PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : نیازهای مادی و معنوی انسان



MR_Jentelman
23rd June 2009, 04:58 AM
حقیقت و ماهیت انسان

می‏دانیم که درباره حقیقت و ماهیت انسان ، اختلاف نظرهایی وجود دارد. بطور کلی دو نظریه اساسی در مقابل یکدیگر قرار گرفته‏اند : نظریه " روحیون " و نظریه " مادیون " .

نظریه روحیون

براساس نظریه روحیون ، انسان حقیقتی‏ است مرکب از جسم و روان ، و روان انسان ، جاویدان است و با مردن‏ او فانی نمی‏شود . همچنانکه می‏دانیم منطق دین و مخصوصا نصوص اسلامی بر همین‏ مطلب دلالت می‏کند.

نظریه مادیون

نظریه " مادیون " این است که انسان جز همین ماشین بدن چیز دیگری نیست و با مردن به کلی نیست و نابود می‏شود و متلاشی شدن بدن یعنی متلاشی شدن شخصیت انسان.

معنویات انسان


http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/img/daneshnameh_up/5/5a/212.jpg

در عین اینکه درباره حقیقت و ماهیت انسان چنین اختلاف نظر بزرگی وجود دارد، درباره یک مسئله دیگر اگر چه با این مسئله وابستگی دارد هیچگونه‏ اختلاف نظری نیست و آن این است که یک سلسله امور وجود دارند که در عین‏ اینکه از جنس ماده و مادیات نیستند و می‏شود نام آنها را معنویات‏ گذاشت به انسان ، ارزش و شخصیت می‏دهند. انسان بودن انسان به این امور است، یعنی اگر این معانی را از انسان بگیرند، با حیوان هیچ فرقی‏ نمی‏کند.

به عبارت دیگر انسانیت انسان به ساختمان جسمانی او نیست که‏ هر کسی که یک سرو دو گوش داشت و پهن ناخن و مستوی القامه بود و حرف‏ زد، انسان است، حال هر که و هر چه می‏خواهد باشد ، نه ، اینطور نیست.

سعدی (http://daneshnameh.roshd.ir/mavara/mavara-index.php?page=%D8%B3%D8%B9%D8%AF%DB%8C) همین مطلب را به این زبان گفته است:

تن آدمی شریف است به جان آدمیت


نه همین لباس زیباست نشان آدمیت

اگر آدمی به چشم است و زبان و گوش و بینی


چه میان نقش دیوار ومیان آدمیت


اگر آدم بودن به داشتن همین اندام است، همه از مادر ، آدم به دنیا می‏آیند . نه ، آدم بودن به یک سلسله صفات و اخلاق و معانی‏ای‏ است که انسان به موجب آنها انسان است و ارزش و شخصیت پیدا می‏کند.

امروزه همین اموری که به انسان ارزش و شخصیت می‏دهند و اگر نباشند انسان‏ با حیوان تفاوتی ندارد، به نام " ارزشهای انسانی " اصطلاح شده است.

انحرافاتی که برای فرد یا جامعه پیدا می‏شود دو نوع است:

یکی‏ انحرافاتی است که " ضد ارزش‌ها" در مقابل ارزشها ایستادگی می‏کنند، مثل آنجا که ظلم در مقابل عدل ، اختناق و خفقان در مقابل آزادی ، خدانشناسی و بی‏بندوباری در مقابل عبادت و خداپرستی ، و سفاهت و حماقت‏ در مقابل عقل و فهم و حکمت می‏ایستد. ولی شاید بیشترین انحرافات بشر به‏ این شکل نباشد که ضد ارزشها در مقابل ارزشها می‏ایستند، آنجا که ضد ارزشها در مقابل ارزشها می‏ایستند ، زود شکست می‏خورند.

بیشتر انحرافات‏ بشر به این صورت است که همانطور که دریا جزر و مد دارد، گاهی یک‏ ارزش از ارزشهای بشری رشد سرطان مانندی می‏کند ، بطوری که ارزشهای دیگر را در خود محو می‏کند، مثلا چنانکه عرض کردیم زهد و تقوی یک ارزش است، یکی‏ از معیارهای انسانیت است ولی گاهی می‏بینید یک فرد ( یا یک جامعه) آنچنان به زهد گرایش پیدا می‏کند و در زهد محو می‏شود که همه چیز برای او می‏شود " زهد " ، مثل انسانی می‏شود که فقط یک عضوش ( مثلا بینی‏اش) رشد کند و عضوهای دیگر از رشد باز مانند.

منبع :

انسان کامل ، شهید مطهری ، ص68

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد