PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : شاغل بودن ، احمقانه ترین معامله زندگی



arisff
17th February 2014, 09:58 PM
این خنده داره که مردم وقتی به یک سن خاصی میرسند، مثلا وقتی که از دانشگاه فارغ التحصیل میشند، فکر میکنند که وقتش شده که برن و یه شغلی بره خودشون دست و پا کنند. ولی این که اکثر آدما همین کار رو می کنند دلیل نمیشه که ایده ی خوبی باشه.

در واقع، اگر شما باهوش باشید، شاغل شدن یکی از بد ترین کار هایی هست که میتونید برای تامین زندگی خودتون انجام بدید. راه های بسیار بهتری از فروختن خودتون به برده داری استخدامی برای امرار معاش وجود داره.
این جا به چند دلیل اشاره می کنم که چرا باید تا میتونید از کارمند شدن و اشتغال دوری کنید:

1-درآمدی برای احمق ها
پیدا کردن یه شغل و معامله ی زمانتون با پول ممکنه به نظر ایده ی خوبی بیاد.
فقط یه مشکلی داره. احمقانه هست! احمقانه ترین راهی که میتونید ازش در آمد داشته باشین! این حقیقتا در آمدی برای احمق هاست.
چرا شاغل شدن خیلی احمقانه هست؟ چون فقط وقتی که داری کار میکنی پول درمیاری. فکر نمیکنه یه مشکلی وجود داشته باشه؟ نکنه اون قدر شست و شوی مغزی شدی که فکر میکنی هوشمندانه و منطقیه که فقط وقتی کار میکنی پول دربیاری؟
تا حالا به این فکر نکردی که شاید بهتر باشه حتی وقتی کار نمیکنی هم پول دربیاری؟ کی بهت یاد داده که فقط وقتی داری کار میکنی میتونی پول دربیاری؟
فکر نمیکنی زندگیت خیلی آسون تر میشد اگه وقتی که داری غذا میخوری، خوابی یا داری با بچه هات بازی میکنی هم درامد داشته باشی؟ چرا برای 24 ساعت وقتت پول درنیاری؟ چرا چه کار کنی چه نکنی پول درنیاری؟
مگه گیاهان تو گلدون حتی وقتی مشغول رسیدگی بهشون نیستی هم رشد نمیکنند؟ چرا حساب بانکیتم این جوری نباشه.
کی اهمیت میده شما چند ساعت کار میکنید؟ بیشتر ما اصلا متوجه نمیشیم که تو 6 ساعت در هفته کار میکنی یا 60 ساعت. ولی اگه چیزی ارزشمند برای ارائه داشته باشی، این چیزیه که برای ما مهمه. اون وقته که یه سری از ما خوشحال میشیم که دست بکنیم تو کیفمون و بهت بابت اون چیز پول بدیم.
ما به وقت تو اهمیت تو اهمیت نمیدیم. ما فقط به این اهمیت میدیم که برای پولی که میدیم چیز ارزشمندی دریافت کنیم. تو واقعا اهمیت میدی که چقدر طول کشیده من این مقاله رو بنویسم؟ اگه مثلا به جای 3 ساعت 6 ساعت طول کشیده باشه بهم دو برابر پول میدن؟
کسانی که احمق نیستن هم معمولا ابتدا از راه سنتی احمق ها(شغل) شروع به پول درآوردن میکنن. پس احساس بدی نداشته باش اگه الان داری میفهمی تو هم تا حالا احمقانه رفتار کردی. مهم اینه که الان فهمیدی و شروع به تغییر دادن وضعیتت کن.
آدمای باهوش بره خودشون یه سیستمی درست میکنن که 24 ساعت هر روز هفته براشون درآمد زایی کنه. مثل شروع یه کسب و کار، ساختن یه وبسایت، تجارت یا پول درآوردن از کار های نوآورانه و خلاقانه.
این سیستم به طور مداوم ارزشی رو به مردم ارائه میده و درآمد زایی میکنه. و به محض این که موتورش روشن بشه، همین طور به کارش ادامه میده. چه تو بهش برسی چه نرسی.
این وبسایت(وبسایت استیو پاولینا) یه مثال از همچین سیستمیه. الان که دارم این مطلب رو مینویسم برام ماهی 9 هزار دلار درآمدزایی داره(آپدیت: الان(سال 2006) ماهی 40 هزار دلار) تازه این تنها راه درآمد زایی من نیست.
من یه بار یه مقاله مینویسم و مردم میتونن ازش تا سال ها استفاده کنن و من هم سال ها ازش پول درمیارم.

کتاب خونه ی محلتون پر کتاب هایی که توش از این سیستم های درآمد زایی توضیح داده شده.هیچ کس با دانش راه انداختن یه کسب و کار به دنیا نیومده ولی میتونی به راحتی این کار رو یاد بگیری.

2-تجربه ی محدود
ممکنه فکر کنی این مهمه که یه شغلی پیدا کنی تا تجربه کسب کنی. تو از زندگی کردن تجربه به دست میاری،چه کار داشته بشی چه نداشته باشی. یه شغل فقط بهت تجربه ی همون شغل رو بهت میده. ولی تو میتونی تقریبا با انجام دادن هر چیزی تجربه به دست بیاری.
مشکل تجربه به دست آوردن از یه شغل اینه که همش یه کار رو مدام تکرار میکنی.اوایل خیلی چیزا یاد میگیری ولی بعد متوقف میشی. تازه اصلا معلوم نیست این تجربیات خاصی که از این شغلت به دست آوردی 10 سال دیگه به دردت بخوره.
اینو در نظر بگیر. کدوم تجربه رو ترجیح میدی به دست بیاری؟ دانش خیلی خوب انجام دادن یه کار خاص – که فقط میتونی با معامله کردن وقتت از پول دربیاری – یا دانش این که چجوری از وضع خوب مالیت لذت ببری در حالی که اصلا به کار پیدا کردن نیازی نداری؟
تو رو نمیدونم ولی من که ترجیح میدم راه دوم رو تجربه کنم.

3- اهلی شدن همیشگی
شاغل شدن مثل نام نویسی تو یه برنامه ی رام کردن انسان هاست. تو یاد میگیری که چجوری یه حیوون خونگی خوب بشی.
به اطرافت نگاه کن. قشنگ نگاه کن. چی میبینی؟ آیا محیطی که میبینی مناسب یک انسان آزاده؟ یا داری تو قفس زندگی میکنی؟
آموزش فرمان برداریت در چه حاله؟اربابت به خاطر رفتار خوبت بهت جایزه میده؟ اگه نتونی از دستوراتش اطاعت کنی تنبیهت میکنه؟
اثری از آزادی اراده درون تو مونده؟ نکنه روزگار تو رو برای همیشه به یه حیوون دست آموز تبدیل کرده؟
انسان ها برای تو قفس زندگی کردن خلق نشدن. توی بیچاره…

4-کلی دهان برای غذا دادن
یکی از بیشترین درصد های مالیات به درآمد کارمندی تعلق میگیره.
حتی هزینه ی دفتری که توش کار میکنی هم از حقوق تو کم میشه. قسمتی از درامدت هم به مالکین و معامله گر ها میرسه. خیلی دهان برای غذا دادن هست.
تو فقط بخشی از ارزش واقعی ای که تولید میکنی رو به دست میاری. حقوق واقعیت ممکنه سه برابر چیزی که میگیری باشه،ولی بیشتر اون پول رو هیچ وقت نخواهی دید. چون مستقیم میره تو جیب آدمای دیگه.
عجب آدم دست و دلبازی هستی!

5-ریسک خیلی زیاد
خیلی از کارمند ها فکر میکنند که داشتن یه شغل مطمئن ترین و امن ترین راه برای تامین زندگی هست.
احمقا
شرطی سازی اجتماعی عالیه. ان قدر خوبه که حتی میتونه کاری کنه که مردم دقیقا نقطه ی مقابل حقیقت رو باور کنن.
آیا قرار دادن خودتون تو شرایطی که یه نفر دیگه میتونه همه ی درآمد تون رو فقط با گفتن دو تا کلمه(“تو اخراجی”) از بین ببره، به نظر شما وضعیت مطمئن و امنی میاد؟ انصافا داشتن یه منبع درآمد مطمئن تر از داشتن 10 تا منبع درآمد به نظر میاد؟
این عقیده که داشتن شغل امن ترین راه درآمد زاییه ابلهانه هست. نمیتونی امنیت داشته باشی اگه کنترل نداشته باشی، و کارمند ها کمترین کنترل رو دارن.
اگه یه کارمند هستی، عنوان واقعی شغلت باید “قمار باز حرفه ای” باشه.

6-داشتن یه ارباب گاو خبیث
میدونستی که کلمه ی رئیس(boss) از کلمه ی هلندی baas به وجود اومده، که به معنی ارباب هست؟ یه معنی دیگه ی رئیس گاو هست. و تو خیلی از بازی های کامپیوتری رئیس اون موجود شیطانیه که باید آخر مرحله بکشیش.
پس اگه واقعا رئیست ارباب گاو خبیثت هست، پس اون وقت تو چی هستی؟ پشکل جمع. صاحبت کیه؟

7- گدایی کردن برای پول
وقتی میخوای درآمدت رو زیاد کنی مجبوری بلند شی وبری از اربابت برای پول بیشتر گدایی کنی؟ آیا این که هر چند وقت یک بار چند تیکه غذا جلوت بندازن احساس خوبی بهت میده؟
یا که آزادی انتخاب کنی چقدر درآمد داشته باشی بدون این که به اجازه ی هیچ کس به جز خودت نیاز داشته باشی؟
اگه یه کسب و کار داشته باشی و یه مشتری بهت بگه “نه” ، تو به سادگی میگی “نفر بعد”.

8-یک زندگی اجتماعی انحصاری
خیلی از مردم با شغلشون مثل وجهه ی اصلی اجتماعی شون برخورد میکنند. اونا با آدمایی میگردن که تو همون شاخه ی اون ها مشغول کارن. این چنین روابط انحصاری بن بست های اجتماعی هستند. یه روز جالب تشکیل شده از یه گفت و گو درباره ی تاخیر انتشار سیستم عامنل جدید مایکروسافت و تحویل غیر منتظره ی تعداد بیشتری خودکار بیک به شرکت.
فکر کن چه جوری میشد اگه میرفتی بیرون و با غریبه ها حرف میزدی. واااااااای…ترسناکه!بهتره بمونی همون تو که جات امنه.
اگه یکی از برده هایی که با تو کار میکنه به یه ارباب دیگه فروخته بشه، تو یه دوست رو از دست میدی؟ اگه تو یه شاخه ای کار میکنی که فقط مردا کار میکنن، این به این معنی که تو هیچ وقت با یه خانمی بالا تر از یه مسئول پذیرش گفت و گو نخواهی کرد؟
چرا خودت انتخاب نکنی با کی روابط اجتماعی داشته باشی به جای این که بزاری اربابت برات تصمیم بگیره؟
باور بکنی یا نه، جاهایی تو این سیاره هست که انسان های آزاد دور هم جمع میشن.

9-از دست دادن آزادی
خیلی زحمت لازمه برای رام کردن یک انسان برای تبدیل شدن به یه کارمند. اولین قدم برای این کار اینه که اراده ی مستقل فرد رو از بین ببری. یه راه خوب برای رسیدن به این هدف اینه که براش کلی قوانین دست و پا گیر و غیر منطقی وضع کنی.
این باعث میشه که کارمند جدید مطیع تر بشه چون همش میترسه که نکنه بره یه موضوعی توبیخ بشه که اصلا متوجه نمیشه چرا نباید انجام میداده.
بنابر این کارمند نتیجه خواهد گرفت که بهترین و مطمئن ترین کار اینه که دستورات ارباب رو بدون سوال کردن انجام بده.
به عنوان بخشی از آموزش مطیع بودن، کارمند ها باید یاد بگیرن که چجوری لباس بپوشن،حرف بزنن،حرکت کنن و… ما نمیتونیم کارمند هایی داشته باشیم که خودشون فکر میکنند، میتونیم؟ اون جوری همه چی خراب میشه.
وای نه! دنیا به آخر رسیده! سیندی یه گلدون گذاشته رو میزش. این بر خلاف قوانینه. نیرو ها رو احضار کنید. سیندی رو بفرستید برای یه دوره ی عقیم سازی دیگه!
مطمئنا انسان های آزاد چنین قوانین و مقرراتی رو احمقانه میدونن. تنها خط مشی که اونا نیاز دارن اینه: “هشیار باش. خوب باش. کاری که عاشقش هستی رو انجام بده. خوش باش.”

10- بزدل شدن
تا حالا دقت کردی که کارمند ها ظرفیت نا محدودی برای شکایت کردن در مورد مشکلاتشون در سر کار دارن؟ ولی اونا واقعا راه حل نمیخوان. اونا فقط میخوان تقصیر رو به گردن دیگران بندازن. ان گار که اشتغال آزادی اراده رو ار آدما میگیره و اونا رو به ترسو های بی دل و جرئت تبدیل میکنه. اگه نمیتونی گهگاه به رئیست بگی بی ادب بدون تر از اخراج شدن، تو دیگه آزاد نیستی. تو تبدیل به دارایی اربابت شدی.
نمیدونم تا حالا چقدر تو این گرداب گرفتار شدی. برای بازیابی شجاعتت هیچ وقت دیر نیست. هیچ وقت!


11-شادمانه بیکار بودن
جایگزین شغل پیدا کردن چیه؟ اینه که شادمانه بیکار بمونی و از راه های دیگه ای پول دربیاری. بدون که تو به ازای ارزشی که ارائه میدی پول در میاری نه وقتت. پس یه راهی پیدا کن که بهترین ارزشی که میتونی رو ارائه بدی و در ازاش مبلغ منصفانه ای بگیری. یکی از ساده ترین و در دسترس ترین راه ها اینه که کسب و کار خودت رو راه بندازی. ممکنه یه کم بیشتر از داشتن یه شغل طول بکشه تا رو غلتک بیفتی ولی آزادی تو ارزش معامله ی مقداری از زمان و انرژیت رو داره.
———-

این مطلب توسط محمدرضا حسینی برای لیست باز (http://listbaz.com/2014/02/10-%D8%AF%D9%84%DB%8C%D9%84-%D8%A8%D8%B1%D8%A7%DB%8C-%D8%A7%DB%8C%D9%86-%DA%A9%D9%87-%D9%87%D8%B1%DA%AF%D8%B2-%D8%B4%D8%A7%D8%BA%D9%84-%D9) ترجمه شده است.

عرفان سلیم زاده
18th February 2014, 04:19 PM
سلام من مقاله تون رو نخوندم چون از همین اول انتقادی دارم.
اولا فلسفه دانشگاه رفتن یا هر چیز دیگری برای ساخت رزومه است.
اگر شما رزومه مناسبی داشته باشی بر اساسش میتونی یه سری کار ها رو انجام بدی.
دوما تعریف شغل و شاغل بودن چیه؟
شغل کاری هست که باید انجام بشه تا یه سری نیاز ها رو برطرف کنه.
شاغل کسیه که کاری رو بلده انجام بده و با خطای کم میتونه انجامش بده.
من احساس میکنم شما یا نویسنده این مطلب یکم روی این موضوع شاغل بودن حساس شده.
هر کاری میتونه یه شغل باشه اما شغل بزرگ و کوچیک وجود نداره.
تصور افراد حساس باعث شده که موضوعی رو که بلد نیستند رو زیادی بزرگش کنن.
برای رفع این حالت باید اطلاعات ورودی به عقل تون رو بهتر فیلتر کنین نه این که منطق رو پایمال کنین.

heyyou
18th February 2014, 08:28 PM
سلام من مقاله تون رو نخوندم چون از همین اول انتقادی دارم.
اولا فلسفه دانشگاه رفتن یا هر چیز دیگری برای ساخت رزومه است.
اگر شما رزومه مناسبی داشته باشی بر اساسش میتونی یه سری کار ها رو انجام بدی.
دوما تعریف شغل و شاغل بودن چیه؟
شغل کاری هست که باید انجام بشه تا یه سری نیاز ها رو برطرف کنه.
شاغل کسیه که کاری رو بلده انجام بده و با خطای کم میتونه انجامش بده.
من احساس میکنم شما یا نویسنده این مطلب یکم روی این موضوع شاغل بودن حساس شده.
هر کاری میتونه یه شغل باشه اما شغل بزرگ و کوچیک وجود نداره.
تصور افراد حساس باعث شده که موضوعی رو که بلد نیستند رو زیادی بزرگش کنن.
برای رفع این حالت باید اطلاعات ورودی به عقل تون رو بهتر فیلتر کنین نه این که منطق رو پایمال کنین.

این مقاله توسط من و برای سایت لیست باز (http://listbaz.com) ترجمه شده.

میتونید تو اون سایت منبع این مقاله رو مشاهده کنید.
همچنین فکر میکنم بهتر اول مقاله رو مطالعه کنید و بعد قضاوت کنید.
ممنون

arisff
19th February 2014, 12:12 PM
اولا فلسفه دانشگاه رفتن یا هر چیز دیگری برای ساخت رزومه است.
بعید میدونم کل فلسفه و دلیل دانشگاه رفتن ، ساختن رزومه باشه! حتی بخشی از دلایلش هم نمیتونه باشه و درج در رزومه صرفاً یک فرآورده جانبی از تحصیلات هست. لااقل برای من که اینطور نیست. و اگر اینطور باشه ، پس بالا رفتن سطح آگاهی ، تغییر دیدگاه نسبت به مسائل ، ارائه راه حل بهتر برای مشکلات و... که هیچ ربطی به رزومه ندارن رو اسمش رو چی میذارید؟؟؟
دیدگاه شما که فلسفه کسب مدارک رو ، تکمیل کردن رزومه میدونید ، منطبق بر دیدگاه مدرک گرایی هست.


اگر شما رزومه مناسبی داشته باشی بر اساسش میتونی یه سری کار ها رو انجام بدی.
آیا رزومه چیزی به جز ، درج توانایی ها و تجربه های شما در یک صفحه کاغذ هست؟


دوما تعریف شغل و شاغل بودن چیه؟
شغل کاری هست که باید انجام بشه تا یه سری نیاز ها رو برطرف کنه.
شاغل کسیه که کاری رو بلده انجام بده و با خطای کم میتونه انجامش بده.
هر شغل یک جایگاه هست که دستورالعمل و مجموعه وظایف خاصی براش تعریف شده و شاغل ، (همانطور که در متن ذکر شده) ، کسی هست که در اون جایگاه قرار میگیره و در ازای انجام اون وظایف ، حقوقی دریافت میکنه. و به طور خلاصه یک معامله هست بین زمان در ازای پول . اگه فیلم In Time رو دیده باشید ، شاید بهتر متوجه منظورم بشید. (توصیه میکنم حتما ببینید)

خلاصه منظور مقاله (اینطور که من برداشت کردم) این هست که اگر شما زمانتون رو در ازای شغلی که علاقه ای به انجام دادنش ندارین و در راستای اهداف تون نیست انجام بدید ، ضرر کردید.

عرفان سلیم زاده
22nd February 2014, 09:42 AM
بعید میدونم کل فلسفه و دلیل دانشگاه رفتن ، ساختن رزومه باشه! حتی بخشی از دلایلش هم نمیتونه باشه و درج در رزومه صرفاً یک فرآورده جانبی از تحصیلات هست. لااقل برای من که اینطور نیست. و اگر اینطور باشه ، پس بالا رفتن سطح آگاهی ، تغییر دیدگاه نسبت به مسائل ، ارائه راه حل بهتر برای مشکلات و... که هیچ ربطی به رزومه ندارن رو اسمش رو چی میذارید؟؟؟
دیدگاه شما که فلسفه کسب مدارک رو ، تکمیل کردن رزومه میدونید ، منطبق بر دیدگاه مدرک گرایی هست.


آیا رزومه چیزی به جز ، درج توانایی ها و تجربه های شما در یک صفحه کاغذ هست؟


هر شغل یک جایگاه هست که دستورالعمل و مجموعه وظایف خاصی براش تعریف شده و شاغل ، (همانطور که در متن ذکر شده) ، کسی هست که در اون جایگاه قرار میگیره و در ازای انجام اون وظایف ، حقوقی دریافت میکنه. و به طور خلاصه یک معامله هست بین زمان در ازای پول . اگه فیلم In Time رو دیده باشید ، شاید بهتر متوجه منظورم بشید. (توصیه میکنم حتما ببینید)

خلاصه منظور مقاله (اینطور که من برداشت کردم) این هست که اگر شما زمانتون رو در ازای شغلی که علاقه ای به انجام دادنش ندارین و در راستای اهداف تون نیست انجام بدید ، ضرر کردید.

سلام
بعید ندونید چون رزومه ای که من میگم فقط شامل مدرک نمیشه شامل بالا رفتن سطح آگاهی ،
تغییر دیدگاه نسبت به مسائل و ارائه راه حل بهتر برای مشکلات میشه. به نظر شما تو دانشگاه چطور میشه اینا رو تو رزومه درج کرد؟
رزومه یعنی قرآن یعنی انجیل یعنی تورات یعنی اوستا فکر کردی تو اینا کی رو معرفی میکنن؟ مگه اینا جز یه برگه کاغذ هستن؟
شما با شاغل بودن مشکل داری خب خودت نون خودتو بپز خودت مرغی که قراره دو ماه دیگه بخوری رو از حالا پرورش بده.
میدونی مشکل ما غرق شدن در رفاهه که باعث شده از عظمت طیف قشر کارگر و کارمند غافل باشیم متاسفانه.
موفق باشی[golrooz]

arisff
22nd February 2014, 11:17 PM
سلام
بعید ندونید چون رزومه ای که من میگم فقط شامل مدرک نمیشه شامل بالا رفتن سطح آگاهی ،
تغییر دیدگاه نسبت به مسائل و ارائه راه حل بهتر برای مشکلات میشه. به نظر شما تو دانشگاه چطور میشه اینا رو تو رزومه درج کرد؟
رزومه یعنی قرآن یعنی انجیل یعنی تورات یعنی اوستا فکر کردی تو اینا کی رو معرفی میکنن؟ مگه اینا جز یه برگه کاغذ هستن؟
شما با شاغل بودن مشکل داری خب خودت نون خودتو بپز خودت مرغی که قراره دو ماه دیگه بخوری رو از حالا پرورش بده.
میدونی مشکل ما غرق شدن در رفاهه که باعث شده از عظمت طیف قشر کارگر و کارمند غافل باشیم متاسفانه.
موفق باشی
علیک سلام,
راستشو بخوای از متنت خیلی سر در نیاوردم ولی تا جایی که متوجه شدم منظور شما از رزومه همون مفهوم عامه که یه چند برگ کاغذه ، نیستش و مفهوم کلی رزومه مد نظرتون هست که از این نظر دیدگاه مشترکی داریم.
در مورد شاغل بودن و ... هم مشکلی ندارم و فقط به طور خلاصه گفتم ، حواسمون باشه تا به خاطر ماهی 500-600 هزار تومن ، خودمون ، وقت با ارزشمون ، علایقمون و اهدافمون رو فدا نکنیم. هـــــــــمــــــــیـن![negaran]

Helena.M
22nd February 2014, 11:26 PM
سلام

با اجازه تون منم نظر خودمو بگم

اینکه هدف از آموزش افراد ورود اونها به بازار کار وایجاد فعالیت اقتصادی هست چراکه نیروی متخصص جهت انجام فعالیت طی مدت زمان مثلا چهار سال به همین خاطر تربیت شده

حالا فرقی نمیکنه که حقوقش پایین باشه یا بالا

منم با این مسئله مخالفم که فرد هرطور شده بره و کار کنه ( هر چند که برای امرار معاش فرد نیاز داره که درامد داشته باشه ) اما اینکه حقوقش کم باشه فک نمیکنم دلیل مناسبی برای عدم فعالیت و کار باشه چون برای ابتدای کار خوبه حالا با افزایش سابقه ی کاری حقوق

فرد هم بیشتر خواهد شد . [golrooz]

حسین متقی
23rd February 2014, 12:12 AM
علیک سلام,
راستشو بخوای از متنت خیلی سر در نیاوردم ولی تا جایی که متوجه شدم منظور شما از رزومه همون مفهوم عامه که یه چند برگ کاغذه ، نیستش و مفهوم کلی رزومه مد نظرتون هست که از این نظر دیدگاه مشترکی داریم.
در مورد شاغل بودن و ... هم مشکلی ندارم و فقط به طور خلاصه گفتم ، حواسمون باشه تا به خاطر ماهی 500-600 هزار تومن ، خودمون ، وقت با ارزشمون ، علایقمون و اهدافمون رو فدا نکنیم. هـــــــــمــــــــیـن![negaran]



راستش من با کل مقاله ای که گذاشتی موافقم
ولی باید قبول کنیم که همه نمیتونن اینطوری زندگی کنند
چون اگر همه بخوان از چنین راه هایی زندگی کنند دیگه هیچکس پولدار نمیشه!
دیگه هیچ ارزشی به وجود نمیاد
هیچ مالیاتی گرفته نمیشه
هیچکسی نیست که کارمندی کنه اونوقت میخوایم چجوری زندگی کنیم
هرکسی یه شغلی داره
یه استعدادی و یه توانایی ای
بالاخره هرکسی برای کاری ساخته شده - یکی برای جارو زدن خیابونا تو تاریکی شب و دیگری برای معاونت ریاست جمهوری !
و یکی هم برای مدیریت فیسبوک!

راستی یکی از دلایلی که میگم همه نباید اینطوری باشند اینه که
الان من 2نفر رو میخوام با حقوق ماهیانه 500-600تومن استخدام کنم برای یک کاری که هفته ای 40 تا 50 ساعت زمان میگیره
شامل تماس تلفنی - گشت و گذار در اینترنت و مراجعه به دفاتر شرکتهایی خاص در استان تهران میشه
حالا کسی هست؟
جدیه و خیلی هم فوری فوتی
هرکس میتونه یه پیام خصوصی بده - مقایرتی با درس و دانشگاه هم نداره

عرفان سلیم زاده
23rd February 2014, 05:12 PM
علیک سلام,
راستشو بخوای از متنت خیلی سر در نیاوردم ولی تا جایی که متوجه شدم منظور شما از رزومه همون مفهوم عامه که یه چند برگ کاغذه ، نیستش و مفهوم کلی رزومه مد نظرتون هست که از این نظر دیدگاه مشترکی داریم.
در مورد شاغل بودن و ... هم مشکلی ندارم و فقط به طور خلاصه گفتم ، حواسمون باشه تا به خاطر ماهی 500-600 هزار تومن ، خودمون ، وقت با ارزشمون ، علایقمون و اهدافمون رو فدا نکنیم. هـــــــــمــــــــیـن![negaran]
سلام[golrooz]
من واسه یه حقوق ثابت 250 تومانی خودکشی میکنم بعد شما با ماهی 500 - 600 تومان راضی نیستی؟ :|
بزار خلاصه وار بهت بگم سیستم زندگی ما ایرانیا غلطه برای همین نمیتونیم برنامه ریزی کنیم.
من اروپا نرفتم ببینم چطوریه اما میگن مردمان اونجا اگه پول شیر 1 سنت گرون بشه مرجوعش میکنن.
اونا هم با حقوق ثابت زندگی میکنن اما سبک زندگی شون خیلی درست تر از اونیه که عقاید شون رو برای زنده بودن بر باد بدن.
من فکر میکنم تو همون اروپا هم مردم تمام درآمد شون رو برای پرداخت اقساط وام و سرمایه گذاری در صندوق های بازنشستگی و بیمه و غیره خرج میکنن.
اونا همون مقدار درآمدی رو هم که دارن رو مستقیما خرج نمیکنن بلکه با سود درآمد خودشون زندگی میکنن.
برای همین حتی ظرف شور رستورانشون هم کلی انگیزه برای زندگی کردن داره. چون از همون ماه اول زندگی شون یه پورشه زیر پاشون میندازن و تا آخر عمرشون هم قسط شو میدن.[cheshmak]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد