PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی اينجا شهيدي خفته است



M@hdi42
9th January 2014, 12:39 PM
اينجا شهيدي خفته است

مكان : فكه
راوي :همرزم شهيد
شب بود. از فرط خستگي به خواب رفته بود. ظاهراً كه همه بچه ها خواب بودند. چشمانم كه سنگين شدند و خواب وجود را ربود، بناگه خود را درون يك شيار در همان منطقه فكه ديدم. يعني ظواهر امر نشان مي داد كه فكه است. دست بر قضاء آن روزها به خاطر درد و ناراحتي اي كه در كمرم داشتم، هميشه يك چوب دستي مثل عصا دستم مي گرفتم. در عالم خواب همان چوب در دستم بود و داخل شيار قدم مي زدم.

در همان عالم خواب، درست مثل اوقات بيداري، داخل شيار راه مي رفتم كه با چوب دستي بروي كپه اي خاك زدم و به نيروها اشاره كردم كه اينجا را بكنيد كه شهيد دفن است. هنوز آنجا را نكنده بودند كه از خواب پريدم.

اهميت چنداني به آن خواب ندادم. چون از صبح تا شب كارمان پيدا كردن شهيد بود، شب ها هم آنچه را در روز ديده بوديم، در روياهايمان رژه مي رفتند.

صبح همراه بقيه بچه ها رفتم به كار. محلي كه انتخاب كرديم در ارتفاع 143 بود. يك شيار جلويمان بود كه برحسب عادت جلو رفتم تا آنجا را شناسايي كنم و منطقه را هم از لحاظ پاكسازي و عدم وجود مين كنترل كنم.

با وجود اينكه اولين بارم بود كه وارد آن شيار مي شدم، از همان قدم هاي اول برايم خيلي آشنا آمد، يك احساس خوبي نسبت به آنجا پيدا كردم. احساس مي كردم قبلا به اينجا آمده ام. يك لحظه نگاهم افتاد به سمت چپم. كپه خاكي را ديدم كه همه شك و گمانم را به يقين تبديل كرد. خودش بود. درست همان چيزي كه در خواب ديده بودم. به بچه هايي كه همراهم بودند اشاره كردم زمين را بكنيم. همانجايي را كه با چوبدستي ضربه مي زدم.

ساعتي از كندن زمين نگذشته بود كه به بدن چند شهيد برخورديم. خيلي برايمان جالب بود. از همان يك تكه جا يازده شهيد درآورديم. معلوم بود آنها را يك جا جمع كرده و رويشان خاك ريخته اند




منبع این مقاله : وب سایت شهدای سرزمین پاک ایران
http://shouhada.com

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد