PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال شکست پروژه های بزرگ(why projects fail)



hossien
3rd April 2014, 03:54 PM
سلام
به نظرتان دلایل شکست پروژه های بزرگ چیست؟
مهمترین عامل در شکست پروژه ها چیست؟
آیا می توانید با مراجع علمی این بحث را جواب دهید؟

hossien
3rd April 2014, 05:55 PM
هدف از بیان این سوال اگر ما بدانیم چه عواملی باعث شکست و نا تمام ماندن پروژه می شود در کارهایمان وارد کنیم
تمام پروژه و کارهایمان را می توانیم مدیریت و به انتها برسانیم.
منتظر نظر شما دوستان هستم.

ابوالفضل92
4th April 2014, 04:09 AM
هدف از بیان این سوال اگر ما بدانیم چه عواملی باعث شکست و نا تمام ماندن پروژه می شود در کارهایمان وارد کنیم
تمام پروژه و کارهایمان را می توانیم مدیریت و به انتها برسانیم.
منتظر نظر شما دوستان هستم.
حسین جان دلیل اول و آخر مدیریته، از هر نظر .اگه مدیریت تیم طراحی دقیق و با بررسی جامع و بدون کوچکترین اغماض و کنترل و بازخورد چندمرحله ای کارشو انجام بده،یا نه مدیریت ایده و نحوه ارائه و پردازش آن علمی و کامل و منطبق بر اصول باشه ، یا برآورد زمانی ، هزینه ای، تشکیل تیم تحقیق و پژوهش، ساخت،تحقیق و تامین ماتریل و مالی و زمانی و مدیریت کل پروژه علمی و برابر علم روز مدیریت دنیا باشه شکستی اتفاق نمی افته.
بیشتر در کشورهای در حال توسعه و به ویزه توسعه نیافته یا جهان سوم پروژه ها به شکست می انجامند!!!

hossien
4th April 2014, 05:20 AM
بیشتر در کشورهای در حال توسعه و به ویزه توسعه نیافته یا جهان سوم پروژه ها به شکست می انجامند!!!

سلام.
در کشوری مانند آمریکا، روسیه و .... پروژه ها شکست می خورد در ناسا و پزوژه های نظامی و غیره شکست خوردند و در جهان اول بودند پس الزاما برای جهان سوم یا در حال توسعه نیستند.
تا به حال سرچ کردین ببینید چه مطالبی میاره در مورد why projects fail ؟
ناسا و شرکت های بزرگ جهان برای اینکه از شکست در پروژه هاشون جلوگیری بشه مثلا ناسا یک ماهواره طراحی می کنه بفرسته چندین میلیارد هزینه باید کنه برای اینکه پروژه اش شکست نخوره چه مکانیزم هایی داره استفاده می کنه ؟ الان چه تجاربی داره که این طوری کار می کنه؟
این تجارب را حتما را از هزارن خطا در مجموعه اش فهمیده و کم کم در پروژه هایش اورده.

برای اینکه به این پارامترها برسیم شما در صورت امکان عوامل هایی که به نظر شما باعث شکست پروژه ها می شود چی هست در همین ایران.
من خودم با ده ها نفر صحبت کردم اولین فاکتوری که میگن اینه پول نداشتیم/نداریم/.... وگرنه جوور دیگه ای وارد می شدیم.
به نظر شما این درسته؟

hossien
4th April 2014, 05:27 AM
حسین جان دلیل اول و آخر مدیریته، از هر نظر

به نظر من دانستن این عوامل بخشی از راه حله مهم تر اون در گام بعدی پیاده سازی در پروژه ها هست.
اینجا بیام فرض کنید 10 پارامتر کلیدی شکست پروژه را بنویسم شما می تونید جلوی شکست پروژه های خودتون را بگیرید ؟

مثال واضح تر بزنم در بیشتر مراکز و سازمان های دولتی و خصوصی استاندارد بین اللملی ایزو سیستم مدیریت کیفیت iso9001:2008 (البته تا یک سال دیگر تغییر می کند.)می گیرن واقعا این استاندارد بهشون کمک می کنه و ارزش افزوده براشون داره؟ اما چطور در یک شرکت دیگه پیاده میشه ارزش افزوده برای شرکت داره؟

این سوال و جواب بخشی از حل مسئله هست. اما مهم هست که این بخش را بتونیم استخراج کنیم. و حداقل های ان را در کارمون پیاده سازی کنیم.

hossien
4th April 2014, 05:48 AM
اگه مدیریت تیم طراحی دقیق و با بررسی جامع و بدون کوچکترین اغماض و کنترل و بازخورد چندمرحله ای کارشو انجام بده،
مثال بزنید چطور انجام بده طراحی خودشو؟ با چه رویکردی؟ چه کاری کنه که مطمن بشه کارش درسته؟ چطور طاحی کنه که مراحل ساخت شما و محصول ساخته شده را تایید کنه؟


یا نه مدیریت ایده و نحوه ارائه و پردازش آن علمی و کامل و منطبق بر اصول باشه ،
اصول را تعریف کنید شما فک کنید مدیر یک شرکت هستین که تمام نخبه ها و ایده پردازان قوی دارین کارهای گروهی و کارگروه های فکری می گذارید مانند طوفان فکری و .... یا فردی چگونه می خواهید این گروه را کنترل و مدیریت کنید از چه الگویی می خواهید استفاده کنید؟ که ایده ای که خلق شد به محصول برسه ؟ چه پرسه را طی می کنید که این ایده اجرایی میشه؟


یا برآورد زمانی ، هزینه ای، تشکیل تیم تحقیق و پژوهش، ساخت،تحقیق و تامین ماتریل و مالی و زمانی و مدیریت کل پروژه علمی و برابر علم روز مدیریت دنیا باشه شکستی اتفاق نمی افته.
بیشتر در کشورهای در حال توسعه و به ویزه توسعه نیافته یا جهان سوم پروژه ها به شکست می انجامند!!!
همانطور که می دونید مثلث زمان ، هزینه و کیفیت در تمام پروژه ها وجود داره و به راحتی نمی توان برای یک پروژه نقطه بهینه را انتخاب نمود و در حال حاضر اگر سرچ کنید هزاران دانشجو در ایران و خارج روی الگوریتم های ژنتیک ، فازی و ترکیبی و .... کار می کنند تا بتواند رابطه ای برای آن پیدا کنند.
مدیریت ما دو قسمت هست مدیریت فنی و مدیریت (الان یادم نیست) . بهتر بگم شما مدیر پروژه هواپیما ایکس می شید. طرح ریزی می کنید و یک تیم تشکیل می دین و وظایف و شرایط کاری را می نویسید گانت هم در میاد.شما الان پروژه و تمام داده هایی که دارین میدین به مدیر طراحی تون از اینجا به بعد شما کارتان سبک هست و یک سری گزارش می گیرین از تیم طراحی بعد که تموم شد طراحی باز کار شما تازه شروع میشه
با چه رویکردی می خواهید مدیریت کنید تا به مشکل نخوریم؟

Ronia
4th April 2014, 10:03 AM
سلام.

برای اینکه به این پارامترها برسیم شما در صورت امکان عوامل هایی که به نظر شما باعث شکست پروژه ها می شود چی هست در همین ایران.
من خودم با ده ها نفر صحبت کردم اولین فاکتوری که میگن اینه پول نداشتیم/نداریم/.... وگرنه جوور دیگه ای وارد می شدیم.
به نظر شما این درسته؟

به نظر من یک توجیه بی اساسه،چون قبل از انجام یک پروژه هزینه های آن برآورد میشه و بعد در صورت وجود بودجه کلید میخوره.
اکثر این افراد در کار تعلل میکنند و پروژه را طبق برنامه ریزی پیش نمیبرند و همین امر باعث کمبود بودجه میشه یا مثلا مدیر کار بقیه را قبول نداره و طبق برنامه خودش پیش میره در حالی که هزینه ها طبق برنامه ایشون براورد نشده.

Ronia
4th April 2014, 10:22 AM
سلام
به نظرتان دلایل شکست پروژه های بزرگ چیست؟
مهمترین عامل در شکست پروژه ها چیست؟
آیا می توانید با مراجع علمی این بحث را جواب دهید؟

دلایل زیادی با توجه به نوع سازمان و نوع فعالیتش و هدف پروژه میتونه باعث شکست بشه.در مدیریت اولین چیزی که یاد گرفتم اینه که برای هر اتفاقی در سازمان روندی داریم که متشکل از ورودی، پردازش،خروجی،بازخور و محیط است.مطمئنا دلیل شکست اشتباه در یک یا چند یا همه این مراحل است.
نظر من اینه که پروژه هایی که دارای بازخور قوی هستند احتمال شکست کمی دارند چون دائما به عقب برمیگردند و اشتباهات در مراحل قبل را اصلاح میکنند.ضعف در این بخش باعث میشه مثلا اگر اطلاعات ورودی از واحدr&d نادرسته اصلاح نشه و وارد مرحله پردازش شده و تمام انرژی سازمان صرف پروژه ای میشه که فقط در یک مرحله دارای اشتباهه اما کل پروژه شکست میخوره.

سوال شما خیلی کلی است،خیلی تاپیک جالب تری میشه اگه مثال عینی بزنید و درمورد دلایل شکستش بحث بشه.اینطوری بهتر میشه فهمید که همه پروژه ها به یک دلیل شکست نمیخورند،همه شکست ها به کوتاهی مدیر در وظایفش ختم نمیشه.مشخص میشه فلان پروژه به خاطر عدم بومی سازی شکست خورده،یکی دیگه به خاطر مسائل مالی ناشی از تغییرات نرخ ارز که مربوط به محیط خارجی میشه و... به علاوه میتونیم به راهکارهای جلوگیری از این عوامل هم فکر کنیم.

hossien
4th April 2014, 11:30 AM
اگر اطلاعات ورودی از واحدr&d نادرسته اصلاح نشه و وارد مرحله پردازش شده و تمام انرژی سازمان صرف پروژه ای میشه که فقط در یک مرحله دارای اشتباهه اما کل پروژه شکست میخوره.

سلام
بسیار خوب این یکی از عوامل هست اما هنوز کار داره تا پخته تر بشه چه نوع اطلاعاتی چیو باید کنترل کنیم وردی ها چیست؟


به علاوه میتونیم به راهکارهای جلوگیری از این عوامل هم فکر کنیم.
هدف همینه

hossien
4th April 2014, 11:35 AM
به نظر من یک توجیه بی اساسه،چون قبل از انجام یک پروژه هزینه های آن برآورد میشه و بعد در صورت وجود بودجه کلید میخوره.
اکثر این افراد در کار تعلل میکنند و پروژه را طبق برنامه ریزی پیش نمیبرند و همین امر باعث کمبود بودجه میشه یا مثلا مدیر کار بقیه را قبول نداره و طبق برنامه خودش پیش میره در حالی که هزینه ها طبق برنامه ایشون براورد نشده.
این هم عامل دیگه هست نبستن و فیکس نکردن منابع هست البته این مورد را خودم نمی گم با مرجع علممی می گم که در آینده نزدیک معرفی می کنم.

- - - به روز رسانی شده - - -

اگر گفته ها و نظرات خودتان را با مراجع عنوان کنید بهتر میشه نتیجه گیری نمود و دلایل و منشاء ان را پیدا نمود.

Almas Parsi
4th April 2014, 12:27 PM
با سلام خدمت دوستان عزیز [golrooz]

ضمن تشکر از جناب حسین آقا بابت دعوتشون [golrooz]

و ممنون از ایجاد این مبحث مفید و کاربردی [tashvigh]

من هم با اجازه دوستان به پاره ای از موارد در تکمیل فرمایشات عزیزان اشاره میکنم
قبل از اینکه علل شکست در یک پروژه رو عنوان کنم میخوام مختصری از تعاریف کلی پروژه و مدیریت و کنترل اون رو عنوان کنم
و برای اینکه متن خیلی طولانی نشه و از حوصله مخاطبین مون خارج نباشه
در پست بعدی به علل و عواملی که در شکست دخیل هستند اشاره میکنم
به طور کلی پروژه رو میتونیم اینطور تعریف کنیم که به مجموعه عملکردهایی که ما برای رسیدن به هدف خاصی انجام میدیم پروژه میگیم
و در هر پروژه نیاز به رعایت شاخص هایی داریم برای اینکه ما در پروژه ای بتونیم موفق بشیم بایستی
به سه عامل زمان و هزینه و کیفیت مشخص دست پیدا کنیم
و هر نوع خلل و خروج از این موارد باعث بروزشکست و یا غیر اقتصادی شدن پروژه های ما خواهد شد
همونطور که دوستان هم اشاره فرمودند مدیریت یکی از زیرساخت های مهم در اجرای یک پروژه هست
یعنی هدایت و مدیریت پروژه در چارچوب سه عاملی که ذکر شد
عموما مدیریت پروژه شامل فعالیت ها و برنامه ریزی و سازماندهی کردن و نظارت و اجرا و در نهایت هدایت رو در بر داره
و با استفاده از منابع با توجه به هزینه های برآورد و توافق شده نتایج مشخصی رو در زمان مشخصی به ما ارائه میده
در مدیریت یک پروژه بایستی با بکارگیری علم و دانش و مهارتهای لازم و تخصص ها و ابزار و تکنیک های مورد نیاز انتظارات برآورده بشه
پس نتیجتا میشه گفت در اجرای هر پروژه دو اصل برنامه ریزی مدون
و کنترل پروژه
از شاخص های اصلی و مورد توجه هستند
به طور کلی برای به دست آوردن تعادل اقتصادی در یک پروژه ما نیاز به ایجاد توازن و تعادل بین سه عامل هزینه و زمان و کیفیت داریم
به تعبیر دیگه ما با استفاده از ابزارها و تکنیک های خاصی این توازن رو ایجاد میکنیم که این امر رو کنترل پروژه میتونیم بگیم
زمانیکه ما بتونیم با اجرای دقیق و کامل برنامه تدوین شده رو در پروژه خودمون تحت کنترل و بهره برداری داشته باشیم
به طوری که با خروج از برنامه بتونیم به راحتی و شفافیت قادر به تشخیص علل و طرح اقتصادی ترین فعالیت ها با کیفیتی مطلوب
به نزدیک ترین حالت ممکن در مسیر اولیه و اصلی خودمون برگردونیم
که این کار با بهره گیری از عواملی مثل :
تعیین وضعیت واقعی پروژه -قیاس وضعیت واقعی با برنامه و در نظر داشتن اقدامات اصلاحی در هر پروژه هست .

در ادامه برخی از علل و عوامل شکست در پروژه رو براتون ذکر خواهم کرد [golrooz]

Almas Parsi
4th April 2014, 01:38 PM
با سلامی دوباره خدمت دوستان و سروران گرامی [golrooz]

علت ها و عوامل زیادی ممکنه در شکست یک پروژه پدید بیاد ولی اونچه که مسلمه یک مدیر پروژه بایستی
توانایی مقابله با هر نوع بحران و مدیریت اون رو در شرایط خاص داشته باشه چرا که همونطور که در متن قبلی اشاره کردم
تحت کنترل بودن شرایط برای یک مدیر پروژه کمک بزرگی میتونه به ایجاد شرایط مطلوب کنه و اون رو به هدف نهایی نزدیک کنه


پیش از هر چیز نباید فراموش کنیم که یک مدیر پروژه بایستی از نظرات مشتری در حین انجام کار بهره بگیره و اطمینان کامل از رضایت مشتری رو داشته باشه پس در گام اول :
رضایت مشتری رمز موفقیت ما در هر پروژه هست
یک مدیر پروژه بایستی قادر به برآورد هزینه و میزان منابع و بودجه های اقتصادی باشه و اون رو در اولین فرصت به حامی یا سرمایه گذار اطلاع بده
عدم توجه به میزان بودجه و منابع در استارت هر پروژه و عدم اطلاع رسانی به حامی یکی از علل شکست میتونه باشه


یکی دیگر از عوامل شکست میتونه مهلت های پروژه باشه یعنی یک مدیر پروژه بایستی با توجیه و وسعت پروژه حامی رو متقاعد کنه تا به یک توافق درست و منطقی در زمینه زمانبندی برسند در غیر این صورت احتمال شکست در پروژه رو خواهد داشت

مشکل دیگه ای هم که میتونه در شکست یک پروژه دخیل باشه نبود وسایل و ابزارهای مناسب هست قاعدتا بکار گیری ابزارهای با کیفیت بالا مثل الگوها و فرآیندها و روش شناسی برای پروژه میتونه ما رو در مسیر موفقیت هدایت کنه


یک مدیر پروژه بایستی بتونه توانایی ارتباط با اعضای گروه و حامی پروژه رو داشته باشه و در تفهیم و تشریح درست وضعیت پروژه موفق عمل کنه و به راحتی بتونه توضیح بده که کار در چه مراحلی هست و میزان پیشرفت رو تخمین بزنه و این امر برای همه قابل درک باشه برای درک بهتر وضعیت یک پروژه بایستی گزارشاتی از روند کار خصوصا ایرادات و لغزش ها رو لیست برداری کنه و هر گونه کتمان و پنهان کاری باعث ایجاد شرایط شکست خواهد شد چرا که در صورتیکه اعضا و حامی ازجزئیات و مراحل پروژه مطلع باشند میتونند هم سو با مدیر پروژه در شرایط مورد نیاز به کمک بیان

یک مدیر پروژه بایستی بر روی عملکردهای اعضا نظارت و کنترل دقیق داشته باشه و برای هر کس با تایم مشخصی شرح وظایفش رو تعریف و توجیه کنه تا از هر گونه پِرت کاری و پِرت زمانی پیشگیری بشه در غیر اینصورت هر یک از اعضا در انجام کار دچار اشکالاتی خواهند شد و در نتیجه شکست در بخشی از پروسه کار رو خواهیم داشت

اگر مدیر پروژه از اعضای گروه توقع رعایت چارچوب هایی رو در زمان مشخص داره بایستی با ایجاد شرایط و انگیزه بستر رو برای اعضا فراهم کنه و این کار میتونه به شکل قابل ملاحظه ای در موفقیت یک پروژه تاثیر گذار باشه برای اجرای این امر مدیر پروژه در گام نخست بایستی با انگیزه و اعتماد به نفس خود آرامش خاطر رو به گروه انتقال بده و ایجاد دلگرمی کنه و شرایط رو بر ای این امر فراهم کنه

بعضا یکی از بزرگترین مشکلات مدیر پروژه عدم حمایت کافی از سرمایه گذار پروژه هست چون کسی جز حامی و سرمایه گذار نمیتونه به مدیر پروژه در روند کار و تامین منابع و بودجه مالی کمک کنه پس نتیجتا یک مدیر پروژه باید بصورت کامل و دقیق جزئیات رو بصورت شفاف با حامی در میان بگذاره و موارد مورد نیاز یادآوری بشه و به قول معروف سنگ ها شو با سرمایه گذار از همون ابتدای کار وابِکَنه تا در روند کار دچار مشکل نباشه

معمولا هر پروژه به مراحل پیشترفت که میرسه تغییراتی ممکنه بکنه و یک مدیر پروژه گاها با انتظارات ثابتی روبرو نیست و بایستی وسعت کار به گونه ای شفاف در نظر گرفته بشه که آمادگی هر نوع تغییر در میانه راه رو داشته باشه و در روال کار تغییرات درخواستی به طور رسمی تایید بشه
در چنین شرایطی حتی ممکنه با توجه به وسعت و تغییرات درخواستی دامنه زمانی پروژه هم تغییر کنه و طولانی تر بشه یک مدیر پروژه با توجه به نیازهای درخواستی اگر بتونه پروژه رو تقسیم بندی و به صورت مرحله به مرحله کار رو پیش برده و قابل تحویل کنه میشه گفت موفقیتش حتمی هست

اگر چنانچه موارد دیگه ای به خاطرم اومد در پست های بعدی مزاحم اوقات شریف دوستان خواهم شد [golrooz]

با تشکر از توجه شما عزیزان [golrooz]

موفق و موید باشید [golrooz]

arisff
4th April 2014, 01:43 PM
به نظر من پروژه یک عبارت خیلی کلی هست و نمیشه یه دلیل مشخص رو برای شکست یا موفقیت پروژه ذکر کرد.
ولی برای هر نوع پروژه ای بسته به ماهیتش یک دلیل عمده میشه نام برد.
مثلا اگه بگیم عمده دلیل عدم موفقیت پروژه های ساختمانی چیه؟ درسته و میشه جوابی براش گفت . مثلا اینکه برنامه زمان بندی نادرست ، باعث طولانی شدن اجرا و در نهایت بالا رفتن هزینه ها و شکست میشه.
یا مثلا بگیم عمده دلیل عدم موفقیت پروژه های تولید محصول چیه؟ درسته و جوابش عدم نیازسنجی و شناخت درست از بازار میتونه باشه.

hossien
4th April 2014, 05:47 PM
به نظر من پروژه یک عبارت خیلی کلی هست و نمیشه یه دلیل مشخص رو برای شکست یا موفقیت پروژه ذکر کرد.
ولی برای هر نوع پروژه ای بسته به ماهیتش یک دلیل عمده میشه نام برد.
مثلا اگه بگیم عمده دلیل عدم موفقیت پروژه های ساختمانی چیه؟ درسته و میشه جوابی براش گفت . مثلا اینکه برنامه زمان بندی نادرست ، باعث طولانی شدن اجرا و در نهایت بالا رفتن هزینه ها و شکست میشه.
یا مثلا بگیم عمده دلیل عدم موفقیت پروژه های تولید محصول چیه؟ درسته و جوابش عدم نیازسنجی و شناخت درست از بازار میتونه باشه.
سلام
ممنونم که در بحث شرکت نمودین.
شما پروژه را رنگ کردن ساختمان در نظر بگیرین ، سرشماری آمار روستاییان، عمل جراحی یک پزشک، ساختمان سازی ، طراحی هواپیما، پروژه های طراحی یا پروژه های تحقیقاتی باشه و هزاران کار دیگه مثل مغازه داری و .... اینها همه پروژه هستند اما برای تمام این موارد می توان عواملی توضیح داد یا استخراج کرد ان کار را به نحو احسن به پایان برسانید برای فروش در مغازه بالاترین در آمد ، طراحی وسیه یا سیستم متناسب با عملکرد درخواستی و عمل جراحی خوب و .... فقط هدف انها و راه های و متدهای رسیدن متفاوت هست اما کلیت قضیه یکی هست.

شما جرا خط تولید اختراع کردین ؟ منشا اختراعات چیست؟
بخشی از جواب را دادین درسته می توانید فاکتورهای بیشتری مثال بزنید؟

hossien
4th April 2014, 07:48 PM
تحت کنترل بودن شرایط برای یک مدیر پروژه کمک بزرگی میتونه به ایجاد شرایط مطلوب کنه و اون رو به هدف نهایی نزدیک کنه

چگونه می تونه شرایط مطلوب را سنجش کنه یا چطور متوجه میشه الان شرایط بده باید کاری کنه؟ مثال بزنید لطفا


پیش از هر چیز نباید فراموش کنیم که یک مدیر پروژه بایستی از نظرات مشتری در حین انجام کار بهره بگیره و اطمینان کامل از رضایت مشتری رو داشته باشه پس در گام اول :
رضایت مشتری رمز موفقیت ما در هر پروژه هست

مشتری بالاترین اصل هست و هدف رضایت مشتری هستش درست اما هرچیزی که مشتری بخواهد ما باید انجام بدیم؟
با توجه به مدل کانو مشتری خواسته هایش با گذشت زمان تغییر می کنه شما پروژه را شروع کردین نزدیک پایان ان هست میاد میگه اینم روش بزارید بعد کل کار از اول باید شروع بشه بنظراتان امکان پذیر هست؟
رضایت مشتری تا کجا؟



یک مدیر پروژه بایستی قادر به برآورد هزینه و میزان منابع و بودجه های اقتصادی باشه و اون رو در اولین فرصت به حامی یا سرمایه گذار اطلاع بده
عدم توجه به میزان بودجه و منابع در استارت هر پروژه و عدم اطلاع رسانی به حامی یکی از علل شکست میتونه باشه

اینم عامل مهمی هست پس می تونیم با توجه به توضیحات شما و Ronia نتیجه بگیرین در ابتدای کار باید منابع لاک و یا مشخص کنیم و ثابت باشه حالا منابع یکی مواردش هزینه ها را می توان تعریف نمود در صورتی که برنامه ریزی یا طرحریزی خوبی انجام داده باشیم می توانیم منابع مورد نیاز را ثابت کنیم. پس این یکی از عوامل هست.
به نظرتان این عامل چند درصد سبب شده که پروژه شکست پیدا کنید می توانید درصدی عنوان کنید؟



یکی دیگر از عوامل شکست میتونه مهلت های پروژه باشه یعنی یک مدیر پروژه بایستی با توجیه و وسعت پروژه حامی رو متقاعد کنه تا به یک توافق درست و منطقی در زمینه زمانبندی برسند در غیر این صورت احتمال شکست در پروژه رو خواهد داشت
یک مدیر پروژه بایستی بتونه توانایی ارتباط با اعضای گروه و حامی پروژه رو داشته باشه و در تفهیم و تشریح درست وضعیت پروژه موفق عمل کنه و به راحتی بتونه توضیح بده که کار در چه مراحلی هست و میزان پیشرفت رو تخمین بزنه و این امر برای همه قابل درک باشه برای درک بهتر وضعیت یک پروژه بایستی گزارشاتی از روند کار خصوصا ایرادات و لغزش ها رو لیست برداری کنه و هر گونه کتمان و پنهان کاری باعث ایجاد شرایط شکست خواهد شد چرا که در صورتیکه اعضا و حامی ازجزئیات و مراحل پروژه مطلع باشند میتونند هم سو با مدیر پروژه در شرایط مورد نیاز به کمک بیان

یک مدیر پروژه بایستی بر روی عملکردهای اعضا نظارت و کنترل دقیق داشته باشه و برای هر کس با تایم مشخصی شرح وظایفش رو تعریف و توجیه کنه تا از هر گونه پِرت کاری و پِرت زمانی پیشگیری بشه در غیر اینصورت هر یک از اعضا در انجام کار دچار اشکالاتی خواهند شد و در نتیجه شکست در بخشی از پروسه کار رو خواهیم داشت

اگر مدیر پروژه از اعضای گروه توقع رعایت چارچوب هایی رو در زمان مشخص داره بایستی با ایجاد شرایط و انگیزه بستر رو برای اعضا فراهم کنه و این کار میتونه به شکل قابل ملاحظه ای در موفقیت یک پروژه تاثیر گذار باشه برای اجرای این امر مدیر پروژه در گام نخست بایستی با انگیزه و اعتماد به نفس خود آرامش خاطر رو به گروه انتقال بده و ایجاد دلگرمی کنه و شرایط رو بر ای این امر فراهم کنه

بعضا یکی از بزرگترین مشکلات مدیر پروژه عدم حمایت کافی از سرمایه گذار پروژه هست چون کسی جز حامی و سرمایه گذار نمیتونه به مدیر پروژه در روند کار و تامین منابع و بودجه مالی کمک کنه پس نتیجتا یک مدیر پروژه باید بصورت کامل و دقیق جزئیات رو بصورت شفاف با حامی در میان بگذاره و موارد مورد نیاز یادآوری بشه و به قول معروف سنگ ها شو با سرمایه گذار از همون ابتدای کار وابِکَنه تا در روند کار دچار مشکل نباشه



مدیر پروژه باید کسی باشه که این توانایی ها را داشته باشد تا بتواند کار تیمی انجام دهد. و با اعضای تیم بتواند در مواقع لزوم کار گروهی و گروه های تفکر داشته باشد بتواند شرایط را سنجش و عملکرد نسبت به آن داشته باشد و ....
در صورتی که لازم بود شرایط یک مدیر پروژه را بحث می کنیم.


معمولا هر پروژه به مراحل پیشترفت که میرسه تغییراتی ممکنه بکنه و یک مدیر پروژه گاها با انتظارات ثابتی روبرو نیست و بایستی وسعت کار به گونه ای شفاف در نظر گرفته بشه که آمادگی هر نوع تغییر در میانه راه رو داشته باشه و در روال کار تغییرات درخواستی به طور رسمی تایید بشه
در چنین شرایطی حتی ممکنه با توجه به وسعت و تغییرات درخواستی دامنه زمانی پروژه هم تغییر کنه و طولانی تر بشه یک مدیر پروژه با توجه به نیازهای درخواستی اگر بتونه پروژه رو تقسیم بندی و به صورت مرحله به مرحله کار رو پیش برده و قابل تحویل کنه میشه گفت موفقیتش حتمی هست





در چه صورتی باید مدیر پروژه تغییرات را قبول کند تغییرات بنیادین یا جزئی ؟
در کجای کار مجاز به اعمال این تغییرات هستند؟ یا کجا نباید این تغییرات را در نظر گرفت؟
می تونید مثال بزینید.
تقریبا اشاره کردین این یک فاکتور هست که پروژه با شکست مواجه می کند چطور بتونیم این مورد را کنترل کنیم؟

Ronia
4th April 2014, 08:03 PM
سلام
بسیار خوب این یکی از عوامل هست اما هنوز کار داره تا پخته تر بشه چه نوع اطلاعاتی چیو باید کنترل کنیم وردی ها چیست؟



همه چیز باید کنترل بشه،از ابتدای کار تا نتیجه نهایی
ورودی ها برای همه پروژه ها یکی نیست،از جمله ورودی ها میشه به اطلاعات،نیروی انسانی،تکنولولوژی،منابع مادی و حتی منابع معنوی و...اشاره کرد.
منظورتون از کار داره تا پخته تر بشه چیه؟در مورد بازخور این حرفا زدید؟

hossien
4th April 2014, 08:11 PM
همه چیز باید کنترل بشه،از ابتدای کار تا نتیجه نهایی
ورودی ها برای همه پروژه ها یکی نیست،از جمله ورودی ها میشه به اطلاعات،نیروی انسانی،تکنولولوژی،منابع مادی و حتی منابع معنوی و...اشاره کرد.
منظورتون از کار داره تا پخته تر بشه چیه؟در مورد بازخور این حرفا زدید؟
منظورم خوب مبحثی اشاره کردین اما نکته کلیدی آن را عنوان نکردین با این توضیحات الان ما ورودی اطلاعات خیلی داریم چه فاکتوری هست که می تواند تمام این موارد را پوشش بده؟
تعداد نیروی انسانی که من می گیرم متناسب با چی هست؟ تکنولوژی که شناسایی می کنم متناسب با چی هست؟منابع که استفاده می کنم متناسب با چی هست؟
تمام اینا را میشه خلاصه در یک عبارت گفت ؟ این عبارت چیه که در صورت نبود ان پروژه شکست می خوره؟

Ronia
4th April 2014, 08:17 PM
سلام
بسیار خوب این یکی از عوامل هست اما هنوز کار داره تا پخته تر بشه چه نوع اطلاعاتی چیو باید کنترل کنیم وردی ها چیست؟

هدف همینه


منظورم خوب مبحثی اشاره کردین اما نکته کلیدی آن را عنوان نکردین با این توضیحات الان ما ورودی اطلاعات خیلی داریم چه فاکتوری هست که می تواند تمام این موارد را پوشش بده؟
تعداد نیروی انسانی که من می گیرم متناسب با چی هست؟ تکنولوژی که شناسایی می کنم متناسب با چی هست؟منابع که استفاده می کنم متناسب با چی هست؟
تمام اینا را میشه خلاصه در یک عبارت گفت ؟ این عبارت چیه که در صورت نبود ان پروژه شکست می خوره؟

بودجه ای که دراختیار داریم؟؟؟؟؟[tafakor]

hossien
4th April 2014, 08:28 PM
بودجه ای که دراختیار داریم؟؟؟؟؟[tafakor]
خود بودجه هم به یک اندازه متناسب با یک فاکتور که الان دنبال آن هستیم انتخاب می شه.

Ronia
4th April 2014, 08:35 PM
خود بودجه هم به یک اندازه متناسب با یک فاکتور که الان دنبال آن هستیم انتخاب می شه.

من دیگه پای دنبال کردن ندارم،خسته شدم[nishkhand]
شاید مسخره باشه ولی خب فک کنم قدرت سازمان هم موثر باشه در انتخاب پروژه و به دنبال آن انتخاب ورودی ها[tafakor]

hossien
4th April 2014, 08:49 PM
من دیگه پای دنبال کردن ندارم،خسته شدم[nishkhand]
شاید مسخره باشه ولی خب فک کنم قدرت سازمان هم موثر باشه در انتخاب پروژه و به دنبال آن انتخاب ورودی ها[tafakor]

شما الان یک مدیر باشین
در شرکت خودتان ، در سازمان دولتی و ...
یک پروژه می خواهند بهتون بدن چطور و چگونه مطمئن میشین این کاری که شما می خواهید کنید درسته یا نه.
حتما توضیح تصویر زیر را در درس هایتان دیدید
http://www.uc-njavan.ir/images/cit1jtoe4ddj2qj6urjq.gif

بیش از 13 درصد شکست پروژه ها عدم شناخت نیاز و نیازمندی ها هست.
و تعریف نیاز ناقص هست.

حالا با توجه به توضیحات خودتان منابع، بودجه، نیروی انسانی و .... متناسب با نیاز باید در نظر گرفت.
این عامل مهمترین فاکتور شکست پروژه ها است.

حالا به نظرتان فاکتور و عامل شکست پروژه ها به جز مورد بالا چه چیز هایی می تونه باشه

Ronia
4th April 2014, 08:57 PM
شما الان یک مدیر باشین
در شرکت خودتان ، در سازمان دولتی و ...
یک پروژه می خواهند بهتون بدن چطور و چگونه مطمئن میشین این کاری که شما می خواهید کنید درسته یا نه.
حتما توضیح تصویر زیر را در درس هایتان دیدید
http://www.uc-njavan.ir/images/cit1jtoe4ddj2qj6urjq.gif

بیش از 13 درصد شکست پروژه ها عدم شناخت نیاز و نیازمندی ها هست.
و تعریف نیاز ناقص هست.

حالا با توجه به توضیحات خودتان منابع، بودجه، نیروی انسانی و .... متناسب با نیاز باید در نظر گرفت.
این عامل مهمترین فاکتور شکست پروژه ها است.



خیلییییی ممنون،خیلی نکته خوبی بود،متاسفانه به عنوان یک دانشجوی مدیریت از این عامل غافل بودم[nadidan]

hossien
4th April 2014, 09:11 PM
فاکتورها و عوامل دیگر در شکست پروژه به نظرتان چیست؟
اگر منابع آن را می دانید لطفا ذکر کنید .
خودم در انتهای این بحث تمام منابع را معرفی می کنم و می گویم این اعداد و درصدها را از کجا آورده ام.

Almas Parsi
4th April 2014, 09:44 PM
چگونه می تونه شرایط مطلوب را سنجش کنه یا چطور متوجه میشه الان شرایط بده باید کاری کنه؟ مثال بزنید لطفا


با سلام و عرض خسته نباشید خدمت شما بزرگوار [golrooz]


[FONT=Tahoma]همونطور که در متن اشاره کردم توجه مدیر پروژه و اشراف کامل به سه عامل زمان و هزینه و کیفیت در این امر نقش زیادی میتونه داشته باشه
مثلا برای تولید یک محصول در نگاه اول ابزارها و روش های مورد استفاده در مدیریت پروژه ممکنه زاید و زمانبر و هزینه بر به نظر برسه
یک مدیر پروژه موفق و دقیق با بهره گیری از نیروی انسانی مناسب و ماشین آلات و مواد اولیه مرغوب و با کیفیت و پول میتونه از بسیاری از مشکلات مصون باشه
مثلا در نظر گرفتن اینکه تهیه متریال اولیه برای یک محصول از چه منبعی و با چه کیفیتی باشه پیش بینی هایی برای زمان نگهداری محصول و گارانتی و حتی وارانتی محصول و نوع بسته بندی و حتی میزان در نظر گرفتن عرضه و تقاضا و توازن بین این شرایط و........میتونه در رسیدن به هدف فرد رو کمک کنه
هر گونه اشکال در هر قسمت از این موارد و یا با توجه به شرایط هر پروژه زنگ خطری برای هر مدیر پروژه میتونه باشه


مشتری بالاترین اصل هست و هدف رضایت مشتری هستش درست اما هرچیزی که مشتری بخواهد ما باید انجام بدیم؟
با توجه به مدل کانو مشتری خواسته هایش با گذشت زمان تغییر می کنه شما پروژه را شروع کردین نزدیک پایان ان هست میاد میگه اینم روش بزارید بعد کل کار از اول باید شروع بشه بنظراتان امکان پذیر هست؟
رضایت مشتری تا کجا؟



در خصوص اهمیت و رضایت مشتری من به جمله والتون بنیانگذار نابغه وال مارت اشاره میکنم
که به خوبی بیانگر اهمیت مورد هست


هر سازمانی فقط یک مدیر دارد :
مشتری
او قادر است همه کارکنان را از رئیس تا کارکنان جزء اخراج کند
فقط کافیست پول خود را جای دیگری خرج کند


ما در اجرای یک پروژه اگر به نیازها و خواسته های مشتری توجه دقیق داشته باشیم قاعدتا در هر جای پروژه ما شاهد توقعات غیر معقول نخواهیم بود
مشتری عموما به دنبال رفع نیازها ی خودهست و بایستی توجه داشته باشیم
که ارضای برخی خواسته های مشتری در مرحله طراحی صورت گرفته و لحاظ بشه
نیازهایی که شامل چه میخواهد و چگونه میخواهد
و بایستی به سه عامل کیفیت و قیمت و تحویل به موقع توجه خاص داشته باشیم
چون جلب رضایت مشتری در اجرای صحیح این اصول استوار هست





اینم عامل مهمی هست پس می تونیم با توجه به توضیحات شما و Ronia نتیجه بگیرین در ابتدای کار باید منابع لاک و یا مشخص کنیم و ثابت باشه حالا منابع یکی مواردش هزینه ها را می توان تعریف نمود در صورتی که برنامه ریزی یا طرحریزی خوبی انجام داده باشیم می توانیم منابع مورد نیاز را ثابت کنیم. پس این یکی از عوامل هست.
به نظرتان این عامل چند درصد سبب شده که پروژه شکست پیدا کنید می توانید درصدی عنوان کنید؟


[FONT=Tahoma]به اعتقاد من عدم توجه به منابع مالی و برآرد هزینه ها مورد بسیار مهم و کلیدی هست و
میتونه بین 80 تا 90 درصد مدیران پروژه رو به اشکال بزنه چه بسا مواردی که با سیر روند کار اگر مدیریت توان برآورد هزینه و بودجه رو نداشته باشه
در اثنای کار با شکست مواجه میشه و اعتماد و بین عوامل پروژه سلب و حامی رو از ادامه کار منصرف میکنه





[FONT=Arial][FONT=Tahoma][COLOR=#000000][FONT=Arial][FONT=Tahoma]

در چه صورتی باید مدیر پروژه تغییرات را قبول کند تغییرات بنیادین یا جزئی ؟
در کجای کار مجاز به اعمال این تغییرات هستند؟ یا کجا نباید این تغییرات را در نظر گرفت؟
می تونید مثال بزینید.
تقریبا اشاره کردین این یک فاکتور هست که پروژه با شکست مواجه می کند چطور بتونیم این مورد را کنترل کنیم؟




[COLOR=#006400]مدیر پروژه اگر به نیازهای مشتری در اجرای اولیه طرح توجه داشته باشه قطعا تغییرات بنیادین و غیر قابل انتظاری رو نخواهد دید
چرا که در ابتدا به خوبی خواسته های مشتری رو در طرحش لحاظ کرده و
همه راهکارها و عملکردهاش در جهت رسیدن به خواسته های مشتری هست و فاصله زیادی با سلایق مشتری نداره
و نکته حائز اهیمت اینه که یک مدیر پروژه بایستی همیشه آمادگی لازم رو نسبت به هر واکنشی داشته باشه و همیشه پیش بینی کنه که پروژه مدام میتونه دستخوش تغییرات بشه و مدیر موفق کسی هست که در مقابل تغییرات بتونه پیش دستی کنه و خودش باعث ایجاد تغییر در قالب نو آوری باشه
اگر مدیر منتظر تغییر باشه و در صورت مشاهده بخواد اقداماتی کنه و بدون پیش بینی قبلی امکان مدیریت بحران نداشته باشه زمان طلایی خودش رو برای اجرای پروژه از دست خواهد داد
پس نتیجه میگیریم یک مدیر چشمانش بیش از پیش برای تغییرات و پیش بینی ها باید باز باشه

Almas Parsi
4th April 2014, 10:08 PM
با سلام مجدد [golrooz]

موردی رو که من فراموش کردم عنوان کنم استفاده از استانداردهای جهانی هست
در پروژه های بزرگ یکی از مهمترین مواردی که بایستی بهش توجه بشه
استفاده از استاندارد و شاخص های بین المللی هست
که امروزه سازمانهای مرتبط با این استانداردها در حال بروز رسانی مفاد و قوانین بر اساس شرایط و نیازهای
مدرن امروزی اون رو دستخوش تغییراتی میکنند و بر اساس نیازها تدوین میشه که اون استاندارد ایزو (ISO) نام داره
چنانچه یک مدیر پروژه ایزویی رو برای یک پروژه در نظر بگیره و بر اساس استانداردهای اون پیش بره با
رعایت موازین و استانداردهای مشخص شده میتونه چارچوب ها رو رعایت کنه و بدون مشکل مهره هاش رو درست بچینه
البته استفاده از ایزو در هر سازمان و پروژه ای متفاوت هست و شامل شاخص های متعددی هست
که در صورت نیازمیشه به ریز موارد اون استاندارها هم اشاراتی داشته باشیم .

موفق باشید [golrooz]

hossien
4th April 2014, 10:42 PM
ببینید عامل مهم که بتوان این مبحثی مه عنوان کردین را بررسی کنیم با هم.
تغییرات نیازمندی ها و یا اسپک فنی یا پیوست فنی هست که حدود 9% دلایل شکست پروژه هست.
این موضوع درست می باشد که مشتری همه کاره هست ولی تا کجا با توجه به تجربه شرکت های بزرگ هر تغییری که تعریف نشده باشد عامل شکست پروژه هست.
خیلی مهم هست تا کجا اجازه تغییرات را به مشتریان بدهیم چون از یک جایی به بعد دیگه نمی توان موضوع را تغییر داد.
شما در نظر بگیرین دارین یک ساختمان 20 طبقه طراحی می کنید اسکلت و سازه را درست کردین حالا کارفرماتون بیاد بگه من مجوز را تغییر دادم برام 30 طبقه درست کنید به نظرتان میشه 10 طبقه به این سازه اضافه کنند؟
یا همون 20 طبقه برای پنت هاسش یکی بیاد بگه من می خوام با ماشینم برم تو واحدم آیا می توان تغییر داد .
پس مهمترین فاکتور فیکس کردن نیاز و اسپک فنی هست و در ان دقیقا مشخص بشه در چه زمانی و یا چه مکانی و چزور میشه تغییرات کلی در پروژه داد.

پس تا اینجا سه تا فاکتور ها را گفتیم.
1- 13.1% نیازمندی ناقص
2- 8.7% تغییرات نیاز یا اسپک فنی
3- 10.6% عدم منابع

به نظراتان بقیه فاکتور ها چیست؟؟؟

hossien
5th April 2014, 01:30 AM
با سلام مجدد [golrooz]

موردی رو که من فراموش کردم عنوان کنم استفاده از استانداردهای جهانی هست
در پروژه های بزرگ یکی از مهمترین مواردی که بایستی بهش توجه بشه
استفاده از استاندارد و شاخص های بین المللی هست
که امروزه سازمانهای مرتبط با این استانداردها در حال بروز رسانی مفاد و قوانین بر اساس شرایط و نیازهای
مدرن امروزی اون رو دستخوش تغییراتی میکنند و بر اساس نیازها تدوین میشه که اون استاندارد ایزو (iso) نام داره
چنانچه یک مدیر پروژه ایزویی رو برای یک پروژه در نظر بگیره و بر اساس استانداردهای اون پیش بره با
رعایت موازین و استانداردهای مشخص شده میتونه چارچوب ها رو رعایت کنه و بدون مشکل مهره هاش رو درست بچینه
البته استفاده از ایزو در هر سازمان و پروژه ای متفاوت هست و شامل شاخص های متعددی هست
که در صورت نیازمیشه به ریز موارد اون استاندارها هم اشاراتی داشته باشیم .

موفق باشید [golrooz]



آخه مشکل اصلی اینجاست فقط ما از استاندارد های ایزو قاب کردن و زدم به دیوار پشت سر مدیر و یک سری سوابق سازی و سند سازی را یاد گرفتیم.(اینو بر اساس تجربه می گم خودم ممیز این سیستم بوده ام و هستم.)
تعالی سازمانی همین طور هیچ کدوم از اینا در کیفیت انجام کار ما داخل نشده است.
اگر iso9001 را مطالعه کرده باشین این استانداردها حداقل ها را عنوان کرده و هر بند آن را متناسب با رشد و کار سازمان می توان ارتقا داد تا کاربردی تر بشه برای طراحی آن متدهای مختلف میشه دنبال کرد برای مدیریت و کنترل پروژه pmbook و ...
می تونم بگم فقط کمتراز انگشتان دست تو ایران این استاندارد را خدایش پیاده کردن و کار می کنند البته براشون خیلی خوب بوده و ارزش افزوده برایشان ایجاد کرده و برای بقیه شرکت ها و سازمان ها لوگو و آرم و جنبه تبلیغات و ... داشته بدون ارزش افزوده فقط سالی چقدر پول می دن که ممیزی شوند و گواهینامه آنها تمدید شود.

این اولین رویکرد در هر کاری هست و کاملا با شما موافقم اگر کسی این استانداردها را رعایت کنه در پروژه ها به حداقل مشکل می خوره.

hossien
5th April 2014, 05:21 PM
پس تا اینجا سه تا فاکتور ها را گفتیم.
1- 13.1% نیازمندی ناقص (تعریف ناقص نیازمندی یا نیاز)
2- 8.7% تغییرات نیاز یا اسپک فنی
3- 10.6% عدم پیش بینی منابع لازم

به نظراتان بقیه فاکتور ها چیست؟؟؟

چند فاکتور دیگه مونده که باید مجموع درصدها 100 بشه.
الان حدود 32% از دلایل شکست پروژه عنوان شد.

Almas Parsi
5th April 2014, 05:44 PM
آخه مشکل اصلی اینجاست فقط ما از استاندارد های ایزو قاب کردن و زدم به دیوار پشت سر مدیر و یک سری سوابق سازی و سند سازی را یاد گرفتیم.(اینو بر اساس تجربه می گم خودم ممیز این سیستم بوده ام و هستم.)
تعالی سازمانی همین طور هیچ کدوم از اینا در کیفیت انجام کار ما داخل نشده است.
اگر iso9001 را مطالعه کرده باشین این استانداردها حداقل ها را عنوان کرده و هر بند آن را متناسب با رشد و کار سازمان می توان ارتقا داد تا کاربردی تر بشه برای طراحی آن متدهای مختلف میشه دنبال کرد برای مدیریت و کنترل پروژه pmbook و ...
می تونم بگم فقط کمتراز انگشتان دست تو ایران این استاندارد را خدایش پیاده کردن و کار می کنند البته براشون خیلی خوب بوده و ارزش افزوده برایشان ایجاد کرده و برای بقیه شرکت ها و سازمان ها لوگو و آرم و جنبه تبلیغات و ... داشته بدون ارزش افزوده فقط سالی چقدر پول می دن که ممیزی شوند و گواهینامه آنها تمدید شود.

این اولین رویکرد در هر کاری هست و کاملا با شما موافقم اگر کسی این استانداردها را رعایت کنه در پروژه ها به حداقل مشکل می خوره.


با سلام خدمت شما بزرگوار [golrooz]
ضمن تشکر از زحمات شما که در ارائه اطلاعات در این تاپیک متحمل میشید
اتفاقا به نکته حساس و مهمی اشاره فرمودید و متاسفانه فرهنگ استفاده از استانداردهای ایمن جهانی در کشور ما فقط بصورت نمادین هست
چه بسا در سالهای اخیر شرکت ها و موسسات صرفا با بکار گیری ترفندهایی برای برند سازی از این روش ها استفاده میکردند
که به گونه ای بود که عموما با درج علامات سعی در تبلیغ محصول خود داشتند
مثلا در برهه ای از زمان ، ما درج بارکد ها رو بعنوان نمادین در محصولات شاهد بودیم و پس از اون تحت لیسانس بودن فلان محصول از شرکت خارجی ایکس بعنوان نماد و کلاس کار موسسات تولیدی بود و جای بسی تاسف داره که با رواج استاندارد های بین المللی در کشور ما هنوز دست اندرکاران در پی حل این مشکل بر نیامدند و ما شاهد این هستیم شرکت هایی رو که با بکارگیری تیم هایی برای دریافت ایزو های کیفیت و استاندارد صرفا در صدد دریافت عنوان هستند نه اجرایی کردن اون [nadidan]
و بعضا مشاهده میشه بعد از دریافت عنوان دیگه پیگیری مستمر برای این استاندارد و تمدید قرار داد های اون نیستند و از میانبر های مختلفی صرفا برای حفظ نماد اون استاندارد استفاده میکنند نه برای اجرایی کردن
بله همونطور که شما هم اشاره فرمودید انجمن مدیریت پروژه آمریکا با تدوین استاندارد بین المللی PMBOK دانش مدیریت پروژه رو در اختیار جامعه جهانی قرار داده و 9 بخش اون استاندارد آمریکا نگاهی نظری و 2000 -99001 ANSI نگاهی اجرای تر رو داره
و اجرایی کردن استاندارد PMBOK در پروژه ها از ابتدا تا به انتها میتونه راهگشا و حلال بسیاری از مشکلات در پروژه های عظیم باشه
جای بسی خرسندیه که شما تجربیاتی رو در زمینه استاندارد مدیریت پروژه داشته و دارید و پیشنهاد دارم اگر براتون مقدور هست مقوله و مباحثی رو پیرامون استاندارهای جهانی به منظور فرهنگ سازی در این زمینه در انجمن ایجاد بفرمایید


با تشکر از توجه شما [golrooz]

Almas Parsi
5th April 2014, 06:13 PM
چند فاکتور دیگه مونده که باید مجموع درصدها 100 بشه.
الان حدود 32% از دلایل شکست پروژه عنوان شد.

با سلام...[golrooz]

بر اساس یک آمارگیری توسط "Standish Group" (http://aspxhttp://bazarha.blogfa.com/post-127.aspx) که از طریق یک نظر سنجی در پروژه ها صورت گرفته
عوامل مشکلات و شکست در پروژه ها بدین شرح اعلام گردیده که امیدوارم این درصدها بتونه به ما در جمع بندی موضوع و هدایت مسیر کمک کنه

البته این اعداد و ارقام در سه حالت متصور شده :





1- پروژه هایی که در زمان مقرر و با هزینه مقرر به اتمام رسیده
2- پروژه هایی که با زمان بیشتر و یا هزینه بیشتر به اتمام رسیده
3- پروژه هایی که قبل از تکمیل کنسل شدند





عوامل مشکلات

درصد پاسخ



عدم دخالت مشتری

12.8%



مشخصات و خواسته های ناقص

12.3%



تغییر در مشخصات و خواسته ها

11.8%



عدم حمایت مدیریت ارشد

7.5%



ضعف تکنولوژیکی

7%



کمبود منابع

6.4%



خواسته های غیر منطقی

5.9%



اهداف نا مشخص

5.3%



چهارچوب های زمانی غیر منطقی

4.3%



تکنولوژی های جدید

3.7%



غیره

23%







عوامل موفقیت

درصد پاسخ



مشارکت مشتری

15.9%



حمایت مدیریت ارشد

13.9%



بیان صریح و شفاف خواسته ها

13%



برنامه ریزی صحیح

9.6%



خواسته های منطقی

8.2%



مایلستون های ریزتر در پروژه

7.7%



کارکنان شایسته

7.2%



مالکیت

5.3%



چشم انداز و اهداف روشن

2.9%



کار سخت

2.4%



غیره

13.9%

hossien
5th April 2014, 06:37 PM
بر اساس یک آمارگیری توسط "Standish Group" (http://aspxhttp://bazarha.blogfa.com/post-127.aspx) که از طریق یک نظر سنجی در پروژه ها صورت گرفته
عوامل مشکلات و شکست در پروژه ها بدین شرح اعلام گردیده که امیدوارم این درصدها بتونه به ما در جمع بندی موضوع و هدایت مسیر کمک کنه




خیلی عالی بود. مورد سوم هم ارائه نموده مبشه اضافه کنید.
خودم اطلاعات را از International Council on Systems Engineering گرفتم. و چند سازمان دیگه.

Almas Parsi
5th April 2014, 06:52 PM
خیلی عالی بود. مورد سوم هم ارائه نموده مبشه اضافه کنید.
خودم اطلاعات را از International Council on Systems Engineering گرفتم. و چند سازمان دیگه.

ممنون ...[golrooz]


دلایل عمده کنسل شدن پروژه ها قبل از تکمیل به شرح زیر می باشند.




عوامل لغو

درصد پاسخ



مشخصات و خواسته های ناقص

13.1%



عدم دخالت مشتری

12.4%



کمبود منابع

10.6%



خواسته های غیر منطقی

9.9%



عدم حمایت مدیریت ارشد

9.3%



تغییر در مشخصات و خواسته ها

8.7%



عدم برنامه ریزی

8.1%



عدم نیاز به آن پس از مدتی

7.5%



عدم وجود مدیریت IT

6.2%



ضعف فنی

4.3%



غیره

9.9%






همچنین حدود یک سوم از پروژه های حالت دوم و سوم دارای افزایش زمانی معادل 200% تا 300% بوده اند.
متوسط افزایش زمان حدود 222% زمان اولیه بوده است. این مقدار برای شرکت های بزرگ برابر 230%، برای شرکت های متوسط 202% و برای شرکت های کوچک 239% بوده است.

http://i44.tinypic.com/mb7dxe.jpg

hossien
6th April 2014, 01:56 AM
از خانم الماس پارسی تشکر می کنم مطالب جالبی ارائه نمودن.
نظر شما دوستان در این مورد چی هست فقط عوامل بالا هست ؟
در منابع دیگر به چه موضوعاتی پرداخت شده است؟ می توانید با منبع آن ارائه کنید

میلاد صفری
6th April 2014, 12:05 PM
5 دلیل اصلی شکست سازمان ها در مدیریت پروژه


http://vista.ir/include/articles/images/3fedded548082e4133c4644dd9914400.jpg● نکته: چرا در بسیاری از سازمان ها مدیریت پروژه هنوز مشکل دارد؟ من در بسیاری از مراکز آموزشی و مشاوره در این مورد بررسی کرده ام و پنج دلیل اصلی را در زیر بیان می کنم.
به طور کل، شرکت ها و سازمان ها به دنبال بهبود مدیریت پروژه خود می باشند. (به عبارت دیگر، مسلما هیچ سازمانی به دنبال کاهش کیفیت مدیریت پروژه نمی باشد.) با اینکه نمی توانند به خوبی معنای آن را بیان دارند اما همه می دانند که ارزش سازمان به دلیل مدیریت صحیح پروژه ها می باشد.
● پس دلیل افت کیفیت مدیریت پروژه چیست؟ چه چیز سازمان ها را از مدیریت موثر باز می دارد؟
۵. مدیران ارشد گمان می کنند که مدیریت پروژه یک نرم افزار است.
وقتی در مورد مدیریت پروژه با برخی از مدیران صحبت می کنید، آنها در ابتدا فکر می کنند شما ابزاری دارید که به شما امکان مدیریت بهتر پروژه را می دهد. درواقع، اگر ابزاری وجود داشت، شما راحت تر می توانستید آنها را به استفاده از آن ترغیب کنید. بااینکه در برخی از بخش ها مانند ایجاد و مدیریت روش کار، نیاز به ابزار می باشد اما ارزش مدیریت پروژه در اینکار خلاصه نمی شود. درعوض، به مهارت ها و نظم کاری بازمی گردد و در مورد پروسه ها و بهترین تمرین ها بوده و در مورد استفاده از الگوهای رایج صحبت می کند. خوب، مدیریت پروژه نرم افزار نیست.
۴. سازمان ها برای وقت گذاشتن ارزشی قائل نمی باشند.
بسیاری از مردم و همچنین سازمان ها خود را "کننده" می دانند. اگر می خواهید در مدیریت پروژه موفق باشید، باید متوجه شوید که پروسه طرح ریزی ارزشمند می باشد. اگر پروژه را به خوبی طرح ریزی کرده باشید، به طور موثرتری می توانید پروژه را مدیریت نمایید. بسیاری از سازمان ها مایل به مدیریت خوب پروژه هستند اما تمایلی به گذاشتن زمان لازم برروی آن ندارند. هیچ کس نمی خواهد برای طرح ریزی زمان بگذارد. درعوض، همه می خواهند به سرعت کار را شروع کرده و آنقدر از روش آزمون و خطا استفاده کنند تا بالاخره به نتیجه برسند.
۳. ممکن است یک بار تجربه کرده باشید.
یکی از دلایلی که افراد از متدولوژی مدیریت پروژه فرار می کنند، سختی کار، کاغذبازی های زیادی که دارد و متمرکز نمودن توجه برروی مسئله ای خارج از کار می باشد. در برخی موارد، این نگرانی منطقی می باشد زیرا ممکن است متدلوژی مطابق با حجم پروژه طرح ریزی نشده باشد. البته، در این مورد نیز مدیریت پروژه مشکل نیست بلکه مساله تلاشی بی هدف برای پیاده سازی آن می باشد. اگر متدولوژی را به درستی اجرا کنید، نتایج خارق العاده خواهند بود.
۲. سازمان شما متعهد به انجام نمی شود.
بسیاری از سازمان ها می گویند که مدیریت پروژه را برای پروژه های خود لازم دارند اما دوصد گفته چون نیم کردار نیست! آیا دفعه اول که شما کار را تعریف می کنید، همه می گویند "خوب شروع کنیم" ؟ آیا پشتیبان مالی شما می گوید که شما وقت تان را دارید به هدر می دهید و ریسک ها را برایتان فهرست می کند؟ این امر بسیار طبیعی است. حرفها یک چیز می گویند و عمل ها چیز دیگری.
۱. سازمان ها نمی دانند چگونه باید این تغییرات را پیاده سازی کنند.
شما نمی توانید تنها به آموزش دادن به افراد متکی باشید و سپس آنها را در نیمه رها کنید. شما نمی توانید MS Project را خریداری و سپس افراد را در استفاده از آن یاری ندهید. شما برای تغییر در فرهنگ سازمان خود نیاز به زمانی طولانی و روشی چندگانه دارید. در این راه به پشتکار و منابع زیادی دارید. اگر دقت کافی به این مقوله نشود پس از ۶ ماه مجددا رویه به حالت قبل بازخواهد گشت و مدیریت پروزه و موارد مربوط به آن در کمدها خاک خواهد خورد.

arisff
7th April 2014, 04:47 PM
سلام
ممنونم که در بحث شرکت نمودین.
شما پروژه را رنگ کردن ساختمان در نظر بگیرین ، سرشماری آمار روستاییان، عمل جراحی یک پزشک، ساختمان سازی ، طراحی هواپیما، پروژه های طراحی یا پروژه های تحقیقاتی باشه و هزاران کار دیگه مثل مغازه داری و .... اینها همه پروژه هستند اما برای تمام این موارد می توان عواملی توضیح داد یا استخراج کرد ان کار را به نحو احسن به پایان برسانید برای فروش در مغازه بالاترین در آمد ، طراحی وسیه یا سیستم متناسب با عملکرد درخواستی و عمل جراحی خوب و .... فقط هدف انها و راه های و متدهای رسیدن متفاوت هست اما کلیت قضیه یکی هست.

شما جرا خط تولید اختراع کردین ؟ منشا اختراعات چیست؟
بخشی از جواب را دادین درسته می توانید فاکتورهای بیشتری مثال بزنید؟

بله حق با شماست و کلیت همه مواردی که مثال زدید یکی هست و همه شون نوعی پروژه هستن. ولی دلیل شکست هر کدوم متفاوت هست.

اگه بخوام خلاصه بگم ؛ من رفتم سراغ خط تولید چون مشتریش بالا سرش بود!

hossien
7th April 2014, 10:59 PM
اگه بخوام خلاصه بگم ؛ من رفتم سراغ خط تولید چون مشتریش بالا سرش بود!

درسته اگر شما نیاز مشتری را خوب درک نکنید پروژه تان با شکست روبه رو میشه.

ابوالفضل92
8th April 2014, 06:49 PM
منظورم خوب مبحثی اشاره کردین اما نکته کلیدی آن را عنوان نکردین با این توضیحات الان ما ورودی اطلاعات خیلی داریم چه فاکتوری هست که می تواند تمام این موارد را پوشش بده؟
تعداد نیروی انسانی که من می گیرم متناسب با چی هست؟ تکنولوژی که شناسایی می کنم متناسب با چی هست؟منابع که استفاده می کنم متناسب با چی هست؟
تمام اینا را میشه خلاصه در یک عبارت گفت ؟ این عبارت چیه که در صورت نبود ان پروژه شکست می خوره؟
حسین آقای عزیز سلام،
این مواردی که شما در موردش ابهام و سوال دارین ، مربوط به مدیریت استراتژیک میشه و یه مدیر پروژه قبل از شروع پروژه ، این موارد را با مدیریت سازمان یا کارفرمای پروژه و یا در مواردی که مثلا یه نوآور و کارآفرین خودش کننده کاره، بایستی پس از مشخص کردن خواسته اش که میتونه یه پروژه باشه ، اول باید به سوالات استراتژیک پروزه جواب بده .
بعد برنامه ریزی را براساس استراتژی پروژه و یا سازمان انجام بده.
بعد کلیه منابع را براساس برنامه تامین کنه.
سپس مراحل اجرایی را برابر برنامه و منطبق با استراتژی شروع کنه.
اگه استراتژی را اول مشخص کنیم ، مسلما احتمال تغییرات و نوع و میزان انحراف و و مدت زمان قابل قبول برای تغییرات را هم میتوان پیش بینی و برنامه ریزی و اجرا کرد. البته دقت در برنامه ریزی و تعریف پروژه میتونه نیاز به تغییرات را به حداقل برسونه واین در گرو مدیریت دانش و یادگیری سازمانی هست .یعنی پروژه در نهایت دقت و با بررسی تمام اطلاعات مورد نیاز و البته همگام با لحاظ دقیق خواست ذینفعان پروژه که گاهی میتونه مشتری یا سازمان باشه میسر میشه.
بعداجرای منطبق با برنامه و تبادل مداوم اطلاعات بین مجری ، مدیر پروژه ،کارفرما ودرنهایت نظارت وکنترل دقیق و در عین حال رعایت اصل انعطاف در تمامی مراحل فوق هست.

hossien
8th April 2014, 11:35 PM
حسین آقای عزیز سلام،
این مواردی که شما در موردش ابهام و سوال دارین ، مربوط به مدیریت استراتژیک میشه و یه مدیر پروژه قبل از شروع پروژه ، این موارد را با مدیریت سازمان یا کارفرمای پروژه و یا در مواردی که مثلا یه نوآور و کارآفرین خودش کننده کاره، بایستی پس از مشخص کردن خواسته اش که میتونه یه پروژه باشه ، اول باید به سوالات استراتژیک پروزه جواب بده .
بعد برنامه ریزی را براساس استراتژی پروژه و یا سازمان انجام بده.
بعد کلیه منابع را براساس برنامه تامین کنه.
سپس مراحل اجرایی را برابر برنامه و منطبق با استراتژی شروع کنه.
اگه استراتژی را اول مشخص کنیم ، مسلما احتمال تغییرات و نوع و میزان انحراف و و مدت زمان قابل قبول برای تغییرات را هم میتوان پیش بینی و برنامه ریزی و اجرا کرد. البته دقت در برنامه ریزی و تعریف پروژه میتونه نیاز به تغییرات را به حداقل برسونه واین در گرو مدیریت دانش و یادگیری سازمانی هست .یعنی پروژه در نهایت دقت و با بررسی تمام اطلاعات مورد نیاز و البته همگام با لحاظ دقیق خواست ذینفعان پروژه که گاهی میتونه مشتری یا سازمان باشه میسر میشه.
بعداجرای منطبق با برنامه و تبادل مداوم اطلاعات بین مجری ، مدیر پروژه ،کارفرما ودرنهایت نظارت وکنترل دقیق و در عین حال رعایت اصل انعطاف در تمامی مراحل فوق هست.

تمام مطالب فوق تان را قبول دارم اما اگر نیاز مشتری را به خوبی درک نکنند که نمی تواند برنامه استراتژیک یا برنامه ریزی نمایند و یک اشتباه بزرگ روی خواهد داد تعریف و درک نیاز مشتری یکی از کلیدی ترین دلایل موفقیت یک پروژه یا شکست پروژه هست.
نیاز و خواسته های مشتری همیشه مثل کوه یخه. یک سوم اون را شما می بینید مدیری موفق یا کارشناس یا مدیر پروژه ای که بونه اون دو سوم دیگه را شناسایی کنه و برای اون برنامه ریزی کنه تا با شکست روبرو نشه که با متدهای خاص میشه این کار را انجام داد

ابوالفضل92
9th April 2014, 12:02 AM
تمام مطالب فوق تان را قبول دارم اما اگر نیاز مشتری را به خوبی درک نکنند که نمی تواند برنامه استراتژیک یا برنامه ریزی نمایند و یک اشتباه بزرگ روی خواهد داد تعریف و درک نیاز مشتری یکی از کلیدی ترین دلایل موفقیت یک پروژه یا شکست پروژه هست.
نیاز و خواسته های مشتری همیشه مثل کوه یخه. یک سوم اون را شما می بینید مدیری موفق یا کارشناس یا مدیر پروژه ای که بونه اون دو سوم دیگه را شناسایی کنه و برای اون برنامه ریزی کنه تا با شکست روبرو نشه که با متدهای خاص میشه این کار را انجام داد
فرمایش تون کاملا درسته.خوب در مدیریت استراتژیک برای یک پروژه، نیاز مشتری را در قالب فرصت و تهدید محیطی swotبایستی تحلیل کرد.

hossien
9th April 2014, 12:43 AM
فرمایش تون کاملا درسته.خوب در مدیریت استراتژیک برای یک پروژه، نیاز مشتری را در قالب فرصت و تهدید محیطی swotبایستی تحلیل کرد.

نیاز مشتری با درخواست فرق می کنه.
مشتری نیاز با خودرو با سطح آلاینگی پایین و ایمنی بالا دراد.
اما مشتری میاد به شما می گه من ماشینی می خوام که سرعتش بالا باشه.
شما بایستی برای این مشتری ماشینی طراحی کنید که سرعت بالای آن را محقق کرده باشین و همچنین تمام ناگفته های مشتری را برآورده کرده باشین می تونه مصرف سوخت کم و همچنین تمام قوانین و مقررات را.
تا بتونه با این خودرو در سزح شهر حرکت کند.
این دو مقوله کاملا با هم فرق دارن

hossien
9th April 2014, 12:45 AM
swot با هدف برنامه ریزی و پیش بینی انجام می گیرد که شما برای سال های آینده چه کنید چه فرصت ها و نقاط بهبودی دارین

hossien
9th April 2014, 12:50 AM
swot با هدف برنامه ریزی و پیش بینی انجام می گیرد که شما برای سال های آینده چه کنید چه فرصت ها و نقاط بهبودی دارین

fati3370
12th July 2014, 11:33 PM
مثال واضح تر بزنم در بیشتر مراکز و سازمان های دولتی و خصوصی استاندارد بین اللملی ایزو سیستم مدیریت کیفیت iso9001:2008 (البته تا یک سال دیگر تغییر می کند.)می گیرن واقعا این استاندارد بهشون کمک می کنه و ارزش افزوده براشون داره؟ اما چطور در یک شرکت دیگه پیاده میشه ارزش افزوده برای شرکت داره؟
به نظر من هیچکذوم از استانداردهای بین المللی کمک نمیکنن به هیچ سازمانی و ارزش افزوده ندارن.فقط از نظر بازاریابی میتونه خیلی موثر باشه مخصوصا شرکت های استاندارد که جدیدا صدور و اعطای گواهینامه های بین المللی رو به قولی وای فای کردن و طبق هیچ معیاری نیست اعطای گواهی نامه هاشون.
اما درمورد شکست پروژه ها مهم ترین دلیلش حالا با توجه به موقعیت فرد و مکان و امکاناتی که داره به نظر من حامی روحی و مالی هستش که واقعا واقعا واقعا باعث n برابر شدن انگیزه کار میشه ومطمعنا روند موفقیت خیلی بهتر پیش میره البته از خیلی چیزا فاکتور میگیریم چون ما الان با توجه به بحث دوستان پروژه ها و شکستشون رو توایران و یا توی موقعیتی که خودمون هستیم رو دارن با کشورهای جهان اولی مقایسه میکنن که به نظر من دور از ذهن میشه جواب درست!!

hossien
14th July 2014, 06:59 PM
مثال واضح تر بزنم در بیشتر مراکز و سازمان های دولتی و خصوصی استاندارد بین اللملی ایزو سیستم مدیریت کیفیت iso9001:2008 (البته تا یک سال دیگر تغییر می کند.)می گیرن واقعا این استاندارد بهشون کمک می کنه و ارزش افزوده براشون داره؟ اما چطور در یک شرکت دیگه پیاده میشه ارزش افزوده برای شرکت داره؟
به نظر من هیچکذوم از استانداردهای بین المللی کمک نمیکنن به هیچ سازمانی و ارزش افزوده ندارن.فقط از نظر بازاریابی میتونه خیلی موثر باشه مخصوصا شرکت های استاندارد که جدیدا صدور و اعطای گواهینامه های بین المللی رو به قولی وای فای کردن و طبق هیچ معیاری نیست اعطای گواهی نامه هاشون.!

سلام
کاملا با نظر شما مخالفم .
این استانداردها در سطح دنیا بهره برداری میشه چرا شرکت های خارجی براشون ارزش افزوده داره چون به مسائلی پرداخته که ما خیلی کم به اونا توجه می کنیم یکی بند 7-2-2 ایزو هست .
تو ایران به نظر من بر اساس تجربه کاریم دو قشر خراب کردن این استاندارد را 1- مشاورین محترم 2- ممیزان صدور گواهینامه
1-مشاورین فقط یک بار فکر کردن و میان همون کاری که در شرکت الف انجام دادن را به شرکت ب می دن چون ما هم نمی دونیم می گیریم و میگه این کارا رو کن حله.
2-ممیزان به جای گرفتن و شناسایی مشکلات یک سری موارد بیهوده را می گن یا نمی گن چند روز دیگه گواهینامه را صادر می کنند.

در جهان در موضوع تعالی و بهره وری هنوز شرکتی بالای 900 امتیاز نیاورده اما تو ایران چندین شرکت هست که بالاتر از این نمره را با دادن چند سکه با ارزیابان و .... اوردن و کیفیت محصولات هر روز بدتر از دیروز شده


اما درمورد شکست پروژه ها مهم ترین دلیلش حالا با توجه به موقعیت فرد و مکان و امکاناتی که داره به نظر من حامی روحی و مالی هستش که واقعا واقعا واقعا باعث n برابر شدن انگیزه کار میشه ومطمعنا روند موفقیت خیلی بهتر پیش میره البته از خیلی چیزا فاکتور میگیریم چون ما الان با توجه به بحث دوستان پروژه ها و شکستشون رو توایران و یا توی موقعیتی که خودمون هستیم رو دارن با کشورهای جهان اولی مقایسه میکنن که به نظر من دور از ذهن میشه جواب درست!!


دوست عزیز بر اساس تجربه و مطالب و کتاب هایی که مطالعه کردم هیچ فرقی نداره تمام مواردی که دلایل شکست پروژه اینجا مطرح شد عواملی هست که ما در نظر نمی گیریم چه در ایران که در حال توسعه هست چه در آلمان و آمریکا .
خدایش شما به نیاز مشتری چه قدر توجه می کنید ؟ ایا تا به حال شده پروژه ای را قبول نکنید بگین توانایی ندارم انجام بدم یا امکانسنجی کنید بگین نمیشه انجام داد؟ تو سازمان های دولتی بعد از چند ماه بهتون یک پروژه می دن عقلانی عملی نمیشه اما پروژه را قبول می کنیم چرا ؟ منابع را اصلا در نظر نمی گیریم. اسکپ کاری یا پیوست را با کارفرما قطعی نمی کنیم و تا انتهای پروژه اسپک فنی تون هی تغییر می کنه به نظرتون پروژه جلو میره. مسلما نه.
بله برای پروژه در نظر گرفتن شرایط کاربر و فرد مهم هست و یکی از فاکتور های موفقیت هست اما منجر به شکست پروژه نمیشه . راندمان کار از 100% به 60% افت پیدا می کنه تو ایران عادیه.
یک مثال بزنم.
همیشه دو سطح تعامل با دیگران را به یاد داشته باشین. سطح کسب و کار در برآورنده کردن اهداف بیرونی آنان و سطح انسانی که کلا درباره احاسی است که آن تعامل در نزد آنان ایجاد میشه .

وقتی با کسی مثل مشتری ، کارفرما همکار کارمند مشغول معامله یا کار هستین این دو نیاز را باید در نظر بگیرید چه دذ تعاملات مکتوب ، الکترونیکی یا رودر رو.

منظورم چی بود از این دو تعامل.
شما فرض کنید براتون در مسافرت یک حادثه تلخ پیش امده و نیاز به پول دارین میرین کارت را در عابر بانک می زارین و پول نمی ده یا مشکلی پیش میاد حالا به شرکت پشتیبان زنگ بزنید و کل حوادث را براشون توضیح بدین با ناراحتی و گریه چون دوباره اون حوادث براتون داره تداعی میشه بعد اپراتور بهتون بگه شماره حسابتون چنده؟
از دید اپراتور وظیفه خودشو انجام داده اما یک نکته فراموش کرد اونم سطح انسانی رو چون شما با ناراحتی تمام را برد در یک بعد دیگه با شما همدردی نکرد می تونست با یک کلمه یا جمله با شما همدردی کنه این شوک مثل یک سلی هست که به شما زده شده.
اگر اپراتور فقط می گفت من واقعا متاسفم که این اتفاق افتاده اجازه بدید الان حل می کنم شماره حسابتون چند هست؟ یا بگذارید ببینم چه کمکی می تونم براتون کنم شماره حسابتان را می فرمایید. این طوری یک احساسی انسان پیدا می کنه که به اون سازمان یا فرد یا مغازه نگران شماست جایی نیست که به آدم ها توجه ندارن بهتون خیلی کمک می کنه.

ببخشید زیاد حرف زدم و سپاسگذارم که وقتتان را در اختیارم گذاشتین.

fati3370
14th July 2014, 11:52 PM
سلام
کاملا با نظر شما مخالفم .
این استانداردها در سطح دنیا بهره برداری میشه چرا شرکت های خارجی براشون ارزش افزوده داره چون به مسائلی پرداخته که ما خیلی کم به اونا توجه می کنیم یکی بند 7-2-2 ایزو هست .
تو ایران به نظر من بر اساس تجربه کاریم دو قشر خراب کردن این استاندارد را 1- مشاورین محترم 2- ممیزان صدور گواهینامه
*****کشورهای خارجی ارزش افزوده دارن چون با توجه به تمامی قوانینی که برای صدور در نظر گرفته شده گواهی اعطا میشه نه باعرض شرمندگی و تاسف باندبازی سلام علیک دوستانه و..... جهان اولی ها خودمونی بگم پدر یه شرکت ،موسسه یا نهادو درمیارن تا یه گواهی بهشون بدن و واقعا هم همین درسته همینه که مبینیم پیشرفت ها و کارهاشون درمقایسه با خودمونو. مشاورین باز سهم کمتری دارن چون طبق اموزش و وظیفه ای که بهشون آموزش داده شده و برنامه ریزی شده کار میکنن ولی خب بازم میتونن اونجور که باید،باشن. اما ممیزان صدور گواهی نامه: شرکت مادر منظورتونه یا وابسته هاش؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ چون خیییییییییییییلی تفاوت دارن اینا باهم از نظر کارکرد و قوانینو ...
1-مشاورین فقط یک بار فکر کردن و میان همون کاری که در شرکت الف انجام دادن را به شرکت ب می دن چون ما هم نمی دونیم می گیریم و میگه این کارا رو کن حله.******: چون فقط یکبار یه چیزی رو آموزش میبینن یکبار یچیزی رو یاد میگیرن و همونو همه جا بکار میبرن شاید!!!!
2-ممیزان به جای گرفتن و شناسایی مشکلات یک سری موارد بیهوده را می گن یا نمی گن چند روز دیگه گواهینامه را صادر می کنند.***** مراکز صدور؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟

در جهان در موضوع تعالی و بهره وری هنوز شرکتی بالای 900 امتیاز نیاورده اما تو ایران چندین شرکت هست که بالاتر از این نمره را با دادن چند سکه با ارزیابان و .... اوردن و کیفیت محصولات هر روز بدتر از دیروز شده
موافقم با این حرفتون.تو ایران تنها گواهی ای که هنوز تا چن ماه پیش که اطلاع داشتم اعطا نشده همون ستاره دار کیفیت بود(اسم دقیقش الان یادم نیست)که اونم همینجا خیلیه دنبالش بودن.چه شود اگه اینو بدن به چنتا شرکته......




دوست عزیز بر اساس تجربه و مطالب و کتاب هایی که مطالعه کردم هیچ فرقی نداره تمام مواردی که دلایل شکست پروژه اینجا مطرح شد عواملی هست که ما در نظر نمی گیریم چه در ایران که در حال توسعه هست چه در آلمان و آمریکا .
خدایش شما به نیاز مشتری چه قدر توجه می کنید ؟ ایا تا به حال شده پروژه ای را قبول نکنید بگین توانایی ندارم انجام بدم یا امکانسنجی کنید بگین نمیشه انجام داد؟ تو سازمان های دولتی بعد از چند ماه بهتون یک پروژه می دن عقلانی عملی نمیشه اما پروژه را قبول می کنیم چرا ؟ منابع را اصلا در نظر نمی گیریم. اسکپ کاری یا پیوست را با کارفرما قطعی نمی کنیم و تا انتهای پروژه اسپک فنی تون هی تغییر می کنه به نظرتون پروژه جلو میره. مسلما نه.
بله برای پروژه در نظر گرفتن شرایط کاربر و فرد مهم هست و یکی از فاکتور های موفقیت هست اما منجر به شکست پروژه نمیشه . راندمان کار از 100% به 60% افت پیدا می کنه تو ایران عادیه.
یک مثال بزنم.
****** شما یه پروژه ی شخصی خیلی کوچیک رو درنظر بگیرید که حالا بیشتر یه ایده هستش.خب برفرض من این ایده رو دارم اولا باید قبل از انتقاد از این کارا از نظام آموزشی ایراد بگیریم چراکه ما 12 سال درس میخونیم هرچیزی که فکرشو بکنید مفیدباشه یامضر هرچیزی رو ما تو این کتابای درسی میخونیم که به جرات میتونم بگم کمتر از30% بدرد زندگی عملیمون میخوره حالا از یکسری چیزای مادر فاکتور میگیریم.یه دونه مطلب در رابطه با پرورش ذهن ایجاد انگیزه جهت خلاقیت و نوآوری وایده پدازی باشه به ما یاد ندادن و اصلا رو همچین موضوعات به نظر من مهمی کار نمیشه.خب من وقتی ایده دارم سردرگمم اولا: نمیدونم چیکار کنم.دوما فرضا که راهموپیدا کردم مسلما من نیاز دارم به یه راهنما نهادهایی که واقعیتا وجود ندارن باید حمایت کنن که بیخیالش.دوما حمایت همون چیزی که اولش باید روحی باشه حتی درحد تشویق. دوم باید مالی باشه بعد از بررسی هایی که انجام شد نه اینکه بررسی کنن همه بگن عالیه بگن تاحالا همچین کاری رو هیشکی انجام نداده سخته ولی شدنی اولین میشه اگه انجام بشه و از این مدل حرفا ولی فقط درحد حرف این میشه حمایت مالی.وقتی این دوتا فاکتور وجود نداشته باشه پروژه ای که حالا من شخصی و کوچیکشو مثال زدنم اصلا میره تومرحله انجام که بخاد شکست بخوره حالا60% یا.....
همیشه دو سطح تعامل با دیگران را به یاد داشته باشین. سطح کسب و کار در برآورنده کردن اهداف بیرونی آنان و سطح انسانی که کلا درباره احاسی است که آن تعامل در نزد آنان ایجاد میشه .

وقتی با کسی مثل مشتری ، کارفرما همکار کارمند مشغول معامله یا کار هستین این دو نیاز را باید در نظر بگیرید چه دذ تعاملات مکتوب ، الکترونیکی یا رودر رو.

منظورم چی بود از این دو تعامل.
شما فرض کنید براتون در مسافرت یک حادثه تلخ پیش امده و نیاز به پول دارین میرین کارت را در عابر بانک می زارین و پول نمی ده یا مشکلی پیش میاد حالا به شرکت پشتیبان زنگ بزنید و کل حوادث را براشون توضیح بدین با ناراحتی و گریه چون دوباره اون حوادث براتون داره تداعی میشه بعد اپراتور بهتون بگه شماره حسابتون چنده؟
از دید اپراتور وظیفه خودشو انجام داده اما یک نکته فراموش کرد اونم سطح انسانی رو چون شما با ناراحتی تمام را برد در یک بعد دیگه با شما همدردی نکرد می تونست با یک کلمه یا جمله با شما همدردی کنه این شوک مثل یک سلی هست که به شما زده شده.
اگر اپراتور فقط می گفت من واقعا متاسفم که این اتفاق افتاده اجازه بدید الان حل می کنم شماره حسابتون چند هست؟ یا بگذارید ببینم چه کمکی می تونم براتون کنم شماره حسابتان را می فرمایید. این طوری یک احساسی انسان پیدا می کنه که به اون سازمان یا فرد یا مغازه نگران شماست جایی نیست که به آدم ها توجه ندارن بهتون خیلی کمک می کنه.[tafakor]
[nadanestan]

[golrooz]


ببخشید زیاد حرف زدم و سپاسگذارم که وقتتان را در اختیارم گذاشتین.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد