PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله مردان گرگی ورولف ، دژ آلپ و عملیات کارناوال



M@hdi42
9th January 2014, 11:34 AM
مردان گرگی ورولف ، دژ آلپ و عملیات کارناوال

جنبش ورولف : گرگ مردان رایش سوم قسمت دوم : دژ آلپ و عملیات کارناوال

نویسنده : حمیدرضا نیک بخش
مقدمه
در قسمت پیشین (لینک) (http://www.reich-history.com/?p=975)در باب ریشه ها ماهیت و کلیات مربوط به سازمان ورولف را سخن گفتیم . این سازمان برای اجرای مقاومت زیر زمینی ناسیونال سوسیالیستی علیه اشغالگران به وجود آمد اما به دلایل
گوناگونی که ذکر شد نتوانست به موفقیت لازم دست پیدا کند ، در این قسمت دو مورد کاملا مستقل را بررسی می کنیم : دژ آلپ و عملیات کارناوال .
دژ آلپ مکانی بود که تا آخرین روز های جنگ جهانی دوم موجب آشفنگی خیال متفقین شده بود ، اگر چه در عمل این دز قابلیت نظامی از خود نشان نداد . در مورد عملیات کارناوال پرداخته شده است. این عملیات مشهور ترین عملیات ورولف و به قول برخی تنها عملیات رسمی ورولف بود طی این عملیات یک شهردار آلمانی که منصوب آمریکایی ها بود توسط ماموران ورولف به قتل رسید.
دژ آلپ
دژ آلپ یا چنانچه آلمانی ها می نامیدند آلپن فستونگ در دوره ای موجب آشفتگی خاطر متفقین غربی گردید . مبلغان آلمانی و در راس آنها وزیر تبلیغات دکتر گوبلز اظهار می داشتند که دژ آلپ ی منطقه غیر قابل تسخیر خواهد بود و نیرو های آلمانی در آنجا متمرکز شده و به دفاع ادامه خواهند داد و با کمک سلاح های سری آلمان بر دشمن پیروز می گردیدند . ضمنا در این تبلیغات چنین بیان می شد که نیرو های ورولف که در سراسر آلمان پراکنده خواهند شد از مرکز فرماندهی خود در دژ آلپ فرمان های لازم و دستورات لازم را دریافت می کنند.
متاسفانه موضوع دژ آلپ تنها یک موضوع تبلیغاتی بود و هرگز به واقعیت تبدیل نشد اما در دوره ای به شدت ذهن متفقین را آشفته ساخت در ماه مارس ۱۹۴۵ رئیس بخش اطلاعات فرماندهی متفقین سیل عظیم و پیوسته ای از گزارشاتی را دریافت کرد که ادعا می کردند نازی ها قصد دارند از دژ کوهستانی به مقاومت ادامه دهند . البته هیچ یک از این گذارشات قابل تایید نبودند.
مهم ترین هدف گوبلز از تبلیغات شدید خود در مورد دژ آلپ این بود که نیروهای متفقین پس از ورود به خاک آلمان مستقیما به سوی برلین حمله نکنند بلکه متوجه جنوب آلمان شوند بر اساس این برنامه نیروهای متفقین در خاک آلمان منحرف می شدند و مجبور می گردیدند که بخش قابل توجهی از نیرو های خود را به سوی جنوب آلمان روانه سازند این موضوع همچنین باعث کاهش فشار از برلین می شد.
تبلیغان موثر واقع شد . آیزنهاور فرمانده ی آمریکایی ها و تمام آژانس های جاسوسی متفقین به شدت فریب سحنان گوبلز را خورده بودند . آمریکایی ها به جای برلین به سوی جنوب چرخش کردند و انتظار داشتند که هنگام پیشروی به سوی جنوب آلمان با یک نیروی مجهز و سازماندهی شده و قدرتمند آلمانی رو به رو شوند . اما هیچ نیروی قابل توجهی در مقابل آنها رو به رو نشد و منطقه نسبتا راحت تصور گردید.
اگرچه ظاهرا در آخرین ماه های رایش سوم اقداماتی برای تبدیل دژ آلپ به یک دژ دفاعی نیرومند انجام گردید و کوشش هایی برای ساخت امکانات زیر زمینی در آلپ صورت گرفت اما این اقدامات به این دو دلیل نا موفق ماندند: نخست اینکه اقدامات لازم بسیار اندک بودند و دوم اینکه بسیار دیر انجام می شدند .
همچنین بخش اعظم ارتش هایی که دستور داشتند به آنجا بروند هرگز به آنجا نرسیدند . همچنین اقداماتی برای انتقال شماری از نیرو ها و افراد مهم به این منطقه انجام شد. برای مثال در ماه فوریه ۱۹۴۵ اس اس اقدام به انتقال دانشمندان موشک های وی – ۲ به این منطقه کرد.
همچنین پترفیلد در کتاب هیملر رایشز فوهرر اس اس اشاره می کند که در ۱۰ می هیملر همراه با شماری از افراد و دستیاران خود هانشن را ترک کرد و به سوی باواریا حرکت نمود تا به بسیاری از رهبران اس اس دیگر که به جنوب شرق رفته بودند تا ورولف را در آلپ دایر کنند ملحق شود. از قرار معلوم دژ آلپ در هر صورت آخرین امید برخی از سران رایش سوم بوده است اما با این حال هرگز مورد توجه جدی و لازم قرار نگرفت.عملیات کارناوال ، مشهور ترین عملیات ورولف که می توان آن را تنها عملیات رسمی ورولف هم نامید عملیات کارناوال نامیده می شود هدف از این عملیات قتل دکتر اوپندورف بود که اخیرا نوسط آمریکایی ها به عنوان شهردار آخن گمارده شده بود.
هیملر فرمان این قتل را صادر کرد و پروتسمان مسئولیت عملیات را بر عهده گرفت در ۲۲ مارس ۱۹۴۵ جلسه ای به ریاست سرهنگ کورت گوتنبرگر در قلعه ی هولشرات میان نخستین گروه از ورولف ها برگزار گردید.در این جلسه ی نخستین ماموریت به این افراد محول گردید : قتل شهردار جدید آخن.
اعضای این گروه شامل این افراد بودند :
هربرت ونتسل که اونتر اشتورم فوهرر ( ستوان دوم اس اس ) و به عنوان افسر آموزشی در قلعه ی هولشرات خدمت کرده بود. سپ لایتگب او که یک درجه دار وافن اس اس بود و با درجه ی اس اس انتر شارفوهرر (سر گروهبان اس اس)خدمت می کرد و همین طور به عنوان یک مسئول آموزشی در قلعه ی هولشرات به عنوان نفر دوم گروه و نیز متصدی رادیو بود. نفر سوم گروه یک دختر ۲۳ ساله به نام الیزه هیرش بود . او عضو یک هاوپت گروپن فوهررین (استوار زن) در اتحادیه دختران آلمانی ( سازمان دختران معادل جوانان هیتلری ) بود او از شانزده سالگی به اتخادیه پیوسته بود و در سازماندهی این اتحادیه در شهر خود فعالیت زیادی کرده بود. او در قلعه ی هولشرات آموزش های لازم برای فعالیت در ورولف را فراگرفته بود. نفر چهارم یک پسر ۱۶ ساله به نام اریش مورگن اشوایس بود . او در سازمان جوانان هیتلری عضویت داشت او هم در قلعه ی هولشرات آمورش دیده بود. علاوه بر این چهار نفر دو نفر دیگر هم از کماندو ۱۶ (یک یگان وابسته به گشتاپو) به عنوان گروه پیوستند. این دو نفر کارل هاینتس هنمان و گئوک هایدرون (تفنگدار گروه) نام داشتند.
در نیمه شب همان روز آنها یک هواپیمای بی ۱۷ تصرف شده را در یک اردوگاه هوایی در هیلده شایم گرفتند . سپس به وسیله ی آن هواپیما تا ویلن مرز سه گانه ی آلمان بلژیک و هلند پرواز کردند و در آنجا با چتر فرود آمدند . نخستین مانع پیشروی آنها یک نگهبان هلندی بود که مورد هدف گلوله ی ورولف ها قرار گرفت و کشته شد سپس ورولف ها در خانه ای در هاسل هولتسروگ مخفی شدند. در این مرحله ایلزه هیرش از گروه جدا شد و به تنهایی به سوی آخن رفت تا در ابتدا محل اقامت شهردار را پیدا کند و بنابر این امکان اجرای عملیات و درود باقی گروه به شهر فراهم شود . نظر به اینکه متفقین می دانستند در صورت انتشار هر گونه تصویری از شهردار احتمال قتل او توسط میهن پرستان دو آتشه بسیار زیاد است هیچ عکسی از او منتشر نشده بود بنابراین یافتن او دشوار بود برای یافتن او ابتدا باید محل اقامت وی کشف می شد ایلزه هاش در آخن توانست از کمک یک دوست که او هم عضو اتحادیه دختران آلمانی بود برخوردار شود و به کمک او محل اقامت اوپنهوف کشف گردید خانه ی شهردار در اویپن اشتراسه ۲۵۱ بود.بقایای یگان در شب ۲۵ مارس وارد آخن شدند گروه به سوری خانه ی شهردار روانه شد و به محل رسید لایت گب خط تلفن را در باغ اوپنهوف قطع کرد این خط در واقع خط شهردار نبود بلکه خط خانه ی دیگری بود گرگ مردان وارد خانه ی شهردار شدند
هنمان با دونسل الیزابت گیلیسن مواجه شد و چنین پرسید :
شهردار کجاست؟… ما آمریکایی هستیم و لازم است همین حالا با شهر دار صحبت کنیم.
او در دام افتاد و گفت :
شهردار اینجا نیست او در خانه ی دکتر فائوست در جلوی خیابان است.
او را صدا کنید.
الیزابت شهردار را صدا کرد.
ونتسل لاینگب و هنمان با اوپنهوف رو به رو شدند اوپنهوف کوشش کرد آنها را ترغیب کند که تسلیم شوند لایتگب که از دیدن این شهردار نوکر صفت و ذلیل دچار انزجاز شدیدی شده بود فریاد هایل هیتلر سر داد و اوپنهوف را مورد هدف گلوله قرار داد تیر سر اوپنهوف برخورد کرد.
در این لحظه سربازان آمریکایی در پی مشکل قطعی تلفن می آمدند دست پیش از رسیدن آمریکایی ها افراد از محل گریختند و پرانده شدند.
گروه در راه فرار دچار تلفات شدو پای ایلزه به یک مین برخورد می کند و انفجار مین موجب جراحات شدید در بدن وی می شود . لایت گب بر اثر انفجار مین می میرد ایلزه هم به خاطر جراحت نمی تواند بیش از پیش راه را ادامه دهد.
دو عضو دیگر گروه مورگن اشوایس و هایدرون که هر دو زخمی هستند به سوی رودخانه اورفت حرکت می کنند . مورگن اشوایس بسیار مجروح است و قادر نیست از رودخانه عبور کند او تصمیم می گیرد راه را ادامه ندهد هایدرون از رودخانه عبور می کند به راه ادامه می دهد و به سوی مزرعه ای در هومبوش در نزدیکی مشرنیش می رود که مکان دیدار نهایی تمام گروه است ایلزه و مورگن اشوایس اسیر شده و به بیمارستان فرستاده می شوند.
در اکتبر ۱۹۴۹ اعضای گروه ردیابی و محاکمه گردیدند محاکمه ای که به عنوان محاکمه ی ورولف هم مشهور گردید طی این محاکمه اعضای باقیمانده ی گروه محاکمه گردیدند و به یک تا چهار سال زندان محکوم گردیدند البته ایلزه که خانه ی شهردار را پیدا کرده بود اما در قتل نقشی نداشت تبرئه شد.همین طور مورگن اشوایس عضو سابق جوانان هیتلری که در هنگام عملیات ۱۶ ساله بود هم به خاطر سن پایین تبرئه گردید. لایتگب که طی عملیات کشته شده بود و در نتیجه هرگز محاکمه نگردید . نفر آخر نیز رئیس گروه ونتسل افسر اس اس بود او هرگز ردیابی نشد متفقین هرگز نتوانستند او را پیدا کنند.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد