PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : سوال عالم ذر



maryam kia
18th October 2013, 04:09 PM
سلام.
از دوستان بخش مذهبی کمک میخوام[shaad]
میشه یه توضیح کاملی از عالم ذر بدید.
ممنون میشمsh_omomi70

kamel.gholami
18th October 2013, 04:15 PM
سلام.
از دوستان بخش مذهبی کمک میخوام[shaad]
میشه یه توضیح کاملی از عالم ذر بدید.
ممنون میشمsh_omomi70



به عقیده مسلمان‌ها عالم ذر یا روز اَلَست، زمانی است که خداوند پیمانی از انسان برای گواهی دادن بر یگانگیش گرفته‌است.


تو ویکی پدیا توضیح خوبی داره ها ... سر زدی؟

maryam kia
18th October 2013, 04:19 PM
به عقیده مسلمان‌ها عالم ذر یا روز اَلَست، زمانی است که خداوند پیمانی از انسان برای گواهی دادن بر یگانگیش گرفته‌است.


تو ویکی پدیا توضیح خوبی داره ها ... سر زدی؟

نه. اینی ک شما گفتین درست ولی کامل نیست
بله سر زدم.
قانع نشدم برای همین اینجا مطرح کردم

kamel.gholami
18th October 2013, 04:22 PM
نه. اینی ک شما گفتین درست ولی کامل نیست
بله سر زدم.
قانع نشدم برای همین اینجا مطرح کردم


خوب بچه ها بیاین جواب بدین ...

من سوادم تا همین جا بود:)):))

maryam kia
18th October 2013, 04:27 PM
خوب بچه بیاین جواب بدین ...

من سوادم تا همین جا بود:)):))

ممنون[golrooz]

kamanabroo
18th October 2013, 06:44 PM
سلام.
از دوستان بخش مذهبی کمک میخوام[shaad]
میشه یه توضیح کاملی از عالم ذر بدید.
ممنون میشمsh_omomi70

سلام و وقت بخیر

ممنونم از اینکه سوالتون رو مطرح کردین

به این لینک ها که قبلا بحث شده و ارسال شده مراجعه کنید و مطالعه

بعد سوالاتی که پاسخ داده نشدند رو در خدمتیم.. [golrooz]

عالم ذر کجاست؟ (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?58290-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%B0%D8%B1-%DA%A9%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F)

عالم ذر ، جبر یا اختیار ؟!! (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?16301-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%B0%D8%B1-%D8%8C-%D8%AC%D8%A8%D8%B1-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%9F!!)

maryam kia
18th October 2013, 06:50 PM
سلام و وقت بخیر

ممنونم از اینکه سوالتون رو مطرح کردین

به این لینک ها که قبلا بحث شده و ارسال شده مراجعه کنید و مطالعه

بعد سوالاتی که پاسخ داده نشدند رو در خدمتیم.. [golrooz]

عالم ذر کجاست؟ (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?58290-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%B0%D8%B1-%DA%A9%D8%AC%D8%A7%D8%B3%D8%AA%D8%9F)



عالم ذر ، جبر یا اختیار ؟!! (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?16301-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%B0%D8%B1-%D8%8C-%D8%AC%D8%A8%D8%B1-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%9F!!)



اگه بخوایم یه نظریه بر اساس اصول کافی ارائه بدیم چی؟میدونم زیادن ولی رساترین و بهترینش کدومه؟

kamanabroo
18th October 2013, 06:57 PM
اگه بخوایم یه نظریه بر اساس اصول کافی ارائه بدیم چی؟میدونم زیادن ولی رساترین و بهترینش کدومه؟


شاید تو این لینک هایی که گذاشتم براتون اومده باشه یا ازش حرف زده باشیم.

اگر فقط بر مبنای کتاب شریف اصول کافی می خواهید (یعنی به عنوان تحقیق) فقط از همین کتاب براتون متن چند روایت رو بگذارم؟

maryam kia
18th October 2013, 07:02 PM
شاید تو این لینک هایی که گذاشتم براتون اومده باشه یا ازش حرف زده باشیم.

اگر فقط بر مبنای کتاب شریف اصول کافی می خواهید (یعنی به عنوان تحقیق) فقط از همین کتاب براتون متن چند روایت رو بگذارم؟

اگه بزارید ممنون میشم.کنفرانسشو دارم

kamanabroo
18th October 2013, 07:14 PM
1-

بكير بن اعين گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: خدا از شيعيان ما پيمان ولايت گرفت، در حالى كه مانند موران ريز بودند، همان روزى كه از ذره‏ها (روزى كه همه بشر مانند ذره يعنى مورچه بودند) پيمان گرفت و نيز بربوبيت خود و نبوت محمد صلّى اللَّه عليه و آله اقرار گرفت. (راجع بعالم ذر در كتاب ايمان و كفر بتفصيل بحث مى‏شود).


2-

عقبه گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: خدا مخلوق را آفريد، و هر مخلوقى را كه دوست ميداشت از ماده‏اى كه دوست داشت آفريد، و آنچه را دوست داشت از گل بهشت آفريد. و هر مخلوقى را كه دوست نداشت از ماده‏اى كه دوست نداشت آفريد، و آنچه را دوست نداشت از گل دوزخ آفريد، سپس آنها را در سايه‏اى مبعوث كرد.

من عرضكردم: سايه چيست؟ فرمود: نميبينى كه سايه خودت در برابر خورشيد چيزى هست و چيزى‏ نيست (يعنى چيزيست كه از خود شخصيت و استقلال ندارد و اين تنظيريست براى عالم مثال يا عالم ارواح يا عالم‏ ذر) سپس خدا پيغمبران را در ميان آنها مبعوث ساخت تا ايشان را باقرار بخدا دعوت كنند، اينست كه خدا فرمايد: «و اگر از آنها بپرسى كى خلقشان كرده؟ خواهند گفت: خدا- 87 سوره 43-» سپس خدا ايشان را باقرار نسبت بپيغمبران دعوت كرد، برخى اقرار و برخى انكار نمودند، آنگاه بولايت ما دعوتشان كرد، بخدا كسى بدان اقرار كرد كه خدايش دوست داشت و آنكه را دشمن داشت، انكار كرد اينست گفتار خدا: «بآنچه از پيش (در عالم‏ ذر) تكذيب كرده‏اند، ايمان نخواهند آورد- 74 سوره 10-» سپس امام باقر عليه السلام فرمود: تكذيب آنها در آنجا (عالم‏ ذر) بود.

شرح‏

- علامه مجلسى ره گويد: عقيده محدثين اينست كه چون خدا نيكى و بدى كردار و عقيده بندگانش را ميدانست، نيكان را از گل بهشت آفريد و بدان را از گل جهنم تا هر كدام از آن دو دسته بلياقت و سزاوارى خود برسند بنا بر اين كردار و رفتار آنها سبب شد كه آن گونه خلق شوند، نه آنكه برعكس باشد (تا جبر لازم آيد).

و از محدث استرآبادى نقل ميكند كه تشبيه عالم مثال بسايه از اين نظر است كه آن مرتبه از وجود نيست بوجود خارجى چيزى نيست ولى نسبت بخود چيزى هست يا كنايه از اين است كه آنها اجسام لطيفه‏اى بودند.

________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب - مصطفوى، سيد جواد، أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، 4جلد، كتاب فروشى علميه اسلاميه - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.
أصول الكافي / ترجمه مصطفوى ؛ ج‏2 ؛ ص318

أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، ج‏2، ص: 319

- - - به روز رسانی شده - - -


9-

و مى‏فرمود: خدا از شيعيان ما آنگاه كه در عالم‏ ذر بودند، بولايت ما پيمان گرفت، روزى كه از همه در عالم‏ ذر پيمان ميگرفت، و نيز بربوبيت خود و نبوت محمد صلّى اللَّه عليه و آله پيمان گرفت، و خداى جل و عز امتش را كه مانند سايه‏ها بودند (روح بدون پيكر يا با پيكر مثالى بودند) بمحمد صلّى اللَّه- عليه و آله در گل ارائه فرمود، و آنها را از گلى آفريد كه آدم را از آن آفريد، و خدا ارواح شيعيان ما را دو هزار سال پيش از بدنهايشان آفريد، و ايشان را بر پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله عرضه داشت، حضرت آنها را شناخت و على هم آنها را شناخت و ما آنها را از سياق گفتار ميشناسيم (يعنى از گوشه و كنار گفتارشان محبت و ولايت آنها نسبت بما واضح مى‏شود).

________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب - مصطفوى، سيد جواد، أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، 4جلد، كتاب فروشى علميه اسلاميه - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.
أصول الكافي / ترجمه مصطفوى ؛ ج‏2 ؛ ص321

kamanabroo
18th October 2013, 07:15 PM
اهل بیت علیهم السلام در عالم ذر:




7-
مفضل گويد: بامام صادق عليه السلام عرضكردم: آنگاه كه در اظله (عالم ارواح يا عالم مثال يا عالم‏ ذر) بوديد بچه كيفيت بوديد؟ فرمود: نزد پروردگار خود بوديم، كسى جز ما نزد او نبود در سايه سبزى بوديم. و خدا را تسبيح و تقديس و تهليل و تمجيد ميگفتيم، و هيچ فرشته مقرب و جاندارى غير ما نبود، تا آنكه خدا آفرينش چيزها را اراده كرد، پس آنچه خواست، چنان كه خواست از ملائكه و غير آنها آفريد، و سپس علم آن را بما رسانيد.

________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب - مصطفوى، سيد جواد، أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، 4جلد، كتاب فروشى علميه اسلاميه - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.
أصول الكافي / ترجمه مصطفوى ؛ ج‏2 ؛ ص327

maryam kia
18th October 2013, 07:17 PM
1-

بكير بن اعين گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: خدا از شيعيان ما پيمان ولايت گرفت، در حالى كه مانند موران ريز بودند، همان روزى كه از ذره‏ها (روزى كه همه بشر مانند ذره يعنى مورچه بودند) پيمان گرفت و نيز بربوبيت خود و نبوت محمد صلّى اللَّه عليه و آله اقرار گرفت. (راجع بعالم ذر در كتاب ايمان و كفر بتفصيل بحث مى‏شود).


2-

عقبه گويد: امام باقر عليه السلام فرمود: خدا مخلوق را آفريد، و هر مخلوقى را كه دوست ميداشت از ماده‏اى كه دوست داشت آفريد، و آنچه را دوست داشت از گل بهشت آفريد. و هر مخلوقى را كه دوست نداشت از ماده‏اى كه دوست نداشت آفريد، و آنچه را دوست نداشت از گل دوزخ آفريد، سپس آنها را در سايه‏اى مبعوث كرد.

من عرضكردم: سايه چيست؟ فرمود: نميبينى كه سايه خودت در برابر خورشيد چيزى هست و چيزى‏ نيست (يعنى چيزيست كه از خود شخصيت و استقلال ندارد و اين تنظيريست براى عالم مثال يا عالم ارواح يا عالم‏ ذر) سپس خدا پيغمبران را در ميان آنها مبعوث ساخت تا ايشان را باقرار بخدا دعوت كنند، اينست كه خدا فرمايد: «و اگر از آنها بپرسى كى خلقشان كرده؟ خواهند گفت: خدا- 87 سوره 43-» سپس خدا ايشان را باقرار نسبت بپيغمبران دعوت كرد، برخى اقرار و برخى انكار نمودند، آنگاه بولايت ما دعوتشان كرد، بخدا كسى بدان اقرار كرد كه خدايش دوست داشت و آنكه را دشمن داشت، انكار كرد اينست گفتار خدا: «بآنچه از پيش (در عالم‏ ذر) تكذيب كرده‏اند، ايمان نخواهند آورد- 74 سوره 10-» سپس امام باقر عليه السلام فرمود: تكذيب آنها در آنجا (عالم‏ ذر) بود.

شرح‏

- علامه مجلسى ره گويد: عقيده محدثين اينست كه چون خدا نيكى و بدى كردار و عقيده بندگانش را ميدانست، نيكان را از گل بهشت آفريد و بدان را از گل جهنم تا هر كدام از آن دو دسته بلياقت و سزاوارى خود برسند بنا بر اين كردار و رفتار آنها سبب شد كه آن گونه خلق شوند، نه آنكه برعكس باشد (تا جبر لازم آيد).

و از محدث استرآبادى نقل ميكند كه تشبيه عالم مثال بسايه از اين نظر است كه آن مرتبه از وجود نيست بوجود خارجى چيزى نيست ولى نسبت بخود چيزى هست يا كنايه از اين است كه آنها اجسام لطيفه‏اى بودند.

________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب - مصطفوى، سيد جواد، أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، 4جلد، كتاب فروشى علميه اسلاميه - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.
أصول الكافي / ترجمه مصطفوى ؛ ج‏2 ؛ ص318

أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، ج‏2، ص: 319

- - - به روز رسانی شده - - -


9-

و مى‏فرمود: خدا از شيعيان ما آنگاه كه در عالم‏ ذر بودند، بولايت ما پيمان گرفت، روزى كه از همه در عالم‏ ذر پيمان ميگرفت، و نيز بربوبيت خود و نبوت محمد صلّى اللَّه عليه و آله پيمان گرفت، و خداى جل و عز امتش را كه مانند سايه‏ها بودند (روح بدون پيكر يا با پيكر مثالى بودند) بمحمد صلّى اللَّه- عليه و آله در گل ارائه فرمود، و آنها را از گلى آفريد كه آدم را از آن آفريد، و خدا ارواح شيعيان ما را دو هزار سال پيش از بدنهايشان آفريد، و ايشان را بر پيغمبر صلّى اللَّه عليه و آله عرضه داشت، حضرت آنها را شناخت و على هم آنها را شناخت و ما آنها را از سياق گفتار ميشناسيم (يعنى از گوشه و كنار گفتارشان محبت و ولايت آنها نسبت بما واضح مى‏شود).

________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب - مصطفوى، سيد جواد، أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، 4جلد، كتاب فروشى علميه اسلاميه - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.
أصول الكافي / ترجمه مصطفوى ؛ ج‏2 ؛ ص321

ببخشید جبر یعنی چی؟

kamanabroo
18th October 2013, 07:20 PM
أصول الكافي / ترجمه مصطفوى ؛ ج‏3 ؛ ص10

2-

زراره گويد: مردى از امام باقر عليه السّلام در باره اين آيه پرسيد: «و چون پروردگارت از فرزندان آدم، از پشتهايشان، نژادشان را برگرفت و آنها را بر خودشان گواه ساخت كه مگر من پروردگار شما نيستم؟

گفتند: چرا- تا آخر آيه 172 سوره 7-» حضرت در حالى كه پدرش ميشنيد پاسخ داد.


پدرم بمن حديث فرمود كه: خداى عز و جل يك مشت از خاك زمينى كه آدم عليه السّلام را از آن آفريد برگرفت و آب گواراى فرات‏ «1» بر آن بريخت، و آن را چهل صباح بحال خود گذاشت، سپس بر آن آب شور و تلخ ريخت و چهل صباح ديگر واگذاشت. چون آن گل خمير شد، آن را برگرفت و بشدت ماليد، آنگاه آدميان مانند مور از راست و چپش بجنبش در آمدند، بهمگى دستور فرمود بآتش درآيند، اصحاب يمين‏ داخل شدند و آتش بر آنها سرد و سلامت گشت و اصحاب شمال از داخل شدن سرپيچى كردند.



______________________________
(1) فرات: بسيار گوارا.

أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، ج‏3، ص: 11




شرح‏

- در باره عالم‏ ذر و اقرار گرفتن از مردم، بعضى از دانشمندان بظهور روايتى كه از- عمر رسيده جمود كرده و گفته‏اند: چون خداى تعالى آدم را آفريد، نسل او را مانند مورچگان از پشتش در آورد و آنها را زنده ساخت و عقل و شعور داد و سپس از آنها پرسيد. و برخى گفته‏اند: خداى تعالى در خلقت انسان دلائلى براى ربوبيت خود قرار داده و عقول ايشان را چنان رهبرى فرموده كه اگر بطبع و فطرت خود بينديشند، بربوبيتش اقرار كنند. و دسته‏ئى گفته‏اند: اين اقرار و اعتراف بلسان قابليت و استعداد جواهر و ذوات آنهاست مانند آيه شريفه: فَقالَ لَها وَ لِلْأَرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً، قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ‏ و برخى احتمال داده‏اند.

كه اين اقرار بلسان ملكوتى بوده، مانند يُسَبِّحُ لِلَّهِ ما فِي السَّماواتِ وَ ما فِي الْأَرْضِ‏.

________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب - مصطفوى، سيد جواد، أصول الكافي / ترجمه مصطفوى، 4جلد، كتاب فروشى علميه اسلاميه - تهران، چاپ: اول، 1369 ش.

farhad_jomand
18th October 2013, 07:24 PM
موضوعش جالب بود[golrooz]

kamanabroo
18th October 2013, 07:29 PM
و این هم تحلیلی که در کتاب شریف کافی - در باره عالم ذر آمده است:


---------------------------------------------
من گويم، اخبارى كه در اين موضوع وارد شده است و در ابواب سابقه گذشت دو مورد دارند و چند حكم:


مورد اول اين است كه ذر از پشت آدم بر آمده است.

مورد دوم اينكه از گِل فشرده و ماليده دست قدرت حق بر آمده‏اند.


حكم اول اينكه براى اخذ ميثاق در عقائد بوده است.

حكم دوم اينكه براى امتحان و آزمايش مطيع و عاصى بوده است.

حكم سوم اينكه مردم سه دسته‏اند، نورانى محض و ظلمانى محض و آميخته به نور و ظلمت.


اما راجع به مورد اول، ظاهر اين است كه بيان حال مكاشفه و اطلاع بر ملكوت بشرى است كه براى حضرت آدم بوجود آمده و در حال ارتباط با عالم غيب مطلع بر احوال نژاد خود گرديده است و مى‏توان از اين حال او به معراجِ او تعبير كرد چنانچه در باره حضرت ابراهيم فرمايد (76 سوره انعام): «و همچنين ارائه كرديم به ابراهيم ملكوت آسمان‏ها و زمين را».


و راجع به مورد دوم به نظر مى‏رسد كه منظور بيان استعدادى است كه در ذرات نخست وجود انسانى نهاد شده، شك نيست كه وجود انسان مجموعه‏اى است از ذرات ماده كه واحد آن اتم يا ذرات بسيار كوچكترى است كه اتم بدانها منفجر مى‏شود، اين ذراتى كه از تجمع ملياردها وجود يك انسان را تشكيل مى‏دهند و در ضمن آن وجود يك دستگاه مغز و انديشه‏



و احساس و اراده و. و. به ناچار اتم مخصوصى دارند كه در تحول مادى سير مى‏كند تا به اين مقام انسانى مى‏رسد، چرا نگوئيم كه اين اتمهائى كه در سير تكاملى خود انسانى مى‏شوند پيغمبرى مى‏شوند امامى مى‏شوند در وجود فردى و اتمى خود هم داراى خاصيت فهم و تعقلى هستند و صلاحيت پذيرش يا عدم پذيرش مطالبى را دارند،

مثلًا در ذرات ماده امروز يك دركهائى ثابت شده است كه از خاصيت كهربا تا مغناطيس تا نيروى الكتريسيته و تا برسد به رادار و موشكهاى هدايت‏شونده ثابت شده است، چرا نمى‏توان گفت در ذرات اتمى ماده كه در سير تحول خود به وجود يك انسانى منتقل مى‏شوند و دستگاه مغز و انديشه او را تشكيل مى‏دهند اين خاصيت درك و پذيرش وجود نداشته باشد كه با يك زبانى كه مناسب جهان آنها است مورد خطاب شوند و در مقام آزمايش قرار گيرند و آينده آنها روشن شود و جز آن اندازه از اختيار و نيروى تعقل كه پايه صحت تكليف و مجوز كيفر و پاداش است در وجود آنها نباشد، البته در اين مرحله يك آزمايش مقدماتى است نسبت به اجزاء وجودى يك انسانى كه در آينده وجود پيدا مى‏كند و در جريان تكليف قرار مى‏گيرد و عنوان تكليف و اتمام حجت در آن مرحله ذراتى موضوع ندارد ولى تنها آزمايشى انجام شده است براى تشخيص اجزاء وجودى يك مكلف در آينده.


و به عبارت ديگر، انسان يك موجود مركبى است كه از ميلياردها و ملياردها ذره تشكيل شده و خوب و بد و متوسط دارد در آفرينش، اين موجود مركب براى انتخاب اجزاء مناسب يك آزمايش به عمل آمده است كه در زبان اخبار به اين بيان تشريح شده است و اين معنى را ندارد كه انسان آفريده شده و باز معدوم شده و دوباره در اين عالم وجود دومى پيدا كرده، تا گفته شود تناسخ است يا چرا آن دوران را بياد ندارد يا آنكه چگونه در محيط جهان جاگير شده است و پس از تدبر در اين معنا همه اشكالات بر طرف مى‏شود، و خلاصه آن اين است كه انسان از خوب و بد تا برسد به پيغمبران‏ و اوصياء از ذرات آزموده و امتحان‏شده‏اى آفريده شده است

و در اين ذرات آمادگى براى آزمايش وجود داشته چنانچه در روايت باب اخير كه مى‏پرسند:
با اينكه ذره بودند چگونه پاسخ دادند؟

مى‏فرمايد: آن اندازه از استعداد را داشتند كه در برابر اين پرسش امتحانى پاسخ گويند.


در اينجا اعتراض به اينكه اين سابقه مايه جبر است و موجب سلب اختيار، وارد نيست زيرا گفتيم اين آزمايش بر پايه وجود شرائط اختيار در ذرات اوليه انجام شده است و خودش پايه و مايه ثبوت اختيار است نه اينكه موجب جبر و سلب اختيار باشد. از مجلسى (ره)- «فِطْرَتَ اللَّهِ» اشاره است به قول خداى سبحان در سوره روم: «روى خود به سوى دين كن راستا (يعنى نه ميل به بتها كن و نه به عقيده دو خدائى و سه خدائى) فطرتى را باش كه خدا مردم را بر آن آفريده است» و مقصود از آن پذيرش حق و قدرت بر دركِ آن است يا مليت مسلمانى است زيرا اگر به سادگىِ خود رها شوند آنها را به يگانگى خدا كشاند. پايان نقل از مجلسى (ره).



من گويم، منظور از فطرت، آفرينشِ پاك است و تطبيق آن بر يگانه‏پرستى و توحيد از دو وجه است:


1- مجموعه آفرينش جهان آئينه‏اى است كه در آن وجود خداى واحد درك مى‏شود به شرطى كه بينائىِ انسان به حال خود بماند و چشم بصيرت او بر اثر سوء تعليمات خانواده و محيط پرده گمراهى نگيرد پس فطرت عبارت از طبع مجموع آفرينش است.

2- خدا در آفرينش بشر به او نهاد پاكى داده است كه عقيده به خداى واحد در آن نقش گير است و نسبت بدان به آسانى پندپذير است و اگر نهاد بر او اثر پرورش نامناسب آشفته نگردد و انديشه او آلوده و تاريك نشود به خودىِ خود و يا در آسانترين وجهى معتقد به خداى واحد مى‏شود و يگانگى‏

حق را مى‏پذيرد و اين پيمانى است كه خدا در آفرينش او ثبت كرده است
________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب - كمره اى، محمد باقر، أصول الكافي / ترجمه كمره‏اى، 6جلد، اسوه - ايران ؛ قم، چاپ: سوم، 1375 ش.
أصول الكافي / ترجمه كمره‏اى ؛ ج‏4 ؛ ص682 الی 685

kamanabroo
18th October 2013, 07:34 PM
و این هم تحلیلی که در کتاب شریف کافی - در باره عالم ذر آمده است:


---------------------------------------------
من گويم، اخبارى كه در اين موضوع وارد شده است و در ابواب سابقه گذشت دو مورد دارند و چند حكم:


مورد اول اين است كه ذر از پشت آدم بر آمده است.

مورد دوم اينكه از گِل فشرده و ماليده دست قدرت حق بر آمده‏اند.


حكم اول اينكه براى اخذ ميثاق در عقائد بوده است.

حكم دوم اينكه براى امتحان و آزمايش مطيع و عاصى بوده است.

حكم سوم اينكه مردم سه دسته‏اند، نورانى محض و ظلمانى محض و آميخته به نور و ظلمت.


اما راجع به مورد اول، ظاهر اين است كه بيان حال مكاشفه و اطلاع بر ملكوت بشرى است كه براى حضرت آدم بوجود آمده و در حال ارتباط با عالم غيب مطلع بر احوال نژاد خود گرديده است و مى‏توان از اين حال او به معراجِ او تعبير كرد چنانچه در باره حضرت ابراهيم فرمايد (76 سوره انعام): «و همچنين ارائه كرديم به ابراهيم ملكوت آسمان‏ها و زمين را».


و راجع به مورد دوم به نظر مى‏رسد كه منظور بيان استعدادى است كه در ذرات نخست وجود انسانى نهاد شده، شك نيست كه وجود انسان مجموعه‏اى است از ذرات ماده كه واحد آن اتم يا ذرات بسيار كوچكترى است كه اتم بدانها منفجر مى‏شود، اين ذراتى كه از تجمع ملياردها وجود يك انسان را تشكيل مى‏دهند و در ضمن آن وجود يك دستگاه مغز و انديشه‏



و احساس و اراده و. و. به ناچار اتم مخصوصى دارند كه در تحول مادى سير مى‏كند تا به اين مقام انسانى مى‏رسد، چرا نگوئيم كه اين اتمهائى كه در سير تكاملى خود انسانى مى‏شوند پيغمبرى مى‏شوند امامى مى‏شوند در وجود فردى و اتمى خود هم داراى خاصيت فهم و تعقلى هستند و صلاحيت پذيرش يا عدم پذيرش مطالبى را دارند،

مثلًا در ذرات ماده امروز يك دركهائى ثابت شده است كه از خاصيت كهربا تا مغناطيس تا نيروى الكتريسيته و تا برسد به رادار و موشكهاى هدايت‏شونده ثابت شده است، چرا نمى‏توان گفت در ذرات اتمى ماده كه در سير تحول خود به وجود يك انسانى منتقل مى‏شوند و دستگاه مغز و انديشه او را تشكيل مى‏دهند اين خاصيت درك و پذيرش وجود نداشته باشد كه با يك زبانى كه مناسب جهان آنها است مورد خطاب شوند و در مقام آزمايش قرار گيرند و آينده آنها روشن شود و جز آن اندازه از اختيار و نيروى تعقل كه پايه صحت تكليف و مجوز كيفر و پاداش است در وجود آنها نباشد، البته در اين مرحله يك آزمايش مقدماتى است نسبت به اجزاء وجودى يك انسانى كه در آينده وجود پيدا مى‏كند و در جريان تكليف قرار مى‏گيرد و عنوان تكليف و اتمام حجت در آن مرحله ذراتى موضوع ندارد ولى تنها آزمايشى انجام شده است براى تشخيص اجزاء وجودى يك مكلف در آينده.


و به عبارت ديگر، انسان يك موجود مركبى است كه از ميلياردها و ملياردها ذره تشكيل شده و خوب و بد و متوسط دارد در آفرينش، اين موجود مركب براى انتخاب اجزاء مناسب يك آزمايش به عمل آمده است كه در زبان اخبار به اين بيان تشريح شده است و اين معنى را ندارد كه انسان آفريده شده و باز معدوم شده و دوباره در اين عالم وجود دومى پيدا كرده، تا گفته شود تناسخ است يا چرا آن دوران را بياد ندارد يا آنكه چگونه در محيط جهان جاگير شده است و پس از تدبر در اين معنا همه اشكالات بر طرف مى‏شود، و خلاصه آن اين است كه انسان از خوب و بد تا برسد به پيغمبران‏ و اوصياء از ذرات آزموده و امتحان‏شده‏اى آفريده شده است

و در اين ذرات آمادگى براى آزمايش وجود داشته چنانچه در روايت باب اخير كه مى‏پرسند:
با اينكه ذره بودند چگونه پاسخ دادند؟

مى‏فرمايد: آن اندازه از استعداد را داشتند كه در برابر اين پرسش امتحانى پاسخ گويند.


در اينجا اعتراض به اينكه اين سابقه مايه جبر است و موجب سلب اختيار، وارد نيست زيرا گفتيم اين آزمايش بر پايه وجود شرائط اختيار در ذرات اوليه انجام شده است و خودش پايه و مايه ثبوت اختيار است نه اينكه موجب جبر و سلب اختيار باشد. از مجلسى (ره)- «فِطْرَتَ اللَّهِ» اشاره است به قول خداى سبحان در سوره روم: «روى خود به سوى دين كن راستا (يعنى نه ميل به بتها كن و نه به عقيده دو خدائى و سه خدائى) فطرتى را باش كه خدا مردم را بر آن آفريده است» و مقصود از آن پذيرش حق و قدرت بر دركِ آن است يا مليت مسلمانى است زيرا اگر به سادگىِ خود رها شوند آنها را به يگانگى خدا كشاند. پايان نقل از مجلسى (ره).



من گويم، منظور از فطرت، آفرينشِ پاك است و تطبيق آن بر يگانه‏پرستى و توحيد از دو وجه است:


1- مجموعه آفرينش جهان آئينه‏اى است كه در آن وجود خداى واحد درك مى‏شود به شرطى كه بينائىِ انسان به حال خود بماند و چشم بصيرت او بر اثر سوء تعليمات خانواده و محيط پرده گمراهى نگيرد پس فطرت عبارت از طبع مجموع آفرينش است.

2- خدا در آفرينش بشر به او نهاد پاكى داده است كه عقيده به خداى واحد در آن نقش گير است و نسبت بدان به آسانى پندپذير است و اگر نهاد بر او اثر پرورش نامناسب آشفته نگردد و انديشه او آلوده و تاريك نشود به خودىِ خود و يا در آسانترين وجهى معتقد به خداى واحد مى‏شود و يگانگى‏

حق را مى‏پذيرد و اين پيمانى است كه خدا در آفرينش او ثبت كرده است
________________________________________
كلينى، محمد بن يعقوب - كمره اى، محمد باقر، أصول الكافي / ترجمه كمره‏اى، 6جلد، اسوه - ايران ؛ قم، چاپ: سوم، 1375 ش.
أصول الكافي / ترجمه كمره‏اى ؛ ج‏4 ؛ ص682 الی 685




- - - به روز رسانی شده - - -

این دو مقاله در باب عالم ذر رو هم حتما ببینین خیلی می تونه کمکتون کنه:


عالم ذر (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?193495-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%B0%D8%B1)عالم ذر ذر روایات و قرآن (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?193496-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%B0%D8%B1-%D8%B0%D8%B1-%D8%B1%D9%88%D8%A7%DB%8C%D8%A7%D8%AA-%D9%88-%D9%82%D8%B1%D8%A2%D9%86)

kamanabroo
18th October 2013, 07:37 PM
ببخشید جبر یعنی چی؟

یعنی اینکه مجبور باشیم, اختیار و اراده نباشه.

در باب جبر و اختیار و ربطش به عالم ذر یه لینک دادم که اونجا بحث کردیم قبلا.

عالم ذر ، جبر یا اختیار ؟!! (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?16301-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%B0%D8%B1-%D8%8C-%D8%AC%D8%A8%D8%B1-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%9F!!)

maryam kia
18th October 2013, 07:44 PM
یعنی اینکه مجبور باشیم, اختیار و اراده نباشه.

در باب جبر و اختیار و ربطش به عالم ذر یه لینک دادم که اونجا بحث کردیم قبلا.

عالم ذر ، جبر یا اختیار ؟!! (http://www.njavan.com/forum/showthread.php?16301-%D8%B9%D8%A7%D9%84%D9%85-%D8%B0%D8%B1-%D8%8C-%D8%AC%D8%A8%D8%B1-%DB%8C%D8%A7-%D8%A7%D8%AE%D8%AA%DB%8C%D8%A7%D8%B1-%D8%9F!!)

ممنونم بابت همه ی توضیحاتی ک دادین[golrooz]

maryam kia
20th October 2013, 09:33 AM
ببخشید اصلا چرا باید عالم ذر بوده باشه؟[tafakor]

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد