PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تاپيك هاي ماندگار " آرش كمانگير " و " حماسه آرش "



مدیر تالار ادبیات
20th July 2014, 10:44 PM
در تالار ادبيات بوده اند تاپيك هايي كه گرچه به اندازه تاپيك هاي ماندگار و پر بازديد كار نبرده و مورد توجه قرار نگرفته اند، ليكن محتوايي در خور توجه داشته اند و " آرش كمانگير " اين اسطوره باستاني ايران زمين، دستاويزي شد براي ايجاد دو تاپيك با عناوين " آرش كمانگير " توسط كاربر گرامي و قديمي سايت سركار خانم هارمونی کا (http://www.njavan.com/forum/member.php?111421-%D9%87%D8%A7%D8%B1%D9%85%D9%88%D9%86%DB%8C-%DA%A9%D8%A7) و " حماسه آرش " با پست گذاري كاربر عزيز و تازه وارد سايت جناب آقاي DariushMarshal (http://www.njavan.com/forum/member.php?355061-DariushMarshal) كه يكي از بيان شعر زنده ياد استاد سياوش كسراي و ديگر از بيان شعر زنده ياد استاد محمد رضا رحماني ( مهرداد اوستا ) مي باشد.

*** محمدرضا رحمانی در سال ۲۰ بهمن ۱۳۰۸ هجری خورشیدی در خانواده‌ای که به شعر و ادبیات علاقه داشتند، در شهر بروجرد بدنیا آمد. پدر بزرگ مادری وی، شاعری خوش قریحه بود که در شعر رعنا تخلص می‌کرد. مهرداد استعداد فراوانی برای شعرگویی داشت به گونه‌ای که از کلاس پنجم ابتدایی با تشویق معلمان خود به سرودن شعر پرداخت. شعرهای دوران نوجوانی وی کمتر به انتشار رسیدند. علت آن، تمایل وی به قصیده‌سرایی بود که سنگین‌تر از نوع اشعار متداول آن روزگار بود.

محمدرضا رحمانی ملقب به مهرداد اَوِستا ، نویسنده و شاعر معاصر ایران بود. به دلیل سرودن قصیده‌های فراوان، برخی وی را «پدر قصیده سرایی معاصر» نامیده‌اند برخی نیز اوستا را دومین قصیده سرای بزرگ معاصر پس از ملک الشعرای بهار می‌دانند. ژان پل سارتر از وی به عنوان «یکی از متفکران برجسته مشرق زمین» نام برده‌است.. اوستا علاوه بر شاعری، در زمینه فلسفه، موسیقی و ادبیات فارسی نیز فعالیت داشت. وی بعد از انقلاب اسلامی دارای سمت‌های مدیریتی در بخش‌های آموزشی و فرهنگی بود.
در سال ۱۳۲۰ و هنگامی که مهرداد نوجوانی دوازه ساله بود به همراه خانواده اش به تهران آمد و دوره دبیرستان خود را در یکی از دبیرستانهای شبانه این شهر به پایان رساند.

در سه شنبه، ۱۷ اردیبهشت سال ۱۳۷۰، در حالی که مشغول تصحیح شعری در شورای شعر وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در تالار وحدت بود دچار عارضه قلبی شد و درگذشت. مهرداد اوستا در قطعه هنرمندان در بهشت زهرای تهران به خاک سپرده شد


*** سیاوش کسرایی زاده 1305 در اصفهان است. وی سرودن شعر را از جوانی آغاز کرد. شاهکار او منظومه آرش کمانگیر است. وی از شاگردان نیما بود که به او وفادار ماند.ضمن آنکه سالیان دراز در حزب توده فعال بود و در کنار شعر به مسایل سیاسی نیز می پرداخت. به همین دلیل گروهی او را شاعری مردمی می‌نامیدند. بسیار زود به همراه خانواده اش به پایتخت آمد. او در دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران درس خواند و علاوه بر فعالیت‌های ادبی و سرودن شعر، عمری را به تکاپوهای سیاسی (حزب توده ایران)گذراند. اما سرانجام، ناگزیر از مهاجرت شد و دوازده سال پایانی زندگی اش را ابتدا در کابل و سپس در مسکو بسر برد. وی سال‌های پایانی عمر خویش را دور از کشور محبوب خود و در تبعید در اتریش و شوروی گذراند؛ وی در سال ۱۳۷۴ به دلیل بیماری قلبی در وین، پایتخت اتریش در سن ۶۹ سالگی بر اثر بیماری ذات الریه زندگی را بدرود گفت و در گورستان مرکزی وین (بخش هنرمندان)به خاک سپرده شد .
در میان اشعار وی منظومه آرش کمانگیر از لحاظ اجتماعی و به سبک حماسه سرایی و شعر غزل برای درخت از لحاظ سبک و محتوا درخشش خاصی دارند.

با سپاس از اين دو كاربر عزيز و آرزوي كاميابي براي ايشان در تمامي مراحل زندگي





" آرش كمانگير " (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?88259-%D8%A2%D8%B1%D8%B4-%D9%83%D9%85%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B1)



" "حماسه آرش" منظومه اي از زنده ياد محمدرضا رحماني ( مهرداد اوستا ) " (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?210715-quot-%D8%AD%D9%85%D8%A7%D8%B3%D9%87-%D8%A2%D8%B1%D8%B4-quot-%D9%85%D9%86%D8%B8%D9%88%D9%85%D9%87-%D8%A7%D9%8A-%D8%A7%D8%B2-%D8%B2%D9%86%D8%AF%D9%87-%D9%8A%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%A7%D8%AF-%D9%85%D8%AD%D9%85%D8%AF-%D8%B1%D8%B6%D8%A7-%D8%B1%D8%AD%D9%85%D8%A7%D9%86%D9%8A-%28-%D9%85%D9%87%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D8%AF-%D8%A7%D9%88%D8%B3%D8%AA%D8%A7-%29)

مدیر تالار ادبیات
20th July 2014, 10:48 PM
آری آری زندگی زیباست
زندگی آتشگهی دیرنده پا برجاست
گر بیفروزیش رقص شعله اش در هر كران پیداست
ورنه خاموش است و خاموشی گناه ماست
.
.
.
.
.
منم آرش
چنین آغاز كرد آن مرد با دشمن
منم آرش سپاهی مردی آزاده
به تنها تیر تركش آزمون تلختان را
اینك آماده
مجوییدم نسب
فرزند رنج و كار
گریزان چون شهاب از شب
چو صبح آماده دیدار
.
.
.
.
.
.
دشمنانش در سكوتی ریشخند آمیز
راه وا كردند
كودكان از بامها او را صدا كردند
مادران او را دعا كردند
پیر مردان چشم گرداندند
دختران بفشرده گردن بندها در مشت
همره او قدرت عشق و وفا كردند
.
.
.
.
.
آری آری جان خود در تیر كرد آرش
كار صد ها صد هزاران تیغه شمشیر كرد آرش


http://uc-njavan.ir/images/jdo0uf0ib2p8vx335il2.jpg

مدیر تالار ادبیات
20th July 2014, 10:55 PM
بیابان در بیابان، دشت در دشت
بلا بود و بلا، خون بود و خون بود
ز وادی ها به وادی ها روانه
هراسی وهم خیز و ابرگون بود
.
.
.
.
.
ندانم این همه بیداد از چرخ
و یا از گردش ایام بینم
که فرخ مرز ایران را، سراسر
کنام گرگ آدم خوار بینم
.
.
.
.
.
ز يك سو لشگر توران ز سويي
نژاد سرفراز آريايي
يكي را جان به كف پاس بر و بوم
يكي را بر بويه ي كشور گشايي
.
.
.
.
.
ندانم تا به كي آزادگي را
نيارد گردش اختر گذشتي
بجز تكرار اين افسانه تاريخ
ندارد شادمانه سرگذشتي
.
.
.
.
.
.
خدنگ اندازي از مردان اين دژ
رها سازد به سو ي دشت تيري
بپيمايد هرآنچه زان ايران
وزين پيمان نمي بايد گريزي
.
.
.
.
.
چو مروارید می غلتید از چشم
به دامن اشک حسرت مادران را
به هر دم می پرید از بیم، رنگی
چو پروانه ز چهره دختران را
.
.
.
.
.

گرفت از خشم، ابروی کمان خم
دم پیکان، ز قوس چرخ تابید
به چشمی از بن پیکان پولاد
ز "ساری"، ساحل "آمویه" را دید
.
.
.
.
.
.

از آن بالای سرو آسا، به یک دم
فروزان آذری ماند و دگر هیچ
چو در ناوک فرو پیچید آرش
به جا خاکستری ماند و دگر هیچ
.
.
.
.
.
.

بود گاهی که مردی آسمانی
به جانی سر فرازد لشکری را
نهد جان در یکی تیر و رهاند
ز ننگ و تیره روزی، کشوری را



http://uc-njavan.ir/images/4gmevmapzokq031kk2t7.jpg

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد