PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی نوآوری



توحید نقیلی حکم ابادی
19th November 2013, 09:18 PM
تعریف نوآوری
منظور از نوآوری فرآورده جدید یا محصول خلاقی است كه توسط یك سازمان ارائه می گردد . فراورده خلاق می تواند نرم افزاری مانند انواع خدمات (مثل خدمات آموزشی ، خدمات بهداشتی درمانی ، خدمات اداری و ...) و ی سخت افزاری مانند كالاها (مثل محصولات صنعتی ، محصولات داروئی ، محصولات غذائی و...) باشد . به طوری كه ملاحظه می شود تعاریف خلاقیت و نوآوری دارای عناصر مفهومی همچون تازگی و نویی ، جدیدی ، سرآغاز بودن ، اول بار بودن و همچنین مفید بودن می باشند . بنابراین انواع كشفیات علمی نظریه های علمی (تئوری ها و فرضیه ها) ، ابداعات و اختراعات و نیز آثار بدیع هنری و ادبی مانند كشف عناصر شیمیائی قوانین حركتی نیوتن ، حساب دیفرانسیل و انتگرال ، نظریه مكانیك كوانتومی پلانك ، نظریه نسبیت انیشتین ، نظریه شناختی پیاژه ، اختراع هواپیما ، اختراع ترانزیستور، اختراع اینترنت ، خلق و طراحی محصولات جدید ، حل مسائل كیفیت و بهره وری سازمان و هزاران هزار مورد از این قبیل جلوه هائی از خلاقیت و نوآوری می باشند. منظور از نوآوری خلاقیت متجلی شده و به مرحله عمل رسیده است، به عبارت دیگر نوآوری یعنی اندیشه خلاق تحقق یافته؛ نوآوری همانا ارائه محصول، فرایند و خدمات جدید به بازار است؛ نوآوری بكارگیری توانایی‌های ذهنی برای ایجاد یك فكر یا مفهوم جدید است. نوآوری فرایند كسب اندیشه‌ای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یك روش عملیاتی مفید است.واژه نوآوری به عنوان معادل واژه Innovation به شکل های زیر تعریف شده است :
نوآوری به معنی خلاقیت عینیت یافته: در این نوع تعریف نوآوری دارای مفهوم عملیاتی شدن و به مرحله اجرا درآمدن اندیشه های نو می باشد . از این دیدگاه می توان نوآوری را به معنی خلاقیت عینی به عنوان شكل اجرائی شده و تحقق یافته خلاقیت ذهنی دانست . بنابراین همان طور كه ملاحظه می گردد دو واژه خلاقیت و نوآوری دارای دو مفهوم متفاوت جداگانه ولی در عین حال مرتبط با یكدیگر می باشند.
نوآوری فرایند كسب اندیشه‌ای خلاق و تبدیل آن به محصول و خدمت و یا یك روش عملیاتی مفید است.
تفاوت خلاقیت و نوآوری
اگرچه واژه خلاقیت با نوآوری به طور مترادف استفاده می شود اما غالب محققان معتقدند که دو اصطلاح نوآوری و خلاقیت باید به طور جدا مدنظر قرار گیرند، چرا که دارای معانی و تعاریف جداگانه ای هستند (مهر، 1969). خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود دارد، در حالی که نوآوری دلالت برآوردن چیزی جدید به مرحله استفاده دارد. (دیویس، 1969) همچنین (رزنفلد و سروو، 1990) ماهیت خلاقیت یا اختراع را از نوآوری به وسیله معادله زیر تفکیک کردند:
انتفاع + اختراع + مفهوم = نوآوری
در معادله نوآوری فوق، کلمه مفهوم اشاره بر ایده ای است که باتوجه به چهارچوب مرجعی آن فرد، دپارتمان، سازمان و یا یک دانش انباشته شده جدید است. کلمه اختراع اشاره به هر ایده ای جدید است که به حقیقت رسیده باشد، کلمه انتفاع بر به دست آوردن حداکثر استفاده از یک اختراع دلالت دارد.
در مورد نوآوری و تغییر نیز، تفاوتهایی وجود دارد (کتزوکان، 1978). برای مثال تغییر می تواند به بهبود رضایت شغلی یک فرد اطلاق شود، در حالی که نوآوری نتیجه و تاثیری بیش از یک فرد را در بر می گیرد و تاثیر آن، ورای دپارتمان ایجاد کننده آن است (لارسن، 1993). در تحقیق دیگری در مورد تغییر تکنیک (کنن، 1967) بیان کرد که تغییر ایجاد هرچیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد. اما نوآوری ایجاد ایده هایی است که برای سازمان جدید است. از این رو، تمام نوآوریها می توانند منعکس کننده یک تغییر باشند، در حالی که تمام تغییرها، نوآوری نیستند. تغییر نتیجه ای از فرآیند خلاقیت و نوآوری است. در این راستا، وبر و دستیارانش ارتباط میان خلاقیت، نوآوری و تغییر را به شکل شماره یک ترسیم کردند: نظرات بسیاری در مورد ماهیت و تفاوتهای اساسی این واژه ها ابراز شده، نویسندگانی نیز معتقدند که:
- خلاقیت به معنای توانایی ترکیب ایده ها در یک روش منحصر به فرد یا ایجاد پیوستگی بین ایده هاست. (رابینز، 1991)
- خلاقیت عبارت است از به کارگیری توانائیهای ذهنی برای ایجاد یک فکر یا مفهوم جدید. (رضائیان، 1373)
- نوآوری فرایند اخذ ایده خلاق و تبدیل آن به محصول، خدمات و روشهای جدید عملیات است. (رابینز، 1991)
- نوآوری عبارت است از عملی و کاربردی ساختن افکار و اندیشه های نو ناشی از خلاقیت، به عبارت دیگر، در خلاقیت اطلاعات به دست می آید و در نوآوری، آن اطلاعات به صورتهای گوناگون عرضه مـــــی شود. (رابینز، 1991) - تغییر ایجاد هرچیزی است که با گذشته تفاوت داشته باشد، اما نوآوری اتخاذ ایده هایی است که برای سازمان جدید است. بنابراین، تمام نوآوریها منعکس کننده یک تغییرند اما تمام تغییرها، نوآوری نیستند. (ریچارد، ال، داف، 1992)
- تغییر سازمانی به عنوان اتخاذ یک فکـر یا رفتار جدید به وسیله سازمان مشخص مــــــی شود، اما نوآوری سازمان اتخاذ یک ایده یا رفتار است که برای نوع وضعیت، سازمان، بازار و محیط کلی سازمان جدید است. اولین سازمانی که این ایــده را معرفی می کند به عنوان نوآور در نظر گرفته می شود و سازمانی که کپی می کند یک تغییر را اتخاذ کرده است. (منبع اخیر) براساس این تعاریف، خلاقیت لازمه نوآوری است. تحقق نوجویی وابسته به خلاقیت است. اگرچه در عمل نمی توان این دو را از هم متمایز ساخت ولی می توان تصور کرد که خلاقیت بستر رشد و پیدایی نوآوریهاست. خلاقیت پیدایی و تولید یک اندیشه و فکر نو است در حالی که نوآوری عملی ساختن آن اندیشه و فکر است. از خلاقیت تا نوآوری غالباً راهی طولانی در پیش است و تا اندیشـه ای نو به صورت محصولی یا خدمتی جدید درآید زمانی طولانی می گذرد و تلاشها و کوششهای بسیار به عمل می آید. گاهی ایده و اندیشه ای نو از ذهن فرد می تراود و در سالهای بعد آن اندیشه نو به وسیله فرد دیگری به صورت نوآوری در محصول یا خدمت متجلی مــــــی گردد. (الـوانـــی، 1372، ص 223-224)
خلاقیت اشاره به قدرت ایجاد اندیشه های نو دارد و نوآوری به معنای کاربردی ساختن آن افکار نو و تازه است. (آقایی، 1377، ص26) به طور خلاصه با درنظر گرفتن نظریات فوق می توان چنین نتیجه گرفت که خلاقیت اشاره به آوردن چیزی جدید به مرحله وجود داشته و یا به عبارتی به معنای دلالت بر «پیداکردن» چیزهای جدید است هرچند که ممکن است به مرحله استفاده در نیاید. نوآوری به عنوان هر ایده جدیدی است که در برگیرنده توسعه یک محصول، خدمات یا فرآیند مـــــی گردد که ممکن است نسبت به یک سازمان، یک صنعت، یا ملت و یا جهان جدید باشد. این نوآوریها به تغییر و انطبـاق بهتر سازمان با ایــده های جدید منجر می شود.


فرآیند خلاقیت و نوآوری
مراحل خلاقیت ممکن است به فعالیت قوه درک و خرد انسان، یا مراحل مجزا ولی به هم پیوسته تعریف شود که انسان را به رهیافتهایی هدایت کند. نویسندگان و صاحب نظران این مراحل را به گونه های مختلف مطرح کرده اند. فرآیند خلاقیت به ترتیب در برگیرنده مراحل روبرو شدن با ایده یا مشکل، شدت روبروشدن و رابطه روبروشدن با محیط است که فرد خلاق را احاطه کرده است.
(اتریک، 1974) از صاحب نظران مدیریت، فرآیند خلاقیت را از اندیشه تا عمل به سه مرحله: به وجود آوردن اندیشه، پرورش اندیشه و به کارگیری اندیشه تقسیم کرده است.
(آلبرشت، 1987) مراحل خلاقیت عملی و قابل اجراتری را که از پنج مرحله تشکیل شده است، پیشنهاد می کند این مراحل به ترتیب عبارتند از: جذب اطلاعات، الهام، آزمون، پالایش و عرضه.
آلبرشت معتقد است که شخص خلاق، اطلاعات پیرامون خود را جذب می کند و برای بررسی مسائل، رهیافتهای مختلفی را مورد بررسی قرار می دهد. زمانی که ذهن فرد خلاق از اطلاعات خام انباشته شد، به طور غیرقابل محسوس شروع به کار می کند و پس از تجزیه و تحلیل و ترکیب اطلاعات، رهیافتی برای مسئله ارائه می کند. (شهرآرای، مدنی پور، 1375، ص 41)
انواع نوآوري از ديدگاه سازمان
صاحبنظران علم مديريت نوآوري را به طرق گوناگون تقسيم مي کنند. يکي از شيوه ها اين است که انواع نوآوري را از ديدگاه سازمان و باتوجه به منابع مالي موردنياز، مهارتهاي موردنياز،سطح ريسک ، سرعت نوآوري براي ورود به بازار و... بررسي کنيم . زيرا اين ديدگاه کاربردي و عملي است . بنابراين باتوجه به شاخصهايي که برخي ازآنها ذکر شد، به توضيح انواع نوآوري مي پردازيم.
1- نوآوري بنيادي
اين نوآوري منجر به خلق بازارهاي جديد مي شود. جايگزيني لوله هاي خلاء با ترانزيستور، يک مورد از اين نوع است . ويژگي نوآوريهاي بنيادي ،توسعه انواع مواد جديد سراميک ، فيبرهاي مصنوعي ، کريستال است . پذيرش کند محصول جديد ازطرف مصرف کنندگان ، هزينه بالا و مخاطره آميزبودن اين قبيل نوآوريها ازجمله ويژگيهاي آن است . نوآوريهايي از اين قبيل براي شرکت بوجودآورنده آن ، حق ثبت به وجود مي آورد و به شرکت يک برتري تکنولوژيکي نسبت به رقبا مي دهد. و در درازمدت منجر به حاکميت آنها در بازار مي شود. براي به دست آوردن چنين موقعيتي در بازار شرکت بايدسرمايه گذاري سنگين و مستمر بر روي مهارتهاي کارکنان و تجهيزات انجام دهد.
2- نوآوري مبتني بر توسعه عملکرد محصول
وقتي نوآوري در محصولي به وجود مي آيد، شرکتها تلاش مي کنند که کاربرد اين محصول جديد را افزايش دهند. ويژگيهايي مانند قدرت ، دوام وانعطاف پذيري در توسعه کاربرد محصول موثر است . يک نمونه از انواع توسعه کاربرد و عملکرد محصول ، باتريهاي ليتومي بزرگ کداک است . ليتوم به نسبت باتريهاي قليايي داراي مزيت قدرت و وزن است ، اما مشکل اندازه دارد که شرکتها نتوانسته بودند اين مشکل را برطرف سازند و مهندسان شرکت کداک توانستند به اين محدوديت نائل شوند. به طورکلي نوآوريهاي بنيادي ، زمينه اصلي براي توسعه کاربرد محصول را فراهم مي سازد و هرکدام از اين کاربردهاي جديد با منحني S شکل حرکت مي کنند. توسعه کاربردهاي محصول به لحاظ مالي کمتر هزينه بر است و هزينه تحقيق و توسعه شرکتهايي که بر روي اين قبيل نوآوريها کار مي کنند، بسيار بيشتر از شرکتهايي است که تحقيقات بنيادي انجام مي دهند. اين نوآوري نياز به ديدگاه ساختاريافته اي براي تعريف و حل مشکل و مهارتهاي مرتبط با مهندسي ، بخصوص شيمي و مهندسي مکانيک دارد و به دليل محيط رقابتي بايد کار تحقيق به سرعت به نتيجه برسد.
بنابراين بايد رابطه متقابل بين کارکنان بخشهاي توليد و تحقيق و توسعه وجود داشته باشد.
3- نوآوري مبتني بر ساختار فناوري
تجديد ساختار فناوري مستلزم واردکردن مواد يا تجهيزاتي از ديگر حوزه هاي صنعت براي توليد هر محصول جديد است که اساسا با توسعه کاربردمحصول يا فرمول بندي جديد فرق دارد. زيرا با ترکيب چندتکنولوژي ، محصولي کاملا متفاوت ارائه مي شود. از قديمي ترين نمونه هاي تجديدساختارفناوري و توليد که محصولي کاملا جديد است ، مي توان به طراحي و توليد تانکهاي جنگي اشاره کرد. اين تکنولوژي از ترکيب موتورهاي ديزلي کاميونهاي بزرگ ، تراکتورهاي کشاورزي و تفنگهاي ته پرسبک به دست آمد که محصولي به نام زره پوش جنگي را به وجود آورد. نمونه اي از نوآوريهاي جديد که همراه با تجديدساختار فناوري بوده ، توليد تلويزيونهاي بسيار کوچک مينياتوري قابل حمل توسط شرکت سوني است . ترکيب کردن موضوع عمده اين نوآوريها است . براي مثال شرکت ياماهاي ژاپن از تکنولوژي سراميک براي توليد راکت تنيس استفاده کرد اين راکتها بر راکتهاي فيبري رجحان داشت و نشان داد که چگونه تکنولوژي مواد براي هر کاربرد خاص مي تواند به ايده اي کاملا جديد تبديل گردد. در اين نوع نوآوري نيز بايد بين کارکنان توليد، مهندسي و تحقيق و توسعه ارتباط نزديکي باشد.
4- نوآوري در زمينه نام محصول و شهرت آن برچسب کالا
نوآوري در برچسب کالا، ايجاد تمايل به خريد يک محصول خاص را دربرمي گيرد. تحقيقات نشان مي دهد که حدود24 درصد از فروش محصول صرف تبليغ آن مي گردد. مطالعه بر روي نوشابه ها مثال خوبي از اين موضوع است که تاچه اندازه برچسب محصول بر روي فروش آن تاثير دارد. تحقيقات نشان داده که مصرف کننده با چشيدن نوشابه چشم بسته نمي تواند نوع نوشابه پپسي يا کوکاکولا را تشخيص دهد زماني که محصول با مارک ارائه شود،ترجيحات مصرف کننده مشخص خواهد شد. نوآوري در برچسب ، نوعي سرمايه گذاري است که يک شرکت براي حفظ مشتري انجام مي دهد وشرکتهايي مانند کوکاکولا از قدرت خود درمورد نام کالايشان براي معرفي کالاهاي ديگر مانند کوکاکولا با طعم گيلاس و يا کوکاي مخصوص رژيم استفاده مي کنند. برخي از کالا در بازار برچسب و نام غالب داشتند اما به تدريج به علت عدم تداوم تبليغ بر روي آن از ذهن مصرف کنندگان پاک شدند. هرشرکت براي موفقيت در اين امر لازم است که درمورد چگونگي تاثير عوامل فرهنگي بر پيام موردنظر، ارزش کانالهاي تبليغي مطالعه و بررسي کند و به اين منظور افرادي با تخصصهاي بالا در زمينه بازاريابي تبليغات موردنياز است و نيز مستلزم مهارتهايي در زمينه برنامه ريزي براي به حداکثر رساندن پتانسيل برگشت سرمايه و نيز تماس تنگاتنگ با مشتري لازم دارد.
5- نوآوري در فرايند
بيشتر سرمايه گذاريهاي جديد صرف جايگزيني تجهيزات مي شود. نرخ رشد اين سرمايه گذاريها نشان مي دهد که صنعت به طور مستمر درپي توسعه ظرفيت توليدي خود است . نوآوري در فرايند توليد باعث مي شود که شرکت ، مزيتهايي بر رقبا به دست آورد که عبارتند از: 1 - افزايش سرعت فرايندتوليد و 2 - افزايش قابليت انعطاف توليد از يک محصول به محصول ديگر.
نوآوري در طراحي با استفاده از کامپيوتر و سيستم هاي قابل انعطاف توليد 14FMS در بسياري از بازارها موثر است و نيز بر روي انواع ديگرنوآوري بخصوص توسعه کاربرد محصول و تجديد سازمان تکنولوژي تاثير دارد. اين مزيت رقابتي را 15TBC يا مزيت رقابتي مبتني بر زمان مي گويند.شرکت تويوتا با استفاده از سيستم توليد قابل انعطاف توانست عرضه ماشين جديد را در عرض سه سال انجام دهد شرکت دترويت که سيستم FMS ندارد در عرض پنج سال موفق به عرضه ماشين جديد مي شود. نوآوري در فرايند باعث مي شود که عرضه يکنواخت توليد با کيفيت بالا و ياقيمت پايين امکان پذير گردد. نوآوري فرايند نياز به سرمايه گذاري اساسي و اغلب بلندمدت دارد و اداره موثر نوآوري فرايند نياز به مهارتهاي مهندسي ،مديريت توليد و مهارتهاي خريد دارد.
6- نوآوري در طراحي
بسياري از شرکتها نوآوري ازطريق طراحي را ناديده مي گيرند. يکي از مسائل مهم در طراحي ، قابليت انعطاف است بدين معني که کالا باتوجه به شرايط بازار و تغيير علائق مصرف کنندگان قابليت تعديل داشته باشند، يکي از مثالهاي کلاسيک در اين زمينه ، اختراع خوراک پزي در اوايل قرن بيستم بود که با تغييرات متعددي منجمله در سوخت ، مواد به کار رفته و رنگ توانسته هنوز بعداز هشتاد سال در بازار باقي بماند. معيار ديگر در طراحي ،احساس راحتي و اطمينان مصرف کننده است . براي مثال جاروبرقي الکترولوکس به سرعت توانست به دليل راحتي مصرف کننده ، در مقابل جاروبرقي هوور قرارگيرد. از مثالهاي ديگر نوآوري در زمينه طراحي ، ارائه صندليهاي اداري |ERGON2است که به مصرف کننده امکان تغيير زاويه ، بلندي وکوتاهي و تغيير شکل پشتي هاي صندلي را مي دهد. نوآوري در طراحي نياز به تماس نزديک با بازار مصرف دارد.
7- نوآوري در زمينه تجديد فرمول سازي
تجديد فرمول سازي مشابه تغيير در ساختار محصول بدون تغيير در اجزاء آن است . تغيير ويژگيهاي فيزيکي يک محصول ، جزء اين دسته بندي قرارمي گيرد. نوآوري در زمينه تجديد فرمول سازي ، شامل ترکيب مجدد اجزاء فعلي براي ارائه محصول جديد است اما اين کار با تجديد ساخت تکنولوژي فرق دارد و ترکيب جديدي از مواد موجود به دست مي آيد، براي مثال اضافه يا کم کردن اسانس هاي خاصي براي نوشابه و يا انواع اسپري هاي خوش بوکننده . شرکتي که در کار تجديد فرمول سازي است بايد ارتباط نزديکي بين بازار و کارکنان توليد به وجود آورد و مهارت تعيين نيازهاي مشتري وتوانايي تبديل آنها به يک محصول را داشته باشد.
8- نوآوري در ارائه خدمات
تحقيقات انجام شده نشان مي دهد که هزينه جلب يک مشتري هفت برابر هزينه حفظ آن است . بنابراين نوآوري در خدمات يکي از مسائل مهم دررقابت محسوب مي شود. نوآوري در ارائه خدمات مستلزم توسعه تخصص کارکنان در معرفي و ارائه فني و مناسب محصول است . براي مثال شرکت دارويي مرک نمايندگان فروش خود را با بالاترين سطح تکنيکي آموزش مي دهد تا بتواند به مناسب ترين شکل محصولات شرکت را معرفي کند.نوآوري در ارائه خدمات با سطح نسبتا پايين سرمايه گذاري صورت مي گيرد و برگشت سرمايه آن سريع است . البته اين نوآوري در کوتاه مدت مزيت رقابتي را فراهم مي کند.
9- نوآوري در بسته بندي
تغيير بسته بندي عموما باعث تغيير ميزان خريد کالا و يا ميزان استفاده از آن در يک دوره زماني و بازشدن بازارهاي جديد بر روي آن کالا مي شود.بسته بندي بهتر، نوع کيفيت انبارکردن کالا را بهبود مي بخشد و به سلامت محصول و سهولت حمل آن کمک مي کند که به نوعي در ميزان پذيرش مصرف کننده تاثير دارد. هزينه نوآوري در بسته بندي در مقايسه با هزينه تحقيقات نوآوريهاي ديگر کمتر است اما مزيت رقابتي بلندمدتي براي شرکت ايجاد نمي کند.
سطح نوآوری
سطح نوآوری (Level of Invention) یک درجه نسبی (relative degree) از تغییرات در سیستم ( یا راه حل) قبلی است که در نتیجه راه حل برای یک مشکل خلاق(inventive problem) بدست می آید.
مشکل خلاق طبق تعریف مبتکر TRIZ آقای آلتشولر (G. S. Altshuller) آن مشکلی است که حداقل دارای یک تناقض باشد.
برای سطح نوآوری اصطلاحات دیگری نظیر : درجه خلاقیت (Degree of Inventiveness)، سطح راه حل (Level of solution)، رتبه بندی راه حل (Rank of solution) و رتبه بندی نوآوری (Rank of invention) وجود دارد.
پس از بررسی اولیه بیش از ۲۰۰ هزار خلاصه اسناد ثبت اختراع (patent) ، آلتشور ۴۰ هزار از آنها را که دارای سطح نوآوری بالایی بودند انتخاب کرد. ما بقی آنها مربوط به بهبود هایی بود که متخصصین سیستم به سادگی آنها را تشخیص و انجام داده بودند.
آلتشولر درجه های خلاقیت در اسناد ثبت اختراع ها (patents) مختلف را به پنج سطح زیر تفکیک کرد:
سطح ۱– اختراع های ثبت شده و راه حل های واضح و روتین که توسط متخصصین اجرا می شوند. معمولاً نیازی به نوآوری در آنها نیست. این نوع آوری ها در آن زمان ۳۲ درصد از کل نوآوری های مورد برسی را در بر داشتند.
مثال : استفاده از زغال برای نوشتن
سطح ۲– بهبودهای کوچک در یک سیستم موجود با استفاده ازاطلاعات موجود در سطح صنعت. در این سطح در حدود ۴۵ درصد از کل نوآوری ها بود. ( بر اساس آمارهای بین ۱۹۶۴تا ۱۹۷۴)
مثال: مداد سیاه یا گرافیتی
سطح ۳- بهبود اساسی و چشمگیر در سیستم موجود با استفاده از اطلاعات خارج از صنعت.در این سطح در حدود ۱۸ درصد از کل نوآوری ها را شامل می شد.
مثال: خودکار یا خودنویس ( جوهر بجای زغال)
سطح ۴ – یک نسل جدید از یک سیستم که مستلزم یک اصل جدید برای اجرای عملکردهای اولیه آن دارد. راه حل ها در این سطح اغلب ترجیحاً از حوزه ی علم (science) تا از حوزه فنآوری (technology) کشف می شوند. حدود ۴ درصد از کل نوآوری ها در این سطح قرار دارد.
مثال: پرینتر ( یک سیستم کامل دیگر برای نوشتن)
سطح ۵- یک کشف علمی نادر یا اختراع مکتشفانه از یک سیستم کاملاً جدید.راه حل ها در این سطح به خارج از محدوده دانش زمان خود تعلق دارند و کمتر از ۱ درصد از کل نوآوری ها را تشکیل می دهند. این راه حل ها وقتی به وجود می آیند که پدیده ای جدید کشف و برای مسئله ابتکاری به کار گرفته شود.
مثال : قلم و کاغذ الکترونیکی
لازم بذکر است این سطوح از نوآوری برای "راه حل ها" اعمال می شوند تا "مشکلاتی" که نیاز به سیستمی برای راه حل دارند.
آلتشولر تحقیقات خود را بر سطوح ۲، ۳ و ۴ نوآوری ها متمرکز ساخت و از سطح 1 به دلیل ابتکاری نبودن راه حل ها صرفه نظر کرد. همچنین به این دلیل که راه حل های سطح ۵ به کشف پدیده های جدید نیاز داشته و نمونه های کمی هم از آنها موجود بود، فعالیتسازمان یافته ای برای بررسی آنها انجام نداد.آلتشولر بر این باور بود که می تواند به هر کسی در توسعه ی راه حل های سطح ۲، ۳ و ۴ کمک کند.او برای نیل به این هدف 200 هزار سند ثبت اختراع را بررسی کرد و نهایتاً ۴۰ اصل را که بارها برای حل تناقض های فنی به کار گرفته شده بودند، شناسایی نمود.
اکثر اسناد ثبت اختراع ها در چهار نوع فنآوری اصلی می گنجند: فن آوری های مکانیکی، الکترومغناطیسی، شیمیایی و ترمودینامیکی. اکنون در ذهن خود میزان دانش یک فرد را تصور کنید. سپس به دانش موجود در یک شرکت، یک صنعت، یک جامعه یا کل جهان فکر کنید. اگر حتی یک محقق کل اطلاعات یک صنعت را در اختیار داشته باشد، نسبت به شخص دیگری که کل اطلاعات یک جامعه را در اختیار دارد راه حل های کمتری پیدا خواهد کرد.
سطح نوآوری هر اختراعی را می توان بین سطح یک( دانش شخصی) و سطح پنج ( دانش جهانی) دسته بندی کرد.دانش جهانی نشان دهنده ی ترکیب کل اطلاعات موجود است. فرزند یک مهندس مکانیک می تواند با توجه به مطالب جدیدی که در یک دوره ی شیمی آموخته ، ذهنیت پدر خود را نسبت به مسئله ای که در مورد آن تحقیق می کند عوض کند. به همین ترتیب وقتی که افراد نوآور خارج از محدوده ی زمینه ی تخصصی خود کار می کنند، سطح نوآوری نیز افزایش پیدا می کند.
رابطه سطح دانش و سطح نوآوری
توسعه دانش
رخوت ذهنی یا گرایش روانی(Psychological Inertia) – مشکل دیگری است که گسترش نوآوری را کُند می کند. همه محققان به موضوع خاصی برای تحقیق علاقه دارند، که این موضوع مانند برداری در حول و حوش حوزه ی تخصصی آنها است.از آنجایی که هر محقق مختصری اطلاعات از زمینه های دیگری نیز دارد، این بردار بیشتر شبیه مخروطی است که با زمینه های دیگر در حد متعارف نیز اشتراکاتی دارد.
رخوت ذهنی باعث می شود که محقق کارش را در همان جهتی که قبلاً و در پروژه های پیشین موفق بوده سوق دهد. کار این محقق شبیه موش آزمایشگاهی است که فقط در یک مسیر از هزار توی دانش جهانی حرکت می کند .
این نگرش مانند نگرش آن مردی است که زیر نور چراغ های خیابان به دنبال کلید اتوموبیل خود می گشت. عابری که می خواست به وی کمک کند از او پرسید: کلیدت را کجا گم کرده ای؟ مرد پاسخ داد: کلید را در قسمت سایه ی کنار اتوموبیل انداخته ام، ولی خول، نور در قسمتی که الآن جستجو می نم بیشتر است. بنابر این اگر در مکان نامناسب به دنبال ایده های خلاق بگردید چیزی پیدا نمی کنید. فرایندهایی که به خلاقیت کمک می کنند در راستای یک جهت فن آوری پیش می روند و به راه حل های متعدد در آن حوزه از فن آوری دست می یابند، ولی نمی توانند به راه حل های موجود در فن آوری های دیگر دستیابی پیدا کنند.البته این موضوع به ترکیب تیم نیز بستگی دارد.
شکل زیر کوشش ناموفق ناشی از جستجو در جهت نادرست را نشان می دهد، همان طور که می بینیدمهم نیست که فرایند مورد استفاده چقدر پیچیده و پیشرفته است، مهم این است که این روش هیچ جوابی در محیط تحقیق پیدا نخواهد کرد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد