PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : تقابل گفتمان انقلاب اسلامی با سه گفتمان داخلی و بین‌المللی



kamanabroo
7th February 2014, 01:19 PM
دکتر غلامرضا صفرپور
تقابل گفتمان انقلاب اسلامی با سه گفتمان داخلی و بین‌المللی
گفتمان انقلاب اسلامی در سطح بین‌المللی با گفتمان «لیبرالیسم»، در سطح منطقه «غرب آسیا» با گفتمان «سلفی گری» و در سطح داخلی با گفتمان «مدرنیته اسلامی» روبروست.

http://media.farsnews.com/media/Uploaded/Files/Images/1391/12/12/13911212000412_PhotoA.jpg



Tweet (https://twitter.com/share)





گفتمان انقلاب اسلامی با سه گفتمان در سطح جهان، منطقه و داخل روبروست.گفتمان انقلاب اسلامی در سطح بین المللی با گفتمان «لیبرالیسم»، در سطح منطقه «غرب آسیا» با گفتمان «سلفی گری» ( اسلام آمریکایی )، و در سطح داخلی با گفتمان «مدرنیته اسلامی» ( تکنوکراسی ) روبروست. این نوشتار درصدد تجزیه و تحلیل تقابل سه گفتمان ذکر شده با گفتمان انقلاب اسلامی (تمدن اسلامی ) است.

الف – تقابل گفتمان لیبرالیسم با گفتمان انقلاب اسلامی

انقلاب اسلامی در شرایطی از نظام بین المللی با سیاست نه شرقی نه غربی، جمهوری اسلامی به پیروزی رسید که جهان از نظر سیاسی بین دو قطب قدرت شرق و غرب تقسیم شده و از نظر فرهنگی نیز دو مکتب کمونیسم و لیبرالیسم بر جهان حاکم بود و از اسلام فقط یک پوسته ظاهری به جامانده و به حاشیه رفته بود.

از این رو سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در اولویت سیاست خارجی غرب، به ویژه آمریکا، به عنوان « نماد لیبرالیسم»، قرار گرفت. و تا کنون توطئه های رنگارنگ از تهدید سخت گرفته تا نیمه سخت و نرم، با تدابیر حضرت امام ( ره ) و مقام معظم رهبری و حضور به موقع مردم بصیر و ولایتمدار با شکست مواجه شده است.

پس از فروپاشی شوروی و به انزوا کشیده شدن مکتب کمونیسم، غرب با نظریه « برخورد تمدنهای» هانتینگتون، طرح اسلام هراسی را کلید زد و با غرور و تکبر شیطانی، «نظم نوین جهانی»، و «دهکده جهانی» با کدخدایی آمریکا در جهان و رژیم صهیونیستی در غرب آسیا، را مطرح و با تئوری پردازی افرادی چون«فوکویاما»، پایان تاریخ را لیبرال دموکراسی معرفی و خود را یکه تاز جهان تلقی و معرفی کردند.


امروزه با وجود خلق حماسه سیاسی و با تدبیر رهبری از سوی ملت فهیم ایران، شاهد نفوذ تفکر تکنوکراسی و مدرنیته اسلامی در بدنه دولت یازدهم هستیم که از این فرصت به دنبال کسب کرسی های مجلس دهم اند تا به زعم خود دوباره به صحنه سیاسی کشور برگشته و با به دست گرفتن دو قوه، جام زهر دوم را به کام رهبری بچشانند.







سپس جنگ سردی را بر علیه اسلام ناب، با حادثه مشکوک و مبهم 11 سپتامبر به راه انداختند و از نظر سیاسی – نظامی و تبلیغات رسانه ای، شیعه هراسی و ایران هراسی را در منطقه دامن زدند. اختلاف اعراب و اسرائیل را تبدیل به اختلاف شیعه و سنی کرده و تا حدودی توانستند کشورهای عربی و حتی ترکیه را با خود همراه کنند. ولی امروزه شاهد افول نفوذ غرب و حامیانش و افزایش نفوذ گفتمان انقلاب اسلامی در منطقه هستیم.

ب – تقابل گفتمان مدرنیته اسلامی و انقلاب اسلامی

پایان جنگ و به گل نشستن مکتب کمونیسم ( که به زعم برخی از مدعیان چپ، کشتی نجات در برابر امپریالیسم و مکتب لیبرالیسم بودند)، چپی های دیروز ( مجمع روحانیون مبارز، سازمان مجاهدین انقلاب، دفتر تحکیم وحدت و . . . ) که رقبای سیاسی خود را به نام اسلام آمریکایی متهم می کردند، از زمان ریاست جمهوری آقای هاشمی رفسنجانی، با تکنوکرات های لیبرال مسلک رفیق شدند و در مرکز تحقیقات استراتژِیک ریاست جمهوری، با مدیریت آقای موسوی خوئینی ها، نسخه توسعه سیاسی و اقتصادی لیبرالیسم در مقابل گفتمان انقلاب اسلامی پیچیدند.

ماموریت اجرای توسعه اقتصادی غرب با مدل بانک جهانی را به عهده آقای هاشمی گذاشته و توسعه سیاسی غربی را به دست آقای خاتمی رقم زدند.در این مدت هشت سال به اصطلاح توسعه سیاسی، به بهانه جامعه مدنی، ارزش های اسلامی را یکی پس از دیگری زیر سوال بردند. دشمنی غرب با گفتمان انقلاب اسلامی را توهم توطئه خوانده و شعار هضم در نظام جهانی، به بهانه سیاست تنش زدایی را سرلوحه سیاست خارجی خود قرار دادند.

از پلمپ کردن تاسیسات هسته ای گرفته تا نامه ذلت بار آقای خاتمی به رئیس جمهور آمریکا و دست کشیدن حمایت از جنبش ها و نهضت های آزادی بخش، چراغ سبز نشان دادن به غرب و نامه ی سر گشاده جام زهر نمایندگان مجلس ششم اصلاح طلب به مقام معظم رهبری که در پی پذیرش کدخدایی جهان بودند، نتیجه ای جز لقب «محور شرارت» نگرفتند.امروزه هم با خلق حماسه سیاسی و با تدبیر رهبری از سوی ملت فهیم ایران، شاهد نفوذ تفکر تکنوکراسی و مدرنیته اسلامی در بدنه دولت یازدهم هستیم که از این فرصت به دنبال کسب کرسی های مجلس دهم اند تا به زعم خود دوباره به صحنه سیاسی کشور برگشته و با به دست گرفتن دو قوه، جام زهر دوم را به کام رهبری بچشانند. این هشداری است که باید مورد توجه قرار گیرد و آزموده را آزمودن خطاست. هر چند که باحضور مردم ولایتمدار مثل همیشه خواب آنان تعبیر نخواهد شد.

ج – تقابل گفتمان سلفی گری ( اسلام آمریکایی ) با انقلاب اسلامی

سلفی گری که تئوری پرداز اصلی آن به علمایی هم چون ابن تیمیه و شاگردش، ابن قیم جوزی، در اواخر قرن هفتم و اوایل قرن هشتم برمی گردد؛ با قرائتی تنگ نظرانه از اسلام، دیدگاه خود را حق و دیگر ادیان و مذاهب را باطل دانسته و از این رو علمای سلفی به آسانی فتوی به تکفیر سایر مذاهب داده و جان و نوامیس آنان را مباح اعلام می کنند.

هر چند که نحله های فکری معتدل تری در بین آنها وجود دارد. سلفی ها خود را پیرو مکتب اهل حدیث دانسته و به شدت با اهل کلام و شیعه مخالف بوده و حکم به ارتداد و کفر شیعه می دهند.


سرنگونی نظام جمهوری اسلامی در اولویت سیاست خارجی غرب، به ویژه آمریکا، به عنوان « نماد لیبرالیسم»، قرار گرفته است. و تا کنون توطئه های رنگارنگ از تهدید سخت گرفته تا نیمه سخت و نرم، با تدابیر حضرت امام ( ره ) و مقام معظم رهبری و حضور به موقع مردم بصیر و ولایتمدار با شکست مواجه شده است.





امروزه می توان سازمان یافته ترین جریان سلفی گری و تکفیری را گروههای « القاعده » و «داعش» برشمرد، که خود را وارث محمد بن عبد الوهاب می دانند و فتاوایی چون «جهاد النکاح»، مباح دانستن جان و مال و نوامیس دیگر مذاهب، «مباح دانستن نکاح با ارحام »، و . . . که نه با قرآن و سنت، بلکه با عقل هم سازگاری ندارد، از این گروه اند.

فجایع آنان در سوریه باعث شده که همرزمان دیروزشان تحمل آنها را نداشته و لذا به کشتن همدیگر می پردازند .این گروه با دلارهای عربستان و قطر و سلاح و تجهیزات غرب در رکاب آمریکا و رژیم صهیونیستی به مسلمان کشی مشغول هستند.

آمریکایی ها همانطور که در افغانستان با حمایت از گروه القاعده و بن لادن، به دنبال بد جلوه دادن چهره اسلام حقیقی بودند، امروزه نیز با حمایت از این گروه تکفیری در سوریه و لبنان این حرکت را دنبال می کنند.قطعا در آینده این تروریست ها به کشورهای حامی غرب در منطقه از جمله عربستان و حتی کشورهای غربی روی خواهند آورد. همان طور که طالبان و القاعده با حمایت دولت وقت پاکستان وارد افغانستان شدند.امروزه پاکستان از یک طرف با القاعده روبروست و از طرف دیگر با بمباران آمریکایی ها، به بهانه مبارزه با تروریسم، مواجه است.اما آنگونه که شاهدیم، محور عبری– غربی – ترکی و عربی قریب سه سال است که با حمایت های همه جانبه ( اطلاعاتی – امنیتی – سیاسی – مالی و نظامی ) از این تروریست ها، موفق به سرنگونی دولت قانونی سوریه و محور مقاومت ( ایران – سوریه – حزب الله و عراق ) نشده اند. بلکه امروز موازنه قدرت به نفع محور مقاومت است.

مکروا و مکرالله و الله خیر الماکرین

غلامرضا صفرپور

مدرس دانشگاه
پایان متن/

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد