PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله برنامه ریزی و آمایش سرزمین



M@hdi42
21st January 2014, 11:13 PM
برنامه ریزی و آمایش سرزمین


يكي از مسائل مهم و كليدي كه در كنار برنامه ريزي هاي كلان و بخشي بايد به طور مستقل به آن پرداخته شود، برنامه ريزي آمايش سرزمين و برنامه ريزي منطقه اي است. برنامه ريزي آمايش سرزمين، روند جامعي از برنامه ريزي منطقه اي را ارايه مي كند. اين شكل از برنامه ريزي براي به كارگيري برنامه ريزي منطقه اي در سطح يك كشور بهترين مكمل براي برنامه ريزي كلان و بخشي است. برنامه ريزي آمايش سرزمين چون با ديدي وسيع و همه جانبه به فضاي ملي نگاه مي كند، كليه مناطق كشور را با حوصله و دقت از جهات مختلف مورد مطالعه و شناسايي قرار مي دهد و براساس توانمنديها، قابليتها و استعدادهاي هر منطقه باتوجه به يكنواختي و هماهنگي اثرات نتايج عملكردهاي ملي آن ها در سطح ملي، نقش و مسئوليت خاص به مناطق مختلف كشور محول مي كند. مهمترين خصوصيات آمايش سرزمين، جامع نگري، دورانديشي، كل گرايي، كيفيت گرايي و سازماندهي فضاي كشور است. هدف آمايش سرزمين، توزيع بهينه جمعيت و فعاليت در سرزمين است، به گونه اي كه هر منطقه متناسب با قابليت ها، نيازها و موقعيت خود از طيف مناسبي از فعاليت هاي اقتصادي و اجتماعي برخوردار باشد و جمعيتي متناسب با توان و ظرفيت اقتصادي خود بپذيرد. به عبارت ديگر، هدف كلي آمايش سرزمين، سازماندهي فضا به منظور بهره وري مطلوب از سرزمين در چارچوب منافع ملي است. آمايش سرزمين زيربناي امر سازماندهي توسعه منطقه اي و به بياني ديگر ابزار اصلي برنامه ريزي و تصميم گيري هاي منطقه اي و ملي است. آمايش سرزمين، زمينه اصلي تهيه برنامه هاي توسعه اقتصادي - اجتماعي منطقه اي را فراهم مي آورد و ابزار اصلي تلفيق برنامه ريزي هاي اقتصادي و اجتماعي با برنامه ريزي هاي فيزيكي و فضايي خواهد بود. از آنجا كه براي تحقق اهداف توسعه همه منابع اجتماعي اعم از منابع انساني، اقتصادي، منبع فضايي و محيطي بايد به كار گرفته شود و به كارگيري آنان مستلزم برنامه ريزي است لذا آمايش سرزمين مبناي طرح ها و برنامه هاي جامع توسعه بوده و پيوند دهنده برنامه ريزي هاي اقتصادي، اجتماعي و فضايي و يا مجموع آنان در قالب برنامه ريزي جامع و در مقياس ملي و منطقه اي است.
در بحث آمايش سرزمين، مقوله <فضا> و تحليل قانونمنديهاي حاكم بر شكل گيري آن، كليدي ترين نقش را در برنامه ريزي دارد. به طور كلي در مورد فضا برداشت ها و تعابير مختلفي وجود دارد. اما در مجموع مي توان گفت فضا دربرگيرنده و حاصل روابط متقابل اقتصادي - اجتماعي بخشي از جامعه در محيط مشخصي از سرزمين است و سازمان فضايي تبيين روابط بين انسان و فضا و فعاليتهاي انسان در فضا است. سازمان فضايي سيماي كلي و چگونگي پراكنش و اسكان جمعيت و توزيع استقرار و ساختار اقتصادي - اجتماعي و كنش هاي متقابل بين آنها را مشخص مي سازد.

تحليل چگونگي سازمان فضايي كشور از ضرورت هاي زير ناشي مي شود:
1) با شناخت عوامل مؤ ثر و نيز چگونگي سازمان يابي فضا، مي توان قانونمندي هاي سازمان دادن فضا را دريافت تا از اين طريق توسعه ارادي و هدايت شده فضاي كشور ممكن شود.
2) با شناخت سيماي موجود و ويژگي هاي فضاي ملي مي توان به نقاط قوت و ضعف آن پي برد و در جهت سازماندهي دوباره وضع موجود اقدام كرد.
3) با شناخت روند سازمان يابي فضا مي توان دريافت كه تحولات ملي به چه سمت و سويي گرايش دارد و درنتيجه، در توافق با استراتژي توسعه كشور هست يا خير؟ همچنين مي توان نتيجه گرفت كه در برنامه ريزي فضاي ملي، كدام روندها را بايد تقويت يا تضعيف كرد و يا به وجود آورد.

عواملي كه منجر به شكل گيري يك سرزمين يا يك فضا (عوامل ارادي و غيرارادي) مي شود عبارت است از:
عوامل غيرارادي: از عواملي است كه اراده انسان، حداقل در شرايط حاضر نقش تعيين كننده اي در تغيير و تحول آنها ندارد كه اين عوامل به نوبه خود به دو گروه جغرافيايي طبيعي و جغرافيايي تاريخي تقسيم مي شود.
عوامل ارادي: بالطبع به عواملي اطلاق مي شود كه تحت تا ثير تصميم و اراده انسان (جامعه بشري) قابليت تغيير و تحول بسيار دارد اين عوامل نيز در سه گروه ساختار اقتصادي، ويژگي هاي فرهنگي و سياسي و نظامي و تغيير و تحولات فراملي طبقه بندي مي شوند.
1- ساختار اقتصادي: شيوه و تركيب توليد، اولويت ها در تخصيص منابع، سياستهاي وارداتي و صادراتي باعث شكل گيري مراكز توليد و مصرف، قطب هاي صنعتي و نواحي كشاورزي و مراكز داد و ستد مي شود كه از اصلي ترين عوامل شكل گيري سرزمين است.
2- ويژگي هاي فرهنگي و سياسي و نظامي: رونق اقتصادي و به تبع آن رشد و توسعه شهرهاي مشهد و قم به دليل عنايت مردم به اماكن متبركه، ايجاد و توسعه شهرهايي چون زاهدان، ياسوج و شهر كرد و برخي از شهرهاي غرب كشور براساس ملاحظات سياسي و توسعه بندر چابهار براساس ملاحظات نظامي، نمونه هايي از شكل گيري سرزمين براساس عوامل غيرارادي است.
3- تغيير و تحولات فراملي: جنگ 8 ساله ايران و عراق و محدوديت هاي بالقوه اي كه پس از جنگ نيز همواره از سوي همسايه غربي وجود داشته است، اضمحلال حكومت اتحاد جماهير شوروي و ايجاد جمهوري هاي مستقل در شمال كشور كه باب تازه اي در مناسبات اقتصادي، اجتماعي با ايران گشوده است. و يا تحولات مربوط به افغانستان در نوار شرقي كشور و... هر يك به نوبه خود در دوره هاي زماني ميان مدت و بلندمدت باعث ايجاد تغييرات در اين مناطق خواهد شد.
برنامه ريزي منطقه اي، افزون بر جهت تنظيم و هماهنگ كردن برنامه هاي مختلف اقتصادي - اجتماعي با نيازها و امكانات محلي، فرآيندي است در جهت مشاركت مردم و مناطق در برنامه ريزي و فراهم آوردن موجبات برنامه ريزي از پايين به بالا در جهت انطباق برنامه هاي كلان ملي با ويژگي هاي ناحيه اي.
برنامه ريزي منطقه اي از نظر جغرافيا و فضا، وجه مشترك فراواني با آمايش سرزمين دارد و تجربه جهاني نيز حكايت از اين واقعيت دارد كه اين دو (برنامه ريزي منطقه اي و آمايش سرزمين) بايد در كنار هم و بلكه برنامه ريزي منطقه اي در چارچوب آمايش سرزمين انجام پذيرد.از سوي ديگر با توجه به تعريف و مفهومي كه در برنامه‌ريزي اقتصادي بيان مي‌شود، برنامه‌ريزي اصولي بايد داراي سه بعد اصلي، اقتصادي، اجتماعي و قضايي باشد. بر اساس اين اعتقاد، توسعه اقتصادي يا اجتماعي، تنهايي، پيامدهاي نامطلوبي ـ به ويژه در بروز عدم تعادل‌هاي منطقه‌اي در بسياري از مناطق جهان ـ به دنبال دارد لذا برنامه‌ريزي اقتصادي و اجتماعي بايد به همراه برنامه‌ريزي فضايي صورت گيرد تا پديده عدم تعادل فضايي بروز نكند. بنابراين، مسأله داراي اهميت كه بايد به آن توجه نمود، مسأله سازماندهي فضايي اقتصاد ملي و فعاليت‌هاي انساني است و اين جهت نكاتي كه بايد مدنظر قرار گيرد عبارتنداز:
1- برنامه‌ريزي ضمن اين كه بايد بخش‌ها و فعاليت‌ها را مدنظر داشته باشد بايد فضايي بوده و آنها را در فضا سازماندهي كند.
2- هر كشور يا منطقه‌اي كه خواهان دستيابي به اهداف ويژه خود در زمينه برنامه‌ريزي است، بايد سازمان و ساختار فضايي خاص خود را بنيان نهد.
3- كشورهاي در حال توسعه كه از اقتصاد فضايي بسيار قطبي برخوردارند بايد به نوعي ساختار فضايي خود را پايه‌گذاري كنند كه بتوانند كشور محروم و فقير خود را از ثمرات برنامه‌هاي توسعه بهره‌مند سازند
بر اين اساس در يك تقسيم‌بندي كلي مي‌توان با توجه به مفاهيم رايج، دو نوع نگرش را در سازماندهي فضايي از يكديگر بازشناخت: نگرش اول توزيع اوليه جغرافيايي با به اصطلاح يك سازماندهي ساده فضايي است كه دو نكته عمده را مطرح مي‌سازد: نكته اول: توزيع جغرافيايي بر اساس توزيع جمعيت و نكته دوم: مفهوم بهترين نوع توزيع متناسب با هزينه و فايده اجتماعي آن. در اين صورت منظور از آمايش رسيدن به بهترين توزيع جهت فعاليت خواهد بود. نگرش دوم كه بر اساس مفاهيم جديد ارائه شده است، آمايش سرزمين را يك سازماندهي فضايي ساده فراتر برده و آن را شامل سازماندهي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي، زيست‌محيطي به منظور تحقق آينده‌اي مطلوب پيشنهاد مي‌نمايد.
همانطور كه ملاحظه مي‌شود وجه مشترك در هر دو نگرش آنست كه برنامه‌ريزي‌هاي اقتصادي ـ اجتماعي بايد به همراه برنامه‌ريزي فضايي صورت گيرد تا پديده عدم تعادل فضايي بروز نكند به همين دليل در ادبيات برنامه‌ريزي اغلب از برنامه‌ريزي فضايي به عنوان مكمل برنامه‌ريزي منطقه‌اي ياد مي‌شود با اين تفاوت كه از ديدگاه نظري، فضا يك نظام) سيستم) باز و پويا است و بر خلاف منطقه داراي حد و مرزي نيست. بنابراين برنامه‌ريزي فضايي تلاشي است در جهت تعيين و تخصيص منابع به بخش مكان‌ها و مناطق، به نحوي كه سرمايه‌گذاري بخشي، بيشترين منافع اجتماعي را داشته باشد، فعاليت‌هاي توليدي و امكانات منطقه در دسترس تمام افراد نيازمند آنها قرار گيرد و تفاوت سطوح درآمد را كاهش دهد و نوعي ساختار فضايي را ايجاد كند كه ياراي تحقق برنامه‌هاي توسعه منطقه‌اي باشد.
تفاوت مهم رویکرد آمایش سرزمین و برنامه ریزی فضایی را می توان در مقوله جامع نگری دانست. زیرا دورنگری و کل گرایی در هر دو می تواند مورد نظر باشد، لیکن جامع نگری مهم ترین وجه افتراق آمایش سرزمین و برنامه ریزی فضایی است. زیرا اگر برنامه ریزی فضایی ناظر بر تعیین رابطه بین فعالیت و فضا باشد، زمانی که این رابطه نتیجه یک فرآیند جامع نگرانه به معنای در نظر گرفتن ابعاد اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی و ارتباطات لازم با سایر فعالیت ها باشد، برنامه ریزی فضایی در حد آمایش سرزمین صورت گرفته است. برای درک بهتر این برداشت می توان گفت در برنامه ریزی فضایی برای یک فعالیت مشخص الزاما نحوه توزیع آن فعالیت در قلمرو، موضوع اصلی و محور توجه برنامه ریزی است و پرداختن به جوانب غیر مرتبط با فعالیت، مورد توجه کافی قرار نمی گیرد. آمایش سرزمین نوعی برنامه ریزی فضایی است که اولا متکی به یک نظریه توسعه مشخص است و ثانیا با ملاحظات جامع تری به انتخاب های همزمان توزیع جغرافیایی چند فعالیت می پردازد. در صورتی که برنامه ریزی فضایی اولا مستقل از یک نظریه توسعه مشخص می تواند همواره موضوعیت یابد و ثانیا امر توزیع جغرافیایی یک یا چند فعالیت را با ملاحظات محدود تری انجام می دهد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد