمان بر اساس چشم انداز و ماموریت برنامه ریزی می شه حالا می خوام بدونم چه چیزی در شرکت/سازمان دنبال کنیم که نشان می دهد ماموریت خودش را تحقق یا انجام می دهد.
ممنون میشم راهنمایی کنید

DariushMarshal
26th July 2014, 03:15 AM
سلام
ببخشید برای اینکه یک سازمان یا شرکت تاسیس شود یک سری برنامه ریزی و ... می شود

یک سوال دارم یم سازمان بر اساس چشم انداز و ماموریت برنامه ریزی می شه حالا می خوام بدونم چه چیزی در شرکت/سازمان دنبال کنیم که نشان می دهد ماموریت خودش را تحقق یا انجام می دهد.
ممنون میشم راهنمایی کنید



بعضی ازسازمان ها اول وضع موجود را نگاه می‌کنند بعد آینده را طراحی می‌کنند و سپس تحلیل شکاف می‌کنند اصالت را به وضع موجود داده و تاثیرگذشته بر آینده را تحلیل می کنند اما دسته دوم شرکتهایی هستند که اول وضع آینده را طراحی می‌کنند بعد وضع فعلی را بررسی می‌کنند بعد تحلیل شکاف صورت می‌گیرد این گونه سازمان ها اصالت را به وضع آینده می دهند. این گونه سازمان ها وضع موجود را عوض می کنند که به آن تغییر تحول آفرین گفته می شود. حیطه بحث مدیریت استراتژیک رهبری تحول آفرین است و چشم انداز دیدگاهی است که نسبت به سازمان در آینده داریم. به منظور دستیابی به رهبری تخول آفرین مراحل زیر در راستای رسیدن به چشم انداز مطرح می گردد.1. ایجاد چشم انداز:برای تحقق اهداف و كسب موفقیت باید تصویر روشنی از آینده داشته باشیم. یعنی علاوه بر اینکه افق چشم انداز باید طولانی باشد در عین حال چشم انداز باید تصویری روشن ازآینده را نیز برای ما بیان نماید. چشم انداز جایگاهی است که به راحتی رقبا نمی توانند به آن دسترسی نمایند. چشم انداز آینده واقع گرایانه، قابل تحقق و جذاب را برای سازمان مدنظر قرار می دهد. و بیان صریح سرنوشتی است که سازمان باید بسوی آن حرکت کند.2- تبیین چشم انداز:همه اعضای سازمان باید چشم انداز را ببینند و چشم انداز به همه افراد سازمان باید منتقل شود. و در وجود آنان نهادینه گردد.
3- الگوسازی چشم انداز:به چگونگی انجام و دستیابی چشم انداز می‌پردازد یعنی هم سیستم‌ها و روشهای ما باید در راستای چشم انداز باشد. باید مسیرهایی که ما را به چشم انداز می‌رساند مشخص شود آموزش‌، خدمات، سیستم وروش‌، مذاکرات و... همه باید در مسیر چشم انداز باشند.4- ضمانت اجرا، ایجاد تعهد نسبت به چشم انداز: به منظور اجرای اثربخش چشم انداز لازم است که کنترل استراتژیک صورت بپذیرد که به آن ممیزی چشم انداز می‌گویند. با طراحی معیارهای كارآمد و ارزیابی مستمر فرآیندها و اقدامات و مقایسه آنها با چشم انداز سازمان، موقعیت سازمان با آنها را مورد ارزیابی قرار می‌دهیم. اگر چهار مرحله فوق در سازمان مد نظر قرار گیرند رهبری تحول آفرین در سازمان ایجاد می گردد. پیامدهای چشم اندازتدوین چشم‌انداز اثرات مهمی در سازمان به همراه خواهد داشت كه اهم آنها به شرح زیر می‌باشد: در مواجهه با مسایل پیش آمده سازمان فوق فعال خواهد بود بكارگیری ابتكار عمل و خلاقیت در سازمان افزایش خواهد یافت با مشخص شدن هدف غایی تلاش های افراد و فعالیت های سازمانی جهت می یابند. هدایت نیروهای بالقوه و بالفعل و ایجاد هم نیروزایی در آنها اولویت بندی تخصیص منابع و بهره گیری از امكانات و فرصت ها جلوگیری از بروز بحران های احتمالی و اتلاف منابعفواید طراحی چشم انداز مناسب و اثربخشاگربه نحو اثربخش بین اعضا پذیرفته شود، نوعی انسجام بین اعضا پدید می‌آورد. موجب تسهیل یادگیری در سازمان می‌شود (پیتر سنگه) رهبری سازمان را تسهیل می‌كند، نباید متكی به فرد بخصوص باشد.رهبران كارآفرینرهبری كه چشم‌انداز را در ایجاد سازمان گسترش می‌دهد و دنبال می‌كند. چشم انداز دور نمای آینده سازمان را به تصویر می کشد حال آنکه در بیانیه ماموریت سازمان به شناسایی وضع موجود خویش، ذینفعان و وضعیت کسب و کار می پردازد. در آغاز كار یك سازمان یا به منظور تجدید نظر در فهالیتهای فعلی، هدفهای اصلی، ویژگی ها و فلسفه ای كه موضع استراتژیك موُسسه را شكل می دهند باید معین و مشخص شوند. ماموریت سازمان فعالیتهای سازمان را از سایر سازمان های مشابه متمایز می سازد و دامنه عملیات آن را بر حسب خدمات و نوع بازار تعیین می كند. هدف بنیادی هدفی است كه یك سازمان را از سازمان های مشابه جدا كرده، حیطه عملیات آن را در بازار و خدمات تعریف می‌كند و بیانگر سازمان است. تعریف بیانیه مأموریت كاری وقت گیر است در عین حال سازمان ها به دلایل زیر مأموریت خود را به صورت كتبی در می آورند:تعیین اهداف برجسته سازمانتامین منابع پشتیبان رهبری موثر افراددرك ارتباطات سازمانیشناخت عملكردهای ضعیف
مأموریت: دلیل وجودی یک سازمان را مشخص می کند چیزی که اگر آن را از سازمان منها کنیم سازمان باید بپرسد من برای چه بوجود آمده‌ام. مأموریت بر اساس یک نیاز تعریف می‌شود. مأموریت از جنس هدف است. یک هدف بزرگ است که سازمان می‌خواهد در یک دور زمان طولانی مدت برسد. سازمان های قبلی تاکید اصلی‌شان بر مأموریت است اما امروزه سازمانها به چشم انداز تاکید می کنند یا به عبارت دیگر چشم انداز محور هستند. ذیلاً تفاوت بین چشم انداز و بیانیه ماموریت ذکر می گردد.

چشم انداز درمقابل مأموریت



ماموریت

چشم انداز



تمرکز بر فعالیت‌های جاری:

تمرکز بر مسیر آینده سازمان



سازمانی که الان هستیم.

سازمانی که می‌توانیم بشویم



نیازهای جاری که به پاسخگویی آنها مشغول هستیم

نیازهایی که در آینده می‌توانیم جواب دهیـم هنوزشناسایی نشده است.




خلاصه این کهچشم انداز(VISION)

چشم انداز ، اعلامیه جهت گیری سازمان می باشد و بیانگر هویت ،آرمان و چگونگی رسیدن به آن است .
چشم انداز آرزوهای مدیریت برای کسب و کار را توصیف کرده، تصویری از مقصد آینده سازمان را ترسیم کرده و منطق چگونگی مناسب بودن این مطلب برای شرکت را شرح می‌دهد این اعلامیه به سه سؤال اساسی زیر پاسخ می گویدما به چه کاری مشغول هستیم؟ ماموریتما می خواهیم چه بشویم؟ آرمانما به چه ارزش هایی متصف می باشیم ؟ ارزشها

ماموریت (Mission)

ماموریت بیانگر علت وجودی سازمان است و جایگاه سازمان را از این جهت که به چه کاری اشتغال دارد نشان می دهد . برای تعریف ماموریت سازمان به چهار سؤال زیر پاسخ داده می شود
١- چه چیزی ؟٢- برای چه کسانی؟٣- چگونه ؟۴- چرا ؟دکتر مونرو می نویسد: "من از افراد زیادی پرسیده ام که می خواهید با زندگی خود چه کنید؟ چشم اندازتان چیست؟" و معمولاً جواب هایی از این دست شنیده ام: "من می خواهم یک خانه ی بزرگ بسازم یا بخرم؛ یک اتومبیل عالی بخرم و خانواده ای عالی داشته باشم." یا مثلاً "می خواهم ازدواج کنم." و دیگری می گوید: "روزی روزگاری رستورانی خواهم زد." این ها اما چشم انداز نیستند؛ صرفاً هدف اند." دکتر مونرو می افزاید که من همین سوال را از افراد روحانی پرسیده و جواب هایی از این دست شنیده ام که "چشم انداز من، رساندن ملتم به رستگاری است." یا "چشم انداز من این است که می خواهم کلام خداوند را به تمامی انسان ها ابلاغ کنم." یا "چشم انداز ما به عنوان مردان خدا، شناخت و شناساندن خداوند است"، و "یا چشم انداز ما آماده کردن مردم برای خدمت در راه خداوند است." پاسخ های یادشده نه چشم انداز که مصادیقی از ماموریت بودند، به این دلیل که خیلی کلی تر از چشم اندازند. گرچه چشم انداز و ماموریت مفاهیمی مرتبط به شمار می آیند، اما دقیقاً یکسان نیستند. ماموریت بیانی کلی از هدفی غایی است که در برگیرنده ی اندیشه ی کلی آن چیزی است که می خواهیم در زندگی انجام دهیم. به بیان دیگر و همان طور که دکتر مونرو خاطر نشان می کند: ماموریت، ماهیتی فلسفی و تجریدی دارد و خصوصیاتی چون عملیاتی بودن و عینیت از آن به دور است. به علاوه، ماموریت چنان باز و فارغ از هر نوع محدودیتی است که می توان ساعت ها و یا حتا روزها را به بحث و گفت وگو درباره ی جنبه ها و کاربردهای متفاوت آن گذراند. در عوض چشم انداز، شرحی دقیق همراه با مرزهای قابل تعریف و تاکیدهای مشخص است.به عنوان مثال، "من می خواهم به دینم و میهنم خدمت کنم" بیان یک ماموریت، فارغ از زمان و مکان و شرایط خاص آن کسی است که این ماموریت را برگزیده است. وی در هر شرایطی (به شرطی که بخواهد) می تواند راهی برای انجام ماموریت خود بیابد. اما چشم انداز همواره با محدودیت های زمانی و مکانی و شرایط خاص هر فرد یا سازمان بسته می شود. به عقیده ی دکتر مونرو (که خود یک روحانی مسیحی است) و همه ی کسانی که نگرش روحانی دارند، هر کس برای دستیابی به جاودانگی از طریق دستیابی به هدفی مشخص و منحصرب هفرد، پا به این جهان گذاشته است و برای تحقق این هدف باید چشم انداز مشخصی داشته باشد. در حالی که ماموریت شما می تواند با هزاران نفر در این جهان شباهت داشته باشد، به خاطر داشته باشید که چشم اندازتان هم چون اثر انگشت تان باید بیانگر تمایز شما از هر کس دیگر در این دنیا باشد. چشم انداز شما یکی از مولفه های هویت بخش شماست.دکتر مونرو برای روشن شدن بحث، مثالی ارایه می کند. ۲۰۰۰ سال پیش از این، جوانی به نام عیسا مسیح (علیه السلام) پیروان خود را "مامور" کرد تا به سراسر دنیا رفته و مردم را به خدای یگانه و انجام اعمال نیک فراخوانند. این فرمان عیسا (ع) "ماموریت مشترک بزرگ" نام گرفت. طبق این فرمان، که از سوی پیامبر اسلام (ص) نیز شاید با قوت بیشتری صادر شده باشد، وظیفه ی هر انسانمومنی (خواه در لباس روحانی و خواه در غیر آن) است که به تبلیغ خداپرستی و نیکوکاری بپردازد. حال تصور کنید که اگر یک فرد روحانی یا غیرروحانی، وعظ آیات الهی را به عنوان چشم انداز خود برگزیند دچار چه سوء تفاهمی شده است. او ماموریت خویش را به درستی شناخته، اما هنوز از درک چشم انداز حقیقی خود چیزی که او را از دیگر مردان خدا متمایز می سازد ناتوان است. در کشور ما (ایران) و در سراسر جهان هزاران مرکز به منظور تبلیغ و ترویج دین وجود دارند و ماموریت مشترکی را دنبال می کنند. اما خداوند متعال برای هر یک از مراکز دینی راهی مشخص و در عین حال منحصربه فرد را برای انجام این ماموریت مشترک تعیین کرده است. در واقع هر مرکز باید سهم خاص خود را در تحقق این ماموریت با رویکرد یا تاکید مشخصی که خداوند مقرر فرموده، ادا کند. همین حکم کلی درباره ی من و شما، شرکت ها و سازمان ها هم صدق می کند. دکتر مونرو نقل می کند که روزی زنی نزد او آمده و اعلام می کند که "من چشم انداز دارم. می خواهم یک مغازه ی کفش فروشی باز کنم." دکتر مونرو از او می پرسد که با وجود مغازه های کفش فروشی زیادی که در منطقه وجود دارد، او می خواهد چه جور کفش هایی بفروشد، و او پاسخ می دهد: "فقط کفش کودک و نوجوان". دکتر مونرو به او تبریک می گوید و می افزاید: "پس تو چشم انداز خود را پیدا کرده ای. بقیه ی کفش فروشی های منطقه، همه کفش های بزرگسال می فروشند، اما کفاشی تو منحصربه فرد خواهد بود، چرا که مردم برای خرید کف ش کودک و نوجوان تنها به مغازه ی تو مراجعه خواهند کرد." وقتی به درستی تفاوت میان چشم انداز و ماموریت را درک کردید، از گزن د حسادت و رقابت با دیگران در امان خواهید بود. چون دیگر مجبور نخواهید بود که دائماً به این سو و آن سو نگاه کنید و ببینید دیگران که ماموریت مشترکی با شما دارند، چکار می کنند، و این چنین است که دیگر از هدف اصلی و محوری خود منحرف نخواهید شد. اگر هر فرد یا سازمان چشم اندازِ ویژه ی خود را بیابد، حس رقابت در دنیا از میان خواهد رفت، زیرا جای کافی برای زندگی و فعالیت هر فرد یا سازمانی وجود خواهد داشت. حتا دیگر مفهومی به نام "تقلید" نیز از میان می رود. چشم انداز منحصربه فرد شما دقیقاً به این معناست که شما رویکرد یا روش ویژ ه ی خویش را برای انجام ماموریت تان برگزیده اید، و بنابراین کس دیگری وجود ندارد که شما بتوانید در انجام ماموریت خویش از وی تقلید یا اقتباس کنید.چشم انداز، همان طور که نیاز به تقلید را از بین می برد، به انفجار "خلاقیت" در فرد یا سازمان منتهی می شود. به دلیل منحصربه فرد بودن چشم اندازتان شما مجبور می شوید چشم از تمام عالم فرو بندید و صرفاً به این بیندیشید که شما، بله شما ، چگونه می توانید چشم انداز خود را به بهترین نحو ممکن محقق سازید. اما شما از کجا می توانید بفهمید که چشم انداز درستی را برگزیده اید؟ قبل از پاسخ گویی به این سوال شما باید پذیرفته باشید که خداوند متعال شما را برای تحقق هدف خاصی از راه خاصی آفریده است. این بدان معناست که نه شما و نه هیچکس دیگر، تصادفی به این دنیا نیامده اید. بنابراین، زمانی که چشم اندازتان را تعریف و مشخص کردید، بارها و بارها جسورانه از خود بپرسید که آیا این همان چیزی است که خداوند به من گفته است یا خداوند از من انتظار دارد؟دومین عاملی که افراد و گاه سازمان ها را از پرداختن به چشم انداز حقیقی خود باز می دارد، غرق شدن در آرزوهای دور و درازی است که هرگز به اندیشه های روشن و عملیاتی تبدیل نمی شوند. به جای داشتن آرزوهای دور و درازی که هرگز به عملی منتهی نمی شوند، باید اراده و میلِ به اقدام داشت. به بیان ساده تر باید عزم خود را جزم کرد. همان طور که بعداً خواهیم گفت، شما برای انجام تمام کارها به این دنیا نیامده اید. خیلی ساده بگوییم، شما باید آرزوهای رویایی خود را هرس کرده، و یک یا چند تا از کلیدی ترین و در عین حال عملیاتی ترین آن ها را برگزینید و از همین امروز شروع کنید. اگر آرزوی رفتن به دانشگاه را دارید، به جای این که بگویید "به دانشگاه خواهم رفت"، باید همین الساعه به سراغ کتاب بروید و مطالعه را آغاز کنید؛ و همراه با آن نام دانشگاه یا دانشگاه هایی که را دوست دارید به آن ها بروید، مشخص کنید. به قول دکتر مونرو، رنگ پوست هیچ کس نقشی در موفقیت یا شکست او ندارد؛ آن چه اهمیت دارد رنگ زندگی شما است. اگر رنگ زندگی شما خاکستری باشد، به این معناست که هیچ راه مشخصی را برای زندگی خود انتخاب نکرده اید. بگذارید با انتخاب یک چشم انداز مشخص، رنگ زندگی شما روشن شود. کسی در رنگ خاکستری زندگی می کند که به جای آری و نه های محکم و مردانه، همیشه کلمه های مگر و شاید را بکار می گیرد. با اگرومگر مشکلی حل نمی شود. باید با هر آنچه که دارید شروع کنید. تردید و دودلی، از شما انسانی بی کیفیت می سازد. به گفته ی دکتر مونرو، مفلوک ترین انسان ها کسی است که نمی تواند تصمیمی مشخص بگیرد؛ انسان دودل و مردد، یعنی انسانی متزلزل و عاجز که زندگی خود را به بیهودگی سپری می کند.بسیاری از افراد، قبل از آن که برای خرید به بازار بروند، لیست کاملی از آنچه می خواهند بخرند تنظیم می کنند؛ اما شمار معدودی از انسان ها فهرستی دقیق از آنچه در زندگی می خواهند تدوین می کنند. بسیاری از افراد شاید خود شما سال هاست که به فکر انجام کاری هستید، اما تا امروز هیچ تصمیم قاطعی در این باره نگرفته اید. شاید از چیزی مثل شکست می ترسید و شاید هم نگران عکس المعل و برداشت مردم هستید. اگر در چنین وضعی قرار دارید، معنایش این است که شما "زندگی ساز" نیستید، بلکه این زندگی است که شما را می سازد و به هر جا که می خواهد می برد! بهانه تراشی سومین عاملی است که مانع تحقق چشم اندازتان می شود. و آن زمانی است که می دانید می خواهید چه کنید، اما در برداشتن گام اول و گام های بعدی درنگ امروز و فردا م یکنید. در این جا خوب است داستان دو مرد ماهی گیر را از دکتر مونرو بشنوید. دو مرد در دریاچه ای دچار توفان شدند؛ آن چنان توفان سختی که دو مرد نمی توانستند چیزی ببینند. یکی از آن ها گفت: "ما دو راه بیشتر نداریم؛ یا برای نجات مان دعا کنیم و یا پارو بزنیم." مرد دوم گفت: "هر دو کار را همزمان انجام می دهیم." این همان راه درستی است که باید در پیش گرفت: هم دعا، هم اقدام عملی. جمع بندیاجازه دهید بحث را جمع بندی کنیم. هدف اصلی این نوشتار تبیین تفاوت های م یان ماموریت، هدف ها، و چشم انداز بود؛ هر چند که در پایان به موانع تحقق چشم انداز نیز اشاره شد. به طور مشخص: ماموریت، یعنی کار مستمری که به انجام آن مشغول هستید یا فکر می کنید که خداوند شما را برای انجام آن آفریده است. خدمت به خدا، خدمت به میهن، خدمت به مردم، توسعه ی علم، پرداختن به تجارت و مواردی از این قبیل در زمره ی ماموریت قرار می گیرند مفاهیمی کلی و انتزاعی و فارغ از زمان و مکان و شرایط خاص شما. هدف ها یعنی نتایج مورد انتظار و قابل سنجش، مانند خرید خانه، اخذ درجه ی کارشناسی ارشد، خرید اتومبیل، راه اندازی یک کسب و کار جدید، فرزنددارشدن و الخ ... هدف ها محدود به زمان و مکان و شرایط خاص شما هستند.چشم انداز همانا تصویری از آینده ی مطلوب و منحصربه فرد شماست. چشم انداز در واقع چگونگی انجام ماموریت شما را توسط شما نشان می دهد. اگر شما ماموریت خود را "معلمی مردم"، یعنی حرکتی انسان سازانه همانند انبیاء الهی در نظر گرفته اید، چشم انداز منحصربه فرد شما می تواند سرمایه گذاری تربیتی روی کودکان یا نوجوانان یک شهر خاص باشد یا کاری که دیگران آن را در نظر ندارند.


http://mehdi-jalali.blogfa.com/

hossien
26th July 2014, 03:41 AM
جمع بندیاجازه دهید بحث را جمع بندی کنیم. هدف اصلی این نوشتار تبیین تفاوت های م یان ماموریت، هدف ها، و چشم انداز بود؛ هر چند که در پایان به موانع تحقق چشم انداز نیز اشاره شد. به طور مشخص: ماموریت، یعنی کار مستمری که به انجام آن مشغول هستید یا فکر می کنید که خداوند شما را برای انجام آن آفریده است. خدمت به خدا، خدمت به میهن، خدمت به مردم، توسعه ی علم، پرداختن به تجارت و مواردی از این قبیل در زمره ی ماموریت قرار می گیرند مفاهیمی کلی و انتزاعی و فارغ از زمان و مکان و شرایط خاص شما. هدف ها یعنی نتایج مورد انتظار و قابل سنجش، مانند خرید خانه، اخذ درجه ی کارشناسی ارشد، خرید اتومبیل، راه اندازی یک کسب و کار جدید، فرزنددارشدن و الخ ... هدف ها محدود به زمان و مکان و شرایط خاص شما هستند.چشم انداز همانا تصویری از آینده ی مطلوب و منحصربه فرد شماست. چشم انداز در واقع چگونگی انجام ماموریت شما را توسط شما نشان می دهد. اگر شما ماموریت خود را "معلمی مردم"، یعنی حرکتی انسان سازانه همانند انبیاء الهی در نظر گرفته اید، چشم انداز منحصربه فرد شما می تواند سرمایه گذاری تربیتی روی کودکان یا نوجوانان یک شهر خاص باشد یا کاری که دیگران آن را در نظر ندارند.


http://mehdi-jalali.blogfa.com/

سلام
ممنون از متنی که ارسال نمودین و کمک خوبی بهم کرد اما نقطه مقابل ماموریت و یا چشم انداز را متوجه نشدم چی هست . شما وارد یک شرکت یا سازمانی می شید چگونه متوجه میشین داره ماموریت و چشم اندازی که برای خودش ترسیم کرده است محقق می کنه.
به طور خلاصه:
مقابل ماموریت(ابتدای راه) --------------> چه واژه یا فعالیتی قرار داره (انتهای کار)
مقابل چشم انداز(ابتدای راه) --------------> چه واژه یا فعالیتی قرار داره (انتهای کار)

یعنی چی باشه بگم این دو تحقق یافته.
یک مثال بزنم در طراحی محصول ما از طراحی مفهومی شروع می کنیم و در انتها با یکپارچه سازی و مونتاژ نهایی بعد از تست اگر مفاهیم و عملکردی که در طراحی مفهومی در نظر گرفته باشیم را پاس کند می گویم درست طراحی شده است. پس
مقابل طراحی مفهومی(ابتدای راه) --------------> یکپارچه سازی و مونتاژ نهایی محصول (انتهای کار) قرار می گیره

الان در یک سازمان می خوام ببینم چه واژه یا فعالیتی می تواند قرار گیرد

DariushMarshal
26th July 2014, 04:26 AM
سلام
ممنون از متنی که ارسال نمودین و کمک خوبی بهم کرد اما نقطه مقابل ماموریت و یا چشم انداز را متوجه نشدم چی هست . شما وارد یک شرکت یا سازمانی می شید چگونه متوجه میشین داره ماموریت و چشم اندازی که برای خودش ترسیم کرده است محقق می کنه.
به طور خلاصه:
مقابل ماموریت(ابتدای راه) --------------> چه واژه یا فعالیتی قرار داره (انتهای کار)
مقابل چشم انداز(ابتدای راه) --------------> چه واژه یا فعالیتی قرار داره (انتهای کار)

یعنی چی باشه بگم این دو تحقق یافته.
یک مثال بزنم در طراحی محصول ما از طراحی مفهومی شروع می کنیم و در انتها با یکپارچه سازی و مونتاژ نهایی بعد از تست اگر مفاهیم و عملکردی که در طراحی مفهومی در نظر گرفته باشیم را پاس کند می گویم درست طراحی شده است. پس
مقابل طراحی مفهومی(ابتدای راه) --------------> یکپارچه سازی و مونتاژ نهایی محصول (انتهای کار) قرار می گیره

الان در یک سازمان می خوام ببینم چه واژه یا فعالیتی می تواند قرار گیرد

سلام دوست عزیزم...
این متن اصلا قابل شما رو نداشت و خوشحالم که تونستم کمکی کرده باشم....
اما در مورد سوال شما...
جوابی که بهتون میدم از 3 جنبه بمیتونه مورد بررسی قرار بگیره....حسابداری، مدیریت و روانشناسی کار
اگه بخوایم 1 دیدگاه کلی داشته باشیم میتونیم بگیم که بحث چشم انداز و اهداف مدیریت( چه شخصی و چه سازمانی) هر دو مشابه هم هستن و در یک راستا قرار دارن...به همین خاطره که بعضی جاها بحث تضاد منافع بعنوان یک مشکل مطرح میشه...
بگذریم و از بحث اصلی دور نشیم...
واسه اینکه بگیم چه چیزهایی میتونه مانع ابشه برای رسیدن به اون چشم انداز، یه زبان خیلی ساده میگم؛ هر چیزی که هزینه اضافی(سربار) داشته باشه...
یعنی خرج الکی...چون واسه 1 بنگاه(سازمان ، اداره و ...) مهمترین چیز کسب سود هستش...و هر چیزی که این هدف رو تحت الشعاع قرار بده میشه مانع.
حالا این مانع میتوه ابعاد و اشکال مختلف داشته باشه...مثل عامل انسانی( تنبلی، عدم مسئولیت پذیری و بی تجربگی کارکنان و ...) ، عامل طبیعی( سیل، زلزله و ...) عامل بازار( تورم، رقبا و ....)
اما هنر اصلی اینه که ما بتونیم مدیریت کنیم این موارد رو
خب بعضی از اینها رو میشه کنترل کرد...بعضی ها رو نمیشه...
مدلهای زیادی هم برای این منظور پیشنهاد شدن...مث کایزن( که میگه بهتره بعضی فعالیتها رو حذف کنیم...بعضی ها رو ادغام و بعضی ها رو اضافه کنیم)
البته بحث توی این مورد خیلی زیاده و میشه ساعت ها صحبت کرد...اما امیدوارم تا همینجا هم تونسته باشم مشکل شما دوست عزیزم رو تا حدی حل کرده باشم[golrooz]

؛ شادی ؛
26th July 2014, 05:11 AM
سلام
به نظر من میشه این طوری تکمیلش کرد

مقابل ماموریت(ابتدای راه) --------------> خلاقیت در تولید (انتهای کار)
مقابل چشم انداز(ابتدای راه) --------------> ارزیابی ، سوددهی و ماموریت جدید (انتهای کار)

hossien
26th July 2014, 05:34 AM
سلام
به نظر من میشه این طوری تکمیلش کرد

مقابل ماموریت(ابتدای راه) --------------> خلاقیت در تولید (انتهای کار)
مقابل چشم انداز(ابتدای راه) --------------> ارزیابی ، سوددهی و ماموریت جدید (انتهای کار)

ممنون که در این بحث شرکت نموده اید.
اگر شرکت خدماتی باشد چطور خلاقیت را چطور دنبل کنم.
سود دهی بنظرم مناسب باشه اما بعضی از شرکت ها ان را تغییر می دن و متوجه این تغییر نمیشیم
بیشتر دنبتا عنوانی هستم یک فرد ساده یا یک کارشناس بتواند بررسی کنه بگه این شرکت یا سازمان در راستای ماموریت خودش داره جلو میره و پیشرفت می کنه.

hossien
26th July 2014, 05:44 AM
منظور من از مقابل با چه چیزی محقق میشه هست می خوام ببینم در چه قالبی ماموریت/چشم انداز یک سازمان را باید دنبال کرد به عنوان مثال اگر گفتم یکپارچگی محصول تایید شده طراحی مفهومی بوده.
حالا تو سازمان می خوام ببینم چی میشه یا گام اول تاسیس یک شرکت یا سازمان با چشم انداز و ماموریت شروع میشه در انتها به چی ختم میشه؟

؛ شادی ؛
26th July 2014, 05:59 AM
احتمالا خوب متوجه منظورتون نشدم یک بار دیگه مرور کنیم اگه اشکالی نداشته باشه

وقتی سازمانی تاسیس میشه :
ابتدای امر به کمیت تولیدش می پردازه با میزان سوددهی پایین . (چون هنوز نه نیروهای متخصص با تجربه به قدر کافی در اختیار داره نه تجربه و بازار یابی و نه بودجه لازم و ... )
بعد از پشت سر گذاشتن این مرحله کیفیت رو لحاظ میکنه
و در نهایت برای موفقیت در عملکرد و فعالیت و جذب بازار و حفظ موقعیت برتر باید به خلاقیت در تولیدش دست بزنه

شما هم انتهای ِکار مد نظرتون بود اگه درست دریافت کرده باشم

hossien
26th July 2014, 06:12 PM
صرفا این طور نیست.

کلمه متناظر با ماموریت در سازمان چی هست بهتره بگم

آیا این امکان داره در سازمان دنبال فعالیتی باشیم که ماموریت و چشم انداز را محقق کرده یا خیر؟

saamaaneh
26th July 2014, 06:42 PM
سلام
ببخشید برای اینکه یک سازمان یا شرکت تاسیس شود یک سری برنامه ریزی و ... می شود

یک سوال دارم یم سازمان بر اساس چشم انداز و ماموریت برنامه ریزی می شه حالا می خوام بدونم چه چیزی در شرکت/سازمان دنبال کنیم که نشان می دهد ماموریت خودش را تحقق یا انجام می دهد.
ممنون میشم راهنمایی کنید

سلام!
یه نگاه به این نمودار بندازید

http://www.iranbsc.com/images/David-model-BSC-Iran-consultant.gif

فک کنم میخواید بدونید از کجا بفهمیم که سازمان به ماموریتش دست پیدا میکنه یا خیر؟
شکل بالا مراحل کار رو نشون میده؛ اگر توضیحی لازم داره بگید تا بیشتر توضیح بدم!

Client
26th July 2014, 08:24 PM
صرفا این طور نیست.

کلمه متناظر با ماموریت در سازمان چی هست بهتره بگم

آیا این امکان داره در سازمان دنبال فعالیتی باشیم که ماموریت و چشم انداز را محقق کرده یا خیر؟

ضمن تشکر از ایجاد این مطلب،
باید عرض کنم من همه متن ها رو کامل نخوندم ولی اگر اشتباه نکنم ،می خواهین بدانین چطور بفهیم یه شرکت رسالتش را به خوبی انجام داده یا خیر .بفهمیم آیا به چشم انداز تعیین شده اش می رسد یا خیر یا چقدر فاصله با آن دارد و.... ؟

پاسخ شما در این مورد و این که نقطه مقابل و متناظر با ماموریت و چشم انداز چیست فکر میکنم این می تونه باشه :

برسی نتایج حاصل از هرآنچه علت وجودی ماموریت می باشد یا ماموریت به خاطر آن شکل گرفته.
جمع بندی نتایج حاصله و مقایسه با شاخص ها نقطه متناظر با ماموریت و چشم انداز هست البته در دو سطح مختلف.

hossien
27th July 2014, 02:40 AM
سلام!
یه نگاه به این نمودار بندازید

http://www.iranbsc.com/images/David-model-BSC-Iran-consultant.gif

فک کنم میخواید بدونید از کجا بفهمیم که سازمان به ماموریتش دست پیدا میکنه یا خیر؟
شکل بالا مراحل کار رو نشون میده؛ اگر توضیحی لازم داره بگید تا بیشتر توضیح بدم!


ضمن تشکر از ایجاد این مطلب،
باید عرض کنم من همه متن ها رو کامل نخوندم ولی اگر اشتباه نکنم ،می خواهین بدانین چطور بفهیم یه شرکت رسالتش را به خوبی انجام داده یا خیر .بفهمیم آیا به چشم انداز تعیین شده اش می رسد یا خیر یا چقدر فاصله با آن دارد و.... ؟

پاسخ شما در این مورد و این که نقطه مقابل و متناظر با ماموریت و چشم انداز چیست فکر میکنم این می تونه باشه :

برسی نتایج حاصل از هرآنچه علت وجودی ماموریت می باشد یا ماموریت به خاطر آن شکل گرفته.
جمع بندی نتایج حاصله و مقایسه با شاخص ها نقطه متناظر با ماموریت و چشم انداز هست البته در دو سطح مختلف.

ممنون که بحث شرکت نمودین.
محاسبه ارزیابی عملکرد یا جمع بندی نتایج و مقایسه شاخص ها چطور انجام میشه بیشتر توضیح بدین من شرکتی یا سازمانی دارم که یک سال بعد از کار می خواهم ارزیابی کنم چیو و چگونه ارزیابی کنم و چطور با ماموریت و چشم اندازم صحه گذاری کنم کارم را ؟

؛ شادی ؛
27th July 2014, 12:37 PM
سلام

خیلی در زمینه مورد پرسش شما اطلاعات ندارم .منتها چون امر کردین بیشتر صحبت بشه خدمت رسیدم

مطالب زیر رو بهش فکر کردم . ممنون میشم با هم بررسیش کنیم :
طی یک سال شما باید چند تا مورد رو ارزیابی کنید :
میزان رضایت مشتری ها از تولیدات شما
میزان انگیزه کارکنان شما برای فعالیت تخصصی تر و بهتر
رسیدگی به مسایل و هزینه های مالی سازمان
میزان رعایت و پای بندی به مسایل اخلاقی و انسانی در مجموعه تون
ارتقا و رشدی که برای نیروهای انسانی و مادی و مالی و... متصور بودین
نظارت و کنترل کیفیت ( میزان تغییر و بهبود کیفیت تولیدات تون و ... )
بررسی اسباب و علل داخلی از فرآیند تولید تا روابط انسانی
میزان رقابت تون با رقبا
میزان تغییر در سبک زندگی مشتری ها و بهبود مسایل
میزان عرضه تولید با تقاضا
میزان صرفه جویی انرژی انسانی و منابع طبیعی
ارزیابی از کل فرآیند برای تصمیم گیری و مدیریت بهتر در سنوات آتی
و خیلی فاکتورهای دیگه

saamaaneh
27th July 2014, 01:19 PM
ممنون که بحث شرکت نمودین.
محاسبه ارزیابی عملکرد یا جمع بندی نتایج و مقایسه شاخص ها چطور انجام میشه بیشتر توضیح بدین من شرکتی یا سازمانی دارم که یک سال بعد از کار می خواهم ارزیابی کنم چیو و چگونه ارزیابی کنم و چطور با ماموریت و چشم اندازم صحه گذاری کنم کارم را ؟

ببینید ماموریت سازمان شما باید 9 بخش داشته باشه که عبارتند از: 1ـ مشتریان شرکت؛ یعنی مشتریان چه کسانی هستند و چه خصوصیاتی دارند. 2ـ محصولات و خدمات عمده شرکت چیست؟ 3ـ بازارها از نظر جغرافیایی کجاها رو شامل میشه؟ 4ـ فناوری؛ شرکت در چه سطح و امکاناتی قرار دارد؟ 5ـ توجه به بقا؛ رشد و سودآوری شرکت. 6ـ باور و ارزش و اصول اخلاقی شرکت. 7ـ ویژگی ممتاز شرکت شما چیه؛ منظور همون مزیت رقابتی هست؟ 8ـ توجه به تصور مردم و در آخر توجه به کارکنان!
این ایده آلی هست که از یک بیانیه ماموریت برمیاد!
شما گفتین یه سال بعد از فعالیت شرکت تون پس میشه همون اهداف کوتاه مدت چیزهایی که باید مورد ارزیابی قرار بگیرن مثلا آیا دارایی شرکت افزایش یافته؟ آیا فروش و به تبع اون سودآوری بیشتر شده؟سطح میزان بهره وری شرکت؛ کیفیت محصولات و ....
ولی بلند مدت خب فرق داره!

میلاد صفری
31st July 2014, 10:45 AM
سلام دوست عزیز تا اونجایی که من متوجه شدم جواب سوال شما به صورتخلاصه و مفید میشه این هر سازمانی یه شاخصی تعیین میکنه و یک دوره افق زمانی داره مثلا دوره یکساله که در پایان هر سال شرکت میاد بررسی میکننه که اون هدف هایی رو که اول تعیین کرده بود بهشون رسیده یا نه

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد