PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نقش قرارگاه کلیدی نصر در عملیات های مختلف



m@some
26th November 2013, 08:23 AM
اشاره ای کوچک به عملیات

عمليات فتح المبين يكي از موفق ترين عملياتهاي نظامي ايران در مرحله آزادسازي مناطق تحت اشغال نيروهاي عراق به شمار مي آيد. اين عمليات، كه با تركيبي از استعداد نيروهاي سپاه و ارتش تحت پوشش چهار قرارگاه كربلا، نصر، فتح و قدس انجام شد ، در موفقيتهاي نظامي آتي نيروهاي ايران نقش بسزايي داشت. سندي كه در زير مي آيد، گزارشي از عملكرد قرارگاه نصر در اين عمليات است. محور عملياتي قرارگاه نصر، يكي از مهم ترين محورهاي عمليات فتح المبين بود كه فرماندهي آن بر عهده شهيد حسن باقري قرارداشت. ايشان با توجه به تسلطي كه در مسائل اطلاعاتي جنگ داشت ، پس از عمليات، با دقت نظر خاصي، ضمن تشريح عملكرد نيروهاي قرارگاه نصر به تحليل نقاط قوت و ضعف نيروهاي خودي و دشمن پرداخت. بايد يادآور شد كه به منظور روان سازي متن گزارش، برخي از مطالب آن جابه جا شده است، به اميد آنكه درج اين گزارش براي آشنايي خوانندگان محترم فصلنامه با تحولات جنگ هشت ساله مفيد باشد.

تشریح کوتاهی از عملکرد توسط شهید باقری

بعد از عمليات بستان، بحثهاي مختلفي درباره ادامه عمليات از مناطق غرب، يعني قصر شيرين و نفت شهر از يكسو و جنوب، يعني خرمشهر و دزفول از سوي ديگر مطرح شد و سرانجام، دزفول به عنوان بهترين منطقه براي انجام عمليات انتخاب شد. در اين راستا، سپاه طرحي را تهيه كرد كه در آن، دو خط پدافندي، يكي بين علي گره زد و رادار و ديگري بين عين خوش و تينه مطرح بود. در عمليات، استدلال اصلي اين بود كه خطوط پدافندي لشكر 1 و 10 دشمن عمق ندارند، يعني تمامي تيپهايشان را در خط مستقر كرده است؛ بنابراين، اگر در خط پدافندي دشمني در منطقه شوش يا غرب دزفول رخنه و خط اول پاكسازي شود، انهدام دشمن، كه هدف اصلي است، انجام شده است، بر پايه اين استدلال، طرح عمليات براي اينكه با موفقيت بيشتر همراه باشد، به علي گره زد و رادار، محدود شد.

اما بعد ديديم وسعت منطقه اي كه بايد در آن پدافند انجام شود، بيش از حدي است كه بتوان حفظش كرد و هدف دوم ما، كه آزاد كردن نيرو براي ادامه عمليات است، محقق نخواهد شد؛ بنابراين، طرح دوم مبني بر رسيدن به مواضع پدافندي بين تينه و رقابيه، يعني برغازه دنبال شد. ايراد طرح مزبور اين بود كه در آن، به تنگه رقابيه توجهي نمي شد. به موازات پيشرفت تدريجي طرح ريزيها، سپاه طرح ديگري را تهيه كرد. در آن زمان، پيش از اينكه قرارگاه مركزي تشكيل شود طراحي و هدايت عمليات به عهده طرح و برنامه منطقه هشت بود كه در آن، هشت تيپ از سپاه در عمليات شركت داشتند كه شش تيپ آن عمل مي كردند و دو تيپ ديگرش احتياط بودند. يك تيپ در امام زاده عباس و عين خوش، يك تيپ در علي گره زد و يك تيپ در منطقه دزفول مستقر كرده و سه تيپ را براي رادار در نظر گرفته بوديم، ولي با پيشرفت كار، هنگامي كه مسئله رقابيه و تفكيك منطقه براي تيپها پيش آمد، متوجه شديم كه با كمبود نيرو رو به رو هستيم.

قرار شد كه در خطوط علي گره زد و رادار ارتش وارد عمل شود؛ زيرا، قرار بود كه نيروهاي سپاه مانور شديدي را اجرا كنند و محلهاي وصولي دشمن يعني عين خوش و برغازه را محكم ببندند تا بدين ترتيب، بخشي از نيروهاي دشمن محاصره شوند؛ بنابراين، سپاه دو تيپ قوي را براي دوسلك و عين خوش در نظر گرفت و اعلام كرد كه در خطوط علي گره زد و رادار نيرويي را مستقر نمي كند. اين موضوع را با برادر صياد شيرازي در ميان گذاشتيم و ايشان بعد از مدتي فكر و مشورت اعلان كردند كه ممكن نيست ارتش به تنهايي بتواند بر روي علي گره زد و رادار عمل كند. حتي درخواست كردند كه سپاه دو گردان را در اختيار آنها قرار دهد، ولي هر چه طرح ريزي پيشرفت مي كرد ما به اهميت موضوع و گستردگي منطقه و نوع آرايش و تراكم نيروهاي دشمن در پدافند كنوني بيشتر پي مي برديم، به ويژه اينكه دشمن در فاصله هجده ماه از آغاز جنگ به نقاط ضعفش دقيقاً پي برده و مواضع دفاعي محكمي را تشكيل داده بود.





نقشه عملیات بزرگ فتح المبین


سپس، به اين نتيجه رسيديم كه نمي توانيم ارتش را تنها بگذاريم و بعد، اميد به موفقيت داشته باشيم. در اين ميان، حركت دشمن در منطقه چزابه پيش آمد و مجبور شديم تيپ امام حسين(ع) را كه براي منطقه عين خوش در نظر گرفته بوديم، براي چزابه به كار گيريم. بايد يادآور شد، با اين اقدام دشمن، عمليات حدود يك ماه در منطقه دزفول به تأخير افتاد.

تشريح مرحله مانور و اقدامات قرارگاه نصر در آن زمان

در عمليات فتح المبين، مانور قرارگاه نصر به صورت تك جبهه اي بود، اما در برخي از نقاط مجبور بوديم از پهلو به دشمن حمله كنيم. حمله به لشكر 10 ارتش عراق يكي از مواردي بود كه از پهلو صورت مي گرفت. به طور كلي، عمليات اين قرارگاه در محور جاده دهلران طرح ريزي شده بود و در اين منطقه، خطوط پدافندي ارتش عراق از عمق لازم براي دفاع برخوردار نبودند. به همين دليل، واحدهاي ارتش عراق، تنها احتياطهاي محلي داشتند، يعني هنگامي كه نيروهاي ما به خطوط دفاعي ارتش عراق در شاوريه حمله مي كردند، نيروي احتياطي نبود كه به يگان مستقر در اين منطقه كمك كند يا زماني كه نيروهاي ما به پشت منطقه بلتا مي رسيدند، وضعيت نيروهاي عراقي مستقر درتپه چشمه نيز به هم مي خورد.

يگان عراقي كه در منطقه دزفول مستقر بود، تنها يازده دستگاه تانك در اختيار داشت كه براي انهدام اين تعداد اندك نيز تجهيزات كافي در اختيار نبود. در اين محور، لشكر 10 عراق طوري آرايش پدافندي گرفته بود كه به نيروهاي خودي جناح داده بود و بخش درخور توجهي از نيروهاي خودي مي توانستند از پهلو به اين لشكر حمله و هدفهاي مورد نظر را تأمين كنند.

البته، ناگفته نماند كه بيشتر توجه فرماندهي ارتش عراق به محوري معطوف بود كه لشكر 1 در آن منطقه مستقر شده بود؛ بنابراين، منطقه لشكر 10 در درجه دوم اهميت قرار داشت. با تحليل وضعيت دفاعي ارتش عراق در اين منطقه و گذشت زمان، به نكته مهمي پي برديم كه مي توانست رمز موفقيت نيروهاي خودي در عمليات باشد. ما به اين نتيجه رسيديم كه به هر ترتيب ممكن بايد از پهلو به دشمن حمله كنيم و اين كار را نيز انجام داديم. با اين اقدام، هنگامي كه علي گره زد سقوط كرد. لشكر 1 عراق از سمت چپ، جناح درخور توجهي به نيروهاي خودي داد، يعني با سقوط منطقه مزبور، لشكر 1 با چهار تيپش كه يكي از آنها در سمت رقابيه ضربه ديده بود، به سمت رادار رفت و طرف شوش آرايش گرفت. بدين ترتيب، سه تيپ باقيمانده اش را در اين منطقه مستقر كرد و به جبهه شوش عمق داد.

وضعيت جديد پدافندي لشكر 1 طوري بود كه چهارده كيلومتر با محلي كه پيش از آن به او حمله شده بود، فاصله داشت. در اينجا، به نكته درخور توجه ديگري پي برديم كه در كنار تجربه قبلي براي عملياتهاي آينده بسيار سودمند خواهد بود. تجربه نخست اين بود كه نيروهاي ما بايد با هر سختي و مشقتي، خود را به جناح دشمن مي رساندند و از پهلو به او حمله و با سرعت هر چه بيشتر، يگانهاي عراق را منهدم مي كردند. تجربه دوم نيز اين بود كه بايد هر چه سريع تر قرارگاههاي فرماندهي ارتش عراق در رده هاي مختلف سقوط مي كرد، در اين صورت، آن واحد كارآيي خود را از دست مي داد.

در اينجا، يكي از فرماندهان تيپهاي عراق كه اسير شده بود، عنوان كرد، به دليل آنكه موقعيت فرماندهي قرارگاه در منطقه شرق رادار قرار دارد، با سقوط اين منطقه، ارتباط بين او و لشكرش قطع و بدين ترتيب، وضعيت تيپ مختل شده است. هنگامي كه ارتباط قرارگاه تيپ با رده پايين و بالا قطع شود، فرار نخستين فكري است كه به ذهن فرمانده تيپ خطور مي كند. ما در حين عمليات مطمئن شديم كه قرارگاههاي تيپ 27، 1 و 51 هر سه در محاصره هستند و اين مسئله را همان روز صبح اعلان كرديم. از فرماندهان اين سه تيپ تنها فرمانده تيپ 51 توانست فرار كند، اما باقي مانده كادرهاي سه تيپ ياد شده، همه اسير شدند.

درحين عمليات، دقيقاً نمي دانستيم چه اتفاقي در حال رخ دادن است، اما بعد از عمليات، مسئله كاملاً روشن شد و متوجه شديم كه مشكل دشمن چه بوده است. به همين دليل بچه ها خيلي راحت تا انتهاي ابوصليبي خات پيش آمدند. البته، ما ديگر توان آن را نداشتيم كه جلوتر برويم و منطقه را تا سندال ببنديم، بايد يادآور شد كه پيش از عمليات نيز، پيش بيني مي شد كه دشمن از اين محور فرار كند، اما كار ديگري غير از اين نمي شد انجام بدهيم. هنگامي كه راه دشمن در اين منطقه بسته شد و متأسفانه، يكي از گردانهاي تيپ المهدي نتوانست به موقع و با سرعت خود را به جاده برساند، تزلزل دشمن به تدريج به سمت جنوب ادامه پيدا كرد؛ يعني بعد از اينكه رادار گرفته نشد و بچه ها كمتر توانستند خود را به پشت دشمن برسانند، ساير خطوط دشمن به تدريج و با حمله مستقيم (تك جبهه اي) نيروهاي خودي به خطوط دشمن سقوط كرد. در اين حالت، ديگر از محاصره يگانهاي دشمن خبري نبود و واحدهاي ارتش عراق كمتر آسيب ديدند؛ بنابراين، در اين عمليات، مهم ترين قسمت حمله ما محاصره تيپهاي دشمن بود و اگر ما هم زمان تيپ حضرت رسول را نيز وارد عمل مي كرديم، قطعاً قرارگاه لشكر هم محاصره مي شد و فرمانده و كادرهاي آن نمي توانستند به اين سادگي، قرارگاه لشكر را تخليه كنند.





شهید والامقام حسن باقری





با فرار فرمانده لشكر، تانكهايي كه تعدادشان به 120 دستگاه مي رسيد و در منطقه عمومي دشت عباس مستقر بودند، عقب نشيني كردند و تعدادشان به چهل دستگاه رسيد. بايد يادآور شد كه اين تانكها تهديدي براي جناح راست عمليات بودند كه خوشبختانه از تعدادشان كاسته شد. در اين شرايط، منطقه دوسلك و قرارگاههاي اطراف آن نيز، كاملاً تخليه و مشخص شد كه عراق به سرعت از رادار عقب نشيني خواهد كرد. اين مسئله نشان مي داد كه عراق يا قصد ماندن در كل منطقه را نداشته يا احتمال محاصره كل نيروهايش را خيلي قوي مي دانسته است. هم اكنون، غير از يك انبار فشنگ كلاشينكف، كه در اطراف دوسلك باقي مانده، مناطق برغازه و تينه كاملاً تخليه شده است؛ زيرا دشمن پس از سقوط رادار، براي تخليه امكانات خود، 48 ساعت وقت داشت.

هماهنگی به موقع قرارگاه نصر با ارتش جمهوری اسلامی ایران

لشكر 21 كاملاً با ما همكاري نداشت، چرا كه فرمانده لشكر تا حد زيادي مستقل عمل مي كرد و ما نمي توانستيم به علت وجهه نسبتاً موافق وي با سپاه، نسبت به عملكردش اعتراض كنيم. وي راجع به مشترك بودن قرارگاه توجيه نشده بود، در واقع، هر يك از ما به طور مستقل تصميم مي گرفتيم و گاهي كه ضرورت مي يافت، قضيه را با اعمال فشار حل مي كرديم.

به طور كلي، سپاه در منطقه غرب دزفول (منطقه لشكر 10 دشمن) پنج تيپ را مستقر كرد. تيپ امام حسين (ع) در منطقه عين خوش، تيپ ثارالله در منطقه عمومي امام زاده عباس، تيپ حضرت رسول (ص) در منطقه علي گره زد، سپاه دزفول با استعدادي در حدود دو تيپ در منطقه عمومي سر پل شهدا و جسر نادري و محور كرخه مستقر بودند. براي منطقه رادار نيز سه تيپ، براي منطقه رقابيه و دوسلك نيز دو تيپ به اضافه يك تيپ احتياط در نظر گرفته شد. در حدود يازده تيپ نيز براي انجام اين عمليات تشكيل شد.


هدف های مهم قرارگاه نصر در عملیات

دو هدف علي گره زد و سه راهي قهوه خانه، براي ما اهميت درخور توجهي داشتند، چرا كه به نظرم، دوسلك براي عراق و سه راهي قهوه خانه براي ما در حكم كليد منطقه بود. همچنين بايد يادآور شد كه علي گره زد نيز حكم تأمين سه راهي قهوه خانه را داشت. با تصرف قلب منطقه، يعني علي گره زد دشمن نتوانست به راحتي در عين خوش عمل كند و باز هم نيروي مستقر در علي گره زد، تا حدي به نيروي مستقر در عين خوش كمك كرد و از سمت علي گره زد جناح چپ دشمن را در منطقه رادار و دوسلك تهديد مي كرد.

یعني بعد از شكستن خط دشمن در علي گره زد نيروها توانستند به منطقه سه راهي قهوه خانه كه كلاً عبارت بود از جاده اي كه از دزفول مي آمد و به دو محور عمده عين خوش و رادار مي رفت و از نظر نظامي، خيلي مهم بود، سرازير شوند. بعد از تصرف اين منطقه، نيروهاي خودي توانستند حركتشان را در هر جهتي ادامه دهند. بدين ترتيب، نيرويي كه بر روي سه راهي قهوه خانه عمل كرده بود، بر روي رادار كه اصلاً منطقه مسئوليت قرارگاه نصر نبود، مستقر شد.

محورهای عملياتی قرارگاه نصر

عمليات فتح المبين در محدوده قرارگاه نصر در اين محورها انجام مي گرفت. تيپ حضرت رسول (ص) در محور شاوريه، بلتا و جوفينه كه به علي گره زد و علي گريذد منتهي مي شد عمل مي كرد و تيپ 7 دزفول در منطقه تپه چشمه، خاكريز هندسي، كوت كاپن، روستاهاي سرخه فليح و سرخه داود، عمليات خود را انجام مي داد. بايد يادآور شد كه پس از موفقيت اين دو محور، عمليات تيپ 7 دزفول در محور رادار ادامه پيدا مي كرد. از آنجا كه عمليات در مراحل مختلف انجام شد، نام هر يك از مراحل، به ترتيب، عمليات فتح المبين 1، 2، 3 و 4 گذاشته شد كه چهارمين مرحله در محور برغازه انجام شد.

نقش قرارگاه نصر در عملیات بيت المقدس


http://uploadtak.com/images/t6144_.jpg


نقشه عملیات بیت المقدس


بلافاصله پس از عمليات فتح المبين آماده سازي عمليات بيت المقدس آغاز گرديد.شهيد باقري ضمن تلاش براي هماهنگي واحدهاي اطلاعاتي در طرح ريزي عمليات نيز حضور داشت و مي گفت: لزومي ندارد ما مستقيما وارد شهر خرمشهر شويم، بلكه بايد دشمن را دور بزنيم و عقبه او را ببنديم تا شهر خود به خود سقوط كند.با اينكه نظرات ديگري هم براي چگونگي آزادي خرمشهر وجود داشت.

اهميت و تأكيد او پس از فتح خرمشهر آشكار شد.در اين عمليات شهيد باقري به عنوان فرماندهي قرارگاه نصر، در اجراي عمليات نقش مؤثري را ايفا كرد.از هدفهاي عمده اين قرارگاه، آزادي خرمشهر و تأمين مرز شلمچه و شرق بصره بود.پس از دو مرحله عمليات موفقيت آميز، در مرحله سوم عمليات، قرارگاه نصر با محاصره دشمن در ناحيه شلمچه، مزدوران بعثي را مستأصل و مضمحل كرد و شهر خرمشهر نيز آزاد گرديد.

نقش قرارگاه نصر در عملیات رمضان

پس از عمليات بسيار موفق بيت المقدس، طرح ريزي و آماده سازي عمليات رمضان آغاز شد. در اين عمليات شهيد باقري همچنان در مسؤوليت قرارگاه نصر حضور داشت. در مرحله اول عمليات رمضان اين قرارگاه نقش عمل كننده نداشت و به عنوان قرارگاه احتياط پيش بيني شده بود، ولي با روحياتي كه شهيد باقري داشت ضمن حضور در قرارگاه فتح و همكاري جدي و فعال با فرماندهي آن، در مراحل بعدي عمليات رمضان به علت پاتكهاي بسيار شديد و سنگين دشمن بعثي، قرارگاه نصر نقش بسيار مؤثري در دفع آنها و حفظ مواضع خودي داشت تا جايي كه شهيد باقري جهت كنترل دقيق تر و تقويت روحيه رزمندگان، مقرتاكتيكي قرارگاه نصر را پشت خاكريزهاي خط مقدم مستقر كرد و تا تثبيت شرايط، در همان جا حضور داشت.

پس از عمليات رمضان، شهيد باقري از طرف فرماندهي كل سپاه به سمت فرماندهي قرارگاه كربلا و جانشين فرماندهي كل در قرارگاههاي جنوب منصوب گرديد.
در شرايطي كه طرح ريزي عمليات از منطقه جنوب به جبهه غرب منتقل شده بود، همزمان با اجراي عمليات مسلم بن عقيل (ع)، شهيد باقري در قرارگاه كربلا با شناسايي و پي گيري مستمر، عمليات محرم را طرح ريزي كرد و با كسب موافقت، نسبت به اجراي آن وارد عمل شد. با توجه به كسب تجربيات و نتايج حاصله از موفقيتهاي رزمي و نظامي، ساختار سازمان رزمي سپاه شكل گرفت و بر اثر لياقت و شايستگي قابل توجه و در خور تحسين شهيدباقري، ايشان به عنوان جانشين فرماندهي يگان زميني سپاه منصوب گرديد.


http://uploadtak.com/images/w584_.gif


نقشه عملیات رمضان


يكي از فرماندهان نظامي ارتش كه با شهید باقری همكاري مشترك داشت مي گويد:
در مرحله اي از عمليات بيت المقدس يكي از يگانها در شرايط سختي در مقابل پاتك دشمن قرار گرفته بود كه فرمانده آن واحد در تماسي اعلام كرد در صورت مقاومت، احتمالا تلفات بيشتري خواهيم داشت.

شهيد باقري در پاسخ گفت:
در مقابل دشمن بايد مقاومت كنيد و مسووليت تلفات را هم من به گردن مي گيرم.

آبشخورها:
وبلاگ تاریخ جنگ ایران و عراق
سایت شهید آوینی و سایت تبیان زد ان
سایت پژوهشگاه علوم و معارف دفاع مقدس



منبع:http://www.forum.reich-history.com/thread320.html

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد