PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : معرفی جشن ((تيرگان)) يا ((تيرما سيزده شو))؛ جشني به بلنداي تاريخ



م.محسن
1st November 2013, 10:21 PM
در اسطوره هاي ملي و مذهبي به شخصيتهايي برخورد مي كنيم كه نه تنها در زمان خودشان بلكه بر آينده نيز تأثيرگذار بودند.
اين شخصيتها گاهي در يك اثر فرهنگي همچون نوشتن يك كتاب يا يك تابلوي نقاشي يا خط يا با فداكاري خويش در راه آرمانهاي بشري جاودانه مي شوند،يكي از اين شخصيتها آرش كمانگير است.
جنگ بين افراسياب توراني و منوچهر شاه 12 سال طول كشيد و طرفين خسته از جنگ به صلح و آشتي رو كردند و مقرر شده است تيري از كو ههاي رويان در تپورستان انداخته شود و هر كجا فرود آيد مرز بين ايران و توران باشد.
در ميان لشگريان ايران آرش اين شخصيت ايراني آنقدر تير را در كمان كشيد، كه پس از رها شدن تير از كمان جسمش پاره پاره شده است ولي ا ز آنجا كه بر اساس قرار قبلي افراسياب پس از 12 سال جنگ و خونريزي بايد از سرزمين ايران خارج مي شد افراسياب نتيجه را پذيرفت و مردم آن روز را جشن گرفتند و اين سنت از آن تاريخ تاكنون در ايران و به ويژه در مازندران پابرجاست.
داستان آرش كمانگير در كتابهاي زيادي به تفصيل شرح داده شده است از جمله: در كتاب تاريخ طبرستان تاليف بهاءالدين محمد بن حسن بن اسفنديار كاتب كه در سال 613 هجري تاليف شده است.
ابوريحان بيروني در كتاب آثار الباقيه سبب پيدايش جشن تيرگان را چنين ذكر مي كند؛ كمان را تا بنا گوش خود كشيد و خود پاره پاره شد و تير از كوه رويان به اقصاي خراسان كه ميان فرغانه و تخارستانات به درخت گردوي بزرگي فرود آمد به مسافت يكهزار فرسنگ و مردم آن روز را عيد گرفتند.
از آن گفتند آرش را كمانگير
كه از بابل به مرو انداخت يك تير

در افسانه هاي كهن ايراني هست كه امشاسپند سپندارمذ ربه النوع زمين كماني به آرش داد و گفت با اين كمان تير به راهي دور خواهد رفت ولي جان تو نيز با آن تير از بدنت بيرون مي رود... كمان را براي روز مبادا نگاهدار. آرش به هنگام قرارداد منوچهر شاه و افراسياب توراني مي دانست چه مي كند و او در حقيقت خود را فداي نياخاك خويشتن مي نمايد وگرنه كشيدن كمان حدي دارد و بيش از حد معين نمي توان آن را كشيد و پرتاب تير با كمان نيز حدودي مشخص دارد...


http://parpirar.org/images/stories/5jomin/3.jpg


http://parpirar.org/images/stories/5jomin/8.jpg


در كتاب آيينها و جشنهاي كهن در ايران امروز نوشته محمود روح الاميني چنين مي نويسند: نشانه هاي برگزاري جشن تيرگان از قرن ششم به بعد در سند هاي تاريخي اندك است، در روزگار ما فقط در شهرهاي مازندران مراسم تير ما سيزده شوبر جاي مانده است.

تيرماه در تقويم مازندراني (مانند تقويم فرس قديم) مصادف با آبانماه در تقويم جلالي (تقويم امروز ايران) است. محاسبه فصلها، فعاليتهاي كشاورزي و جشن هاي كهن بر پايه تقويم محلي مازندراني تا يك نسل پيش رايج بود، لازم به ذكر است هنوز هم در بعضي از روستاهاي مازندران بر مبناي تقويم مازندراني محاسبات انجام مي شود.
اين جشن اكنون در مناطق مختلفي از مازندران و همسايگان آن از جمله مناطقي همچون سوادكوه، سنگسر، شهميرزاد، فيروزكوه، دماوند، بهشهر، دامغان، ماها، ساري،بابل، آمل، نوشهر و شهسوار و طالقان برگزار مي شود.

م.محسن
1st November 2013, 10:28 PM
آرش كمانگير (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?115986-%D8%B4%D8%B9%D8%B1%D8%AE%D8%A7%D8%B7%D8%B1%D9%87-%D8%A7%D9%86%DA%AF%DB%8C%D8%B2/page3)

م.محسن
1st November 2013, 10:35 PM
آرش کمانگیر با صدای زنده یاد سیاوش کسرایی (http://www.njavan.com/forum/attachment.php?attachmentid=14066&d=1361564401)

م.محسن
1st November 2013, 11:06 PM
تير ما سيزده شو دركندلوس (http://parpirar.org/2008-09-15-09-38-14/mashahir/153-2008-12-22-12-33-04.html)


امير خواني و فال حافظ و شاهنامه خواني

يكي از مراسمي كه در اين جشن قابل اهميت است امير خواني و فال حافظ و اجراي موسيقي مي باشد .امير خواني را معمولا پيران دهكده و يا كساني كه از صداي خوبي برخوردار باشند اشعاري را از امير پازواري به صورت تك خوان و يا همخواني ني و آواز در گوشه هايي از رديف دشتي در دستگاه شور موسيقي ايراني اجرا مي كنند .

نمونه اشعاري از اميرپازواري كه در اين مراسم مي خوانند:


بلبل گنه جان مه تن اتا مثقاله مه مثقال تن هزار فكرو خياله
(بلبل مي گويد اي جانم وزن تن من يك مثقال است ، همين يك مثقال را هزار فكر و خيال انست)

هر كي عاشقي نكرده وِ مرداله صد سال دوويه وِ فلك حماله

(هركسي عاشقي نكرده است اوجزو مرده است ، گر چه صد سال زنده با شد فلك را حمال است)

فال حافظ از ديگر امور اين جشن مي باشد كه از قديم الايام با سوادان دهكده در جمع هاي‌خانوادگي ويا فاميلي اشعارحافظ را درلواي (فال حافظ) و نيز اشعاري از فردوسي را (شاهنامه خواني) مي خوانند .

موسيقي محلي

همنوازي سرنا و دهل از بعد از ظهر روز جشن شروع و تا پاسي از شب گذشته ادامه دارد.نواختن لله وا (ني محلي) بخش مهمي از اين جشن را به خود اختصاص مي دهد.هنوز هم صداي ني عمو افراسياب و دايي سلطان در گوش من يادآور مهرورزي هاي مردمان خوب دهكده است و شايد براي خيلي از كساني كه امروز در كوچه و پس كوچه هاي (زندگي) درگير روز مرگي هستند با شنيدن صداي ني و سرنا و دهل احساس نزديكي به ماهيت و اصالت وجودي خود مي نمايند .

امروزه در كندلوس گروه ها وافراد زيادي نيز وجود دارند كه گذشته از مراسم هاي فوق به اجراي موسيقي سنتي از آن جمله تك نوازي هاي تار ،سه تار ،عود، تنبك، ني ، ويلن ،كمانچه ، سنتور ... و ديگر ساز هاي ايراني و يا به صورت گروهي و همنوازي گوشه ها و آواز ها و رنگ هايي را در دستگاه هاي موسيقي ايراني در اين جشن مي پردازند.
در كندلوس براي اينكه تعداد خوراكي ها به سيزده برسد از مواد غذايي همچون كدو ،كلم ، چغندر(چنگل) و لوبياي و سيب زميني به صورت پخته كه آن را هكشي مي نامند استفاده مي كنند و هائيشت نيز يكي ديگر از اولويت آن شب مي باشد هائيشت تركيبي از گندم ،شاهدانه( تخم كنف)،به صورت برشته و كشمش و گردو نيز به آن اضافه مي شود كه در آن شب مورد استفاده قرارمي گيرد . و همچنين باور دارند كه: در موقع شكستن گردو ها براي درست كردن هائيشت هر يك از گردو ها قبل از شكستن به نيت شخصي كه مورد توجه آن جمع مي باشد نامگذاري مي شود اگر چنانچه گردو مورد نظرپوك و بدون مغز باشد اين باور را داشتند كه شخص مورد نظر تا قبل از جشن تيرما سيزده شو سال ديگر خواهد مرد .
در ايام كهن به دليل كم بودن برنج از دانه هاي ارزن (گورس) به جاي آن استفاده مي كردند و براي اينكه جشن تيرماسيزده شو را به بهترين نحو اجرا كنند آن شب از برنج استفاده مي كردند .
چون‌ اين‌جشن‌ در فصل‌ پاييز با رسيدن‌ ميوه‌هاي‌ جنگلي‌ هم‌چون‌ زالزالك(وليك) و ازگيل(كنس) و اَلندري و زرشك و ديگر محصولات جنگلي همزمان مي باشد ميوه هاي فوق نيز تناول مي گردد .

همچنين در روستاهاي مجاور نيز در غروب اين روزجوانان هم با در دست داشتن تركه اي بلندكه كيسه اي به انتهاي آن بسته شده است همراه كودكان به در خانه ها رفته وبا سر صدا و كوبيدن چوب به در خانه ها ولال بازي از صاحب خانه تقاضاي هديه مي كنند وبه آنها پول ,ميوه و شيريني داده مي شود و دركوچه هابه همراه لال شروع به حركاتي موزون وخواندن اشعارمي نمايد.
و در نتيجه مي دانيم كه همه پديده ها ,نهادها , آيين ها , جشن ها وهمه زمينه هاي ديگر فرهنگي،با گذشت سده ها و هزار ها,دگرگون مي شود ,تحول مي يابد با زمان ومكان هماهنگ مي شود.اميد است اينگونه جشن ها هر چه با شكوه تر بر گزار گردد.

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد