PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : آموزشی کافکا و عروسک مسافر



مجید موحد
28th October 2013, 06:22 PM
کافکا و عروسک مسافر (http://hekayatmodiriyati.persianblog.ir/post/559/)

http://www.chare.ir/imagesi/detailed/kafka-va-aroosak-mosafer.jpg

یک روز کافکا (نویسنده بزرگ آلمانی زبان) ، در حال قدم زدن در پارک ، چشمش به دختربچه‌ای می افتد که داشت گریه می کرد.


کافکا جلو می‌رود و علت گریه ی دخترک را جویا می شود...



دخترک همانطور که گریه می کرد پاسخ می‌دهد : عروسکم گم شده !



کافکا با حالتی کلافه پاسخ می‌دهد : امان از این حواس پرت! گم نشده ! رفته مسافرت !!!



دخترک دست از گریه می‌کشد و بهت زده می‌پرسد : از کجا میدونی؟



کافکا هم می گوید : برات نامه نوشته و اون نامه پیش منه !



دخترک ذوق زده از او می پرسد که آیا آن نامه را همراه خودش دارد یا نه که کافکا می‌گوید : نه . تو خونه‌ست. فردا همینجا باش تا برات بیارمش ...



کافکا سریعاً به خانه‌اش بازمی‌گردد و مشغول نوشتنِ نامه می‌شود و چنان با دقت که انگار در حال نوشتن کتابی مهم است !



و این نامه‌ نویسی از زبان عروسک را به مدت سه هفته هر روز ادامه می‌دهد ؛ و دخترک در تمام این مدت فکر می‌کرده آن نامه ها به راستی نوشته‌ عروسکش هستند...



و در نهایت کافکا داستان نامه‌ها را با این بهانه‌ عروسک که «دارم عروسی می کنم» به پایان می‌رساند...



*



این؛ داستان همین کتاب “ کافکا و عروسک مسافر” است.



اینکه مردی مانند فرانتس کافکا سه هفته از روزهای سخت عمرش را صرف شاد کردن دل کودکی کند و نامه‌ها را – به گفته‌ی همسرش دورا – با دقتی حتی بیشتر از کتابها و داستان‌هایش بنویسد؛ واقعا تأثیرگذار است...



او واقعا باورش شده بود. اما باورپذیری بزرگترین دروغ هم بستگی به صداقتی دارد که به آن بیان می‌شود.



-امّا چرا عروسکم برای شما نامه نوشته؟



این دوّمین سوال کلیدی بود و کافکا خود را برای پاسخ دادن به آن آماده کرده بود ، پس بی هیچ تردیدی گفت : چون من نامه‌رسان عروسک‌ها هستم...!

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد