PDA

توجه ! این یک نسخه آرشیو شده میباشد و در این حالت شما عکسی را مشاهده نمیکنید برای مشاهده کامل متن و عکسها بر روی لینک مقابل کلیک کنید : triz چيست



ashena2009
14th June 2009, 08:41 AM
چكيده
در اين مقاله مباني و مفاهيم TRIZ شرح داده مي شود.



منبع : وبلاگ دنياي صنعت نوين
كليدواژه : حل مسئله ؛ خلاقيت ؛ نوآوري ؛ نوآوري نظام‌يافته ؛ خلاقيت اختراعي ؛ فناوري خلاقيت و نوآوري ؛ روش‌شناسي اختراع ؛ الگوريتم اختراع ؛ روش‌شناسي حل مساله‌هاي ابداعي ؛ روش‌شناسي حل ابتكاري و ابداعانه مساله ؛ مهندسي خلاقيت و نوآوري ؛ روش‌شناسي خلاقيت ؛ خلاقيت‌شناسي اختراع ؛ خلاقيت‌شناسي فناوري
1- TRIZ چیست؟

واژه TRIZ برگرفته شده از حروف اول کلمات در عبارت روسی «Teoriya Resheniya Izobrototelskikh Zadatch» است که برابر انگلیسی آن عبارت «Theory of Inventive Problem Solving» (با مخفف TIPS) است که به معنای نظریه حل ابداعانه مساله می‌باشد. این دانش در سراسر جهان تحت عنوان TRIZ شناخته می‌شود و متداول شدن این نام به این علت است که بنیانگذار آن، دانشمند خلاقیت‌شناس روسی گنریچ سائولویچ آلتشولر (G.S. Altshuller) می‌باشد.
دانش TRIZ با نامها و عنوانهای توصیف‌گر مختلفی همانند نوآوری نظام‌یافته، خلاقیت اختراعی، فناوری خلاقیت و نوآوری، روش‌شناسی اختراع، الگوریتم اختراع، روش‌شناسی حل مساله‌های ابداعی، روش‌شناسی حل ابتکاری و ابداعانه مساله، مهندسی خلاقیت و نوآوری، روش‌شناسی خلاقیت، خلاقیت‌شناسی اختراع، خلاقیت‌شناسی فناوری و مواردی از این قبیل نامیده می‌شود.
دانش TRIZ می‌تواند در دامنه‌ای از یک طیف مفهومی و گستره‌ای از تعاریف قرار گیرد که یک انتهای آن نوعی جهان‌بینی خلاق یا رویکردی جامع به علوم و فناوری و انتهای دیگر آن انواعی از ابزارهای حل خلاق مساله و فنون خلاقیت و نوآوری را شامل گردد. آلتشولر TRIZ را تحت عنوان علم فناوری خلاقیت و نوآوری می‌داند؛ با نتیجه‌گیری از دیدگاه آلتشولر می توان TRIZ را نوعی علم خلاقیت‌شناسی (Creatology) دانست. یکی از دانشمندان برجسته TRIZ به نام سیمون ساورانسکی این دانش را چنین تعریف کرده است: «TRIZ، یک دانش انسانگرای مبتنی بر روش‌شناسی نظام‌یافته برای حل ابداعانه مساله است.» همچنین برخی صاحبنظران TRIZ را این چنین تعریف می‌کنند: «TRIZ عبارت است از نوعی رویکرد الگوریتمی برای حل ابداعانه مسائل فنی و فناورانه.»
2- ابزارهای TRIZ

اصول و روش های زیادی در TRIZ وجود دارند که اساس و پیکره آن را تشکیل می دهند که در ادامه به طور اجمالی در خصوص برخی از آنها بحث می گردد:
2-1- چهل اصل ابتکاری و ماتریس تناقضات آلتشولر

آلتشولر با بررسی اختراعات مختلف به ثبت رسیده در دنیا 40 اصل ابتکاری را پیشنهاد کرد. این اصول به مهندسان، جهت دستیابی به راه حل ابداعی مناسب کمک می کند. وی ماتریسی از تناقضات برای بدست آوردن اصول منطبق با مسئله و تشخیص این که باید از کدام یک از این 40 اصل استفاده شود، ایجاد نمود. وی در این جدول 39 پارامتر مهندسی نظیر وزن، طول، شفافیت و غیره را در ستونها قرار داد (آثار ثانویه نامطلوب) و پارامترهایی که لازم است بهبود یابند را در ردیف ها قرار داد. در خانه هایی که از تقاطع هر سطر و ستون بدست می آمدند، دو یا سه اصل از اصول 40 گانه ابتکاری را که در به دست آوردن راه حل خلاقانه مورد استفاده قرار می گیرند، قرار داد. در حل مسائل مختلف می توان از این روش استفاده نمود، ولی این روش دارای محدودیتی است و آن این است که کاربران در ابتدا باید مسئله را به صورت پارامترهای 39 گانه مهندسی فرموله کنند. و این روش برای حل مسائل پیچیده کاری وقت گیر و دشوار می باشد.
2-2- الگوریتم برای حل مسئله به روش ابداعی (ARIZ)

این روش رویه ای سیستماتیک جهت شناسایی راه حل ها بدون در نظر گرفتن تناقضات است. بر اساس ماهیت مسئله، تعداد مراحل اجرای آن می تواند از 5 الی 16 مرحله تغییر کند. در این روش ممکن است از یک مسئله فنی غیر واضح و نامعلوم، مسائلی که در لایه های زیرین قرار دارند بیرون آمده و نمایان شوند که برای ما قابل حل می باشند. مراحل پایه ای این رویه عبارتند از:

مسئله را فرموله کنید
مسئله را به یک مدل تبدیل کنید
مدل را تجزیه و تحلیل کنید
تناقضات فیزیکی را حل کنید
راه حل ایده آل را فرموله کنید
2-3- تعیین پیشگویانه خطا (AFD)

جلوگیری از بروز خطاهای پیش بینی نشده در توسعه و ایجاد یک محصول جدید از اهمیت زیادی برخوردار است. AFD به طور موثر مکانیزم خطا را کشف می کند و سپس احتمال رخداد آن را بررسی می نماید. به وسیله این تکنیک عواملی که سهم به سزایی در رخداد خطا دارند، برطرف می گردند.
2-4- تکامل هدایت شده محصول (DPE)

روش های سنتی پیش بینی سعی دارند که مشخصه های آینده سیستم ها، روش های اجرایی و یا تکنیکها را به وسیله ارزیابی، شبیه سازی و تمایل به ایجاد مدل های احتمالی پیش بینی نمایند. این روشها فقط یک پیش بینی را در اختیار ما می گذارند ولی چگونگی ابداع تکنولوژی پیش بینی شده را به ما نمی دهند. آلتشولر توانست با مطالعه صدها هزار اختراع به ثبت رسیده، 8 الگویی را که نشان دهنده چگونگی توسعه سیستم های تکنولوژیکی طی دوران مختلف بوده اند، مشخص کند. این مطلب بر مبنای مقایسه «چگونه فکر کردن مردم» در مقابل «به چه چیز فکر کردن مردم» بود. DPE مانند نقشه راهی به سوی آینده می باشد که با استفاده از آن (به جای پیش گویی آینده) می توان به طور سیستماتیک تکنولوژی های آینده را ابداع کرد.
3- فواید و کاربردهای TRIZ

با استفاده از دانش TRIZ می توان به نتایج و دستاوردهای متعددی از جمله موارد زیر دست یافت:

دستیابی به نوعی نگرش جامع علمی به ابداعات و اختراعات.
شکل گیری جنبه های بسیار مهمی از علم خلاقیت شناسی.
دستیابی به نوعی جهان بینی خلاق.
کشف انواعی از راه حل ها برای مسائل ابداعی یعنی مسائلی که با روش های معمولی متداول راه حل آنها به دست نمی آید.
دستیابی به بهترین و موثرترین راه حل ها برای انواع مسائل علمی، فنی، انسانی و اجتماعی.
پیش بینی روند ابداعات و اختراعات در آینده (خلاقیت شناسی آینده شناختی)
ارائه آموزش های نوین مبتنی بر TRIZ در مدارس و دانشگاه ها (خلاقیت شناسی پرورشی مبتنی بر TRIZ)
تسهیل و تسریع روند رشد و توسعه علوم و فناوری.
4- دلایل استفاده از TRIZ

به واسطه وجود محیط رقابتی شدید در دنیا و نیاز مشتری به محصول با کیفیت بالاتر و ارزان تر، نیاز بیشتری به رویکردهای ابداعی در دنیا به وجود آمده است. در حال حاضر فعالیت های علمی باید در سطح بالاتر، با بودجه کمتر و سرعت بیشتری نسبت به گذشته، صورت گیرند. تحقیقات اخیر نشان میدهد که TRIZ بین 70% تا 300% به تولید ایده برای محصولات و خدمات جدید و ایجاد بهبود کیفیت، سرعت می بخشد. TRIZ تکنیکهای مهندسی و تئوری های علمی را به سمت یک چارچوب سوق می دهد. متبحر شدن در فرآیند TRIZ، فقط این نیست که تیم فنی تمام پتانسیل موجودشان را شناسایی کنند، بلکه TRIZ در ابتدا به آنها یاد آوری می کند که چرا آنها مهندس یا دانشمند بودن را برگزیده اند. TRIZ از راه های مختلفی به این هدف می رسد. یکی از مهمترین راهها این است که ما را برای یافتن راه حل مسئله مان، به نظر افکندن به زمینه های خارج از دانش، تجربه، سازمان، متخصصین و حتی خارج از صنعت خود تشویق می کند (هرچند که این روش برای ما و سازمان مان غیر معمول می باشد).
بکارگیری TRIZ یعنی بازگشت به اصول اولیه، ولی معمولا ً در این راه از اصول، علوم و راه حل های مهندسی که برای ما آشنا نیستند استفاده می نماییم. این فرآیند با تجزیه تمام مسائل به وظایف بنیادی طراحی شان و با القاء درک کاملی از اساس مسئله ای که با آن دست به گریبانیم ساده میگردد. با بکارگیری TRIZ ما در مسیر یافتن راه حل ها قرار می گیریم و در می یابیم که چگونه دیگران مشکلات مشابهی را در تمام زمینه های علمی و مهندسی بدین وسیله حل نموده اند.
با بکارگیری TRIZ میتوانیم با یک روش سیستماتیک به عصاره و چکیده تمام راه حل های مسائلی که بشریت با آنها روبرو بوده است، دسترسی پیدا کنیم. و با توجه به مفهوم TRIZ در می یابیم که تمام مسائل قبلا ً به طریقی حل شده اند. مطمئنا ً در صورت عدم استفاده از TRIZ زمان زیادی هدر خواهد رفت. درست مثل اینکه به جای کشف راه حل هوشمندانه ای برای بهبود بخشیدن به عملکرد چرخ، آن را دوباره اختراع کنیم. TRIZ ما را به سمت راه حل هایی که نیاز داریم، راه حل هایی که وجود دارند و راه حل هایی که ابداعی هستند ولی بدون TRIZ معمولا ً امکان درک آنها را نداریم، هدایت می کند.
ضمنا ً، بررسی اساس تمام ابداعات و اختراعات به ثبت رسیده در جهان نشان می دهد که هزاران ساعت نیروی انسانی صرف حل مسائل مشابهی شده است که انسانها در زمینه های مختلفی با آن سر در گریبان بوده اند و در نهایت پس از حل آنها، به نتایج مشابهی دست یافته اند. آنچه که TRIZ انجام می دهد این است که با طبقه بندی این راه حل های هوشمندانه، راه های ابداعی حل هر مسئله ای را شناسایی می کند.
5- تناقض

5-1- مفهوم تناقض

در دانش TRIZ مفهوم تناقض از مفاهیم بنیادی و اصلی است. منظور از تناقض دو ویژگی یا وضعیت متعارض یا متضاد با یکدیگر می باشد. اگر چنانچه بین دو ویژگی یک سیستم حالت تضاد و ضد و نقیض بودن وجود داشته باشد یعنی ایجاد تغییر مثبت در یک ویژگی (مثلا افزایش کیفیت یک محصول) منجر به ایجاد تغییر منفی در یک ویژگی دیگر (مثلا ازدیاد قیمت محصول) بشود در این صورت سیستم دچار تناقض می باشد. دانش TRIZ بیان می دارد که مسئله ابداعی با وجود نوعی تناقض همراه است و حل مسئله (مثلا اختراع) هنگامی روی می دهد که این تناقض برطرف شود. یکی از مهم ترین نقش های TRIZ، شناسائی و تحلیل تناقض ها و ارائه راهکارهای بر طرف نمودن آن می باشد.
برای شرح بهتر مفهوم تناقض به این مثال توجه کنید: یکی از مهم ترین مسئله های باز (مسئله ابداعی یا غیر معمولی) در حوزه سلامت انسان و پزشکی ناشی از بیماری سرطان است که در اثر آن سیستم بخشی از سلول ها از تعادل خارج شده و به رشد غیر معمولی دچار می شوند. رویکرد کلی درمانی (مثل شیمی درمانی یا پرتودرمانی) بر آن است که جلوی رشد غیر اصولی سلول های غیر متعادل به طریقی گرفته شده و از بین بروند. در این موضوع این تناقض اصلی وجود دارد که دارو یا پرتو دارای تاثیر مثبت بر سلول های سرطانی (توقف رشد و از بین رفتن سلول های سرطانی) و تاثیر منفی بر سلول های سالم (آسیب به سلول های سالم) می باشد. انتظار می رود چنانچه این تناقض برطرف شود آنگاه داروی قاطع درمان این بیماری نیز ابداع یا کشف گردیده و به عبارتی مسئله مذکور حل شده است.
5-2- انواع تناقض

در دانش TRIZ به منظور شناخت بهتر، انواع تناقض ها به دو دسته اصلی تقسیم شده اند. بنابراین هر مسئله ابداعی ممکن است با یک یا چند نوع از تناقض ها همراه باشد.
5-2-1- تناقض یا تضاد فنی (Technical Contradiction)

منظور از تناقض فنی در یک سیستم فنی «وجود یک رابطه متضاد و ضد و نقیض بین دو ویژگی یک سیستم یعنی تعارض بین دو زیر سیستم آن» می باشد. درسیستمی که تناقض وجود دارد یک تغییر مثبت در یک زیرسیستم، منجر به بروز یک نتیجه منفی در زیر سیستم دیگر می شود. مسئله ابداعی، مسئله ای است که دارای تناقض بوده و حل آن مستلزم رفع وضعیت تناقض است، به عبارتی راه حل مسئله ابداعی در واقع راه حل رفع تناقض می باشد.
مثال های زیر بیانگر تناقض یا تضاد فنی می باشند:

افزایش کیفیت عامل A در سیستم، منجر می شود به کاهش کیفیت عامل B در همان سیستم
افزایش قطر لوله (افزایش استحکام)، منجر می شود به افزایش وزن لوله
افزایش سرعت خودرو، منجر می شود به افزایش مصرف سوخت
افزایش کیفیت محصول X، منجر می شود به افزایش قیمت آن
5-2-2- تناقض یا تضاد فیزیکی (Physical Contradiction)

منظور از تناقض یا تضاد فیزیکی وجود همزمان هماهنگی و تعارض می باشد. در این حالت ایجاد تغییر در یک زیر سیستم به طور همزمان از یک طرف منجر به ایجاد یک نتیجه مثبت و در عین حال از طرف دیگر منجر به بروز یک نتیجه منفی می شود.

B a R a N
26th November 2010, 12:14 AM
تئوري حل مسئله به روش ابداعي (http://www.harkat.com/news/show_detail.asp?id=143)

TRIZ به معناي تئوري حل مسئله به روش ابداعي است. گنريش آلتشولر براي اولين بار در سال 1946 اين تئوري را با طرح اين نظريه كه قوانين عمومي براي نوآوري وجود دارند كه پايه و اساس نوآوريهاي خلاقانه هستند و به پيشرفت فناوري منجر مي شوند.

مورد بررسي قرار داد. با مجهزشدن به قوانين و الگو توسعه سيستم هاي اين تكنيك، مردم مي آموزند كه چگونه مي توان دست به خلاقيت و نوآوري زد، فرايند نوآوري را پيش بيني كرد و در مسير آن گام برداشت.

كتاب هفت عادت مردمان موثر، نوشته استفان كاوي، يكي از مطرح ترين كتابهاي منتشرشده در زمينه مديريت و روان شناسي انسانهاست كه نويسنده در آن به هفت عادت مردمان موثر اشاره كرده است كه داراي يك سير تحولي از رشد شخصي (سه عادت اول) تا كار گروهي، همكاري و ارتباطات (سه عادت دوم) و در نهايت دوباره سازي و يكپارچه كردن همه عادتها (عادت هفتم) هستند.

در اين نوشته، سعي شده است برخي اصول و مفاهيم تئوري حل مسئله به روش ابداعي با هفت عادت ذكر شده در كتاب هفت عادت مردمان موثر مورد مقايسه تطبيقي قرار گيرد.

مقدمه

تئوري حل مسئله به روش ابداعي (THEORY OF INVENTIVE PROBLEM SOLVING = TIPS) و TRIZ سر واژه عبارتي به همين معنا در زبان روسي است. توسعه TRIZ از سال 1946 توسط گنريش آلتشولر (GENRISH ALTSHULLER) و همكارانش در شوروي سابق آغاز شد و در حال حاضر نيز در بسياري از نقاط دنيا در حال فراگيري، به كارگيري و توسعه است.
پژوهش در مورد TRIZ، ابتدا با اين نظريه شروع شد: قوانين عمومي براي نوآوري وجود دارند كه پايه و اساس نوآوريهاي خلاقانه هستند و به پيشرفت فناوري منجر مي شوند. اگر اين قوانين به درستي شناسايي، دسته بندي و كدگذاري شوند، مي توانند به مردم بياموزند كه چگونه مي توان فرايند نوآوري را پيش بيني كرد و هرچه بيشتر در مسير آن گام برداشت. اين تحقيقات در مقاطع و سطوح مختلفي طي 50 سال صورت پذيرفت. بيش از دو ميليون سند اختراع (PATENT) بررسي و طبقه بندي شد و سپس به منظور تحليل آنها و شناسايي قوانين نوآوري و سطح بندي مسايل و اختراعات، مورد مطالعه قرار گرفت. سه نتيجه اصلي اين پژوهشها، به قرار زيراست:



مسايل و راه حلهاي آنها، در صنايع و علوم مختلف تكرار مي شوند؛
الگوهاي تكامل فني، در صنايع و علوم گوناگون تكرارپذيرند؛
نوآوريها و اختراعات انجام شده در يك حوزه علمي، بر ديگر عرصه ها و زمينه هاي دانش تاثير مي گذارند.


در به كارگيري اين تئوري، هرسه يافته براي ايجاد و توسعه يك محصول، خدمت يا سيستم به كار گرفته مي شوند.

شركتهاي بزرگ و كوچك بسياري از TRIZ استفاده مي كنند. اين شركتها، اين تئوري را در سطوح مختلفي مانند حل مسايل واقعي، مشكلات روزمره و عملياتي و پيش بيني و تصميم گيري درباره جهت گيريهاي آينده فناوري به كار مي گيرند. اين تئوري در شركتهايي چون فورد، زيراكس، هوندا، موتورولا، زيمنس، فيليپس، ال جي، سامسونگ، ميتسوبيشي، كداك، فوجي فيلم، سوني و صدها كمپاني ديگر، در حال اجراست.

باتوجه به نوپابودن اين تئوري در ايران، مقاله زير به منظور آشنايي با گستره آن از طريق موضوعي آشناتر انتخاب شده است. در اين نوشته، برخي از اصول و مفاهيم TRIZ با كتاب مديريتي هفت عادت مردمان موثر مورد مقايسه تطبيقي قرار گرفته است.

در تئوري حل مسئله به روش ابداعي قوانين و الگوهايي براي توسعه سيستم ها، معرفي مي شود. يكي از مهمترين اين قانونها، قانون بروز تضادها است. بررسي و تحليل اين قانون به تعريف 39 پارامتر مهندسي و 40 اصل نوآوري منجر مي شود. هر نوع تضاد موجود در سيستم‌‌ها‌ و مسايل، ناشي از تقابل دو يا چند پارامتر از اين 39 پارامتر است. راه حل غلبه بر تضاد رخ داده نيز،‌ به كارگيري اصول پيشنهادي ذكر شده در ماتريسي 39 .39*موسوم به ماتريس تضادها است. TRIZ براي مسايل مديريتي نيز 31 پارامتر و 40 استراتژي خلاق را معرفي مي كند و براي حل مسايل مديريتي از ماتريس 31F،31موسوم به ماتريس(WIN-WIN) برنده - برنده بهره مي گيرد.


سير تحول 7 عادت

كتاب هفت عادت مردمان موثر، نوشته استفان كاوي يكي از كتابهاي بدون تاريخ مصرف و هميشه قــــابل استفاده در زمينه روان شناسي انسانها است. در فاصله كوتاهي پس از انتشار اولين چاپ اين كتاب در سال 1989، ميلونها نسخه از آن در سراسر جهان به فروش رفته است. به منظور مطابقت دادن مفاهيمTRIZ با آنچه در اين كتاب ارزشمند آمده است، آن را مــورد مطالعه و بازخواني قرار داده ايم.

اغلب TRIZيك رويكرد بسيار فني براي حل مسايل به نظر مي آيد و به همين دليل نيز در قياس با روابط ملموس انساني، موثر تصور مي شود.

اگرچه حقيقت اين است كه مطابقت ها و مشتركات بسياري بين رويكردهاي تشريح شده هفت عادت وTRIZ وجود دارد. در زير، برخي از اشتراكات اين دو را مورد بررسي قرار مي دهد.

هفت عادت مردمان موثر، برگرفته از كتاب استفان كاوي، به قرار زيرند:



عامل بودن؛
شروع از پايان درذهن؛
نخست به اولين ها پرداختن؛
برنده - برنده انديشيدن؛
اول فهميدن و سپس فهماندن؛
هم افزايي (سينرژي)؛
اره تيزكردن (پيشرفت مستمر و فرايندهاي پيشرفت).


در اين كتاب، هفت عادت يك سير تحولي را از رشد شخصي (سه عادت اول) تا كار گروهي/ همكاري / ارتباطات (سه عادت بعد) به دوباره سازي همه عادات (عادت هفت) طي مي كنند.
در زير، هريك از اين عادتها را مبتني بر ارتباطشان با اين تئوري بررسي مي كنيم.




عامل بودن:

نخستين عادت، توجه به حق انتخاب است. مهمترين ايده پنهان پشت اين عادت اين است كه در يك شرايط مشخص، چه آن را خوشايند فرض كنيم چه ناخوشايند و طردشده در نظرش بگيريم، ما اجازه انتخاب داريم كه چطور با موضوع برخورد كرده و به آن بپردازيم. اگر كسي در خيابان يك بزرگراه به يكباره جلو ما بپيچد، احساس عصبانيت نسبت به شخص خاطي در ما برانگيخته مي شود. اما توجه داشته باشيم كه اين واكنش، خود يك انتخاب است. به استناد كتاب، واكنش بسيار موثرتر، گزينش واكنــش مخالف و بروز عكس العملي برخلاف عادت يا احساس طبيعي است. بااين رويكرد ما مي توانيم نسبت به هرچيز منفي، محركي مثبت نشان دهيم و زندگي شادتر و پرثمرتري داشته باشيم.

صرف كردن انرژي براي عصبانيت، اگر توان غلبه برشرايط و نفوذ بر جايگاه غالب را نداشته باشيم، حركتي پوچ و بيهـوده است. حلقه هاي نگراني و حلقه هاي نفوذ يكي از تصويرهاي مفيد است.

درون حلقه نفوذ، چيزهايي است كه ما توانايي تغيير آنها را داريم. درون حلقه نگراني چيزهايي است كه بايد نگرانشان باشيم، اما قدرت نفوذ و غلبه بر آنها را نداريم، مثل آن راننده اي كه راه ما را مي بندد. عامل بـــودن، مي گويد كه وقتمان را در حلقه نگرانيها تلف نكنيم و به جاي آن حلقه نفوذمان را بشناسيم و آن را توسعه بدهيم.

اصل شماره 22 TRIZ، تبديل ضرر به سود، در‌برگيرنده مفهوم عادت عامل بودن است. همچنين مفهوم توفيق اجباري و استفاده از منابع را نيز مي توانيم براي اين عادت عنوان كنيم.

اصل 22. تبديل ضرر به سود:



احراز يك اثر مثبت با به كارگيري اثر زيان بار يا عامل زيان بار محيطي؛
از ميان برداشتن يك عامل زيانبار توسط عامل زيان بار ديگر؛
خروج از حالت ضرر باافزايش درجه زيان باري.




شروع از پايان، در ذهن:

عادت دوم ما را تمرين مي دهد تا پيش بيني كنيم كه آينده موضوع موردنظرمان چگونه خواهد بود و يادآور اين ضرب المثل قديمي است كه اگر نمي دانيد كجا مي خواهيد برويد، همه راهها شما را به مقصد مي رساند«. شروع ذهني از پايان مي گويد كه آنچه مي خواهيد بدان برسيد را تجسم كنيد. ايده ادوارد دوبونو و آنچه كه درTRIZ آن را با عنوانIFR (نتيجه نهايي ايده ال) مي شناسيم نيز از آنجا كه با حركت به سوي عقب از آينده تا به امروز ما را به مقصد راهنمايي مي كند، بسيار به اين عادت شباهت دارد. چيزي كه با كمك نتيجه نهايي ايده ال به آن معنا مي بخشيم با تمام مزايا و ويژگيها، مثبت و بدون هرگونه عيب يا ضرري همان چيزي است كه استفان كاوي در تشريح عادت دوم در كتاب خود بيان داشته است.

تعريف IFR (نتيجه نهايي ايده آل): براي انجام يك كاركرد خاص، سيستم هاي متفاوتي وجود دارد ولي از ميان تمام سيستم هايي كه كاركرد مورد نظر را انجام مي دهند، سيستمي بهتر است كه به كمترين منابع براي ساخت، عمليات و نگهداري نياز داشته باشد.

سيستم ايده آل سيستمي است كه هيچ گونه وجود فيزيكي نداشته باشد اما كاركرد اصلي خود را انجام دهد.




نخست به اولين ها پرداختن:

عادت سوم به طور مشخص به روشها و راههاي رسيدن به تجسم تعريف شده در عادت دوم پرداخته است. به اين ترتيب كه به سمت عمل كردن گام بر مي داريم. در نگاه اول، اين عادت با تئوري حل مسئله به روش ابداعي ارتباط قوي ندارد اما ماتريس معروف اهميت - اضطرار كه در كتاب كاوي تشريح شده است، بسيار به TRIZ نزديك است. ايده اصلي اين عادت، پرداختن و تمركز بر موارد مهم و خصوصاً موارد غيراضطراري است.


TRIZهنگامي كه به حركتها و جابه جائيهاي غيرقابل شمارش در مسير رسيدن به نتيجه نهايي ايده ال مي پردازد، بسيار قوي مي نمايد. به عبارت ديگر اين تئوري به ما در تشخيص و تميز دادن بين نسبتاً خوبها و خوبها و تشخيص مهم اما غيراضطراري كمك مي كند.
برخي از روشهاي رسيــــدن به بهترين راه حل در اين تئوري، مانند افـزايش درجه ايده الي، رفع تضادها، استفاده از منابع موجود بدون افزودن منبع جديد، به ما كمك مي كنند تا تشخيص دهيم كدام راه حل قوي تر و ثمربخش تر از بقيه است.




برنده - برنده انديشيدن:

از منظر يك عادت فردي مرتبط با ديگران، عادت برنده - برنده انديشيدن بسيار بهTRIZ نزديك است.

مردمان موثر، تفكر برنده - برنده دارند؛ همان طور كه اين تئوري به ما كمك مي كند تا به وسيله روشهاي نظام يافته به راه حل برنده - برنده دست يابيم. دو چيزي كه بسيار به يكديگر نزديك و متصل هستند.

به عنوان مثال، مذاكره بين دو نماينده از دو سازمان را تصور كنيد. تصور مرسوم آن است كه دو فرد مقابل هم و در دوســـــــوي ميز مي نشينند و به گفت وگو مي پردازند. اين در حالي است كه در يك مذاكره با منطق بـــــرنده - برنده، هردو طرف به يك سمت ميز مي آيند و با نشستن در كنار هم، فارغ از دغدغه اينكه صرفاً هريك چه منافعي از ديگري عايدش خواهد شد، به افق گسترده دنياي امكان پذيرها و منــــافع ناشي از همراهي يكديگر مي انديشند.




اول فهميدن و سپس فهماندن :

اول در پي فهميدن باشيد، سپس سعي كنيد بفهمانيد. اين كار به نظر ساده مي نمايد اما در عمل دشوار است. اصل شماره 13TRIZ (معكوس كردن) تمرين مناسبي براي پياده سازي اين عادت است. پيوند محكم تر اين عادت با TRIZ از طريق ابزارهاي نقشه ادراك (PERCEPTION MAPPING) و 9 پنجره (9 SCREEN) يا اپراتور سيستمي قابل ادراك است.

عادت پنجم مي گويد كه پيش از توجه به ديدگاه خودمان، به موضوع از ديد ديگران نيز بنگريم.

اصل 13 . معكوس كردن :



به جاي اقدام مستقيمي كه مسئله ديكته مي كند، اقدام عكس آن را انجام دهيد؛
قسمت مورد نظر شيء را متحرك سازيد؛ محيط خارجي شيء متحرك را تغيير دهيد و بخش متحرك را ثابت و بخش ثابت را متحرك كنيد؛
شيء را وارونه كنيد.





هم افزايي:

عادت هم افزايي، علاقه مندي به مفهوم ارزشمندتر بودن جمع از مجموع ارزشهاي هريك از اجزاي تشكيل دهنده آن است. متاسفانه امروزه هم افزايي به يك واژه كليشه اي تبديل شده است.

ايده دستيابي به منابعي كه پيش از اين به آن دست يافته نشده است، زماني كه ما دو گروه متفاوت را در كنار هم قرار مي دهيم خوشبختانه هنوز يك روش موثر و كارآمد در دستيابي به راه حلهاي قدرتمند است. ارتباط اصلي اين عادت با TRIZ استفاده از اصول 5و6 آن است.

در كتاب استفان كاوي، عادت ششم به كارگيري توام پنج عادت پيشين است. بنابراين، اين عادت به تنهايي شامل تمام اجزاي آنها نيز مي شود. از ديدگاه اين تئوري، اين عادت نمايانگر اهميت ادغام كردن سيستم ها براساس اصلهاي 5 و 6 TRIZ وقانون حركت از يك سيستم تكي، به دوتايي و چندتايي به منظور دستيابي به راه حلهاي موثر و مفيدتر است.




يكپارچه كردن:



اجسام مشابه يا اجسامي راكه براي انجام عملكردهاي پياپي در نظر گرفته شده اند، به صورت مكاني با هم تركيب كنيد؛
عملكردهاي مشابه يا پياپي را به صورت زماني با يكديگر تركيب سازيد.





جامعيت يا عموميت دادن:

به منظور رفع نياز به چند جسم، يك جسم مي تواند عملكردهاي چندگانه اي داشته باشد.

قانون حركت از يك سيستم تكي به دوتايي و چندتايي: يك سيستم فني در طول عمر خود، براي كسب خواص مثبت بيشتر با يك سيستم فني ديگر و يا چندسيستم فني ديگر تركيب شده و سيستم جديدي ايجاد مي گردد و سپس در مرحله مشخصي از رشد، سيستم فني بزرگ شده به يك سيستم فني فشرده با حفظ تمام خواص مثبت كسب شده قبلي، تبديل مي گردد.




اره تيزكردن:

عادت اره تيزكني، به مـــــا مي گويد كه در مقايسه سفر با مقصد، اهميت سفركردن را بدانيم. مردمان موثر براساس اين عادت، مردماني هستند كه به طور مداوم بازنگري و نوسازي آنچه را انجام مي دهند و روش آن را مدنظر قرار مي دهند. پيوند اصلي اين عادت باTRIZ طبيعت چرخه اي فرايند حل مسئله است. به عنوان مثال، ايده زنجيره تضاد بيانگر ظهور مداوم تضادها و راه حلهاي برطرف كردن آنها به عنوان ابزار اوليه پيشرفت سيستم است. عادت اره تيزكردن در مقايسه با TRIZ همانند استفاده از ايده زنجيره تضادها در فرايند حل مسئله است.



به كارگيري همه عادتها

اگر تئوري روش ابداعي حل مسئله را عصاره بهترين روشها فرض كنيم، در اين صورت تمام مزاياي هفت عادت نيز بايد در آن موجود باشد، يا آنكه بايد در اين فلسفه يا متد، يكجا جمع شده باشد. به عبارت ديگر، همه آنچه در هفت عادت مردمان موثر شرح داده شده است. ما به ازايي اين تئوري دارد.


نتيجه گيري

آن چنــــان كه از مطالب بالا برمي آيد، مي توان هريك از هفت عادت ذكر شده را به طور معادل بااستفاده از يك و يا چنداصل و يا قانون مطرح شده توسطTRIZ تعريف كرده و آنها را در حل مسايل و پيش بيني آينده به كار گرفت. به عبارت ديگر، هرآنچه كه از آن به عنوان عادات مردمان موثر ياد شده است، معادلي در ايــــــن تئوري دارد كه اين خود مي تواند گواهي بر جامعيت اين فلسفه و متدولوژي و توانائيهاي گسترده آن در سطوح و زمينه هاي مختلف باشد.

MR_Jentelman
2nd December 2010, 04:56 PM
TRIZ دانش خلاقیت شناسی در یک نگاه و معرفی کلی

معنای TRIZ: واژه TRIZ (تریز) برگرفته شده از حروف اول کلمات در عبارت روسی زیر می باشد : «Teoriya Resheniya Izobrototelskikh Zadatch»که برابر انگلیسی آن عبارت «Theory of Inventive Problem Solving» (با مخفف TIPS) است که به معنی نظریه حل ابداعانه ی مسئله می باشد .
این دانش در سراسر جهان تحت عنوان TRIZ شناخته می شود و متداول شدن این نام به این علت است که بنیانگذار آن ، دانشمند خلاقیت شناس روسی گنریچ سائولویچ آلتشولر (G.S. Altshuller) (1998-1926) می باشد .
دانش TRIZ با نام ها و عنوان های توصیف گر مخفتلفی مانند نوآوری نظام یافته ،خلاقیت اختراعی، فناوری خلاقیت و نوآوری، روش شناسی اختراع ، الگوریتم اختراع، روش شناسی حل مسئله های ابداعی، روش شناسی حل ابتکاری و ابداعانه ی مسئله، مهندسی خلاقیت و نوآوری، روش شناسی خلاقیت، خلاقیت شناسی اختراع، خلاقیت شناسی فناوریو مواردی از این قبیل نامیده می شود.
·تعریف TRIZ: دانش TRIZ می تواند در دامنه ای از یک طیف مفهومی و گستره ای از تعاریف قرار بگیرد که یک انتهای آن نوعی جهان بینی خلاق یا رویکردی جامع به علوم و فناوری و انتهای دیگر آن انواعی از ابزارهای حل خلاق مسئله و فنون خلاقیت و نوآوری را شامل گردد. آلتشولر TRIZ را تحت عنوان علم فناوری خلاقیت و نوآوری می داند . با نتیجه گیری از دیدگاه آلتشولر می توان TRIZ را نوعی علم خلاقیت شناسی (Creatology) دانست . یکی از دانشمندان برجسته TRIZ به نام سیمون ساورانسکی این دانش را چنین تعریف کرده است : « TRIZ عبارت است از یک دانش انسان گرای مبتنی بر روش شناسی نظام یافته برای حل ابداعانه ی مسئله ».همچنین برخی صاحب نظران ، TRIZ را این چنین تعریف می کنند : «TRIZ عبارت است از نوعی رویکرد الگوریتمی برای حل ابداعانه مسائل فنی و فناورانه».
·تاریخچه TRIZ : شالوده های دانش TRIZ از سال 1946 توسط گنریچ آلتشولر بر اساس نتایج حاصل از مطالعه اختراعات مختلف پایه گذاری شد . آلتشولر که به پدر TRIZ لقب دارد در سال 1926 در روسیه (شوروی سابق) متولد گردید. وی که از همان دوران نوجوانی نسبت به ابداعات و اختراعات کنجکاوی و علاقه خاصی داشت و اولین اختراع خود را در سن 14 سالگی انجام داد در اداره ی ثبت اختراعات مشغول به کار شد. کار او کمک به مخترعین برای ثبت اختراعاتشان بود . او در حین کار، گاهی به حل مسائل فنی آنان کمک می کرد . در این دوران بود که او دریافت حل مسائل فنی که منجر به اختراع و نوآوری می شود به اصول و روش هائی فراتر از تکنیک های خلاقیت شناخته شده تا آن هنگام نیاز دارد . آلتشولر در طی مطالعات خود به این نتیجه مهم رسید که یک نظریه اختراع بایستی دارای چند ویژگی اصلی از جمله موارد زیر باشد :
1- شامل یک فرایند گام به گام و نظام یافته باشد .
2 - بتواند از میان گستره ای از راه حل ها مستقیما به بهترین راه حل (راه حل ایده آل یا کمال ) منجر گردد .
3- دارای ویژگی تکرارپذیری باشد .
4-بتواند ساختاری برای دانش ابداع و ارائه نماید.
آلتشولر بیش از 20000 اختراع ثبت شده (پتنت) را مورد بررسی قرار داد تا متوجه شود اختراعات به عنوان مسئله های ابداعی (یعنی مسئله هائی که راه حل آنها مشخص نیست و بایستی آن را با روش های خلاق و ابداعی کشف کرد) چگونه حل شده اند . از بین این تعداد آلتشولر 40000 اختراع مهم و برجسته و به عبارتی راه حل های خلاق و ابداعی اصلی را مورد مطالعه عمیق تر قرار داد. براساس نتایج حاصل از این نوع مطالعات خلاقیت شناسی تحلیلی ، آلتشولر به کشفیات بسیار مهمی دست یافت و اصول ، مفاهیم و روش های TRIZ را به عنوان یک علم نوین و بسیار با ارزش به جهان ارائه نمود . البته این خلاقیت و نوآوری فوق العاده مهم آلتشولر متاسفانه همانند بسیار از کشفیات و اختراعات کوچم و بزرگ تاریخ در ابتدا درک نشده و با انواع مخالفت ها ، مقاومت ها و بی مهری های تاسف برانگیز (آنچه که در خلاقیت شناسی تحت عنوان اینرسی خلاقیت و نوآوری نامیده می شود) مواجه شد و آلتشولر همانند بسیاری از دانشمندان و مخترعین سختی ها و مرارت های بسیار زیادی را متحمل گردید که مطالعه آن حاکی از ارادهء والا و تلاش و پشتکار شگفت انگیز آنان است. به دلیل بی توجهی ها و مخالفت های با وی در آن زمان ، TRIZ نتوانست به خوبی در روسیه ایفای نقش نماید و بعدها جایگاه آن شناخته شد . پس از پایان جنگ سرد و گسترش ارتباطات ، کشورهای اروپائی ، آمریکا ، ژاپن و دیگر کشورها با دانش TRIZ آشنا شده و با پی بردن به اهمیت فوق العاده زیاد آن بلافاصله آن را جذب کرده و ضمن به کارگیری در صدد رشد و توسعه آن برآمدند. چنان که در حال حاضر درباره TRIZ به عنوان یک دانش تخصصی تحقیقات وسیعی به عمل می آید و اصول و مفاهیم آن توسط بسیاری از دانشمندان ، پژوهشگران ، مدیران ، مهندسان و کارشناسان رشته های مختلف علمی در جهت حل مسائل و ایجاد نوآوری­ها به کار گرفته می شود و همچنان به سرعت در حال گسترش و تکامل است . بزرگ ترین خلاقیت و نوآوری آلتشولر به عنوان یک دانشمند علوم و مهندسی ، یک دانشمند خلاقیت شناس و نیز به عنوان یک مخترع ، خلاقیت و نوآوری او درباره خود موضوع خلاقیت و نوآوری می باشد. آلتشولر به عنوان مخترع فنون اختراع و پایه گذار دانش TRIZ با تلاش و پشتکار بسیار جدی به مدت 52 سال در راستای رشد و توسعه آن یکی از اصلی ترین و موثرترین بنیانگذاران علم خلاقیت شناسی و از بزرگترین دانشمندان قرن بیستم محسوب می شود(آلتشولر در سال 1998 در آمریکا این دنیا را ترک نمود). نقش و اهمیت نظریه TRIZ شاهکار علمی آلتشولر به قدری است که از جنبه ای می تواند در ردیف نظریه های علمی بزرگی مانند نظریه کوانتومی و نظریه نسبیت قرار گیرد و آلتشولر را با دانشمندان بزرگی مانند پلانک ، انیشتین ، شرودینگر ، پیاژه و پائولینگ همسنگ نماید . نگارنده معتقد است اگر چنانچه جایزه نوبلی نیز به نام جایزه نوبل خلاقیت شناسی (مانند جوایز نوبل فیزیک ، شیمی و زیست شناسی) وجود می داشت بی گمان آلتشولر از شایسته ترین دریافت دارندگان آن می بود.
·اجزاء اصلی دانش TRIZ : به طور کلی مجموعه نتایج حاصل از خلاقیت شناسی تحلیلی اختراعات توسط آلتشولر که تشکیل دهنده دانش TRIZ است شامل مفاهیم مختلفی است که مهم ترین آنها به طور خلاصه و فهرست وار موارد زیر می باشند:
1.قانون افزایش سطح ایده آل بودن (قانون کمال). به این معنی که نظام های فنی همواره به سمت افزایش درجه ایده آل بودن یا کمال خود پیش می روند. ایده آلی یا سطح ایده آل بودن عبارت از نسبت جمع کلیه جنبه های مثبت و مفید سیستم به جمع کلیه جنبه های منفی و مضر سیستم می باشد.
2.سیستم 4 مرحله ای حل مسئله : شامل مراحل زیر می باشد: ·شناخت مسئله ·فرمول بندی مسئله جستجوی مسائل قبلا حل شده (استفاده از 39 پارامتر مهندسی) ·استفاده از الگوهای راه حل های کشف شده( به کار گیری 40 اصل اختراع) ·سطوح 5 گانه حل مسئله و نوآوری: که شامل 5 سطح زیر است: ·راه حل های مشخص ·بهبودهای کوچک ·بهبودهای بزرگ ·مفاهیم جدید ·کشف های بنیادی
3.تحلیل ماده- میدان (تحلیل Vepol): با استفاده از این تحلیل مسائل به طور کلی به دو دسته تقسیم می شوند : ·مسائل آشنا (مانوس) تحت عنوان مسائل استاندارد ·مسائل ناآشنا (نامانوس) تحت عنوان مسائل غیر استاندارد
4.قوانین 8 گانه تحول و تکامل نظام های فنی (قوانین پیشرفت فناوری)
5.تعداد 76 راه حل ابداعانه استاندارد : مسائل استاندارد شناخته شده با تحلیل Vepol می توانند با استفاده از این 76 راه حل ابداعانه استاندارد حل شوند.
6.ماتریس تناقض ها: در نظریه TRIZ از مسئله ابداعی تحت عنوان تناقض تعبیر می شود که معنی آن دو موقعیت متضاد یا دو کیفیت متعارض است ، یعنی افزایش سطح کیفیت یکی موجب کاهش سطح کیفیت دیگری می شود و حل ابداعانه مسئله ، کشف راه حل این تناقض می باشد.
7.تعداد 40 اصل برای اختراع و نوآوری
8.مجموعه ای از تاثیرات علمی اساسی (تاثیرات فیزیکی ، شیمیائی ، هندسی و زییست شناختی)
9.روش ARIZ (الگوریتم حل ابداعانه مسئله): ARIZ یک دستورالعمل نظام یافته برای شناسائی راه حل مسئله غیراستاندارد با استفاده از قابلیت های همه فنون و روش های خلاقیت می باشد.
·فواید و کاربردهای TRIZ با استفاده از دانش TRIZ می توان به نتایج و دستاوردهای متعددی از جمله موارد زیر دست یافت:
1.دستیابی به نوعی نگرش جامع علمی به ابداعات و اختراعات .
2.شکل گیری جنبه های بسیار مهمی از علم خلاقیت شناسی.
3.دستیابی به نوعی جهان بینی خلاق.
4.کشف انواعی از راه حل ها برای مسائل ابداعی یعنی مسائلی که با روش های معمولی متداول راه حل آنها به دست نمی آید.
5.دستیابی به بهترین و موثرترین راه حل ها برای انواع مسائل علمی ، فنی ، انسانی و اجتماعی.
6.پیش بینی روند ابداعات و اختراعات در آینده (خلاقیت شناسی آینده شناختی)
7.ارائه آموزش های نوین مبتنی بر TRIZ در مدارس و دانشگاه ها (خلاقیت شناسی پرورشی مبتنی بر TRIZ)تسهیل و تسریع روند رشد و توسعه علوم و فناوری .

منبع : مبانی علم خلاقیت شناسی ، دانش خلاقیت و نوآوری نویسنده :سید مهدی گلستان هاشمی

MR_Jentelman
2nd December 2010, 04:56 PM
اجزای اصلی دانش TRIZ

به طور کلی مجموعه نتایج حاصل از خلاقیت‌شناسی تحلیلی اختراعات توسط آلتشولر که تشکیل دهنده دانش TRIZ است شامل مفاهیم مختلفیست که مهمترین آنها به صورت فهرست‌وار بیان می‌نماییم :
1- قانون افزایش سطح ایده‌آل بودن (قانون کمال) : به این معنی که نظامهای فنی همواره به سمت افزایش درجه ایده‌آل بودن یا کمال خود پیش می‌روند . ایده‌آلی یا سطح ایده‌آل بودن عبارت است از نسبت مجموع کلیه جنبه‌های مثبت و مفید سیستم به مجموع کلیه جنبه‌های منفی و مضر سیستم .
2- سیستم چهار مرحله‌ای حل مساله :
2-1- شناخت مساله .
2-2- فرمول‌بندی مساله .
2-3- جستجوی مسائل قبلا حل شده . (استفاده از سی‌ونه پارامتر مهندسی)
2-4- استفاده از الگوهای راه‌حلهای کشف شده . ( بکارگیری چهل اصل اختراع)
3- سطوح پنجگانه حل مساله و نوآوری :
3-1- راه‌حلهای مشخص .
3-2- بهبودهای کوچک .
3-3- بهبودهای بزرگ .
3-4- مفاهیم جدید .
3-5- کشف‌های بنیادی .
4- تحلیل ماده-میدان (تحلیل Vepol) :
با استفاده از این تحلیل مسائل به طور کلی به دو دسته تقسیم می‌شوند :
4-1- مسائل آشنا (مانوس) ، تحت عنوان مسائل استاندارد .
4-2- مسائل ناآشنا (نامانوس) ، تحت عنوان مسائل غیر استاندارد .
5- قوانین هشتگانه تحول و تکامل نظامهای فنی (قوانین پیشرفت فناوری) .
6- هفتادوشش راه حل ابداعانه استاندارد :
مسائل استاندارد شناخته شده با تحلیل Vepol می‌توانند با استفاده از این هفتادوشش راه‌حل ابداعانه استاندارد ، حل شوند .
7- ماتریس تناقض‌ها :
در نظریه TRIZ از مساله ابداعی تحت عنوان تناقض تعبیر می‌شود که معنای آن دو موقعیت متضاد یا دو کیفیت متعارض است ؛ یعنی افزایش سطح کیفیت یکی موجب کاهش سطح کیفیت دیگری می‌شود و حل ابداعانه مساله ، کشف راه حل این تناقض می‌باشد .
8- چهل اصل برای اختراع و نوآوری .
9- مجموعه ای از تاثیرات علمی اساسی :
شامل تاثیرات فیزیکی ، شیمیایی ، هندسی و زیست‌شناختی .
10- روش ARIZ (الگوریتم حل ابداعانه مساله) :
ARIZ یک دستورالعمل نظام‌یافته برای شناسایی راه‌حل مسائل غیراستاندارد با استفاده از قابلیتهای فنون و روشهای خلاقیت می‌باشد.

MR_Jentelman
2nd December 2010, 04:56 PM
کلاه های تفکر TRIZ

یکی از توانمندی های بسیار عظیمی که TRIZ نسبت سایر روشهای خلاقیت دارد آنست که بر اساس تکنیک های مادی و فنی پایه ریزی شده است تا بر اساس بنیان های روانشناختی.
گفته می شود که ، قدرت TRIZ را می توان با ادغام در تحقیقات روانشناسی بطور وسیعی ارتقاء داد. مفاهیم شش کلاه تفکر ادوارد دی بونو (Edward De Bono) یکی از این زمینه ها است که بسیار مرتبط با بحث هم افزایی موجود در TRIZ است.
این مقاله چگونگی ادغام مفاهیم شش کلاه تفکر را با فرایند تعریف و حل مشکل از طریق TRIZ بیان می کند.
مفاهیم شش کلاه تفکر بر اساس این واقعیت بنا شده اند که ذهن بشر بسته به نوع فعالیتش در سبک های مختلفی حرکت می کند. لذا، در دو حالت مفرط، مکانیزم استفاده شده بوسیله ذهن وقتی ایده جدیدی را تولید می کند با وقتی که ما مزایا و معایب یک روش موجود را بررسی می کنیم بطور معنی داری متفاوت است. در کل، دی بونو شش سبک مختلف برای تفکر که متناسب با نوع عکس العمل های ذهن در طی فرایند حل مسئله دارد را تشخیص داده است. هر سبک با کلاهی به رنگ متفاوت تعریف شده است، نظیر:
کلاه سفید – نماینگر سبکی است از تفکر در مورد یک واقعیت که نیازمند به آمار و اطلاعات است.
کلاه قرمز – بیانگر نوع تفکر همراه با احساسات، عواطف و بصیرت است.
کلاه سیاه – نمایانگر نوعی تفکر همراه با احتیاط، قضاوت و نگاه منطقی به جنبه های منفی یک مسئله – اغلب این سبک تفکر به مدافع شیطانی معروف شده است.
کلاه زرد - نماینگر سبکی از تفکر است برای آزمون امکان پذیری و منافع یک راه حل مشخص و نگاه منطقی به جنبه های مثبت آن.
کلاه سبز : نمایانگر سبکی از تفکر است مرتبط با تولید ایده های جدید، خلاق و جانبی
کلاه آبی : نمایانگر سبکی از تفکر مرتبط با کنترل کلی و سازماندهی فرایندهای فکری
شکل ۱- نمایش شماتیک: شش کلاه تفکر
این مقاله چگونگی ادغام مفاهیم کلاه ها را در برنامه حل مسئله از طریق TRIZ با در نظر گرفتن تمامی فعالیتها شامل: ارزیابی اولیه شرایط، تعریف مسئله، حل مسئله - در یک جلسه حل مسئله خلاق بیان می کند. بنابراین، برای مثال تجزیه و تحلیل عملکردها در دو بخش هدایت می شوند – اول، نگاه مثبت به روابط عملکردها در یک سیستم، در سبک کلاه سفید، و بدنبال آن در مرحله دوم یک سبک کلاه سیاه برای تحلیل سیستمی روابط منفی درآن سیستم. بطور مشابه ارزش بین سبک های کلاه سفید و سبز را با استفاده از بخش تناقض ها در ابزارهای TRIZ تشریح خواهیم کرد.
بهر حال، مقاله را با آزمایش سبک های مختلف آغاز می کنیم و در جاهایی که به اجزای مختلف ابزارهای TRIZ نزدیک می شویم آنها را بر سر می کنیم:
کلاه سفید:
کلاه سفید را موقعی بر سر می کنیم که در جستجوی آمار و اطلاعات بدون هیجان هستیم. اغلب در موارد ذیل استراتژی های کلاه سفید را در فرایند تعریف و حل مسئله از طریق TRIZ استفاده می کنیم:
در حین ارزیابی اولیه مسئله و فاز تعریف. به ویژه، در انجام مراحل اولیه تحلیل عملکرد – در جایی که بدنبال شرح عمکرد واقعی سیستم موجود هستیم – و همچنین موقع نوشتن شرح نکات نهایی مسئله، و درک سطح تکامل سیستم (و زیر سیستم) با توجه به موقعیت آن در منحنی تکاملی (evolutionary S-curves) .
در طی فازی که تعریف اولیه کاملی از یک مسئله داریم، صاحب مسئله بدنبال مناسب ترین ابزار حل مسئله از طریق TRIZ است.
تعریف نتیجه نهایی ایده آل، و استفاده از روش برگشتی در ابزار حل مسئله ایده آل(IFR) برای دستیابی فیزیکی به راه حل قابل پیش بینی.
در هنگام تعریف تناقض ها، و موقع استفاده از ماتریس تناقض ها یا ابزارهای حل تناقض های فیزیکی.
در هنگام استفاده از عملکرد های بر پایه دانش(functional knowledge-base).
در هنگام گزارش نویسی راه حل های یافته شده.
در موقع ارزیابی و رتبه بندی کیفیت راه حل ها در هنگام انتخاب قسمت های از کار افتاه یک فرایند کلی.
در هنگام استفاده از ابزار 9 پنجره (9 Windows tool) ، در تعریف کلی مسئله و فرایند حل مسئله برای اطمینان بخشی و توجه ویژه به ابعاد فضا و زمان.
از آنجا که TRIZ بعنوان یک ابزار خلاق سیستماتیک شناخته شده است، شگفت انگیز نخواهد بود که کلاه سفید در بیشتر جلسات TRIZ پوشیده شود.
بهر حال، پنج کلاه دیگر نیز در جاهای خاصی از فرایند لازم و ضروری هستند:
کلاه قرمز
کلاه قرمز موقعی پوشیده می شود که بخواهیم از بصیرتمان استفاده و بر احساسات و هیجانات تکیه داشته باشیم (اغلب به آن نیروی احساسی (gut feel) می گویند). تفکر با سبک کلاه قرمز ممکن است در اولین نظر کاملاً با یک فرایند خلاقیت سیستماتیک متناقض باشد، اما کاربرد خاص خود را دارد، و – مهمتر آنکه – بدانیم که بسیاری از ما از سبک فکری کلاه قرمز استفاده می کنیم. لذا، حداقل باید از سبک های کلاه قرمز آگاه باشیم، و تشخیص دهیم که در بیشتر مواقع باید از آن خارج شویم. در بیشتر مواقع ما مشتاقیم از استراتژی های فکری کلاه قرمز بطور مثبت استفاده کنیم، لذا، در موارد ذیل از آن در فرایند تعریف و حل مسئله از طریق TRIZ بهره گیری خواهیم کرد:
تقریباً بطور طبیعی ذهن ما بگونه ای سیم کشی شده است که موقعی که با مسئله ای مواجه هستیم بطور سنتی فوراً به سراغ سبک حل مسئله از طریق کلاه قرمز می رویم. باید این پدیده را تشخیص دهیم و سعی کنیم از اثرات مثبت آن استفاده کنیم. بنابراین، معمولاً 5 تا 10 دقیقه زمان درست در ابتدای جلسه و یا بلافاصله پس از فاز تعریف مسئله اولیه در جلسه طوفان فکری در نظر گرفته می شود. معمولاً گزارشی از خروجی یک چنین جلسه طوفان فکری تهیه و در پارکینگ خودروها نصب می شود تا مشارکت کنندگان اطلاعات ورودی خود را که در آن جلسه ثبت شده است مشاهده کنند. این پیشنهادها در زمان مناسبی برای مراحل بعدی در فرایند عودت داده خواهند شد.
در صورتی که راه حل با دوامی از ابزارهای حل مسئله TRIZ حاصل نشود از سبک تفکر کلاه قرمز بعنوان ابزاری برای برطرف کردن رخوت ذهنی می توان استفاده نمود.
همچنین از سبک تفکر کلاه قرمز می توان در زمانهای حل مسئله برای بر هم زدن عاداتی که در برخی از سبک های فکری دیگر بر مشارکت کنندگان عارض می شود بخوبی استفاده نمود – اما بطور ویژه در کلاه سفید – در زمان های تمدید شده.
تحریکاتی نظیر" صرف 5 دقیقه فکر در مورد غیر ممکن ترین روش در حل مسئله" بطور غیر عادی راه حل های با دوام و جالبی را ایجاد نمی کنند. در نتیجه، موقع استفاده از روشهای TRIZ، لازم است سبک فکری کلاه قرمز در حد ناچیزی گسترش یابد.
کلاه سیاه
در مواقعی که نیاز به احتیاط و قضاوت هست کلاه سیاه را می پوشیم و همچنین در مواقع نگرش به جنبه های منفی یک راه حل مشخص. ما بیشتر از سبک تفکر کلاه سیاه در تعریف و حل مسئله TRIZ در موارد ذیل استفاده می کنیم.
در فاز تعریف مسئله اولیه، در جایی که ما سعی داریم تمام محدودیتهای موجود در اطراف مسئله مان راتشخیص دهیم .
در هنگام انجام تحلیل کارکرد/ مشخصه راه حل مسئله، در موقعی که بدنبال یافتن عملکردهای زیان بار، نا کافی و اضافی که در سیستم موجود هست. ( توضیح: بسیار پر اهمیت است که بدانیم که سبک کلاه سفید و کلاه سیاه تفاوتهای معنی داری نسبت به هم دارند، و اینکه یک تحلیل مناسب برای عملکرد به هر دوی آنها نیازمند است.موثر ترین جلسه تحلیل عملکرد موقعی است که سبک های کلاه سفید و کلاه سیاه بترتیب مورد استفاده قرار گیرند، البته ابتدا از کلاه سفید و سپس از تغییر مسیر فکر و استفاده از کلاه سیاه با راهنمایی یک تسهیل کننده مسئله.)
در هنگامی تحلیل تخریب و انهدام، " چگونه این سیستم را بر هم بریزم؟"
در هنگام ارزیابی راه حل ها ومشخص کردن معیاری برای تعیین ضعف های نسبی بین راه حل ها مورد نظر.
هنگام پاسخ گویی به این سوال در پایان جلسه که " آیا راه حل منتخب به اندازه کافی مناسب است؟". یکی از خصوصیات انسان آن است که تمایل به پذیرش و تعیین راه حل هایی دارد که نو و جدید هستند. این امر بویژه موقعی آشکار می شود که ما یک تناقض را در هم ریخته باشیم. یک مثال جالب در این زمینه که لازم است کلاه سیاه در آخر جلسه بر سر کنیم مربوط به زین دوچرخه دو شاخه ای است. در این مثال بخوبی این تناقض حل شده است که " من هم یک زین پهن می خواهم و هم باریک. " شرکت سازنده این راه حل را تنها راه حل مناسب دید . اگر کلاه سیاه را در این مرحله بر سر می کردند تعداد مسائل جدید زیادتری را می دید. که قبل از تجاری کردن این طرح و از شکست در بازار آن جلوگیری می کرد.
کلاه زرد
ما موقعی کلاه زرد را می پوشیم که بخواهیم امکان پذیری و منافع یک راه حل بالقوه را آزمایش کنیم، و یا در جسجوی ارزیابی منطقی جنبه های مثبت یک راه حل مشخص باشیم. ما عموماً از سبک تفکر کلاه زرد در موارد ذیل در فرایند تعریف و حل مسئله TRIZ استفاده می کنیم:
در طی مرحله تعریف اولیه از یک مسئله هنگامی که منابع موجود در اطراف سیستم فعلی را مورد بررسی قرار داده ایم.
در طی ارزیابی راه حل های ممکن وقتی سعی بر سنجش توان نسبی راه حل ها تحت مطالعه را داریم.
در هنگام جستجو و به چالش کشاندن اعتبار محدودیت های مسئله تعریف شده اولیه .
در هنگام استفاده از ابزار رفع زوائد (Trimming) که یکی از ابزارهای TRIZ است – بویژه در هنگام پرسیدن پرسش های: " آیا من این عملکرد را نیاز دارم؟" یا " آیا قسمت موجودی از یک سیستم می تواند آن عملکردی را که من نیاز دارم به انجام رساند؟" یا " آیا یک منبع می تواند عملکرد را انجام دهد؟" ( توجه!: برخی از استفاده کنندگان معتقد هستند که Trimming در سبک فکری کلاه سفید بهتر عمل می کند؛ اما مؤلف موفقیت بیشتری را در گروه هایی که از سبک کلاه زرد استفاده نموده اند مشاهده کرده است.")
در هنگام استفاده از راه حل های خلاقانه استاندارد، و سعی در ارتباط دادن آنها با شرایط مسئله. ارائه راه حلی نظیر" یک ماده ای را اضافه کن" می تواند برای بعضی از مردم خیلی مبهم باشد؛ و چنین چیزی در سبک کلاه زرد مقبول نیست.
کلاه سبز
ما کلاه سبز را هنگامی بر سر می کنیم که بدنبال ایجاد راه حل های جدید یا " خلاق" باشیم. ما عموماً از سبک تفکر کلاه سبز در موارد ذیل در فرایند تعریف و حل مسئله از طریق TRIZ استفاده می کنیم:
در طی مرحله تعریف اولیه، یک دوره کوتاهی از تفکر کلاه سبز بلافاصله پس از استفاده از کلاه زرد برای جستجوی منابع، معمولاً تعداد ایده های تولید شده را نسبت به گذشته افزایش می دهد.(توجه: مقدم بودن کلاه زرد نسبت به کلاه سبز اهمیت دارد و نباید اینها جابجا استفاده شوند.)
در تمام نقاطی که از ابزارهای حل مسئله TRIZ استفاده می شود و هنگامی که سعی در ترجمه راه حل های عمومی ( برای مثال: اصول خلاقانه، روندهای تکامل، ترجمه راه حل های مفهومی با استفاده از ابزار ایده آل بودن، استفاده از آدم کوتوله های هوشمند(Smart Little People)، اندازه- زمان- هزینه، و غیره ) به راه حل خاص داریم. در مورد اهمیت سبک کلاه سبز نمی توان ارزیابی اضافی کرد. در این مورد بعداً توضیح بیشتری خواهیم داد.
کلاه آبی
کلاه آبی را هنگامی بر سر می کنیم که بدنبال ایجاد یک عملکرد کنترلی باشیم ویا در مواقعی که بخواهیم فرایند کلی فکر را سازماندهی کنیم. کلاه آبی آن کلاهی است که در موقع قضاوت بر سر می کنیم تا بدانیم چه وقت و در چه جایی کدام کلاه را بر سر بگذاریم. این کلاه معمولاً بر سر هماهنگ کننده یا تسهیل کننده تیم حل مسئله پوشیده می شود و نه بر سر اعضای تیم.از منافع کلاه آبی در موارد زیر استفاده می شود:
در پس جلسه گزارش وقایع.
گاه گاهی در حین تحلیل تخریب و در هنگامی که تمام سبک های ضعیف بخوبی ردیابی و گزارش شده باشند.
در هنگامی که یک تیم حل مسئله در تفصیل یک بخش خاصی از سیستم درگل گیر کرده باشد، اغلب مفید خواهد بود که هماهنگ کننده مابقی تیم را بسمت کلاه آبی سوق دهد تا آنها بر روی تفصیل آن بخش متمرکز شوند و اطلاعات مجددی را تولید کنند و در دیدگاه های خودشان نیز تجدید نظر کنند تا ببینند در کجای فرایند کلی قرار گرفته اند.
ادغام همه با هم
هیچ برداشت قطعی و یگانه ای از یک "فرایند TRIZ" وجود ندارد. در خیلی از حالات، یک چنین وضعیتی فقط در ذهن تک تک افراد خواهد بود. با در نظر گرفتن این نکته در ذهن، این مقاله به هیچ وجه بدنبال یک فرایند جامع و فراگیر برای TRIZ نیست. بعبارت دیگر، برای امتحان در یک جلسه "خاص" برای تعریف و حل مسئله ممکن است ما را به تغییر از یک کلاه به کلاه دیگر وا دارد و تعدادی از گام های عمومی در بسیاری از شرایط مطرح شود.
این گام های عمومی در ذیل تشریح خواهند شد و بدنبال آن نشان خواهیم داد که چگونه از یک کلاه به کلاه دیگر در حین پیشرفت در این گامها تغییر جهت دهیم.
در وسیعترین سطح ممکن است ما فرایند خلاقیت سیستماتیک را در چهار گام اصلی ببینیم- با شروع از تعریف مسئله ، سپس انتخاب ریشه های مناسب ترین راه حل، تولید راه حل ها، در نهایت ارزیابی و انتخاب راه حل. این گام ها را می توان در یک فرایند حلقوی نمایش داد بطوریکه آنقدر آنرا تکرار کنیم تا به یک راه حل که ما را خشنود کند برسیم .
به هریک از اینها به نوبت نگاه می کنیم:
تعریف
به چه منافعی می خواهیم دست بیابیم، چگونه می دانیم که به آنجا رسیده ایم؟ ( کلاه سفید)
محدودیت ها چه هستند؟ ( کلاه سیاه، احتمالاً بدنبال آن کلاه زرد)
چه منابعی موجود هستند؟ ( کلاه زرد، احتمالاً بدنبال آن کلاه سبز)
نقطه گلوگاه کجاست؟ ( کلاه سفید)
چه عملکردها و مشخصه هایی در سیستم موجود وجود دارد؟ ( کلاه سفید برای تعریف عملکردهای مورد نظر، و بدنبال آن بطور ویژه از کلاه سیاه برای تشخیص عملکردهای زیان بار، ناکافی و اضافی )
چقدر سیستم موجود به کمال خود رسیده است؟ ( این سیستم و زیر سیستم های آن در کجای منحنی تکاملی S قرار دارند) ( کلاه سفید)
(اختیاری) طوفان فکری و ارائه افکار برای راه حل اولیه در " پارکینگ خودرو". ( کلاه قرمز)
انتخاب
تعیین مناسبترین تکنیک برای حل مسئله برای یک مسئله خاص. ( کلاه سفید)
حل
گزینه های مختلف در این جا، بستگی به نوع ابزارهای مورد استفاده از TRIZ دارند:
ایده آل بودن ( کلاه سفید)
دانش ( کلاه سفید)
تناقض ها ( کلاه سفید برای تولید و یافتن تناقض ها؛ کلاه سبز برای ترجمه راه حل های عمومی به راه حل های خاص)
روندها ( کلاه زرد و بدنبال آن کلاه سبز)
شاخه زنی زوائد ((Trimming) ( کلاه زرد ؛ احتمالاً بدنبال آن کلاه سبز)
شیی – اثر ( ترجیحاً کلاه زرد ؛ احتمالاً بدنبال آن کلاه سبز)
SLP/STC ( کلاه سبز)
تحلیل خرابکاری و تخریب (Subversion Analysis ) ( کلاه سیاه؛ احتمالاً بطور پراکنده کلاه آبی)
ارزیابی
آیا راه حل ها ایجاد شده اند؟ اگر نه ، آنگاه لازم است مسئله مجدداً مورد ارزیابی قرار گیرد. ( کلاه سیاه، احتمالاً بدنبال آن بترتیب کلاه های قرمز، سبز، و شاید آبی )
اگر بلی، آنگاه راه حلها را باید رتبه بندی کرد ( کلاه زرد، و بدنبال آن بطور سیستماتیک کلاه سیاه)
تصمیم گیری در مورد گام بعدی ( آیا حلقه را مجدداً تکرار کنیم و یا متوقف شویم) ( کلاه سفید، تسهیل کننده یا هماهنگ کننده یک بار دیگر اعضای تیم را به استفاده از کلاه سیاه ترغیب می کند)
البته، ادعا نمی شود که مطالب فوق قطعی هستند، بهر حال باید بعنوان یک معیار برای تغییر از یک سبک فکری به سبک دیگر هم بصورت سیستماتیک و هم بطور مرتب در طی یک جلسه حل مسئله مورد قضاوت قرار گیرند.
شش کلاه تفکر و نرم افزار بر پایه TRIZ
برخی از جوامع TRIZ بشدت مدافع نرم افزاری بر پایه TRIZهستند. بطوریکه مکرراً از اینگونه نرم افزارها توسط کاربران استفاده می شود. این مؤلف اعتقاد دارد تا زمانیکه یک چنین نرم افزارهایی قادر به تشخیص سبک های مختلف فکری که در ذهن بشر هستند نباشند نمی توان امید داشت که آنها توانمندی تعریف دقیقی از مسئله و راه حل را داشته باشند.
ابزارهای نرم افزاری را که مرتباً مدعی یک چنین توانمندی هایی هستند را باید بر اساس تفکر سبک سیاه مورد قضاوت قرار داد.
نتیجه گیری
استفاده موفقیت آمیز از ابزارهای TRIZ مستلزم شناخت از سبک های مختلف فکری در ذهن بشر است. شش کلاه تفکر ادوارد دی بونو شش سبک اصلی از عملیات را به ما نشان می دهد. ما باید مطمئن باشیم که از این شش سبک فکری بخوبی آگاه هستیم، و مطمئن شویم که تا آنجا که ممکن است از کلاه مناسب در جای مناسب در کل فرایند بهره برداری نماییم.




trizhats.blogsky.com

MR_Jentelman
2nd December 2010, 04:56 PM
TRIZ نوآوری نظام يافته

RIZ يك الگوريتم اثبات شده به شما عرضه مي كند تا بدانيد براي ابتكار و نوآوری چگونه فكر كنيد. TRIZ يك وسيله کمکی براي حل مشكلات خلاق است؛ بطوريكه در بسياري از زمينه ها موفقيت هاي چشمگيري حاصل نموده است. ايده هاي فراواني در اين رابطه همچنان فعال هستند و افراد زيادي به جمع استفاده كنندگان اين روش در سطح جهان همه روزه درگير مي شوند. هر فردي كه در حوزه انديشه و تفكر فعاليتی دارد.
حتماً به اين يافته آلتشولر كه 95% از " مسائل جديد" قبلاً چندين بار حل شده اند برخورد نموده است. آيا ما براي " اختراع مجدد چرخ" وقت خود را صرف خواهيم كرد؟ ما از اختراعات و نوآوري هايي كه به نفع بشر هستند تقدير مي كنيم؛ اما از اينكه قبل از اختراع مخترعين آموزش لازم در زمينه اصول نوآوري را ببينند كمتر توجه داريم. يك عقيده قوي در عموم مردم وجود دارد كه اختراعات و نوآوري ها فقط از طريق افرادي كه استعداد طبيعي دارند و يا به آنها الهام مي شود؛ امكان پذير است و از اينكه نوآوري را مي توان ياد گرفت و آموخت بي اطلاع هستند. متاسفانه محصولات و توليدات آموزشي ما هنوز بر توانايي افراد در توليد مجدد علم و تجزيه و تحليل تخصصي تكيه دارد. در حالي كه ما در آغاز فهميدن آن هستيم كه ضروري نيست اطلاعات در ذهن دانشجو براي امتحان ذخيره شود. هنوز ما به اين نكته نرسيده ايم كه مردم براي نيازهاي آينده شان چگونه از ذهنشان براي يافتن راه حل هاي مطلوب بهره گيري نمايند. در اين رابطه TRIZ يك ابزار جذاب براي توسعه اينگونه راه حل هاست و از افراد مي خواهد كه يك " ذهن منظم، ساخت يافته و جهت مند" در مقابل بسياري از روشهاي آزاد و بدون جهت "روانشناسي" و "نرم افزاري" ديگر داشته باشند. در اكثر فرهنگ ها بر "متخصصين" كه مهارت و دانش در حوزه تخصصي شان دارند تكيه دارند. اما، همانگونه كه دي بونو (de Bono) به خوبي در "تفكر جانبي" عنوان كرده است، عمق و كارداني و مهارتي كه متخصصين دارند كمتر براي كشف گنج هاي مدفون شده در زمين همسايه بكار مي روند. همچنين يك مثل چيني در اين رابطه مي گويد:" يك قورباغه در چاه فقط بخشي از آسمان را مي بيند." يك داستان كوتاه نيز نقل شده است كه يك نفر كليدش را در تاريكي گم كرده بود و بدنبال آن در روشنايي مي گشت. از وي پرسيدند كه چرا اينجا به دنبال كليدت مي گردي . گفت: چون در اينجا نور بيشتري هست. درست يك متخصص هم در پرتو نور دانش محدود به حوزه تخصصي خودش به مسائل نگاه مي كند و از راه حل هاي ساير حوزه ها براي حل مطلوب مسئله اصلاً آگاهي ندارد و ممكن است دچار رخوت ذهني شود. لذا TRIZ در اين رابطه اشاره به راه حل هايي مي كند كه قبلاً ديگران به آن رسيده اند و بدون درگيرشدن مستقيم با مسئله و بدون انجام سعي و خطا هاي فروان و يا پيدا كردن راه حل در زير چراغ و دانش هاي محدود فردي ؛ از طريق الهام گيري از راه حل هاي خلاقانه قبلي سريعترين راه و جهت را براي يافتن راه حل پيشنهاد مي كند. اميد آنكه با آشنايي بيشتر به اين ابزار قوي وقت خود را صرف پيمودن راه حل هاي از قبل پيدا شده نكنيم تا همگام با پيشرفت هاي جهاني بتوانيم ادامه دهنده راه هاي پيموده شده كه متعلق به همه بشر است باشيم.

برگرفته ازسایت : هفت پیکر

B a R a N
2nd December 2010, 05:02 PM
چهل اصل نوآوری TRIZ

برگرفته از سایت جامع خلاقیت، نوآوری و کارآفرینی


اصل ۱ – جداسازی
الف ) جسم را به اجزای جدا از هم تقسیم کنید.
ب ) جسم را به صورت قطعه قطعه در آورید.
ج ) میزان قطعه قطعه بودن جسم را افزایش دهید.

مثال ۱ : تفکیک و تقسیم شدن تسمه نقاله برای کارایی بیشتر



اصل ۲– استخراج
الف ) مشخصه یا قطعه‌ای مزاحم جسم را از آن برگزینید ( آن را جدا کرده یا حذف کنید )
ب ) تنها مشخصه یا قطعه لازم را برگزیند .

مثال ۱: استفاده از نوار آموزشی یک سمینار بجای رفتن به خود سمینار برای صرفه جویی در هزینه های آموزش ( جدا کردن قسمت مفید که همان مطالب ارائه شده در نوار آموزشی است که تنها مشخصه لازم است .)
مثال ۲ : استفاده از مترسک بجای آدم برای فراری دادن پرندگان از مزارع.


http://www.uc-njavan.ir/images/p77scvfzcpqa8497vi5.jpg

B a R a N
2nd December 2010, 05:03 PM
اصل ۳– کیفیت موضعی
الف ) از ساختار همگن یک جسم یا محیط خارجی ( عملکرد بیرونی ) , به سوی ساختار ناهمگن گذر کنید .
ب ) اجرای مختلف جسم را به انجام کارکردهای مختلف وا دارید .
ج ) هر قسمت از جسم را, در شرایطی که عملکرد آن مطلوبتر است قرار دهید .

مثال ۱: مداد پاک کن: یک طرف آن برای نوشتن و یک طرف دیگر برای پاک کردن لذا هر طرف آن از کیفیت موضعی مختلفی برخوردار ست.
مثال ۲: چکش دوسر که از یک طرف آن برای کوباندن میخ و از طرف دیگر آن برای کشیدن میخ استفاده می شود.


http://www.uc-njavan.ir/images/ryetlqr3in81zqb91nds.jpg



اصل ۴ – عدم تقارن
الف ) فرم تقارن یک جسم را با فرم نامتقارن آن جایگزین کنید .
ب ) در صورتی که جسم موجود نامتقارن است میزان عدم تقارن آن را افزایش دهید .

مثال ۱: کلیدها معمولا غیر متقارن و غیر شبیه بهم هستند.
مثال ۲: پلاک سه شاخه ای برق برای رعایت سیم فاز و نول بصورت غیر متقارن است تا فقط از یک طریق در پریز مربوطه وارد شود.


http://www.uc-njavan.ir/images/eq7tmu977i9rybo95rp.jpg

B a R a N
2nd December 2010, 11:38 PM
اصل ۵ – ترکیب‌کردن ( ادغام کردن )
الف ) اجسام مشابه یا اجسامی را که برای انجام عملکردهای پیاپی در نظر گرفته شده‌اند به صورت مکانی با یکدیگر ترکیب کنید .
ب ) عملکردهای مشابه یا پیاپی را به صورت زمانی با یکدیگر ترکیب کنید .

مثال ۱ : ترکیب آب گرم و سرد توسط شیرهای ترکیبی.
مثال ۲ : استفاده از کاتریج رنگی در پرینتر برای ترکیب رنگها.


http://www.uc-njavan.ir/images/5huj62an03qar0d829jn.jpg


اصل ۶ – جامعیت
به منظور رفع نیاز به چند جسم , یک جسم می‌تواند عملکرد‌های چند گانه‌ای ارائه دهد .

مثال ۱ : چاقوی ارتشی سویسی ( چند کاره )
مثال۲: آچار فرانسه که با تغیر اندازه آن میتوان برای باز و بسته کردن پیچ های مختلف از آن استفاده کرد.


http://www.uc-njavan.ir/images/dockciuwbd68k6gtovf.jpg

B a R a N
4th December 2010, 07:28 PM
اصل ۷ – تو در تو بودن
الف ) جسمی را داخل جسم دوم و جسم دوم را نیز داخل جسم سوم قرار دهید.
ب ) جسمی از داخل حفره‌ای در جسم دیگر بگذرانید.

مثال ۱ : آنتن‌های تلسکوپی و تو‌درتو
مثال۲ : متر اندازه‌گیری


http://www.uc-njavan.ir/images/u516c00hl22reqb88ter.jpg


مثال۳ : عروسک های روسی تو‌درتو
مثال ۴: میز و صندلی های در هم
مثال ۵: ظروف و وسایل آشپزخانه تو‌درتو


اصل ۸ – عامل تعادل و توازن
الف ) وزن جسم را به وسیله اتصال دادن آن با جسم دیگری که دارای نیروی بالا برنده است , جبران کنید .
ب ) وزن جسم را به وسیله نیروهای آیرودینامیکی یا هیدرودینامیکی جبران کنید .

مثال ۱: کیسه هوا ( آبدان ) ماهی برای حفظ تعادل آن در آب


http://www.uc-njavan.ir/images/n0snw565aga3om3x9vx.jpg


مثال ۲: بال عقب ماشین‌های مسابقه‌ای برای حفظ تعادن آنها در سرعت‌های بالا

B a R a N
5th December 2010, 05:41 PM
اصل ۹ – مقابله پیشاپیش
الف ) در صورتی که لازم است عملکردی انجام شود , مقابله پیشاپیش نسبت به آن را مد نظر داشته باشید .
ب ) در صورتی که لازم است جسمی تحت کشش باشد , کشش متضاد آن را پیشاپیش مد نظر داشته باشید .
مثال: لباس قلعی ضد اشعه x




اصل ۱۰ – کنش پیشاپیش
الف ) کنش مورد نیاز را به صورت کلی و جزئی , پیشاپیش انجام دهید .
ب ) به اجسام طوری نظم بدهید که بدون اتلاف وقت در زمانی که منتظر کنش هستند , وارد عمل شوند . ( در مناسبترین وضعیت )
مثال۲ : دیوارهای پیش ساخته
مثال ۳ : مرغ پرکنده و از قبل آماده شده

B a R a N
6th December 2010, 05:13 PM
اصل ۱۱- حفاظت پیشاپیش
قابلیت اطمینان نسبتا پایین یک جسم را با یک حرکت خنثی کننده, پیشاپیش جبران کنید .



اصل ۱۲ – هم پتانسیلی
شرایط کار را طوری تغییر دهید که لازم نباشد جسمی بالا رفته یا پایین بیاید .

مثال : استفاده از قفل کانل برای حر کت کشتی از یک سطح به سطح دیگر.

B a R a N
7th December 2010, 02:29 PM
اصل ۱۳ – معکوس کردن
الف ) به جای عملکردی که توسط مشخصات مساله تحمیل شده عملکرد مخالف آن را به کار گیریم .
ب ) شئ را به یک قطعه متحرک تبدیل کنید , یا اینکه قطعات غیر متحرک را متحرک ساخته و محیط خارج را غیر متحرک نماید .

مثال : اخیراْ یک شرکت آمریکایی نوشابه‌ای با نام تجاری dnL به بازار عرضه کرده که معکوس نام تجاری 7up است و از این ایده بسیار سود برده است.




اصل ۱۴ – کروی ساختن
الف ) قطعه های خطی و سطوح مسطح را با قطعات و سطوح خمیده و همچنین اشکال مکعبی را با اشکال کروی تعویض کنید
ب ) از غلتک‌ها , توپ‌ها و مارپیچ‌ها استفاده کنید .

B a R a N
8th December 2010, 12:05 AM
اصل ۱۵- پویایی
الف ) مشخصات جسم یا محیط خارج را به گونه‌ای بسازید که برای عملکرد بهینه , عملیات در هر مرحله به طور خودکار تنظیم شود .
ب ) جسم را به عناصری تقسیم کنید که بتوانند به صورت مرتبط با هم , موقعیت خود را تغییر دهند .
ج ) در صورتی که جسمی غیر قابل حرکت یا قابل تعویض کنید .

مثال : صندلی تا شو



اصل ۱۶- عملکرد ناقص, بیش از حد یا مازاد
اگر به دست آوردن 100% یک اثر مطلوب مشکل است , برای ساده‌سازی مساله مقداری کمتر یا بیشتر از آن را به دست آورید .

B a R a N
9th December 2010, 07:57 PM
اصل ۱۷ – حرکت به بعدی جدید
الف ) مسائل مربوط به حرکت خطی جسم را با امکان پذیر ساختن حرکت در دو بعد , برطرف کنید ( در راستای یک سطح ) . به نحو مشابه , مسائل مربوط به حرکت جسم در یک صفحه را با امکان پذیر ساختن حرکت در سه بعد , برطرف نمایید .
ب ) به جای آرایش اجسام در یک لایه, آرایشی چند لایه‌ای را به کار ببرید .
ج ) جسم را کج کرده یا بر روی لبه خود بچرخانید .
د ) تصاویر را بر روی سطوح مجاور یا عقب جسم بیاندازید .



اصل ۱۸- ارتعاش مکانیکی
الف ) جسم را به ارتعاش وا دارید .
ب ) اگر جسم در حال نوسان است , فرکانس آن را تا حد فرا صوت افزایش دهید .
ج ) فرکانس تشدید را به کار بگیرید .
د ) به جای ارتعاشات مکانیکی از ارتعاشات پیزو استفاده کنید .
ه ) ارتعاشات فرا صوت و میدان الکترومغناطیسی را با هم به کار بگیرید .

MR_Jentelman
10th December 2010, 12:35 PM
اصل ۱۹ – عملکرد دوره ای
الف ) به جای عملکرد مستمر از یک عملکرد دوره ای ( ضربه ای ) استفاده کنید .
ب ) در صورتیکه یک عملکرد هم اکنون دوره ای است , فرکانس آن را عوض کنید .
ج ) از توقف های بین ضربه‌ها برای تامین کنش‌های اضافی بهره بگیرید .


اصل۲۰ – تداوم کنش مفید
الف ) عملکرد را بدون توقف به انجام برسانید , در این حال باید تمام قطعات جسم به طور مستمر و با ظرافت کامل , در حال کار باشند .
ب ) یک حرکت زاید و واسطه‌ای را حذف کنید .
مثال : استفاده از پرینتری که هم در موقع رفت و هم در موقع برگشت کاتریج آن عمل پرینت را انجام می دهد. ( تداوم کنش مفید)

MR_Jentelman
10th December 2010, 12:38 PM
اصل۲۱- حمله سریع
عملکرد زیان بار یا خطرناک را با سرعت بسیار بالا به انجام برسانید.
مثال : بهره گیری از دریل پر سرعت برای تراش دندان بدون احساس درد.


اصل۲۲- تبدیل ضرر به سود
الف ) یک اثر زیان بار یا یک عامل زیان بار محیطی را برای به دست آوردن یک اثر مثبت به کار بگیرید .
ب ) با ترکیب یک عامل زیان بار با یک عامل زیان بار دیگر , آن را از میان بردارید .
ج ) مقدار کنش زیان بار را تا جایی که ضررهای آن بر طرف شود , افزایش دهید .

MR_Jentelman
10th December 2010, 12:40 PM
اصل ۲۳- باز خورد
الف ) بازخورد را ارائه کنید .
ب ) در صورتی که بازخورد هم اکنون موجود است , آن را معکوس کنید .


اصل ۲۴- واسطه و میانجی
الف ) برای انتقال یا انجام یک عملکرد , از یک جسم واسطه استفاده کنید .
ب ) جسم به طور موقت به جسم دیگری که حذف کردن آن آسان است , متصل کنید .


اصل ۲۵- خدمت دهی به خود
الف ) کاری کنید که شئ مورد نظر کارهای خدماتی, کارکردهای کمکی و عملیات مربوط به تعمیرات خود را, خود انجام دهد . ب ) از زایدات مواد و انرژی استفاده کنید .


اصل ۲۶- کپی‌کردن
الف ) به جای استفاده از جسمی که ساختار پیچیده دارد , گران قیمت و حساس است و کار با آن راحت نیست , از کپی ساده و ارزان قیمت آن استفاده کنید .
ب ) یک جسم یا سیستمی متشکل از چند جسم را با کپی و یا تصاویر اپتیکی آن تعویض کنید برای کوچک و بزرگ کردن تصویر می‌توانید از یک مقیاس استفاده کنید .
ج ) در صورتی که از کپی‌های اپتیکی با نور معمولی استفاده می‌کنید آنها را با نوع مادون قرمز یا ماورای بنفش تعویض کنید مثال : استفاده از زیور آلات بدلی بجای اصلی

MR_Jentelman
10th December 2010, 12:41 PM
اصل ۲۷- استفاده از جسم ارزان قیمت با عمر کوتاه به جای جسم گران قیمت و با دوام
یک جسم گران قیمت را با مجموعه‌ای از اجسام ارزان قیمت تعویض کرده و از برخی مشخصا ت چشم پوشی کنید ( برای مثال عمر طولانی ) .
مثال ۱: استفاده از کبریت بجای فندک برای روشن کردن سیگار
مثال ۲ : استفاده از وسایل یکبار مصرف ( نظیر ظروف - دستمال - تیغ - فندک - دوربین - موبایل - پیش بند کودک - مسواک - لباس آزمایشگاه - کلاه و غیره )


اصل ۲۸- تعویض یک سیستم مکانیکی
الف ) سیستم مکانیکی را با یک سیستم نوری صوتی یا بویایی تعویض کنید .
ب ) از میدان‌های الکترونیکی, مغناطیسی یا الکترو مغناطیسی برای اثر گذاری بر جسم استفاده کنید .
ج ) میدان‌ها را تعویض کنید .
د ) یک میدان را به همراه ذرات فرو مغناطیس به کار ببرید .


اصل ۲۹- استفاده از ساختار پنوماتیک یا هیدرو لیک
قطعات جامد یک جسم را با مایع یا گاز تعویض کنید این قطعات برای باد شدن می توانند از هوا یا آب استفاده کنند, همچنین می‌توانید بالش‌های هوا یا هیدرواستاتیک را به کار بگیرید .


اصل ۳۰- پرده های انعطاف پذیر یا پوسته‌های نازک
الف ) ساختار معمول را با غشای انعطاف پذیر و پرده‌های نازک تعویض کنید .
ب ) یک جسم را به وسیله پرده‌های نازک غشای ظریف از محیط خارج آن جدا کنید

MR_Jentelman
10th December 2010, 12:42 PM
اصل ۳۱ – استفاده از متخلخل
الف ) جسم را متخلخل نموده یا از اجرای متخلخل اضافی استفاده کنید ( به صورت محتویات داخلی‌, روکش و غیره )
ب ) در صورتی که جسم هم اکنون متخلخل است , حفره ها را پیشاپیش با ماده‌ای پر کنید .


اصل ۳۲- تعویض رنگ
الف ) رنگ جسم یا محیط اطراف آن را تغییر دهید .
ب ) شفافیت جسم یا محیط اطراف آن را تغییر دهید .
ج ) به منظور مشاهده بهتر اجسام یا اشیایی که دیدن آنها مشکل است , از مواد افزودنی رنگین استفاده کنید .
د ) در صورتی که هم اکنون از چنین مواد افزودنی استفاده می شود , از علایم درخشان یا اجزای ردیاب استفاده کنید .
مثال: شیشه الکترو کرومیک ( تغییر رنگ بر اساس تابش نور)


اصل ۳۳- همجنس و همگن‌سازی
کاری کنید که اجسام با جسم اولیه هم جنس خود , یا جنسی با رفتار مشابه جنس خود , تعامل داشته باشند .


اصل ۳۴- ردکردن و باز سازی قطعات
الف ) پس از تکمیل یک عملکرد و یا بی استفاده شدن یک جزء از جسم , آن را دور انداخته یا تغییر دهید ( مثلا آن را تخریب یا حل کنید یا بخار نمایید )
ب ) هر قطعه استفاده شده جسم را سریعاً بازسازی کنید .
مثال : پوکه گلوله مسلسل یا تفنگ پس از شلیک بلا مصرف بوده و بیرون انداخته می شود.

MR_Jentelman
10th December 2010, 12:44 PM
اصل ۳۵- تغییر خواص فیزیکی و شیمیایی یک جسم
حالت کلی یک جسم , تراکم چگالی , میزان انعطاف پذیری و یا دمای جسم را عوض کنید .
مثال : صابون مایع


اصل ۳۶ – تغییر فاز
اثری را که زمان تغییر فاز یک ماده اتفاق می‌افتد , به کار بگیرید نمونه‌های زمان تغییر حجم یا زمان تغییر حجم یا زمان آزاد‌سازی یا جذب انرژی هستند .


اصل ۳۷- انبساط حرارتی
الف ) از انبساط ( انقباض ) یک ماده به کمک حرارت ( سرما ) استفاده کنید .
ب ) از مواد متفاوت با ضرایب انبساط حرارتی متفاوت بهره بگیرید .
مثال: سویچ‌های حرارتی


اصل ۳۸ – استفاده از اکسید کننده‌های قوی
الف ) هوای معمولی را با هوای غنی شده جایگزین کنید .
ب ) هوای غنی شده را با اکسیژن جایگزین کنید .
ج ) در داخل اکسیژن یا هوا , ماده را در معرض اشعه یونیزه کننده قرار دهید .
د ) از اکسیژن یونیزه شده استفاده کنید .
مثال: کپسول غواسی

MR_Jentelman
10th December 2010, 12:44 PM
اصل ۳۹ – محیط بی اثر
الف ) محیط معمولی را با محیط بی‌اثر تعویض نمایید .
ب ) فرایند را در خلا به انجام برسانید .


اصل ۴۰ – مواد مرکب
ماده همگن را با یک ماده مرکب جایگزین کنید .


http://www.creativity.ir/images/stories/TRIZ/complex.jpg

استفاده از تمامی مطالب سایت تنها با ذکر منبع آن به نام سایت علمی نخبگان جوان و ذکر آدرس سایت مجاز است

استفاده از نام و برند نخبگان جوان به هر نحو توسط سایر سایت ها ممنوع بوده و پیگرد قانونی دارد