ورود

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مشاعره



zahra_75
12th March 2014, 02:33 PM
سلام
امیدوارم شما به شعر علاقه داشته باشید و با یه مشاعره خوب بیشتر از شعر لذت ببرید اولین شعر هم خودم میگم:


خداوندا!

اگر روزی ‌ز عرش خود به زیر آیی

لباس فقر پوشی

غرورت را برای ‌تکه نانی

‌به زیر پای‌ نامردان بیاندازی‌

و شب آهسته و خسته

تهی‌ دست و زبان بسته

به سوی ‌خانه باز آیی

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر در روز گرما خیز تابستان

تنت بر سایه‌ی ‌دیوار بگشایی

لبت بر کاسه‌ی‌ مسی‌ قیر اندود بگذاری

و قدری آن طرف‌تر

عمارت‌های ‌مرمرین بینی‌

و اعصابت برای‌ سکه‌ای‌ این‌سو و آن‌سو در روان باشد

زمین و آسمان را کفر می‌گویی

نمی‌گویی؟!

خداوندا!

اگر روزی‌ بشر گردی‌

ز حال بندگانت با خبر گردی‌

پشیمان می‌شوی‌ از قصه خلقت، از این بودن، از این بدعت.

خداوندا تو مسئولی.

خداوندا تو می‌دانی‌ که انسان بودن و ماندن

در این دنیا چه دشوار است،

چه رنجی ‌می‌کشد آنکس که انسان است و از احساس سرشار است…

ت بده....

آسمان 1371
12th March 2014, 02:46 PM
هر که منظور خود از غیر خدا می طلبد
چو گدایی است که حاجت زگدا می طلبد

nhh
12th March 2014, 02:55 PM
دولت فقر خدایا به من ارزانی دار
کاین کرامت سبب حشمت وتمکین من است

zahra_75
12th March 2014, 10:44 PM
توو صبحِ سرد و دلگیر زمستون

کنار برف زیبای توو ایوون

دو تا چشمِ نیازِ رو به رویا

اسیرِ قصّه های تلخ فردا

الف بده...

zahra_75
12th March 2014, 10:48 PM
ali mobini شعر من با "ت" تموم شد بهتر بود شما شعرتون با حرف "ت" شروع میکردید. ممنون

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد