محمد 1990
3rd March 2014, 05:36 PM
زن سالاری + شعر طنز (http://namnak.com/3882-%D8%B2%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C-+-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B7%D9%86%D8%B2.html)
http://files.namnak.com/images/fun/joke/01_pics/%D8%B2%D9%86-%D9%88-%D8%B4%D9%88%D9%87%D8%B1-no0457.jpg (http://namnak.com/3882-%D8%B2%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C-+-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B7%D9%86%D8%B2.html#)
شعر بسیار خنده دار و بامزه از زن سالاری و مظلومیت مردهای امروزی در خانه شعری طنز فقط محض خنده بخونید و بخندید. نه مرد سالاری و نه زن سالاری بلکه باید عشق سالاری در خانه ها باشه تا یک زندگی شیرین و مملو از محبت به هم هدیه کنیم.
«همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»
مو (http://namnak.com/c20-%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C)قـع بحث هوو- لیک هیاهـــــو می کرد!
بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید
نصف شب در شکـم آن زنه چاقو می کرد!
وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم
زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد
طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-
معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد
بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب
داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!
آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد
باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد
فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود
زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد
دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز
خـــرج مانیکــــــــور و میزامپلی مو می کرد
گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش
آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد
زندگی خواهــــر خود را می خورد
کاو بــــه مچ - تـــا سرآرنج- النگو می کرد
نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود
هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد
بر خلافش اگـــــر آن دم نظری می دادم
لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد
کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم
که خدا قسمت او شوهـــــر مظلومی کرد!
منبع : pat-o-mat.com
http://files.namnak.com/images/fun/joke/01_pics/%D8%B2%D9%86-%D9%88-%D8%B4%D9%88%D9%87%D8%B1-no0457.jpg (http://namnak.com/3882-%D8%B2%D9%86-%D8%B3%D8%A7%D9%84%D8%A7%D8%B1%DB%8C-+-%D8%B4%D8%B9%D8%B1-%D8%B7%D9%86%D8%B2.html#)
شعر بسیار خنده دار و بامزه از زن سالاری و مظلومیت مردهای امروزی در خانه شعری طنز فقط محض خنده بخونید و بخندید. نه مرد سالاری و نه زن سالاری بلکه باید عشق سالاری در خانه ها باشه تا یک زندگی شیرین و مملو از محبت به هم هدیه کنیم.
«همسرم با غم تنهایی خود خو می کرد»
مو (http://namnak.com/c20-%D9%BE%D9%88%D8%B3%D8%AA-%D9%88-%D8%B2%DB%8C%D8%A8%D8%A7%DB%8C%DB%8C)قـع بحث هوو- لیک هیاهـــــو می کرد!
بسکه با فکـــر و خیالات عبث می خوابید
نصف شب در شکـم آن زنه چاقو می کرد!
وقتی از رایحه ی عشق سخن می گفتم
زود پا می شد و تی شرت مرا بو می کرد
طفلکی مادر مــن آش که می پخت زنم-
معتقد بود در آن جنبـــــــل و جادو می کرد
بهـــر او فاخته می دادم و می دیدم شب
داخل تابـــه به آن سس زده کوکو می کرد!
آخـــــــر برج کــــه هشتم گرو نه می شد
باز از مـــــن طلب ماهــــی و میگو می کرد
فیش دریافتــــــــــی بنده از او مخفی بود
زن همکـــــار ولی دست مـــــرا رو می کرد
دخل یکمـــــــــاه مرا می زد و ظرف یکروز
خـــرج مانیکــــــــور و میزامپلی مو می کرد
گـــــر نمی دادم بــــــا اشک سر مژگانش
آب می زد بــــــــــه ته جیبم و جارو می کرد
زندگی خواهــــر خود را می خورد
کاو بــــه مچ - تـــا سرآرنج- النگو می کرد
نظـــــــــــر مادرش از هر نظری حجت بود
هر چــــــــه می کرد فقط با نظر او می کرد
بر خلافش اگـــــر آن دم نظری می دادم
لنگــــــه ی کفش نثــــار من هالو می کرد
کاشکی دست بزن داشتم امــا چه کنم
که خدا قسمت او شوهـــــر مظلومی کرد!
منبع : pat-o-mat.com