بیا 2 !قشنگه.........

[آسمان 1371]

سلام علیکم بچه ها[golrooz]
همین اول بگم ک اگه این تاپیک رو ساپورت کنید ی چیز دیگه میشه ها میگی نه؟نیگا کن[nishkhand]
عارضم خدمتتون که این تاپیکو با مشورت با چند تا از بچه ها گذاشتم تا دلنوشته های خودتون رو باقلم خودتون(نه کپی پیست از اینترنت!!![tafakor])و بهترین و شیرین ترین و طنز ترین و ... خاطراتتون رو از نوزادی تا الان و بالاخره هر چی ک بنظرتون قشنگه رو به قلم خودتون بنویسید.هم دور همی یکم لذت میبریم و میخندیم همم یکم نویسندگی خونمون بالا میره!![tashvigh][tashvigh][tashvigh]
هر کی پایس بسم ا...[sootzadan][sootzadan]

[nhh]

سلام علیکم بچه ها[golrooz]
همین اول بگم ک اگه این تاپیک رو ساپورت کنید ی چیز دیگه میشه ها میگی نه؟نیگا کن[nishkhand]
عارضم خدمتتون که این تاپیکو با مشورت با چند تا از بچه ها گذاشتم تا دلنوشته های خودتون رو باقلم خودتون(نه کپی پیست از اینترنت!!![tafakor])و بهترین و شیرین ترین و طنز ترین و ... خاطراتتون رو از نوزادی تا الان و بالاخره هر چی ک بنظرتون قشنگه رو به قلم خودتون بنویسید.هم دور همی یکم لذت میبریم و میخندیم همم یکم نویسندگی خونمون بالا میره!![tashvigh][tashvigh][tashvigh]
هر کی پایس بسم ا...[sootzadan][sootzadan]

ممنون از تاپیکتون[golrooz]
[golrooz]
ولی جسارتا این موضوع مث موضو خاطرات روزانه نمیشه یا تواون مایه ها؟؟؟؟البته ببخشیدا[khejalat]

[آسمان 1371]

ممنون از تاپیکتون[golrooz]
[golrooz]
ولی جسارتا این موضوع مث موضو خاطرات روزانه نمیشه یا تواون مایه ها؟؟؟؟البته ببخشیدا[khejalat]
سلام دوست عزیز
خواهش.ببین دوست من خودت داری میگی خاطرات روزانه؟!
خیلی از خاطرات هست که مربوط به بچگی هامونه یا چندین سال قبل ی اتفاق جالبی واسمون افتاده که حالا چه به صورت طنزبوده چه به صورت تجربه ...
درواقع حرف شما درسته ولی خاطرات روزانه زیرمجموعه ای از این تاپیک میشه آخه خیلی از خاطرات مربوط به زمانی بوده که درواقع قبل از اینکه تاپیک خاطرات روزانه ایجاد بشه اتفاق افتاده
البته دوستان همونطورکه گفته شد ...ترین هاتونو بگید

[nhh]

ممنون از توضیحتون[golrooz]

بسم الله،از خودتون شروع کنید[khanderiz][khanderiz]

[آسمان 1371]

دوران راهنمایی بودم که یه روز با بچه ها شرط گذاشتیم که کی میتونه سرکلاس دفتر کلاسی معلم عربی رو برداره؛نمره ها رو عوض کنه بذاره سر جاش.شرط 5000تومن بود.دو نفر اول رفتن نزدیک بود خودشونو خیس کنن برگشتن!!!گفتم برین کنار که کار خودمه!!!(فردین بازی!!)[khande][khande]خلاصه با چنان دقت ومهارتی این دفتر رو برداشتم که معلم که هیچ خود بچه ها هم نفهمیدن!!!الکی که نبود هفت هشت سال شاگردی کرده بودم دیگه نوبت استادیم بود!!!!!!! (تیکه کلام مشهدی ها)جاتون خالی تا یه هفته خوراکم شده بود ساندویچ!!!!!! [khandeshadid][khandeshadid]