PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : گزيده اي از ديوان شاه نعمت الله ولي



م.محسن
12th February 2014, 10:26 PM
رنديم و دگر مستيم تا باد چنين بادا



رنديم و دگر مستيم تا باد چنين بادا / توبه همه بشکستيم تا باد چنين بادا


چون قطره از اين دريا ديروز جدا بوديم / امروز به پيوستيم تا باد چنين بادا

عقل از سر ناداني درد سر ما مي داد / عشق آمد و وارستيم تا باد چنين بادا

ما دست برآورديم در پاش سر افکنديم / مستانه از آن دستيم تا باد چنين بادا



زنار سر زلفش افتاد به دست ما / زنار چنان بستيم تا باد چنين بادا



آن رند خراباتي رندانه حريف ماست / او سرخوش و ما مستيم تا باد چنين بادا


ما سيد رندانيم با ساقي سرمستان / در ميکده بنشستيم تا باد چنين بادا

م.محسن
12th February 2014, 10:29 PM
هرچه گفتيم عيان شود بخدا



هرچه گفتيم عيان شود بخدا / پير ما هم جوان شود بخدا






در ميخانه را گشاد يقين / ساقي عاشقان شود بخدا






هرچه گفتم همه چنان گرديد / هرچه گويم همان شود بخدا





از سر ذوق اين سخن گفتم / بشنو از من که آن شود بخدا





آينه پيش چشم مي آرم / نور آن رو عيان شود بخدا





باز علم بديع مي خوانم / اين معاني بيان شود بخدا





گوش کن گفته خوش سيد / اين چنين آن چنان شود بخدا

م.محسن
12th February 2014, 10:30 PM
نعمت الله است دايم با خدا



نعمت الله است دايم با خدا / نعمت از الله کي باشد جدا





در دل و ديده نديدم جز يکي / گرچه گرديدم بسي در دو سرا





ميل ساحل کي کند بحري چوشد / غرقه در درياي بي پايان ما





ما نوا از بينوائي يافتيم / گر نوا جوئي بجو از بينوا





از خدا بيگانه اي ديديم نه / هرکه باشد هست با او آشنا





سروري خواهي برآ بر دار عشق / کز سر دار فنا يابي بقا





سيد سرمست اگر جويي حريف / خيز مستانه به ميخانه درآ

م.محسن
13th February 2014, 08:03 PM
همه عالم ترا و او ما را



همه عالم ترا و او ما را / طلب او کن و بجو ما را





سرزلفش به دست ما افتاد / مي نمايند مو به مو ما را





غرق بحريم تا نپنداري / تشنه جوياي آب جو ما را





ما خراباتيان سرمستيم / هرچه خواهي برو بگو ما را





ديده تو شود به ما روشن / گربه بيني به نور او ما را





همه از خم وحدتش مستيم / جام مي آن تو سبو ما را





نعمت الله رند سرمست است / مي کشد باز سو به سوما را

م.محسن
13th February 2014, 08:06 PM
اي يار دل يار به دست آر خدا را



اي يار دل يار به دست آر خدا را / ز اين بيش دل خسته ميازار خدا را






مستيم و خرابيم و سر از پاي ندانيم / اي عقل رها کن من و دلدار خدا را





خوش آب حياتي است اگر تشنه آبي / جامي زمي عشق به دست آر خدا را






گر يک سر موئيست حجاب تو در اين ره / بردار حجاب خود ومگذار خدا را






هر چيز که داري به امانت به تو دادند / تو نيز امينانه نگهدار خدا را





عشق آمد و گفتا که دهم کام تو گفتم/ تأخير مکن يار در اين کار خدا را






گر جان عزيزت طلبد سيد مستان / شکرانه بنه بر سر و بسپار خدا را

م.محسن
13th February 2014, 08:08 PM
ما به عين تو ديده ايم ترا



ما به عين تو ديده ايم ترا / وز همه برگزيده ايم ترا





عاشقانه يگانه در شب و روز / درکش خود کشيده ايم ترا





نور چشمي و در نظر داريم / ما به عين تو ديده ايم ترا






به وجود آفريده اي ما را / به ظهور آوريده ايم ترا





نعمت الله را فروخته ايم / به بهايش خريده ايم ترا

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد