ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شعر عمری مرا به حسرت دیدن گذاشتی



نارون1
9th July 2014, 12:39 AM
عمری مرا به حسرت دیدن گذاشتی

بین رسیدن و نرسیدن گذاشتی


یک آسمان پرندگی ام دادی و مرا

در تنگنای از تو پریدن گذاشتی


وقتی که آب و دانه برایم نریختی

وقتی کلید در قفس من گذاشتی



امروز از همیشه پشیمان تر آمدی

دنبال من بنای دویدن گذاشتی



من نیستم... نگاه کن این باغ سوخته

تاوان آتشی ست که روشن گذاشتی



گیرم هنوز تشنه حرف توام ولی

گوشی مگر برای شنیدن گذاشتی؟



آلوچه های چشم تو مثل گذشته اند

اما برای من دل چیدن گذاشتی؟



حالا برو برو که تو این نان تلخ را

در سفره ای به سادگی من گذاشتی



مهدی فرجی

محمد نظری گندشمین
9th July 2014, 12:48 AM
http://www.samenblog.com/uploads/n/nazaribest/191719.gif

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد