PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : بحث مسلمان دیدم ولی مسلمانی ندیدم



محسن مهابادی زاده
25th October 2013, 08:36 PM
دروووووووووووودبر همه بزرگواران
یه موضوع که به نظرم خیلی قابل تامله :
ما مسلمانها و تمام اقلیتهای مذهبی در این کشور با تمام شرایط خاص خودش ، داریم با هم زندگی میکنیم...گرانی و تورم و هزار تا مشکل دیگه برای مسلمانها هست و برای اقلیتهای مذهبی گرامی هم هست
حال چرا ما اینقدر داریم روز به روز از سجایای اخلاقی انسانی ( و نه حتی اسلامی) دور و بی توجه تر و بی رحم تر میشیم ...ولی پیروان این مذاهب و فرقه های دیگه به عنوان انسانهای شریف و قابل اعتماد دربین ما شهرت دارن و انصافا هستن..مگه این شرایط زندگی برای اونها نیست ؟؟؟ پس چرا اونها عوض نشدن؟؟؟

سونای
25th October 2013, 11:51 PM
سلام

شاید برا اینه که من قلبا مسلمون نبودم که با این شرایط دور و بی توجه میشم!

چند وقت پیش توی یه پیاده رویی که ساختموناش تجاری بودن و فروشگاه های دور و بر ... یه مردی که موهاشون سفید شده بود با گاری، گردو و یسری چیزای دیگه میفروختن! همش کم کم بود! از محصولات خودشون بود! برا یه روستای دوری هم بودن!
ساعت 2و خورده ای بود که همه صاحب فروشگاه ها و مدیر عاملا تو راه خداحافظی میکردنو هر کی میرفت به سمتی
چند نفر گردوهارو سوال پرسیدن و چند نفر دیگه هم همینجوری دورش جمع شده بودن برا اینکه حرفای نهایی رو با همکاراشون بزنن!
از روستا و کیفیت گردو شروع کردن تا روزگارو نخوردن دخل به خرج و .... از زمین و زمان بد گفتن! همین اقایون مدیران!!!
یدفعه این اقای گردو فروش شروع کردن به صحبت کردن با لهجه محلی! از زندگی و شکر و بزرگ دیدن نعمت ها و راضی بودن و نونِ بازو و برکت و روزی حلال....گفتن
همین اقایی که همه سرمایش یه درخت گردو بود و یه تیکه زمینی که توش سیر و .... میکاشت!
همه رو نصیحت میکرد که شکر کنید و روزی رو از خدا بخواین!! و .....

ایمان باید تو وجود ادم ریشه داشته باشه و قوی باشه! که بشه مثل این مرد گردو فروش با پای پیاده سر ظهر! زیر نور افتاب! اینجوری واستاد جلو نا امیدی!!

اما منی که از ایمان فقط حرفشو دارم خب معلومه جا میزنم!


مسلمون و غیر مسلمون درین زمینه بنظرم نداره!! هر دو طرف اگر فقط حرف درستی و ایمان رو داشته باشن خب اخرش میشه این

محسن مهابادی زاده
26th October 2013, 12:04 PM
چه جالب!!!! هیچکس حاضر نیست نظر بده...یعنی اینقدر اوضاع خرابه؟؟؟؟!!!!

zoh_reh
26th October 2013, 12:22 PM
سلام
با تشکر از آقا ماهان برای طرح موضوع

موضوع با اهمیتیه برای همین بررسی اش میتونه مفید باشه هر چند ممکنه این دور شدنها شامل همه نشه ولی از اون مورداییه که کمش هم زیاده.

فکر میکنم بزرگترین مشکل جامعه ما اینه. هر کی ساز موافق خودشو میزنه(بازهم شامل همه نمیشه) بعد انتظار اینه که بقیه باهاش برقصن، چه میخوای چه نمیخوای.

از چارچوب و محدوده های تعیین شده نه تنها حمایت نمی کنیم بلکه می خوایم که ساختار شکنی کنیم، برا بعضیا که اصلا انجام اینکار میشه ارزش(ساختارشکنی رو میگم).



مشکل دیگه اینه که انگار به اعتقادات خودمون ایمان نداریم، مثلا تابلو قشنگی رو دیوار می چسبونیم : شکر نعمت ، نعمتت افزون کند. یا از این قبیل جملات که واقعا بار مثبت خوبی هم دارن الا ماشالا

بلدیم و حفظیم ، ولی در عمل اعتقادی نداریم. خیلی راحت به همون گردو فروش که دوستمون مثال زد می گیم بابا دلت خوشه ، نفست از جای گرم میاد.

نارون1
26th October 2013, 12:33 PM
سلام

ممنون از ایجاد بحث مفید [golrooz]

به نظر من برخی افراد اولویت های مهم رو دارن با توجه به منافعشون تغییر میدن ....... اینکه به طور مثال فردی میبینه اینجا که دین اینو گفته به ضررش تموم میشه ، پس پایبندی بهش

رو فراموش میکنه

اینها همه ممکنه برای بعضی به دلیل آموزش غلط آموزه های دینی باشه ، که ممکنه از طرفی با سخت گیری بیش از اندازه و سهل گیری ، به افراط و تفریط پرداخته شده باشه و به این

صورت مفهوم واقعی و درستش یادگرفته نشده . و از طرفی نحوه تربیت از کودکی در این امر میتونه دخیل باشه .

تو فرقه ها و مذاهب دیگه میدونیم که برخی تحریف هایی تو کتاب های آسمانی انجام دادن و باز هم نمیتونیم صددرصد بگیم که اونها به تمام اصول پایبندن ، چه بسا تو برخی موارد

پایبندی به قواعد برای ما قویتر از اونا هست .

محسن مهابادی زاده
26th October 2013, 12:45 PM
آیا میشه به این مورد هم اشاره کرد به عنوان یکی از دلایل مهم ؟؟؟؟

که بر خلاف سایر ادیان رسمی کشور، برخی از مبلغان دینی اسلام در بیان افراط کردن و کار به تحمیل عقاید کشیده و به دنبال این تحمیل ، ایجاد حالت تدافعی برای مردم در برابر آموزه ها و دستورات دینی شده و نتیجه این شده که حالا دیگه عده ای ساز مخالف میزنن و به قول معروف دین گریز شدن و حتی عده ای اسلام ستیز ...متاسفانه آمار بالایی از مسلمانان دارن از اسلام خارج میشن و به ادیان دیگه مخصوصا مسیح روی میارن...اما اصل موضوع و نظر من اینه که بیایم اصلا دین رو از زندگی فاکتور بگیریم ..حال یک انسان خالی از قانون و عقیده شدیم ...آیا بهتر نیست که رفتارمون رو طوری تنظیم کنیم که برای همه انسانها ( دیندار و لائیک) و در همه دنیا و از هر فرقه ای ، قابل احترام و قابل اعتماد باشیم ؟؟؟

zina_a
26th October 2013, 12:53 PM
یعنی منظور شما اینه که اقلیتها بر عقایدشون پابرجاهستن و فقط مردم مسلمان و خاصه شیعه مذهب هستن که از اسلام دور شدن؟

اما بنظر من دور شدن از دین برای همه هست. چیزی که هست اینه که از اونجا که مملکت ما یه مملکت اسلامی هستش که مردم خودشون اونو انتخاب کردن و حالا با بوجود آمدن یه سری شرایط بد اقتصادی و حالا اجتماعی و سیاسی، خیلی ها ریشه این مسائل رو توی صحیح اجرا نشدن قوانین اسلامی می دون و خیلی ها هم چون به کعبه آمالشون نرسیدن دنباله رو بقیه همه چی رو گردن دین میندازن.
کمرنگ شدن این مسائل دینی ریشش عمیقتر از این ظواهر سطحی هست. تا اعتقاد آدم ضعیف نشه بصورت ظاهری نمود پیدا نمی کنه. بهر حال ممنون از ریزبینی و حساسیتتون روی این مسائل

zoh_reh
26th October 2013, 01:05 PM
آیا میشه به این مورد هم اشاره کرد به عنوان یکی از دلایل مهم ؟؟؟؟

که بر خلاف سایر ادیان رسمی کشور، برخی از مبلغان دینی اسلام در بیان افراط کردن و کار به تحمیل عقاید کشیده و به دنبال این تحمیل ، ایجاد حالت تدافعی برای مردم در برابر آموزه ها و دستورات دینی شده و نتیجه این شده که حالا دیگه عده ای ساز مخالف میزنن و به قول معروف دین گریز شدن و حتی عده ای اسلام ستیز ...متاسفانه آمار بالایی از مسلمانان دارن از اسلام خارج میشن و به ادیان دیگه مخصوصا مسیح روی میارن...اما اصل موضوع و نظر من اینه که بیایم اصلا دین رو از زندگی فاکتور بگیریم ..حال یک انسان خالی از قانون و عقیده شدیم ...آیا بهتر نیست که رفتارمون رو طوری تنظیم کنیم که برای همه انسانها ( دیندار و لائیک) و در همه دنیا و از هر فرقه ای ، قابل احترام و قابل اعتماد باشیم ؟؟؟

دنبال مقصر گشتن کافی نیست ، آسیب شناخته شد باید برطرف بشه ، اگر اغراق و افراط شد که شد ، خواننده و شنونده هم باید عاقل باشند ، با کمی مطالعه و پژوهش با جاهای خوبی خواهد رسید.

از اونجاییکه دین اسلام کاملترین دین معرفی شده است فاکتور گرفتن آن حتی برای فرض هم کار را به جای باریک خواهد کشاند.

ممکن است بعضیا جمله بالا را متعصبانه بدانند ولی با یک نگاه اجمالی به دعای مکارم االاخلاق امام سجاد علیه السلام خواهیم دید که همه جروه چسبیدن به دینمان ما را غنی خواهد کرد.

طی صحبتای یکی از بزرگواران(احتمالا آقای قرائتی) مکارم الاخلاق نه محاسن الاخلاق، مکارم یعنی بزرگوارانه عمل کردن:
حدود جغرافیایی نداشتن، خود را فقط ندیدن، بالاتر از انسانیت، بالاتر از اقلیت گرایی و...... بقیه مواردی که گفته بودن خیلی جالب بود که متاسفانه یادم نمیاد.

اگر خالی از قانون و عقیده شدیم آیا همان مشکل نپذیرفتن چارچوب نخواهد بود؟

محسن مهابادی زاده
26th October 2013, 01:10 PM
یعنی منظور شما اینه که اقلیتها بر عقایدشون پابرجاهستن و فقط مردم مسلمان و خاصه شیعه مذهب هستن که از اسلام دور شدن؟

اما بنظر من دور شدن از دین برای همه هست. چیزی که هست اینه که از اونجا که مملکت ما یه مملکت اسلامی هستش که مردم خودشون اونو انتخاب کردن و حالا با بوجود آمدن یه سری شرایط بد اقتصادی و حالا اجتماعی و سیاسی، خیلی ها ریشه این مسائل رو توی صحیح اجرا نشدن قوانین اسلامی می دون و خیلی ها هم چون به کعبه آمالشون نرسیدن دنباله رو بقیه همه چی رو گردن دین میندازن.
کمرنگ شدن این مسائل دینی ریشش عمیقتر از این ظواهر سطحی هست. تا اعتقاد آدم ضعیف نشه بصورت ظاهری نمود پیدا نمی کنه. بهر حال ممنون از ریزبینی و حساسیتتون روی این مسائل

. حلقه گمشده دربین بسیاری از مسلمانان ایران رو ، من سجایای اخلاقی انسانی میدونم...دروغ و تهمت و کلاهبرداری و خیانت و غیبت و بی ادبی و بی احترامی به قانون ...عدم اعتمادسازی....عدم صداقت در گفتار و رفتار...

اینها دربین ما کمرنگ شده ولی چرا در بین اقلیتهای مذهبی همین ایران کمرنگ نشده...چرا ما هر روز داریم بی رحم تر میشیم ولی مسیحی و زرتشتی و...نمیشن؟؟؟؟

zina_a
26th October 2013, 01:25 PM
. حلقه گمشده دربین بسیاری از مسلمانان ایران رو ، من سجایای اخلاقی انسانی میدونم...دروغ و تهمت و کلاهبرداری و خیانت و غیبت و بی ادبی و بی احترامی به قانون ...عدم اعتمادسازی....عدم صداقت در گفتار و رفتار...

اینها دربین ما کمرنگ شده ولی چرا در بین اقلیتهای مذهبی همین ایران کمرنگ نشده...چرا ما هر روز داریم بی رحم تر میشیم ولی مسیحی و زرتشتی و...نمیشن؟؟؟؟

به شما حق می دم که نگران باشید اما می دونید مشکل شما کجاس، اینجاس که شما فقط دارید ظواهر رو می بینید. به قول یکی از بزرگان دینمون (البته مضموناً چون عین جمله دقیقاً یادم نبود. از این بابت عذر می خوام...) طبیعت انسان ناخودآگاه به سمت خوبی میره و خوبی رو جستجو میکنه مگراینکه طبیعتش دگرگون شده باشه.

همه خوبیها نمود عملی اعتقادات درونی ماست. روزی که این اعتقادات بنا به هر دلیلی کمرنگ بشه ظواهر هم از بین خواهد رفت.
از این گذشته کی میگه اعتقادات اقلیتها پابرجا و بدون خدشس؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پا گرفتن مجدد اعتقاداتی مثل زردشت و اهورا مزاد و ... در ایران با علم به دین برتر، خیلی دلایل عمیقی می تونه داشته باشه که دلایل سیاسی هم جزئش هست. شاید اینجا خیلی مجال گفتنش نباشه.

ابوالفضل92
26th October 2013, 02:25 PM
سلام

ممنون از ایجاد بحث مفید [golrooz]

به نظر من برخی افراد اولویت های مهم رو دارن با توجه به منافعشون تغییر میدن ....... اینکه به طور مثال فردی میبینه اینجا که دین اینو گفته به ضررش تموم میشه ، پس پایبندی بهش

رو فراموش میکنه

اینها همه ممکنه برای بعضی به دلیل آموزش غلط آموزه های دینی باشه ، که ممکنه از طرفی با سخت گیری بیش از اندازه و سهل گیری ، به افراط و تفریط پرداخته شده باشه و به این

صورت مفهوم واقعی و درستش یادگرفته نشده . و از طرفی نحوه تربیت از کودکی در این امر میتونه دخیل باشه .

تو فرقه ها و مذاهب دیگه میدونیم که برخی تحریف هایی تو کتاب های آسمانی انجام دادن و باز هم نمیتونیم صددرصد بگیم که اونها به تمام اصول پایبندن ، چه بسا تو برخی موارد

پایبندی به قواعد برای ما قویتر از اونا هست .

دوستان هر دین و آئینی که برای نون صرف شود نتیجه این خواهد بود یه کم به دوران قبل از رنسانس اروپا برگردیم می بینیم که که دین در خدمت نون بود و چه فلاکتی برای اروپا داشت ولی زمانیکه رویه عوض شد، اروپا با تکیه بر اصول درست ولو مدتی به دور از دین و مذهب پیشرفت کرد و الان می بینیم که اکثر آموزه های دینی و الهی را حداقل در بین خودشون و برای پیشرفت و ارتقاء رفاهشون عمل می کنن و مطمئنا این موضوع می تواند انسان را بسوی هدایت و مسلمونی رهنمون سازد.به امید اینکه هر کس از خودش شروع بکنه . انشاا.. هشیار باشیم که زود دیر می شود.[hoshdar]

farhad_jomand
26th October 2013, 02:40 PM
بله گرانی واین حرف مهم ست ونبود کار ونبودمنزلت ادم های درس خودش بخصوصرقشرفارق التحصیل دانشجو وبه نظرمن پایین امدن ارزش علم باپایین اومدن مدرک ها وخیلی از چیزهای دیگه ادم خواهی نخواهی اعتمادش به اون افراد که به جای عمل حرف می زنندازدست میده چه بساپیامبر اسلام که می فرمایید همه ماادم ها از نظر دین وپای بند به عقاید یکی نیستم از یک در فقر وارد خانه می شود از دردیگر ایمان از ان خانه رخت برمی بنددومی رود !!به نظر من شکم گرسنه ودین نمی شه البته شاید افرادی باشند اما همه یک جور نیستند !!امادین اسلام یک دینی ست که مگه بااومدن امام زمان به حقیق خودش برسه تا کسی دیگه ای !!چون اینو بدونید که ماالان جوانانی که فارغ التحصیل شدند پول ندارندوپارتی هم ندارند متاسفانه دست شون درجیب پدر هست حتی تومقاطع دکتری بعضا هستش!! خوب جوانی که درعین جوانی شکسته بشه وازهمه مهم تر دو نیاز اساسی که یکی کاره ودوم تشکیل خانواده وازدواج به دلیل نبود کار مناسب با سابقه ی تحصیلی خوب از این دو امر مهم در جوانی فاصله می گیره الانم که ماشالله رفیق های نا باب و گناه واینو بهتر می دونید که ادمی که سر کار میره اغلب کمتر پیدامیشه که سمت خلاف بره مگه دیگه خودت علاقه داشته باشه ........امااینو بگم از اقلیت ها درسته هرجامعه وهر گروهی بعد از تشکیل ان مذهب که یکی دوفرن بگذره:دچار یک سر درگمی وفاصله شده اند اما مثل ما مسلمان ها نه ما خیلی خیلی فاصله گرفتیم مثلا فیلم کلید اسرار رو باید ترکیه بزسازه وبه ما ایرانی ها اداب درست زندگی کردن واموزش بند ها اسلام رو بده!!و دوری از دروغ ودوری از بدجنسی وکلاه همو برداشتن رو به ما اموزش بده مایی که یک زمانی اون زمان های دور که کورش برای خودش کشوری داشت که همه مردم جهان بهش غبطه می خوردند وارزو داشتند یک روز ایرانی بودنداما حالا ما کجاییم واروپایی ها کجاند نمی گم پیشرفت نداشتیم داشتیم اما خیلی محدود بوده مثلا ایران الان دوتا شرکت خودرو سازی داره !!چرا داره به مردم خودش ظلم می کنه ماشین هفت میلیون ویانصد دوسال پیش رو میده 17 میلیون !![tafakor]خب حالا خیلی درگیر این حرف ها نشیم واسه قیمت وکیفت چی؟؟ شما الان که این ما شین رو استفاده می کنید ازدوسال پیش این ماشین بدتر شده چرا قطعات بد می زنیم؟؟چرا باید ماشین سال 78کره از مدل 92ایرانیش بهتر باشه چرا؟؟قیمت بیشتر کیفیت پایین تر ؟؟نظارت کجاست؟؟[tafakor]خوب از این هم بگذریم الان قیمت ها دو یا سه برابر شده از این طرف هم حقوق ها کمی بالاشده پس به قول ان شاعر که می گوید باید بحال ان کسی گریست که خرجش بود200دخلش19 [taajob]بعدش خودتون قضاوت کنید دینی می مونه ؟؟کسی به پیامبر گفت اعراب مسلمان شدند ایشان گفتند نه بگو اسلام رو ظاهری قبول کردند!!یعنی اسلام اوردند ببخشید اگه یک عده ای از این تایپ شاید ناراحت بشند اما ما مملکت ازادی داریم هر کس یک عقیده ای داره واقعیت ها رو باید گفت[labkhand].....................وچه خوب است اگه بتوانیم با امید به خدا همه دست به دست هم دهیم تا کشور مونو اباد کنیم تا برای یاد گرفتن علم ما اروپایی ها برند کتاب فارسی بخونند وشگم هیچ هم وطن چه مسلمان چه غیر مسلمان خالی نباشه بعضی از شب ها وهیچ پدری شرمنده فرزندش نباشه وهیچ وقت مومن بودن انسان ها ومسلمانی شون وپای بندی به این مسائل دنیوی نباشه وحتی دیگر کشور ها اما البته کشور هایی چون چین،امریکا ،وانگلیس وتاحدودی المان وایتالیا چون به ایران به عنوان یافتن بازار های تجاری خود نگاه می کنند زبان فارسی رو خیلی از تجارشون یاد گرفتند امیدوارم درایند به جای قیمت بالا و کیفیت پایین از قیمت مناسب وکیفت بالای محصولات ایرانی با توان مقابله با محصول خارجی داشته باشیم وجوانان زندگی خوبی همراه باکار خوب داشته باشند اللهی امین![golrooz]

نارون1
26th October 2013, 03:51 PM
دوستان هر دین و آئینی که برای نون صرف شود نتیجه این خواهد بود یه کم به دوران قبل از رنسانس اروپا برگردیم می بینیم که که دین در خدمت نون بود و چه فلاکتی برای اروپا داشت ولی زمانیکه رویه عوض شد، اروپا با تکیه بر اصول درست ولو مدتی به دور از دین و مذهب پیشرفت کرد و الان می بینیم که اکثر آموزه های دینی و الهی را حداقل در بین خودشون و برای پیشرفت و ارتقاء رفاهشون عمل می کنن و مطمئنا این موضوع می تواند انسان را بسوی هدایت و مسلمونی رهنمون سازد.به امید اینکه هر کس از خودش شروع بکنه . انشاا.. هشیار باشیم که زود دیر می شود.[hoshdar]


سلام

ممنون از نظر شما[golrooz]

دین ما ( اسلام ) ، کاملترین دین هست و در مورد همه چیز شفاف سازی کرده .... پس میتونیم برای مسائلی که باهاش روبرو میشیم ازش کمک بگیریم >> استفاده اصولی

*خانم معلم *
26th October 2013, 04:03 PM
دروووووووووووودبر همه بزرگواران
یه موضوع که به نظرم خیلی قابل تامله :
ما مسلمانها و تمام اغلیت های مذهبی در این کشور با تمام شرایط خاص خودش ، داریم با هم زندگی میکنیم...گرانی و تورم و هزار تا مشکل دیگه برای مسلمانها هست و برای اغلیتهای مذهبی گرامی هم هست
حال چرا ما اینقدر داریم روز به روز از سجایای اخلاقی انسانی ( و نه حتی اسلامی) دور و بی توجه تر و بی رحم تر میشیم ...ولی پیروان این مذاهب و فرقه های دیگه به عنوان انسانهای شریف و قابل اعتماد دربین ما شهرت دارن و انصافا هستن..مگه این شرایط زندگی برای اونها نیست ؟؟؟ پس چرا اونها عوض نشدن؟؟؟

سلام نیما ماهان

با اجازه شما فعلا چند نکته رو طرح میکنم
1. چون من معلمم اولین چیزی که میخوام بگم درباره صحیح نوشتن کلمات است : اقلیت نه اغلیت
2. برای خودمون ارزش قایل بشیم گرچه برخی از انسان های دین ما مراعات آموزه های دینی را نمی کنند ( توجه به کلمات بولد شده )
3. به نظر شما ایراد به مسلمان بودن است یا مسلمانی؟

محسن مهابادی زاده
26th October 2013, 04:04 PM
به شما حق می دم که نگران باشید اما می دونید مشکل شما کجاس، اینجاس که شما فقط دارید ظواهر رو می بینید. به قول یکی از بزرگان دینمون (البته مضموناً چون عین جمله دقیقاً یادم نبود. از این بابت عذر می خوام...) طبیعت انسان ناخودآگاه به سمت خوبی میره و خوبی رو جستجو میکنه مگراینکه طبیعتش دگرگون شده باشه.

همه خوبیها نمود عملی اعتقادات درونی ماست. روزی که این اعتقادات بنا به هر دلیلی کمرنگ بشه ظواهر هم از بین خواهد رفت.
از این گذشته کی میگه اعتقادات اقلیتها پابرجا و بدون خدشس؟؟؟؟؟؟؟؟؟
پا گرفتن مجدد اعتقاداتی مثل زردشت و اهورا مزاد و ... در ایران با علم به دین برتر، خیلی دلایل عمیقی می تونه داشته باشه که دلایل سیاسی هم جزئش هست. شاید اینجا خیلی مجال گفتنش نباشه.

شاید یه خورده از اصل موضوع بحث دور شدیم ...من همه اینها رو میدونم و باور دارم ..سوال من اینه چی داره روی مسلمانی ما تاثیر منفی میذاره که اینقدر داریم از انسانیت دور میشیم(مخصوصا شیعیان ایران)

zoh_reh
26th October 2013, 04:17 PM
شاید یه خورده از اصل موضوع بحث دور شدیم ...من همه اینها رو میدونم و باور دارم ..سوال من اینه چی داره روی مسلمانی ما تاثیر منفی میذاره که اینقدر داریم از انسانیت دور میشیم(مخصوصا شیعیان ایران)

فکر می کنم اصول و فروع دین رو دست کم می گیریم. در واقع همون که قبلا گفتم ایمان نداشتن به اعتقادات.

مثلا همین تو بحث کم فروشی اینقدر عادی شده که اصلا یادمون رفت : وای بر کم فروشان.

کم فروشی در شش سوره از قرآن مذمت شده.

حالا علت رو از کم فروشی مثل کارخونه تولید مثلا ماست یا خشکبار بپرسید ، چی جواب میدن! همه مقصرن ، از بحران جهانی گرفته تا سیاست داخلی همه و همه مقصرن جز خود کم فروش ،

ما به این قضیه که روزی دهنده خداست اعتقاد داریم ولی ایمان نداریم. پس یک اثر منفی بی ایمانیه.

تا میگی حجاب، میگن آها مشکل مملکت شده بیحجابی فقط.

تا میگی وجدان کاری ، میگه خونه نشستی خبر نداری مردم چقدر بی فرهنگ شدن!

خیلی از کارامون بر میگرده به فرد فردمون.

محسن مهابادی زاده
26th October 2013, 04:22 PM
: اقلیت نه اغلیت

ممنون از تذکرتون ، من از چند تا سیستم بهره برداری میکنم که متاسفانه یکیشون ضعف فنی داره که مجبور شدم از ( غ) استفاده کنم ولی الان اصلاح شد



به نظر شما ایراد به مسلمان بودن است یا مسلمانی؟

شاید یه خورده از اصل موضوع بحث دور شدیم ...من همه اینها رو میدونم و باور دارم ..سوال من اینه چی داره روی مسلمانی ما تاثیر منفی میذاره که اینقدر داریم از انسانیت دور میشیم(مخصوصا شیعیان ایران)

محسن مهابادی زاده
26th October 2013, 04:27 PM
ا میگی وجدان کاری ، میگه خونه نشستی خبر نداری مردم چقدر بی فرهنگ شدن!

سادات خانم عزیز با تقدیم احترام: من به شخصه این وجدان کاری رو دارم خداروشکر جنس خوبش رو هم دارم ...ودر اداره استفاده کردم و متاسفانه ...و در کل بایکوت شدم ...

واما بحث بی حجابی رو در یک تاپیک دیگه انشاا.. بحثش رو شروع میکنم با یک دید جدید

*خانم معلم *
26th October 2013, 04:31 PM
ممنون از تذکرتون ، من از چند تا سیستم بهره برداری میکنم که متاسفانه یکیشون ضعف فنی داره که مجبور شدم از ( غ) استفاده کنم ولی الان اصلاح شد




شاید یه خورده از اصل موضوع بحث دور شدیم ...من همه اینها رو میدونم و باور دارم ..سوال من اینه چی داره روی مسلمانی ما تاثیر منفی میذاره که اینقدر داریم از انسانیت دور میشیم(مخصوصا شیعیان ایران)

بابت ویرایش سپاس گزارم ( شیطنت دوستانه : صحبت شما رو زمانی میتونم بپذیرم که کلماتی نظیر قابل و فرقه و اینقدر هم با غ نوشته میشد )
به نظر من دلایل متعددی میتونه داشته باشه
به عنوان نمونه میشه از تغییر سبک زندگی نام برد .
آراسته بودن به فضایل اخلاقی همراه با تحمل مشقت وسختی است.
انسان های عصر حاضر تابع آسایش بی محنت و راحتی ِ بی زحمت و تلاشند.

محسن مهابادی زاده
26th October 2013, 05:12 PM
بابت ویرایش سپاس گزارم ( شیطنت دوستانه : صحبت شما رو زمانی میتونم بپذیرم که کلماتی نظیر قابل و فرقه و اینقدر هم با غ نوشته میشد )

بله حق دارید ولی منظورم ویرایش بودکه کلمات دیگه حل شده بود ولی این یه قلم رو فراموش کرده بودم و خوب شد که متذکر شدی چون خیلی ضایع بود



به عنوان نمونه میشه از تغییر سبک زندگی نام برد .
آراسته بودن به فضایل اخلاقی همراه با تحمل مشقت وسختی است.
انسان های عصر حاضر تابع آسایش بی محنت و راحتی ِ بی زحمت و تلاشند.


راستش برام هضم نشد : الان میل به راحتی چه ارتباطی با از دست رفتن سجایای اخلاقی و انسانی داره ؟؟؟؟

تمام دنیا مخصوصا کشورهای پیشرفته ، تلاش شبانه روزی دارن میکنن برای راحت تر شدن اموراتشون و ما تازه داریم از فناوری های دهها سال پیش اونها استفاده میکنیم...اینکه من دروغ شدم ...غیبت میکنم..راحت تهمت میزنم ...بی رحم شدم و ....قاعدتا نباید به راحت طلبی ربطی داشته باشه

Majid_GC
26th October 2013, 05:15 PM
دو کتاب در این مورد قابل تامل اند

احیای تفکر اسلامی(فکر دینی در اسلام) اثر اقبال لاهوری

پدر مادر ما متهمیم اثر دکتر شریعتی

محسن مهابادی زاده
26th October 2013, 05:24 PM
احیای تفکر اسلامی اثر اقبال لاهوری

پدر مادر ما متهمیم اثر دکتر شریعتی



از ورود شما به این بحث اساسی شخصا سپاسگزارم...آقا مجید میشه لطفا کمی درباره این دوکتاب و کلیت حرفهاش توضیح بدی ( البته اگه ممکنه ممنون میشم)

Majid_GC
26th October 2013, 06:18 PM
از ورود شما به این بحث اساسی شخصا سپاسگزارم...آقا مجید میشه لطفا کمی درباره این دوکتاب و کلیت حرفهاش توضیح بدی ( البته اگه ممکنه ممنون میشم)



قسمت هایی از پدر مادر ما متهمیم :
....
به سخنم آنچنانچه قرآن مى گويد گوش كنيد: "فبشر عبادالذين يستمعون القول فيتبعون احسنه" (مژده ده بندگانى را كه به حرف گوش مى كنند و بعد هرچه را درست تر يافتند تاييد مى كنند و دنبالش را مى گيرند)، "اولئك الذين هديهم الله و اولئك هم اولواالالباب" (اينهايند آدمهايى كه خدا به راهشان آورده و اينهايند كه شعور دارند).
من آمده ام به نمايندگى-اين طبقه تحصيل كرده بى دين- نه تنها بى دين و بيگانه با دين شما، بلكه بيزار از دين و عقده دار نسبت به مذهب، و فرارى، كه به هر مكتبى، به هر شعارى و به هر فلسفه ديگرى متوسل مى شود و پناه می برد، از ترس مذهب شما- به نمايندگى از اينها، به شما كه مسوول مذهب و ايمان خودتان و و زمان خودتان، خانواده خودتان و جامعه خودتان هستيد، بگويم: براى چه طبقه من و گروه من از شما بيزار شده، از شما بيگانه شده و شما با او بيگانه هستيد و نمى توانيد با هم يك كلمه سخن بگوييد؟ به مادرها بگويم كه براى چه دختر شما نمى تواند با شما حرف بزند و شما هم نمى توانيد با دخترتان حرف بزنيد،...
و به پدرها بگويم كه فرزند شما نه به عنوان يك فساد اخلاقى، بلكه با دلايل و علل فكرى و اعتقادى، از شما فرار كرده و با شما بيگانه شده است. و همچنين بر سر شما بعنوان معتقدان امروز به اسلام و تشيع، و بعنوان كسانيكه در عصر لامذهبى و بى ايمانى در جهان، ايمانتان را نگه داشته ايد و مدعى حفظ اعتقاد و عمل به دينتان هستيد، بنابر اين مسووليت شيعه بودن و مسلمان بودن و دين دار بودن داريد و به تصريح قرآن هم در راه نجات خود و هم خاندان و فرزندانتان بايد بكوشيد، فرياد زنم كه: "قوا انفسكم و اهليكم نارا"! ( خودتان را و اهلتان را از آتش نگاه داريد!) من آمده ام اتهامات گروهى را كه پسر شما و دختر شما است (بعنوان نماينده آنها) بخود شما بگويم، و اين نمايندگى را از من بپذيريد، براى اينكه من نه با آنها همفكر هستم كه به نفع آنها و طبق عقايد آنها صحبت كنم، و نه هم در گروه شما و در اين طبقه شما وابستگى دارم تا به مصلحت شما و اوضاع و احوال اينجا صحبت بكنم...
اى پدر من، اى مادر من!
دين تو، مذهب تو و همه اعمالى كه بنام دين و مذهب انجام می دهى و همه عقايدى كه كه بنام دين و مذهب دارى، همه اش بيهوده و زيان آور است!

... دين تو عبارت است از يك نيرويى كه ترا از دنيا و از پيش از مرگ غافل مى كند و همه دلهره و وسواس و ترس و كوشش و مسووليت و تلاش ترا متوجه مرگ و بعداز مرگ مى كند، و من بعنوان جوان امروز، روشنفكر امروز، تحصيل كرده امروز، به "پيش از مرگ" كار دارم، و دين تو هيچ سخنى درباره پيش از مرگ بمن نگفته، به تو هم نگفته، تو هم نمى دانى، تو مى گويى: اين عقايد و اعمال دينى من به اين درد مى خورد كه جواب نكير و منكر را بدهم، وقتى سرم را در گور، برخشت و خاك لحد گذاشتم، در آنجا فوائدش روشن مى شود،...
تو دين "نه" به من دادى، پدر، مادر! من دختر تو بودم، راههايى كه بمن نشان دادى، پيشنهادهايى كه داشتى، شكل زندگى و ارزشهاى اخلاقى يى كه به من ارائه كردى، اين است: نرو، نكن، نبين، نگو، نفهم، احساس نكن، ننويس، نخوان، نه، نه، نه،...! اينكه همه اش "نه" شد؟! من به دنبال دين "آرى" هستم كه به من نشان بدهد كه چه بكن، چه بخوان، و چه بفهم! بقول يكى از نويسندگان: واى بحال دينى كه "نه" در آن بيشتر است از "آرى"! و از تو من يك "آرى" نشنيدم!
پدر، مادر، بزرگتر...!
كتابى براى "نخواندن"! قرآنى كه تو به آن معتقدى به چه كار ما مى آيد؟ من نمى دانم در آن چه هست و تو خودت هم نمى دانى تويش چيست! از اين جهت من كافر و توى مومن هر دومان همدرس هستيم، منتهى من به آن كار ندارم (چون كتابى كه بدرد خواندن نخورد به چه درد مى خورد؟) اما تو مرتب مى چسبانيش به چشمت و سينه ات، به پهلويت، به قنداق بچه ات و به بازوى داداشت و به بالش مريضت، تا آن جا كه من ديده ام، اين كتاب براى تو فقط مصرفش هميشه اين بوده كه: وقتى كه از خانه ات بيرون مى آيى، چند جمله از آنرا به قفل در خانه ات پف مى كنى! من يك قفل فنى و محكم مى خرم كه اصلا احتياج به پف نداشته باشد، با تكنيك بسته شود نه با پف! تو براى سلامت و مصونيت جمله هايى از آنرا دور خودت پف می كنى، يا نسخه هايى از آن را به آستر جليقه ات مى دوزى يا بگردن خودت يا گاوت مى آويزى! من مى روم واكسن مى زنم و از دكتر متخصص نسخه دوا مى گيرم، بنابر اين به "قرآن تو" نيازى ندارم!

مادر! نماز تو يك نوع ورزش تكرارى است بدون هيچ اثر اخلاقى و اصلاح عملى ... كه صبح و ظهر و شب انجام مى دهى اما نه معانى الفاظ و اركانش را مى دانى، نه فلسفه حقيقى و هدف اساسى اش را مى فهمى...
پدر، مادر! نماز تو يك نوع ورزش تكرارى است بدون هيچ اثر اخلاقى و اصلاح عملى ... كه صبح و ظهر و شب انجام مى دهى اما نه معانى الفاظ و اركانش را مى دانى، نه فلسفه حقيقى و هدف اساسى اش را مى فهمى...
تمامى نتيجه كار تو و آثار نماز تو اين است كه پشت تو قوز درآورد و پيشانى صافت پينه بست و فرق من بى نماز با تو نمازگزار فقط اين است كه من اين دو علامت تقوى را ندارم!
در مكه، اين همه وسواس داشتى براى اينكه در موقع طواف، نوك شانه چپت با خانه كعبه دقيقا محاذى باشد، اگر يك ميليمتر انحراف پيدا كند همه چيز باطل مى شود، حتى بسيارى از مردها شانه زنشان را مى گيرند و به طرف خانه راست نگه مى دارند كه منحرف نشود و گويى حج يك عمل الكترونيكى و ماشينى پيچيده اى است كه همه هوش و حواس بايد متوجه مسائل تكنيكى و فنى كار باشد و اگر يك كمى در فرم كار غفلت شود منفجر مى شود! در صورتيكه باز مى شنوم كه خودتان مى گوييد پيغمبر سوار بر شتر وارد مسجدالحرام شد و سواره طواف كرد!
هميشه و همه جا، تمام هوش و حواست سر همين فرماليته هاى تكنولوژيك بود، هزار تا سوال كردى كه: "چه جور؟" يكبار نپرسيدى: "چرا؟".
هميشه و همه جا، تمام هوش و حواست سر همين فرماليته هاى تكنولوژيك بود، هزار تا سوال كردى كه: "چه جور؟" يكبار نپرسيدى: "چرا؟"....
در همين "سعى" مى رفتم، يكى از همسفرهاى من كه طبيبى دانشمند و هنرشناس و حساس بود، مى گفت "براى اولين بار احساس كرده ام كه چقدر در اين حج عمق وجود دارد، و اسلام اين همه داراى انديشه و معنى است و هرگز فكر نمى كردم مذهب اين همه فكر و فلسفه و عمق و فرهنگ داشته باشد"، و به شدت تحت تاثير اين همه معنويت و اين همه احساس و اين همه انديشه و اين همه عمق تاثير و وزن مسووليتى كه حج بر سرشت و زندگى آدم آگاه مى گذارد، قرار گرفته بود و از اين رو، بر روى هر نكته اى تامل بسيار می كرد و از هر عملى مى پرسيد و همه چيز را سرشار معنى و عمق و شعور مى يافت.
نزديك من سعى می كرد و غرق انديشه و احساس بود و چون دقيق بود، كتابى را، از همانها كه مخلوطى است از مناسك و دعا و زيارتنامه و غيره، گشوده بود و آن چه را به سعى مربوط بود مى خواند. ناگهان، با شگفتى از من پرسيد: فلانى، اينجا يك چيزى نوشته نمى فهمم يعنى چه؟ پرسيدم: چه نوشته؟ گفت: نوشته است "در سعى چهارم، روى پله چهارم طفا اگر بايستى، اين ورد را بخوانى پولدار مى شوى"! خجالت كشيدم كه يك جوان روشنفكر دانشمند و حساس كه معنى"ارزش هاى انسانى" و "زيبايى هاى روح" و "سرمايه هاى شعور و دانش" و هنر و ايمان و عشق را می فهمد و اسلام و بويژه حج به تازگى اين همه برايش زيبايى و عمق و آبروى علمى پيدا كرده، با چنين چيزهايى كه نياز پول پرستهاى بى عرضه بدبخت و عاجز را برآورده مى كند برخورد كند. براى توجيه، گفتم: نه دكتر، اين حرفها را همين كتاب فروشها كه اين كتابها را نزديك حج تاليف مى كنند نوشته اند، پشت جلد را نشانم داد و نام مولف را. پشتم لرزيد، تنها جوابى كه دادم اين بود! كه راه افتادم و به سعى ام ادامه دادم...، با چه سرعتى!
آرى بابا، مثل اينكه تمام كوشش ها اين بود، كه هيچ جاى دين به درد دنيا نخورد، تمامش مصرفهاى اخروى داشته باشد و اين چه موفقيتى براى دنياداران! و چه قرص خوابى براى دردمندان و دنيازدگان!
من، پدر، مادر، بدنبال قهرمانى هستم كه در اين دنيا مرا نجات بدهد و در اين زندگى و سرنوشت محكوم و جهنمى فعلى ام از من شفاعت بكند. براى من و سرنوشت زار من چه نتيجه داشت اين كربلاى تو؟ تو بمن يك كتابى را نشان دادى كه تازه در قم تاليف يافته و گفتى مطالب اساسى و مهم را نويسنده اى كه خودش و اخويش متخصص انقلاب كربلايند، اين جا نوشته، من خواندم، كتابى با نامى بزرك و با حجم زياد و قطر زياد، اسمش هم "دفاع از حسين شهيد"!
در اين كتاب نوشته بود: اين قيام حسينى خيلى ارزش داشته براى همه انسانها!
نتيجه هايش دو نوع است:
1 - نتيجه هاى معنوى 2 - نتيجه هاى مادى اما نتايج معنوى، بزرگترينش اين است كه: اگر يك عده محقق جمع بشوند و فهرستى تهيه كنند از اسم تمامى زنها و مردهايى كه بعلت گريه بر امام حسين، در روز قيامت، همه گناهانشان بخشيده شده و به بهشت رفته اند، شمارش از ميليون ها نفر تجاوز مى كند. اين نتيجه معنوى انقلاب!!
اما آثار ماديش از اين هم جالب تر است، و لابد همه اقتصاد دانان و سرمايه داران غرب تعجب مى كنند از اين همه نتايج اقتصادى قيام امام حسين!
پدر! مادر! و آقاى نصيحت گوى خوشفكر مذهبى، كه مى چويى امثال اين كتابها انحرافى است و حقيقت اسلام اين نيست كه اينها مى گويند! من يك دانشجوى علوم هستم، يك استاد و مترجم و نويسنده در زمينه هاى ديگرم، متخصص و مجتهد نيستم كه بروم خودم حقايق و اسرار را از سرچشمه هاى اصلى تحقيق كنم، من مهندسم، طيببم، جامعه شناس يا اديب يا اقتصاد دانم، اين كتاب و امثال اين، كتاب مذهبى شما است، نويسنده اش لباس رسمى مذهبى دارد، منبر می رود، مبلغ رسمى دين شما است، وابسته به كانون علمى مذهب شما است، توى كتابش هم چندين دست خط از علماى مشهور و روحانيون برجسته چاپ شده، يك نفر هم از دانشمندان شما كوچكترين انتقادى به او يا كتابش نكرده! حالا من كجا بروم تحقيقات تاريخى و فلسفى و مذهبى پيچيده بكنم و من مهندس يا طبيب يا دانشجو به اين نتيجه برسم كه اين حرفها با حقيقت اسلام اوليه سازگار نيست! نتيجه اى كه علماى رسمى و مبلغين رسمى شما به آن نرسيده اند!...
تمام شد! آرى، تمام شد! به من حق نمى دهى پدر، مادر! حق نمی دهى كه اينها همه را كنار بريزم و بروم دنبال كار و زندگيم، دنبال علم و فكر و فلسفه و ادبيات و هنر؟...


خوب، حالا ديگر نمى دانم چه صحبت كنم، و به نمايندگى چه كسى صحبت كنم! چون ديگر نه نماينده آن نسلم كه تا كنون پيامشان را به شما گفتم، زيرا كه با آنها هم عقيده نيستم، و نه به نمايندگى قطب مذهبى و قشر مذهبى و شخصيتهاى مذهبى و محافل مذهبى اين جامعه مى توانم حرف بزنم، به اين جهت كه مرا به نمايندگى خودشان قبول ندارند و بعنوان يك بلايى كه آمده و خدا رفعش كند، تلقى مى كنند. اما حالا شما فقط قضاوت كنيد چه وضعى دارم.
...
1) عدل 2) امامت
اين همان نيست كه تو در مكتبهاى ديگر مى جويى؟ و همان نيست كه براى جامعه خويش و براى بشريت آرزو مى كنى؟
شيعه بر همين دو پايه استوار است، اما چه كنم كه اين دو اصل را از معنى خودش انداختند، يعنى اسم آن را حفظ كردند و رسمش را نفى!!!
اگر فريبكاران كه اين دو را، بى معنى و بى اثر كردند، بجاى اينكه معنى اين دو را برداشتند، اصلا لفظ آن را بر مى داشتند و بجايش اصطلاح ديگرى، مثل تقيه و عبادت و رياضت و غيره را مى گذاشتند، من مى توانستم امروز خطاب به روشنفكران و خطاب به توده نيز فرياد بزنم كه: نه! اصول شيعه اينها نيست، عدل است و امامت است! اما بدبختى ما اين است كه، اين دو لفظ را گذاشتند، اما، معنى آن را مسخ كردند، طورى كه نه عدالتش به درد عدالت مى خورد و نه امانتش بدرد امامت

محسن مهابادی زاده
26th October 2013, 06:34 PM
قسمت هایی از پدر مادر ما متهمیم :

بسیار عالی و قابل تامل بود ..ممنون از شما

ارگان
26th October 2013, 06:45 PM
به نظر من داریم بد میشیم چون دینمونو پیدا نکردیم داریم ازش دورتر میشیم
اسمه اسلامو فقط داریم نسل به نسل به یدک میکشیم
اما خودمون نرفتیم تحقیق کنیم این دینی که من دارم ینی چی؟ از کجا اومده؟ چه شرایطی داره؟
و یا چه فرقی با ادیانه دیگه داره؟
فک کنم کمتر کسی حوصله کرده باشه بره با تمامه ادیان ها آشنایی پیدا کنه و اونو با دینه خودش بسنجه ببینه کدوم کامل تره یا بهتره یا اصن بره دینه خودشو بطور کاملو گسترده بشناسه
ماها فقط اونجایش که به نفعمونه میگیم مسلمون اگه پای منفعت درمیون بیاد دیگه اسلام رنگی نداره برامون.

kamanabroo
26th October 2013, 07:02 PM
با سلام و تشکر از ایجاد بحث

ابتدا باید بگم که در سوال شما یه مقدار بزرگ نمایی شده نسبت به اینکه مسلمانها دارند از دین و اخلاق دور می شوند..
برعکس ؛
من همچین احساسی ندارم
بلکه میبینم که یک گرایش فکری ایجاد شده که غالبا دوست دارند که با فکرو تامل دین را بفهمند و عمل کنند. نه فقط و فقط از روی تعبد.

اول برای دین داری عقلانیت لازم است و بعد هم تعبد.

به نظرم بهتر بود که بحث اینگونه شروع می شد که علت دوری بعضی از مسلمانها از آموزه های دینی و اخلاقی در اجتماع و زندگی فردی چیست؟

و اینکه بحث برده بشه روی اینکه شیعیان اینجوری اند.. بنده مخالفم چون این رویکردی که ازش حرف زدین در غیر مسلمان ها و غیر شیعه ها به مراتب بیشتره.

-----------
و اما نسبت به اون بخشی که میشه قبول کرد که هست:

اینکه این دور شدن از اخلاق در بین مسلمانها وجود دارد این یک امر طبیعی است (هر چند گرایش به اخلاق و درستی خیلی بیشتر است) که در همه جا هست. و مسلما ربطی به دین ندارد (البته منظورم این نیست که شما گفتین به دین ربط دارد ها) بلکه به مسلمانی ما ربط دارد و به زمینه هایی که موجب می شود برخی از آموزه های دینی فاصله بگیرند و به ظرفیت هایی که برای خودمان ایجاد نکردیم و درک و فهمی که باید بهش می رسیدیم و نرسیدیم از دین و مسلمانی..


هر کسی در دینداری خودش یکسری ملاک هایی دارد که بهتر است برای اینکه در مسلمانی و ارزشی بودن , به واقع نزدیک تر باشد باید دین خود و اعتقادات خودش را به دین یا اهل دین (علما و بزرگان دینی) عرضه کند و راه های خوب بودن رو آنگونه که دین بیان کرده بپیماید.

وقتی ما یک محور برای خوب بودن و مسلمان بودنمان درنظر نگیریم فقط به آنچه خودمان تصور می کنیم درست است عمل می کنیم و از آنجاییکه همه در یک مورد مشخص یک نظر ندارند بلکه نظرات و درک و پیشنهادات متفاوت است بهترین و مطمئن ترین راه این است که ما به دین و راهی که خداوند در قرآن برای ما روشن کرده عمل کنیم.

بله این انتقاد به ما مسلمان ها وارد است که خوب مسلمانی نمی کنیم اما انتظار داریم که خداوند درحق ما خدایی را تمام کند!!!

و اگر این اتفاق نیفتد برای خود دلیلی برای هتاکی و بی دینی و.. می آوریم و دل خودمان را راضی می کنیم و هر آنچه که دوست داریم عمل می کنیم و می گوییم.

یکی دیگر از علتهایی که موجب می شود ما نسبت به مسلمانی خود مقید نباشیم این است که برای خوب بودنمان (هرچند ناخودآگاه) شرط می گذاریم! شرط این که حتما زندگی ما رو به راه باشد.. همه با ما خوب رفتار کنند... همه چیز بر وفق مراد باشد..

که باید به این مسئله فکر کنیم که خداوند نه به نماز مانیاز دارد.. نه به عبادت ما.. و نه به خوب بودن ما .. که برایش شرط بگذاریم . بلکه تمام این راه ها را خداوند برای ما روشن کرده که در زندگی دنیا هم آرامش روحی داشته باشیم و هم بتوانیم درست فکر کنیم و درست عمل کنیم.

محسن مهابادی زاده
26th October 2013, 07:09 PM
شرط این که حتما زندگی ما رو به راه باشد.. همه با ما خوب رفتار کنند... همه چیز بر وفق مراد باشد..

بله ممنون از نظرات خوب شما
یه نکته به یادم اومد که مثال بزنم مردم کره شمالی و چین و ژاپن رو که این همه بلا سرشون اومده و هر روز داره میاد ولی از اخلاق و انسانیت چیزی کم نذاشتن ...من با اینها برخورد داشتم ....بهشت را به بها دهند نه بهانه

A S L A N
26th October 2013, 07:23 PM
دروووووووووووودبر همه بزرگواران
یه موضوع که به نظرم خیلی قابل تامله :
ما مسلمانها و تمام اقلیتهای مذهبی در این کشور با تمام شرایط خاص خودش ، داریم با هم زندگی میکنیم...گرانی و تورم و هزار تا مشکل دیگه برای مسلمانها هست و برای اقلیتهای مذهبی گرامی هم هست
حال چرا ما اینقدر داریم روز به روز از سجایای اخلاقی انسانی ( و نه حتی اسلامی) دور و بی توجه تر و بی رحم تر میشیم ...ولی پیروان این مذاهب و فرقه های دیگه به عنوان انسانهای شریف و قابل اعتماد دربین ما شهرت دارن و انصافا هستن..مگه این شرایط زندگی برای اونها نیست ؟؟؟ پس چرا اونها عوض نشدن؟؟؟

سلام

bebinid duste aziz dar jame'eye emruzi din va dindari rahe khodesh ra peida karde

hesabe din az karhaye ruzmare joda shoda ast (gheir az javamei mesle irane khodemun).

albate dar keshvare ma dustane hokumati say daran amizehaye dini ra ba har vasilei hatta zur varede zendegi konand.albatte bishtare amizehaye eslam mesle har dine asmanie digar amizehaye akhlagi hastand.

moshkelati k shoma onvan kardid bishtar moshkelate ejtemayi hastand ta mazhabi.ama masulin keshvar ba siah namayi va ba estefade az nagshe mazhabi khod say darand in zaf dar hokumat ra k amale asli khodeshan hastand, ba zaf dar dindari k motavajehe mardam hast pushesh dahand.

1 mesal baratun mizanam.omidvaram b kasi bar nakhore

hame midanim ijade sar o seda kari na hanjar va gheire akhlagist

barha shode k niruye entezami va rahnemayi va ranandegi mashinhayi ra be dalile sedaye bolande musigi va ... jarime kardand.vali ijad sar o seda va mozahemat ba parchame emam hosein az didgahe agayan savab ham darad

ya fatvahaye akhire chan tan az maraje taglid k bishtar janbeye siasy va egtesadi darad dalil ba estefade az nofuze dini baraye kam asar jelve dadane zafe hokumatie modiran va masulin hast.

va besyari digar mesal faravan ast

hal chera agaliatha be gole shoma tahte tasire jaryanate mosalmanae jame'eye ma garar nadarnd javabash mobarhan ast

محسن مهابادی زاده
23rd January 2014, 06:51 PM
درود

چند هفته پیش توسط عده ای مورد سوء قصد واقع شدم و آسیب دیدم ولی خداروشکر جدی نبود....اما نکته ای که خیلی قابل تامله اینه که در زمان درگیری ، تردد افراد رو در اطرافم حس میکردم و کمی هم میدیدم ولی این افراد فقط نگاه کردن و رفتن...

به راحتی ممکن بود من کشته بشم و تموم//////

چرا مردم ایران اینجوری شدن؟؟؟؟ قبلا اگه کسی در ملا عام مورد ضرب و شتم قرار میگرفت و یا درگیر میشد ، مردم اگر درگیر هم نمیشدن ولی طرفین درگیر رو جدا میکردن تا ببینن داستان چیه...

الان همه بی تفاوت فقط نگاه میکنن و نهایتا میگن( آخی طفلکی رو کشتنش!!!)

چه بلایی داره سر انسانیت میاد؟؟؟؟

Capitan Totti
23rd January 2014, 06:58 PM
این ریا کاران مبتذل و خدا نشناسند
که ما رو به این روز انداختند!!
حضرات ریا باید جواب بدن!!

"golbarg"
23rd January 2014, 07:17 PM
اقای نیما ماهان خوب بود مینوشتش اسلام دیدم اما مسلمان ندیدم

کاش .............................

javan0012
23rd January 2014, 07:35 PM
مسلمانی به اسم نیست به عمل است

Capitan Totti
23rd January 2014, 07:42 PM
اقای نیما ماهان خوب بود مینوشتش اسلام دیدم اما مسلمان ندیدم

کاش .............................

کاش چی؟!

"golbarg"
23rd January 2014, 07:50 PM
کاش چی؟!

کاش اول انسان بودن یاد میگرفتیم وبعد................دیگه توضیح بیشتر نمیدم[negaran]

سعیده ذوقی
26th January 2014, 03:56 PM
اقای ماهان
به نظر من این قضیه که خیلی وقته جامعه شناسای متفکری راجع بهش بحث کردن و مشکل برای خیلی از کشورا حل شد مربوط به سکولاریزیشنه همه می دونیم اروپای قرون وسطی وقتی از دین جدا شد و دینو از تمامی مسائل زندگیش خارج کرد به انقلاب صنعتی رسید و نمونه های زیادی، در کشور ما هم همینطور انقد دین رو وارد سیاست کردن که اعصاب ادم خط خطی میشه هر چی میشه یه پسوند اسلامی بهش می چسبونن بنابراین اگه یکی از این مسئولا اشتباه کنه چی میشه؟ بذار بگم نتیجش به پای دین زده میشه. سیاست اشتباه اونوقت ما به دین....

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد