PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گاتها، مردم را در دو بخش دانايان و نادانان مي‌آورد



Capitan Totti
23rd February 2014, 02:15 AM
گاتها، مردم را در دو بخش دانايان و نادانان مي‌آورد (http://parskoroosh.blogfa.com/post/419)

بهمردي با يادآوري اين نكته كه آن‌چه درباره‌ي گاتها خواهد گفت برگرفته از ديدگاه اوستا‌شناسان است، نه برداشت شخصي خود، افزود: «هنگامي كه به پيرامون خود مي‌نگريم، مي‌بينيم كه همه‌ي انسان‌ها با يك تن و يك جان و يك انديشه آفريده شده‌اند و با هم برابرند؛ با اين همه ميان آن‌ها تفاوت‌هايي مي‌بينيم. اين تفاوت‌ها از كجا ريشه مي‌گيرد؟ آيا جز اين است كه همه، توانايي به‌دست آوردن دانش را دارند؟ پس چرا اين‌گونه نيست و انسان دانش‌آموخته‌ي نيك داريم و انسان دانش‌اندوز بد؟»
بهمردي براي يافتن پاسخ چنين پرسشي به بخش‌بندي‌هاي گاهاني اشاره كرد و گفت: «در "گاتها"ي اشو‌زرتشت، چند بخش‌بندي هست: نخست تقسيم كردن آدميان به دو گروه "دانايان" و "نادانان" است. اما بايد توجه داشت كه خواسته‌ي اشو‌زرتشت از واژه‌ي "نادان" كسي نيست كه دانش ندارد؛ بلكه آن‌هايي هستند كه "دانش بد" يا "دانش منفي" به‌دست آورده‌اند. در زبان پهلوي چنين كساني را "پس دانا"، يعني آن‌هايي كه در دانايي به پستي مي‌گرايند، ناميده‌اند.»
بهمردي با خواندن هات 30- بند 1 "گاتها" از دو گوهر همزاد و متضادي نام برد كه در انديشه پديد مي‌آيد و بر پايه‌ي آن‌چه كه در گاتها آمده است، «زندگي و نازندگي» را مي‌آفريند. او آنگاه افزود: « اين دو گوهر همزاد و متضاد همان چيزي است كه به آن خوب و بد مي‌گويند. مي‌توان پرسيد كه اگر يكي از اين نيروها، "بد" است پس چرا نام "گوهر" بر آن نهادند؟.»
بهمردي افزود: «نكته اينجاست كه "گوهر منفي" يا "گوهر بد"، بد نيست، بلكه يكي ازعامل‌هاي پيش‌برنده است. گوهر بد، يا نيروي بد، هنگامي بد خواهد شد كه در انديشه‌ي آدمي راه يابد و انساني بد پديد آورد. از همين روست كه "هومباخ"- يكي از برجستگان اوستا‌شناس- مي‌گويد: "انديشه، نيروي انجام دادن كار است". چنين انديشه‌اي مي¬تواند هم خوب باشد و هم بد؛ مثبت باشد يا منفي.»
بهمردي در ادامه به بخش‌بندي‌هاي گاهاني(بخش‌بندي كه در سروده‌هاي اشوزرتشت آمده است) پرداخت و نمونه‌هايي از آن را برشمرد. به گفته‌ي او جدا كردن انسان‌ها به دو گروه «اشون»‌ها و «دروند»‌ها يك نمونه از اين بخش‌بندي است. اشون كسي است كه داراي نظم و راستي –اشا- است و دروند نيز آن كسي است كه به دروغ -نيروي بد- گرايش دارد. بهمردي افزود: «اشو‌زرتشت در هات 32- بند 1 "گاتها" از چهار طبقه‌ي اجتماعي ياد مي‌كند و مي‌گويد: "و بايد آزادگان خواستار باشند، همانا برزيگران با پيشوايان، شما نيز، اي ديوها، از روي آموزش من آن شادماني اهورامزدا را- برآنيم چون گماشتگان تو دور بداريم آناني را كه بدخواه‌اند."(برگردان پورداوود). مي‌بينيم كه در اين بند، از چهار طبقه‌ي آزادگان، پيشوايان، برزيگران و نادانان سخن گفته شده است.»
بهمردي سپس به بخش‌بندي فردوسي از طبقات اجتماعي در داستان جمشيد اشاره كرد و آن‌ها را «كاتوزيان»، «نيساريان» و «كشاورزان» و «اهتوخوشي‌يان» دانست و گفت: «فردوسي مي‌گويد كه كار كاتوزيان ستايش بود. جمشيد اين گروه را از مردم جدا كرده بود و فرمان داده بود كه در كوه‌ها باشند و به كار خود بپردازند. خويشكاري كاتوزيان اين بود كه بينديشند و بهترين راه را براي مردم بيابند. در "گاتها"ي اشو زرتشت نيز از "انجمن مغان" ياد شده است كه كار آنان نيز، همانند كاتوزيان، انديشيدن و يافتن راه‌هاي نيك براي زندگي آدميان بود.»
به سخن بهمردي، نيساريان نيز طبقه‌ي جنگاوران بودند؛ اما جنگ در انديشه. فردوسي جنگ را تنها جنگ بدني نمي¬داند، بلكه نبرد انديشه‌ها را هم در نظر دارد. كشاورزان نيز به كار كشت‌ورزي خود سرگرم بودند و «اهتوخوشي‌يان» نيز آناني در شمار مي‌آمدند كه در پي انديشه نمي‌رفتند.
بهمردي گفت: «‌مي‌بينيم كه بخش‌بندي فردوسي در شاهنامه با طبقات چهارگانه‌اي كه در "گاتها" آمده است، يكي است. روشن هم هست كه چرا چنين است؛ چون راه راستي يكي است و چند تا نيست. از اين رو در شاهنامه سخناني را مي‌يابيم كه با "گاتها" هم‌خواني و برابري دارد.»
بهمردي بخش‌بندي اوستا به پنج بخش يسنا، يشت‌ها، ويسپرد، ونديداد و خرده اوستا، را نه تنها برپايه زمان سرايش هر كدام از اين بخش‌ها دانست، بلكه بدين نكته نيز اشاره كرد كه چه بسا هر كدام از اين بخش‌ها براي ارايه كردن به يك گروه ويژه¬ي اجتماعي تدوين شده‌اند و بسته به اين كه هر انساني در كدام يك از طبقات اجتماعي قرار مي¬گيرد، مي‌تواند آن كتاب‌ها را درك و فهم كند. از همين روست كه درك "گاتها" دشوار است؛ چون شناخت آن بستگي به دانستن دانش‌هايي همانند عرفان، فلسفه و حكمت‌هاي شرقي دارد و كسي مي تواند آن را خوب بفهمد كه در طبقه‌ي والايي از دانايي و انديشه جاي گرفته باشد. اما فهم "ونديداد" كه قانون‌هاي پزشكي و اجتماعي است، دشواري كمتري دارد.
اردشير بهمردي در پايان افزود: «‌در دانش‌اندوزي و مهارت‌انديشي و جستجوگري، سلسله مراتبي هست. از همين روست كه در جامعه گروه‌هاي گوناگون را مي‌بينيم. پيداست كه در ميان هر گروهي هم اشون هست و هم دروند. هر كسي كه در يكي از اين مرتبه‌ها جاي بگيرد، ويژگي¬هاي آن گروه و طبقه را پيدا مي‌كند.»

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد