PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : انسان کدام امانت را پذیرفت؟



غریبه
19th June 2009, 07:30 PM
سلام خدمت جویندگان حقیقت:


انّا عرَضنا الامانةَhttp://www.askquran.ir/images/smilies/smilies/Hedye.gif عَلَى السّمواتِ و الارضِ و الجبالِ فابينَ ان يَحملنها و اشفقن مِنها و حَملَها الانسانُ انّه كانَ ظلوماً جهولا- لِيُعذِّبَ اللّهُ المنافقين و المنافقاتِ و المشركينَ و المشركاتِ و يتوبَ اللّه على المؤمنينَ و المؤمناتِ و كانَ اللّه غفوراً رحيماً (احزاب: 72 و 73)
ما امانت را بر آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرديم، پس، از برداشتن آن سرباز زدند و از آن هراسيدند و انسان آن را برداشت. به راستى، او بسيار ستمگر و نادان است. تا خداوند مردان منافق و زنان منافق و مردان مشرك و زنان مشرك را عذاب كند و از مردان باايمان و زنان با ايمان درگذرد و خداوند بسيار آمرزنده و مهربان است

همانطوری که میدانید آیه فوق از سوره احزاب میباشد
و جای است که اختلاف سلیقه بین فلاسفه و عرفا و....زیاد است
براستی راز این امانت چیست
این امانت چه چیزی است که مخلوقات خدا از پذیرفتن آن سر باز زدند
و این انسان بود که آنرا پذیرفت
و خداوند در اینجاست که اورا ستمگر و نادان خطاب کرد
خلیفه خدا روی زمین و احسن الخالقین پذیرنده این امانت الهی است
براستی چرا انسان بعد از پذیرفتنش نادان و ستمگر شناخته شد
کوهها و آسمان و زمین و....از ان سر باززدند
چه چیز بود که کوهها و اسمان فهمیدند و نپذیرفتند و بر خود ستم نکردند
و ما پذیرفتیم و ستمگر و نادان خطاب شدیم
به نظر شما دوستان و جویندگان حقیقت
این امانت چیست؟ چرا پذیرفتیم؟ و چرا بعد از پذیرش ستمگر و نادان خطاب شدیم؟

غریبه
19th June 2009, 07:32 PM
بعضی از نظرها در مورد امانت
الف. مراد، اوامر و نواهى الهى مى باشد. اين قول را به ابوالعاليه نسبت داده اند.10 ابن عباس و مجاهد نيز امانت را احكام و واجبات مى دانند.11
ب. مقصود، اعضاى بدن مى باشد.12
ج. منظور همان امانت هاى مردم است. در تهذيب، از امام صادق(عليه السلام) روايتى نقل شده است كه در زمينه عدم غش در معامله به اين آيه استدلال شده است.13 در نهج البلاغه نيز پس از بيان اهميت امانت و امانت دارى، به اين آيه استشهاد شده است.14امين الاسلام طبرسى اين قول را به صخّاك و سدّى نسبت مى دهد.15
د. منظور از امانت «نماز» است. در روايتى آمده است كه هنگامى وقت نماز مى رسيد، رنگ اميرالمؤمنين(عليه السلام) تغيير مى كرد و لرزه بر اندام حضرت مى افتاد. از او سؤال مى شد: چه شده است؟ امام مى فرمود: وقت نماز است، وقت اداى امانتى است كه خدا بر آسمان ها و زمين و كوه ها عرضه كرد و آن ها نپذيرفتند.16
هـ. مقصود عقل، اختيار يا تكليف مى باشد. در تفسير نمونه اين موارد به عنوان اقوالى ذكر شده و البته به قايل آن اشاره اى نشده است.17 در رواياتى از اهل بيت(عليهم السلام)آمده است كه وقتى خداوند امانت را بر آسمان ها و زمين عرضه كرد، گفتند: پروردگارا، ما از ابتداى خلقت مسخر و تحت فرمان بوده ايم، اما نمى توانيم فريضه اى را قبول كنيم. ما آن را بدون ثواب و عقاب مى پذيريم، اما نمى توانيم در مقابل ثواب و عقاب حمل كنيم.18
و. خلافت پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) است. در برخى روايات، كه ذيل اين آيه و در تفسير آن آمد، اشاره شده است كه منظور از امانت همان «خلافت غصب شده» مى باشد (كه توضيح آن خواهد آمد.)19
ز. امانت همان «ولايت اهل بيت(عليهم السلام)» مى باشد. در برخى از روايات، تصريح شده است كه «الامانةُ هى الولايةُ» و در برخى روايات ديگر نيز امانت را ولايت على(عليه السلام) ذكر نموده اند20 كه شايد منظور بيان مصداق هاى اتم و اكمل آن باشد و اولين نفر از اين امّت،كه به آن ولايت رسيد، اميرالمؤمنين(عليه السلام)بود و ايشان فتح باب كرد.21
ح. امين الاسلام طبرسى امانت را «معرفت خد» و «دلايل يكسانى پروردگار» مى داند.22 صاحب الميزان نيز يكى از اقوال را در بيان حقيقت امانت قول «لا اله الاّ اللّه» ذكر مى كند.23
ط. امانت همان «ولايت الهيه» مى باشد.علامه طباطبائى پس از بيان پنج احتمال در معناى امانت و ردّ آن ها مى فرمايد: «مى ماند احتمال ششم و آن اين است كه مراد از امانت مزبور كمالى باشد كه از ناحيه تلبّس و داشتن اعتقادات حق و نيز تلبّس به اعمال صالح و سلوك طريقه كمال حاصل مى شود به اينكه از حضيض ماده به اوج اخلاق ارتقا پيدا كند و خداوند، انسان حامل آن امانت را براى خود خالص كند و اين است آن احتمالى كه مى تواند مراد از امانت باشد; چون در اين كمال، هيچ موجودى نه آسمان و نه زمين و نه غير آن دو شريك انسان نيست. از سويى ديگر، چنين كسى تنها خدا متولّى امور اوست و جز ولايت الهى هيچ موجودى از آسمان و زمين در امور او دخالت ندارد... پس مراد از امانت عبارت شد از ولايت الهى.»24
ى. محى الدين عربى امانت را «نيابت از خداوند در بندگان» و همان مقام «خلافت الهى» مى داند: «انّا عرضَنا الامانةَ على السّموات... و اىُّ لَمانة اعظم مِن النيابةِ عنِ الخلقِ فى عبادهِ فلا يَصرفَهم الاّ بالحقِ فلا بُدّ مِن الحضورِ الدائِم و مِن مراقبة التصريف...؟»25
ك. امانت «نور محمد و آل محمد(صلى الله عليه وآله)َ» مى باشد.26 شايد مأخذ اين قول حديثى باشد كه از امام صادق(عليه السلام) نقل شده است كه فرمود: «خداوند ارواح محمّد و على و فاطمه و حسن و حسين و ائمّه بعد از يشان(عليهم السلام) را بر آسمان ها عرضه كرد. پس نور آن ها آسمان ها را پوشانده پس خداوند فرمود: «... اينان حجّت من در ميان مخلوقات هستتند...»27
ل. امانت «شهادت امام حسين(عليه السلام)» مى باشد.28
اين ها مجموعه اى از اقوال و احتمالات هستند كه در مورد حقيقت امانت ذكر شده اند. البته اقوال و وجوه ديگرى نيز ذكر شده اند كه ذكر آن ها ضرورى نمى نمايد.29
در يك جمع بندى، مى توان گفت: از مفاد آيه استفاده مى شود كه «امانت» عطيه اى گران بها و گوهرى نورانى از خزانه الهى بوده است كه تنها انسان مفطور به فطرت الهى به مدد اين فطرت نورانى، توان حمل آن را دارد و پذيرفتن اين امانت مستلزم خروج از تقيّدات و وصول به فناء فى الله و بقاء بالله است و حفظ آن از دست حسودان و سارقان بسيار مشكل است. از اين رو، خداوند كسانى كه مشتاقانه آن را برمى دارند با جنود خويش محافظت خواهد كرد.
در يك جمع بندى، مى توان گفت: از مفاد آيه استفاده مى شود كه «امانت» عطيه اى گران بها و گوهرى نورانى از خزانه الهى بوده است كه تنها انسان مفطور به فطرت الهى به مدد اين فطرت نورانى، توان حمل آن را دارد و پذيرفتن اين امانت مستلزم خروج از تقيّدات و وصول به فناء فى الله و بقاء بالله است

با اين بيان، امانت «عقل» نيست; چرا كه ملائكه نيز از آن برخوردارند، «تكليف و اختيار» هم نيست; چرا كه انس و جن در آن مشتركند. ولايت «اهل بيت» و «خلافت اميرالمؤمنين(عليه السلام)» بيان مصداق اكمل آن است. «نماز» و «اوامر و نواهى الهى» و «امانت دارى» از لوازم شكوفا شدن اين استعداد است. «معرفت به خد» و «توحيد» و «نيابت از حق» از ثمرات آن امانت هستند كه همان رسيدن به مقام ولايت الهى مى باشد. و «شهادت و ايثار امام حسين(عليه السلام)» زيباترين صحنه براى تجلّى اين حقيقت و نمايش بهترين امانت دارى است

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد