MR_Jentelman
18th July 2009, 08:58 PM
مقدمه
بهرهوري، يك نگرش و يك ديدگاه فكري براي عقلايي كردن فعّاليتها، جلوگيري از كارهاي كمارزش و بيهوده، درست و به جا مصرف كردن، هماهنگ كردن كيفيت و كمّيت و هزينه در رقابت و همچنين مشاركت براي رسيدن به منافع مشترك است. همان طور كه از معناي كلمه بهرهوري مشخّص است، بهرهوري به معناي بهترين و مؤثّرترين شيوه استفاده از منابع موجود است. اوّلين استفاده علمي از كلمه بهرهوري، در علم اقتصاد و به وسيله كويسني (Quesenay) به ميان آمد؛ امّا بايد توجّه داشت كه مدّتها قبل از اين كه اين واژه، در معناي اصطلاحي امروزش به كار گرفته شود، مردم، با مفهوم بهرهوري آشنا بودند. حتّي اگر به آثار تاريخي و فرهنگي مردمان پيش از تاريخ مراجعه كنيم، درمييابيم كه آنها در بسياري از فعّاليتهاي خود، خواسته يا ناخواسته، بهرهوري را مدّ نظر داشتهاند و چه بسا كاربرد يا عدم كاربرد بهرهوري، موجب بقا يا زوال يك قوم ميشد. به طور مثال، اقوامي كه در فصل شكار به اندازه كافي و به طور درست و اصولي براي خود غذا ذخيره نميكردند، ممكن بود در فصل زمستان، دچار مشكلات جدّي شوند، يا در زمينه منابع آبي نيز به اين موضوع بر ميخوريم كه نياكان ما، با توجّه به كمآبي نسبي اقليم خود، براي اين كه بيشترين بهره را از منابع آبي به دست آورند، اقدام به حفر قنات و چاه و ساختن استخرهاي ذخيره آب (به منظور ذخيره آب مورد نياز كشاورزي در فصول پُرباران) در مناطق كمآب، ميكردند.
همچنين اگر بخواهيم مقايسهاي بين فرهنگ استفاده از بهرهوري در ميان روستائيان و شهرنشينان به عمل آوريم، بيترديد درمييابيم كه روستانشينان، خود را بسيار بيشتر از شهرنشينان به استفاده از بهرهوري در فعّاليتهاي روزانه مقيد ميدانند و علّت اين امر را ميتوان مرتبط با نوع فرهنگ روستايي دانست؛ چرا كه بسياري از وسايل آسايش زندگي (همچون آب ،برق، گاز و...) كه به راحتي در اختيار شهرنشينان است و آنها كمتر به استفاده بهينه از اين امكانات ميانديشند، در اختيار روستائيان قرار ندارد و به همين دليل، در روستاها به علّت كمبود منابع و محيط سختتر زندگي، بهرهوري به يك ضرورت تبديل ميشود.
با مراجعهاي گذرا به متون تاريخي و مذهبي نيز به روايات و نقل قولهاي فراواني از بزرگان، در زمينه استفاده صحيح از منابع گوناگون بر ميخوريم كه در زمينه نكوهش اسراف يا استفاده صحيح از منابع موجود چون: آب، خوراك و موارد ديگر، سفارش بسيار كردهاند. اين واقعيت، يعني توجّه هميشگي بشر به فرهنگ بهرهوري، از آن جا نشأت ميگيرد كه عدم تناسب عرضه با تقاضا، هميشه و در همه حال، در طول تاريخ، وجود داشته است؛ امّا به طول كلّي، آغاز شكلگيري سازمانيافته دانش نوين بهرهوري را در ايالات متّحده و رشد و توسعه انديشه بهرهوري را در كشور ژاپن ميتوان پيگيري كرد.
بهرهوري، فرهنگ و اصلاح فرهنگي
فرهنگ، مجموعهاي مركّب از نمايشهاي رفتاري افراد در زندگي جمعي است. اين نمايشهاي رفتاري، در: ترتيب لباس پوشيدن، سخن گفتن، خودآرايي و محيطآرايي، آداب معاشرت، تركيب غذايي و طرز غذا خوردن، نحوه يادگيري فنون و به كار بستن آنها، درجه قانونپذيري، محترم شمردن حقوق ديگران، پايبندي به قول و قرار، تنظيم اييننامهها و مراسم، تشكّلهاي اجتماعي، ترتيبات مربوط به انتخاب مديران و نمايندگان و رهبران و... قابل تجلّي است. فرهنگ، سايه هر ملّتي است و شكل آن با گونههاي مربوط به ملل ديگر، متفاوت است. فرهنگ را ميتوان حتّي در نوع ابزارها و جنس و شكل آنها در طول زمان، جستجو كرد.
بهرهوري، يك نگرش و يك ديدگاه فكري براي عقلايي كردن فعّاليتها، جلوگيري از كارهاي كمارزش و بيهوده، درست و به جا مصرف كردن، هماهنگ كردن كيفيت و كمّيت و هزينه در رقابت و همچنين مشاركت براي رسيدن به منافع مشترك است. به عبارتي ديگر، بهرهوري، يك فرهنگ است كه در آن، انسان به صورتي هوشمندانهتر، فعّاليتها و كارايياش را با ارزشها و واقعيتهاي موجود، منطبق ميسازد تا بهترين نتيجه و اثربخشي را براي دستيابي به اهداف مادي و معنوي حاصل كند.
اصلاح فرهنگي به معناي بازگشت صِرف به فرهنگ گذشته يا الگوگيري صِرف از فرهنگ دولتهاي توسعهيافته نيست؛ بلكه به معناي شناخت نيازهاي واقعي جامعه، با توجه به بافت قومي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي، ديني و... و ارائه آموزشهاي همگاني، در سطوح مختلف، براي گسترش اين فرهنگ است، چنان كه ژاپنيها در فرايند صنعتي شدن، هيچ گاه فرهنگ بومي خود را ناديده نگرفتند و همواره به يك الگوي توسعه پايدار، بر پايه فرهنگ بومي خود تأكيد ميكردند و بدين سان، در ادامه، حتّي توانستند با الهام گرفتن از برخي آموزههاي ديني و اجتماعي خود، مدلهاي بهبود بهرهوري (مانند مدل كايزن) را ابداع كنند و به جايجاي جهان، گسترش دهند، به طوري كه ميتوان گفت فرهنگ بهرهوري، يكي از بزرگترين دستاوردهاي ژاپن، پس از جنگ جهاني دوم است كه آن را به ساير كشورهاي جهان، صادر كرده است.
زماني كه در جامعهاي فرهنگ بهرهوري در سطح نازلي باشد، بهترين و مؤثّرترين راه براي تغيير اين وضعيت، اصلاح فرهنگي است و براي اصلاح فرهنگي، نيازمند آموزش هستيم. آموزش، ركن بسيار مهمّي در افزايش بهرهوري است؛ چرا كه به ما ميآموزد چگونه بتوانيم بهترين استفاده را از منابع موجود به عمل آوريم. در واقع، ميتوان چنين گفت كه بهرهوري، يك فرهنگ و نگرش به كار و زندگي است.
مرحله بعد از آموزش، ايجاد انگيزش در بين افراد جامعه است. انگيزش، به معناي تلاش و كوششي است كه فرد، از روي اشتياق، در جهت رسيدن به يك هدف دارد. با اين روش، بهرهوري به صورت يك ديدگاه فكري مطرح ميگردد و افراد جامعه را به اين باور ميرساند كه ميتوانند فعّاليتهاي خود را هر روز، بهتر از روز قبل به انجام برسانند و هر چه قدر كه افراد، انگيزه بيشتري براي بهكارگيري بهرهوري باشند، به همان ميزان، شاهد افزايش بهرهوري در جامعه نيز خواهيم بود. در اين حالت، هر كس خود را موظّف ميداند كه بنا بر زحمت مفيدي كه ميكشد، هم به نفع خود كار كند و هم نفع اجتماعي را براي جامعه خود به دنبال داشته باشد. در ايران، هر چند كه در سالهاي اخير، به صورت بسيار گستردهاي به بهرهوري و نهادينه كردن آن در بخشهاي مختلف كشور، توجّه شده است، امّا اين فرهنگ، هنوز، آن گونه كه بايد و شايد، شكل نگرفته و جايگاه خود را پيدا نكرده است. شايد بتوان علّت اين امر را در اين جستجو كرد كه بهرهوري در ايران، نه به عنوان يك فرهنگ (برخاسته از عقايد ديني و سنّتهاي بومي و علوم) بلكه به عنوان يك ابزار در جامعه معرّفي شده است. از سوي ديگر، آنچه باعث شده است كه بهرهوري نتواند حتّي نقش ابزاري خود را هم به نحو احسن انجام دهد، محدود شدن آن به عنوان يك ابزار اختصاصي براي يك بخش از جامعه است ـكه همان صنعت و تا حدودي مديريت استـ. علّت آن هم اين است كه چون موضوع بهرهوري، از خارج وارد شده است، تنها مورد استفاده همان بخشهاي واردكننده قرار گرفته و به ديگر بخشهاي جامعه، گسترش نيافته است. به طور كلّي، در جوامع بشري، موضوعاتي كه از جنس انديشه و فرهنگ باشند، زماني رشد و توسعه و تكامل مييابند كه خاستگاه دروني داشته باشند و يا در صورت وارداتي بودن هم همزادي و شباهت مناسبي با جامعه واردكننده (مقصد) و فرهنگ آن داشته باشند و همچنين نياز به آن موضوع به عنوان يك واقعيت، در جامعه مقصد، نهادينه شده باشد و افراد جامعه، آن را به عنوان يك هنجار و ارزش اجتماعي، بپذيرند و دروني كنند.
تاثيرفرهنگ در افزايش بهرهوري
فرهنگ، نقش بهسزايي در افزايش بهرهوري دارد. فرهنگ هر جامعهاي، از مجموعهاي از خُردهفرهنگها تشكيل شده است و رفتارهاي فردي، تشكيل دهنده اين خردهفرهنگها هستند و اگر در جامعهاي اين رفتارها به نفع فرهنگ بهرهوري و معطوف به آن باشند، شاهد جامعهاي خواهيم بود كه بهرهوري، در تمام سطوح آن، ريشه دوانده است. در حال حاضر، عامل بهرهوري»، به عنوان مَحَكي در تمامي ارزيابيها مدّ نظر قرار ميگيرد و لازم است در تمام زمينهها نهادينه گردد. براي مثال: عدم بهرهوري در خانواده، موجب هرج و مرج در خريد و سبد مصرفي خانوار، آشفتگي در نظام مالي و مديريت خانواده و اختلالات عاطفي خواهد گرديد. در صورتي كه فرهنگ بهرهوري، به عنوان يك ارزش در جامعه شناخته شود، شاهد جامعهاي خواهيم بود كه بهترين استفاده از منابع و محصولات، در آن وجود دارد و بر عكس، اگر در جامعهاي فرهنگ بهرهوري به سطحي سقوط كند كه مصرفگرايي را در آن جامعه ترويج نمايد، آن را بايد نشانهاي از توسعهنيافتگي و زنگ خطري جدّي براي آن كشور دانست. دولتهاي استعمارگر، به خوبي ميدانند كه اگر در جامعهاي، فرهنگ بهرهوري وجود داشته باشد، آنها ديگر نميتوانند به راحتي كالاهاي لوكس امّا غيرضروري خود را صادر نمايند. پس بدين منظور، دست به تبليغات گسترده ميزنند تا فرهنگ بهرهوري، به عنوان فرهنگي عقبمانده و قديمي جلوه نمايد و محصولات پُرزرق و برق و غير لازم، ضروري به نظر برسند. در اين جا درمييابيم كه بين ميزان بهرهوري و استقلال و خودكفايي كشور نيز رابطهاي مستقيم وجود دارد. خوشبختانه فرهنگ اصيل ايرانيـاسلامي، توجّه بسيار زيادي به فرهنگ بهرهوري و صرفهجويي دارد؛ ولي متأسّفانه، اين فرهنگِ خوب و سازنده، در جامعه امروز ايران، كمكم رو به فراموشي گذاشته است. براي مثال: تميزي و سادهپوشي ايراني، جاي خود را به مُدهاي عجيب و غريب و رنگارنگ و بسيار پُرخرج وارداتي غرب داده است كه روز به روز هم در حال افزايش و تغيير و نوبهنو شدن هستند. يا در زمينه ازدواج، امروزه شاهد مخارج سنگين و آداب و رسوم اشتباه و دست و پاگيري هستيم كه گاه، مشكلات زيادي را براي خانوادههاي هر دو طرف (دختر و پسر) در زمينه چگونگي برگزاري مراسم، تهيه جهيزيه، شيوه اداره زندگي و مخارج سنگين شروع آن و... به وجود ميآورد كه تمام اينها با فرهنگ و آداب و رسوم اصيل ايراني و تعليمات و آموزههاي ديني اسلام ـ كه به سادگي و پرهيز از اسراف و ريخت و پاشهاي غيرضروري توصيه ميكنندـ، مغايرت دارد.
خانواده و بهرهوري
خانواده، كوچكترين نهاد اجتماعي است؛ امّا همين نهاد كوچك، نقش بسيار مهمّي در شكلگيري رفتار و شخصيت افراد، بازي ميكند . بنجامين بلوم (روانشناس) ميگويد: 50 درصد شخصيت فرد، از تولد تا 4 سالگي و 30 درصد شخصيت او از 4 سالگي تا 8 سالگي سامان مييابد و تنها 20 درصد باقيمانده از 7 سالگي تا 17 سالگي شكل ميگيرد». بيترديد، بين آموزش و بهرهوري، رابطه تنگاتنگي وجود دارد و از آن جا كه بيشترين دوران شخصيتپذيري افراد، سنيني است كه در كنار پدر و مادر و ديگر اعضاي خانواده خود زندگي ميكنند، بنا بر اين، يكي از مهمترين اركان آموزش افراد، براي نهادينه شدن بهرهوري، خانواده است. افراد، در محيط خانواده، رشد و نمو ميكنند، رفتار اطرافيان را ميبينند، از آنها الگو ميگيرند و پس از چندي اين رفتار در آنها نهادينه ميشود و تغيير آن، با دشواري صورت خواهد گرفت. اگر محيط خانوادهها به گونهاي باشد كه در آن، فرهنگ بهرهوري جاري باشد، جامعهاي را شاهد خواهيم بود كه در آن، بهرهوري در بيشتر سطوح اجتماعي وجود خواهد داشت.
ارتباط رسانه ها و بهرهوري
امروزه رسانهها را به عنوان دومين عامل فرهنگپذيري افراد (پس از خانواده) ميشناسند. اگر به رسانهها و وسايل ارتباط جمعي به عنوان يك سيستم (نظام واحد) بنگريم، بايد قبل از هر چيز، همسو و همجهت بودن تمام اجزاي آن (يعني راديو، تلويزيون، مطبوعات و ساير رسانههاي گروهي و مَجازي و...)، به صورت هماهنگ، در مسير رسيدن به يك هدف نهايي (در اين جا: ارتقاي فرهنگ بهرهوري) تلاش كنند.
رسانهها، چنانچه در برنامههايي كه ارائه ميدهند، خط مشياي را به كار گيرند كه فرهنگ بهرهوري را اشاعه دهد، مسلّماً تأثيرات آن را در جامعه شاهد خواهيم بود؛ چه بسا كه اگر براي يك كودك، ساعتها درباره فوايد بهرهوري صحبت كنيم، نتيجه دلخواه خود را نگيريم؛ امّا ممكن است همين كودك، با ديدن يك برنامه تلويزيوني، به فوايد بهرهوري پي ببرد و آن را سرمشق خود قرار دهد. شايد به عنوان بهترين مثال در مورد برنامههاي آموزش افزايش بهرهوري از طريق رسانهها، بتوان به انيميشنها و ميانبرنامههاي آموزشياي كه در سالهاي اخير از تلويزيون ايران پخش ميشود، اشاره نمود؛ به طوري كه ميتوان تأثير بسيار مثبت و مؤثّر آنها را در اصلاح فرهنگ استفاده از آب، برق، گاز، انرژي و رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي و حتّي رعايت استانداردهاي لازم در ساختمانسازي به منظور صرفهجويي و بهرهوري در استفاده از انرژي، در بين اقشار و گروههاي مختلف سنّي جامعه، به مشاهده نمود.
منابع:
1. مفاهيم اساسي بهرهوري، ترجمه و تدوين: معاونت اقتصادي و برنامهريزي بنياد مستضعفان و جانبازان، تهران: بنياد مستضعفان و جانبازان، 1374.
2. فرهنگ بهرهوري، علياكبر ساداتي و ديگران، تهران: توسعه علوم، 1377.
3. از فقيرآباد تا خيالآباد، اصغر هادوي كاشاني، قم: دار الحديث، 1383.
بهرهوري، يك نگرش و يك ديدگاه فكري براي عقلايي كردن فعّاليتها، جلوگيري از كارهاي كمارزش و بيهوده، درست و به جا مصرف كردن، هماهنگ كردن كيفيت و كمّيت و هزينه در رقابت و همچنين مشاركت براي رسيدن به منافع مشترك است. همان طور كه از معناي كلمه بهرهوري مشخّص است، بهرهوري به معناي بهترين و مؤثّرترين شيوه استفاده از منابع موجود است. اوّلين استفاده علمي از كلمه بهرهوري، در علم اقتصاد و به وسيله كويسني (Quesenay) به ميان آمد؛ امّا بايد توجّه داشت كه مدّتها قبل از اين كه اين واژه، در معناي اصطلاحي امروزش به كار گرفته شود، مردم، با مفهوم بهرهوري آشنا بودند. حتّي اگر به آثار تاريخي و فرهنگي مردمان پيش از تاريخ مراجعه كنيم، درمييابيم كه آنها در بسياري از فعّاليتهاي خود، خواسته يا ناخواسته، بهرهوري را مدّ نظر داشتهاند و چه بسا كاربرد يا عدم كاربرد بهرهوري، موجب بقا يا زوال يك قوم ميشد. به طور مثال، اقوامي كه در فصل شكار به اندازه كافي و به طور درست و اصولي براي خود غذا ذخيره نميكردند، ممكن بود در فصل زمستان، دچار مشكلات جدّي شوند، يا در زمينه منابع آبي نيز به اين موضوع بر ميخوريم كه نياكان ما، با توجّه به كمآبي نسبي اقليم خود، براي اين كه بيشترين بهره را از منابع آبي به دست آورند، اقدام به حفر قنات و چاه و ساختن استخرهاي ذخيره آب (به منظور ذخيره آب مورد نياز كشاورزي در فصول پُرباران) در مناطق كمآب، ميكردند.
همچنين اگر بخواهيم مقايسهاي بين فرهنگ استفاده از بهرهوري در ميان روستائيان و شهرنشينان به عمل آوريم، بيترديد درمييابيم كه روستانشينان، خود را بسيار بيشتر از شهرنشينان به استفاده از بهرهوري در فعّاليتهاي روزانه مقيد ميدانند و علّت اين امر را ميتوان مرتبط با نوع فرهنگ روستايي دانست؛ چرا كه بسياري از وسايل آسايش زندگي (همچون آب ،برق، گاز و...) كه به راحتي در اختيار شهرنشينان است و آنها كمتر به استفاده بهينه از اين امكانات ميانديشند، در اختيار روستائيان قرار ندارد و به همين دليل، در روستاها به علّت كمبود منابع و محيط سختتر زندگي، بهرهوري به يك ضرورت تبديل ميشود.
با مراجعهاي گذرا به متون تاريخي و مذهبي نيز به روايات و نقل قولهاي فراواني از بزرگان، در زمينه استفاده صحيح از منابع گوناگون بر ميخوريم كه در زمينه نكوهش اسراف يا استفاده صحيح از منابع موجود چون: آب، خوراك و موارد ديگر، سفارش بسيار كردهاند. اين واقعيت، يعني توجّه هميشگي بشر به فرهنگ بهرهوري، از آن جا نشأت ميگيرد كه عدم تناسب عرضه با تقاضا، هميشه و در همه حال، در طول تاريخ، وجود داشته است؛ امّا به طول كلّي، آغاز شكلگيري سازمانيافته دانش نوين بهرهوري را در ايالات متّحده و رشد و توسعه انديشه بهرهوري را در كشور ژاپن ميتوان پيگيري كرد.
بهرهوري، فرهنگ و اصلاح فرهنگي
فرهنگ، مجموعهاي مركّب از نمايشهاي رفتاري افراد در زندگي جمعي است. اين نمايشهاي رفتاري، در: ترتيب لباس پوشيدن، سخن گفتن، خودآرايي و محيطآرايي، آداب معاشرت، تركيب غذايي و طرز غذا خوردن، نحوه يادگيري فنون و به كار بستن آنها، درجه قانونپذيري، محترم شمردن حقوق ديگران، پايبندي به قول و قرار، تنظيم اييننامهها و مراسم، تشكّلهاي اجتماعي، ترتيبات مربوط به انتخاب مديران و نمايندگان و رهبران و... قابل تجلّي است. فرهنگ، سايه هر ملّتي است و شكل آن با گونههاي مربوط به ملل ديگر، متفاوت است. فرهنگ را ميتوان حتّي در نوع ابزارها و جنس و شكل آنها در طول زمان، جستجو كرد.
بهرهوري، يك نگرش و يك ديدگاه فكري براي عقلايي كردن فعّاليتها، جلوگيري از كارهاي كمارزش و بيهوده، درست و به جا مصرف كردن، هماهنگ كردن كيفيت و كمّيت و هزينه در رقابت و همچنين مشاركت براي رسيدن به منافع مشترك است. به عبارتي ديگر، بهرهوري، يك فرهنگ است كه در آن، انسان به صورتي هوشمندانهتر، فعّاليتها و كارايياش را با ارزشها و واقعيتهاي موجود، منطبق ميسازد تا بهترين نتيجه و اثربخشي را براي دستيابي به اهداف مادي و معنوي حاصل كند.
اصلاح فرهنگي به معناي بازگشت صِرف به فرهنگ گذشته يا الگوگيري صِرف از فرهنگ دولتهاي توسعهيافته نيست؛ بلكه به معناي شناخت نيازهاي واقعي جامعه، با توجه به بافت قومي، فرهنگي، اجتماعي، سياسي، ديني و... و ارائه آموزشهاي همگاني، در سطوح مختلف، براي گسترش اين فرهنگ است، چنان كه ژاپنيها در فرايند صنعتي شدن، هيچ گاه فرهنگ بومي خود را ناديده نگرفتند و همواره به يك الگوي توسعه پايدار، بر پايه فرهنگ بومي خود تأكيد ميكردند و بدين سان، در ادامه، حتّي توانستند با الهام گرفتن از برخي آموزههاي ديني و اجتماعي خود، مدلهاي بهبود بهرهوري (مانند مدل كايزن) را ابداع كنند و به جايجاي جهان، گسترش دهند، به طوري كه ميتوان گفت فرهنگ بهرهوري، يكي از بزرگترين دستاوردهاي ژاپن، پس از جنگ جهاني دوم است كه آن را به ساير كشورهاي جهان، صادر كرده است.
زماني كه در جامعهاي فرهنگ بهرهوري در سطح نازلي باشد، بهترين و مؤثّرترين راه براي تغيير اين وضعيت، اصلاح فرهنگي است و براي اصلاح فرهنگي، نيازمند آموزش هستيم. آموزش، ركن بسيار مهمّي در افزايش بهرهوري است؛ چرا كه به ما ميآموزد چگونه بتوانيم بهترين استفاده را از منابع موجود به عمل آوريم. در واقع، ميتوان چنين گفت كه بهرهوري، يك فرهنگ و نگرش به كار و زندگي است.
مرحله بعد از آموزش، ايجاد انگيزش در بين افراد جامعه است. انگيزش، به معناي تلاش و كوششي است كه فرد، از روي اشتياق، در جهت رسيدن به يك هدف دارد. با اين روش، بهرهوري به صورت يك ديدگاه فكري مطرح ميگردد و افراد جامعه را به اين باور ميرساند كه ميتوانند فعّاليتهاي خود را هر روز، بهتر از روز قبل به انجام برسانند و هر چه قدر كه افراد، انگيزه بيشتري براي بهكارگيري بهرهوري باشند، به همان ميزان، شاهد افزايش بهرهوري در جامعه نيز خواهيم بود. در اين حالت، هر كس خود را موظّف ميداند كه بنا بر زحمت مفيدي كه ميكشد، هم به نفع خود كار كند و هم نفع اجتماعي را براي جامعه خود به دنبال داشته باشد. در ايران، هر چند كه در سالهاي اخير، به صورت بسيار گستردهاي به بهرهوري و نهادينه كردن آن در بخشهاي مختلف كشور، توجّه شده است، امّا اين فرهنگ، هنوز، آن گونه كه بايد و شايد، شكل نگرفته و جايگاه خود را پيدا نكرده است. شايد بتوان علّت اين امر را در اين جستجو كرد كه بهرهوري در ايران، نه به عنوان يك فرهنگ (برخاسته از عقايد ديني و سنّتهاي بومي و علوم) بلكه به عنوان يك ابزار در جامعه معرّفي شده است. از سوي ديگر، آنچه باعث شده است كه بهرهوري نتواند حتّي نقش ابزاري خود را هم به نحو احسن انجام دهد، محدود شدن آن به عنوان يك ابزار اختصاصي براي يك بخش از جامعه است ـكه همان صنعت و تا حدودي مديريت استـ. علّت آن هم اين است كه چون موضوع بهرهوري، از خارج وارد شده است، تنها مورد استفاده همان بخشهاي واردكننده قرار گرفته و به ديگر بخشهاي جامعه، گسترش نيافته است. به طور كلّي، در جوامع بشري، موضوعاتي كه از جنس انديشه و فرهنگ باشند، زماني رشد و توسعه و تكامل مييابند كه خاستگاه دروني داشته باشند و يا در صورت وارداتي بودن هم همزادي و شباهت مناسبي با جامعه واردكننده (مقصد) و فرهنگ آن داشته باشند و همچنين نياز به آن موضوع به عنوان يك واقعيت، در جامعه مقصد، نهادينه شده باشد و افراد جامعه، آن را به عنوان يك هنجار و ارزش اجتماعي، بپذيرند و دروني كنند.
تاثيرفرهنگ در افزايش بهرهوري
فرهنگ، نقش بهسزايي در افزايش بهرهوري دارد. فرهنگ هر جامعهاي، از مجموعهاي از خُردهفرهنگها تشكيل شده است و رفتارهاي فردي، تشكيل دهنده اين خردهفرهنگها هستند و اگر در جامعهاي اين رفتارها به نفع فرهنگ بهرهوري و معطوف به آن باشند، شاهد جامعهاي خواهيم بود كه بهرهوري، در تمام سطوح آن، ريشه دوانده است. در حال حاضر، عامل بهرهوري»، به عنوان مَحَكي در تمامي ارزيابيها مدّ نظر قرار ميگيرد و لازم است در تمام زمينهها نهادينه گردد. براي مثال: عدم بهرهوري در خانواده، موجب هرج و مرج در خريد و سبد مصرفي خانوار، آشفتگي در نظام مالي و مديريت خانواده و اختلالات عاطفي خواهد گرديد. در صورتي كه فرهنگ بهرهوري، به عنوان يك ارزش در جامعه شناخته شود، شاهد جامعهاي خواهيم بود كه بهترين استفاده از منابع و محصولات، در آن وجود دارد و بر عكس، اگر در جامعهاي فرهنگ بهرهوري به سطحي سقوط كند كه مصرفگرايي را در آن جامعه ترويج نمايد، آن را بايد نشانهاي از توسعهنيافتگي و زنگ خطري جدّي براي آن كشور دانست. دولتهاي استعمارگر، به خوبي ميدانند كه اگر در جامعهاي، فرهنگ بهرهوري وجود داشته باشد، آنها ديگر نميتوانند به راحتي كالاهاي لوكس امّا غيرضروري خود را صادر نمايند. پس بدين منظور، دست به تبليغات گسترده ميزنند تا فرهنگ بهرهوري، به عنوان فرهنگي عقبمانده و قديمي جلوه نمايد و محصولات پُرزرق و برق و غير لازم، ضروري به نظر برسند. در اين جا درمييابيم كه بين ميزان بهرهوري و استقلال و خودكفايي كشور نيز رابطهاي مستقيم وجود دارد. خوشبختانه فرهنگ اصيل ايرانيـاسلامي، توجّه بسيار زيادي به فرهنگ بهرهوري و صرفهجويي دارد؛ ولي متأسّفانه، اين فرهنگِ خوب و سازنده، در جامعه امروز ايران، كمكم رو به فراموشي گذاشته است. براي مثال: تميزي و سادهپوشي ايراني، جاي خود را به مُدهاي عجيب و غريب و رنگارنگ و بسيار پُرخرج وارداتي غرب داده است كه روز به روز هم در حال افزايش و تغيير و نوبهنو شدن هستند. يا در زمينه ازدواج، امروزه شاهد مخارج سنگين و آداب و رسوم اشتباه و دست و پاگيري هستيم كه گاه، مشكلات زيادي را براي خانوادههاي هر دو طرف (دختر و پسر) در زمينه چگونگي برگزاري مراسم، تهيه جهيزيه، شيوه اداره زندگي و مخارج سنگين شروع آن و... به وجود ميآورد كه تمام اينها با فرهنگ و آداب و رسوم اصيل ايراني و تعليمات و آموزههاي ديني اسلام ـ كه به سادگي و پرهيز از اسراف و ريخت و پاشهاي غيرضروري توصيه ميكنندـ، مغايرت دارد.
خانواده و بهرهوري
خانواده، كوچكترين نهاد اجتماعي است؛ امّا همين نهاد كوچك، نقش بسيار مهمّي در شكلگيري رفتار و شخصيت افراد، بازي ميكند . بنجامين بلوم (روانشناس) ميگويد: 50 درصد شخصيت فرد، از تولد تا 4 سالگي و 30 درصد شخصيت او از 4 سالگي تا 8 سالگي سامان مييابد و تنها 20 درصد باقيمانده از 7 سالگي تا 17 سالگي شكل ميگيرد». بيترديد، بين آموزش و بهرهوري، رابطه تنگاتنگي وجود دارد و از آن جا كه بيشترين دوران شخصيتپذيري افراد، سنيني است كه در كنار پدر و مادر و ديگر اعضاي خانواده خود زندگي ميكنند، بنا بر اين، يكي از مهمترين اركان آموزش افراد، براي نهادينه شدن بهرهوري، خانواده است. افراد، در محيط خانواده، رشد و نمو ميكنند، رفتار اطرافيان را ميبينند، از آنها الگو ميگيرند و پس از چندي اين رفتار در آنها نهادينه ميشود و تغيير آن، با دشواري صورت خواهد گرفت. اگر محيط خانوادهها به گونهاي باشد كه در آن، فرهنگ بهرهوري جاري باشد، جامعهاي را شاهد خواهيم بود كه در آن، بهرهوري در بيشتر سطوح اجتماعي وجود خواهد داشت.
ارتباط رسانه ها و بهرهوري
امروزه رسانهها را به عنوان دومين عامل فرهنگپذيري افراد (پس از خانواده) ميشناسند. اگر به رسانهها و وسايل ارتباط جمعي به عنوان يك سيستم (نظام واحد) بنگريم، بايد قبل از هر چيز، همسو و همجهت بودن تمام اجزاي آن (يعني راديو، تلويزيون، مطبوعات و ساير رسانههاي گروهي و مَجازي و...)، به صورت هماهنگ، در مسير رسيدن به يك هدف نهايي (در اين جا: ارتقاي فرهنگ بهرهوري) تلاش كنند.
رسانهها، چنانچه در برنامههايي كه ارائه ميدهند، خط مشياي را به كار گيرند كه فرهنگ بهرهوري را اشاعه دهد، مسلّماً تأثيرات آن را در جامعه شاهد خواهيم بود؛ چه بسا كه اگر براي يك كودك، ساعتها درباره فوايد بهرهوري صحبت كنيم، نتيجه دلخواه خود را نگيريم؛ امّا ممكن است همين كودك، با ديدن يك برنامه تلويزيوني، به فوايد بهرهوري پي ببرد و آن را سرمشق خود قرار دهد. شايد به عنوان بهترين مثال در مورد برنامههاي آموزش افزايش بهرهوري از طريق رسانهها، بتوان به انيميشنها و ميانبرنامههاي آموزشياي كه در سالهاي اخير از تلويزيون ايران پخش ميشود، اشاره نمود؛ به طوري كه ميتوان تأثير بسيار مثبت و مؤثّر آنها را در اصلاح فرهنگ استفاده از آب، برق، گاز، انرژي و رعايت قوانين راهنمايي و رانندگي و حتّي رعايت استانداردهاي لازم در ساختمانسازي به منظور صرفهجويي و بهرهوري در استفاده از انرژي، در بين اقشار و گروههاي مختلف سنّي جامعه، به مشاهده نمود.
منابع:
1. مفاهيم اساسي بهرهوري، ترجمه و تدوين: معاونت اقتصادي و برنامهريزي بنياد مستضعفان و جانبازان، تهران: بنياد مستضعفان و جانبازان، 1374.
2. فرهنگ بهرهوري، علياكبر ساداتي و ديگران، تهران: توسعه علوم، 1377.
3. از فقيرآباد تا خيالآباد، اصغر هادوي كاشاني، قم: دار الحديث، 1383.