مولای شیرازی
17th October 2013, 02:54 AM
سلااااااااااااااام
یکی از مهمترین دغدغه های فکری جوان امروز ازدواجه
اما واقعا ازدواج یعنی چی باهم بودن یا کنار هم ماندن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصلا چرا؟ چه طور شروع میشه؟وباید تاکجا ادامه داشته باشه؟
در عصری زندگی میکنیم که انسان زیر چرخدنده های تکنولوژی کمر خم کرده و از انسانیت و ارزشهای والای انسانی فقط پوستی اونهم به طور آویزون باقی مونده
جوان با رسیدن به شرایط خاصش آماده ادواج میشه اما خوب از کجا باید شروع شه؟چه جوری؟و.....
واینا همون چون و چراهایی هستند که جوانان به خاطر اقتضائات سنی و...از اونا غافلند و والدین هم که خود دنیا دیده و از احساسات بی اساس و... دورند نیز با این تصور که مثل زمان خودشونه دیگه پا پیش میشند ویا پسر ویا دختری که قبلا پا پیش شده بو د رو حمایت میکنند
اما مهارت زندگی چی؟با این نوارهای مشاوره و..به دست میاد؟یا با چند جلسه مشاوره حضور درست میشه؟
در عصری که به قول مک لوهان (جامعه شناس غربی)مثل یک دهکده میمونه ینی خبرها به چه سرعتی از قاره ای به قاره دیگر و مردمی در پایتخت واشنگتن به یک قبیله آفریقایی میرسد وبرعکس .مسلما تاثیر وتاثر در حیطه وسیعی مطرحه وهیچ کنترل فرا ملی و هیچ راداری هم قابل جلوگیری یا کنترل این فناوری نیست
یکی از مهمترین مسائلی که از این مطلب مورد نظر منه تاثیر فرهنگ ملل مختلف برهمه یا به طور مستقیم یا غیر مستقیم کهقابل تفضیل هم هست که یا واقعا فرهنگشونه یامطلب خاصی رو القاء ومیخواهند شما به عنوان فرهنگشون اون مطلب رو بپذیرید الگو بگیرید
خوب حالا جوان تو مرحله ازدواج قرار گرفته وغالبا هم پیش زمینه فکری محکمی تو مباحث روانی ازجمله روانشناسی خانواده وبایسته های اون نداره شروع میکنه به الگو پذیری .حالا فیلمهی مختلفی و..که ازقبل از جوامع مختلف دیده و بازتابهای نسبی آنها در جامعه و از طرف دیگر آشنایی با مباحث در این حیطه از جنبه دینی که به طور اجمالی و سطحی از کنار آنها رد میشه و چاشنی خلاقیت فکری خودشم باید اضافه کنیم که سرانجام قابل پیش بینیه که سر انجامش چه خواهد شد.
(مسلما منظورم این نیست که باید چشممون رو به جهان ببندیم بلکه اینه که قبل از نگاه اولیه به اطراف به خودمون نگاه کنیم)
دربهترین حالت ممکن به طلاق عاطفی منجر میشه که امروزه اکثر زوجها بدان مبتلا شده اند
ویا نهایتا طلاقهایی که بعد از آن مشکلات بیشتری در پی خواهد بود
حال چه کنیم تکلیف من جوان چیست؟؟!!
به طور کلی هریک از طرفین قبل از هر تصمیم جدی باید تکلیفش ا با خودش روشن کنه وبایدها ونبایدو اهدافی در حیطه های مختلف زندگی برای خود مشخص کند
با انجام و گذشتن از مرحله نخست جایگاه ازدواح و تاهل برای شخص در زندگی اش مشخص شده وبه تبع شخص مورد نظر برای زندگی خویش را با بایسته های لازمه در نظر خواهد گرفت
در مرحله بعد در مورد بایسته های ازدواج وآشنایی با ویژگی های جنس مخالف به مطالعه پرسش و پاسخ و... بپردازه
وسرانجام به تعیین مصداق خارجی برای اون تصورات ذهنی خود باشه
که اینهم سنتی یا مدرنش با توجه به وجود عنصر تعقل و نگاه باز ومنطقی ودور از احساسات بودن فرق زیادی نداره البته اگر در هردو میانه روی باشه نه افراط وتفریط.
یکی از مهمترین دغدغه های فکری جوان امروز ازدواجه
اما واقعا ازدواج یعنی چی باهم بودن یا کنار هم ماندن؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
اصلا چرا؟ چه طور شروع میشه؟وباید تاکجا ادامه داشته باشه؟
در عصری زندگی میکنیم که انسان زیر چرخدنده های تکنولوژی کمر خم کرده و از انسانیت و ارزشهای والای انسانی فقط پوستی اونهم به طور آویزون باقی مونده
جوان با رسیدن به شرایط خاصش آماده ادواج میشه اما خوب از کجا باید شروع شه؟چه جوری؟و.....
واینا همون چون و چراهایی هستند که جوانان به خاطر اقتضائات سنی و...از اونا غافلند و والدین هم که خود دنیا دیده و از احساسات بی اساس و... دورند نیز با این تصور که مثل زمان خودشونه دیگه پا پیش میشند ویا پسر ویا دختری که قبلا پا پیش شده بو د رو حمایت میکنند
اما مهارت زندگی چی؟با این نوارهای مشاوره و..به دست میاد؟یا با چند جلسه مشاوره حضور درست میشه؟
در عصری که به قول مک لوهان (جامعه شناس غربی)مثل یک دهکده میمونه ینی خبرها به چه سرعتی از قاره ای به قاره دیگر و مردمی در پایتخت واشنگتن به یک قبیله آفریقایی میرسد وبرعکس .مسلما تاثیر وتاثر در حیطه وسیعی مطرحه وهیچ کنترل فرا ملی و هیچ راداری هم قابل جلوگیری یا کنترل این فناوری نیست
یکی از مهمترین مسائلی که از این مطلب مورد نظر منه تاثیر فرهنگ ملل مختلف برهمه یا به طور مستقیم یا غیر مستقیم کهقابل تفضیل هم هست که یا واقعا فرهنگشونه یامطلب خاصی رو القاء ومیخواهند شما به عنوان فرهنگشون اون مطلب رو بپذیرید الگو بگیرید
خوب حالا جوان تو مرحله ازدواج قرار گرفته وغالبا هم پیش زمینه فکری محکمی تو مباحث روانی ازجمله روانشناسی خانواده وبایسته های اون نداره شروع میکنه به الگو پذیری .حالا فیلمهی مختلفی و..که ازقبل از جوامع مختلف دیده و بازتابهای نسبی آنها در جامعه و از طرف دیگر آشنایی با مباحث در این حیطه از جنبه دینی که به طور اجمالی و سطحی از کنار آنها رد میشه و چاشنی خلاقیت فکری خودشم باید اضافه کنیم که سرانجام قابل پیش بینیه که سر انجامش چه خواهد شد.
(مسلما منظورم این نیست که باید چشممون رو به جهان ببندیم بلکه اینه که قبل از نگاه اولیه به اطراف به خودمون نگاه کنیم)
دربهترین حالت ممکن به طلاق عاطفی منجر میشه که امروزه اکثر زوجها بدان مبتلا شده اند
ویا نهایتا طلاقهایی که بعد از آن مشکلات بیشتری در پی خواهد بود
حال چه کنیم تکلیف من جوان چیست؟؟!!
به طور کلی هریک از طرفین قبل از هر تصمیم جدی باید تکلیفش ا با خودش روشن کنه وبایدها ونبایدو اهدافی در حیطه های مختلف زندگی برای خود مشخص کند
با انجام و گذشتن از مرحله نخست جایگاه ازدواح و تاهل برای شخص در زندگی اش مشخص شده وبه تبع شخص مورد نظر برای زندگی خویش را با بایسته های لازمه در نظر خواهد گرفت
در مرحله بعد در مورد بایسته های ازدواج وآشنایی با ویژگی های جنس مخالف به مطالعه پرسش و پاسخ و... بپردازه
وسرانجام به تعیین مصداق خارجی برای اون تصورات ذهنی خود باشه
که اینهم سنتی یا مدرنش با توجه به وجود عنصر تعقل و نگاه باز ومنطقی ودور از احساسات بودن فرق زیادی نداره البته اگر در هردو میانه روی باشه نه افراط وتفریط.