PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نبوغ چیست؟



نو آور
4th February 2014, 08:32 PM
نبوغ چیست؟ نابغه کیست؟بعضی انسان های باهوش نما، گفته اند: «نابغه کسی است که موی بلند دارد، غذای غیرعادی می خورد، تنها زندگی می کند و مورد هدف بذله گویان قرار می گیرد. تعریف مناسب تر این است: «کسی که دریافته چگونه شدت افکار را تا نقطه ای افزایش دهد که به راحتی با منابع دانشی که از راه های عادی به دست نمی آمدند ارتباط برقرار کند.»
اگر کسی اهل فکر باشد، حتماً در رابطه با این تعریف چند سوال خواهد پرسید. اولین سوال این خواهد بود «چطور انسان می تواند با منبع دانشی که از راه های عادی فکر در دسترس قرار نمی گیرند، ارتباط یابد؟»
سوال بعدی این خواهد بود: آیا منابع شناخته شده ای از دانش وجود دارد که تنها در دسترس نوابغ است؟
اگر هست، این منابع چه هستند و دقیقاً چگونه می توان به آن ها رسید؟
با ارایه شواهد جواب هر دو سوال را خواهیم داد.
نبوغ از طریق حس ششم پرورش می یابدواقعیت حس ششم تقریباً ثابت شده است. این حس، همان قوه تصور خلاق است. استعداد تصور خلاق، چیزی است که بیشتر مردم هیچ گاه در طول زندگی از آن بهره نمی برند و اگر آن را به کار برند، معمولاً اتفاقی است. تنها شمار نسبتاً اندکی از مردم، با اندیشه و هدف و عمداً، از این استعداد فکری استفاده می کنند. این افراد که از این استعداد به طور ارادی و با درک کارکرد آن بهره می برند، نابغه هستند.
استعداد تصور خلاق، رابط مستقیم ذهن محدود انسان و بینش لایتناهی است. تمام الهام ها در قلمرو مذهب و همه کشف های اصول اولیه اختراعات، از طریق این قوه در انسان صورت می پذیرد.
احساسات حقیقی اما فاقد مدرک اثبات از کجا می آیند؟وقتی مفاهیم و اندیشه ها در ذهن فرد جرقه می زنند، از یک یا چند نمونه از منابع زیر به دست می آیند:
۱) بینش لایتناهی
۲) ضمیر ناخودآگاه فرد که همه احساسات و انگیزه های فکری که از طریق حواس پنجگانه به مغز رسیده اند در آن قرار دارند.
۳) از ذهن یک نفر دیگر که فکر یا تصویری از اندیشه یا مفهوم را از طریق افکار هوشیار آزاد کرده
۴) از مخزن ناخودآگاه فردی دیگر.
وقتی فعالیت های مغز به کمک هر یک از عوامل محرک ذهن برانگیخته شود، می تواند افکار فرد را از افق عادی، بالاتر برد و به او اجازه می دهد افکاری را که در ارتفاعات پایین تر قابل دریافت نبودند، ببیند. در این حالت انسان مانند کسی است که سوار بر هواپیما به ارتفاعی بالا رفته و می تواند آن سوی افق را ببیند، در حالی که بر روی زمین دیدی محدود دارد.
به علاوه، انسان در این سطح بالای فکر دیگر گرفتار قید و بندها، محدودیت های مختل کننده دید و کشمکش با مسایل مربوط به سه نیاز، غذا، پوشاک و مسکن نیست.
او در دنیایی از اندیشه ها است که افکار عادی و معمولی روزانه از آن حذف شده اند، درست مانند حذف تپه ها و دره ها و دیگر محدود کننده های دید انسان، هنگام بالارفتن هواپیما.
قوه خلاق انسان با سوار شدن بر این هواپیما آزادی عمل می یابد و راه برای حس ششم باز می شود و اندیشه هایی دریافت می کند، که در شرایط دیگر به ذهن نمی رسیدند. «حس ششم» استعدادی است که نشان دهنده تفاوت میان نابغه و آدم معمولی است.
توسعه و پرورش قوه ذهنی خلاققوه ذهنی خلاق، هرچه بیشتر مورد استفاده قرار گیرد و هرچه بیشتر به آن اتکا شود، هوشیارتر می گردد. استفاده، تنها راه پرورش این استعداد است.
آن چه به عنوان «وجدان» می شناسیم کاملاً از طریق حس ششم عمل می کند.
هنرمندان، نویسندگان، موسیقی دانان و شاعران بزرگ، به این علت بزرگند که به کمک قوه تصور خلاق به «صدای آرام و ملایم» درون خود، گوش فرا می دهند.
سخنران بزرگ زمانی به بزرگی می رسد که چشمانش را می بندد و کاملاً بر قوه تصور خلاق خود تکیه می کند.
زمانی که از این سخنران پرسیدند چرا قبل از رسیدن به اوج سخنرانی ات چشمان خود را می بندی، پاسخ داد: «این کار را می کنم چون از این طریق می توانم از اندیشه هایی که از درون به ذهنم می رسد صحبت کنم.»
یکی از سرمایه داران بزرگ و موفق نیز همین عادت بستن چشمان را برای دو یا سه دقیقه قبل از اتخاذ تصمیماتش دنبال می کرد. هنگامی که از او سوال شد، جواب داد: «زمانی که چشمانم بسته اند، می توانم به منبعی از هوش برتر دست پیدا کنم و از آن بهره ببرم.»
چگونه یک مخترع به مهم ترین افکار خود دست می یابد؟دکتر المرآر. گیتس به کمک فرآیند استفاده از قوه خلاق ذهن، بیش از ۲۰۰ اختراع به ثبت رساند. روش او برای کسانی که علاقه مند به رسیدن به موقعیت یک نابغه هستند، جایی که دکتر گیتس به آن تعلق داشت، پرمفهوم و جالب خواهد بود. دکتر گیتس یکی از بزرگترین دانشمندان جهان است.
او در آزمایشگاه خود، اتاقی با نام «اتاق ارتباط شخصی» داشت. این اتاق عملاً ضد صدا و چنان بود که می شد جلوی نور را گرفت. درون اتاق تنها میزی کوچک و یک دفترچه روی آن بود. مقابل میز، روی دیوار دکمه ای برای کنترل نور وجود داشت. زمانی که دکتر گیتس داشت از نیروهایی که از طریق قوه تصورش به او می رسیدند استفاده کند، به این اتاق می رفت، پشت میز می نشست، چراغ را خاموش می کرد و بر اختراع مورد نظرش تمرکز می نمود.
او در آن موقعیت باقی می ماند تا این که افکار و اندیشه ها شروع به «جرقه زدن» در ذهن می کردند.
یک بار، اندیشه ها چنان سریع و شدید می آمدند که مجبور شد تقریباً سه ساعت بنویسد. سپس یادداشت ها را بررسی می کرد. جواب مساله او در این یادداشت ها به صورت هوشمندانه بیان شده بود.
دکتر گیتس با نشستن در این اتاق برای افراد و شرکت ها، کسب معاش می کرد. بعضی از بزرگترین شرکت ها در امریکا، در ازای هر ساعت «نشستن برای افکار» حق الزحمه قابل توجهی به او می دادند.
قوه استدلال انسان معمولاً، ناقص و اشتباه پذیر است چون عموماً با تجربیات فرد هدایت می شود. تمامی دانشی که فرد از طریق تجربه به دست می آورد، دقیق نیست. اندیشه های کسب شده از راه قوه بسیار مطمئن ترند، چون از منبعی قابل اعتمادتر از هرمنبع دیگر به دست می آیند.
روش های نوابغ در دسترس شماستشاید تفاوت اصلی میان مخترع نابغه و مخترع عادی، در این حقیقت باشد که نابغه از قوه تصور خلاق خود استفاده می کند، در حالی که مخترع از این قوه درونی هیچ چیز نمی داند. مخترع علمی از هر دو قوه تصور خلاق و تصور ترکیبی بهره می برد.

به عنوان مثال مخترع علمی یک اختراع را با سازمان دهی و ترکیب اندیشه های شناخته شده یا اصول تجربی حاصل از قوه استدلال شروع می کند. اگر بفهمد که دانش او برای تکمیل اختراع کافی نیست، از منابع دانشی که از طرق قوه تصور خلاق حاصل می شود، بهره می برد. این روش با روش های دیگر متفاوت است، اما اساس آن چنین است:
۱) او ذهن خود را برمی انگیزاند تا در سطحی بالاتر عمل کند
۲) او بر فاکتورهای شناخته شده اختراعش تمرکز کرده و در ذهن خویش تصویری روشن از فاکتورهای ناشناخته اختراعش نقش می بندد. این تصویر را در ذهن خود نگه می دارد، تا این که ضمیر ناخودآگاه آن را دریافت کند، سپس با پاک کردن تمام افکار از ذهن به انتظار می نشیند تا جواب مورد نظر در ذهنش «جرقه» بزند.
گاهی نتایج به صورت مشخص و سریع حاصل می شوند. گاهی نیز نتایج نسبت به میزان پرورش حس ششم یا قوه خلاق ضعیف و گاهی منفی می باشند.

کتاب: think & grow rich
مترجم: ف.ش.س.

عرفان سلیم زاده
5th February 2014, 09:15 AM
یه نابغه هیچ وقت جواب های خودشو از کتب درسی در نمیاره بلکه از تحقیقات دانشگاهی و پایان نامه های مختلف جستجو میکنه.
همچنین از همون اول طرح ذهنی خودش رو از موضوع داره و تا وقتی که تجربیات بتونن ردش کنند به پاش ایستادگی میکنه.
یه فرد باهوش همیشه دنبال سرنخه و خودش رو به هیچ عنوان زیر سوال نمیره.
نابغه همیشه خودش رو در مقابل اشتباهات معصوم میدونه پس یاد بگیرید که شکست خوردن رو با اشتباه کردن یکی ندونید.
این فلسفه رو همیشه به یاد داشته باشید شما همیشه کار درست رو انجام میدید و شکست خوردن شما یه هدیه الهی به عنوان راهنمای برگشت به راه موفقیت است.
معمولا چالش یک دانشجو یادگیری علوم مختلف برای بدست آوردن توانایی قضاوت درمورد آنهاست.
اما یه نابغه خودشو به بدنش محدود نمیکنه و توانایی پرواز دادن روح خودش رو به بدن دانشمندان دیگه داره.
در این صورت هست که میتونه مثل اونا فکر کنه و تصمیم بگیره.دقت و حوصله خودش رو بدین شکل بالا میبره.
یه نابغه همیشه از خودش می پرسه اگه فلان دانشمند به جای من بود راجع به این بخش از ایده ام چطور فکر میکرد؟
صد البته در اینجا سوالی مطرح میشه و ما چطور باید با کسی که نمیشناسیم ارتباط روحی برقرار کنیم؟
جواب شناخت شخصیت اون فرد و فلسفه فکری هست که اونو به این مرتبه از قضاورت رسانیده.
موفق و پیروز باشید.[golrooz]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد