PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله بررسی سلول های گیاهی بشره پیاز



Almas Parsi
23rd January 2014, 10:03 AM
بررسی سلول های گیاهی بشره پیاز
(http://www.pjiran.ir/forum/forum76/thread30374.html)


هدف آزمايش :
آشنایی و شناخت بیشتر از سلول های گیاهی و مطالعه برخی اندامکهای درون آنها .

مقدمه و تئوری :
گیاهان از واحدهای زنده و فعالی به نام یاخته تشکیل شده‌اند که معمولا در درون دیواره یاخته‌ای جای دارند.

هر یاخته ، از دیواره یاخته‌ای و غشای سیتوپلاسمی و سیتوپلاسم و هسته تشکیل شده است. وجود دیواره یاخته‌ای در گیاهان آنها را از جانوران متمایز می‌سازد.

جنس این دیواره از سلولز است. هر دو یاخته مجاور را یک تیغه میانی از جنس پکتین از هم جدا می‌کند.

در یک توده سلولی همگن سازنده یک بافت ، همه سلولها دارای یک اندازه و یک شکل و معمولا چند وجهی‌اند. در گیاهان آلی اندازه سلولها متناسب با کار آنهاست و بر حسب ماهیت بافت و نقشی که در گیاه دارند اندازه آنها متفاوت است.

اندازه و طول سلولهای سازنده پیکر گیاهان به ماهیت و ویژگی آن سلول بستگی دارد و به طول ملکولهای پروتئینی موجود در آنها و همچنین به میزان فعالیت هسته سلول و دوره استراحت آن ارتباط دارد.

در سلولهای پیر و مسن که واکوئلها قسمت اعظم فضای درونی آنها را فرا می‌گیرند هسته به گوشه‌ای رانده شده ، سایر محتویات سلول به صورت ورقه نازک در اطراف واکوئل مرکزی چسبیده به غشا باقی می‌مانند.

به علت چسبندگی و یکی بودن غشای سیتوپلاسمی با غشای سلولزی لذا غشای سیتوپلاسمی بطور عادی قابل مشاهده نیست ولی با اضافه کردن چند قطره محلول آب و نمک 20 درصد و ایجاد کیفیت پلاسمولیز غشای سلولی از غشای سلولزی جدا و قابل رویت می‌گردد.

برخی از اندامک های گیاهی
واکوئلها
بخش اعظم فضای یاخته‌های بالغ را واکوئل اشغال می‌کند که به صورت حفره یا کیسه‌ای است که غشایی به نام تونوپلاست آن را از سیتوپلاسم جدا می‌کند.

درون واکوئل را مایعی به نام شیره واکوئلی پر کرده است.

واکوئلها محل ذخیره آب و مواد آلی و کانی و همچنین تجمع مواد زاید سیتوپلاسم هستند.

پلاستها
پلاستها را بر اساس رنگدانه‌هایی که ذخیره می‌کنند، به سه گروه کلروپلاست ، کروموپلاست و لوکوپلاست تقسیم می‌کنند.

کلروپلاستها عموما قرصی شکل بوده و به علت دارا بودن کلروفیل ، سبز رنگ هستند. این اندامک غشایی دو لایه‌ای دارد.

بخش درونی کلروپلاست شامل دو سیستم لایه‌ای و ماده دربرگیرنده این دو سیستم یعنی ماده زمینه‌ای یا دانه‌دار است.

سیستم لایه‌ای دو بخش دارد: بخشی که گرانومها را تشکیل می‌دهد و بخش دیگری که آنها را بهم متصل می‌کند.
بخش درونی گرانوم به صورت کیسه‌های پهن شده‌ای مرتب شده‌اند و تیلاکوئید نام دارند و محل کلروفیلها هستند. نقش کلروپلاستها فتوسنتز است.

لوکوپلاستها پلاستهای بی‌رنگی هستند که در یاخته‌های بشره و دیگر بافتهای بی‌رنگ وجود دارند. بعضی نشاسته ذخیره کرده و آمیلوپلاست نام دارند. گروه سوم پلاستها ، رنگدانه‌های زرد یا قرمزی داشته و کروموپلاست نامیده می‌شوند.

مواد و وسایل آزمایش :
پیاز – سیب زمینی – تره – لام – آب مقطر – لامل – پنس - تیغ – شیشه ساعت – آب نمک - لوگول .

شرح آزمایش :
قطعه ای از اپیدرم تره و پیاز و سیب زمینی را به وسیله تیغ جدا کرده با پنس بر روی لام قرار می دهیم .

سپس بر روی یک لام تره چند قطره آب مقطر و بر روی دیگری چند قطره آب نمک ریخته و به دیگری لوگول اضافه می کنیم، لامل قرار داده آن را زیر میکروسکوپ میگذاریم و مشاهده میکنیم که در هنگامی که آب مقطر به سلول ها اضافه شده روزنه ها بسته شده ، غشا چروکیده ، پلاسمولیز رخ می دهد .

با آب مقطر روزنه ها باز و با اضافه کردن لوگول دیواره ها رنگ میگیرند .

هم چنین به برش گرفته شده از سیب زمینی یک قطره لوگول اضافه کرده ، لامل را بر روی آن گذاشته در زیر میکروسکوپ به مشاهده آن می پردازیم ،‌و میبینیم که به دلیل وجود دانه های نشاسته در آمیلوپلاست آن نقطه هایی تخم مرغی شکل به رنگ متمایل به بنفش دیده می شود .

و به 3 لام برش پیاز خود آب مقطر ، آب نمک و لوگول اضافه می کنیم و لامل قرار داده در زیر میکروسکوپ در حالت آب مقطر هسته های مشخص و غشا در حالت ایزوتونیک را مشاهده می کنیم و میبینیم که زمانی که آب نمک به سلول پیاز زده میشود غشا چروکیده ، پلاسمولیز رخ می دهد – غشا در حالت هایپر تونیک – و با لوگول دیواره کاملا رنگ گرفته و با وضوح بیشتری سلول قابل مشاهده است .

Almas Parsi
23rd January 2014, 10:06 AM
بررسی سلول های گیاهی بشره پیاز (http://www.pjiran.ir/forum/forum76/thread30374.html)

بررسی سلول های گياهی (2)





هدف آزمايش :
آشنایی و شناخت بیشتر از سلول های گیاهی و مطالعه برخی اندامکهای درون آنها .

مقدمه و تئوری :
گیاهان در اندام های هوایی خود یعنی برگ ها و ساقه منافذی را جهت عبور جریان هوا دارند.
در برگ ها و ساقه روزنه داریم.
در ساقه ساختار دیگری با نام عدسک نیز دیده می شود.
روزنه ها محل هایی از برگ هستند که در واقع باعث خروج بخار آب و ورود CO2 می شوند.

دیواره سلول های گیاهی از سلولز، سایر پلی ساکارید ها و پروتئین ساخته شده است که همانند حصیری عمل می کند.

با برخورد نور به سلول ها آب از سطح آنها بخار می شود و به فضای میان سلول ها می رود.
در بالا یا پایین این فضاها (بیشتر پایین) روزنه ها قرار دارند.

به این عمل تعرق می گویند.
که نقش بسیار مهمی در بالا کشیدن آب از ریشه ها به سمت بالا و شرکت دادن آن در فرآیند های حیاتی مانند فتوسنتز دارد.

نحوه عمل سلول های روزنه:
تنها سلول های روپوستی که کلروپلاست دارند و فتوسنتز می کنند روزنه ها هستند.

زیرا برای باز و بسته شدن خود نیاز به انتقال فعال یون های +K دارند و این انتقال فعال به ATP نیاز دارد که فرآیند فتوسنتز در روزنه ها این انرژی را فراهم می آورد.

آرایش رشته های سلولزی دیواره های روزنه متفاوت از سایر سلول هاست.

سلول های نگهبان روزنه لوبیایی شکل بوده و دو سلول نگهبان از دو جا به هم متصل هستند که منفذ میان این دو روزنه را می سازد.

در این سلول ها آرایش رشته های سلولزی به صورت مورب می باشد که باعث می شود تا سمت با سطح کمتر روزنه دیواره ی ضخیم تر و محکم تری نسبت به سمت با سطح بیشتر داشته باشد.

هنگام پر آبی پمپ های انتقال فعال یونهای +K را از سلول های اطراف وارد سلول های روزنه می کنند.

افزایش فشار اسمزی درون سلول های نگهبان روزنه باعث جذب آب توسط آنها از سلول های اطراف می شود.

فشار تورژسانس وارد بر دیواره باعث باز شدن روزنه می شود تا بخار آب تبخیر شده و 2CO بیشتری جهت فتوسنتز وارد گیاه شود.

و در موقع کم آبی عکس این واقعه روی میدهد.

سلول های کُرک:
این سلول ها، سلول هایی زائده دار هستند. این سلول ها در اطراف روزنه های برخی گیاهان وجود دارند.

گیاهانی که در مناطق گرم و خشک یا پر باد زندگی می کنند چندین مکانیسم برای جلوگیری از دفع زیاد آب دارند.

یکی از این روش ها وجود تعداد زیادی کُرک در اطراف سلول های نگهبان روزنه است که حرکت باد بر روی روزنه را کاهش می دهد که باعث کاهش تبخیر می شود.

مواد و وسایل آزمایش :
برگ خر زهره- برگ بیدی- کاهو – برگ شمعدانی – لام – آب مقطر – لامل – پنس- تیغ – شیشه ساعت – آب نمک - لوگول .

شرح آزمایش :
اپیدرم برگ خرزهره و ساقه برگ بیدی و بگ کاهو و برگ شمعدانی را جدا می کنیم . روی لام قرار داده و یک قطره آب مقطر و لوگول روی آن ریخته در زیر میکروسکوپ به مشاهده آنها می پردازیم .

و مشاهده می کنیم که برگ خرزهره و برگ بیدی دارای اگزالات کلسیم ( از جمله مواد معدنی و ذخیره ای درون واکوئل برخی گیاهان ) می باشند .

در برگ شمعدانی و کاهو نیز شکل سلولی و روزنه ها را مشاده می کنیم .

Almas Parsi
23rd January 2014, 10:08 AM
موضوع : میکروسکوپ وسلول های بشره

هدف:آشنایی با میکروسکوپ و مشاهده سلول های بشره گیاه

تئوری:چیزی که مشخص است این است که سلول عنصری بسیار کوچک است که با چشم غیر مسلح قابل رویت نمی باشد (جز در موارد نادر) ساده ترین راه مشاهده سلول گیاهی مطالعه سلول های بشره پیاز است که به صورت پوسته نازکی هنگام شکستن پیاز از آن جدا می شود.

بشره (اپیدرم) پیاز در زیر میکروسکوپ به صورت سلول های چند وجهی کشیده ای دیده می شود که به طور منظم در کنار یکدیگر قرار گرفته اند و فاقد فضای بین سلولی هستند.هسته در اپیدرم پیاز به خوبی قابل مشاهده است.

میکروسکوپ از بخش نگهدارنده(پایه) یا stand، بدنه یاbodyو عدسی ها یا lenses تشکیل شده است.

در سیستم نوری میکروسکوپ علاوه بر لامپ نوری زیرین یک کندانسور نیز وجود دارد که وظیفه ی آن متمرکز کردن نور بر روی نمونه است.
بر روی بدنه میکروسکوپ یک صفحه ی گردان یاrevolver واقع شده است که عدسی های شیئی یاobjective

بر روی آن قرار گرفته اند. وقتی صفحه ی گردان چرخانیده می شود عدسی های مختلف تغییر وضعیت می دهند و در بالای نمونه قرار می گیرند، این عدسی ها دارای بزرگ نمایی های مختلف هستند وقتی قرار است نمونه ای را با عدسی x100 که دارای قدرت تفکیک و بزرگنمایی بسیار بالاست ببینید باید از یک ماده ی سیال که ضریب شکست آن معادل ضریب شکست شیشه است استفاده کنیم،یکی از این مواد کانادابالزام می باشد،ماده ی دیگر گزیلول بالزام و ماده ی دیگر گلیسرول(ارزان تر و فراوان تر)است.

عدسی هایی که در بالا قرار گرفته اند و با

چشم ارتباط مستقیم دارند عدسی های چشمی یا ocular هستند.

بزرگنمایی کل میکروسکوپ برابر است باحاصل ضرب عدسی شیئی و چشمی.

نمونه ها بر روی لام(اسلاید) واقع می شوند آن گاه بر روی لام یک لامل کوچک که از جنس طلق یاشیشه ی بسیار ظریف است قرار می گیرد.در ابتدای کار با میکروسکوپ تا جایی که ممکن است و صدا می دهد با بزرگترین پیچstsge پایین می آوریم.

Stage یا صفحه پلاتین صفحه ای است که اسلاید روی آن قرار می گیرد.

میکروسکوپ های الکترونی، میکروسکوپ هایی با قدرت بزرگنمایی بسیار بالا هستند و تا100000 برابر قدرت تشخیص دارند.دو نوع میکروسکوپ الکترونی داریم: SEM and TEM[i][/u]

شرح: در این آزمایش ابتدا بشره داخلی و خارجی پیاز را(با پنس)جدا میکنیم بعد روی یک لام یک قطره آب میریزیم و قسمت کوچکی از بشره داخلی پیاز را روی ان قرار میدهیم و لامل را روی بشره میگذاریم سپس لام را زیر میکروسکوپ میگذاریم و ابتدا با عدسی 4شره را میبینیم و باید با پیچ تنظیم(و پیچ بزرگ) عدسی چشمی را تنظیم کنیم تا بتوانیم واضح ببینیم در ضمن باید توجه کنیم که ابتدای کار تا جایی که ممکن است بزرگترین پیچ را بپیچانیم تا جایی که صدا دهد وstage را پایین آوریم. سپس همین کار را برای بشره خارجی پیاز انجام میدهیم و میتوانیم بشره را با عدسی های شیئی مختلف ببینیم.(x4,x10,x40)


نتیجه:
در سلولهای بشره خارجی روزنه میبینیم در حالی که برای سلول های بشره داخلی نمیبینیم.به نظر میرسد سلول های بشره داخلی کشیده ترند.

Almas Parsi
23rd January 2014, 10:10 AM
تعیین طول عرض و ضخامت سلول
تئوری :


پر سلولی دارای ۳بعد طول عرض و ضخامت یا عمق است.در بررسی ابعاد سلولی از از ۲ روش کلی دستی و دستگاهی استفاده می شود.

در روش دستی می توان یا از اکولارگراتیکول بهمراه لام خاص آن استفاده کرد و یا از سیستم درجه بندی خود میکروسکوپ بهره گرفت .

در روش دستی و دقیق اکولار لنزی است که قسمت میانی آن مدرج است . در روش دستی تقریبی از سیستم درجه بندی خود میکروسکوپ بهمراه سلول های بشره پیاز استفاده می شود.

روش دستی تقریبی(با استفاده از سیستم ورنیه خود میکروسکوپ)بیشتر در مورد بررسی سلول های گیاهی بکار می رود.

روش دستی دقیق(لام میکرومتری و اکولارگراتیکول)بیشتر در بررسی باکتری ها بکار می رود.

ابعاد سلولی

اکثر سلولها میکروسکوپی بوده و با چشم غیر مسلح دیده نمی‌شوند. سلولهای شاخص حیوانی و گیاهی ، دارای قطری حدود ۵ – ۱۰۰ میکرومتر بوده ( ۶-۱۰ متر) و بسیاری از باکتریهای تنها ۱ – ۲ میکرومتر طول دارند.

چه چیزی ابعاد سلولی را محدود می‌نماید؟ به حداقل اندازه سلول احتمالا حداقل تعداد هر نوع بیومولکول مورد نیاز سلول ، تعیین می‌گردد.

•کوچکترین سلولها ، باکتریهای خاصی به نام مایکوپلاسماها ، دارای قطری حدود ۳۰۰ نانومتر (۹-۱۰ متر) و حجمی در حد ۱۴-۱۰ میلی لیتر می‌باشند.

بلند ترین بعد یک ریبوزوم باکتریایی حدود ۲۰ نانومتر بوده و بنابراین چند ریبوزوم موجود در سلول مایکوپلاسمایی ، کسر مهمی از حجم سلول را شامل می‌گردد. سلولی با این اندازه ، تنها شامل ۶۰۰۰ مولکول از متبولیتها می‌باشد.

•حد بالای اندازه سلول احتمالا توسط میزان انتشار مولکولهای حل شده در سیستمهای آبی ، تنظیم می‌گردد. یک سلول باکتری که برای تولید انرژی وابسته به واکنشهای مصرف اکسیژن می‌باشد (سلول هوازی) می‌بایست اکسیژن مولکولی را از محیط اطراف ، از طریق انتشار و از میان غشای پلاسمایی خود به دست آورد.

این سلول بسیار کوچک بوده و نسبت سطح به حجم آنقدر بزرگی دارد که اکسیژن انتشار یافته به داخل سلول ، براحتی به هر قسمتی از سیتوپلاسم آن می‌رسد.
•از بزرگترین سلولها می‌توان سلولهای ماهیچه‌های اسکلتی پستانداران (در حدود ۱۲ سانتیمتر) و سلولهای عصبی (که در برخی از حیوانات بیش از یک متر طول دارد) را نام برد.

قطر گلبول قرمز انسان در حدود ۷ میکرون و اندازه سلول تخم انسان در حدود ۰٫۲ میلیمتر است و با چشم غیر مسلح قابل روئیت می‌باشد. حال آنکه اسپرماتوزئید طولی در حدود ۵۷ میکرون دارد.

بطور کلی اندازه سلولها تابع تنوع پذیری موجودات زنده بوده ، ولی برای هر موجود زنده و سلول معینی کاملا ثابت بوده و ارتباط بین سطح غشا و حجم سلول و همچنین ارتبلط بین حجم هسته و حجم سلول ، تعیین کننده این اندازه می‌باشد.


روش انجام آزمایش :

۱تکه از بشره پیاز را با دقت (بدون چروکیدگی و بدون ایجاد حباب)روی لام قرار می دهیم و رنگ لوگل یا استواورسئین اضافه کرده سپس با دقت لامل را قرار می دهیم.
پس از چند دقیقه با عدسی شیئی ۱۰ برای طول و عرض و با عدسی شیئی ۴۰ برای محاسبه عمق استفاده می کنیم .

سپس با افزودن آب مقطر به همین نمونه و اندازه گیری طول و عرض و عمق نتایج را در دو حالت رنگ آمیزی و بدون رنگ آمیزی با هم مقایسه می کنیم.

ابتدا یک سلول را روی ساعت۱۲ میدان دید قرار داده شاخص عددی ورنیه را با عدسی ۱۰ می خوانیم سپس سلول را در راستای قطب حرکت می دهیم تا به ساعت ۶ میدان دید برسد در همین زمان تعداد سلول ها را نیز می شمریم و عدد ورنیه میکروسکوپ را نیز یادداشت می کنیم.

۱۰۰۰ (عدد در ساعت ۶)-(عدد در ساعت ۱۲) عرض سلول

برای محاسبه طول سلول نیز به همین نحو نیز عمل می کنیم اما از ساعت ۹ به ساعت ۳ تعداد سلول ها شمارش می شود و درجه دیگر سیستم ورنیه میکروسکوپ در روی صفحه نمونه استفاده می شود(از همان عدسی ۱۰ استفاده می شود.)

اما برای محاسبه ی عمق یا ضخامت سلول از پیچ های ماکرو و میکرو و درجه بندی روی آن ها استفاده می شود و از عدسی شیئی ۴۰ استفاده می شود.

در ابتدا با استفاده از پیچ میکرو هسته ی یک سلول را واضح می کنیم و عدد شاخص روی پیچ ها را یادداشت می کنیم سپس با تغییر پیچ میکرو سعی می کنیم دیواره همان سلول را به طور واضح مشاهده می کنیم و عدد شاخص را مجددا یادداشت می کنیم. اختلاف بین این دو عدد معرف ضخامت سلول است

Almas Parsi
23rd January 2014, 10:11 AM
رنگ آمیزی سلول های پوششی دهان


تئوری :

یکی از اصول و روش های مطالعه سلول های گیاهی و جانوری استفاده از متد رنگ آمیزی است.بااستفاده از رنگ های مختلف زیستی می توانیم اجزا و ارگانرهای مختلف سلول را رنگ آمیزی کنیم.

اساس و پایه رنگ آمیزی ترکیب مولکول های ماده رنگی مورد نظر با مولکول های اندام یا اجزای هدف می باشد.تعدادی از مواد رنگی به صورت رنگ عمومی کاربرد دارد و برخی از رنگ ها مثل سبز ژانوس رنگ اختصاصی میتوکندری و یا قرمز خنثی برای رنگ آمیزی واکوئل است.رنگ های زیستی به رنگ هایی اطلاق می شود که هیچ گونه اثر سوئی در سلول های زنده نداشته باشد.

یک تعداد از رنگ های مورد استفاده رنگ های اسیدی و یک عده دیگر جز رنگ های بازی است که این مواد هم با قسمت های آنیونی و کاتیونی غشای اندامک ها ترکیب می شوند و موجب رنگی شدن آن دیواره ها می شوند.

باشد.تعدادی از مواد رنگی به صورت رنگ عمومی کاربرد دارد و برخی از رنگ ها مثل سبز ژانوس رنگ اختصاصی میتوکندری و یا قرمز خنثی برای رنگ آمیزی واکوئل است.

رنگ های زیستی به رنگ هایی اطلاق می شود که هیچ گونه اثر سوئی در سلول های زنده نداشته باشد.

یک تعداد از رنگ های مورد استفاده رنگ های اسیدی و یک عده دیگر جز رنگ های بازی است که این مواد هم با قسمت های آنیونی و کاتیونی غشای اندامک ها ترکیب می شوند و موجب رنگی شدن آن دیواره ها می شوند.

اجزای مختلف یاخته زنده به علت دارا بودن اختلاف غلظت و ضریب شکست بسیار کم به هنگام جذب طیف نور مرئی ، به قدر کافی کنتراست یا اختلاف میزان نور از خودشان نمی‌دهند.

رنگهای زیستی ، بدون اینکه اندامکهای یاخته را بی‌جان سازند، آنها را بطور انتخابی رنگ‌آمیزی می‌کنند.


روش انجام آزمایش :

ابتدا لام ها را از قسمت پهنش از طرف داخل به گونه کشیده تا کمی از سلول های پوشاننده ی دهان را بر دارد سپس یک قطره آب روی لام میگذاریم و آن را آرام به روی قسمت خیس لام میکشیم تا سلول های جدا شده ی گونه به روی آن منتقل شود.

سپس چند قطره از رنگ های زیستی را با آب مقطر رقیق کرده به گوشه ی نمونه اضافه می کنیم تا کم کم در سطح نمونه پخش شود بعد یک لامل برداشته و آن را روی نمونه می گذاریم.

حال می توانیم سلول های رنگ شده ی گونه را با عدسی ۴۰ مشاهده کنیم.

Almas Parsi
23rd January 2014, 10:14 AM
شمارش گلبول سفيد در يك ميليمتر مكعب خون

وسايل مورد نياز:
لام هموسيتومتر(بهتر است نئوبار باشد)، لامل سنگين، پيپت ملانژورسفيد، لوله لاستيکي (مکنده)حدود ۲۵ سانتيمتر، محلول رقيق کننده ي مارکانو(۲ml اسيد استيك+ ۹۸ml آب مقطر) ، محلول کريستال ويوله يا بلودومتيلن۱%، ميکروسکوپ
*****
*لام نئوبار يا توما:
از دو مستطيل شفاف در وسط تشكيل شده است كه داراي درجه بندي براي شمارش گلبول سفيد و قرمز است.
هر مستطيل در زير ميكروسكوپ به صورت يك مربع ۳ ميليمتري كه به ۹ مربع ۱ ميليمتري تقسيم شده است مشاهده مي شود.

مربع هايي كه در چهارگوشه قرار دارند مسئول شمارش گلبول سفيد مي با شند و مربعي كه در وسط قرار دارد داراي تقسيم بندي ريزي است كه براي شمارش گلبول قرمز مي باشد
* پيپت ملانژورسفيد white bead in the bulb: اين پيپت براي رقيق کردن خون بکار ميرود که درحباب آن يک مهره سفيد وجود دارد، روي پيپت ملانژور سفيد سه عدد ۵/۰ و ۱ و ۱۱ قرار دارد.

روش کار:ابتدا نوک انگشت را توسط پنبه آغشته به الکل ضد عفوني ميکنيم . بعد توسط يک ضربه لانست نوک انگشت را سوراخ کرده، خون جريان پيدا ميکند و يک ملانژور سفيد تميز وخشک انتخاب مي کنيم سپس ملانژور را افقي نگه ميداريم و خون را تا علامت1داخل ملانژورميکشيم (اگر خون به خوبي بالا نرفت لوله لاستيکي رابه ته ملانژور وصل ميکنيم و سر ديگر لوله را دردهان ميگذاريم نوک ملانژور را داخل خون ميگذاريم و با دهان خون را بالا مي کشيم).

مهم است که از ورود حباب هوا به داخل ملانژور جلوگيري به عمل بياوريم به اين منظور ملانژور را به طور کامل داخل خون ميگذاريم .خون نوک و اطراف ملانژور را با پنبه خوب پاک ميکنيم .
چند سي سي از محلول رقيق کننده (محلول مارکانو) را در يک شيشه ساعت ميريزيم.

نوک ملانژور را داخل محلول مارکانو قرار ميدهيم و ماده رقيق کننده را تا ۱۱ به درون ملانژور ميکشيم.لوله لاستيکي را از ملانژور جدا ميکنيم. سر و ته ملانژور را بين دو انگشت شست و سبابه نگه ميداريم.

به مدت ده دقيقه محتوي ملانژور را مخلوط ميکنيم. سپس ملانژور را به مدت ۵ دقيقه روي شيکر(ويبراتور) قرار ميدهيم.
توجه ! اگر بعد از اين مدت محتوي ملانژو ر بلافاصله براي شمارش مورد استفاده قرارنگيرد مخلوط کردن مجدد قبل استفاده ضروري است
لام هموسيتومترتميز را روي ميز صاف و تراز قرار ميدهيم، لامل سنگين تميز را روي لام قرار ميدهيم، ملانژور را عمودي ميگيريم، ۱ تا۲ قطره اول محتوي ملانژور را دور ميريزيم.

با گذاشتن انگشت سبابه در ته ملانژور ريختن محتوي ملانژور را در اختيار ميگيريم.

يک قطره کوچک از محتوي ملانژور را توسط قراردادن نوک ملانژور در بين لام و لامل هدايت ميکنيم بطوريکه مخلوط خون و ماده رقيق کننده به منطقه شمارش نفوذ کند، اگر ماده به درون شيارها نفوذ کند بايد لام را شسته خشک کرده مجدداً مورد استفاده قرار ميدهيم.
چند دقيقه لام را ثابت ميگذاريم تا سلولها بيحرکت شوند.

لام را زير ميکروسکوپ قرار ميدهيم با عدسي 10xمورد مطالعه قرار ميدهيم و چهار مربع بزرگ واقع در چهار گوشه صفحه مدرج را شمارش ميکنيم.
محاسبه تعداد گلبولهاي سفيد: هر ضلع مربع بزرگ ۱ ميليمتر است .لام و لامل را چنان دقيق وماهرانه ساخته اند بطوريکه وقتي لامل روي لام قرار ميگيرد دقيقا ارتفاع(فاصله)لام تا لامل ۰.۱ ميلي متر مي شود بنابراين حجم واقع دريک مربع بزرگ ميشود يکدهم ميلي مترمکعب.

چون گلبولها را در چهار مکعب مستطيل شمارش کرده ايم حجم چهارمکعب مستطيل ميشود چهاردهم ميلي متر مکعب.

ضريب رقت بوسيله ملانژور ۲۰/۱ است يعني خون به نسبت يک به بيست رقيق ميشود.

به عبارت ديگر ما گلبول هاي سفيد خون رادرحجمي برابر با يک پنجاهم ميلي متر مکعب حساب ميکنيم در نتيجه واضح است بايد تعداد کل گلبولهاي شمارش شده در چهار مربع در عدد ۵۰ ضرب شود.

مثال: تعداد گلبولهاي شمارش شده درچهار مربع بزرگ واقع در چهارگوشه ۱۸۵ عدد مي باشد بنابراين تعداد کل گلبولهاي سفيد خون ۹۲۵۰ عدد در ميلي مترمکعب ميشود.

Almas Parsi
23rd January 2014, 10:19 AM
موضوع خون

مقدمه
خون مایعی لزج است که بخشی از آن را مایعی به نام پلاسما و بخش دیگر را عناصر جامد معلق در پلاسما تشکیل می‌دهد.

بخش جامد خون شامل اریتروسیتها (گلبولهای قرمز خون) ، لوکوسیتها یا گلبولهای سفید و پلاکتها است.

گلبولهای قرمز یا اریتروسیتها سلولهایی هستند که در انسانها و جانوران خونگرم دارای پروتوپلاسم هموژن اما بدون هسته هستند.

غشای آنها از مجموعه‌ای از لیپو پروتئینها تشکیل یافته که به مواد کلوئیدی و یون پتاسیم یا یون سدیم غیر قابل نفوذ است اما به یون کلر و بی‌کربنات و +H و OH- نفوذ پذیر است.

ترکیب مواد معدنی اریتروسیتها و پلاسما مشابه هم نیستند.


مقدار پتاسیم گلبولهای قرمز انسان بیشتر از سدیم می‌باشد در حالی که نسبت این نمکها در پلاسما برعکس است. هموگلوبین 90 درصد ماده خشک گلبولهای قرمز را تشکیل می‌دهد.

در حالی که پروتئینها ، لیپیدها و گلوکز و نمکهای معدنی دو درصد بقیه را بوجود می‌آورند. تعیین تعداد اریتروسیتها در خون اهمیت زیادی در فیزیولوژی و کلینیک دارد.

در حدود 5.5 میلیون گلبول قرمز در میلیمتر مکعب خون یک مرد سالم و 4.5 میلیون گلبول در میلیمتر مکعب خون در یک زن سالم وجود دارد.



مشخصات گلبولهای قرمز


قطر گلبولهای قرمز بین 7.5 - 7.2 میکرون و حجم متوسط هر یک از آنها 90 - 88 میکرون مکعب است. ضخامت آنها در ضخیم‌ترین قسمت 2 میکرون و در وسط یک میکرون است.

از روی اندازه هر اریتروسیت و تعداد کل آنها با مساحت کلی گلبولهای قرمز را در بدن می‌توان محاسبه نمود. چون جذب و آزاد شدن اکسیژن یعنی تبادلات آن در این سطح صورت می‌گیرد از این نظر این رقم واجد اهمیت است.

زیرا تبادل اکسیژن عمل اصلی فیزیولوژیک گلبولهای قرمز است.


مجموع کل مساحت گلبولهای قرمز در خون انسان بطور متوسط 3500 - 3000 متر مربع است که این مقدار 1500 برابر سطح بدن می‌باشد. شکل خاص گلبول قرمز به وسیع بودن این سطح کمک می‌کند.

گلبولهای قرمز انسان پهن و در مرکز مقعرالطرفین هستند با این شکل هیچ نقطه‌ای از سلول بیشتر از 85 درصد میکرون از سطح آن فاصله ندارد در صورتی که یک شکل کروی 2.5 میکرون از سطح فاصله دارد و کل سطح 20 درصد کمتر می‌شود.

این نسبت واقعی بین سطح و حجم اجزای گلبولهای قرمز عمل انتقال اکسیژن را از اندامهای تنفسی به سلولها آسانتر می‌سازد.
هموگلوبین
هموگلوبین نقش مهمی در حمل و نقل گازهای خون بویژه اکسیژن در موجود زنده را به عهده دارد این ماده یک مولکول پیچیده شیمیایی (با وزن مولکولی 68000 دالتون) است که از یک بخش پروتئینی به نام گلوبین و چهار مولکول غیر پروتئینی به نام هم درست شده است.

مولکول هم از یک اتم آهن که می‌تواند با اکسیژن ترکیب شده و یا آن را از دست بدهد تشکیل یافته است.

ظرفیت آهن (Fe+2) بعد از ترکیب با اکسیژن تغییر نمی‌کند و همچنان دو ظرفیتی باقی می‌ماند. اگر هموگلوبین با محلول اسید کلریدریک مخلوط شود هم از گلوبین جدا می‌شود و به همین (C34H32N4O4FeCl) کریستالهایی با شکل مشخص دارد تبدیل می‌شود و در پزشکی قانونی ازهمین آزمایش برای اثبات وجود خون استفاده می‌شود.


مولکول هم از چهار حلقه پیرولی (دو باز و دو اسید) تشکیل شده است اتم آهن (Fe+2) به بخش پروتئین یا گلوبین می‌چسبد. هنگامی که هم آهن خود را از دست می‌دهد و فقط ساختمان پیرولی باقی می‌ماند هماتو پورفیرین یا پروتو پورفیرین نامیده می‌شود.

این ماده در یک نوع خاص از مسمومیت یا اختلال متابولیکی به مقدار زیاد در بدن موجود زنده تشکیل می‌شود هماتو پورفیرین از ادرار دفع می‌گردد. هم بخش فعال یا گروه پروستیک هموگلوبین است در حالی که گلوبین یک پروتئین ناقل هم است


تولید گلبولهای قرمز


عمر متوسط گلبولهای قرمز خون 120 روز است برای این که میزان گلبولهای قرمز در خون ثابت بماند باید در هر ثانیه حدود یک میلیون گلبول قرمز در مغز استخوان ساخته شود. گلبولهای قرمز در دوره جنینی در کبد و طحال و گره‌های لنفاوی ساخته می‌شوند.

اما در ماههای آخر دوره جنینی و پس از تولد تنها در مغز استخوان بوجود می‌آیند. در سالهای اول پس از تولد همه استخوانها گلبول قرمز می‌سازند ولی از حدود پنج سالگی به بعد تولید گلبول قرمز در استخوانهای دراز کاهش می‌یابد و سپس متوقف می‌شود و از آن به بعد بیشتر گلبولهای قرمز در مغز استخوانهای ستون مهره‌ها ، سر ، سینه و لگن تولید می‌شوند.



در مغز استخوان بافت زاینده‌ای وجود دارد که با چند تقسیم سلولی گلبولهای قرمز را می‌سازد سلولهای زاینده در ضمن این تغییرات هسته خود را از دست می‌دهند و مقدار زیادی هموگلوبین در سیتوپلاسم خود می‌سازند.

فعالیت ماهیچه‌ای ، صعود به ارتفاعات و گرم شدن هوا ، تولید گلبولهای قرمز را افزایش می‌دهند.

سلولهای مولد گلبولهای قرمز در مغز استخوان نسبت به عواملی مانند اشعه‌های زیان آور مانند اشعه ایکس بسیار حساسند.

و نخستین بخش بدن در مقابل اشعه ایکس که از کار می‌افتد همین بافت مغز استخوان است. کمبود ویتامین B12 ، آهن ، نیز باعث کاهش تولید گلبولهای قرمز می‌شود
سرعت رسوب گلبولهای قرمز اگر به خون ماده ضد انعقاد اضافه شود و در ظرفی بی‌حرکت باقی بماند گلبولهای قرمز آن پس از مدتی رسوب خواهند کرد. سرعت رسوب با روشهای خاصی اندازه‌گیری می‌شود که بر حسب میلیمتر در ساعت اندازه‌گیری می‌شود و این سرعت در مردان ، زنان ، اطفال و زنان حامله متفاوت است. بدین ترتیب اندازه‌گیری آن ارزش تشخیصی دارد سرعت رسوب گلبولهای قرمز ، چسبیدن آنها به یکدیگر به شکل منظم است. در اندازه‌گیری آن عواملی چون تغییر محتوی پروتئینهای خون ، تغییر گلوبولین و غیره بر سرعت رسوب آنها اثر می‌گذارد.


همولیزهمولیز یعنی تخریب یا شکسته شدن غشای گلبولهای قرمز و آزاد شدن هموگلوبین به پلاسمای خون که سبب قرمز و شفاف شدن پلاسما می‌شود غشای تخلیه شده از هموگلوبین را شبح خونی یا اجسام فانتومی می‌نامند. همولیز ممکن است تحت تاثیر عوامل مختلفی انجام شود مثل فشار اسمزی ، مواد شیمیایی مثل الکل ، سم مارها و همولیزین و تزریق نامتجانس.

ساختمان پلاکتهاپلاکتها اجسام کروی یا بیضوی کوچکی به قطر 4 - 2 میکرون هستند که از قطعه قطعه شدن سیتوپلاسم سلولهای بزرگی به نام مگاکاریوسیت در مغز استخوان حاصل می‌شود. پلاکتها فاقد هسته هستند و با وجود این چون در مهره داران پست سلولهای هسته‌داری به نام ترومبوسیت معادل پلاکتها می‌باشند پلاکتها را ترومبوسیت نیز می‌نامند. عمر متوسط پلاکتها 11 - 8 روز است.هر پلاکت توسط غشایی غنی از گلیکوپروتئین محصورشده و بررسیها بیانگر وجود آنتی ژنهای گروههای خونی در غشای پلاکتها می‌باشد.


در نمونه‌های خونی رنگ آمیزی شده پلاکتها دارای یک ناحیه محیطی به رنگ آبی روشن به نام هیالومر و یک ناحیه بنفش مرکزی به نام گرانولومر می‌باشند.ناحیه هیالومر حاوی دسته‌ای از میکروتوبولها در زیر غشا و تعدادی میکروفیلامنت میباشد. اجزای اسکلت موجود در ناحیه هیالومر به تغییر شکل پلاکت و ترشح محتویات گرانولهای آن کمک می‌کند. گرانولها حاوی یون کلسیم ، سروتونین ، فیبرینوژن ، فاکتور رشد مشتق از پلاکت و پروتئینهای دخیل در انعقاد خون می‌باشند.

عوامل موثر بر تعداد پلاکتهاتعداد پلاکتها در خون محیطی در روز زیاد و در شب کاهش می‌یابد این امر احتمالا به میزان کار و استراحت بستگی دارد. پس از کار سنگین بدنی تعداد پلاکتها در خون انسان 3 تا 5 برابر بیشتر می‌شود.

منشا تشکیل پلاکتها در مغز استخوان سلولهایی به نام سلولهای مادر یا ریشه‌ای چند ظرفیتی وجود دارد که دو نوع سلول از آنها جدا می‌شود.
سلولهای رده لنفوئیدی که لنفوسیتهای B و T را می‌سازد و سلولهای رده میلوئیدی که این سلولها از آن جهت که در محیط کشت قادر به تشکیل کلنی هستند به نام واحدهای کلنی ساز (CFU) شناخته می‌شوند و یک دسته از سلولهای کلنی ساز که رده مگاکاریوسیتی را می‌سازد (CFU-Meg) و در نهایت پلاکتها را بوجود می‌آورند.

. گلبولهای سفید این گلبولها در مغز استخوان ، تیموس ، گره‌های لنفاوی و طحال تولید می‌شوند گلبولهای سفید کلیه اجزای یک سلول جانوری را دارند و همه نوع فعالیتهای حیاتی را انجام می‌دهند. تعداد گلبولهای سفید در هر میلیمتر مکعب خون انسان در حدود هفت هزار است که در مقایسه با تعداد گلبولهای قرمز این مقدار بسیار کم است. گلبولهای سفید به دو گروه گرانولوسیت (دانه‌دار) و آگرانولوسیت (بدون دانه) تقسیم می‌کنندگرانولوسیتهاهسته چند قسمتی و سیتوپلاسم آنها دانه‌دار است و 70 درصد از گلبولهای سفید خون را تشکیل می‌دهند.

این گلبولها خاصیت بیگانه خواری دارند و به هنگام گردش در خون ، باکتریها و سایر مواد خارجی را با ایجاد پاهای کاذب و عمل فاگوسیتوز به درون خود می‌کشند و آنها را هضم می‌کنند و از بین می‌برند. این گلبولها همچنین می‌توانند از میان سلولهای پوششی جدار مویرگها عبور کرده و وارد فضای بین سلولی شوند و این عمل سلولهای سفید را دیاپدز می‌گویند. گرانولوسیتها به سه گروه تقسیم می‌شوند

. نوتروفیلها سلولهای کروی ، هسته دارای دو یا چهار لب پیوسته به هم توسط رشته‌های باریک است. 15 - 12 میکرومتر قطر دارند. و کار فاگوسیتوز (ریزه خواری) جانداران میکروسکوپی را انجام می‌دهند. بازوفیلها سلولهای کروی ، هسته با دو لب نامشخص و 12 - 10 میکرومتر قطر دارند. و هیستامین که باعث التهاب بافتها می‌شود و هپارین که جلوگیری از تشکیل لخته می‌کند را آزاد می‌سازند.

ائوزینوفیلها سلولهای کروی ، هسته‌ها اغلب دو لب دارند، 12 - 10 میکرومتر قطر دارند و مواد شیمیایی که باعث کاهش التهاب می‌شود ترشح می‌کنند و به کرمهای انگلی معینی حمله می‌کنند.

نوتروفیل نوتروفیلهای موجود در جریان خون سلولهای مدوری هستند با قطر تقریبی 12 میکرومتر. این سلولها دارای سیتوپلاسمی حاوی گرانولهای بسیار ظریف و یک هسته سوسیسی شکل و یا چند قسمتی در مرکز می‌باشند.

در سیتوپلاسم این سولها دو نوع گرانول یافت می‌شود. گرانولها اولیه که گرانولهای متراکمی هستند و حاوی آنزیم‌های باکتری‌کش می‌باشند. در گرانولهای ثانویه آنزیم‌هایی مثل لیزوزیم رکولاژناز وجود دارد. نوتروفیلها دارای یک دستگاه گلژی بسیار کوچک و تعدادی میتوکندری ولی فاقد ریبوزوم و شبکه آندوپلاسمی دانه‌دار می‌باشند از اینرو قادر به سنتز پروتئینها نیستند.

اعمال نوتروفیلها وظیفه اصلی نوتروفیلها عبارتست از تخریب مواد بیگانه طی فرآیندی به نام فاگوسیتوز ، که عمل فاگوسیتوز را می‌توان به مراحلی تقسیم کرد
کموتاکسی
کموتاکسی عبارت است از حرکت جهت‌دار نوتروفیلها تحت تاثیر محرکها شیمیایی خارجی. در صورت قرار گرفتن نوتروفیلها در معرض چنین محرکهایی این سلولها پلاریزه شده و به سمت بیشترین غلظت ساده جاذب حرکت می‌کنند. موادی که باعث جذب نوتروفیلها می‌شود عبارتند از بسیاری از فرآورده‌های باکتریایی فاکتورهایی که از سلولهای تخریب شده آزاد می‌گردند و فاکتورهای مشتق شده از ماست سلها.


چسبندگیوقتی نوتروفیل با یک ذره بیگانه مواجه می‌شود باید بتواند خیلی محکم به آن متصل شود. این اتصال نمی‌تواند خود به ‌خود انجام گیرد. چرا که هم سلولها و هم ذرات معلق در مایعات بدن دارای بار منفی بوده و لذا یکدیگر را دفع می‌کنند.

بنابراین برای خنثی کردن این بار منفی ، باید ذرات بوسیله یک پروتئین با بار مثبت پوشیده شوند. مثل مولکول آنتی‌بادی. ذراتی که بوسیله آنتی‌بادی پوشیده می‌شوند، بار منفی موجود بر روی سطحشان کاهش یافته و لذا می‌توانند به راحتی به نوتروفیلها که دارای بار منفی هستند متصل شوند.


نوتروفیلها دارای گیرنده اختصاصی برای مولکول آنتی‌بادی بوده و در نتیجه ذرات پوشیده شده بوسیله این مولکولها می‌توانند بوسیله این گیرنده‌ها به نوتروفیلها متصل شوند. مکانیسم دیگری که به ایجاد اتصال بین ذرات و نوتروفیلها کمک می‌کند عبارت است از به دام‌اندازی این ذرات.

بطور معمول ، وقتی که ذره‌ای در پلاسمای خون با یک نوتروفیل مواجه می‌شود، به راحتی می‌تواند فرار کند. ولی در صورتی که این ذره در داخل بافتهای بدن جای گرفته باشد ممکن است بین یک نوتروفیل و سطح دیگری به دام افتاده و در نتیجه موفق به فرار نگردد. این پدیده به فاگوسیتوز سطحی موسوم است.


بلع

وقتی که یک ذره بطور محکم به غشای نوتروفیل متصل شد، در اثر انقباض فیلامانهای اکتین و میوزین متصل به میکروتوبولهای سیتوپلاسم ، توسط غشای سلول دربرگرفته می‌شود. در نتیجه ذره به داخل سلول کشیده شده و در واکوئلی به نام فاگوزوم محصور می‌گردد. سهولت عمل دربرگرفتن تا حدی به اختصاصات سطحی ذره مذکور بستگی دارد. بطور کلی ، لازم است که ذره ، هیدروفوب‌تر از سلول باشد. باکتریهای دارای هیدروفوبیسیتر بالا خود وارد سلولها می‌شوند. برعکس باکتریهایی که سطح هیدروفیل دارند خیلی به سختی فاگوسیته می‌شوند مگر اینکه آنتی‌بادیها روی سطح آنها را بپوشاند و آنرا هیدروفوب گردانند.


ذره در بر گرفته شده توسط نوتروفیلها پس از اتصال ذره به غشای نوتروفیل گرانولهای اولیه به سرعت در داخل سیتوپلاسم حرکت کرده و به فاگوزوم ملحق می‌شوند. متعاقب آن ، آنزیم‌های خود را آزاد می‌سازند. از این پس ، این واکوئل کامل ، فاگولیزوزوم خوانده می‌شود. آنزیم‌های موجود در این گرانولها می‌توانند دیواره باکتریها را هضم کرده و بیشتر میکروارگانیسم‌ها را بکشند. ولی همانطوری که انتظار می‌رود حساسیت ارگانیسم‌های مختلف نسبت به این آنزیم‌ها متفاوت است. باکتریهای گرم مثبت که نسبت به لیزوزوم حساس هستند، به سرعت از بین می‌روند. باکتریهای گرم منفی ، مدت بیشتری دوام می‌آورند چرا که دیواره خارجی آنها در برابر هضم شدن نسبتا مقاوم است.



سرنوشت نوتروفیلها


ذخیره انرژی نوتروفیلها محدود و غیر قابل تجدید است. با اینکه این سلولها ، بلافاصله پس از آزاد شدن از مغز استخوان فعال هستند. به سرعت خاصیت خود را از دست داده و تنها قادر به انجام تعداد محدودی اعمال فاگوسیتیک می‌باشند. از این رو نوتروفیلها را اولین خط دفاعی بدن در نظر می‌گیرند. چرا که به سرعت به طرف عامل بیگانه حرکت کرده و فورا آنرا نابود می‌سازند. ولی قادر به ادامه این عمل به مدت طولانی نیستند. دومین خط دفاعی بدن را سیستم فاگوسیتیک تک‌هسته‌ای تشکیل می‌دهد. نوتروفیلها از آنجایی که ماده بیگانه را کلا نابود می‌کنند، قادر به آماده‌سازی آنتی‌ژن برای عرضه به سلولهای حساس به آنتی‌ژن نیستند.

آگرانولوسیتهاهسته نسبتا درشت و سیتوپلاسم یکنواخت دارند و شامل لنفوسیتها و مونوسیتها هستند. لنفوسیتها سلولهای کروی با هسته گرد ، سیتوپلاسم تشکیل حلقه باریک را در اطاف هسته می دهد 8 - 6 میکرومتر قطر دارند. لنفوسیتها در افراد بالغ حدود 25 درصد از گلبولهای سفید را تشکیل می‌دهند. و بیشتر در دستگاه لنفاوی یافت می‌شوند. لنفوسیتها دو نوعند : نوع B که در مغز استخوان تولید و بالغ می‌شوند. اما در گره‌های لنفاوی جای می‌گیرند و نوع T که پس از ساخته شدن در مغز استخوان در تیموس مراحل رشد و نمو خود را طی می‌کنند.ظاهر لنفوسیتها T , B در زیر میکروسکوپ بهم شبیه است اما فاصله‌های آنها متفاوت است. سلولهای B آنتی کور (پادتن) ترشح می‌کنند. آنتی کورها ملکولهای پروتئینی و از نوع گلوبولین‌ها هستند. سلولهای T بر خلاف سلولهای B در سطح فرد گیرنده‌های آنتی کور مانندی دارد که به کمک آنها به آنتی ژن میکروبها می‌چسبند. بدین ترتیب سلولهای T متحرک هستند و خود به محل عفونت یافته می‌روند. مونوسیتهاسلولهای کروی یا نامنظم می‌باشند. هسته‌ها گرد یا کلیدی شکل و یا نعل اسبی شکلند.

نسبت به لنفوسیتها ، سیتوپلاسم بیشتری دارند. 15 - 10 میکرومتر دارند. در خون به عنوان سلولهای فاگوسیت کننده عمل می‌کنند دستگاه گردش خون را ترک کرده و تبدیل به ماکروفاژها می‌شوند که باکتریها ، سلولهای مرده ، اجزای سلولی و بقایای درون بافتی را فاگوسیتوز می‌کنند در بدن بخصوص در کبد ، طحال و گره‌های لنفاوی یافت می‌شود.

ازمایش
جهت مشاهده گلبولهای سفید خون در زیر میکروسکوپ باید مقدمات کار را آماده سازیم .
I-خونگیری از شخصII - تهیه گسترش خونیIII- ثابت کردن خون رو ي لام(گسترشIII- رنگ آمیز ي گسترش خونی
I- خونگیری : خون باید با يک ماده ضد انعقاد مخلوط شود .چون خون منعقد براي اين آزمايش بي فايده است.
ماده ضد انعقاد مناسب اين آزمايش يک نوع نمک بنامEDTA (اتيلن دي آمين تنرا استيک اسيد) است
II- تهيه گسترش خوني:
وسيله کار:1- دو عدد لام يک بار مصرف تميز2 - لوله موئينه ساده
نمونه خون حاوي ماده ضد انعقاد EDTA را به آرامي خوب مخلوط ميکنيم .
يک قطره خون را بوسيله لوله موئينه در يک سانتيمتري انتهاي لام (ب ) قرار ميدهيم . لبه لام (الف) را با زاويه (20) درجه بر روي قطره خون قرار مي دهيم .
لحظه اي بعد خون درسراسر لبه لام (الف ) يعني فصل مشترک دولام ا نتشار مي يابد .
اکنون لام الف را با زاويه (20) درجه با يک فشارملايم و با سرعت يکنواخت در سطح لام (ب )به سمت جلوحرکت ميدهيم . گسترش خوني آماده شد . مي گذاريم خون سطح لام خشک شود. سپس در حاشيه گسترس توسط مداد مشخصات شخص آزمايش شونده را مي نويسيم.
III- ثابت کردن خون روي لام : ثابت کردن يا فيکس کردن خون روي لام توسط الکل متانول انجام مي گيرد
روي سطح لام خوني قطره قطره الکل متانول ميريزيم . بطوريکه الکل تمام سطح لام خوني را فرا گيرد . صبر مي کنيم تا الکل روي سطح لام خوب خشک شود.(اين عمل را ثابت کردن لام خوني با الکل گويند.)
IIII - رنگ آميزي گسترش خوني : توسط محلول رنگ گيمسا :
رنگ گيمسا را به نسبت يک به ده با آب رقيق ميکنيم.
( 1ccرنگ گيمسا +cc 9آب)روي سطح لام خوني (که ثابت شده است)
رنگ رقيق شده مي ريزيم. بعد ازگذشت 20تا 30 دقيقه رنگ روي لام را دورميريزيم.لام را زير شير آب با جريان ملايم گرفته تا رنگ هاي اضافي خوب شسته شود. حالا سلول هاي خوني روي لام رنگ گرفته اند. ميگذاريم لام خشک شود. سپس روي لام
يک قطره روغن ايمرسيون مي چکانيم بعد زير ميکروسکوپ با عدسي شيئيX 100 لام را مورد مطالعه قرار مي دهيم. در تمام مراحل موظب باشيد لام را پشت و رو نه گذاشته باشيد.
مطالعه گلبولهاي سفيد خون روي يک گسترش خوني شخص طبيعي
مرفولوژي گلبولهاي سفيد خون:
1-نوتروفيل ها (پلي مورف نوکلئوئرها): کروي شکل اند , قطر آنها15-10 ميکرون است, هسته آنها چند قسمتي (لبوله ) که تکه هاي هسته به وسيله رشته هاي نازک کرماتين بهم اتصال دارند.تعداد لب هاي هسته درحالت نرمال
( 5-2)عدد است.
2- لنفوسيت ها:قطري حدود 12-8 ميکرون دارند .هسته آنها گرد ويک پارچه, پر رنگ با کروماتين فشرده ومتراکم ,هسته حدود 90 درصد سيتوپلاسم سلول را پر کرده است.
3- منوسيت ها : بزرگترين سلول درجريان خون انسان محسوب مي شوند.هسته منوسيت لوبيائي , کليه اي يا به شکل مغز است .کروماتين هسته سلول ظريف , کم رنگ است .سيتوپلاسم اين سلول زياد وآبي روشن است.داخل سيتوپلاسم دانه هاي ريز فلفلي ديده مي شود . گاهي داخل سيتوپلاسم منوسيت واکوئل مشاهده مي شود.
ائوزينوفيل ها:اين سلول ها داراي هسته لوبوله هستند , تعداد لوب هاي هسته معمولا دو عدد است, مشخصه اين سلول وجود دانه هاي اختصاصي درشت و فراوان در داخل سيتوپلاسم سلول است. رنگ اين دانه ها نارنجي است , دانه ها روي هسته سلول را نمي پوشانند.
بازوفيل ها : يک هسته کم رنگ چند قسمتي دارند .ويژگي مهم اين سلول ها وجود دانه هاي نسبتا زياد سياه رنگ در داخل سيتوپلاسم سلول که اين دانه هاحتي روي هسته سلول را پوشانده اند .بطوريکه هسته سلول به سختي ديده مي شود.

Almas Parsi
23rd January 2014, 10:22 AM
تعین قطر دید میکروسکوپ
:
وسایل مورد نیاز:لام و میکروسکوپ

ابتدا روی لام یک نقطه روی لام می گذاریم بعد لام را در جایش مگذاریم طوری بیس را تنظیم میکنیم تا نقطه در قسمت تایک قرار گیرد ومماس بران بعد طول ان رایادادشت میکنیم بعد در طرف مقابل برده و طول ان را یاداشت میکنیم بعد نقطه را در جهت عرض قرار داده و عرضها اندازه میگیریم در اخر اختلاف طولها و عرضها پیدا میکنیم

پیاز را در جایی نیمه تاریك گذاشته تا حدود نیم سانتی متر ریشه بدهد سپس سه میلی متر از آن را در ساعت حدود 6 یا 7 عصر جدا كنید زیرا در آن موقع تقسیمات سلولی شدیدتر است سپس قطعات را در محلول تثبیت كننده شامل یك قسمت اسید استیك غلیظ و سه قسمت الكل اتیلیك مطلق بیندازید و24 ساعت صبر كنید می توان چند قطره محلول تثبیت كننده را روی لام حامل نوك ریشه ها بریزید و 10 دقیقه صبر كنید در صورتی كه در این مدت محلول تبخیر شد مجدا محلول تثبیت كننده بیفزایید سپس قطعات را پس از شستشو با آب مقطر در شیشه ساعت قرار دهید.

مخلوطی ازاستو اورسئین و اسید كلریدریك یك نرمال ( به نسبت 10 به 1) روی آنها بریزید. شیشة ساعت ها را روی شعله بگیرید و به مدت چند دقیقه حرارت دهید محلول باید در حد بخار كردن داغ شود اما جوش نیاید سپس محلول را سرد كرده و یكی از برشها را روی آن بگذارید و یك قطره استئو اورسئین تازه روی آن بریزید این برشها را به كمك یك سوزن قطعه قطعه كنید سپس لاملی را روی قطعات حاصله بگذارید یك دستمال كاغذی را چند لا كرده و با فشار انگشت از دو طرف لام و لامل و با واسطه دستمال كاغذی برشها را له كنید تا رنگ اضافی خارج شود سپس مقطع را بررسی كنید.
روش دوم :
ظرف a : یك قسمت اسید استیك گلاسیال + 3 قسمت الكل
ظرف b : اسید كلرید ریك 10 درصد
ظرف c : مخلوطی از a و b به نسبت مساوی
1- نمونه را در ظرف a به مدت 15 دقیقه قرار داده و سپس با آب شستشو می دهیم.
2- نمونه را یك دقیقه در ظرف b قرار می دهیم.
3- سه الی 5 دقیقه در ظرف c قرار می دهیم و سپس با آب شستشو می دهیم.
4- سپس یك قطره كریستال ویوله را بر روی لام حاوی نمونه می ریزیم

مشاهده كروموزومها در پیاز یا گیاهی دیگر

برشی از مریستم ریشه را تهیه كرده و مراحل تهیه لام و رنگ آمیزی را همانند آزمایش تقسیم میتوز انجام داده و زیر میكروسكوپ مشاهده كنید.

- - - به روز رسانی شده - - -


طرزتهيه گسترش خوني:
وسايل کار: دو عدد لام يک بار مصرف تميز- پنبه – الکل- لانست- متانول- رنگ گيمسا
روش کار: ابتدا نوک انگشت را توسط پنبه آغشته به الکل ضد عفوني ميکنيم . بعد توسط يک ضربه لانست نوک انگشت را سوراخ کرده, خون جريان پيدا ميکند
روش لانست زدن:يک قطره خون را(بوسيله لوله هماتوکريت ساده) در يک سانتيمتري انتهاي لام قرار ميدهيم (مطابق شکل) لبه لام ديگر(لام rode) را با زاويه ۳۰ - ۴۵ درجه بر روي قطره خون قرار مي دهيم .لحظه اي بعد خون سراسر روي لبه لام دوم( فصل مشترک دو لام) ا نتشار مي يابد. اکنون لام را با يک فشارملايم و با سرعت يکنواخت در سطح لام اول به سمت جلوحرکت ميدهيم . در پايان گسترش خوني درهواي آزمايشگاه خوب خشک شود سپس خون روي لام را توسط ريختن الکل متانول ثابت ميکنيم.ميگذاريم سطح لام خوب خشک شود.اين لام براي رنگ آميزي آماده است.
رنگ آميزي:
اول روي واقعي لام خوني را مشخص کرده و علامت زده - همان طرف لام که قبلا رويش خون کشيده ايم و با الکل متانول آن را ثابت کرديم.نحوه رنگ آميزي:رنگ گيمسا را به نسبت يک به ده رقيق مي کنيم ( ۱ccرنگ +۹cc آب) و سپس لام را داخل آن قرار مي دهيم .سپس رنگ روي لام را مي شوريم.لام به رنگ آبي متمايل به بنفش مي شود.
نکاتي در مورد لام ها :۱- بايد لامها را تميزوعاري ازچربي انتخاب کرد.
۲- لام (rode) بايد لبه اش صاف باشد.

[

- - - به روز رسانی شده - - -



هدف ازتهيه گسترش خوني:I. شمارش افتراقي گلبولهاي سفيد(DIFF)
II. بررسي مرفولوژي گلبولها

ويژگيهاي يک گسترش خوني:تهيه يک گسترش خوني استاندار واصولي نخستين قدم درتشخيص سلولهاي خوني طبيعي از غير طبيعي وحکم درخصوص آنهاست و يک گسترش خوني نادرست باعث اشکال در تشخيص سلولهاي خوني ميشود.
۱- گسترش خوني دوسوم(۳/۲) سطح لام را اشغال کند-گسترش خوني کوتاه ارزش پائيني دارد-
۲- گسترش خوني ازابتدا وانتهاي لام فاصله داشته باشد.
۳- گسترش خوني مطلوب داراي مناطق ضخيم متوسط ونازک ميباشد.
۴- انتهاي گسترش خوني شعله شمعي باشد - انتهاي گسترش هاي خوني ناصاف، کج و نوک تيز بي ارزش تلقي ميشود-
۵- يک گسترش خوني خوب داراي دو حاشيه دردو سمت لام دارد
تهيه گسترش خوني خوب نيازمند تمرين وممارست است به هرحال براي تهيه گسترش خوني نازک با کم کردن زاويه وبراي آماده کردن لام ضخيم با زياد کردن زاويه به اين هدف نايل ميشويم .

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد