PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : خبر یک مصاحبه شگفت‌انگیز



m.g.s.t.r
24th January 2014, 08:15 PM
درباره گفت و گوی نشریه پنجره با آن چه منسوب به هوارد گوردون است


در کنار اخبار مهم مربوط به جشنواره فیلم پیش رو، داغ‌ترین سوژه سینمایی که در طول روزهای گذشته توجه بسیاری از پیگیران موضوعات فرهنگی را به خود جلب کرد، متنی بود که با عنوان مصاحبه هفته نامه پنجره با هوارد گوردون، از عوامل اجرایی و تولیدی سریال‌های میهن و ۲۴، در فضای گسترده رسانه‌ای اینترنتی بازنشر فراوانی یافت. این متن، به دلیل ادعاهای عجیب و غریب منسوب به مصاحبه شونده، از یک سو استقبال و خوشامد برخی از فعالان رسانه‌های خودارزشی پندار را که از دیرباز با بسیاری از وجوه سینمای معتبر و مستقل ایران مخالف بودند برانگیخت و از سوی دیگر حیرت بسیاری از علاقه مندان سینمای ایران را موجب شد. این حیرت ناشی از نامأمونسی و ناموزونی محتوایی و گفتاری جاری در جای جای متن مزبور بود. اگرچه در حال حاضر هوارد گوردون در صفحه توییتر خود، انتساب این گفت‌و‌گو را به خود تکذیب کرده است، اما حتی اگر هم چنین تکذیبی در کار نبود، خود متن آن قدر نکات ضد و نقیض داشت که ظرفیت فراوان برای تردید و حتی نفی اصالتش فراهم سازد. در این مجال به چند نمونه از این نکات شگفت آور اشاره می‌شود:
۱- از طرف گوردون ادعا شده که خطاب به مصاحبه کننده گفته است: «من این مسائل را نمی‌‎توانم با مطبوعات آمریکایی در میان بگذارم، چون ممکن است برایم دردسرساز شود». کسی که در این مصاحبه رسما خودش را از طرفداران دوآتشه اسرائیل و یک وطن پرست یهودی آمریکایی و ایران را دشمن آمریکا می‌انگارد، چگونه است که از طرح موضوعات امنیتی/اطلاعاتی/رسانه‌ای فوق محرمانه‌اش در رسانه‌های کشورش ابا دارد، اما آن‌ها را به سهولت در اختیار رسانه دشمن قرار می‌دهد؟

۲- در این مصاحبه اطلاعات خیلی ریزی از فیلم‌های مهجور داریوش فرهنگ و بهروز افخمی گرفته تا سرطان داشتن مرحوم شهیدثالث منسوب به گورودن شده است. کسی که این همه شناخت از ایران دارد، چگونه در قسمت‌های نهایی سریال میهن، اجازه داده که این قدر خام و شلخته و سرسری و حتی مضحک فضای ایران بازسازی شود؟
۳- گوردون یک مدیر تولید ساده تلویزیونی است که حتی در سریال میهن هم جزو عوامل اصلی تیم تهیه کننده‌ها نبوده و در رده‌های فرعی‌تر قرار داشته است. اما در این مصاحبه بیشتر در مقام یک مدیر عالیرتبه دستگاه اطلاعاتی/امنیتی نشان داده شده است که حتی توانایی تعیین رییس جمهور کشورش را هم بر مبنای رنگ پوست و جنسیت و... دارد!
۴- افراطیون آمریکایی همواره راجع به سیستم سیاسی ایران، چنین نظر می‌دهند که اغلب مردم ایران با حکومت جمهوری اسلامی همراه نیستند و بدان اعتراضات بنیادین دارند که مورد سرکوب نیز قرار می‌گیرد، اما در این گفتگو از زبان گوردون ادعا شده که: «حامیان اصلی نظام جمهوری اسلامی در ایران، مردم هستند.» چرا یک یهودی افراطی میهن پرست آمریکایی باید برخلاف یکی از مداوم‌ترین سیاست‌های دستگاه سیاسی متبوع و محبوبش و دقیقا مطابق با گفتمان حکومتی که دشمن می‌انگاردش حرف بزند؟
5- ادبیات و لحن جاری در آنچه به گوردون منسوب شده است، بیش از آنکه به فضای شخصیتی یک شهروند آمریکایی بخورد، تداعی کننده ادعاهایی است که در طول سال‌های گذشته از چهره‌های مشهور و مورد علاقه رسانه‌های خودارزشی پندار در زمینه سینمای استراتژیک و جنگ نرم سینمایی و راهبردهای دکترینالی شنیده و یا خوانده‌ایم. حتی بعضی از این ادعا‌ها، طابق النعل بالنعل از زبان گوردون مطرح شده است؛ مثل‌‌ همان ادعا درباره تعیین رییس جمهور سیاهپوست برای آمریکایی‌ها و یا ارسال فیلم‌های تحقیرکننده ایرانیان به جشنواره کن و برلین. البته جالب‌تر اینجا است که نام یکی از این چهره‌ها هم در فرازی از صحبت‌های منسوب به گوردون آمده است تا مخاطب کاملا شیرفهم شود که این تئوری‌ها از آن کیست.
تناقض‌های جاری در این مصاحبه افزون بر این شمار است و می‌توان نکات دیگری همچون اینکه اصلا چه نیازی است که سازندگان آرگو برای عکس گرفتن از چهار تا ساختمان و خیابان، وارد چنین معامله‌ای غریبی با مدیران ارشاد شوند و یا اینکه اصلا در بدنه حجیم اعضای اسکار، این چند نفر چه نقش تعیین کننده‌ای می‌توانستند در قطعیت بخشی به یک جایزه مشخص داشته باشند و یا اینکه فیلم دیپلمات آقای فرهنگ در داخل کشور هم نمایشش مشکل پیدا کرده بود؛ چه رسد به این گوردون بخواهد مانع اکرانش در جهان و منطقه شود و... بدان افزود.
با توجه به این تناقض‌های آشکار، و مهم‌تر از آن با توجه به تکذیب خود هوارد گوردون، اعتماد به چنین مصاحبه‌ای نابخردانه است. اگرچه پیش بینی می‌شود در جواب به این تکذیبیه، گردانندگان معرکه مزبور با توسل بر گفتمان «اسنادش هم موجود است...»، برائت خود را ابراز دارند، اما در اصل موضوع تفاوتی ایجاد نمی‌شود. یا این معرکه از اساس دروغ است (که احتمال قریب به حتم چنین است) و یا حال آقای گوردون موقع مصاحبه خیلی خوب نبوده و رسما حرف‌هایی زده که بیشتر تداعی کننده هذیان‌های ناشی از مستی و جنون است. به هر حال بخش مستقل سینمای ایران و به ویژه سینمای فرهادی که در اوج این بعد افتخارآمیز از سینمای ما قرار دارد، سال‌ها است که مورد طعن و تهمت جریان‌هایی است که با تأسف فراوان پشت مدعیاتی از ارزش‌های اخلاقی و دینی قرار گرفته‌اند. به نظر می‌رسد که نوک حمله چنین اقداماتی، فرا‌تر از شخص یا سینمای فرهادی است و عملا مجموعه مهم و سترگی از سینمای ایران را نشانه گرفته است. این روند، واکنش جدی سینماگران و سینمادوستان را می‌طلبد. در این زمینه پیشنهاد می‌شود هیأت مدیره خانه سینما و یا حتی رده‌هایی از مدیریت سازمان سینمایی کشور، پیش قدم شوند و با انجام اقدامات مقتضی فرهنگی و حقوقی، لااقل به سهم خود، جلوی بخش‌هایی از این روند را بگیرند.

http://khabaronline.ir/(X(1)S(xb3prytaezw0xpxpmupoktmkgy))/detail/334052/weblog/danesh








مصاحبه هاوارد گوردون با نشريه پنجره (http://siasefeed.blogfa.com/post-138.aspx)

از آنجا كه دزدي جرم اول كشور بوده و طبق آمار رسمي در مملكت اسلامي مان روزانه بيش از 2800 فقره سرقت اتفاق مي افتد و اين آمار رو به افزايش است، حقير هم در اين روزها آمار دزدي هايم بالا رفته و دعاي شما را مي طلبد تا بالاخره دستگير شوم، شايد دست بردارم!
در اين روزهايي كه مردم در حال لذت بردن از تماشاي سريالي در ژانر تخيلي به نام "آواي باران" در شبكه سه هستند، مصاحبه اي از يك سريال ساز مطرح آمريكايي در نشريه پنجره منتشر مي شود و مصاحبه شونده تاكيد مي كند(علي ما نقل): «این مصاحبه فقط برای هفته نامه پنجره است و شرطم این است که حتی به‌صورت بازنشر و گزیده هم در رسانه‌های دیگر در ایران انعکاسی نداشته باشد». به قول بچه هاي محله مان فحش گذاشته است!
خب رسانه ها هم كه انسان هايي متعهد و با وجدان رسانه اي اصلا اين مصاحبه را منتشر نمي كنند تا همه بروند نشريه را تهيه كنند و بخوانند!
اما از شما چه پنهان، ديشب يكي از دوستان تيز رسانه اي حقير بخش هايي از مصاحبه ي گوردون خان را برايم از طريق واتساپ(عليه ما عليه) ارسال كرد و موضوع برايم جالب شد. حالا شما هم بخش هايي از اين مصاحبه جنجالي را (علي ما نقل) بخوانيد و بعدش حتما استغفار كنيد و الا گوردون عزيز، دم پل يقه مباركتان را رها نخواهد كرد.


file:///C:/Users/Administrator/Downloads/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF%20-%20%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87%20%D9%87%D 8%A7%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF%20%DA%AF%D9%88%D8%B1% D8%AF%D9%88%D9%86%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%86%D8%B4%D8 %B1%D9%8A%D9%87%20%D9%BE%D9%86%D8%AC%D8%B1%D9%87_f iles/227912_647.png

هاوارد گوردون، تهیه کننده ارشد کمپانی فاکس که تولید سریال هوملند، یا همان میهن را به عهده داشته، از 150میلیون بیننده حرف می زند. بیننده هایی که به عقیده گوردون با تماشای این سریال یاد می گیرند که باید برای اقدامات تروریستی خاورمیانه در خاک امریکا آمادگی داشته باشند.
می گوید(علي ما نقل): «دقیقا شرایط مثل دوران جنگ سرد است. در دوره جنگ سرد، سینما مردم را از خطر قریب‌الوقوع برخورد اتمی میان روسیه و آمریکا می‌ترساند و در امتداد چنین پیامی از جانب فیلم‌های سینمایی، مردم در خانه‌هایشان پناهگاه می‌ساختند. حالا با سریال 24 و میهن (تقریبا بیش از 150 میلیون از مردم ایالت متحده که در نوبت پخش‌های نخست تلویزیونی این سریال را دیده‌اند) دیگر از هیچ اقدام تروریستی از سوی هر کدام از کشوهای خاورمیانه و حتی اروپای شرقی متعجب نمی‌شوند، حتی اگر یازدهم سپتامبر دیگری رخ دهد کسی دولت را در درجه نخست مقصر نمی‌داند.» * آقای گوردون با توجه به تاریخ پخش سریال مشخص است که انتهای سریال را بسیار تغییر دادید، این اتفاق با توجه به تغییر دولت در ایران اتفاق افتاد؟ چون به صورتی که بنده تحقیق کردم خط داستانی عملیات ترور در سریال به گونه‌ای طراحی شده بود که رئیس جمهور ایران ترور شود و با تغییر دولت در ایران، ناگهان طراحی ترور معطوف به کاراکتر دانش اکبری فرمانده خیالی سپاه شد؟ دقیقا. در پلات اصلی قبل از ساخته شدن فصل سوم می‌خواستیم نامی مشابه محمود احمدی‌نژاد را انتخاب کنیم و فردی مشابه با ویژگی‌های سیاسی وی را تصویر کنیم و ترور او را در داستان اصلی داشته باشیم. پس از ترور این شخص مذاکرات اتمی ایران و غرب به نتیجه برسد. یعنی با کشته شدن فردی که خصوصیات احمدی‌نژاد را دارد داستان پایان پذیرد. اما حامیان مالی ما اجازه چنین کاری به ما ندادند. نکته جالب برای تو این است که هیچگاه اجازه نمی‌دهند مقامات بلند پایه ایرانی در داستان حتی به صورت شبیه وجود داشته باشند. البته این قانون شامل حال تولیدات تلویزیونی نمی‌شود اما مجوز حضور شبه احمدی‌نژاد در داستان را گرفته بودیم. همزمان با پیروزی حسن روحانی مدیران کمپانی فاکس مرا خواستند و خواستار تغییر مسیر داستان شدند و گفتند دیگر خط داستانی ترور رئیس جمهور لازم نیست. شانس آوردیم که پنج قسمت تولید شده هنوز به ماجرای ترور نرسیده بود. دقیقا در همان روزها احساس کردیم میانه‌روها در ایران به قدرت رسیدند و نقد داستانی خود را معطوف به گروه‌های تندرو کردیم. * بخش انتهایی فصل سوم سریال شما مرا یاد فیلم «آرگو» انداخت. در آن فیلم هم فارغ از برداشت‌های سیاسی، تصویر متوحشی از ملت ایران نشان داده‌اید. مخصوصا در قسمت‌هایی که برودی به خانه نسرین (بیوه ابونظیر) می‌رود. یا مثل صحنه‌ای که مردم در اعدام برودی حضور دارند یا پس از ملاقات برودی با نسرین واکنشی که مردم به برودی نشان می‌دهد مضحک و غیرواقعی است. در صورتی که بخشی از مردم ایران پس از ماجرای11 سپتامبر در محکومیت تروریسم به خیابان‌ها آمدند و برای کشته شدگان شمع روشن کردند. شما رسما در مورد دولت و ملت ایران باور غلطی دارید و به همان نسبت جمهوری اسلامی را نمی‌شناسید. ما ملت صلح دوستی هستیم هیچگاه از تروریسم حمایت نکرده‌ایم. کارگردانی که از ایران آمد و اسکار گرفت (اصغر فرهادی) هم همین جمله را گفت (ما ملت صلح دوستی هستیم) اما هیچ آمریکایی عاقلی آن را باور نمی‌کند. همه ما به حماقتش خندیدیم. چون مشخص بود سال بعد فیلم جورج کلونی (منظور همان آرگو است) جایزه اسکار را می‌گیرد. من برای نوشتن فیلمنامه این سریال خیلی فارسی یاد گرفتم. به قول شما ایرانی‌ها «Tarof nadarim!». اصولا در ذات ما آمریکایی‌هاست که هیچ کس را بیهوده تشویق نکنیم. اگر خودم به «توهم توطئه» متهم نشوم می‌گویم در مورد جایزه اسکار افرادی در ایران با برخی تهیه‌کنندگان مذاکره کرده بودند. جالب اینجاست تیم سازنده «آرگو» به ایران آمده بود و مدیران سینمایی ایران در دولت گذشته بیشترین تعامل را برای ساخت فیلم آرگو داشتند. در عوض از تیم سازنده آرگو (که برای بازسازی لوکیشن‌ها آمده بود) قول گرفتند که به فیلم «جدایی» در اسکار رای بدهند، خیلی احمقانه بود. تیمی که به ایران آمده بود آماده می‌شد که فیلمی به‌زعم شما علیه ایران بسازد آن وقت مدیران شما در فکر گرفتن چند تا رای بیشتر برای اسکار بودند. ضمن اینکه میهمانی خاصی را سال 2011 کمپانی سازنده آرگو قبل از برگزاری اسکار با حمایت کاخ سفید ترتیب داده بود که در آکادمی فیلم «جدایی» برنده شود تا این جایزه برای ایرانی‌ها اشتیاق برانگیز باشد تا سال بعد جایزه گرفتن «آرگو» پیام‌های سیاسی مرتبط را منتقل کند. اگر من جای مدیران شما بودم دیگر فیلمی به اسکار نمی‌دادم. من فیلم «گذشته» فرهادی را دیدم. از «جدایی» فیلم بهتری است. اما چرا برگزیده نشد؟ همانطور که در حاشیه مصاحبه اشاره کردی سینما در آمریکا با سیاست نسبت نزدیکی دارد. در مورد مردم که سئوال کردی باید به این نکته اشاره کنم افرادی که در محکومیت تروریسم پس از 11 سپتامبربه خیابان آمدند عده قلیلی هستند. در اغلب موارد مردم از جمهوری اسلامی دفاع کرده‌اند. معادلات حاکم در ایران پیچیده است، اما حامیان اصلی نظام جمهوری اسلامی در ایران، مردم هستند. من در گفتگوهای مختلفی به این موضوع اشاره کرده‌ام که حامیان قدرت در ایران مردم هستند. پس تصویری که در سریال میهن یا فیلم آرگو ارائه شده تصویری است که ما آمریکایی‌ها می‌خواهیم بینیم و لزوما نباید تصویری باشد که مطلوب شماست. * دروغ دیگر در این سریال همکاری ایران با القاعده است. شاید آرگو تصویر جغرافیایی که از ایران ارائه می‌دهد درست باشد اما تهرانی که شما در سریال نشان می‌دهید بیشتر به شهرهای عربی شباهت دارد. من نمی‌توانم شما را قانع کنم اما با اینکه بضاعت مالی خوبی داشتیم از شبیه‌سازی پرهیز کردیم. شما وقتی اعراب شیعه در جنوب لبنان را حمایت می‌کنید چه فرقی با آنها دارید. * ولی درباره ایران در فصل سوم سریال خیلی وقایع و لوکیشین‌ها هیچ شباهتی به ایران ندارد؟ منظورت این است که ما اشرافی به جغرافیای ایران نداریم. نماهای اصلی که از تهران نشان می‌دهیم بی‌شباهت به تهران نیست. حتی اگر دقت کرده باشید از اسم محله دروازه غار استفاده کردیم که یکی از بازیگران ایرانی ما (بابک بختیاری) در این محله متولد شده است. ما عکس‌های متنوعی از تهران داریم. دو نفر از اعضای تیم نویسنده ما به اضافه خود بنده سال‌هاست که بر روی موضوع ایران کار می‌کنیم. آخرین اخبار، اطلاعات درباره ایران را داریم. روزنامه‌ها و مقالات مهم را عمدتا برایم ترجمه می‌کردند. با روزنامه‌نگاران خارجی مخالف رژیم شما ارتباط نزدیک داریم. چیزی نیست که درباره ایران ندانیم. ایرانی‌های مقیم لس‌آنجلس چندین با در مهمانی مختلف مرا دعوت کردند و بابت ساخت این سریال از NGOهای مختلف ایرانی تقدیر شدیم. شش ماه قبل از نگارش فصل سوم میهن حتی بی‌اهمیت‌ترین نشریات ایرانی را تهیه می‌کردیم و تیم تحقیق و پژوهشی که از پنتاگون به ما پیوسته بود آنها را رصد می‌کرد و ارزیابی‌های روزنامه‌ها را در اختیار تیم نویسنده می‌گذاشت. ما حتی شش ماه قبل از انتخابات ایران که مشغول نگارش فصل سوم بودیم با حدس این موضوع که گروه سیاسی که به قدرت خواهد رسید یقینا گروه میانه رویی خواهند بود، طراحی داستانی سریال را انجام دادیم. اغلب کارشناسان در خوش بینانه‌ترین حالت شهردار فعلی تهران را به‌عنوان رئیس جمهور می‌شناختند. هیچگاه تصور نمی‌کردیم اصلاح‌طلبان دوباره به قدرت برسند. برای اینکه ثابت کنم که اطلاعات سیاسی من از ایران غلط نیست می‌خواهم به این مسئله اشاره کنم؛ بلایی که بر سر محافظه‌کاران آمد تقریبا شبیه همان اتفاقی بود که در مورد اصلاح‌طلبان ایرانی در سال 84 رخ داد. اما رئیس جمهور شدن آقای روحانی واقعا غیرقابل پیش‌بینی بود. شاید باورت نشود اما طرحی که در دست تولید داشتیم و کمپانی فاکس جلوی آنرا گرفت، پیش‌بینی به قدرت رسیدن شهردار تهران را در متن قصه داشت. * شما در سریال 24 پیش‌بینی کردید که یک سیاه‌پوست رئیس جمهور آمریکا می‌شود چقدر از این مجموعه فعالیت هدفمند بوده است؟ این سئوال من پاسخ کاملی نداشت. واقعا ایمان آوردم که در حرفه‌ات آدم فوق‌العاده‌ای هستی. سه روز معطل جواب ماندی و دوباره سئوال را ارسال کردی. میان هنرمندان، مخصوصا فیلمسازان، میل شدیدی وجود دارد که پس از دوران سیاه بوش، یک رنگین پوست یا یک زن بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند. ریاست جمهوری یک زن در ایالات متحده را پیش‌بینی کردیم و همچنان خانم کلینتون احتمال دارد نامزد کسب مقام ریاست جمهوری باشد. همانطور که ظریف در ایران سودای ریاست جمهوری دارد. من آمریکایی متوجه خنده‌های ظریف به جان کری می‌شوم که چه معناهایی می‌تواند داشته باشد. ما یک آلبوم از لبخندهای و ری اکشن‌های ظریف نسبت به جان کری تهیه کرده ایم. ما اینجا اتاق‌های مشورت داریم و با تیم نویسنده موضوعات مختلفی را رصد می‌کنیم.

- - - به روز رسانی شده - - -

مصاحبه هاوارد گوردون با نشريه پنجره (http://siasefeed.blogfa.com/post-138.aspx)

از آنجا كه دزدي جرم اول كشور بوده و طبق آمار رسمي در مملكت اسلامي مان روزانه بيش از 2800 فقره سرقت اتفاق مي افتد و اين آمار رو به افزايش است، حقير هم در اين روزها آمار دزدي هايم بالا رفته و دعاي شما را مي طلبد تا بالاخره دستگير شوم، شايد دست بردارم!
در اين روزهايي كه مردم در حال لذت بردن از تماشاي سريالي در ژانر تخيلي به نام "آواي باران" در شبكه سه هستند، مصاحبه اي از يك سريال ساز مطرح آمريكايي در نشريه پنجره منتشر مي شود و مصاحبه شونده تاكيد مي كند(علي ما نقل): «این مصاحبه فقط برای هفته نامه پنجره است و شرطم این است که حتی به‌صورت بازنشر و گزیده هم در رسانه‌های دیگر در ایران انعکاسی نداشته باشد». به قول بچه هاي محله مان فحش گذاشته است!
خب رسانه ها هم كه انسان هايي متعهد و با وجدان رسانه اي اصلا اين مصاحبه را منتشر نمي كنند تا همه بروند نشريه را تهيه كنند و بخوانند!
اما از شما چه پنهان، ديشب يكي از دوستان تيز رسانه اي حقير بخش هايي از مصاحبه ي گوردون خان را برايم از طريق واتساپ(عليه ما عليه) ارسال كرد و موضوع برايم جالب شد. حالا شما هم بخش هايي از اين مصاحبه جنجالي را (علي ما نقل) بخوانيد و بعدش حتما استغفار كنيد و الا گوردون عزيز، دم پل يقه مباركتان را رها نخواهد كرد.


file:///C:/Users/Administrator/Downloads/%D8%B3%DB%8C%D8%A7%D8%B3%D9%81%DB%8C%D8%AF%20-%20%D9%85%D8%B5%D8%A7%D8%AD%D8%A8%D9%87%20%D9%87%D 8%A7%D9%88%D8%A7%D8%B1%D8%AF%20%DA%AF%D9%88%D8%B1% D8%AF%D9%88%D9%86%20%D8%A8%D8%A7%20%D9%86%D8%B4%D8 %B1%D9%8A%D9%87%20%D9%BE%D9%86%D8%AC%D8%B1%D9%87_f iles/227912_647.png

هاوارد گوردون، تهیه کننده ارشد کمپانی فاکس که تولید سریال هوملند، یا همان میهن را به عهده داشته، از 150میلیون بیننده حرف می زند. بیننده هایی که به عقیده گوردون با تماشای این سریال یاد می گیرند که باید برای اقدامات تروریستی خاورمیانه در خاک امریکا آمادگی داشته باشند.
می گوید(علي ما نقل): «دقیقا شرایط مثل دوران جنگ سرد است. در دوره جنگ سرد، سینما مردم را از خطر قریب‌الوقوع برخورد اتمی میان روسیه و آمریکا می‌ترساند و در امتداد چنین پیامی از جانب فیلم‌های سینمایی، مردم در خانه‌هایشان پناهگاه می‌ساختند. حالا با سریال 24 و میهن (تقریبا بیش از 150 میلیون از مردم ایالت متحده که در نوبت پخش‌های نخست تلویزیونی این سریال را دیده‌اند) دیگر از هیچ اقدام تروریستی از سوی هر کدام از کشوهای خاورمیانه و حتی اروپای شرقی متعجب نمی‌شوند، حتی اگر یازدهم سپتامبر دیگری رخ دهد کسی دولت را در درجه نخست مقصر نمی‌داند.» * آقای گوردون با توجه به تاریخ پخش سریال مشخص است که انتهای سریال را بسیار تغییر دادید، این اتفاق با توجه به تغییر دولت در ایران اتفاق افتاد؟ چون به صورتی که بنده تحقیق کردم خط داستانی عملیات ترور در سریال به گونه‌ای طراحی شده بود که رئیس جمهور ایران ترور شود و با تغییر دولت در ایران، ناگهان طراحی ترور معطوف به کاراکتر دانش اکبری فرمانده خیالی سپاه شد؟ دقیقا. در پلات اصلی قبل از ساخته شدن فصل سوم می‌خواستیم نامی مشابه محمود احمدی‌نژاد را انتخاب کنیم و فردی مشابه با ویژگی‌های سیاسی وی را تصویر کنیم و ترور او را در داستان اصلی داشته باشیم. پس از ترور این شخص مذاکرات اتمی ایران و غرب به نتیجه برسد. یعنی با کشته شدن فردی که خصوصیات احمدی‌نژاد را دارد داستان پایان پذیرد. اما حامیان مالی ما اجازه چنین کاری به ما ندادند. نکته جالب برای تو این است که هیچگاه اجازه نمی‌دهند مقامات بلند پایه ایرانی در داستان حتی به صورت شبیه وجود داشته باشند. البته این قانون شامل حال تولیدات تلویزیونی نمی‌شود اما مجوز حضور شبه احمدی‌نژاد در داستان را گرفته بودیم. همزمان با پیروزی حسن روحانی مدیران کمپانی فاکس مرا خواستند و خواستار تغییر مسیر داستان شدند و گفتند دیگر خط داستانی ترور رئیس جمهور لازم نیست. شانس آوردیم که پنج قسمت تولید شده هنوز به ماجرای ترور نرسیده بود. دقیقا در همان روزها احساس کردیم میانه‌روها در ایران به قدرت رسیدند و نقد داستانی خود را معطوف به گروه‌های تندرو کردیم. * بخش انتهایی فصل سوم سریال شما مرا یاد فیلم «آرگو» انداخت. در آن فیلم هم فارغ از برداشت‌های سیاسی، تصویر متوحشی از ملت ایران نشان داده‌اید. مخصوصا در قسمت‌هایی که برودی به خانه نسرین (بیوه ابونظیر) می‌رود. یا مثل صحنه‌ای که مردم در اعدام برودی حضور دارند یا پس از ملاقات برودی با نسرین واکنشی که مردم به برودی نشان می‌دهد مضحک و غیرواقعی است. در صورتی که بخشی از مردم ایران پس از ماجرای11 سپتامبر در محکومیت تروریسم به خیابان‌ها آمدند و برای کشته شدگان شمع روشن کردند. شما رسما در مورد دولت و ملت ایران باور غلطی دارید و به همان نسبت جمهوری اسلامی را نمی‌شناسید. ما ملت صلح دوستی هستیم هیچگاه از تروریسم حمایت نکرده‌ایم. کارگردانی که از ایران آمد و اسکار گرفت (اصغر فرهادی) هم همین جمله را گفت (ما ملت صلح دوستی هستیم) اما هیچ آمریکایی عاقلی آن را باور نمی‌کند. همه ما به حماقتش خندیدیم. چون مشخص بود سال بعد فیلم جورج کلونی (منظور همان آرگو است) جایزه اسکار را می‌گیرد. من برای نوشتن فیلمنامه این سریال خیلی فارسی یاد گرفتم. به قول شما ایرانی‌ها «Tarof nadarim!». اصولا در ذات ما آمریکایی‌هاست که هیچ کس را بیهوده تشویق نکنیم. اگر خودم به «توهم توطئه» متهم نشوم می‌گویم در مورد جایزه اسکار افرادی در ایران با برخی تهیه‌کنندگان مذاکره کرده بودند. جالب اینجاست تیم سازنده «آرگو» به ایران آمده بود و مدیران سینمایی ایران در دولت گذشته بیشترین تعامل را برای ساخت فیلم آرگو داشتند. در عوض از تیم سازنده آرگو (که برای بازسازی لوکیشن‌ها آمده بود) قول گرفتند که به فیلم «جدایی» در اسکار رای بدهند، خیلی احمقانه بود. تیمی که به ایران آمده بود آماده می‌شد که فیلمی به‌زعم شما علیه ایران بسازد آن وقت مدیران شما در فکر گرفتن چند تا رای بیشتر برای اسکار بودند. ضمن اینکه میهمانی خاصی را سال 2011 کمپانی سازنده آرگو قبل از برگزاری اسکار با حمایت کاخ سفید ترتیب داده بود که در آکادمی فیلم «جدایی» برنده شود تا این جایزه برای ایرانی‌ها اشتیاق برانگیز باشد تا سال بعد جایزه گرفتن «آرگو» پیام‌های سیاسی مرتبط را منتقل کند. اگر من جای مدیران شما بودم دیگر فیلمی به اسکار نمی‌دادم. من فیلم «گذشته» فرهادی را دیدم. از «جدایی» فیلم بهتری است. اما چرا برگزیده نشد؟ همانطور که در حاشیه مصاحبه اشاره کردی سینما در آمریکا با سیاست نسبت نزدیکی دارد. در مورد مردم که سئوال کردی باید به این نکته اشاره کنم افرادی که در محکومیت تروریسم پس از 11 سپتامبربه خیابان آمدند عده قلیلی هستند. در اغلب موارد مردم از جمهوری اسلامی دفاع کرده‌اند. معادلات حاکم در ایران پیچیده است، اما حامیان اصلی نظام جمهوری اسلامی در ایران، مردم هستند. من در گفتگوهای مختلفی به این موضوع اشاره کرده‌ام که حامیان قدرت در ایران مردم هستند. پس تصویری که در سریال میهن یا فیلم آرگو ارائه شده تصویری است که ما آمریکایی‌ها می‌خواهیم بینیم و لزوما نباید تصویری باشد که مطلوب شماست. * دروغ دیگر در این سریال همکاری ایران با القاعده است. شاید آرگو تصویر جغرافیایی که از ایران ارائه می‌دهد درست باشد اما تهرانی که شما در سریال نشان می‌دهید بیشتر به شهرهای عربی شباهت دارد. من نمی‌توانم شما را قانع کنم اما با اینکه بضاعت مالی خوبی داشتیم از شبیه‌سازی پرهیز کردیم. شما وقتی اعراب شیعه در جنوب لبنان را حمایت می‌کنید چه فرقی با آنها دارید. * ولی درباره ایران در فصل سوم سریال خیلی وقایع و لوکیشین‌ها هیچ شباهتی به ایران ندارد؟ منظورت این است که ما اشرافی به جغرافیای ایران نداریم. نماهای اصلی که از تهران نشان می‌دهیم بی‌شباهت به تهران نیست. حتی اگر دقت کرده باشید از اسم محله دروازه غار استفاده کردیم که یکی از بازیگران ایرانی ما (بابک بختیاری) در این محله متولد شده است. ما عکس‌های متنوعی از تهران داریم. دو نفر از اعضای تیم نویسنده ما به اضافه خود بنده سال‌هاست که بر روی موضوع ایران کار می‌کنیم. آخرین اخبار، اطلاعات درباره ایران را داریم. روزنامه‌ها و مقالات مهم را عمدتا برایم ترجمه می‌کردند. با روزنامه‌نگاران خارجی مخالف رژیم شما ارتباط نزدیک داریم. چیزی نیست که درباره ایران ندانیم. ایرانی‌های مقیم لس‌آنجلس چندین با در مهمانی مختلف مرا دعوت کردند و بابت ساخت این سریال از NGOهای مختلف ایرانی تقدیر شدیم. شش ماه قبل از نگارش فصل سوم میهن حتی بی‌اهمیت‌ترین نشریات ایرانی را تهیه می‌کردیم و تیم تحقیق و پژوهشی که از پنتاگون به ما پیوسته بود آنها را رصد می‌کرد و ارزیابی‌های روزنامه‌ها را در اختیار تیم نویسنده می‌گذاشت. ما حتی شش ماه قبل از انتخابات ایران که مشغول نگارش فصل سوم بودیم با حدس این موضوع که گروه سیاسی که به قدرت خواهد رسید یقینا گروه میانه رویی خواهند بود، طراحی داستانی سریال را انجام دادیم. اغلب کارشناسان در خوش بینانه‌ترین حالت شهردار فعلی تهران را به‌عنوان رئیس جمهور می‌شناختند. هیچگاه تصور نمی‌کردیم اصلاح‌طلبان دوباره به قدرت برسند. برای اینکه ثابت کنم که اطلاعات سیاسی من از ایران غلط نیست می‌خواهم به این مسئله اشاره کنم؛ بلایی که بر سر محافظه‌کاران آمد تقریبا شبیه همان اتفاقی بود که در مورد اصلاح‌طلبان ایرانی در سال 84 رخ داد. اما رئیس جمهور شدن آقای روحانی واقعا غیرقابل پیش‌بینی بود. شاید باورت نشود اما طرحی که در دست تولید داشتیم و کمپانی فاکس جلوی آنرا گرفت، پیش‌بینی به قدرت رسیدن شهردار تهران را در متن قصه داشت. * شما در سریال 24 پیش‌بینی کردید که یک سیاه‌پوست رئیس جمهور آمریکا می‌شود چقدر از این مجموعه فعالیت هدفمند بوده است؟ این سئوال من پاسخ کاملی نداشت. واقعا ایمان آوردم که در حرفه‌ات آدم فوق‌العاده‌ای هستی. سه روز معطل جواب ماندی و دوباره سئوال را ارسال کردی. میان هنرمندان، مخصوصا فیلمسازان، میل شدیدی وجود دارد که پس از دوران سیاه بوش، یک رنگین پوست یا یک زن بر کرسی ریاست جمهوری بنشیند. ریاست جمهوری یک زن در ایالات متحده را پیش‌بینی کردیم و همچنان خانم کلینتون احتمال دارد نامزد کسب مقام ریاست جمهوری باشد. همانطور که ظریف در ایران سودای ریاست جمهوری دارد. من آمریکایی متوجه خنده‌های ظریف به جان کری می‌شوم که چه معناهایی می‌تواند داشته باشد. ما یک آلبوم از لبخندهای و ری اکشن‌های ظریف نسبت به جان کری تهیه کرده ایم. ما اینجا اتاق‌های مشورت داریم و با تیم نویسنده موضوعات مختلفی را رصد می‌کنیم.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد