PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : مقاله بررسي مفهوم حاشيه نشيني



SouRosh. FaD
20th October 2013, 02:59 PM
بررسي مفهوم حاشيه نشيني
در فارسي اصطلاحات متعددي در ارتباط با حاشيه‏نشيني مورد استفاده قرار مي‏گيرد، که عبارتند از: زاغه نشيني، آلونک نشيني، حلبي‏آباد و غيره، که هر کدام مفهوم خاص خود را دارند. در ساير زبان‏ها و فرهنگ‏هاي جهان نيز اصطلاحات متفاوتي، در اين مورد، وجود دارد، مانند: - رانچو (rancho) يا فاولا (favela) در امريکاي لاتين؛ بوستي (bustee) يا کامپونگ (kampong) در آسيا؛ بي دونويل (bidonville) يا شانتي تاون (shanty town) در افريقا. برخي از محققان، حاشيه نشيني را برگرفته از کلمه‏ي slum مي‏دانند، و برخي ميان حاشيه‏نشيني (squatter housing) و محله‏هاي فقيرنشين (slums) تفاوت قايل هستند و چنين اظهار مي‏دارند: اولي معمولاً ساخت و سازهايي را شامل مي‏شود که به طور غيرقانوني، با تخلف از مقررات ساختماني و يا در زميني بدون اجازه‏ي صاحب آن، سربرافراشته‏اند و در مقابل، [دومي]... بناهاي پايداري هستند که از طريق مجموعه‏ي عواملي مانند سن بنا، مسامحه کاري و متروکه شدن بنا و تقسيم آن به بخش‏هاي فرعي (که فشار زيادي را بر روي تسهيلات و تجهيزات اساسي بنا تحميل مي‏کند)، در وضعيت زير استاندارد قرار گرفته‏اند. (ديويد دراکاکيس)
يکي از اصطلاحاتي که در اين خصوص به کار برده مي‏شود «شانتي تاون» است. فرهنگ جديد جغرافيا درباره‏ي اين اصطلاح مي‏نويسد: «شانتي تاون به منطقه‏ي مسکوني زيراستاندارد گفته مي‏شود، که اغلب به طور غيرقانوني اشغال شده و خاص جهان سوم است. شانتي تاون يا در زمين‏هاي ناهمواري که در معرض سيل هستند و يا در داخل شهر ايجاد مي‏شود...»
تفاوت حاشيه نشيني و گتو هاي كشورهاي پيش رفته: اصولاً اصطلاح حاشيه نشيني خاص کشورهاي در حال توسعه است. کشورهاي توسعه يافته بدليل تحولات اجتماعي- اقتصادي متفاوتي که پشت سر گذاشته‏اند، به طور عمده داراي محله‏هاي فقيرنشين (به عوض حاشيه‏نشين) مي‏باشند. اين محله‏ها، به لحاظ مکاني، معمولاً در مناطق مرکزي شهرهاي بزرگ قرار دارند، يعني جايي که در سال‏هاي پس از انقلاب صنعتي، به دليل استقرار کارخانجات و کارگاه‏هاي توليدي، و سکونت کارگران و اقشار کم درآمد در مجاورت آنها، مرغوبيت خود را از دست دادند و به محله‏هاي کارگري و فقيرنشين تبديل شدند. اين در حالي است که مکان گزيني مناطق فقيرنشين، در کشورهاي در حال توسعه، اغلب در حاشيه‏ي شهرهاي بزرگ صورت گرفته است. آنتوني گيدنز در اين باره مي‏نويسد: در شهرهاي غربي، تازه واردان بيشتر ممکن است در مجاورت قسمت‏هاي مرکزي شهر سکونت اختيار کنند، اما در کشورهاي جهان سوم معمولاً عکس آن اتفاق مي‏افتد و مهاجرت در جايي که حاشيه‏ي گندابي (Septic Fring) نواحي شهري ناميده شده است، ساکن مي‏شوند. (احمديان، محمد علي، 1382)
در کشورهاي توسعه يافته، حاشيه نشيني از الگوهاي خاص پيروي مي‏کند. اين الگوها، همچنان که پيتر هاگت (Peter Haggett) خاطر نشان کرده است، «از نظر فضايي با جهان سوم متفاوت و به صورت پديده‏ي گتو (Ghetto) است. گتوها که معمولاً از اقليت‏هاي مذهبي، قومي و يا زباني تشکيل شده‏اند، وجوه تشابه زيادي با حاشيه نشينان دارند، که مهمترين آنها جذب نشدن در متن شهرهاي غربي است». گتوهاي شهري در اغلب موارد به وسيله‏ي موانع فيزيکي يا انساني از بقيه بخش‏هاي شهري جدا مي‏شوند. ناهمواري‏ها، رودها، ايستگاه‏هاي راه‏آهن، مانداب، گورستان‏ها و فرودگاه‏هاي قديمي از آن جمله است.»
بزرگ‏ترين گتوهاي جهان، که براساس تفاوت‏هاي نژادي شکل گرفته است، در محله‏ي هارلم نيويورک قرار دارد و ساکنان آن را سياهپوستان تشکيل مي‏دهند. صرف نظر از گتوها، به طور کلي در مناطق مرکزي شهرهاي بزرگ کشورهاي توسعه يافته، شرايط نامساعدي براي اقشار کم‏درآمد وجود دارد که به مرور زمان بر تعداد آنها افزوده مي‏شود. جيمز روبينشتاين (James Rubenstein) شرايط نامساعد زندگي در مناطق مرکزي شهرهاي امريکا را توصيف نموده است. وي درباره‏ي بي‏خانمان‏هاي ايالات متحده امريکا مي‏نويسد: ميليون‏ها امريکايي شب‏ها در مقابل در خانه‏ها و يا روي شبکه‏هاي فلزي گرم خيابان‏ها و نيز در ايستگاه‏هاي اتوبوس و مترو مي‏خوابند... دوسوم نوزادان مناطق مرکزي شهرها در ايالات متحده را مادران ازدواج نکرده به دنيا مي‏آورند و 90 درصد بچه‏هاي اين مناطق نيز فقط با يکي از والدين خود زندگي مي‏کنند... درصد کمي از افراد مستمند به خاطر توانايي براي مراقبت از فرزندان، جدايي از همسر را انتخاب مي‏کنند. اگر شوهري مجدداً به خانه برگردد، ممکن است که همسرش، مزاياي امدادي را از دست بدهد و بدين طريق خانواده را از نظر اقتصادي، در وضعيتي بدتر از دوره‏ي جدايي قرار دهد.
بخش مهمي از ساکنان شهرهاي بزرگ جهان که در مناطق حاشيه‏اي، زاغه‏ها، گتوها و امثال آنها به سر مي‏برند، با شرايط نامساعدي مواجه هستند. گزارشي از سازمان ملل متحد، در سال 1998 ، اعلام نموده است: «درمناطق شهري پرتراکم، هر ساله، 10 ميليون نفر به دليل اوضاع و شرايط نابسامان زندگي، نظير مسکن غيراستاندارد و بهداشت نامناسب، جان مي‏سپارند.» (احمديان، محمد علي،1382)
بررسي تعاريف حاشيه نشيني: صاحب نظران و كارشناسان مسائل شهري تعاريف متعددي از حاشيه نشيني ارائه كرده اند برخي مانند چارلز آبرامز حاشيه را به عنوان فرايند تصرف نواحي شهري به قصد تهيه مسكن دانسته است. و نيز حاشيه نشيني را در معناي عام شامل تمام كساني مي دانند كه در محدوده اقتصادي شهر ساكن هستند ولي جذب اقتصاد شهري نشده اند. (تعريف اقتصادي) «... افرادي که در مناطق حاشيه نشين زندگي مي‏کنند از ساخت قدرت و سياست عمومي جامعه جدايي يافته‏اند و به عنوان گروه پست اجتماعي تلقي مي‏شوند... حاشيه نشينان از نظر اجتماعي داراي موقعيتي ضعيف بوده و در طبقه‏ي پايين اجتماع قرار دارند.»(نگرش اجتماعي) خانواده‏هاي تهيدست و غالباً مهاجر که به تعبير اسکار لوئيس (Oscar Lewis) در نوعي فرهنگ فقر زندگي مي‏کنند. «آنان به طور کامل جذب شيوه‏ي جديد زندگي شهري نشده و در حاشيه‏ي آن به زندگي ادامه مي‏دهند.» (نگرش فرهنگي)«سرپناه‏هاي خلق الساعه برپا شده بر زمين متعلق به ديگران، واقع در حاشيه شهرها...»( نگرش کالبدي) (حاشيه نشيني؛ ريشه ها و راه حل ها‏ 1382)
جاذبه شهر نشيني و رفاه شهري اين افراد را از زادگاه خويش كنده و به سوي قطب هاي صنعتي و بازارهاي كار مي كشاند و اكثر آن ها مهاجرين روستايي هستند كه به منظور گذراندن بهتر زندگي راهي شهرها مي شوند
بعضاً حاشيه نشيني را استقرار در زمينهاي غيرقانوني شهري تعريف مي كنند كه به شهرداريها و وزارت مسكن مربوط مي شود. و تعبيري كه از حاشيه نشيني ارائه شده است ، ساختمان يا بخشي از شهر كه در آن ويراني ، نارسايي عرضه خدمات درماني تراكم زياد جمعيت در واحدهاي مسكوني ، فقدان آسايش لازم و خطرات ناشي از عوامل طبيعي نظير سيل ديده مي شود.
بنابراين مي توان چنين نتيجه گرفت كه حاشيه نشين فردي است مهاجر يا غير مهاجر كه به دليل فقدان رياست و تخصص صنفي و نبود بنيان هاي مالي توانمند و طبقه و فرهنگ اجتماعي متناسب با طبقات و فرهنگ متعارف و لازم شهري در حاشيه واقع شده است . اين افراد بيشتر به علت عوامل رانش زادگاه خود و كمتر به دليل عوامل جاذب شهري ، زادگاه خويش را ترك كرده و به شهر ها روي مي آورند. آن ها به دليل عدم تطبيق با محيط شهري از يك سو و بر اثر عوامل پس ران شهري از سوي ديگر از محيط شهري پس زده مي شوند و به تدريج به كانونهاي به هم پيوسته و يا جدا از يكديگر در قسمتهايي از شهر سكني مي گزينند به صورتي كه محل سكونت و نوع مسكن آنها با محل سكونت متعارف شهري مغاير بوده و مالكيت آن ها غالبا غصبي است و همچنين اين افراد از نظر وضعيت فرهنگي و اقتصادي نيز با جمعيت شهري تمايز دارند. (رضا مسعودي فر)
حاشيه نشيني فرهنگي به حالتي گفته مي شود که افراد علي رغم سکونت در محدوده شهري و بعضاً مرکز شهر با فرهنگ شهروندي آشنا نيستند. شهرنشين به کسي اطلاق مي شود که در قلمرو مکاني شهر ساکن است و شهروند کسي است که علاوه بر سکونت در محدوده شهري، تابع هنجارهاي شهري هم هست بنابراين در حاشيه نشيني فرهنگي بيشتر شاهد افراد شهرنشين هستيم و نه شهروند به طور مثال در چنين شرايطي است که شاهد پرورش حيواناتي نظير گاو و گوسفند در محدوده شهري خواهيم بود. (بهروز سپيدنامه)
سيمون چپمن (Simon Chapman) هشت ويژگي براي مناطق حاشيه نشين و موارد مشابه آن، به شرح زير، برمي‏شمارد: عموماً غيرقانوني هستند. غالباً خلق الساعه هستند و از مواد و مصالح مختلف ساخته شده‏اند. معمولاً به وسيله‏ي خود ساکنان احداث شده‏اند. فاقد خدمات شهري مانند راه آسفالته، برق و سيستم دفع فاضلاب هستند. توسعه‏ي آنها بدون برنامه‏ريزي و اغلب به صورت اتفاقي صورت مي‏گيرد. مکان گزيني آنها اغلب در لبه‏هاي شهري، حواشي خطوط آهن و بزرگراه‏ها و يا زمين‏هاي خالي از سکنه‏اي که در مجاورت مناطق مرکزي شهرها قرار دارند، صورت مي‏گيرد. معمولاً در مناطق نامناسب شهري (مانند: زمين‏هاي ناهموار، حواشي کارخانجات، در مجاورت زمين‏هاي رها شده و بلااستفاده) تشکيل مي‏شوند. جمعيت متراکم دارند که از خانواده‏هاي پرجمعيت تشکيل شده است.
آنچه از تعاريف گوناگون برمي‏آيد آن است که: حاشيه نشيني در کشورهاي در حال توسعه، غالباً از مهاجرين تشکيل مي‏شود که بنا به علل مختلف، شهرهاي بزرگ را هدف قرار داده‏اند، ولي به دليل پايين بودن سطح مهارت‏هاي فني و فقدان سرمايه‏ي کافي، قدرت ورود به متن اصلي شهر را نداشته و ناگزير به پذيرش زندگي حاشيه‏اي شده‏اند. مکان گزيني اين قبيل اجتماعات، اغلب، در زمين‏هاي نامرغوب و يا اراضي حاشيه‏ي شهرها و به صورت غيرقانوني صورت گرفته است. فقر اقتصادي، پايين بودن سطح سواد و بالابودن ميزان جرائم و کمبود خدمات زيربنايي و مساکن بي‏دوام و خلق الساعه، از خصوصيات مشترک مناطق حاشيه نشين به شمار مي‏رود. به عبارت ساده‏تر مي‏توان گفت: مناطق حاشيه نشين، محدوده‏هاي خاصي از شهرها هستند که به لحاظ شرايط اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و کالبدي، تفاوت آشکاري با ساير مناطق شهري دارند.( احمديان، محمد علي،1382)

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد